متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1382/5/23
«بسم الله الرحمن الرحیم»
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
بینندگان بحث را در آستانه تولد حضرت زهرا (علیها السلام) بحث را تماشا می کنند که همین روز تولد حضرت امام (رحمة الله علیه) بنیانگذار جمهوری اسلامی هم هست (رضوان الله تعالی علیه) روز زن هم هست روز مربوط به مادر مربوط به زن و من هم در خدمت خواهران می خواهم راجع به زن صحبت کنم در قرآن دهها بار زن و مرد اسمشان را برده و حقوقشان را مطرح کرده مثلا تجلیل کرده زن می تواند مورد الهام قرار بگیردمن موضوع مقام زن عوامل شیرین شدن زندگی زن و شوهر دوم عامل سرد شدن زندگی زن و شوهر من توی این 10 و 20 دقیقه روی این سه تا موضوع فشرده صحبت می کنم انشاءالله.
زن، مورد الهام خداوند و فرشتگان
اما مقام زن، زن می تواند مورد الهام قرار بگیرد «و اوحی الیام موسی» «اوحی ایام موسی» فعلا بخش اول را دارم صحبت می کنم «و اوحی الیام موسی» به مادر موسی (علیه السلام) وحی کردیم که چه کند، پس زن می تواند به جایی برسد که خداوند بهش الهام کند البته زنهایی که باید شناخته شده باشندها! اخیرا یک مشت زنها هستند دکان درست کردند می گویند من حضرت زهرا (علیها السلام) را خواب دیدم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پریشب آمد خانه مان یک مشت زن ساده هم دور اینها را می گیرند و خانهاش می روند و نذرش می کنند توسل و… اصل اینها دروغه یعنی هر صدتایی شاید 5/99 ش دروغ باشه دکان است بنده یک جو ایمان به اینها ندارم یک ذره چه مردش چه زنش. ما یکبار دیدیم که بعضی از آدمهای خیلی سرشناس مرید یک کسی شدند و گفتند ایشان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را رابطه دارد با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیا برویم خانهاش گفتم بنده خانهاش نمی آیم خلاصه آنرا برداشتند آوردند دو سه سوال کردم از او توی خانه مان فهمیدم این هم دکان درست کرده دکان است آقا دکان.
ولی حرف راست هم داریم منتهی آدمها باید شناخته شده باشند «و اوحی الیام موسی». داریم که فرشته با زن صحبت می کند «و قالت الملائکة یا مریم» ملائکه با مریم (علیها السلام) گفتگو کردند «و قالت الملائکة یا مریم» آیه قرآن است فرشتهها با مریم (علیها السلام) صحبت کردند زن می تواند به جایی برسد که خدا به پیغمبر (صلی الله علیه و آله) می گوید واجب است تاریخ اینرا برای مردم بگویی اِه!! پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بیان کننده تاریخ این خانم بشود؟ بله «و اذکر فی الکتاب مریم» همانطور که توی قرآن می فرماید: «و اذکر فی الکتاب ابراهیم» می گوید پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هم باید تاریخ ابراهیم (علیه السلام) را برای مردم بگویی هم باید تاریخ… یعنی زن می رسد به جایی که پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بازگو کننده تاریخ او باشد. زن می تواند به جایی برسد که آمین اش دعای پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را مستجاب کند پیغمبر (صلی الله علیه و آله) بنا بود در یک ماجرایی نفرین کند برای اینکه نفرینش مستجاب بشود حضرت زهرا (علیها السلام) را با خودش برد. نه زن عادی حتی کنیز ما 12 تا امام داریم 6 تا از امامهای ما مادرش کنیز است یعنی حتی زن برده که کنیزه می تواند مادر امام معصوم باشد.
