متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاریخ پخش :: ۱۳۸۲/۹/۲
«بسم الله الرحمن الرحیم»
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما این ماه رمضان درباره این بود نه افراط نه تفریط راه میانه دعایی است که هر روز هر مسلمان توی نمازش میگوید «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را به راه مستقیم هدایت کن راه مستقیم راهی است که گیر و گور کج و کور نباشد چپ و راست تندروی کندروی افراط تفریط هیچ رقم افراط توی آن نباشد در جستجوی راه مستقیم بحث امروزمان اینست نه زود باور نه دیرباور معتدل موضوع بحث در جستجوی راه مستقیم راه اعتدال نه افراط نه تفریط یکی از اینها اینست که نه زودباور نه دیرباور بعضیها زودباور هستند خواستگار میآید برای دخترش میآید خیلی خانواده مهمی هستند خیلی خانواده شریفی هستند میگوئیم آقا از کجا فهمیدی؟ میگوید ندیدی چه لباسهایی داشت ندیدی با چه ماشینی آمد ندیدی چه جوری صحبت کرد یعنی همینکه دسته گل اش خوب است لباسهایش خوب است ماشین اش خوب است ادب و آدابشان خوب است بفرمایش خوب است میگوید این خانواده خیلی خانواده خوبی هستند با یک دسته گل یا مثلا میگوید که ایشان آدم بسیار خوبی است میگوئیم چطور؟ این جوان جوان خوبی است میگوئیم چطور؟ میگوید خوب خیلی، من وقتی میخواستم بروم جلوی من بلند شد گفت سلام به آقاتان برسانید سلام به مادر برسانید خیلی همچین تبریک گفت تسلیت گفت نمیدانم عیادت کرد همینطور با یک نامه با یک تلفن گول میخورند یک کسی گریه میکند خیلی فقیر است خیلی گریه کرد تا گریه میکند فکر میکند این فقیر است…
نه زودباوری، نه دیرباوری
من راجع به زودباوری چند تا آیه نوشتهام. یک خاطره برایتان بگویم زیادی گوش بدهید یهودیها گفتند چه کنیم اسلام را بشکنیم گفتند یک کاری میکنیم جمعی از دانه درشتهای ما مهمین یهودی صبح میروند ایمان میآورند به مسلمانها غروب بر میگردند میگویند نه خیر ما صبح ایمان آوردیم ولی اسلام چیز حسابی نداشت ما همان یهودی باشیم به دین خودمان بر میگردیم آنوقت این دوتا فایده دارد یکی یهودیها دیگر هوس مسلمان شدن نمیکنند میگویند علمایی هم که صبح رفتند غروب برگشتند پس پیداست اسلام چیز به دردبخوری ندارد یکی یهودیها فکر مسلمان شدن نمیکنند یکی مسلمانها هم توی دلشان خالی میشود میگویند معلوم میشود دین ما غنی نیست باری ندارد نتوانست میهمانها را جذب کند اینهایی هم که آمدند در رفتند مسلمانها در مسلمان بودنشان شک میکنند یهودیها در یهودی بودنشان سفت میشوند گفتند طرح خوبی است این تهاجم فرهنگی است این ضربه زدن به عقائد است تا این طراحی را کردند خداوند به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) گفت یا رسول الله به مسلمانها بگو امروز صبح یک عده از یهودیها خواهند آمد و مسلمان میشوند شما به اسلام اینها گول نخورید غروب هم خواهند رفت از رفتن شان هم ناراحت نشوید اصل اسلامشان توطئه است آمدنشان و رفتن شان توطئه است بنابراین حواستان جمع باشد زودباور نباشید آیهاش اینست «آمنوا به» یهودیها گفتند «آمنوا»ایمان بیاورید «وجه النهار» «وجه» یعنی صورت روز «نهار» هم یعنی روز طرف صبح ایمان بیاورید «واکفروا» کفر بورزید «آخره» آخر روز صبح ایمان بیاورید غروب کافر بشوید یا یهودیها دیگر هوس نکنند مسلمان بشوند بگویند علمایی هم که صبح رفتند غروب برگشتند مسلمانها هم بگویند عجب معلوم میشود دین ما بار نداشت نتوانست میهمانها را نگه دارد این توطئه هست بنابراین زودباور نباشید از ایمان آوردنشان دلتان خوش نشود که ایمانشان توطئه است مثل اینکه من میروم سخنرانی کنم یک کسی نامه مینویسد جناب آقای قرائتی یک گروهی میآیند پای سخنرانی تو ولی اینها جاسوس هستند آمدهاند نوار بگیرند حرفها را مثلا ببرند جایی دیگر از… فکر نکن اینها جزو علاقمندان شما هستند اینها جزو مخالفین هستند منتهی عامل نفوذی هستند این زودباور نباشید این یک آیه برای زود…
