به نام خدا
پرسش: آنطور که گفته شده نزديک ظهور اوضاع جامعه خيلي بد هست -بصورتي که مردم از بي عدالتي در منازل خود هم در امان نيستند – از انطرف مي گوييم بايد خودمان را جهت ظهور اماده کنييم اگر چنين شود اوضاع جوامع الهي ميشود ؟ جواب اين تناقض چيست؟
پاسخ: بايد گفت كه پيرامون مفهوم و چيستي فراگيري ظلم و ستم ديدگاههايي مختلف مطرح است. كه به برخي اشاره ميكنيم:
1. فراگيري ظلم و ستم به معناي غالبيت: طبق اين ديدگاه، در آستانه ظهور، ظلم و ستم در جهان غالب شده و چهره جهان، چهره ظلم و ستم خواهد بود كه در كنار غالبيت ظلم و ستم، صلاح و رستگاري نيز در ميان مردم مطرح ميباشد. نكته قابل ذكر اينكه در روايات به فراگيري ظلم و ستم خبر داده شده نه فراگيري ظالم و ستمگر. با اين نگاه، اگر در جهان يك ظالم بود و از او ظلمهاي متعدد و متنوع سر زند و بقيه مردم، مظلوم و ستمديده باشند، باز مصداق «ملئت ظلماً و جوراً» تحقق پيدا خواهد كرد.
2. فراگيري ظلم و ستم به معناي كامل و تمام است:
اين عده قائلند كه فراگيري ظلم و ستم در جهان به طور كامل و تمام صورت ميپذيرد و جهان به صورت يك پارچه پر از ظلم و ستم خواهد شد و از صلاح و رستگاري هيچ خبري نيست.
البته ديدگاه صحيح همان ديدگاه اول است.
اينك به نمونههايي از روايات كه اشاره به ظلم و جور قبل از ظلم دارند اشاره مينماييم.
پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: «لاتقوم الساعة حتي يملك رجل من اهل بيتي، يواطئ اسمه اسمي، يملأ الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلما و جوراً»(اربلي، كشف الفقه في معرفة الائمه، دارالكتاب الاسلامي، ج3، ص261)
2. اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايند: « … الحادي عشر من ولدي، هو المهدي الذي يملأ الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً»(كليني، الكافي، ج1، ص338).
3. امام حسين(ع) ميفرمايند: «لولم يبق من الدنيا الايوم واحد لطول الله عزوجل ذلك اليوم حتي يخرج رجل من ولدي فيملأها عدلا و قسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً؛ اگر از دنيا جز يك روز باقي نمانده باشد، خداوند آن روز را طولاني گرداند تا مردي از فرزندان من قيام كند و زمين را از عدل و داد پر كند پس از آن كه از ستم و بيداد پر شده باشد».(صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص318).
از مجموع روايات رسيده نوعي همساني ميان واژگان عدل و داد و ظلم و جور ديده ميشود. يعني همان طوري كه در جامعه بعد از ظهور، عدل و داد فراگير و همه جانبه ميشود، در جامعه قبل از ظهور نيز ظلم و جور فراگير و همه جانبه خواهد شد، نه اينكه همه ظالم باشند.
در نگاه ابتدايي و بدون تعمق چنين برداشت ميشود كه فراگيري ظلم و ستم پيش زمينه و از شرايط تحقق ظهور عدل و داد توسط امام مهدي(ع) است و تا شرط تحقق پيدا نكند، محال است كه مشروط تحقق پيدا كند. پس به خاطر تحقق مشروط كه همان جامعه مهدوي و عدالت مهدوي است بايد به دنبال تحقق پيش زمينههاي آن كه همان فراگير شدن ظلم و جور است، رفت.
اما با نگاه ژرفتر و دقيق تر معلوم خواهد شد كه اصل اين نظريه و تفكر غلط است و حاكي از سوء برداشت و يا عدم اطلاع كافي از فرهنگ و تعاليم روح بخش اسلام است. اثبات اين مدعا بدين گونه است:
1. فراگيري ظلم و ستم شرط ظهور نيست:
بايد گفت كه شرط براي مشروط نقش فاعل و موجد خواهد داشت؛ يعني تحقق مشروط مرهون تحقق شرط ميباشد (تا شرط رخ ندهد، مشروط اتفاق نميافتد). با توجه به اين نكته اگر فراگيري ظلم و ستم را شرط ظهور حضرت مهدي(ع) بدانيم پس حتماً بايد جهان پر از ظلم و جور شود تا ظهور رخ دهد و در غير اين صورت، محال است ظهور، صورت پذيرد.
ولي با مراجعه به احاديث و روايات مهدويت اين مطلب به خوبي روشن ميشود كه در هيچ يك از آنها فراگيري ظلم و ستم به عنوان شرطي از شرايط ظهور دانسته نشده است. بلكه فراگيري ظلم و ستم در واقع به نوعي، نهايت آمادگي و احساس نياز شديد مردم به منجي را به همراه دارد.
2. فراگيري ظلم و ستم از علائم حتمي ظهور نيست:
علائم و نشانه براي يك پديده همانند آينه و ابزاري است كه به وسيله آن ميتوان در تحقق آن پديده تأثير گذار نيست.
علائم و نشانههاي ظهور نيز، به حتمي و غير حتمي تقسيم شدهاند و فراگيري ظلم و ستم قبل از ظهور حضرت مهدي(ع)، از علائم حتمي ظهور نميباشد.
از طرف ديگر، طبق روايات، ياران امام زمان(ع) قبل از ظهور حضرت در آن جامعه رشد كرده، تربيت يافته و در زمان ظهور حضرت در ركاب حضرت به جانفشاني ميپردازند، پس بي شك جامعهاي كه توان پرورش و تربيت ياران آن چناني را داشته باشد بايد در آن جامعه زمينهها و بستر مناسب نيز وجود داشته باشد و اين تربيت و پرورش نيز قهري نبوده بلكه در سايه تلاش و زحمت و استفاده از بستر مناسب است كه به اين لياقت ميرسند.
بر اين اساس اگر در جامعه عصر ظهور، ظلم و ستم همه جاي عالم را فرا گرفته و بستر و زمينههاي مناسب رشد و تربيت از بين خواهد رفت و ديگر پرورش ياران حضرت(ع) ممكن نخواهد بود.
نتيجه آنكه: فراگيري ظلم و ستم به معناي ظالم بودن همه نيست، بلكه عدهاي به وسيله ظلم و زور ميخواهند بر توده مردم مسلط شوند و در اين ميان برخي انسانها نيز در جاده صلاح گام برميدارند و سعي ميكنند خود و مردم را براي تحقق ظهور آماده كنند.
پرسش: آيا اين درست است که اگر ما منتظر باشيم و خود را از هر گونه گناه حفظ کنيم امام عصر به ما سر مي زند پس هر کس که امام مهدي را نديد منتظر نيست؟ آيا درست است که بگوييم ما وقتي مي توانيم بگوييم منتظر واقعي هستيم که از هر گونه گناه اجتناب کنيم؟
پاسخ: امام زمان(ع) به همه شيعيان و محبان خود توجه دارد و البته اين طبيعي است كه اگر فرد خود را از آلودگيها حفظ كرده و از گناه دوري كند، بيشتر مورد عنايت حضرت قرار ميگيرد. ولي اينكه گفته شود هر كس از گناه فاصله بگيرد آقا را حتماً ميبيند اين سخن دقيقي نيست؛ چرا كه غيبت به معناي نديدن است و اگر ديدارهاي در اين دوره روي ميدهد، بر اساس مصالحي است. بايد دانست هر چند دوري از گناه امكان ديدار را بيشتر ميكند؛ ولي اين زماني است كه ديدار داراي مصلحت باشد؛ وگرنه هر چند انسان پاك هم باشد، ديدار صورت نميپذيرد. پس نديدن دليل بر آن نيست كه آدمي واقعاً منتظر نباشد. البته مردم منتظر در يك رتبه و درجه از جريان و حقيقت انتظار نيستند، برخي روحيه انتظار را در همه ابعاد وجود و زندگي خود پياده كردهاند و در درجه بالاي انتظار قرار دارند و برخي در درجات پايينتر، و اين بستگي به آن دارد كه يك فرد به چه مقدار از وظايف خود عمل ميكند؟ توجه او نسبت به تكاليف دين چگونه است؟ چه مقدار به ياد حضرت بوده و در امر ظهور او زمينه سازي ميكند؟ بله هر چه انسان از گناه دورتر شود، حالت انتظار در او شديدتر و واقعيتر ميگردد. فرزندان پدري كه ميخواهد از سفر برگردد، در مرتب نمودن منزل و فراهم ساختن مقدمات، شايد به يك اندازه نباشند، برخي بيشتر تلاش ميكنند و برخي كمتر(هر چند همه منتظرند) . بله اگر يكي از بچهها رابطه فرزندي بين خود و پدر را فراموش كند، او ديگر هيچ تلاش و حركتي در اين زمينه ندارد. منتظران حضرت مهدي(ع) نيز چنين هستند. برخي آدم بودن خود را كاملا فراموش كردهاند. اينان هيچ درجهاي از انتظار را ندارند و ديگران هر چند به حقيقت آدميت و بندگي خدا نزديكتر شوند، روحيه و حالت انتظار در آن شديد تر است.
پرسش: آيا صحيح است شب و روز دعا کنيم و درس را رها کنيم براي ظهور حضرت مهدي (ع) ؟
پاسخ: اگر منظور از عبادت فقط نماز و روزه و قرآن خواندن باشد، چنين چيزي خواست شرع نيست؛ بلکه انسانها بايد کار و تلاش نيز بکنند و نيازهاي زندگي خود را تامين نمايند. دستورات قرآن و پيشوايان دين و زندگي آن بزرگواران همه بيانگر آن است که تعطيل کردن امور روزمره زندگي، صحيح نيست؛ نه براي تعجيل در فرج امام زمان(ع) و نه براي هيچ امر ديگر!! البته بايد دانست دايره عبادت بسيار گسترده است و حتي شامل امور عادي زندگي ميشود. کار و تلاش رسيدگي به امور زندگي، کمک به مردم و محرومان، همگي اگر براي رضاي خدا و تقرب به او باشد «عبادت» است. بنابراين عباداتي همچون نماز و روزه برخي از موارد عبادت است که بايد در کنار امور ديگر انجام پذيرد. طبق اين معنا، زمينهسازي و تلاش براي ظهور حضرت، نوعي عبادت است و نيازي به تعطيل کردن امور عادي زندگي ندارد.
پرسش: از کجا و با چه نشانه هایی بدانیم که حضرت نیز ما را دوست دارد و برای رسیدنمان به این مقصود یعنی دوست داشتن ایشان چه کارهایی باید بکنیم ؟
پاسخ: بايد بدانيم كه امام پدري مهربان و برادري دلسوز است، امام همه شيعيان را دوست دارد و براي هدايت و سعادت آنها دعا و تلاش ميكند. البته در اين ميان شيعياني را بيشتر دوست دارد كه ميكوشند افرادي صالح و با معنويت باشند. با رعايت موارد زير، ميتوان به دوستي آن حضرت اميد داشت:
1. در مقام علم و عقيده هر روز بر معرفت ديني خود بيفزاييم و در جلسات سخنراني و علمي شركت كنيم و در شناخت مقام امامت و شخص امام زمان(ع) (با مطالعات فراوان) كوشا باشيم.
2. در مقام عمل اولين چيز انجام دادن واجبات و ترك گناه و معصيت است. ارتكاب معصيت در محضر امام زمان(ع) باعث آزرده شدن دل ايشان ميشود و وقتي پرونده اعمال به محضر ايشان برده ميشود، از ما دلگير ميگردد.
قدم دوم انجام وظيفه است، بهترين راه نزديكي به آن حضرت و جلب رضايت ايشان، اين است كه هر كس هر شغل و وظيفهاي كه دارد، آن را به دقت و سلامت انجام دهد. شما كه محصل هستيد، بهترين كار تلاش و درس خواندن عميق و صحيح است، كسي كه وظيفه خود را ترك كند يا ناقص انجام دهد و در عوض آن بخواهد كار نيك ديگري انجام دهد، راهي كج رفته است.