سعی صفا و مروه، یادگار هاجر
زن کنیز می تواند به جایی برسد که تمام پولدارهای کره زمن بروند جای پایش آنجایی که او راه رفت راه بروند حاجی هایی که می روند مکه یک جایی هست به نام سعی و صفا و مروه یک خیابان 400 متری سر پوشیده است آن ورش کوه صفا این ورش کوه مروه بین ش حدودا 400 متر است توی این 400 متر حدود 40 مترش ور می جهند همچ… هیجانی راه می روند می گویند چون اینجا کنیزی بود به نام هاجر اینجا به خاطر عطش بچه ش که دید اینجا حضرت ابراهیم (علیه السلام) آمده ایشان را گذاشته با یک بچه نوزاد بین چند تا کوه هیچی آب نیست هیچ گیاهی نیست خدا گفته بود این کار را بکن می خواست امتحان کند این زن جوان و این بچه نوزاد را گذاشت و رفت بچه گریه کرد تشنهاش شد عجب یک زن توی بیابان، کوهستان، هوا داغ هیچکه نیست این پرنده پر نمی زند دوید رفت روی کوه صفا ببیند چشمه آبی، درختی، کلاغی، کبوتری هیچی نیست دوید رفت کوه مروه دوید، دوید، دوید، دوید 7 بار به این 40 متریه که می رسید این 40 متر مقابل بچهاش بود هیجانی می دوید بال می زد و همه حاجیهای کره زمین آیة الله و پرفسور و مبتکر و مخترع پیر و جوان همه حاجیها و همه پولدارهای تاریخ باید بروند جای کنیز ورجهند که یک زمانی یک کنیزی اینجا سوخت حواست جمع کن زن می تواند به اینجا برسد. زن می تواند پیشنهاد کارهای اقتصادی داشته باشد.
دختران شعیب (علیه السلام) به پدر پیشنهاد کردند «یا ابت استاجره» بابا جان این جوانه، موسی (علیه السلام) جوان خوبیه قوی است برای کارگری بگیرش و حضرت شعیب (علیه السلام) هم پذیرفت (در خانه داری زن می تواند به قدری آشپزی اش خوب باشد که در چند لحظه یک گوساله بزرگ را سرخ کند حضرت ابراهیم (علیه السلام) دوتا میهمان برایش آمد به چلوکبابی تلفن نکرد قرآن می گوید که تا دید میهمان آمد «فراغ، راغ الی اهله فجاء، فجاء بعجل سمین» در آیه دیگری دارد «بعجل حنیذ» حضرت ابراهیم (علیه السلام) دوتا میهمان برایش آمد تا میهمان برایش آمد میهمانها تا نشستند «راغ» نمی گوید «ذهب»، «راغ» یعنی جیم شد آخر آدم وقتی پا می شود می گوید بروم یک چای بیاورم میهمانه می گوید نه، نه نه خواهشم می کنم تشریف داشته باشید اگر یک کاری می خواهی بکنی جیم شو یعنی یک جوری برو که میهمان نفهمد که داری می روی چیزی بیاوری بگویی پاشم بروم یک میوهای بیاورم پاشم بروم شربت بیاورم می گوید نه خواهش می کنم بنشین «راغ» یعنی جیم شد نگفته «ذهب» جیم شد کجا رفت؟ رفت پهلوی حاج خانم این «فاء» یعنی سریع هر جا می گوئیم «فاء» ای… «فاء» یعنی فوری این «فاء» کلمه «فاء» یعنی فوری «ثم» یعنی بعد از مدتی یکوقت می گویم «ثم راغ» یعنی کی دو سه ساعت نشست بعد پاشد رفت. رفت توی آشپزخانه یک چند ساعت کشید بعد یک گوساله آورد این «فاء» یعنی فوری، فوری پاشد پذیرایی کرد یعنی پذیرایی از میهمان باید فوری باشد. پذیرایی از میهمان باید فوری باشد یکی هم فوری «فجاء بعجل» «عجل» یعنی گوساله «سمین» یعنی چاق «حنیذ» یعنی سرخ کرده یک آیه می گوید گوساله چاق بود جای دیگر قرآن می گوید گوساله سرخ کرده بود نمی گوید گوشت گوساله حن… می گوید خود گوساله البته نگوئید آقا دوتا میهمان یک گوساله می خواستند چه کنند؟ اسراف اینست که دور بریزید اما اگر یک پذیرایی کردی باقی ش تا دانه آخر خورده شد اسراف نیست. شرائط هم آن زمان فرق می کرده حالا البته گوشت خیلی گران است و خیلی خانهها، خیلی خانهها نمی توانند گوشت بخورند حالا مهم کدبانو بودن است که یک زن چقدر چابکه در چابکی ساره چه سریع توانست یک گوساله را سرخ کند در هجرت هاجر در صبر زینب (علیها السلام) در همه کلمات زهرا (علیها السلام) در پاکدامنی همه نمونههای الگوهای خوب را ما داریم.) خوب مقام زن حالا شما اینجا بگو خوب حاج آقا شما راجع به مقام زن صحبت می کنی.