ایمان به ادعا نیست، به عمل است
یک آیه دیگر قرآن میفرماید، از این آیه آسان هاست آیههای آسان را بچه دبیرستانیها و بچه راهنماییها هم میفهمند «من» یعنی چه؟ از «ناس» یعنی چه؟ مردم «و من الناس» یعنی بعضی از مردم «یقول» یعنی میگوید: «آمنا» بعضی از مردم میگویند: «آمنا بالله و بالیوم الاخر» ما به خدا و قیامت ایمان داریم «و ماهم بمومنین» بعضی میگویند دین دارند اما دین ندارند یعنی شما هر کس میگوید مسلمانم زودباور نباشید این هم یک آیه برای زودباوری آیه ۳ باز «و من الناس» یعنی بعضی از مردم «من یعجبک» قول یعنی کلامش یعجب یعنی تو را به عجب در میآورد یعنی همچین قشنگ حرف میزند تو هم که پیغمبر هستی میگویی خیلی قشنگ حرف میزند قرآن میگوید که ولی خیلی وضعش ناجور است «و هوألد الخصام» از او خصومتهای، دشمن درجه یک است حرف که میزند نرم حرف میزند ولی سنگدل است این هم یعنی اینکه اگر یک کسی قشنگ حرف میزند گول حرفش رانخوربعضیها نماز میخوانند قرآن میگوید گول نماز را نخورید «فویل للمصلین» همینطور که میگوید«ویل لکل همزه لمزه، ویل للمطففین» یک آیه داریم «فویل للمصلین» وای به بعضی از نماز خوانها یعنی بعضی نمازخوانها هم گول نمازخواندنشان را نخورید یعنی زودباور نباشید «و منه من عاهدالله» بعضیها دیدید پشت بعضی از ماشینها نوشته شراکت با ابوالفضل (علیه السلام) بیمه امیرالمومنین (علیه السلام) حسین جان، حسین جان حسین جان هی جان جان میکند ولی نماز نمیخواند حالا اگر حسین جان تو است نماز هم جان حسین است تو که میگویی حسین جان خوب تو که این را میگویی عمل هم بکن.
بر سر پیمانهای خود با خدا باشیم
«بسم الله الرحمن الرحیم سوره توبه آیه ۷۵ «و منهم» بعضی از مردم «من عاهدالله» عهد میبندند با خدا میگوید ای خدا «لئن آتانا من فضله» اگر از فضل ات وضع ما را خوب کنی «لنصدقن» صدقه میدهیم پول به فقراء میدهیم «ولنکوئن من الصالحین» از افراد صالح میشویم ای خدا پول به من بده ببین چقدر به فقرا کمک میکنم «عاهد» عهد میکنم با قول میدهد شد «فلما» همینکه «آتاهم من فضله» همینکه خدا از فضلش به او داد وضعش خوب شد «بخلوا» یعنی بخل میکند «و تولوا و هم معرضون» یک قصه دارد این قصله مال ثعلبه هست ثعلبه با ث سه نقطه و عین ثعلبه یک دامداری مختصری داشت توی مدینه آمد گفت یا رسول الله از خدا بخواه وضع من خوب بشود گفت همینطور که هستی خوب است گفت نه میخواهم بهتر بشود گفت تو همین مقدار که هستی خوب است گفت نه میخواهم… آقا وضعش خوب شد رسید به گاو و گوسفند هایش و کشاورزیش به جایی که دیگر مدینه جایش نبود رفت بیرون مدینه مزرعه و تشکیلاتی از آن پولدارها شد یک روز حضرت فرستاد که خوب تو وضع ات خوب شد، زکات بده گفت زکات؟ این حرفها چیه برو! قرآن میگوید این همان بود که میگفت من قول می دهم بنابراین این آیهای هم که میگوید بعضی قول میدهند کمک کنند وقتی پولدار شدند کمک نمیکنند یعنی به هر تعهدی هم زودباور نباشید نسبت به ساختن مسجد هم زودباور نباشید.
