اینجا مزار فاطمه ، ام البنین است
یا مادری غم دیده مدفون زمین است
اینجا نهاده سر به خاک غربت و غم
مظلومهای کز مرگ گلهایش غمین است
—————————————–
السلام ای مظهر صبر و وفا
السلام ای زوجه شیر خدا
خوانده ای خود را کنیز فاطمه
—————————————-
داده ای درس محبت بر همه
باغ گل یاس سلام علیکم
مادر عباس سلام علیک
فاطمه دوم حیدر شدی
مادر یک ماه وسه اختر شدی
ضربه به بازویت نزد هیچکس
لگد به پهلویت نزد هیچکس
کاش شود جاری اشک همه
از حرمت تا حرم فاطمه
——————————————
روز فراق فاطمه ام البنین است
مظلومه ای کز مرگ گلهایش غمین است
در دامنش پرورده سرداری چو عباس
آری چنین زن،مادری شیر آفرین است
——————————————-
بانویی که مرتضی ام بنینش خوانده
تا ابد خادمه ی خانه ی حیدر مانده
شیر زن بوده و شیران پسر پر ورده
همه را نذر ره حضرت زهرا کرده
——————————————–
کیست او یار امیرالمومنین
مادر شیران نر، ام البنین
دامنش گلخانه گلهای یاس
مادر عباس خود حیدر شناس
———————————————
ای بانی اشک و روضه های سقا
ای فاطمه ی دوّم بیت مولا
از دامن تو روح ادب را آموخت
آن تشنه ی بی دست کنار دریا
———————————————-
اگرچه در کربلا نبودی تا حزن هزار دلهرگی را از دوش حسین علیهالسلام برداری، امّا در مدینه ایستادی تا نبض عاشورا را در مدینه به جریان اندازی
———————————————-
دیگر مرا ام البنین نخوانید؛ تا جای پای خاطرات برهنه کودکیهای پسرانم در ساحل خالی دریای توفانی خیالم، با اندوه مادرانهام، پُر نشود
———————————————
خبر رسیده قافله و چشم های تر دارد
برای ام بنین یک نفر … خبر دارد
———————————————–
خدا کند که مراعات سن او بشود
خبر ، خبر .. همه بر قلب او ضرر دارد
———————————————–
نخواست او که بپرسد جه شد ابالفضلش
سوال بود برایش …حسین سر دارد ؟
——————————————–
براش گفت چه شد ؟ماجرا چه بود ؟ آنکه
به روی آینه اش گرد از سفر دارد
———————————————
تمام واقعه این بود : بین نخلستان
جماعتی سر حمله به یک نفر دارد
——————————————-
تمام قامت او را به باد می دهد و
بدون آنکه ز چشمش ، دست بردارد
——————————————-
شهید می شود عباس نه !…حسین دمی
که جان سپردن عباس را نظر دارد
———————————————
گذشت واقعه اما تصورش باقیست
هنوز مرد خدا دست بر کمر دارد
——————————————–
زسمت علقمه سمت خیام می آید
چرا که پیکر عباس درد سر دارد
———————————————–
ز ضربه های عجیب و غریب بی رحمی
که قصد بی ادبی با سر قمر دارد
———————————————
شنید ، ام بنین ، گفت : نام من این نیست
چرا که ” ام بنین …لا اقل پسر دارد
——————————————-
این زن که چهار گل به دامن دارد
دل از غمش احساس شکستن دارد
عباس اگر ماه بنی هاشم شد
نور از رخ تابان همین زن دارد
——————————————-
ای مادر چار آفتاب ادرکنی
زهرای سرای بوتراب ادرکنی
ما دست به دامان توأیم ای بانو
یا فاطمه ی بنی کلاب ادرکنی
——————————————–
ای مادر چهار کشته ی عاشورا
ای مرثیه خوانِ ماتم تاسوعا
هر جا که تو را زینب کبری می دید
می گفت که ای وای ، نیامد سقا
———————————————-
منم که سایه نشین و جود مولایم
کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم
منم که خانـــه به دوش غــم علی هستم
منم که همقدم محنت ولی هستم
منم که شاهد زخم شکسته ابرویم
انیس گریه به یاس شکسته پهلویم
——————————————–
اگر عباس ماه هاشمین است
هنر جوی امیر المومنین است
اگر اسطوره ی فخر و ادب شد
چو مامش حضرت ام البنین است
————————————-
دیوار و در و فدک … ، غمی لم داده
پهلوی شکسته ، یک زن افتاده
شد بزم عزا ، شبیه ” بیت الاحزان “
از بابت روضه ، صحنه شد آماده !