دیه، جبران مالی است، نه ارزش شخصی
بعضی جا اسلام مثلا گفته که مثلا دیه زن نصف مرد است این توهین به شخصیت نیست نه دیه که مال شخصیت شما نیست یک کسی یک مرجع تقلید را بکشد یک مخترع را بکشد کسی علی بن ابی طالب (علیه السلام) را بکشد مثلا ابن ملجم علی بن ابی طالب (علیه السلام) را کشت خوب حالا باید بگوئیم شخصیت علی (علیه السلام)! حالا که او علی (علیه السلام) را کشته ما باید سه تا او را بکشیم نه بابا علی (علیه السلام) فرمود نکند بگوئید علی (علیه السلام) شخصیت مهمی داشته پس خیلی بکشیم «ضربةً بضربه» یعنی او یک ضربه زد شما هم چی… این حقوق شهروندی است یکی است زن و مرد ح… شخصیت شان یکی است و لذا اگر بگوئیم خوب شما فکر می کنید که حالا که مثلا گفتند مثلا مرد را اگر کسی بکشد فرض کنید 20 میلیون زن 10 میلیون همین اسلام پیداست که اسلام به زن توهین کرده نه آقا این ده میلیونه پول شخصیت نیست اگر پول شخصیت بود پس باید هر کس هر مرجع تقلیدی را بکشد باید چند میلیون 100 میلیون، 500 میلیون بدهد اگر یک مبتکری را کشت اگر یک دکتر متخصصی را کشت باید… این پول، پول شخصیت نیست پول جبران خسارت است معمولا در تاریخ هم گذشته هم الان هم آینده معمولا نان آور خانه مردها بودند و کسی که نان آور را بکشد ضربه به نان آور زده و لذا باید 10 میلیون بدهد نگو آقا بعضی خانمها حقوقشان مثل مردهاست یا بیشتر از مردها همیشه قانون که وضع می کنند روی افراد نادر قانون وضع نمی کنند مثلا بگویند هوای تابستان داغه پس مدرسهها تعطیل نگوئید آقا یکی از روستاهای همدان خنکه خیلی خوب حالا ممکنه ده جا هم خنک باشد دماوندی، توسرکانی، ملایری، یک جای مثلا 4 تا روستای خنک 4 تا شهر خنک…
ولی ما وقتی قانون وضع می کنیم نباید موارد استثنایی را در نظر بگیریم باید موارد کلی را در نظر بگیریم در کلی… مرد نان آور خانه است و کشتن مرد یعنی کشتن نان آور کشتن نان آور ضربه اقتصادی می خورد به خانواده بنابراین گفتهاند یک خورده از نظر اقتصادی پولی بیشتر قاتل بدهد پس پول بیشتر که قاتل می دهند به خاطر شخصیت نیست اگر به خاطر شخصیت بود هر کس علی (علیه السلام) را کشت باید همه اموال دنیا را بدهد. مال شخصیت که نیست. این مال این یا مثلا ارث من بارها گفتم توی تلویزیون شاید چند بار دو سه بار شاید گفته باشم اگر می گویند زن ارثش نصف مرد است این به خاطر اینکه بار اقتصادی روی دوش زن نیست زن اگر هرچه هم پول و درآمد داشته باشد می تواند پولهایش را پس انداز کند به شوهر بگوید تو باید خرج من را بدهی شوهره می گوید بابا تو پدرت پولداره ارث به تو رسیده خودت درآمد داری می گوید آقا همه درست اما از نظر قانون اسلام خرج من با شماست خوب شما آنرا چرا نمی گوئید؟ بار خانه و بار زندگی و بار نفقه روی دوش مرد است (بهش گفتند خوب مرد اگر مرد… آن زن نصفهای هم که دارد می تواند قایم کند من اینرا چون گفتم نمی خواهم… حالا تکرار هم می کنم طوری نیست ببینید مثلا 30 تومان مردم کره زمین دارند این 30 تومان 20 تومانش می رسد به پسرها 10 تومانش می رسد به دخترها ارث زن نصف است به دختر خانم می گوئیم دختر خانم شما چقدر داری؟ می گوید10 تومان می گوئیم خوب این ده تومانی که داری از این خرجی که به گردنت نیست برو پس انداز کن خوب من چه کنم؟ بیا با این پسره ازدواج کن این مال پسراست تو هم برو کنارش پسر و دختر اینجا باشید خوب 10 تومانت را قایم کن بیا سراینجا بن… پهلوی پسر این 20 تومان وارد زندگی هر دو می شود بنابراین دخترخانم ده تومان از آنجا هوش می کشد 10 تومان هم اینجا یواشکی قایم کرده اسلامی که گفته ده تومان باری روی دوشش نیست مثل اینکه شما یک نان دارید می گذارید توی سفره می روید سر سفره نان می خورید این هم مال این. یا مثلا گواهی زن نصف مرد است اصلاء گواهی دادن حق نیست آخر یک چیزی که حق شماست بگو حق من را گرفت خیلی چیزها حق نیست که تکلیفه باید بگوئیم خوب الحمدلله مثلا شما بیائید گواهی بدهید که فلانی دزدی کرده یا دزدی نکرده این یک تکلیف است که اگر شما می دانید باری به مظلومی از بین می رود برو ش… هرچه دیدی با چشم هایت شهادت بده. شهادت دادن تکلیفه وقتی تکلیف را از روی دوش ات بر… از روی دوش ات باید بگویی الحمدلله رب العالمین.)
نفی قضاوت از زن، نفی تکلیف است
یا مثلا قضاوت، قضاوت که حق نیست آقا چرا زن قاضی نشود؟ بابا قضاوت که حق نیست قضاوت تکلیف است اگر گفتند زن قاضی نباشد یعنی خانم این تکلیف را از روی دوش شما… صدهزار مرتبه شکر صدهزار مرتبه شکر. امر به معروف و نهی از منکر تکلیف است مسجد الان باید ش… تطهیر بشود مسجد نجس شده باید مسجد را واجب شستن مسجد واجب است بنده می آیم مسجد را می شورم می گویند می گویند آقا ببخشید شما تشریف نیاورید ما شیلنگ گرفتیم و مسجد را شستیم می گوئیم الحمدلله چون یک تکلیفی بود و این تکلیف را دیگری انجام داد. بله یکوقت شله زرد می دهند توی مسجد فرهنی می دهند به مردم به زن…های تبعیض بود چرا به ما فرنی ندادید؟ چرا به پلو ندادید؟ بله یک چیزی حق باشد از شما بگیرند شما داد بزنید اما شستن مسجد یک حق نیست یک تکلیف است. وقتی گفتند این تکلیف روی دوش زنها نیست باید گفت صدهزار مرتبه شکر ولذا در روایت هم می گوئیم می گویند «لیس علی المراة» نمی گوید: «لیس للمراء» حالا این یک خورده آخوندی می شود طوری نیست ادبیات عرب بلدید دیگر «لیس» لیس یعنی چی؟ بارک الله «لیس علی المراة» یعنی بر ز… به گردن خانمی نیست در روایت نمی گوید «لیس للمراة» اگر می گفت به نفع زن نیست یعنی ببین اینجا اسلام حق ما را خورد می گوید به گردنش نیست یعنی یک تکلیفی بوده ما این تکلیف را…
جاهایی که اسلام گفته زن نباشد قاضی نباشد، قاضی نباشد یعنی تکلیف از گردنش… خوب، علاوه بر اینکه قاضی عرض کردم در جلسه قبل همه ش صبح تا شب نگاهش به آدمهای بزهکار خلافکار و آنجا باید بگیر، ببند، بزن خوب این یک کار خشونت طلب است حیف است اعصابت را… یا مثلا در مشورت ببیند سفر مردها در تاریخ بیشتر است یا زنها؟ سفر مردها بیشتره درگیری مردها بیشتره و هرکس سفر و درگیریش توی جامعه بیشتر باشد تجربهاش هم بیشتر است بالاخره زن به دلیل حاملگی به دلیل زایمان بدلیل ایام ویار به دلیل ایامی که باید توی خانه استراحت کند به دلیل شیر دادن بچه به دلیل بچه داری به دلائلی رابطهاش با جامعه کمتر است و آن بچه پروری هم کار مهمی است) تربیت نسل مهم، مهم است. می گویند یکی از دانشمندان گفته بود همان دستی که گهواره را تکان می دهد دارد دنیا را تکان می دهد فکر نکن دارد گهواره تکان می دهد دارد دنیا را تکان می دهد حرف نمی دانم افلاطون یا کسی است یادم نیست حرف کیه یکی از دانشمندان گفته بود که… نگاه نکنید به زن دارد گهواره را تکان می دهد این دارد دنیا را تکان می دهد. بنابراین جاهایی را که اسلام گفته زن کنار اینها یک باری است از روی دوش خانمها برداشته. ایام تولد حضرت زهرا (علیها السلام) بحث را گوش می دهید عروس و داماد، خدمت رسانی که می گویند این را می گویند خدمت رسانی در تاریخ یک عروس داشتیم که توی راه عروسی فقیر را ببیند پیراهن عروسی اش را بدهد به فقیر یک نسخه بیشتر توی تاریخ نیست این را می گویند خدمت در تقسیم کار گفتند یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) شما تقسیم کار کنید حضرت فرمود که کارهای توی خانه مال زهرا (علیها السلام) کارهای بیرون خانه مال علی (علیه السلام) اینقدر زهرا (علیها السلام) خوشحال شد چون هرچه زن سرو صدا کمتر بشنود برای اعصابش تمرکز فکرش برای پاکدامنیش بهتر است نه اینکه حالا بیاید بیرون حرام باشد نه یک جایی هم زهرا (علیها السلام) آمد توی مسجد سخنرانی کرد یک سخنرانی کرد مسجد رفت روی هوا زینب کبری (علیها السلام) یک سخنرانی کرد کوفه و شام تکان خورد یک جایی باید زن بیاید جلو و یک زن کار صد تا مرد را می کند (اما اگر لازم نیست خودمان را به دردسر نیندازیم خوب این نان آن هم می تواند بخرد من چرا بروم توی صف نانوایی که اینقدر رنگارنگ ببینم اینقدر حرفهای رنگارنگ بشنوم او به او نیش می زند او به او سربه سر می گذارد اینقدر حوادث تلخ ببینم دیدن رنگاورنگها و حوادث تلخ اگر زن حامله باشد روی بچهاش اثر… اصلا بعضی فیلمها روی بچه اثر می گذارد بعضی نگاها روی بچه اثر می کند بعضی شنیدهها بعضی گفتهها اینها همه روی بچه اثر می گذارد کمااینکه شنیدن حق هم اثر می گذارد یکی از علما وقتی می خواست درس بدهد یک بچه نوزادی داشت می آورد می نشاند و وقتی می گفت می خواهم می گفت می خواهم صدای قال الصادق و قال الباقر (علیه السلام) که به طلبهها می گویم می خواهم این صدا به گوش بچه… بچه من می خواهم با حدیث خوابش ببرد حالا.) اما چند دقیقه آخر بحث چون روز زن هست چه کنند زن و شوهرها… زندگی شان شیرین بشود من اینجا 10 تا چیز را نوشتم که این ده تا چیز زندگی را شیرین می کند امیدوارم خانم خودم پای تلویزیون نباشد چون اگر باشد می گوید حاج آقا چرا خودت عمل نمی کنی حالا حاج خانم اگر پای تلویزیون هستی خاموش کن تل… صلواتی بفرستید (اللهم صل علی محمد و آل محمد)
صداقت، مهمترین عامل شیرینی زندگی