فریب مسجدهای ضرار را نخوریم
توی قرآن یک مسجدی هست بنام مسجد ضرار کسی هست که مسجد ضرار را شنیده باشد؟ نشنیدهاید هیچکدام؟ در مدینه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) یک مسجد داشت که خوب همه مسلمانها جمع میشدند منافقین میگفتند ما یک جایی میخواهیم که جمع شویم یک خانه تیمی یک جایی مثلا گفتند بیایید مسجد بسازیم به اسم مسجد میرویم توی آن و حرفهایمان را میزنیم و رابطه هم با خارجیها داشتند به قول امروزیها اینترنت آن زمان خانه تیمی آن زمان آمدند رفتند یکی از این محلهها و یک مسجد ساختند گفتند خوب چه کنیم گفتند پیغمبر(صلی الله علیه و آله) را دعوت کنیم یک نماز جماعت بخواند که این مسجد ما رسمی بشود یعنی بگویند پیغمبر(صلی الله علیه و آله) مسجد را افتتاح کرد آمدند گفتند یا رسول الله ما آن محله یک مسجد ساختهایم یک نماز بیایید بخوانید حضرت فرمود اینجا که مسجد بود چرا آنجا مسجد ساختید گفتند ببینید گاهی پیرزنها راهشان دور است گاهی باران است برف است هوا داغ است بعضیها هم مریض هستند پیر هستند آیه نازل شد که پیغمبر(صلی الله علیه و آله) این مسجد نیست این توطئه خانه است لانه جاسوسی است مخالفین این مسجد میخواهند آنجا جمع شوند با قرارداد با خارجیها علیه این مسجد کودتا کنند اسمش مسجد ضرار است ضرار یعنی ضرر رسانی قرآن میفرماید: «والذین اتخذوا مسجد ضرارا» مسجد ضرار توی قرآن آمده کسانی که یک مسجدی را ساختند یعنی به اسم دین، دین را بکوبند مذهب علیه مذهب مسجد علیه مسجد توی مسجد بنشینیم کودتا کنیم علیه آن مسجد «والذین اتخذوا مسجدا ضرارا» اینهایی که یک مسجد درست میکنند برای… «و کفرا» (کفر) هم یعنی پوشش میخواهند یک غلط هایی بکنند زیر پوشش مسجد «و تفریقا بین المومنین» میخواهند بین مومنین یعنی یک عده بروند آن مسجد یک عده بیایند این مسجد چه کنیم «لا تقم فیه ابدا» پایت را توی مسجد نگذار پس کجا بروم؟ همان مسجد اولی «لمسجد» عربی هایی که میخوانم قرآن است «لمسجد اسس علی التقوی» آن مسجدی که اساسش بر تقوا است او «لحق ان تقوم فیه» برو آنجا نماز بخوان همان مسجد اولی این مسجد لانه جاسوسی است به اسم میخواهند مسجد قبلی را بکوبند.