قدم بعدي ايجاد ارتباط معنوي با امام است؛ يعني، بكوشيم هميشه به ياد امام زمان(ع) باشيم صبح را با دعاي عهد شروع كنيم، در نمازهايمان براي آن حضرت دعا كنيم، دعاي فرج را در هر فرصتي بخوانيم. دعاي ندبه، زيارت آل ياسين و دعاهاي ديگر را با توجه به معنا و حضور قلب بخوانيم، صدقه دادن براي سلامتي ايشان، زيارت از طرف ايشان و دعا براي سلامتي و تعجيل فرج آن حضرت، شركت در مراسم منسوب به ايشان و … راههاي ايجاد ارتباط معنوي با امام است و ميتوان بعد از مدتي آثار بسيار مثبت آن را ديد و اين خود نشان دوست داشتن امام است. اما باز تاكيد ميشود همه اين كارها بعد از ترك گناه و عمل به وظيفه و نقش خويش در جامعه و خانواده اثر بخش است؛ وگرنه پوستي بي مغز و خاصيت خواهد بود.
پرسش: با چه نشانه اي بدانيم مورد محبت و رضايت حضرت مهدي هستيم؟ براي رسيدن به اين مهم چه کارهايي انجام دهيم؟
پاسخ: بايد بدانيم كه امام پدري مهربان و برادري دلسوز است، امام همه شيعيان را دوست دارد و براي هدايت و سعادت آنها دعا و تلاش ميكند. البته در اين ميان شيعياني را بيشتر دوست دارد كه ميكوشند افرادي صالح و با معنويت باشند. با رعايت موارد زير، ميتوان به دوستي آن حضرت اميد داشت:
1. در مقام علم و عقيده هر روز بر معرفت ديني خود بيفزاييم و در جلسات سخنراني و علمي شركت كنيم و در شناخت مقام امامت و شخص امام زمان(ع) (با مطالعات فراوان) كوشا باشيم.
2. در مقام عمل اولين چيز انجام دادن واجبات و ترك گناه و معصيت است. ارتكاب معصيت در محضر امام زمان(ع) باعث آزرده شدن دل ايشان ميشود و وقتي پرونده اعمال به محضر ايشان برده ميشود، از ما دلگير ميگردد.
قدم دوم انجام وظيفه است، بهترين راه نزديكي به آن حضرت و جلب رضايت ايشان، اين است كه هر كس هر شغل و وظيفهاي كه دارد، آن را به دقت و سلامت انجام دهد. شما كه محصل هستيد، بهترين كار تلاش و درس خواندن عميق و صحيح است، كسي كه وظيفه خود را ترك كند يا ناقص انجام دهد و در عوض آن بخواهد كار نيك ديگري انجام دهد، راهي كج رفته است.
قدم بعدي ايجاد ارتباط معنوي با امام است؛ يعني، بكوشيم هميشه به ياد امام زمان(ع) باشيم صبح را با دعاي عهد شروع كنيم، در نمازهايمان براي آن حضرت دعا كنيم، دعاي فرج را در هر فرصتي بخوانيم. دعاي ندبه، زيارت آل ياسين و دعاهاي ديگر را با توجه به معنا و حضور قلب بخوانيم، صدقه دادن براي سلامتي ايشان، زيارت از طرف ايشان و دعا براي سلامتي و تعجيل فرج آن حضرت، شركت در مراسم منسوب به ايشان و … راههاي ايجاد ارتباط معنوي با امام است و ميتوان بعد از مدتي آثار بسيار مثبت آن را ديد و اين خود نشان دوست داشتن امام است. اما باز تاكيد ميشود همه اين كارها بعد از ترك گناه و عمل به وظيفه و نقش خويش در جامعه و خانواده اثر بخش است؛ وگرنه پوستي بي مغز و خاصيت خواهد بود.
پرسش: با چه کارهايي مي توانيم به حضرت مهدي تقرب بجوييم؟
پاسخ: تقرب به حضرت در سايه عمل به دستورات دين حاصل ميشود. در اين ميان توجه به چند عمل پيشنهاد ميشود:
ـ نماز در اول وقت مخصوصاً همراه با جماعت؛
ـ خدمت صادقانه به مردم و تلاش براي حل مشكل آنان؛
ـ تلاوت قرآن و نافله شب و احسان به والدين؛
ـ دقت فراوان در مال كه از راه حلال باشد؛
ـ صله رحم؛
ـ دوري از جمع مال دنيا و دنيا طلبي.
در كتاب دلايل الامامة در جريان ديدار امام عصر(ع) با علي بن مهزيار آمده است كه آن بزرگوار فرمود: علت دوري شما از ما اين است كه شما به جمع مال روي آورديد و به ضعفاء ظلم ميكنيد و قطع رحم كردهايد، و اين علت دوري شما از ما است.
پرسش: بستر ها و راه های گسترش فرهنگ مهدوی چیست ؟
پاسخ: مهدويت اعتقادي حركت آفرين، اميد بخش، نشاط آور و باعث تلاش مضاعف در زندگي است. يأس و نوميدي، خستگي و پوچ گرايي در آن راه ندارد.
فرهنگ مهدويت دو نوع رابطه ايجاد ميكند رابطهاي با خود و رابطهاي با اجتماع.
الف. رابطه شخصي:
يعني ايجاد انگيزه براي زندگي بهينه و هدفمند و تلاش براي رسيدن به سعادت در دنيا و آخرت. فرهنگ مهدويت ميتواند انسان را از پوچي و گمراهي نجات دهد زيرا اميد به آيندهاي روشن، شك و ترديد در اصل زندگي را زايل ساخته و او را به حركت در مسير واميدارد.
اين فرهنگ قدرت تفكر در خود را افزايش داده انسان را به خود شناسي رهنمون ميسازد. همچنين او را در مقابل سختيها مقاوم ساخته، آماده پذيرش خطرات زندگي ميكند زيرا آينده براي او ابهامي ندارد «انسان مهدوي لحظات زندگي خود را در راه رضايت مهدي(ع) هزينه ميكند و نهايت تلاش خود را براي تحقق عدالت در گفتار، رفتار و اخلاق خويش به كار ميبندد.
اين گوشهاي از تأثير «فرهنگ مهدويت» در انسان است.
ب. رابطهي اجتماعي:
اين رابطه در ابعاد مختلف كاربرد پيدا ميكند:
1. رابطه با جامعه خانواده؛
2. رابطه با جامعه محل سكونت؛
3. رابطه با جامعه محل كار؛
4. رابطه با جامعه شهري؛
5. رابطه با جامعه كشوري؛
6. رابطه با جامعه جهاني.
1. فرهنگ مهدوي در خانواده:
رابطه فرد با خانواده بسيار اساسي و تعيين كننده است. اگر فرهنگ خانواده بر اساس تفكر مهدوي شكل بگيرد و افراد خانواده، خصوصا مديريت سياسي آن؛ يعني پدر و مديريت تربيتي آن يعني مادر سعي در حاكميت فرهنگ مهدوي در خانواده داشته باشند، آرامش و سعادت را براي خود به ارمغان ميآورند. البته تحقق اين راهكار بايد با طرح و برنامه همراه باشد. برنامههاي عبادي، تفريحي و فرهنگي در خانواده؛ همه بايد بگونهاي باشد كه ياد حضرت مهدي(ع) را در محيط خانه زنده كند و ولايت آن حضرت را بر رفتارها حاكم سازد. مثلا مجالس دعاي ندبه، توسل، ختم قرآن بايد با توجه خاص به فرهنگ مهدوي در خانواده برگزار شود. رفتن به زيارتگاه يا مسجد جمكران نيز با برنامه ريزي خاص و به صورت خانوادگي و نه بر اساس عادتها انجام گيرد. برنامههاي ويژه براي به روز شدن ياد مهدي(ع) در خانوادهها بايد در دستور كار مديريت خانه قرار گيرد مثلا توجه به درس و فر اگيري علوم، ورزش كردن، صله رحم، كمك به ديگران و در جهت قرب به امام زمان(ع) و كسب رضايت او.
2. فرهنگ مهدوي در محل سكونت:
انسان منتظر وظيفه دارد در محل زندگي خويش فرهنگ مهدويت را حاكم سازد. امروزه كه جوامع از بافت كوچك سنتي به بافت بزرگ اجتماعي تبديل شده است چنين اهدافي بايد از طريق طرح و برنامه و به صورت نظام مند و سيستمي انجام شود تا بتواند بهترين تأثير را بر جاي گذارد.
شايد يك منتظر مهدوي با تلاش فردي خود در محل سكونت، بتواند تأثيرات كوتاه و مقطعي ايجاد نمايد اما اين كافي نيست و چه بسا در دراز مدت به فراموشي و يا مقابله شخصي ديگران منتهي شود.
راه بهينه ايجاد، «ستاد فرهنگ مهدوي» در محل، با مشورت و همكاري ساير افراد و ايجاد و حاكم ساختن اين فرهنگ بين افراد براي دراز مدت است. به عنوان مثال با مشورت دوستان نزديك و راهكارهاي تبليغي ويژه، رعايت نوبت در خريد را حتي نسبت به كودكان به صورت رسم و فرهنگ عمومي در محل در آورند. اين ميتواند نمونهاي زنده براي توجه دائمي اهالي، به اجراي عدالت كامل در جوامع باشد كه از اهداف حكومت جهاني حضرت مهدي(ع) است.
3. فرهنگ مهدوي در محل كار:
اين راهكار بايد اول از خود فرد شروع شود. يعني در نوع برخورد با محيط و نوع مسئوليتي كه به عهده دارد و تعامل با افراد در محل كار، رعايت فرهنگ مهدوي ضروري است.
انسان منتظر در محل كار خويش بايد نمونهاي از فرهنگ مهدوي را با رفتار خويش ارائه دهد.
در مرحله بعد بايد در افراد محيط كار خودش تاثير گذاري كرده؛ در آن محيط فرهنگ مهدوي را به صورت عمومي گسترش دهد. اگر چنيناهكاري عملي شود به مرور زمان نهادهاي يك جامعه مهدوي خواهد شد و تأثير بسياري در حاكميت اين فرهنگ به عنوان الگوي اجتماعي ـ سياسي خواهد داشت.
4. فرهنگ مهدوي در جامعه شهري:
مسئولاني كه مديريت شهري را به عهده دارند در حاكميت فرهنگ مهدوي در شهر نقش اساسي را دارند اگر مثلا مديريت شهري راهكارهايي را براي اجراي عدالت در سطح شهر برنامه ريزي كرده اجرا نمايد، تاثير بسزايي در حاكميت اين فرهنگ و تعميق فرهنگ مهدوي در جامعه شهري خواهد داشت.
5. فرهنگ مهدوي در كشور:
مديريت سياسي كشور ميتواند با سوق دادن طرحها به سوي حاكميت فرهنگ مهدوي و اجراي عدالت قدمهاي مؤثري در اين راستا بردارد. اگر اجراي عدالت مهدوي در دستور كار سياستمداران كشور قرار گيرد، با اجراي برنامههاي مردم جامعه، بوي دل انگيز و مسرت بخش «عدالت مهدوي» را استشمام خواهند كرد. البته لازمه اين مهم تثبيت و تعميق فرهنگ مهدوي در تفكر و اعتقاد سياستمداران كشور است.
6. فرهنگ مهدوي در جهان:
افرادي كه داراي تفكر مهدوي هستند ميتوانند در زمينههاي فرهنگي، سياسي و تربيتي به فراخور مسئوليت خود و بسترهاي فعاليت اجتماعي خويش در ساير كشورها اين فرهنگ را صادر نمايند و زمينه اقبال عمومي و جهاني به سوي عدالت كامل و نهايي را در جهان فراهم نمايند.
براي گسترش «فرهنگ مهدوي» راهكارهاي زير ميتواند قابل اجرا باشد:
1. گسترش مطالعات در زمينه شناخت حضرت مهدي(ع) و شبهه شناسي و تعميق اعتقاد و مهدويت؛
2. سوق دادن فعاليتهاي فرهنگي به سوي اين موضوع از قبيل پاياننامههاي حوزوي و دانشگاهي و برقراري كرسيهاي تدريس در حوزه و دانشگاه و نيز برگزاري مجالس عمومي و سمينارهاي فرهنگي در زمينه بهينهسازي فرهنگ مهدويت در جامعه.
3. دشمن شناسي و ايجاد پايگاههاي سياسي ـ فرهنگي براي مقابله با نقشههاي مهدي ستيز در سطح جامعه شهري، كشوري و جهاني.
4. آموزش پايهاي از مهد كودك تا دورههاي تحصيلي تكميلي در زمينه فرهنگ مهدوي؛
5. ايجاد نهضت نرمافزاري براي توليد برنامه در جهت توسعه و گسترش فرهنگ مهدويت در كشور و جهان.