عواملی که زندگی را شیرین می کند 1-صداقت و همدلی به هم راست بگویند بعضی وقتها کینهها به خاطر اینست که به هم دروغ می گویند بعد مشتشان باز می شود می گوید تو به من دروغ گفتی راست بگوئید منتهی برای راست گفتن هم باید کمک هم کنید یک مردی بود می گفت ن…نفهمد زنم که من خمس می دهم بهش گفتم چرا؟ گفت اگر بفهمد خوب گفت من گفتم یک گردنبند بخر برای من نخریدی حالا رفتی پول هایت را می دهی به آخوندها یعنی مثلا زن حالا که پول را به آخوندها که آخوند خرج خودش نمی کند آن آقایی که خمس اش می دهد باید بشناسد که آخوند زاهدی باشد مردم به هر آخوندی پول نمی دهند اگر آخوندی ماشین اش چنین باشد خانهاش چنین باشد بهش نمی دهند می روند خانه عالمی که می بینند این زندگی اش با 30 سال پیش با 50 سال پیش فرق نم… به آن آخونده پول می دهند به هر آخوندی پول نمی دهند حق هم با مردم است. بله یک وقت سیر رشد طبیعی است حالا یک آخوندی پیکان داشته پژو شده خوب بالاخره اگر ایشان توی بازار هم بود یک بازاری هم بعد از 10 سال 20 سال پیکانش پژو می شود ولی یکوقت می بینی اِه!! این تا دیروز هیچی نداشت این دو سه ساله چقدر پولدار شد این از کجا آمد آنوقت اینرا دیگر سوظن است، سوءظن است بنابراین به آن مرجع زاهدی که به آن مرجع تقلیدی که می دانند هوی و هوس ندارد علمش و تقواش فوق است هوی و هوس هم ندارد پول را می دهند به او. حالا شما واقعا حضرت عباسی گردنبند شما مهمتر است یا کمک به او و توج… یک کاری بکنید راست بگویند. (آقا اینجا… خیلی خدا رحمت کند یک خانمی من دیدم در یک جایی مرحوم شد مادر دو شهید هم بود شوهرش گفت از مکه آمدم دو تا ساک آوردم گفتم خانم ببین این ساک مال تو و فامیل هایت سوغاتی است این ساک هم مال من و فامیل هایم تو بردار هر جا می خواهی تقسیم کن من هم ساک خودم… گفت خدا قبول کند دست شما درد نکند اصلا نگفت نه درش را باز کن ببینم برای فامیل هایت چی آوردی ببینید گاهی وقتها زن یک حساسیت هایی نشان می دهد مرد را دروغگوش می کند و عکس مرد یک حساسیت هایی نشان می دهد که زن را دروغگوش می کند) یک کاری کنیم با هم شفاف حرف بزنیم. دوم: گذشت، گذشت بعضیها روحشان خیلی تنگ است مثل رینگ دوچرخه به اولین موج تاب برمی دارد بعضیها روحشان بزرگ است مثل لاستیک تراکتور هرچه هم از موج رد شود تاب بر نمی دارد روحشان بزرگ است گذشت، حالا بابا یک چیزی گفت دیگر نه من می خواهم بدانم چرا گفت؟ آقا حالا گفت، گفت که گفت دیگر آبروی من را ریخته نیستی تو ولله بالله به خدا قسم با این حرفها کسی آبروی کسی را نمی ریزد. ماه شعبان یک مناجات است مناجات شعبانیه حضرت امام (رحمةالله علیه) روی این تکیه داشت ائمه ما تکیه داشتند در مناجات شعبانیه می گوید «الهی» یعنی خدایا «بیدک» به دست توست «لا بید غیرک زیادتی و نفسی» زیادی نفس من به دست تو است این خانم این آقا با این حرفهایش نمی تواند از من کم کند 43 تا رادیو، 43 تا رادیو زمان جنگ از امام (رحمةالله علیه) بد می گفت و از صدام تجلیل می کرد الان مرده امام (رحمةالله علیه) از زنده صدام عزتش بیشتر است حتی پهلوی بعثیهای عراق بعثیهای عراق هم می گویند صدام به ما خیانت کرد یعنی الان حزب بعث می گوید خائن ولی خود صدام گفته بود اگر توی دنیا چند تا مرد باشد یکی ش امام (رحمةالله علیه) است یعنی صدام می گفت امام (رحمة الله علیه) مرد است بعثیها می گویند صدام نامرده خائن است مردانگی نکرد 43 تا رادیو مگر ام… عزت ما دست آمریکاست مگر عزت ما دست اروپاست مگر عزت ما به اینست که با ما رابطه داشته باشند یا رابطه نداشته باشند. گذشت.
توسعه در زندگی به دور از اسراف
توسعه دور از اسراف اینها از عوامل چیزه… از چیزهایی که زندگی را شیرین می کند توسعه در زندگی به دور از اسراف گاهی وقتها مرد هم دارد می تواند حالا مثلا این فرش را عوض کند ماشین را عوض کند خانه را عوض کند یک خورده خانم را مثلا یک مکهای ببرد نمی دانم روستایی… می گوید نه بگذار این باید همینطور همیشه این گوشه بشین پاشو باشد یعنی مرد دارد و خرج نمی کند خوب زندگی به هم می خورد تا مادامی که اسراف نیست خرج کن. یک کسی آمد خدمت امام باقر (علیه السلام) دید این خانه امام باقر (علیه السلام) خیلی قشنگه این چه فرشی و چه پردهای و امام یک همچین خانهای!؟ این گیج شد امام نگاه کرد دید این چشمهایش دارد تا به تا می شود وقتی می خواست برود امام باقر (علیه السلام) تنگ گوشش گفت فردا هم بیا فردا که آمد امام باقر (علیه السلام) اینرا برد توی یک اتاق ساده گفت دیروز… گفت هر دو اتاق من است منتهی من خانمم مهریه از من طلب داشت مهریه خانمم را دادم بهش ایشان هم رفته اتاق خودش را قشنگ کرده این اتاق من است آن هم اتاق خانم دیروز من گفتم برویم اتاق خانم خیلی این ور آن ور نگاه کردی حالا اشکالی دارد مثلا خانم اتاقش قشنگ باشد اگر امکان دارد و حرام نیست و اسراف نیست مرد زندگی ش را توسعه بدهد تا مادامی که ح… اسراف نباشد.
انصاف و اعتماد، از عوامل موثر در زندگی
انصاف، گاهی وقتها تلخیها انصاف اینکه واجب نبود شما چرا زور گفتی بی انصافی از طرف مرد یا زن زندگی را به هم می زند انصاف داشته باشید یکبار میهمان بردی برو تا ماهی دیگر شنبه میهمان دوشنبه میهمان چهارشنبه میهمان پنج شنبه میه… بابا این کنیز هم باشد قیچی می شود اسیر که نیاوردی خوب انصاف داشته باش. هر روز لباسهاش را عوض می کند می گوید باید بشوری باید اتو کنی خوب این انصافه؟ یا مثلا بچهها توی خانه شلوغ می کنند خوب حالا کی مَرده… مثلا… بعضی وقتها همه بار را می اندازند روی دوش مرد یا ب… یا به عکس خانم درآمدی داری می دانی شوهرت حقوقش کم است خوب انصاف داشته باش یک خورده پول را بده به آن این بی انصافی این می گوید مال خودم آن می گوید مال خودم. اعتماد مسئله مهم است بس… دلگرمی می آورد، تشویق و تشکر، تشویق و تشکر گاهی زندگیها با یک تشکر… دست شما درد نکند، متشکرم حتی آدم از بچهاش تشکر کند آرایش زندگی را دلگرم می کند مرده آمده خانه قصاب است دستش بوی پی می دهد سیگاری است صورتش بوی سیگار می دهد خوب زن چه گناهی کرده که باید بوی سیگار بشنود بوی پی بشنود (خانم هم هرچه لباس شیک دارد برای عروسی مردم گذاشته یکمرتبه لباس شیک. مرد داشت می دوید خانه گفتند کجا؟ گفت زنم از عروسی بر می گردد می خواهم تا لباس اش را نکنده من هم یکبار نگاه کنم با آن لباسها چون هرچه لباس شیک است برای مردم می پوشد. داشت می دوید مرده گفتند کجا می دوی؟ گفت زنم از عروسی برمی گردد می خواهم قبل از اینکه لباس کهنه هایش را برای من بپوشد یکبار هم من نگاهش کنم.) آرایش زندگی را شیرین می کند. احترام به بستگان زندگی را شیرین می کند احترام به بستگان، احترام به بستگان همدیگر احترام به نظریهها حرفهایی که می زند البته اگر منطقی است بگوید این حرفت درست است چَشم اگر هم منطق… حرف نزن این چرت و پرتها بگو آق… خانم ببینید این حرفی که زدی به این دلیل درست نیست اگر حرفتش درست نیست با استدلال بهش بگو اگر هم درسته بگو چَشم اینها عواملی است که زندگی را شیرین می کند از طرفی انتظار نابجا، متلک، تحقیر، زن که حرف نمی زند، بابات فلانیه، بعضیها خورد می کنند.