تخریب مسجد ضرار به دست پیامبر
و خلاصه پیغمبر(صلی الله علیه و آله) هم بیل و کلنگ را برداشت رفتند مسجد را افتتاح کنند! ده بزن مسلمانها ریختند و مسجد را خراب کردند این هم افتتاح بعد حضرت فرمود اینجا باید بشود محل زبالهها هرکسی آشغال دارد بیاورد اینجا بنشیند چون این مسجد بر اساس تقوا ساخته نشده این یعنی چه؟ میخواهد بگوید مسلمانها زودباور نباشید. شاه قرآن چاپ میکرد قرآنی که شاه چاپ کرده از قرآنی که همه علماء چاپ کردهاند کاغذش و خطش بهتر است ولی از آنطرف ایران را به شوروی فروخت ایران را به آمریکا فروخت پای آمریکایها را باز کرد ۴۰،۵۰ هزار مغز آمریکایی تحت عنوان مستشار اقتصادی نظامی سیاسی توی دل اندرونهای ما همه آمریکایی بودند مهرههای درشت شان یا وابسته به آمریکا بودند یا خود فروش بودند خیلی از آنها. ایران را به آمریکا فروخت اما قرآن چاپ میکرد کلاه سر مسلمانها… زودباور نباشید دیگر چی…
فریب اشک قلابی را نخوریم
اشک قلابی برادران یوسف (علیه السلام) یوسف (علیه السلام) را انداختند توی چاه بعد آمدند پهلوی درشان زار زار گریه کردند «و جاءوا» (جاء) یعنی چی «جاءوا اباهم» آمدند پهلوی پدر «عشاء» یعنی وقت عشاء شب «یبکون» یعنی بکاء گریه میکردند اینکه میگوید آمدند پهلوی بابا گریه میکردند یعنی چه؟ یعنی به گریه هم زودباور نباشید پس چی شد امروز بحث، پس کی را قبول داشته باشیم زودباور نباشید نه به ایمان نه به تعهد نه به اشک نه به گفتار دیگر چی بود؟ نه به مسجد دیگر چی بود؟ نه به نماز به هیچکدم از اینها گول نخورید به نماز گول نخورید «ویل للمصلین» وای به بعضی از نمازگزارها همه شان نه بعضی از نمازگزارها به مسجد گول نخورید مسجد ضرار به گفتار گول نخورید که «یعجبک قوله» یعنی حرف که میزند تو هم به تعجب در میآیی ولی خیلی قلبش به اشک هم گول نخورید برادران یوسف (علیه السلام) به تعهد گول نخورید ثعلبه دامداری که وضعش خوب شد رفت بیرون مدینه دیگر گفت من زکات نمیدهم به ایمان گول نخورید دانشمندان یهود به به چه قشنگ شد! «اهدنا الصراط المستقیم» راه مستقیم زودباور نباشیم از طرفی هم دیرباور نباشیم بعضیها دیرباور هستند یعنی هرچه به آنها میگویی میگویند نه.
دیرباوری، زمینه انکار حقایق
درباره دیرباور هم آیه داریم میگفتند، قرآن میفرماید که: «لا» میدانید یعنی چه «لن» میدانید یعنی چه؟ «لن» هم یعنی نه هرگز مثلا «لن نومن» یعنی هرگز ایمان نمیآوریم اگر میگفت «لانومن» یعنی ایمان نمیآوریم ولی ممکن است یکوقتی ایمان بیاوریم اما وقتی میگوید «لن نومن» یعنی هرگز ایمان نمیآوریم «لن نومن لرقیک» به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) میگفتند ما به نوشته تو به قرآن تو ایمان نخواهیم آورد هرگز «لن نومن حتی نری الله جهره» باز یهودیها به موسی (علیه السلام) میگفتند بنی اسرائیل «لن نومن» هرگز به تو ایمان نمیآوریم یک آیه دیگر باز میگفتند «لن نومن حتی نوتی مثل ما اوتی رسول الله» میگفتند ما هرگز