6. برنامهريزي در جهت توليد برنامه تلويزيوني و سينمايي و سوق دادن حركت صدا و سيما به سوي زنده نگه داشتن فرهنگ مهدويت در بين مخاطبان؛
7. توليد و چاپ كتابهاي مفيد در سطوح مختلف سني و انتشار آن در جامعه؛
8. برگزاري نمايشگاههايي در زمينههاي مختلف براي تعميق فرهنگ مهدويت در جامعه مانند نمايشگاه كتاب در محله، شهر، ادارات، مدارس و مكانهاي ويژه مانند جمكران، نمايشگاه عكس، هنرهاي دستي، نقاشي و غيره؛
9. ايجاد كتابخانههاي تخصصي مهدويت در حوزه دانشگاه و مكانهاي ويژه؛
10. ايجاد مراكز تخصصي آموزشي ـ پژوهشي در مورد گسترش فرهنگ مهدويت.
براي آگاهي بيشتر به اين منابع مراجعه شود: مجله انتظار شماره 1و 2 و 12.
پرسش: بهترين راه انس دادن فرزندانمان با امام زمان چيست ؟
پاسخ: از چند گزينه ميتوانيد بهره بگيريد:
الف. بيان سيره و روش زندگي اهل بيت(ع) و داستانها زندگي امامان. بيان اين مسائل باعث علاقه فرزند به اين خاندان ميشود.
ب. بيان زيباييهاي دوران ظهور و عصر سر سبز زندگي انساني، در محيطي دوستانه.
ج. بيان برخي عنايات و كرامات امام زمان(ع) در دوران غيبت. البته در گفتن كرامات بايد دقت شود كه به عنايتهاي واقعي اشاره شود.
د. تبيين مقام امام به زبان ساده، و نياز ما به آن حضرت و كمكهاي او به ما.
پرسش: تكليف من در برابر خدا و پيامبر و ائمه و امام زمان ،عجل الله تعالي فرجه الشريف، و پدر و مادر و بزرگ ترها و اساتيد و ديگران چيست؟ و آنان چه حقي بر گردن من دارند؟
پاسخ: احساسي كه در شما وجود دارد، يعني لزوم ارتباط با خدا وشناخت وظيفه و تلاش در راه آن و احساس مسئوليت در برابر دوستان و … بسيار ارزش مند و در خور تقدير است. برای جامه ی عمل پوشيدن به آن ها نكاتي را يادآور ميشویم:
الف) در بعد وظيفه شناسي؛ انسان، وظايف مختلفي دارد كه به يك اعتبار، به سه قسمت تقسيم مي شود، هر چند، همه، در حقيقت، به همان قسم اوّل برمي گردند:
1- وظيفه در برابر خدا؛
2- وظيفه در برابر جامعه؛
3- وظيفه در برابر خود.
هر انساني با توجّه به اين كه در همه چيز وامدار خداوند است، يعني او است كه مالك ما و همه ی متعلقات ما است. در نتيجه، همه ی ما رهين منّت او و موظّف به تكاليف و مسئوليت هايي هستيم كه او بر عهده ی ما نهاده است. اين تكاليف، همه در كتاب و سنّت آمده است و كارشناس دين، مستقيماً، آن ها را از منابع اوليه، استخراج و استنباط مي كند و ديگران نيز بايد از آنان پيروي كنند.
بنابراين، بخش عظيمي از وظايف ما، تقويّت بُعد معرفتي و خداشناسي و سپس التزام به احكام الهي است كه يا در رساله هاي عمليه ذكر شده و يا به طرق ديگر، در برخورد با مسائل مختلف، مي توانيم از عالمان دين، حكم الهي را جويا شويم. بنابراين، در اين جا، بايد در دو زمينه ی تقويت معارف و تعبد و عمل كار كرد.
در اين زمينه، كتاب هاي شهيد مطهري را مطالعه فرماييد.
در بُعد اجتماعي، هر يك از ما، بايد شرايط خود و شرايط اجتماعي را دقيقا بسنجيم و ببينيم جامعه چه نيازهايي دارد و توانايي من چه اندازه و در چه بخش هايي است. بنابراين، هر كس به اندازه ی توان خود، بايد خدمات اجتماعي داشته باشد. توانايي در اين زمينه، اقسام مختلفي دارد، از توان بدني و مالي گرفته تا كارايي علمي و تخصصي. همه، بايد در مسير بهبود اجتماع و خدمت به جامعه باشد، هرچند در پرتو آن، انسان، خود نيز بهره برداري هاي مشروعي مي تواند داشته باشد. از اين رو، در اين زمينه، هم باید آگاهي هاي سياسي و اجتماعي خوبي كسب کرد و هم بايد به طور جدي، تلاش كرد، گام هايي عملي متناسب با شرايط و توانايي هاي خود را برداشت.
وظيفه در رابطه با خود، آن است كه هر كس بايد بكوشد با اكتساب حسنات و فضايل، از خود، انساني نيكو، وارسته و متخلق به اخلاق الهي و پيراسته از آلودگي ها و رذايل بسازد. در اين زمينه، لازم است كتاب هاي اخلاقي مطالعه شود و در پي آن، انسان تلاشي جدي براي خود سازي به عمل آورد. از كتاب شريف چهل حديث امام خميني ،رضوان الله علیه، استفاده كنيد.
ب) براي اين كه در مسير اهداف و برنامه هاي خود، بتوانيد موفق باشيد، توصيه هاي زير راهگشا است:
– برنامه ريزي واقع بينانه و متناسب با ظرفيت و توانايي واقعي شما باشد. از اين رو، بيش از حد، برنامه ها را سنگين نريزيد.
– در اجراي برنامه، كاملاً جدّي و كوشا باشيد و اگر در موردي سستي به خرج داديد، به گونه اي خود را تنبيه كنيد. مثلا يكي از ديدارها با دوستان تان را لغو كنيد و آن برنامه را عمل كنيد.
– مقداري از اوقات تان را براي تفريح سالم اختصاص دهيد.
– برخي از برنامه ها را به طور گروهي و جمعی بريزيد.
– در هر هفته، يك بار، ميزان پيشرفت برنامه ها را بررسی كنيد. سعي کنید دقيقاً، كاستي ها و نقايص را بشناسيد و بر طرف كنيد و موارد پيشرفت را تقويّت كنيد.
– از خداوند بزرگ، مدد جوييد و شكرگزار توفيقات او باشيد.
– هر كس، در هر موقعيت و شرايطي كه قرار دارد و با توجه به امكانات و توانايي ها و
آگاهي هايش، وظيفه اي خاص و متناسب با توان مندي هاي خود دارد. حال، هر شخصي، داراي توان مندي ها، استعدادها و علايق ويژه اي است كه او را از ديگران متمايز مي سازد و او بايد براساس آن ها و نيز تكليف شرعي، زمينه ی فعّاليّت هاي شغلی و علمي و تحصيلي خويش را تشخيص دهد و بر طبق آن عمل كند. خداوند نيز تنها متناسب با توانايي ها و استعدادهايي كه به افراد عطا فرموده است، از آنان مسئوليت مي خواهد و نه بيش تر؛ مثلاً، كسي كه ذوق علمي و يا توانايي تحصيل علم در رشته اي خاص را دارد، بايد در آن زمينه تلاش كند و كسي كه توان علمي بالايي ندارد و فقط داراي نيروي جسماني زيادي است، خداوند نيز در همان محدوده و به همان اندازه، از او تكليف خواسته و فرد نيز در آن زمينه بايد به فعاليت بپردازد و ….
لازم به ذكر است که يادگيري معارف الهي براي شناخت كلي جهان (خدا و انسان و طبيعت) و فهم دستورهای دين و وظايف عملي خويش و حلال و حرام خداوند، براي هر انساني، لازم و ضروري است و شخص بايد اصول دين و اعتقادات را متناسب با سطح آگاهي و درك خويش، و به طور استدلالي بشناسد و در فروع دين و دستورهای عملي آن، به كارشناسان دين و فقهاي اسلامي مراجعه كند.
وظيفه ی فرزندان نيز احترام به پدر و مادر و تواضع در مقابل آنان و قدرداني از زحمات آنان است. حال اگر هر كدام از اينان، وظيفه ی خود را انجام نداد، سبب نمي شود كه ديگري هم انجام وظيفه نكند. بنابراين، اگر فرضاً پدر شما، وظيفه اش را نسبت به شما انجام نمي دهد، اين، دليل نمي شود كه شما نسبت به او بي احترامي كنيد و در انجام دادن وظايف خود، كوتاهي کنید.
وظيفه ی انسان در برابر پيامبر و ائمه و امام زمان ،صلوات الله عليهم، بسيار سنگين است. آن چه قابل بيان در اين نوشتار است، این است که براي انسان، دو وظيفه ی اصلي و شاخص در برابر اين بزرگواران است:
1- شناخت و معرفت نسبت به جايگاه آن بزرگواران ، اهدافي كه به دنبال آن بودند، معارف و دستورهایی كه براي انسان ها از جانب خدا آورده اند و تبيين كرده اند.
2- اطاعت كامل: «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و أُولي الامر منكم».
اين اطاعت، به دنبال معرفت است و هر چه معرفت، درست تر و دقيق تر باشد، اطاعت، كامل تر خواهد بود.
در باره ی امام زمان نيز، ما باید از عهده ی این دو وظيفه برآييم: شناخت جايگاه امام زمان در اين عالم هستي و انتظار فرج كه طبق احاديث، افضل اعمال است. انتظار فرج، يعني خواستن ظهور و تلاش براي ايجاد زمينه هاي آن و آمادگي خود.
پرسش: تمام وظايف منتظران امام زمان ،عليه السلام، را بنويسيد.
پاسخ: باید توجه داشت كه انتظار، حقيقتي است كه از رفتار و كردار فهميده مي¬شود. بنابراين، نمي¬توان هر كسي را كه ادعاي دوستي و ولايت امام زمان ،عليه السلام، را دارد، در شمار دوستان و منتظران او قلمداد كرد. پس منتظر واقعي امام زمان ،عليه السلام، بايد رفتارش به گونه¬اي باشد كه هر لحظه، منتظر ظهور امام و آماده¬ی خدمت در جهت اهداف مقدس او باشد. كسي كه بخواهد اين گونه باشد، وظایفي بر عهده¬ی اوست كه مهم¬ترين آن¬ها عبارت است از:
– معرفت و شناخت امام زمان؛ در روايات ما، تأكيد فراوان شده است كه انسان بايد امام زمان خود را بشناسد؛ چون، پيمودن مسير درست و صراط مستقيم الهي، جز به معرفت او ممكن نخواهد بود. پيامبر ،صلی الله علیه و آله، فرمود: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية ؛ هر كس بميرد و حال آن كه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است.». البته، شناخت حضرت، مراتبي دارد. يك مرتبه از آن شناخت تاريخي و شناسنامه¬اي حضرت است و مرتبه¬ی بالاتر، شناخت جايگاه امام و ويژگي¬هاي والاي او است.
– ياد حضرت؛ اگر كسي به حقيقت، منتظر محبوب خود باشد، پيوسته در انديشه¬ی او خواهد بود. منتظر واقعي، سعي مي¬كند در همه حال، به ياد آن بزرگوار باشد و با ياد حضرت، دل و جان خود را زنده نگه دارد و اعمال خود را از انحراف و كجي¬ها حفظ كند. ياد آن حضرت، با خواندن دعاهاي آن بزرگوار و توسّل به آن عزيز و صدقه¬دادن براي سلامتي او و انجام دادن خيرات به نيابت او و دعا كردن براي تعجيل فرج او و ندبه كردن در فراق او و تجديد پيمان كردن در ياري او، تحقق می¬یابد.
– تلاش براي حفظ ايمان در زمان غيبت؛ ازآن جا كه در زمان غيبت، خطرات فراواني براي ايمان و عمل پيش مي¬آيد و فكرها و مذاهب انحرافي در مسير انسان پيدا مي¬شود و دوستان شيطاني سعي در گمراهي انسان دارند، انسان منتظر، پيوسته، در حفظ ايمان و عمل خود مي¬كوشد. در اين زمينه، او پيرو مجتهد جامع¬الشرايط مورد سفارش و توجه ائمه¬ی معصوم ،عليهم السلام، است؛ زيرا كه او، كسي است كه از جهت علمي و عملي، مورد تأييد ايشان قرار گرفته است.
– زمينه سازي براي ظهور؛ منتظر واقعي، با درك صحيح معناي انتظار، مي¬كوشد تا زمینه¬ی ظهور امام زمان ،عليه السلام، را تقويت كند. بنابراين، هم به اصلاح نفس و خودسازي مي¬پردازد و هم با امر به معروف و نهي از منكر، سعي در ساختن جامعه دارد. بنابراين، او فردي متعهد نسبت به خود و جامعه¬ی خويش است.
پرسش: چطور مي توانيم زمينه ساز ظهور حضرت مهدي باشيم؟
پاسخ: توجه به گزينههاي زير مطلوب است:
ـ بالا بودن سطح معرفي در خود و افراد مرتبط، نسبت به جايگاه امام عصر(ع) مخصوصا افراد خانواده؛
ـ فعاليت خود را در محيط كار و خانه متناسب به خواست حضرت قرار دادن. براي دستيابي به اين مهم بايد موازين شرعي رعايت شود.
ـ برپايي مراسم به نام حضرت با برنامههاي صحيح كه به بالابردن معرفت و روحيه ديني كمك كند.
ـ استفاده از راهكار دعا و زيارت همچون دعاي عهد، زيارت آل يس؛
ـ كمك به مردم و حل مشكلات آنان با عنوان امام مهدي(ع)؛
ـ حضور در فعاليتهايي كه به نام حضرت ميباشد، البته به شرطي كه انحراف در آن نباشد؛
ـ ايجاد تشكلهاي مربوط به امام عصر(ع).
پرسش: چگونه مي توان حضور امام زمان را درک کرد؟
پاسخ: قدم اول كسب معرفت نسبت به جايگاه ائمه و امام زمان(ع) است. در روايتي از ابونصر طريف نقل شده است: “بر امام زمان(ع) [در ايام كودكي ايشان] وارد شدم. فرمود: مرا ميشناسي؟ گفتم: آري؛ فرمود: من كيستم؟ گفتم: شما آقاي من و فرزند آقاي من هستيد. فرمود: از اين نپرسيدم، عرض كردم: فداي شما شوم! خودتان بيان كنيد. فرمود: من خاتم اوصيا هستم و خداوند به واسطه من بلا را از اهلم و شيعيان رفع ميكند” (بحار الانوار، ج 52، ص30).
زيارت حامعه كبيره در اواخر مفاتيح الجنان آمده در اين زمينه منبع خوبي است.
پس از معرفت، ايمان و پذيرش اين عقيده است؛ چرا كه فردي كه به امري عقيده نداشته باشد، در راستاي آن فعاليت نميكند. ايمان به خدا و معارف دين لازمه حركت است.
مرحله بعد آن است كه آدمي به وظايف ديني (انجام واجبات و ترك محرمات و پرهيز از گناهان) اهتمام ورزد و به نماز اول وقت توجه داشته باشد؛زيرا حقيقت انسان بندگي و عبوديت خدا است و راه بندگي؛ نيز عبادت است: “وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ” (ذاريات، 56). بنابراين خداوند ايمان را در كنار عمل صالح قرار داده است. در سوره “عصر” پس از آنكه سخن از خسران و زيان كار بودن انسان به ميان آورد، ميگويد: “الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ” و وقتي ميخواهد وعده خلافت و حكومت روي زمين را به مؤمنان بدهد، ميفرمايد: “وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ”(نور، آيه 55) و سر انجام زمين را براي عباد صالح ميداند: “يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ” (انبيا، آيه 105).
عمل صالح و توبه باعث طهارت و نورانيت دل شده و آيينه دل آمادگي پيدا ميكند تا انوار الهي را در خود جلوهگر كند و خود را در محضر خدا و امام بداند.
البته در كنار انجام وظايف، لازم است آدمي دست به توسل بردارد و از خداوند به واسطه ائمه(ع) براي كسب معرفت و درك بالاتر مدد بگيرد: “وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ” (مائده، آيه 35).
پرسش: چگونه مي توان دوستي امام مهدي را بدست آورد؟
پاسخ: بايد بدانيم كه امام پدري مهربان و برادري دلسوز است، امام همه شيعيان را دوست دارد و براي هدايت و سعادت آنها دعا و تلاش ميكند. البته در اين ميان شيعياني را بيشتر دوست دارد كه ميكوشند افرادي صالح و با معنويت باشند. با رعايت موارد زير، ميتوان به دوستي آن حضرت اميد داشت:
1. در مقام علم و عقيده هر روز بر معرفت ديني خود بيفزاييم و در جلسات سخنراني و علمي شركت كنيم و در شناخت مقام امامت و شخص امام زمان(ع) (با مطالعات فراوان) كوشا باشيم.
2. در مقام عمل اولين چيز انجام دادن واجبات و ترك گناه و معصيت است. ارتكاب معصيت در محضر امام زمان(ع) باعث آزرده شدن دل ايشان ميشود و وقتي پرونده اعمال به محضر ايشان برده ميشود، از ما دلگير ميگردد.
قدم دوم انجام وظيفه است، بهترين راه نزديكي به آن حضرت و جلب رضايت ايشان، اين است كه هر كس هر شغل و وظيفهاي كه دارد، آن را به دقت و سلامت انجام دهد. شما كه محصل هستيد، بهترين كار تلاش و درس خواندن عميق و صحيح است، كسي كه وظيفه خود را ترك كند يا ناقص انجام دهد و در عوض آن بخواهد كار نيك ديگري انجام دهد، راهي كج رفته است.
قدم بعدي ايجاد ارتباط معنوي با امام است؛ يعني، بكوشيم هميشه به ياد امام زمان(ع) باشيم صبح را با دعاي عهد شروع كنيم، در نمازهايمان براي آن حضرت دعا كنيم، دعاي فرج را در هر فرصتي بخوانيم. دعاي ندبه، زيارت آل ياسين و دعاهاي ديگر را با توجه به معنا و حضور قلب بخوانيم، صدقه دادن براي سلامتي ايشان، زيارت از طرف ايشان و دعا براي سلامتي و تعجيل فرج آن حضرت، شركت در مراسم منسوب به ايشان و … راههاي ايجاد ارتباط معنوي با امام است و ميتوان بعد از مدتي آثار بسيار مثبت آن را ديد و اين خود نشان دوست داشتن امام است. اما باز تاكيد ميشود همه اين كارها بعد از ترك گناه و عمل به وظيفه و نقش خويش در جامعه و خانواده اثر بخش است؛ وگرنه پوستي بي مغز و خاصيت خواهد بود.
ج س 2ـ بيان علت حقيقي و اصلي غيبت امري دشوار و شايد دور از دسترس باشد. درباره غيبت ميتوان، هم نگاه تاريخي داشت و هم نگاه روايي:
يك. نگاه تاريخي: وقتي به تاريخ صدر اسلام و حتي قبل از آن مينگريم، به خوبي ميبينيم كه جبهه كفر و باطل براي مقابله با جبهه حق و نابودي آن، از هيچ اقدامي فروگذاري نكرده و در اين راه حتي از كشتن پيشوايان دين نيز ابايي نداشته است. آنان به خوبي ميدانستند ادامه حكومت دنيايي و سيطره بر مردم و كسب منافع نامشروع، زماني امكان پذير خواهد بود كه پيشوايان دين و هاديان حق را از سر راه خود بردارند لذا شهادت ائمه(ع) در دستور كار خلفاي جور قرار گرفت. آنچه وحشت و اضطراب حاكمان خودكامه را بيشتر ميكرد، وعده ظهور حضرت مهدي(عج) به عنوان منجي و مصلح بود. از اين رو خلفاي معاصر امام حسن عسكري(ع) ايشان را به شدت تحت نظر داشتند تا وقتي فرزند ايشان به دنيا ميآيد، او را در همان ابتداي زندگي به شهادت برسانند. بنابراين بسيار طبيعي است كه خداوند آخرين حجت خود را در پرده غيبت قرار دهد تا جان او حفظ شود و در موعد مقرر و زماني كه مردم آمادگي ظهور داشتند ظهور كرده و جهان را پر از عدل و داد نمايد.
دو. نگاه روايي: در روايات به علت و حكمتهاي متعددي اشاره شده است؛ از جمله:
الف. غيبت سري از اسرار الهي: پيامبر(ص) فرمود: “ان هذا لامر من امر الله و سر من سر الله” ؛ “اين امر الهي و سري از اسرار خداوند است”. (بحار الانوار ، ج 51، ص73).
ب. آزمايش مردم: امام علي(ع) فرمود: “به خدا قسم من و دو فرزندم شهيد ميشويم. خداوند در آخر الزمان مردي از فرزندانم را به خون خواهي ما بر خواهد انگيخت و او مدتي غايب ميشود تا مردم آزمايش شوند و گمراهان جدا گردند تا جايي كه افراد نادان ميگويند: خداوند ديگر به آل محمد كاري ندارد”. (غيبت نعمامي، ب10).
ج. ستم پيشه بودن انسانها : امير مؤمنان(ع) فرمود: “زمين از حجت خدا خالي نميماند، ولي خداوند به دليل ستم پيشه بودن و زيادهروي انسانها، آنان را از وجود [ظاهري] حجت خود محروم ميسازد”(غيبت نعماني، ب10).
د. حفظ جان امام: امام باقر(ع) فرمود: “براي قائم ما قبل از آنكه به پا خيزد غيبتي است. راوي پرسيد چرا، حضرت فرمود: ميترسد[از قتل]”.
برخي بر اساس روايت اول ميگويند: “علت اصلي غيبت، روشن نيست و آنچه از علتها گفته شده(مانند حفظ جان) از آثار غيبت است، نه علت اصلي(فصلنامه انتظار، ش4، مقاله استاد طبسي).
برخي ديگر با توجه به تاريخ و روايات، علت اصلي غيبت را حفظ جان و بقيه موارد را از آثار آن ميدانند.
پس غيبت امري است كه سير حركت انسانها، آن را ناگزير كرده و در اين فرايند بايد به گونهاي برنامهريزي شود تا جامعه شيعه، با كمترين مشكل بتواند پذيراي آن باشد. از اين رو امامان(ع) از يك سو راههاي فهم احكام را به شاگردان ميآموختند تا بتوانند احكام دين را در حد توان از منابع شرع استنباط و استخراج كنند و مردم را نيز به آموختن از علما و رجوع به آنها فرا ميخواندند و از سوي ديگر با برقراري نهاد وكالت، مردم را به رجوع به وكيلان دعوت كردند. در همين راستا از زمان امام هادي و عسكري(ع) ارتباط مستقيم را كمتر كردند و در مواردي از پشت پرده جواب سؤالات را ميدادند تا مردم به نديدن امام عادت كنند. به دنبال آن غيبت كوتاه مدتي(صغري)، پيش بيني شد تا مردم به واسطه نواب خاص، برخي مسائل مورد نياز را بپرسند و در ضمن رجوع دائمي به نايبان را فرا بگيرند. (ر.ك. غيبة طوسي؛ تاريخ عصر غيبتع پورسيد آقايي، اصول عقايد، مصباح؛ دادگستر جهان . اميني).
پرسش: چگونه مي توانيم عشق و علاقه خود را به حضرت بيشتر کنييم .؟
پاسخ: توجه به سه نكته و مطلب در ازدياد علاقه انسان به امام عصر(ع) تأثير دارد:
الف. بالابردن سطح معرفت پيرامون حقيقت امامت و جايگاه امام در نظام هستي و نقش او در زندگي انسان.
ب. توجه به وظايف ديني كه همان انجام واجبات و ترك محرمات است. عمل به دستورات دين باعث طهارت نفس شده و توجه امام را به قلب آدمي بيشتر ميكند.
ج. ياد كردن امام در اوقات مختلف؛ عهد و پيمان بستن با او هر روز صبح با خواندن دعاي عهد، صلوات فرستادن براي سلامتي و فرج ايشان، زنده كردن نام حضرت در محافل و مجالس و تلاش براي زمينه سازي امر ظهور.
پرسش: چگونه ميتوان فهميد كه چقدر محبوب و مورد رضايت حضرت مهدي هستيم ؟
پاسخ: “محبت” واژهاي زيبا است و ابراز محبت، بين دو محبوب پيوند عاطفي عميق بين آنها برقرار ميكند. محبت يك ويژگي اخلاقي دو سويه است كه از چشمهسار عشق دروني ميجوشد. محبت امام زمان(ع) به دوستان و شيعيان خود، شعبهاي از چشمه سار محبت خداوند است و درخت زندگي را آبياري ميكند. اگر پيوند ما با امام زمان(ع) محكم، استوار و دائمي باشد، پيوند آن امام همام با ما نيز همينگونه خواهد بود. بلكه بندگان الهي در هر صف كه باشند حتي در جرگه گناهكاران ـ با فرض پشيماني از گناه ـ محبوب خدا خواهند بود و محبوب خدا هميشه مورد عنايت و لطف و نظر خاصان درگاه معبود به ويژه آخرين وصي حتي و ذخيره الهي در زمين، حضرت مهدي(ع) ـ خواهند گرفت.
امام رضا(ع) ميفرمايند: “ولايت او بر مردم، از ولايت آنها بر خودشان بالاتر، از پدر و مادر بر آنها مهربانتر و دلسوزتر است”. (من لا يحضره الفقيه ـ ج4/ص419).
حال اگر در اين سخن نيك بنگريم، خواهيم فهميد توجه امام به شيعيان چقدر زياد است كه از توجه و علاقه پدر و مادرشان بيشتر است.
فرزند هر چه در حق پدر و مادر خود نامهرباني و جفا كند، باز هم آنان او را فرزند خود ميدانند و او را دوست خواهند داشت. علاقه و دوستي امام(ع) از اين هم بالاتر است. زيرا امام خليفه خدا در بين مردم است و صفات خدا را در مرتبه اعلا جلوهگر ميسازد. از اين رو بايد رئوفترين باشد و صفت رحمانيت و رحيميت الهي را به آنها منتقل كند.
ائمه(ع) خود به ياران ميفرمودند: “اگر شما بيمار شويد ما نگران و بيمار ميشويم و اگر شما در صحت و شادي باشيد ما نيز خوشحال هستيم”. خود آن حضرت در نامه براي عالم بزرگ شيعه شيخ مفيد، مينويسيد: “فانا نحيط علماً بأنبائكم و لايعزب عنا شيء من اخباركم؛ ما بر اخبار و احوال شما آگاهيم و هيچ چيز از اوضاع شما بر ما پوشيده و مخفي نميماند”.
و اضافه ميفرمايد: “ان غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم و لولا ذلك لنزل بكم اللأاواء و اصطلمكم الاعداء”؛ ” ما در رسيدگي و سرپرستي شما كوتاهي نكرده و ياد شما را از خاطر نبردهايم. اگر جز اين بود، دشواريها و مصيبتها بر شما فرود ميآمد و دشمن شما را ريشه كن ميساختند”. (احتجاج طبرسي، ج2، ص596).
نشانه دوستي واقعي، خير خواهي و هدايت به خوبيها، نجات دادن از خطرات و دور كردن از دامهاي شيطان است. در زندگي ما بسيار اتفاق ميافتد كه گاهي دچار ترديد در انتخاب خوب و بد ميشويم و سر انجام راه صحيح را انتخاب ميكنيم. اين هدايت از ناحيه والي و سرپرست ما امام زمان(ع) است.
گاهي در مشكلات سخت گرفتار ميآييم و ناگهان به طريقي مشكل ما حل ميشود. اين نجات از ناحيه آن يوسف زهرا(ع) است. ممكن است دام شيطان ما را گرفتار سازد و سرانجام از آن رهايي پيدا كنيم؛ اين رهايي از دعاي امام زمان(ع) درباره ما است. بايد به اين شهود برسيم كه دائما در زندگي مورد عنايت و لطف آن حضرت هستيم تا پي به دوستي واقعي او ببريم. همه اينها نشانه دوستي واقعي يوسف فاطمه در حد اعلاي محبت، نسبت به شيعيان و دوستداران، بلكه نسبت به تمامي انسانهاي موحد و خداپرست است.
محبت و دوستي از منظر قرآن و اهل بيت(ع):
دوستي و محبت گرايش و جاذبهاي بين محب و محبوب است. دوستي واقعي امري دو سويه و طرفيني است. هم جاذبه و توجه از سوي محبوب لازم است و هم تلاش و جلب توجه از سوي عاشق.
تا كه از جانب معشوق نباشد كششي كوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد
محبت و توجه خدا به بندگان، امري مداوم و هميشگي است. خداوند تمام بندگان خود را دوست دارد، در قرآن كريم آيات بسيار زيادي در اين مورد آمده است” مانند “إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ”(آل عمران، 76)؛ ” إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ”(بقره، 195)، ” إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ”(بقره،222).
يعني خداوند هم خوبان با تقوا و نيكوكار را دوست دارد و هم گناهكاران پشيمان را؛ اما براي دوستي متقابل با خدا شرطي وجود دارد و آن عمل كردن به فرمانهاي او است.
شرط دوستي واقعي، عمل به دستورات دين است كه از سوي پيامبر خدا براي بندگان الهي آمده است. قرآن كريم ميفرمايد: اي پيامبر به مردم بگو: ” إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ”(آل عمران، 31) “اگر خدا را دوست داريد، پس از من پيروي كنيد تا خدا هم شما را دوست دارد”. بر اساس آيات قرآن كريم، دوام و پايدار دوستي با خدا، در اثر پيروي از پيامبر او حاصل ميشود.
اما پيروي عملي از پيامبر خدا، در اثر اطاعت عملي از جانشينان حقيقي از يعني امامان معصوم(ع) است، و بر اساس دلايل قطعي و روايات صحيح و غير قابل انكار، آخرين جانشين پيامبر خدا، حضرت مهدي(ع) است؛ همان گونه كه پيروي عملي از پيامبر(ص) باعث استمرار دوستي بين بنده و خدا ميشود، پيروي عملي از امام زمان(ع) (عمل به دستورات دين و كسب رضايت آن حضرت)، اين دوستي را پايدار ميسازد. براي كسب رضايت و پيروي از آن حضرت در زمان غيبت كبري، بايد از سخنان و احاديث امامان(ع) پيروي كرد.
پيامها و دستورات امام زمان(ع) در زمان غيبت صغرا كه توسط چهار نايب و نماينده مخصوص آن حضرت به ما رسيده ـ وظيفه ما را براي زمان غيبت كبري، مشخص كرده است. امام زمان(ع) در يكي از پيامهاي خود براي شيعيان به نايب چهارم نوشتهاند. “در زمان غيبت كبري ـ كه من از ديده عموم مردم پنهانم ـ از نائبان و جانشان عام من پيروي كنيد و آنها را رهبر خود قرار دهيد”. مراد از نائب عام امام زمان(ع) فقيهان و مراجع تقليدند و به طور خاص كسي است كه رهبر و ولي فقيه در جامعه اسلامي توسط مجتهدان تعيين شده باشد. “و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي روات حديثنا فانهم حجتي عليكم و انا حجة الله عليهم ” (بحار الانوار، ج53، ص181).
و همچنين امام زمان(ع) در نامه خود به شيخ مفيد ميفرمايد: “فليعمل كل امرء منكم بما يقرب به من محبتنا و ليتجنب ما يدنيه من كراهتنا و سخطنا”؛ “هر يك از شما شيعيان بايد اعمالي انجام دهد كه دوستي ما را به دنبال آورد و از اعمالي كه باعث نارحتي و عدم رضايت ما است دوري كند”.(احتجاج، ج2، 599)؛
نكته: يكي از عاشقان اهل بيت(ع) مدت زيادي آرزوي ديدن امام زمان(ع) را داشت و در هجر محبوب ميسوخت؛ اما موفق نميشد. سر انجام روزي امام را در بازار آهنگران نزد پيرمرد قفل سازي ديد كه در امور ديني و معامله با مسلمين دستورات دين را كاملا عمل ميكرد. حضرت به آن فرد فرمود: اگر مانند اين قفل ساز باشيد، ما به عيادت شما ميآييم؛ لازم نيست براي ملاقات با ما، خود را به زحمت و سختي بيندازيد.(كيمياي سعادت، ص41، به نقل از سرمايه سخن، ج1، ص611).
پرسش: چه فعاليت هايي براي آمادگي بيشتر مردم براي ظهور حضرت صورت گرفته است؟
پاسخ: در سالهاي اخير سعي شده به مباحث مهدويت با دقت و تامل بيشتري نگاه شود تا نسبت به جايگاه حقيقي امام زمان(عج) شناخت زيادتري حاصل شود. به عبارت ديگر مباحث مربوط به امام زمان از حالت سطحي عبور كرده و عميق تر شده است از اين رو مركز تخصصي مهدويت ايجاد شده است.
در كنار عمق بخشيدن به اين مباحث اطلاع رساني نيز بيشتر شده است: ايجاد سايتهاي اينترنتي، انتشار بروشورها، فعاليت بيشتر صدا و سيما، اعزام روحانيون به مراكز مختلف براي تبيين مباحث مهدويت و… .
پرسش: حوادث دوران غيبت و وظيفه شيعه در اين عصر را بيان کنيد.
پاسخ: آنچه در روايات به آن اشاره شده، گسترش ظلم و فساد است. انسانهاي شيطان صفت و دنيا طلب براي رسيدن به منافع بيشتر دنيوي، به هر گونه ظلم و فسادي روي ميآورند و با كشاندن جامعههاي انساني و مردم به ورطه فساد و تباهي، سعي در استعمار و استثمار مردم دارند. آنان با شيوع انواع فسادهاي مالي و اخلاقي مردم را به طرف بي هويتي سوق ميدهند؛ به گونهاي كه آدميان وظايف خود را فراموش كنند و به جاي اطاعت از فرمانهاي الهي و عمل به دستورات دين و ارزشهاي انساني، به دنبال ارضاي شهوات مادي باشند و در اين راستا حتي گاه دين را خرافه معرفي كرده و ظهور امام زمان(ع) را افسانه ميدانند.
وظيفه ما آن است كه ضمن ظلم ستيزي، به وظايف يك منتظر واقعي عمل كنيم.
انتظار امام مهدي(عج) از ما آن است که به وظيفه يک منتظر واقعي عمل کنيم. در روايات و بيانات پيشوايان دين وظايف متعددي براي منتظر بيان شده است که مهمترين آنها عبارت است از:
الف. شناخت امام: حرکت در جاده انتظار بدون شناخت امام امکان ندارد. البته علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، بايد نسبت به جايگاه و مقام امام نيز آگاهي کافي داشت. در روايتي نقل شده فردي به نام ابو نصر پيش از غيبت امام، به حضور آن حضرت رسيد. امام مهدي(عج) از او پرسيد: مرا مي شناسي؟ پاسخ داد: آري شما سرور من و فرزند سرور من هستيد. امام(عج) فرمود: مقصود من اين (شناخت) نبود. ابو نصر گفت: خودتان بفرمايد(مرادتان چيست). امام(عج) فرمود: من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شيعيانم دور مي کند”. (بحار الانوار، ج 52 ، ص 30).
ب. الگو پذيري: آدمي بايد از رهبر و مقتداي خود الگو گرفته و منش و رفتار خود را شبيه او قرار دهد تا بتواند او را همراهي کند. از پيامبر(ص) نقل شده است که فرمود: خوشا به حال آنان که قائم خاندان مرا درك كنند؛ در حالي که پيش از دوران قيام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري کرده باشند. آنان دوستان و همراهان من و گرامي ترين امت من، در نزد من هستند.(بحار الانوار، ج 52 ، ص 129).
از مهم ترين رفتارها ورع و حسن خلق است. امام صادق(ع) در روايتي فرمود: “هر کس دوست دارد از ياران حضرت قائم(ع) باشد بايد منتظر باشد، و در حال انتظار به پرهيز کاري و اخلاق نيکو رفتار كند”. (بحار الانوار ، ج 52 ، ص 140).
ج. ياد امام: يک منتظر واقعي بايد هميشه سعي کند به ياد حضرت مهدي(عج) باشد. هر روز صبح با خواندن “دعاي عهد”(مفاتيح الجنان، بعد از دعاي ندبه) با امام پيمان خود را تجديد کند، براي سلامتي و فرج او هميشه دعا کند و بگويد: “اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن … “(مفاتيح الجنان ، اعمال شب 23 ماه مبارک رمضان). در هر محفل و مجلسي ياد حضرت را زنده کند و مردم را با او آشنا سازد تا مردم همگي منتظر ظهور باشند. امام عصر(عج) در پيامي چنين فرمود: “اگر شيعيان ما که خداوند آنان را در راه طاعتش ياري دهد، در وفاي پيماني که از ايشان گرفته شد اجتماع کرده و مصمم باشند؛ البته نعمت ديدار از آنان به تاخير نمي افتد و سعادت ملاقات ما براي آنان با معرفت کامل و راستين نسبت به ما، تعجيل مي گردد”.(بحار الانوار، ج 53 ، ص176) پس در اين راستا از خدمت به مردم دريغ نکنيم.
البته نبايد فراموش کرد که يک پيرو واقعي، در همان گامهاي نخستين به انجام واجبات ـ به خصوص نماز اول وقت ـ و ترک محرمات توجه ويژه دارد؛ چرا که بدون اطاعت از اوامر خدا سخن از انتظار و ياري حضرت معنا ندارد.
پرسش: در زمان انتظار ظهور امام زمان (عج) هستیم ، چکار کنیم تا آقا از ما راضی و خشنود باشند ؟
پاسخ: رضایت امام زمان(عج) همان رضایت خدا است؛ بنابراین اگر ما خداوند را از خود راضی و خشنود ساختيم قطعا امام مهدی(عج) نیز از ما راضی و خشنود خواهد شد. در این زمینه به سه وظیفه مهم اشاره میشود:
الف. انجام دادن اوامر الهی که شامل عمل به واجبات و ترک محرمات می شود. یک شیعه واقعی باید مطیع امر خدا بوده و به وظایف دینی و شرعی خود عمل كند و به آن اهتمام جدي داشته باشد. در اينجا نماز جايگاه ويژهاي در ميان اعمال و وظايف ديني دارد.
ب. خدمت به مردم صادقانه و در راستای رضایت خداوند؛ يعني، تا آنجا که ممکن است انسان باید با رعایت موازین شرعی به دیگران کمک کند.
ج. زمینه سازی برای ظهور؛ يعني، که یکی از شرایط تحقق امر ظهور آن است که مردم آمادگی پذیرش را داشته و واقعا خواستار ظهور امام مهدی(عج) باشند. از این رو یکی از وظایف مهم دوستداران امام و منتظران واقعی این است که در امر زمینه سازی شرکت كنند و در حد توان، هم خود با حضرت آشنا شوند و هم دیگران را آشنا سازند تا جهان برای ظهور آماده شود. حضرت در نامه ای به شیخ مفید نوشته است: «اگر شیعیان ما ـ که خداوند آنها را بر اطاعتش موفق بدارد ـ در وفای به عهدی که بسته بودند(پیروی از امام) اجتماع کنند، هر آينه دیدار ما به تاخیر نمی افتد».(بحار الانوار، ج53، ص176).
پرسش: دعاي فرج براي تعجيل ظهور در غيبت چيست ؟
پاسخ: آنچه تصريح شده است اينکه براي تعجيل فرج زياد دعا کنيد، اما اينکه در خصوص فرج حضرت دعاهاي خاصي وارد شده باشد چيزي نيافتيم. البته در روايات به برخي از ادعيه در زمان غيبت توجه بيشتري شده است که به آنها اشاره ميشود:
الف. دعاي “الهم کن لوليک….”؛
ب. دعاي عهد؛
ج. دعاي:”اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف نبيک، اللهم عرفني رسولک فانک ان لم تعرفني رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني”.
د. دعاي غريق: “يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک”
هـ. دعاي ندبه؛
ز. زيارت آل ياسين.
پرسش: راه و رسم مهدي زيستن ؟
پاسخ: راه و رسم مهدي زيستن، همان عمل به وظايف ديني است. امام مهدي(ع) راهنماي مردم به سوي دين است. او ميآيد تا دين را به صورت کامل و واقعي در زندگي مردم و در جامعه اجرا کند. بنابراين اگر کسي بخواهد روش و رفتار مهدوي داشته باشد، بايد بکوشد به اوامر و دستورات دين توجه کند و آنچه را که خداوند از او ميخواهد انجام دهد. شما به عنوان محصل، بايد در درس نيز کوشا باشيد. تا هر کس شما را ببيند، بداند انسان عاشق مهدوي، بي سواد و جاهل نيست؛ بلکه اهل علم و فضيلت است. آن حضرت نيز دوست دارد کسي است که در جهالت باقي نماند و در تحصيل علم تمام تلاش خود را به کار بگيرد.
چنين فردي (متدين عالم) ميتواند خدمت گزار خوبي براي مردم باشدو با خدماتش مردم را عاشق دين و امام زمان بکند.
پرسش: راههاي تقرب به حضرت کدامند ؟
پاسخ: بايد بدانيم كه امام پدري مهربان و برادري دلسوز است، امام همه شيعيان را دوست دارد و براي هدايت و سعادت آنها دعا و تلاش ميكند. البته در اين ميان شيعياني را بيشتر دوست دارد كه ميكوشند افرادي صالح و با معنويت باشند. با رعايت موارد زير، ميتوان به دوستي آن حضرت اميد داشت:
1. در مقام علم و عقيده هر روز بر معرفت ديني خود بيفزاييم و در جلسات سخنراني و علمي شركت كنيم و در شناخت مقام امامت و شخص امام زمان(ع) (با مطالعات فراوان) كوشا باشيم.
2. در مقام عمل اولين چيز انجام دادن واجبات و ترك گناه و معصيت است. ارتكاب معصيت در محضر امام زمان(ع) باعث آزرده شدن دل ايشان ميشود و وقتي پرونده اعمال به محضر ايشان برده ميشود، از ما دلگير ميگردد.
قدم دوم انجام وظيفه است، بهترين راه نزديكي به آن حضرت و جلب رضايت ايشان، اين است كه هر كس هر شغل و وظيفهاي كه دارد، آن را به دقت و سلامت انجام دهد. شما كه محصل هستيد، بهترين كار تلاش و درس خواندن عميق و صحيح است، كسي كه وظيفه خود را ترك كند يا ناقص انجام دهد و در عوض آن بخواهد كار نيك ديگري انجام دهد، راهي كج رفته است.
قدم بعدي ايجاد ارتباط معنوي با امام است؛ يعني، بكوشيم هميشه به ياد امام زمان(ع) باشيم صبح را با دعاي عهد شروع كنيم، در نمازهايمان براي آن حضرت دعا كنيم، دعاي فرج را در هر فرصتي بخوانيم. دعاي ندبه، زيارت آل ياسين و دعاهاي ديگر را با توجه به معنا و حضور قلب بخوانيم، صدقه دادن براي سلامتي ايشان، زيارت از طرف ايشان و دعا براي سلامتي و تعجيل فرج آن حضرت، شركت در مراسم منسوب به ايشان و … راههاي ايجاد ارتباط معنوي با امام است و ميتوان بعد از مدتي آثار بسيار مثبت آن را ديد و اين خود نشان دوست داشتن امام است. اما باز تاكيد ميشود همه اين كارها بعد از ترك گناه و عمل به وظيفه و نقش خويش در جامعه و خانواده اثر بخش است؛ وگرنه پوستي بي مغز و خاصيت خواهد بود.
پرسش: راههاي زمينه سازي براي ظهور حضرت ؟
پاسخ: در مورد تلاش مردم براي ظهور به چند کار اشاره ميکنيم:
الف. بايد سعي کنند به دستورات دين عمل کنند تا از بندگان خوب خدا باشند، و بتوانند در زمان ظهور از ياران حضرت باشند، امام زمان(ع) هنگام ظهور به يار نياز دارد.
ب. براي ظهور دعا کنند.
ج. با رعايت عدالت و کمک به يکديگر، دين و اسلام را براي مردم دوست داشتني و زيبا نشان دهند تا مردم خواهان دين شوند.
د. هم خود شناخت خوبي از امام زمان(ع) پيدا کنند و هم سعي کننند ديگران نيز با امام آشنا شوند.
هـ. نام و ياد حضرت را زياد ببرند و با برپايي جلسات توجه مردم را به امام بيشتر کنند.
و. هر کس مشغول به هرکاري است کار خود را خوب انجام دهد مثلا محصل بايد سعي کند خوب درس بخواند و در درس به ديگران کمک کند.
پرسش: راهکارهاي ترويج فرهنگ مهدويت در خانواده ها چيست؟
پاسخ: مهدويت اعتقادي حركت آفرين، اميد بخش، نشاط آور و باعث تلاش مضاعف در زندگي است. يأس و نوميدي، خستگي و پوچ گرايي در آن راه ندارد.
فرهنگ مهدويت دو نوع رابطه ايجاد ميكند رابطهاي با خود و رابطهاي با اجتماع.
الف. رابطه شخصي:
يعني ايجاد انگيزه براي زندگي بهينه و هدفمند و تلاش براي رسيدن به سعادت در دنيا و آخرت. فرهنگ مهدويت ميتواند انسان را از پوچي و گمراهي نجات دهد زيرا اميد به آيندهاي روشن، شك و ترديد در اصل زندگي را زايل ساخته و او را به حركت در مسير واميدارد.
اين فرهنگ قدرت تفكر در خود را افزايش داده انسان را به خود شناسي رهنمون ميسازد. همچنين او را در مقابل سختيها مقاوم ساخته، آماده پذيرش خطرات زندگي ميكند زيرا آينده براي او ابهامي ندارد «انسان مهدوي لحظات زندگي خود را در راه رضايت مهدي(ع) هزينه ميكند و نهايت تلاش خود را براي تحقق عدالت در گفتار، رفتار و اخلاق خويش به كار ميبندد.
اين گوشهاي از تأثير «فرهنگ مهدويت» در انسان است.
ب. رابطهي اجتماعي:
اين رابطه در ابعاد مختلف كاربرد پيدا ميكند:
1. رابطه با جامعه خانواده؛
2. رابطه با جامعه محل سكونت؛
3. رابطه با جامعه محل كار؛
4. رابطه با جامعه شهري؛
5. رابطه با جامعه كشوري؛
6. رابطه با جامعه جهاني.
1. فرهنگ مهدوي در خانواده:
رابطه فرد با خانواده بسيار اساسي و تعيين كننده است. اگر فرهنگ خانواده بر اساس تفكر مهدوي شكل بگيرد و افراد خانواده، خصوصا مديريت سياسي آن؛ يعني پدر و مديريت تربيتي آن يعني مادر سعي در حاكميت فرهنگ مهدوي در خانواده داشته باشند، آرامش و سعادت را براي خود به ارمغان ميآورند. البته تحقق اين راهكار بايد با طرح و برنامه همراه باشد. برنامههاي عبادي، تفريحي و فرهنگي در خانواده؛ همه بايد بگونهاي باشد كه ياد حضرت مهدي(ع) را در محيط خانه زنده كند و ولايت آن حضرت را بر رفتارها حاكم سازد. مثلا مجالس دعاي ندبه، توسل، ختم قرآن بايد با توجه خاص به فرهنگ مهدوي در خانواده برگزار شود. رفتن به زيارتگاه يا مسجد جمكران نيز با برنامه ريزي خاص و به صورت خانوادگي و نه بر اساس عادتها انجام گيرد. برنامههاي ويژه براي به روز شدن ياد مهدي(ع) در خانوادهها بايد در دستور كار مديريت خانه قرار گيرد مثلا توجه به درس و فر اگيري علوم، ورزش كردن، صله رحم، كمك به ديگران و در جهت قرب به امام زمان(ع) و كسب رضايت او.
2. فرهنگ مهدوي در محل سكونت:
انسان منتظر وظيفه دارد در محل زندگي خويش فرهنگ مهدويت را حاكم سازد. امروزه كه جوامع از بافت كوچك سنتي به بافت بزرگ اجتماعي تبديل شده است چنين اهدافي بايد از طريق طرح و برنامه و به صورت نظام مند و سيستمي انجام شود تا بتواند بهترين تأثير را بر جاي گذارد.
شايد يك منتظر مهدوي با تلاش فردي خود در محل سكونت، بتواند تأثيرات كوتاه و مقطعي ايجاد نمايد اما اين كافي نيست و چه بسا در دراز مدت به فراموشي و يا مقابله شخصي ديگران منتهي شود.
راه بهينه ايجاد، «ستاد فرهنگ مهدوي» در محل، با مشورت و همكاري ساير افراد و ايجاد و حاكم ساختن اين فرهنگ بين افراد براي دراز مدت است. به عنوان مثال با مشورت دوستان نزديك و راهكارهاي تبليغي ويژه، رعايت نوبت در خريد را حتي نسبت به كودكان به صورت رسم و فرهنگ عمومي در محل در آورند. اين ميتواند نمونهاي زنده براي توجه دائمي اهالي، به اجراي عدالت كامل در جوامع باشد كه از اهداف حكومت جهاني حضرت مهدي(ع) است.
3. فرهنگ مهدوي در محل كار:
اين راهكار بايد اول از خود فرد شروع شود. يعني در نوع برخورد با محيط و نوع مسئوليتي كه به عهده دارد و تعامل با افراد در محل كار، رعايت فرهنگ مهدوي ضروري است.
انسان منتظر در محل كار خويش بايد نمونهاي از فرهنگ مهدوي را با رفتار خويش ارائه دهد.
در مرحله بعد بايد در افراد محيط كار خودش تاثير گذاري كرده؛ در آن محيط فرهنگ مهدوي را به صورت عمومي گسترش دهد. اگر چنيناهكاري عملي شود به مرور زمان نهادهاي يك جامعه مهدوي خواهد شد و تأثير بسياري در حاكميت اين فرهنگ به عنوان الگوي اجتماعي ـ سياسي خواهد داشت.
4. فرهنگ مهدوي در جامعه شهري:
مسئولاني كه مديريت شهري را به عهده دارند در حاكميت فرهنگ مهدوي در شهر نقش اساسي را دارند اگر مثلا مديريت شهري راهكارهايي را براي اجراي عدالت در سطح شهر برنامه ريزي كرده اجرا نمايد، تاثير بسزايي در حاكميت اين فرهنگ و تعميق فرهنگ مهدوي در جامعه شهري خواهد داشت.
5. فرهنگ مهدوي در كشور:
مديريت سياسي كشور ميتواند با سوق دادن طرحها به سوي حاكميت فرهنگ مهدوي و اجراي عدالت قدمهاي مؤثري در اين راستا بردارد. اگر اجراي عدالت مهدوي در دستور كار سياستمداران كشور قرار گيرد، با اجراي برنامههاي مردم جامعه، بوي دل انگيز و مسرت بخش «عدالت مهدوي» را استشمام خواهند كرد. البته لازمه اين مهم تثبيت و تعميق فرهنگ مهدوي در تفكر و اعتقاد سياستمداران كشور است.
6. فرهنگ مهدوي در جهان:
افرادي كه داراي تفكر مهدوي هستند ميتوانند در زمينههاي فرهنگي، سياسي و تربيتي به فراخور مسئوليت خود و بسترهاي فعاليت اجتماعي خويش در ساير كشورها اين فرهنگ را صادر نمايند و زمينه اقبال عمومي و جهاني به سوي عدالت كامل و نهايي را در جهان فراهم نمايند.
براي گسترش «فرهنگ مهدوي» راهكارهاي زير ميتواند قابل اجرا باشد:
1. گسترش مطالعات در زمينه شناخت حضرت مهدي(ع) و شبهه شناسي و تعميق اعتقاد و مهدويت؛
2. سوق دادن فعاليتهاي فرهنگي به سوي اين موضوع از قبيل پاياننامههاي حوزوي و دانشگاهي و برقراري كرسيهاي تدريس در حوزه و دانشگاه و نيز برگزاري مجالس عمومي و سمينارهاي فرهنگي در زمينه بهينهسازي فرهنگ مهدويت در جامعه.
3. دشمن شناسي و ايجاد پايگاههاي سياسي ـ فرهنگي براي مقابله با نقشههاي مهدي ستيز در سطح جامعه شهري، كشوري و جهاني.
4. آموزش پايهاي از مهد كودك تا دورههاي تحصيلي تكميلي در زمينه فرهنگ مهدوي؛
5. ايجاد نهضت نرمافزاري براي توليد برنامه در جهت توسعه و گسترش فرهنگ مهدويت در كشور و جهان.
6. برنامهريزي در جهت توليد برنامه تلويزيوني و سينمايي و سوق دادن حركت صدا و سيما به سوي زنده نگه داشتن فرهنگ مهدويت در بين مخاطبان؛
7. توليد و چاپ كتابهاي مفيد در سطوح مختلف سني و انتشار آن در جامعه؛
8. برگزاري نمايشگاههايي در زمينههاي مختلف براي تعميق فرهنگ مهدويت در جامعه مانند نمايشگاه كتاب در محله، شهر، ادارات، مدارس و مكانهاي ويژه مانند جمكران، نمايشگاه عكس، هنرهاي دستي، نقاشي و غيره؛
9. ايجاد كتابخانههاي تخصصي مهدويت در حوزه دانشگاه و مكانهاي ويژه؛
10. ايجاد مراكز تخصصي آموزشي ـ پژوهشي در مورد گسترش فرهنگ مهدويت.
براي آگاهي بيشتر به اين منابع مراجعه شود: مجله انتظار شماره 1و 2 و 12.
پرسش: صرف پرستيدن امام زمان (ع) حتي کمتر از خدا چگونه است ؟
پاسخ: انسانها، همه عبد و بنده خدا هستند و فقط بايد او را بپرستند. سرلوحه دعوت انبياي بزرگوار الهي، همه پرستش خداي يکتا بود. در آيات متعدد قرآن کريم، مردم امر شدند تا فقط خدا را عبادت کنند: ” إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ؛ حکم فقط براي خداست امر کرده عبادت نکنيد مگر او را”(يوسف/40) . پيامبر اکرم(ص) نيز که خاتم پيامبران و اشرف انسانها است، ميفرمايد:”انما انا بشر مثلکم يوحي الي؛ من بشري مانند شمايم که به من وحي مي شود”.(فصلت؛ 6). بنابراين پرستش هر کس غير از خداوند، شرک و حرام بوده و چنين فردي از گروه مسلمانان و موحدان خارج است.
پرسش: عشق به امام مهدي چگونه بايد باشد؟ آيا صرف محبت کافي است؟
پاسخ: گام آغازين در اين زمينه، آن است كه معرفت و شناخت صحيحي نسبت به امام زمان و سيره او در دوران غيبت و ظهور پيدا كنيد. گويا شما امام زمان(عج) را فردي ميدانيد كه با ظهورش، شمشير انتقام بر ميكشد و تبهكاران را از بين ميبرد و ديگر هيچ!! در حالي كه بايد بدانيد امام “طبيب” است. او ادامه دهنده حركتي است كه حضرت زهرا(س) و امام حسين(ع) و ساير پيشوايان معصوم(ع) آن را شروع كردند. اينان نور واحدياند كه هر كدام طبق وظيفهاي كه خداوند بر عهده آنان گذاشته است، انجام وظيفه ميكنند حقيقت وظايف آنان، سوق دادن مردم به سمت “تعالي و كمال” است.
اينكه فرموديد، حب حضرت زهرا و امام حسين(ع) بيشتر در دل شما است، اين بدان جهت است كه بعد عاطفي انسان با شنيدن مصايب آنان بيشتر تحريك ميشود و اين درست هم ميباشد. ما از زماني كه خود را شناخته و با اطراف خود آشنا شدهايم، اين دو بزرگوار و فداكاري آنان را بيشتر شنيده و سوختهايم. به علاوه آنكه خداوند نيز حرارتي از حركت اينان در قلوب مردم قرار داده است و لذا انسان احساس ارتباط بيشتري ميكند.
نكته ديگر اينكه نگاه شما به دنيا، امتحانات الهي، زندگي و ظهور، بايد تصحيح شود. دنيا محل راحتي نيست؛ بلكه جاي تلاش و پشت سر گذاشتن امتحانات است. زندگي آدمي در هر مرحله و دورهاي، همراه با امتحانات متعدد الهي است. دوره ظهور نيز مرحلهاي ديگر از زندگي بشر و امتحانات الهي است. دوستي و نگاه شما نسبت به حضرت و ظهور آن بزرگوار، ابتدايي و ناقص است(و اين به علت معرفت ناقص است) كه اين بايد تصحيح شود. شما بايد بدانيد امام زمان(ع)، واسطه فيض الهي است و حقيقت زندگي با ايشان معنا مييابد. الطاف و عنايات او ـ چه در دوران غيبت و چه در ظهور ـ به صورتهاي مختلف به ما ميرسد. آن بزرگوار در نامهاي به شيخ مفيد نوشت “ما در مراعات احوال شما كوتاهي نميكنيم و شما را از ياد نبردهايم؛ وگرنه دشمنان شما را نابود ميكردند” (ر.ك. مير مهر، سيد مسعود پور سيد آقايي) البته در كنار اينها، بايد از خدا مدد خواست و با توبه از گناهان و درخواست عنايت و معرفت بيشتر از خدا دعا كرد كه ارتباط قلبي و محبت انسان به امام روز افزون شود.
پرسش: ما در زمان غیبت امام زمان (عج) چه وظیفه ای داریم چون بعضی از اطرافیان ما را مسخره می کنند ، چگونه با آنها برخورد کنیم ؟
پاسخ: ما بايد به وظايف يك انسان منتظر پايبند باشيم، و در برخورد با ديگران اولا سعي كنيم برخورد و رفتار اسلامي داشته باشيم، ثانيا اگر توانايي گفتگو داريم با بحث و گفتگو به صورت صحيح مباحث امام زمان(عج) را بررسي كنيم و الا از افراد مطلع مدد بگيريم. ما نبايد به خاطر تمسخر ديگران كه معمولا از روي جهل است خود دچار انحراف در فكر يا عمل شويم، بلكه بايد از خدا كمك بخواهيم و بر او توكل كنيم و آنچه در توان داريم براي زنده كردن نام و ياد و معرفت امام زمان(ع) به صورت صحيح تلاش كنيم.
پرسش: ما که قدري مواد درسي مهدويت را گذرانده ا يم چگونه اين فرهنگ مهدوي را که در اين جامعه نيستند انتقال دهيم ؟
پاسخ: براي گسترش «فرهنگ مهدوي» راهكارهاي زير ميتواند قابل اجرا باشد:
1. گسترش مطالعات در زمينه شناخت حضرت مهدي(ع) و شبهه شناسي و تعميق اعتقاد مهدويت؛
2. سوق دادن فعاليتهاي فرهنگي به سوي اين موضوع (از قبيل پاياننامههاي حوزوي و دانشگاهي) و برقراري كرسيهاي تدريس در حوزه و دانشگاه و نيز برگزاري مجالس عمومي و سمينارهاي فرهنگي در زمينه بهينه سازي فرهنگ مهدويت در جامعه؛
3. دشمن شناسي و ايجاد پايگاههاي سياسي ـ فرهنگي، براي مقابله با نقشههاي مهدي ستيز در سطح جامعه شهري، كشوري و جهاني؛
4. آموزش پايهاي از مهد كودك تا دورههاي تحصيلي تكميلي، در زمينه فرهنگ مهدوي؛
5. ايجاد نهضت نرم افزاري براي توليد برنامه در جهت توسعه و گسترش فرهنگ مهدويت در كشور و جهان؛
6. برنامه ريزي در جهت توليد برنامه تلويزيوني و سينمايي و سوق دادن حركت صدا و سيما، به سوي زنده نگه داشتن فرهنگ مهدويت در بين مخاطبان؛
7. توليد و چاپ كتابهاي مفيد در سطوح مختلف سني و انتشار آن در جامعه؛
8. برگزاري نمايشگاهها در زمينههاي مختلف براي تعميق فرهنگ مهدويت در جامعه(مانند نمايشگاه كتاب، عكس، هنرهاي دستي، نقاشي و …)
9. ايجاد كتابخانههاي تخصصي مهدويت در حوزه، دانشگاه، مكانهاي ويژه؛
10. ايجاد مراكز تخصصي آموزشي ـ پژوهشي در مورد گسترش فرهنگ مهدويت؛
براي آگاهي بيشتر به اين منابع ر.ك: مجله انتظار شماره 2و12و1.
در اين رابطه با بنياد تخصصي مهدويت ميتوانيد گفتگو كنيد:
7737160 – 7737801 – 0251
پرسش: مراد از مهدي زيستي چيست ؟
پاسخ: مراد از راه و رسم مهدي زيستي يعني انسان در زندگي همچون امام زمان(ع) رفتار کند. برنامه ريزي زندگي او همانند امام و مقتدايش باشد. از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده است: “طوبي لمن ادرک قائم اهل بيتي و هو يأتم به في غيبته قبل قيامه و يتولي اوليائه و يعادي اعدائه ذلک من رفقائي و ذوي مودتي و اکرم امتي علي يوم القيامه” خوشا بر احوال کسي که قائم اهل بيت مرا درک کرده و در غيبت و پيش از قيامش پيرو او باشد، دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد، چنين کسي از رفقا و دوستان من و گراميترين امت من خواهد بود بر من، روز قيامت”.(کمال الدين ج1، ب25، ح2) شبيه اين حديث، در بحار الانوار (ج52، ص129، ح25) نيز ذکر شده است.
بايد دانست روش امام زمان(ع) همان عمل به وظايف و دستورات دين است. او دين دار ترين مردم و عامل ترين آنها در عمل به وظايف اسلام است. او امام مردم و خليفه رسول خدا است. همان کسي از طرف خداوند دين را براي مردم آورد. بنابراين اگر کسي بخواهد راه و رسم مهدي زيستي داشته باشد بايد دين دار باشد و به تکاليف و وظايف ديني اهميت داده و انجام دهد.
گفتني است دوران غيبت دوره ويژهاي است. به اين معنا که چون وظيفه الهي امام عصر(ع) قيام و آقامه عدالت در سرتاسر جهان و نابودي مظاهر شرک و کفر و فساد است از اين رو، امام مهدي(ع) در زمان غيبت، به زمينه سازي براي اين امر مهم مشغول ميباشد. بنابراين کسي که بخواهد روش امام زمان(ع) را در زندگي به کار گيرد بايد در مورد زمينه سازي براي ظهور نيز فعال باشد.
مثلا معرفت خود را به امام، ويژگيهاي او و مباحث مربوط به ايشان کامل کند، در کارها کوشا باشد محصل در درس و کارمند و کارگر در کار و …. دعا براي ظهور زياد بکند، مردم را از آلودگيها زمان حال آگاه بکند و زيباييهاي دوران ظهور را به تصوير بکشد تا مردم خواستار ظهور باشند، روحيه عدالت خواهي و عمل به دين را در خود و ديگران تقويت بکند، سعي کند خود و ديگران را از فسادها دور کند زيرا کسي که اهل گناه و فساد باشد محبت واقعي به امام نخواهد داشت ولذا منتظر ظهورش نيز نخواهد بود، ياد و نام امام را زنده و پر رنگ کند و..
پس راه و رسم مهدي زيستي عمل به دين و تلاش براي زمينه سازي براي ظهور است.
پرسش: من، علاقه ی وافري به امام زمان دارم و آرزو دارم زنده باشم تا در ركاب ايشان شهيد بشوم. من بايد چه گونه خودم را آماده كنم؟
پاسخ: منتظران و ياوران مصلح جهاني، بايد خود صالح باشند. ما بايد با اراده¬اي محكم ، عزمي راسخ و برنامه¬اي دقيق، به اصلاح افكار و انديشه¬ها و نيز تغيير و اصلاح رفتار و كردارمان بپردازيم و با آگاهي از وظايف عملي و گسترش شناخت خود از مباني ديني و معرفتي، در راه تقويت بنيه¬ی اعتقادي و اخلاقي خويش، تلاش و كوشش كنيم. در يك جمله، با اجتناب از معاصي و لغزش¬ها و گناهان و انجام دادن واجبات و وظايف ديني، در هر محيطي كه هستيم، به خودسازي اقدام كنيم و با توبه از اعمال گذشته، قلب خويش را براي تجلّي و ورود نور الهي آماده سازيم. گناهان گذشته، هر چند زياد باشد، نمي¬تواند مانع مهمي در راه رشد و كمال و پيوستن به جرگه¬ی منتظران و ياوران واقعي امام زمان ،علیه السلام، باشد. پس با توبه¬ی واقعي، مي توان سيئات و بدي¬هاي گذشته را به حسنات و نيكي¬ها تبديل كرد و به اصلاح گذشته همت گماشت.
قرآن، راجع به حضرت مهدي ،علیه السلام، و اصحاب ايشان مي¬فرمايد: «الذين إن مكّناهم في الارض أقاموا الصلاة وآتوا الزكاة و امروا بالمعروف و نَهوا عن المنكر؛ كساني كه اگر در زمين به آنان توانايي دهيم، نماز را بر پا می¬دارند و زكات را (به مستحق) مي¬بخشند و به معروف، امر می¬کنند و از منكر نهي مي¬كنند». (حج: 41)
امام باقر ،علیه السلام، در تفسير اين آيه مي¬فرمايد: «اين آيه، براي آل محمد و مهدي (ع) و اصحاب او است».
در نتيجه، اگر ما هم مي¬خواهيم از اصحاب و ياران آن حضرت باشيم، بايد به اين امور اهتمام ورزيم. در اين رابطه، به راهكارهاي زير توجه فرماييد:
– ارتباط معنوي خود را با خداي متعال تقويت كنيد؛
– نمازهاي يوميه را در اول وقت و حتي المقدور به جماعت بخوانيد؛
– به دعاهاي امام زمان، مخصوصاً دعاي عهد اهتمام بورزيد؛
– سعي كنيد در نماز، حضور قلب داشته باشيد و هميشه خود را در محضر خداوند متعال بدانيد؛
– از هر گونه گناه و معصيتي، اجتناب كنيد؛
– بدانيد كه هر هفته، نامه¬ی اعمال شما به حضور امام زمان ،علیه السلام، عرضه مي¬شود؛
– اكنون كه در دوران تحصيل علم هستيد، بيش¬ترين توجّه خود را به درس و موفقيت تحصيلي داشته باشيد؛
– با مطالعه¬ی كتاب¬هايي درباره¬ی امام زمان ،علیه السلام، آگاهي و شناخت خود را در اين زمينه، تعميق و گسترش بخشيد؛
– براي اصلاح اوضاع فرهنگي دانشگاه، به تنهايي يا به كمك ديگر دانشجويان متدين و دل¬سوز و يا به كمك بعضي از تشكل¬هاي مذهبي دانشگاه، امر به معروف و نهي از منكر كنيد و بدين وسيله جلوی بعضي اعمال خلاف را بگيريد. در اين راه، نهراسيد و خجالت هم نكشيد؛ زيرا، خشنودي و رضايت امام زمان ،علیه السلام ، در گسترش ارزش¬هاي ديني و اخلاقي و اجتناب از گناه و خلاف است.
پرسش: نقش ما انسان ها در تحقق ظهور امام زمان چيست؟
پاسخ: به طور خلاصه به چند عمل ميتوان اشاره كرد:
الف. بالابردن معرفت خود، نسبت به امام و تقويت بنيه معرفتي و ديني؛
ب. انجام دادن تكاليف و وظايف ديني و تقويت عبوديت و بندگي الهي؛
ج. زمينه سازي، به اين معنا كه ديگران را نسبت به وضعيت سياه فعلي آگاه كنيم و بگوييم اين در شأن يك جامعه انساني نيست. مردم را با حقيقت حضرت و قيام او آشنا و براي درك و خواستن امر قيام ترغيب كنيم.
پرسش: نقش روحانیون قبل از ظهور آن حضرت چیست ؟
پاسخ: شايد بتوان دو وظيفه مهم روحانيون را در عصر غيبت چنين بيان كرد:
1. حفظ دين، فهم صحيح معارف آن تبيين حقيقت دين و پاسخگويي به سؤالات مردم و به عبارت ديگر سرپرستي امور شيعيان.
2. زمينه سازي براي ظهور با تبيين درست از مقام امام، زيباييهاي دوران ظهور، جايگاه و مقام انسان و ناهنجاريهاي وضع موجود.
پرسش: نقش زنان در ارتباط با امام زمان (عج) و ظهور ایشان چیست ؟
پاسخ: نقش زنان در دو بعد قابل بررسي است:
الف. دوران قيام و انقلاب:
آنچه از روايات استفاده ميشود زنان در ركاب حضرت و در جريان جنگ، همراه ايشان هستند و آنچه را كه ايشان امر ميكند، انجام ميدهند.
در بعضي از روايات آمده است:
«50 زن در گروه 313 نفري (گروه اول از ياران) حضور دارند.»
(بحار الانوار، ج52، ص223)
طبق بعضي از روايات، گروهي از ياران حضرت زناني اند كه قبل از ظهور از دنيا رفته و هنگام ظهور رجعت كرده و به دنيا باز ميگردند.
(دلايل الانامه، ص260)
ب. دوران پيروزي و حاكميت عدل مهدوي:
در اين دوران ـ كه دوران رشد و شكوفايي علم و حكمت است ـ زنان حركت و رشد چشمگيري خواهند داشت. آنان چنان از علم و معارف اسلامي بهره ميبرند كه حركات و رفتارشان، بر اساس قانون خدا است. بر اين پايه به بهترين وجه ممكن به تربيت فرزندان با ايمان ـ در كنار حركت فرهنگي خود ـ اقدام ميكنند.
امام باقر(ع) فرمود:
«در زمان امام مهدي(عج) به شما حكمت داده ميشود، تا آنجا كه زن در درون خانهاش مطابق كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) قضاوت ميكند».
(بحار الانوار، ج52، ص352)
پرسش: نقش جوانان در زمان حضرت مهدي چيست؟
پاسخ: آنچه از روايات استفاده ميشود اين است كه جوانان در دو زمينه نقش ايفا ميكنند.
الف. در جريان ظهور: بنا بر روايات اكثر ياران حضرت را جوانان تشكيل ميدهند(در روايتي از امام علي(ع) نقل شده است: “اصحاب مهدي جوانان هستند كه پير در ميان آنان نيست. مگر مثل نمك در غذا”(بحار، ج52، ص 333)). اينان كسانياند كه قبل از ظهور دست به خودسازي زده و خود را براي ياري امام زمان آماده كردهاند و در زمان قيام همراه با حضرت مهدي، به مبارزه با مظاهر شرك و ظلم ميپردازند.
ب. بعد از قيام و دوران حاكميت عدل مهدوي: در آن دوران جوانان به كسب معرفت و علم همت ميگمارند و ضمن فراگيري دستورات و معارف دين حضرت را در امر حكومت ياري ميدهند.
پرسش: منتظر واقعي چه کسي است و آيا بايد براي نشان دادن انتظارمان دعاي ندبه و دعاهايي از اين قبيل بخواينم و يا با کسب علم و سربلندي جامعه اسلامي انتظارمان را به حضرت نشان دهيم؟
پاسخ: براي نشان دادن انتظار، انسان بايد به همه ابعاد توجه كند؛ چرا كه انتظار واقعي آن است كه با همه وجود در جاده انتظار گام بردارد. لذا دعا، جاي خود را دارد و تلاش علمي نيز در جاي خود مطلوب است. دعا روح را پاك و آماده ميكند و تلاش علمي نيز، دنياي جامعه اسلامي را مناسب ظهور ميسازد. از اين رو بايد به هر دو زمينه توجه داشت.
پرسش: منتظر امام چگونه بايد باشد تا مورد رضايت حضرت قرار گيرد؟
پاسخ: رضايت امام زمان(عج) همان رضايت خدا است؛ بنابراين اگر ما خداوند را از خود راضي و خشنود ساختيم قطعا امام مهدي(عج) نيز از ما راضي و خشنود خواهد شد. در اين زمينه به سه وظيفه مهم اشاره ميشود:
الف. انجام دادن اوامر الهي که شامل عمل به واجبات و ترک محرمات مي شود. يک شيعه واقعي بايد مطيع امر خدا بوده و به وظايف ديني و شرعي خود عمل كند و به آن اهتمام جدي داشته باشد. در اينجا نماز جايگاه ويژهاي در ميان اعمال و وظايف ديني دارد.
ب. خدمت به مردم صادقانه و در راستاي رضايت خداوند؛ يعني، تا آنجا که ممکن است انسان بايد با رعايت موازين شرعي به ديگران کمک کند.
ج. زمينه سازي براي ظهور؛ يعني، که يکي از شرايط تحقق امر ظهور آن است که مردم آمادگي پذيرش را داشته و واقعا خواستار ظهور امام مهدي(عج) باشند. از اين رو يکي از وظايف مهم دوستداران امام و منتظران واقعي اين است که در امر زمينه سازي شرکت كنند و در حد توان، هم خود با حضرت آشنا شوند و هم ديگران را آشنا سازند تا جهان براي ظهور آماده شود. حضرت در نامه اي به شيخ مفيد نوشته است: “اگر شيعيان ما ـ که خداوند آنها را بر اطاعتش موفق بدارد ـ در وفاي به عهدي که بسته بودند(پيروي از امام) اجتماع کنند، هر آينه ديدار ما به تاخير نمي افتد”.(بحار الانوار، ج53، ص176).
یک دیدگاه
رضا
با سلام
لطفا مطالب را تيتربندي كرده و تيترها را مشخص كنيد تا طي مطالعه بتوانيم ساختار متن را پيدا كنيم چراكه به اين صورتي كه الان نوشته شده فرد دچار خستگي شده و از خواندن ادامه مطلب مايوس مي شود
با تشكر