یک داماد بد یعنی کلمه بد جزء لقب بد… دیگر نمی توانم لقب دیگری به این پسره بدهم یک پسر بده، بده بد آمد خانه عروس به جهازیه عروس نگاه کرد گفت آه!! کمیته امداد بهت داده چنان این عروس در هم شکسته شد، چنان این عروس در هم شکسته شد خوب این داماد تا آخر عمرش رشد نمی کند چرا عروس را شکستی؟ حالا فقیر بوده کمیته امداد کمکش کرده آنوقت تو باید بشکنی اش آی این سماوره را هم که… اینکه خاله ات آورده آنهم که دختردائی ات آورده پس پدرت چی چی بهت داد؟ مادرت چی بهت داد؟) اینها خیلی می سوزاند زندگی را چیزهایی که زندگی را بهم می زند متلک، به رخ کشیدن خوبیهای من، من فوق لیسانسم تو سیکلی بابا ول کن کدام هاتان آدمید اینقدر تحصیلکرده داریم که شعور ندارد اینقدر آدمهایی داریم که تحصیلاتشان پائین است شعورشان بالاست. تحصیلکردهای که تحصیلاتش را به رخ بکشد پولداری، زورداری، عنوان داری که به رخ بکشد این حرفها نیست که… حالا اگر مرد مرجع تقلید شد باید زنش را تحقیر کند «ان اکرمکم عندالله اتقکم» یکوقت می بینی روز قیامت او خیلی راحتتر از تو است چه می دانی؟ به سلمان فارسی گفتند ریش تو بهتر است یا دم سگ فرمود هر کدام از پل صراط بگذرد.
احترام متقابل و دوری از تحقیر و تمسخر در خانواده
تحقیر، متلک، به رخ کشیدن خوبیهای خودش، به رخ کشیدن عیبهای آن بابا پاشو قابلمه سوخت پریشب هم سوزاندی پاشو سماور را آبش کن آن هفته هم سماور را سوزاندی یعنی یک عیب را می گیرد هی این عیبها را… حتی به بچهاش پاشو استکان را بشور تو تجدید شدی پاشو تو که دیروز تجدید شدی، سوزاندی، بردی، خوردی، نمی دانم کسانی… حدیث داریم کسانی که هی نیش بزند این لجاجت را تحریک می کند این تربیت نیست طرف را بیشتر عصبانی و لجوج می کند پیش داوریهای عجولانه قبل از آنکه بررسی کنیم بگوئیم حق با کیه؟ حرفها را گوش بدهیم ببینیم چی، چیه قصه گاهی وقتها قضاوت… کجا بودی؟ خانه خواهرت بودی اصلا بابا من رفته بودم عیادت حالا الان خانه خواهرم باشم بله خانه خواهرم بودم دوم حالا قبل از آنکه… چون با خواهر من بد است مثلاها! یا من با خواهرش بدم تا دیر می کنم می گوید آنجا بودی با کی تلفن می کردی؟ خوب بپرس با کی تلفن می کردی بعد دعوا کن این اول دعوا می کند بعد می گوید کجا بودی؟ قضاوتهای عجولانه، متلکها، بالا بردن خود، کوچک شمردن آنها، بی احترامی به بستگان انتظار نابجا، متلک، اینها زندگی را خراب می کند و این چیزهایی که نوشتم زندگی را شیرین می کند بیائیم از زهرا (علیها السلام) یاد بگیریم.
خدایا! به آبروی زهرا (علیها السلام) زندگی ما را شیرین قرار بده
همه بی همسرهایی که در خانهها هستند برای همه بی همسرها همسر خوب مقدر بفرما همه اینهایی که همسر دارند بچه دار نمی شوند اولادهای صالح سالم بهشان مرحمت کن همه اینهایی که دنبال یک شغل می گردند یک شغل حلال خوب نصیبشان کن
همه اینهایی که مریض دارند به آبروی زهرا (علیها السلام) شفاشان بده
آنهایی که به گردن ما حق دارند زنان تاریخ و مردان تاریخ که در اسلام ما، تولد ما، آموزش ما، تربیت ما، انقلاب ما، آبروی ما هر زن و مردی که به گردن ما حق دارد ما را پاسدار خونها و خدمات آنها قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»