ایمان نمیآوریم مگر اینکه به خودمان هم وحی شود آن جبرئیلی که آمده پهلوی تو بیاید پهلوی ما آخر جبرئیل… ببینید امواج، اگر آنتن رو به امواج بود میگیرد اگر خانه را رو به خورشید بسازی نور میآید تو اگر پشت به خورشید بسازی نور که نمیآید توی آن قلب سالم… شما ظرفی که تمیز است شیرش میکنید اگر یک ظرفی پر از سوسک و خاک و پشه و اینها بود که شما شیر توی آن نمیریزید دل آلوده که وحی به آن نازل نمیشود «لن نومن لک حتی تفجر لنا من الارض ینبوعا» لن نومن خیلی توی قرآن داریم به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) میگفتند اگر میخواهید ایمان بیاوریم باید یک باغ انگور داشته باشی خانه ات هم از طلا و نقره باشد توی باغهای ما هم همه نهر جاری باشد «لن نومن، لن ندخلها، لن نومن لن نومن لن نومن» چند تا «لن نومن» داریم یعنی اینها دیرباور هستند خداوند از اینها انتقاد کرده که معجزه را میدیدند آنها هم زود باور هستند «اهدنا الصراط المستقیم» نه یعنی زودباور باشید نه دیرباور یک کسی میآید میگوید به من اگر رای بدهید من چنین میکنم چنین میکنم چنین میکنم ما نمیتوانیم باور کنیم باید سابقهاش را ببینیم به قول قرآن یک آیه دارد که میگوید باید «سننظر» آیه قرآن است «سننظر» یعنی باید نظر بدهیم «اصدقت» آیا صداقت داری «ام کنت من الکاذبین» (کاذب را میدانید یعنی چه؟ «سننظر» یعنی در آینده باید ننظر… باید ببینیم تا ببینیم تا ببینیم پسره به دختره میگوید دوستت دارم میگوید خوب اگر دوستم داری چقدر مهر میدهی؟ به مهر میگویند صداق مهریه دوتا اسم دارد هم میگویند مهریه هم میگویند صداق، صداق علامت صداقت مرد است یعنی اگر واقعا مردی به خانمی گفت دوستت دارم میخواهم با تو ازدواج کنم علامت اینکه این دوستی راست است یا دروغ اینست که مقداری مهریه بدهد.
محبت اهل بیت (علیه السلام)، بدون اطاعت صادقانه نیست
به مهریه میگویند صداق چون مهریه علامت صداقت مرد است چون اگر مرد راست میگوید… مثلا ما میگوئیم علی جان ای علی قربانت بروم خوب اگر راست میگویی خوب اگر علی (علیه السلام) را دوست داری یکی از کارهایت شبیه به علی (علیه السلام) باشد. یا مهدی (عجل الله تعالی فرج الشریف) مهدی جان یا حجه بن الحسن خوب اگر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دوست داری خوب باید سهم امام اش را هم بدهی باید اسم بچه ات را مهدی بگذاری اسم بچهاش را مهدی نمیگذارد اسم دخترش را فاطمه نمیگذارد سهم حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نمیدهد نمازش هم که کامل است خمس اش هم که مرده نمازش هم که بیمار است آنوقت، فقط میگوید دوستت دارم خوب این دوستی را کی قبول میکند شما به یک بچه دو ساله بگو دوستت دارم میگوید یک بیسکویت اگر نخری میگوید دروغ میگویی یعنی دوستی بدون بیسکویت را بچه دو ساله هم قبول نمیکند نمیشود به خدا گفت خدایا دوستت دارم یا مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دوستت دارم یک آثاری هم باید داشته باشند پس «اهدنا الصراط المستقیم» معنایش اینست نه زودباور نه دیرباور. برویم سراغ بحث دیگر: اعتدال در اخلاق امام سجاد (علیه السلام) یک دعا دارد میگوید خدایا هرچی توی جامعه عزیزترم میکنی پهلوی خودم خودم را کوچتر شوم یعنی هرچه توی جامعه بزرگتر میشوم تواضعام پهلوی خودم بیشتر باشد مثلا آمپول زن هستی سلام شدی دکتر هستی سلام علیکم شدی وزیر بهداری سلام علیکم و رحمه الله شدی رئیس جمهور سلام علیکم و رحمه الله شدی امام خمینی (رحمه الله علیه) بگو نه من رهبر نیستم رهبر من همان بچه سیزده سالهای است که به خودش نارنجک بست حسین فهمیده به من رهبر نگوئید من خدمتگزارم این اعتدال است یعنی هرچه توی جامعه عزیزتر میشود خودش خودش را کوچکتر بداند اما اگر هی جامعه بزرگت کرد تو هم هی باد کردی عین توپ هی جامعه از تو تشکر کرد تو هم هی فکر کردی کسی هستی میترکد اگر میخواهید تعادل باشد هرچه عزیزتر میشوید تواضع… بگذارید من عربی اش را بنویسم چون ببینید این دعاها چقدر قشنگ است در دعای مکارم الاخلاق امام سجاد (علیه السلام) میگوید «الهی اعزنی» عزتم بده اما «ولاتبتلینی بالکبر»
اعتدال میان عزت بیرونی و تکبر درونی
خدایا! عزتم بده «اعزنی» عزتم بده اما این عزت اعتدال باشد یعنی اینقدر عزیز نشوم که به درجه تکبر برسد «الهی عبدنی لک»، «عبدنی» یعنی خدایا توفیق عبادتم بده عبادت خوب است اما اینقدر عبادت نکنم یعنی عبادتم به جایی نرسد که عجب مرا بگیرد «و لاتفسد عبادتی بالعجب»، «الهی لا ترفعنی فی الناس درجه» یعنی در میان مردم درجهام بالا نرود «الا عن حط…عند نفسی مثلها» خدایا هرچه عظمتم توی جامعه بیشتر میشود تواضعام بیشتر میشود یعنی اگر راهنمایی هستم روز ۲۰ تا سلام میکنم دبیرستان روزی ۳۰ تا سلام کند الان دانشگاه ما دانشگاه چه جوری است؟ شما برو کنار خیابان دانشگاه، برو توی دانشگاه بایست ببین دانشجوها که از بغل هم رد میشوند سلام میکنند یا نه سوادشان بیشتر شده کیف شان هم قیمتی شده کفش شان هم قیمتی شده سن شان و سوادشان و کمالاتشان بالا رفته اما نسبت به هم سوادشان کمرنگ شده اگر دیدی اینها سلامشان و سوادشان و تواضع شان با هم… شما دبستانیها ادبشان بیشتر است نسبت به معلم یا دبیرستانیها دبستانیها بیشتر است یا راهنماییها راهنماییها بیشتر است یا دبیرستانیها دبیرستانیها بیشتر است یا دانشجوها اگر هرچه باسوادتر شدند ادبشان نسبت به استاد بیشتر شد علم شان مفید است چون امیر المومنین (علیه السلام) میفرماید «ثمره العلم العبودیه» ثمره علم مفید اینست که آدم عبودیتش و تواضعش… اما اگر هرچه باسوادتر شد پرخاشتر شد برو! حرف نزن! میزنمت! اه!! اگر هرچه باسوادتر شدی ادب بیشتر شد این علامت اینست که علم ات مفید است اما اگر هرچه باسوادتر شدی ادب کم رنگ شد فتیله علم آمد بالا فتیلهاخلاق آمد پائین این معلوم میشود، علم علم مفیدی نیست «اهدنا الصراط المستقیم» یعنی علم و ادب با هم برود بالا علم رفته بالا ادب آمده پائین.
حدیث داریم اگر توی یک جلسهای خیلی خندیدید وقتی میخواهید بلند شوید این دعا را بگوئید «اللهم لاتنطقنی» حالا فارسی اش را بگوئید خدایا ما را با قهقهه هایی که کردیم گرفتار قهر خودت نکن این «اللهم لاتنطقنی» یعنی چه؟ یعنی وقتی میبینی قهقهه زیاد شد از خدا غافل شدیم فوری بگوئیم «استغفرالله ربی و اتوب علیه» خدایا اگر قهقههای بود ما را ببخش مهم است. یک زیارت هست به نام زیارت جامعه توی همه حرمهای امامها خوانده میشود این خیلی از امام تعریف میکند ای امام تو هستی که این مقام را داری این مقام را داری این مقام را داری این مقام را داری خیلی… حدود چند صفحه همهاش مقامات اهل بیت است آنوقت حدیث داریم وقتی میخواهید زیارت بخوانید صد مرتبه بگو الله اکبر الله اکبر الله اکبر صد بار بگو الله اکبر چرا میگویند صد بار بگو الله اکبر بعد زیارت جامعه بخوان یعنی این صفات امامها از بس که چند صفحه زیاد است تو را از خدا غافل نکند که نکند اینها خدا باشند گرفتی چیه؟ یعنی اول الله اکبر بزرگی خدا را توی ذهن ات مثل یک ستونی که میخواهند ببرند بالا اول آن (چیزش را) پایهاش را میگویند؟ پی، پی این ساختمان را چنان گود برداری و چنان بتون آرمه یعنی پی اش را جوری بردارید که اگر ساختمان رفت بالا آن پی به هم نخورد ایمان به خدا باید به قدری قوی باشد… یک آیه داریم توی قرآن همه اش میگوید «باذنه، باذنه، باذنه» چندتا باذنه هست یعنی زیر نظر خدا به اذن خدا به اذن خدا این آیه خیلی به اذن خدا زیاد دارد میدانید چرا چون حضرت موس…عیسی (علیه السلام) میگوید که مرده را زنده میکند «باذنه» کور را شفا میدهد «باذنه» مرض را شفا میدهد «باذنه» اطلاع میدهم توی خانه تان چی چی دارید از پول جیب ات از چیزهایی که توی خانه دارید من به شما خبر میدهم «باذنه» این هی میگوید «باذنه،باذنه»… آخر یک کسی بیاید بگوید من مرده را زنده میکنم من مجسمه را پرنده درست کنید از مجسمه فوتش میکنم میپرید من به مجسمه روح میدهم من مرده را زنده میکنم اگر اینجا هی «باذنه،باذنه» نشود این تعادل به هم میخورد یعنی افراد ممکن است بگویند عیسی (علیه السلام) خداست برای اینکه نگویند عیسی (علیه السلام) خداست برای اینکه آن تعادل حفظ بشود همهاش میگوئیم «باذنه» یعنی عیسی (علیه السلام) هم هر کاری میکند به اذن خدا میکند توجه دارید چه میگویم؟ در زیارت جامعه صد دفعه بگو الله اکبر که یکمرتبه تو راجع به اهل بیت غلو و مبالغه نکنی راجع به معجزات عیسی (علیه السلام) هی بگو «باذنه، باذنه» که یکوقت فکر نکنید که حضرت عیسی (علیه السلام) خداست این تعادل خیلی مهم است که انسان مواظب خودش باشد.
اصلا همین ماه رمضان برای تعادل است نه اینکه ۱۱ ماه خوردهای یک ماه میگوید نخور ببینیم یک ماه نخور تا اگر یکوقت در محاصره اقتصادی قرار گرفتید نان گیرت نیامد نابود نشوی تمرین گرسنگی کرده باشی اصلا یک ماه غذا نخور تا بفهمی گرسنهها چی میکشند این بخاطر تعادل است آدمی که همهاش میخورد اصلا تعادلش به هم میخورد یک عده همهاش گرسنه یک عده همهاش سیر این برای تنظیم به ما گفتهاند خمس بده که یک خورده مال تو کم شود چالهها را پر کنی خودت هم غذا نخور تا درد آنها را احساس کنی ۱۰۰ صد تا الله اکبر بگو تا راجع به اهل بیت غلو نکنی «باذنه باذنه» بگو تا معجزات عیسی (علیه السلام) را حمل بر خدا بودنش نکنی این همهاش بخاطر اینکه توازن باشد که هرچیزی را در جای خودش قرار بدهیم نه کسی را بالا ببریم نه کسی را پائین بیاوریم.
خدایا! هر چه در عمرمان تندروی کندروی دیرباوری زودباوری تملق چاپلوسی هر ناهماهنگی در عقائد ما افکار ما اعمال ما بوده افراط و تفریطهایی بوده از راه مستقیم پرت شدهایم گذشته ما را ببخش و بیامرز
از این به بعد تو خودت با قدرت غیبی دستمان را بگیر که در همه کارها راهمان راه مستقیم باشد «اهدنا الصراط المستقیم» را فراموش نکنیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله»