به نام خدا
پرسش: آیا ممکن است انسان دارای عمری چنین طولانی باشد ؟
پاسخ: طول عمر و داشتن يك زندگي مادي براي مدت طولاني، از لحاظ عقل محال نيست. علم نيز زندگي طولاني را براي بشر ممكن پذير ميداند. از اين رو، دانشمدان به دنبال كشف اسرار طول عمر هستند تا بتوانند عمر طولاني را براي بشر قابل دسترس كنند. وجود افرادي كه در ايام گذشته داراي عمرهاي طولاني بودند مؤيد اين مطلب است. احاطه علمي بر چگونگي و عوامل پيري و از كار افتادگي ، و مبارزه با آن از اسباب طول عمر است كه امام زمان(ع) داراي آن ميباشد. در كنار اين مباحث، اراده خدا و اعجاز را نبايد از نظر دور داشت.
پرسش: به چه دلیل مهدویت امری اصیل است ؟
پاسخ: عقيده به مهدويت و انتظار ظهور نجات بخش، يك وعده حتمي الهي است و باعث روشن شدن نور اميد در دل منتظران و پايداري در راه مبارزه با ظلم و ستم و تسليم نشدن در مقابل جبهههاي باطل و ظالم است.
مهدويت، مؤمنين را به بازگشت بسوي اسلام و تمسك به وحدت اسلامي و ريشه كن نمودن نفوذ بيگانه و نيز تنفر از كفر و الحاد دعوت مينمايد.
قرآن كريم ميفرمايد: «ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين (آل عمران/139)؛ سستي نكنيد و اندوهناك نشويد زيرا شما بلند مرتبه هستيد اگر در ايمان ثابت قدم باشيد».
در انقلاب اسلامي ايران، اعتقاد به مهدويت، الهام بخش امت مسلمان ايران بود كه مشت محكمي بر دهان ياوه گويان و مكاتب الحادي و مادي گرا و مزدوران آمريكا و اسرائيل زد و آنها را آماده جانفشاني براي پيروزي و سربلندي اسلام نمود. و با تقديم دهها هزار شهيد نام اسلام را در جهان بلند آوازه ساخت.
اصالت مهدويت را از ابعاد گوناگون ميتوان بررسي نمود:
1. امكان داشتن «عقيده به مهدويت»: براي بررسي يك انديشه يا حادثه ابتدا معقول بودن آن مورد توجه است. زيرا اگر معقول و مورد پذيرش خرد و فكر نباشد سخن از وقوع يا عدم وقوع صحيح نيست. اعتقاد به مهدويت نزد عقل قابل تصديق است و شك و ترديد در آن (امكان عقلي آن) راه ندارد. اين عقيده در بين همه ملتها و امتها مخصوصا مسلمين مورد پذيرش و مسلم و ثابت بوده است. از قرن دوم هجري كه در مورد برخي مسائل اسلامي مباحثي (در رد يا قبول آن) عنوان گرديد، در مورد «اصل مهدويت» هيچ شبههاي وارد نشد.
2. موافقت با مباني عقلي: مهدويت بر مباني صحيح و عقلي و منابع اصيل استوار است. بيش از صدها كتاب و رساله در طول چهارده قرن گذشته كه در اين موضوع نوشته شده نشان ميدهد كه اين عقيده مبتني بر مباني معقول وصحيح بوده و مصونيت زيادي در مقابل شبهه افكنان و مخالفان داشته است، و انكار مهدويت در واقع، انكار مباني اصيل و احكام قطعي شمرده ميشده است.
3. موافقت با فطرت و سنتهاي خلقت: حقيقت مهدويت سير جوامع را منتهي به يك جامعه واحد و رسيدن به امنيت در دنيا و سعادت در آخرت ميداند و چنين آرماني از آرزوهاي ديرينه انسانها و تطابق با تمام سنتهاي طبيعي در خلقت؛ يعني رشد و تكامل در تمامي مراحل حيات ميباشد تمامي انسانها خواستار برقراري عدالت كامل در مسير زندگي و رفع تبعيضها و محو ظلمها و ستمها هستند و مهدويت نويد پيروزي عدالت خواهان و اميد رسيدن به سعادت دنيا و آخرت است و با ارائه راهكارهاي عملي براي رسيدن به اين درجه از تكامل اجتماعي و انساني به نداي فطرتهاي پاك انساني پاسخ مثبت ميدهد.
4. تمام اديان آسماني نويد عصر درخشان، سعادت عمومي، صلح جهاني و دوران پر خير و بركت را به پيروان خود دادهاند. زماني كه با آمدن مردي الهي و برقرار نمودن حكومتي بر اساس عدالت، تمامي نگرانيها، هراسها و نابرابريها رخت بر بندد و نداي توحيد بر روي زمين طنين انداز شود.
اين موعود الهي به نامهاي مختلف در هر دين معرفي شده است و در نشانههاي كلي و مشترك مانند برقراري عدالت، مبارزه با ظلم، حاكميت خدا پرستان در تمامي اديان از او سخن گفتهاند، اين موضوع در جاي خود قابل اثبات ميباشد.
5. اصالت مهدويت بر اساس قرآن: در آيات زيادي پيروزي خدا پرستان و مؤمنين بر ظالمان از وعدههاي حتمي الهي شمرده شده است كه به نمونههايي از آن اشاره ميكنيم:
ـ وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ(انبياء، 105)؛
ـ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ ….(نور، 55)؛
ـ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرِينَ، خدا اراده كرده است كه حق را به كلمات خود اثبات و اظهار نمايد و دنباله كافران را قطع فرمايد»(انفال، 7)
ـ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ، و ما اراده كرديم كه بر مسضعفين در زمين منت گذارده آنها را پيشوايان مردم و از وارثان زمين قرار دهيم.(قصص،5)
ـ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ، همانا حزب خدا پيروزمند است، (مائده، 56).
ـ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ، همانا سپاه ما پيروزند،(صافات، 173).
ـ وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً، بگو حق آمد و باطل رفت كه همانا باطل نابود شدني است(اسري، 81).
6. اصالت مهدويت بر اساس روايات معتبر: كتابهاي حديثي شيعه و اهل سنت مملو از احاديث معتبر در مورد اعتقاد به مهدويت است. پيشوايان دين از پيامبر اسلام(ص) تا جانشينان بر حق ايشان يعني امامان معصوم(ع) به طور مكرر از اين موضوع سخن گفتهاند و ياران و صحابه آنها اين سخنان را ثبت نموده و به نام حديث در اختيار ما قرار دادهاند. بسياري از اين احاديث از نظر علم حديث شناسي مورد تاييد قرار گرفته و قابل اعتبار و اعتماد شناخته شده است.
در مجموع كتب شيعه و اهل سنت چندين هزار حديث در اين موضوع وارد شده است كه احاديث معتبر و قابل اعتماد آن به قدري است كه اطمينان به حقانيت اين موضوع پيدا ميشود.
7. مورد اتفاق و اجماع شيعه و اهل سنت: در طول تاريخ اسلام اين دو گروه از مسلمين بر اين موضوع اتفاق داشتهاند كه مردي از اولاد رسول خدا(ص) و از فرزندان علي(ع) و فاطمه(س) براي برقراري عدالت فراگير در دنيا قيام خواهد كرد و حاكميت حق و توحيد را به منصه ظهور خواهد رساند خصوصيت و نشانههاي كلي اين شخص در نزد آنان يكسان بوده و تنها در بعضي از خصوصيات جزئي اختلافاتي دارند. از آنجا كه تمامي مسلمين اين عقيده را اصيل و حق ميدانستند لذا با ظهور مدعيان دروغين مهدويت هيچگاه در صدد رد اين اعتقاد بر نيامدند، بلكه با ذكر نشانهها، در صورت عدم تطبيق بر مدعيان، به انكار و رد آنان ميپرداختند.
8. پشتوانه معجزات و كرامات: يكي از دلايل عام و همگاني در اثبات نبوت پيامبران و ساير اخبار غيبي ارائه معجزه واقعي است. هيچ پيامبري بدون معجزه به دعوي نبوت نپرداخته است. پس از آن معجزات يا كراماتي است كه توسط امامان معصوم در موارد مختلف براي حقانيت خود ارائه شده است و اين مسئلهاي تاريخي و غير قابل انكار است.
در مورد عقيده مهدويت و شخص مهدي موعود نيز معجزات و كرامات بسيار زيادي در طول دوران زندگي از تولد تا اين زمان و حتي قبل از تولد ارائه شده است كه با بررسي هر يك ميتوان به اصالت و حقانيت اين اعتقاد اطمينان پيدا كرد. نمونه بي نظير آن ادامه حيات طولاني آن وجود مقدس و الهي است كه مبتني بر اصول قطعي اعتقادي و اسلامي استوار است و روايات متعدد و معتبر اين موضوع را مورد تاييد قرار داده است به طور اجمال موضوع معجزات مطلبي غير قابل ترديد است و بايد در جاي خود به طور مفصل و كامل مورد پژوهش و ارزيابي قرار گيرد.
9. مبتني بر توحيد و يكتاپرستي: دعوت تمامي انبياء براي تحقق حكومت «الله» در زمين و لغو حكومتهاي غير الهي است. هر نظام و حكومتي كه مبناي الهي ندارد از نظر شرعي قابل اعتبار نيست و لازم الاطاعه نميباشد. تنها كسي كه حق قانونگذاري در همه امور را دارد خداست. هر حكومت خود سرانه و خارج از حدود الهي، حكومت جاهليت و غير توحيدي است و هيچ اصالتي ندارد و قابل احترام و اتباع نميباشد.
برقراري حكومت عادلانه و اجراي قوانين الهي و تقسيم منابع ثروت بر اساس عدالت توسط مردي الهي كه از طرف خدا تعيين و معرفي شده است، در مسير حاكميت توحيد بر روي زمين است. اين امر اصالت مهدويت را از اين زاويه به اثبات ميرساند.
10. تاثير عملي در زندگي عدالت محور براي مسلمانان جهان: صدها ميليون مسلمان در سراسر جهان تحت تأثير نفوذ معنوي اسلام قرار دارند و اسلام و احكام آن بخشهاي مهمي از زندگي آنها را فرا گرفته است. اين نفوذ عملاً در معاملهها، معاشرتها، عبادتها، فرهنگ و آداب و رسوم مسلمانان از تولد تا مرگ به وضوح قابل مشاهده است.
يكي از اين تأثيرات رعايت عدالت در زندگي و روابط متقابل با انسانها اعم از مسلمان و غير مسلمان است. اين اعتقاد به عدالت اگر چه به طور تام و كامل ظهور ندارد، اما به طور نسبي انسان معتقد به اسلام را به طرف محوريت عدالت در زندگي سوق ميدهد، و اين عقيده بر خواسته از تعاليم روشني بخش اسلام و نزديك شدن به عدالت واقعي و كامل بدست مددي الهي بر روي زمين ميباشد كه از وعدههاي مسلم و غير قابل ترديد در دين مبين اسلام بوده است.
با اعتقاد به حاكميت عدالت، انسان مسلمان سعي در نزديك شدن به اين آرمان بزرگ ديني ميكند و روز به روز در جهات حاكميت اين فرهنگ در زندگي شخصي و اجتماعي تلاش مينمايد و اين خود دليل محكمي بر اصالت اين اعتقاد و تاثير عملي در زندگي، تفكر و رفتار انسان مسلمان و مؤمن خواهد بود. عقيده به مهدويت مانع از ياس و نا اميدي و پذيرش ظلم و بي عدالتي شده و انسان مسلمان را آماده براي تحقق آرمانهاي عدالت طلبي ميكند و تا مرحله جان فشاني در راه حاكميت حكومت عادلانه الهي به پيش ميبرد. اين هوشياري و حق طلبي به تدريج به ساير ملتها نيز سرايت كرده و زمينه براي عدالت جهاني فراهم خواهد شد.
پرسش: پیرامون امام زمان (عج) توضیح دهید ؟
پاسخ: آخرين امام شيعيان و دوازدهمين جانشين رسول خدا(ص) در سپيده دم جمعه، نيمهي شعبان سال 255 هـ . ق در سامرا، يكي از شهرهاي عراق، ديده به جهان گشود. پدر گرامي او، پيشواي يازدهم امام حسن عسكري(ع) و مادر بزرگوار آن حضرت بانويي شايسته به نام «نرجس» بود.
نام و كنيه امام زمان(ع) همان نام و كنيه پيامبر اسلام(ص) است و لقبهاي مشهور آن حضرت عبارت است از: مهدي(هدايت شدهاي كه مردم را به حق ميخواند)؛ قائم(قيام براي حق ميكند)؛ منتظر(همه، در انتظار مقدم اويند)؛ بقية الله(باقي مانده حجتهاي خدا و آخرين ذخيره او)؛ صاحب الزمان؛ ولي عصر(حاكم و فرمانرواي يگانه زمان).
با توجه به اين كه فرمانروايان ستمگر عباسي به دنبال قتل آن بزرگوار بودند، لذا ولادت ايشان پنهاني بود و حتي نزديكان امام عسكري(ع) نيز از ولادت او بي اطلاح بودند. حكيمه خاتون(عمه بزرگوار امام يازدهم) كه بزرگ بانوان حرم اهل بيت بود نيز در شب نيمه شعبان و چند ساعت قبل از ولادت، از واقع شدن اين امر بزرگ آگاه شدو اين، بدان جهت بود كه اثر حمل و نشانهي بارداري در نرجس خاتون، به قدرت خدا، ديده نميشد.
در روايات، شمايل و اوصاف حضرت مهدي(ع) بيان شده است از جمله: چهرهاي گندمگون، پيشاني بلند، ابروان هلالي، چشمان سياه و درشت و … اهل عبادت و شب زندهداري؛ زهد و پارسايي، صبر و بردباري، عدالت و نيكوكاري؛
زندگي ايشان شامل سه دوره پرفراز و نشيب است:
دوران اختفا: زندگي پنهاني آن حضرت كه از آغاز ولادت تا شهادت پدر را شامل ميشود. در اين دوران امام حسن عسكري(ع) با نوشتن نامه و دادن عقيقه، نزديكان و خواص را از ولادت امام مهدي(ع) آگاه كرد.(كمال الدين؛ج2، ب 43)
در اين دوره، برخي از افراد، موفق به ديدار امام زمان(ع) شدند. محمد بن عثمان كه يكي از بزرگان شيعه است، ميگويد: چهل نفر از شيعيان، نزد امام يازدهم گرد آمديم، آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: «پس از من، اين، امام شما و جانشين من است. از او فرمان بريد و بعد از من، در دين خود پراكنده نشويد كه هلاك ميشويد.»(كمال الدين، ج2، ب43، ح2).
دوران غيبت؛ اين زمان، از هنگام شهادت امام يازدهم(ع) شروع ميشود و تا ظهور ادامه دارد.
علت غيبت آن حضرت، به روشني معلوم نيست، ولي از حكمتهاي آن، نجات از قتل و امتحان مردم است.
غيبت حضرت دو مرحله دارد: الف. غيبت كوتاه مدت(صغرا) كه از سال 260 (هنگام شهادت امام يازدهم) تا سال 329 يعني حدود هفتاد سال طول كشيد.
مهمترين ويژگي اين دوره، آن است كه مردم، از طريق نايبان خاص، يعني عثمان بن سعيد عمري، محمد بن عثمان بن سعيد عمري، حسين بن روح، علي بن محمد سمري، با امام مهدي(ع) در ارتباط بودند و به وسيلهي آنان، سؤالات خود را ميپرسيدند و پيامها و پاسخهاي حضرت را دريافت ميكردند. در اين دوره نيز برخي از ارادتمندان، موفق به ديدار حضرت شدند.
ب. غيبت بلند مدت(كبرا): در آخرين روزهاي عمر نايب چهارم، در نامهاي، امام زمان(ع) خطاب به او، خبر رحلت او را تا شش روز ديگر اعلام ميكند. امام، از او ميخواهد كه ديگر فردي را به عنوان نايب خاص، از طرف ايشان معرفي نكند. بدين گونه دوران غيبت كبري شروع شد.
امام، در اين دوره علما و فقيهان را به عنوان نايب عام به مردم معرفي كرد و از آنان خواست كه در امور خود به علما رجوع كنند(كمال الدين، ج2، ب45، ح3). البته بايد توجه داشت كه هر چند امام در پرده غيبت قرار دارد، ولي مردم از شمع وجود او بهره ميبرند. در روايت مشهور از پيامبر(ص)(كمال الدين، ج2، ب45،ح3). و خود حضرت مهدي(ع)(كمال الدين، ج2،ب45، ح4) امام غايب، به خورشيد پشت ابر تشبيه شده است كه همانگونه كه مردم از نور و حرارت آن استفاده ميبرند و نظام منظومه شمسي برقرار بود، همچنين به بركت امام، نظام هستي برقرار است و مردم از فيوضات او بهره ميبرند.
در اين دوران پرفراز و نشيب كه مردم بايد در انتظار مقدم او باشند و به وظيفه يك منتظر واقعي عمل كنند و زمينهسازي براي ظهور بكنند، برخي نيز موفق به ديدار آن عزيز شدند كه نمونهي آن تشرف حاج علي بغدادي است كه در كتاب مفاتيح الجنان ذكر شده است.
دوران ظهور؛ اين دوره، از ظهور حضرت تا رحلت ايشان را شامل ميشود. پس از آن كه شرايط ظهور فراهم گشت و علايم ظهور، مانند خروج سفياني و نداي آسماني پديدار شد، آن يگانهي دوران، در مكه ظاهر ميشود و همراه با ياران در مسجد الحرام، ظهور خود را اعلام ميدارد و پس از سيطره بر مكه و اصلاح امور، به طرف مدينه و ساير نقاط به حركت در ميآيد و با پاك سازي جهان از ظلم و شرك، عدل و دين را بر اين زمين خسته از سياهي ميگستراند. در اين دوران است كه زمين، خرم و آباد ميگردد و بركاتاش را به مردم ارزني ميدارد.
پرسش: چرا نامه اعمال ما را برای امضاء کردن پیش امام زمان (عج) می برند ؟
پاسخ: گويا مراد شما اين است كه چرا نامه اعمال ما را به امام عرضه ميكنند؟ در پاسخ بايد گفت: پيروان مكتب اهل بيت، با توجه به اخبار فراواني كه از امامان رسيده، ، عقيدهشان اين است كه پيامبر و امامان(ع) از اعمال همه امت آگاه ميشوند. يعني، خداوند از طريق خاصي اعمال امت را بر آنان عرضه ميدارد. روايات، در اين زمينه، بسيار است. قبل از آوردن حديث، براي تاييد موضوع، آياتي را كه به موضوع عرض اعمال بر پيامبر و امام دلالت دارد ميآوريم. خداي سبحان در قرآن مجيد ميفرمايد: « وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ؛ بگو عمل كنيد، خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را ميبينند …»(توبه، 105) از طرفي نبي اكرم(ص) شاهد و گواه امت است: « يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً»(احزاب، 45)؛ « فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً؛ حال آنان چگونه است آن روز كه براي هر امتي، گواهي بر اعمالشان ميطلبيم و تو را گواه بر اعمال آنان قرار خواهيم داد»(نساء، 41).
مرحوم علامه طباطبايي در تفسير الميزان ميگويد:«هر عملي كه انسان انجام ميدهد، از خير يا شر، خدا و رسولش و مؤمنان، حقيقت عمل خير يا عمل شر را مشاهده ميكند»، (الميزان، جلد9، ص398).
منظور از مؤمنون، در آيه 105 سوره توبه ائمه(ع) هستند. يعقوب بن شعيب گويد: از امام صادق(ع) درباره آيهي « قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» پرسيدم، فرمود «مؤمنان، ائمه هستند». (اصول كافي، جلد1، ص318) پس اعمال انساني، از خير و شر، به رسول خدا و ائمه(ع) عرضه ميشود. ابوبصير از امام صادق(ع) نقل ميكند: « در هر بامداد كردار بندگان نيكوكار و فاسق بر رسول خدا(ص) عرضه ميشود. پس بر حذر باشيد از كردار ناشايست. همين است معناي قول خداي تعالي « قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ …» و ساكت شد.(اصول كافي، همان) بنابراين، پيامبر و امامان(ع) از حقيقت اعمال بندگان، با خبر هستند و اعمال آنان را مشاهده ميكنند.
پيامبر و ائمه(ع) مظهر اسماء و صفات الهي هستند و همانگونه كه خداوند، ناظر بر اعمال مردم است، پيامبر(ص) و ائمه(ع) نيز چشم خدا در ميان خلق هستند و اعمال آنان را ميبينند.
ضمن آن كه نظارت پيامبر و امام بر اعمال مردم، همانند نظارت خداوند، آثار سازندهي فراواني دارد؛ زيرا آنان هاديان امت از طرف خدايند، و فيض الهي از طريق آن بزرگواران به بندگان ميرسد.
پرسش: چگونه به شهادت رسیدن امام زمان (عج) را بنویسید .
پاسخ: در مورد پایان زندگی حضرت به درستی نمی توان سخن گفت. روایتی که در آن سخن از شهادت حضرت به دست یک زن به ميان آمده، هم ضعف سند دارد و هم اضطراب در متن و هم اینکه در متون شیعه وارد نشده است. برخی به سخن امام حسن مجتبی(ع) (که فرمود: نیست از ما ائمه مگر اینکه یا مسموم می شود یا مقتول)، استناد کرده و گفته اند: حضرت در نهایت به شهادت می رسد؛ ولی کیفیت آن روشن نیست: در برخی روایات نیز سخن از رحلت آمده است. در توجیه روایت امام حسن(ع) گفته شده است: این روایت می تواند مربوط به زمان حاکمیت بنی امیه و بنی عباس باشد که به ائمه(ع) سخت می گرفتند. بنا بر این نمی توان به روشنی در اين باره اظهار نظر کرد.
پرسش: آیا اعتقاد به ظهور امام مهدی (عج) باور داشتی شیعی است ؟
پاسخ: عقيده به مهدويت و باور به ظهور و قيام مهدى موعود، به عنوان نجات دهنده عالم بشريت و اصلاحگر موعود، باور و اعتقادى است كه براساس كتاب و سنت پديد آمده و همه مسلمانان پيشين و پسين، بر آن اتفاق نظر دارند. اين باور داشت، به عنوان انديشه اصيل اسلامى، بر پايه استوارترين دلايل عقلى و نقلى بنا نهاده شده و هيچ يك از مسلمانان – به جز عدهاى اندك – به انكار و يا ترديد آن نپرداخته است. در اين رابطه ديدگاه اهل سنت نقل مىشود:
سويدى مىگويد: «آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، اين است كه مهدى آن كسى است كه در آخر الزمان قيام مىفرمايد و زمين را از عدل و داد پر مىكند و احاديث راجع به مهدى(عج) و ظهور او بسيار است».( ر. ك: لطف اللَّه صافى گلپايگانى، امامت و مهدويت؛ ج 2، ص 312؛ به نقل از: سوائك الذهب، ص 78.)
ابن هجر هيثمى گفته است:
«اعتقاد بهوجود مهدى منتظر، بنابرايناحاديث صحيحامرى لازماست. عيسى و دجّال در زمان او ظاهر مىشوند و هر جا «المهدى» به طور مطلق آورده شود، مراد او است».( متقى هندى، البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان، ص 169.)
ابن خلدون – در عين انكار احاديث مهدى – مىگويد: «مشهور بين همه مسلمانان، در همه عصرها اين است كه به يقين در آخر الزمان، فردى از خاندان نبوت ظهور مىكند، دين را مدد مىرساند و عدل را مىگستراند. مسلمانان از او پيروى مىكنند و به همه كشورهاى اسلامى، حاكم مىشود. او مهدى نام دارد».(عبدالرحمن بن محمد بن خلدون، مقدمه ابن خلدون،
ص 367.)
ابن ابى الحديد مىنويسد: «ميان همه فرقههاى مسلمين اتفاق قطعى است كه عمر دنيا و احكام و تكاليف پايان نمىپذيرد، مگر پس از ظهور مهدى».( ابو حامد بن هبة اللَّه بن ابى الحديد معتزلى، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 535.)
بر اين اساس باور داشت مهدويت، امرى ضرورى و بايسته است و انكار آن به معناى نپذيرفتن روايات منقول از پيامبر اسلام است. در احاديث و روايات زيادى – به خصوص در احاديث اهل سنت – از حضرت مهدى با عناوين زير ياد شده است: خليفه در پايان امت من، امير در پايان فتنهها و انقطاع زمان، مالك و فرمانرواى زمين، پادشاه و فرمانرواى انسانها، امام و پيشواى مردم، فرمان رواى عرب، ولىّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و… .
روايات مختلفى درباره دولت مهدوى نقل شده است. در اينجا به پارهاى از آنها اشاره مىشود:
1. «مهدى از ما اهل بيت است. خداوند امر او را در يك شب اصلاح مىكند».(«المهدى منّا اهل بيت، يصلحه اللَّه فى ليلة»: ابى فضل عبد اللَّه بن محمد الادريسى، المهدى المنتظر، (بيروت: عالم الكتب، 1405)، ص 31.)
2. «مردى از اهل بيت من ظهور مىكند كه نامش، نام من و اخلاقش شبيه خلق من است. زمين را از عدل و داد آكنده مىسازد؛ همان گونه كه از ظلم و ستم پر شده بود».(«يخرج
رجلٌ من اهل بيتى يواطئ اسمه اسمى وخلقه خلقى يملأها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً»: متقى هندى، البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان، ص 92، ح 10.)
3. «مهدى از خاندان من و از فرزندان فاطمه است…» و «ظهور مىكند مهدى از فرزندان حسين…».(«المهدى من عترتى من ولد فاطمه….»: قندوزى حنفى، ينابيع المودة، ج 2، ص 519 و 521.)(«يخرج المهدى من ولد الحسين…»: مقدّس شافعى، عقد الدرر، ص 222.)
4. «از ما است كسى كه عيسى بن مريم پشت سر او نماز مىخواند».(«منّا الّذى يصلى عيسى بن مريم خلفه»: المقدس شافعى، عقد الدرر، ص 157؛ جلال الدين سيوطى، نزول عيسى بن مريم آخر الزمان، ص 85.)
5. «هر كس مهدى را تكذيب كند، كفر ورزيده است».(«من كذّب بالمهدى فقد كفر«: ابى فضل ادريسى، المهدى المنتظر، ص 94.)
6. «در ميان امت من، كسى است كه مال را به فراوانى مىبخشد و آن را شمارش نمىكند» («يكون فى امتى خليفة يحثى المال حثواً ولايعده عداً»: متقى هندى، البرهان، ص 81).
7. «مال را مىبخشد و بر كارگزاران خود سختگيرى مىكند و بر مسكينان مهربانىمىورزد». («… يبذل المال ويشتّد على العمال ويرحم المساكين»: متقى هندى، البرهان، ص 86؛ ابى فضل الادريسى،المهدى المنتظر، ص 83.)
8. «خداوند زمين را به وسيله قائم زنده مىكند، پس او در آنجا عدالت مىورزد. در نتيجه زمين با عدل زنده مىشود، بعد از آنكه با ظلم مرده بود» و «از خلافت او ساكنان زمين و آسمان خشنوداند.»(«يحيها اللَّه بالقائم فيعدل فيها فيحى الارض بالعدل بعد موتها بالظلم»: قندوزى حنفى، ينابيع المودّة، ج 2، ص 514.)(«…يرضى لخلافته ساكن السماء وساكن الارض»: همان، ص 562.)
. «مهدى در ميان امتم ظهور مىكند. خداوند او را براى فرياد رسى مردمان برمىانگيزد. امت در زمان او متنعم و بهرهمند مىشوند و چهار پايان زياد مىگردند. زمين محصولات خود را بيرون مىدهد».(«يخرج المهدى فى امتى يبعثه اللَّه غياثاً للناس، تنعم الامة وتعيش الماشيه وتخرج الارض نباتها»: مقدس شافعى، عقد الدرر، ص 144.)
10. «…منادى از آسمان ندا در مىدهد: آگاه باشيد! برگزيده خدا در ميان مردمان، مهدى است. پس به [فرمانهاى او] گوش فرا دهيد و از او اطاعت كنيد».(«…ينادى مناد من السماء: الا انّ صفوة اللَّه من خلقه فلان (يعنى المهدى) فاسمعوا له واطيعوا»: همان، ص 156؛ ابن فضل ادريسى، المهدى المنتظر، ص 64.)
بر اين اساس باور داشت «مهدى موعود» در ميان اهل سنّت رايج است؛ اما برخى از علماى اهل سنّت، در رابطه با مهدى موعود مىگويند: ما به مهدى نوعى اعتقاد داريم. به عبارت ديگر، ما منكر مهدى موعود نيستيم. احاديثى كه از طرف رسول اكرم(ص) در باره او صادر شده، مورد قبول ما است؛ ولى مىگوييم: او هنوز متولّد نشده و معلوم نيست چه كسى است. اما در آينده متولّد مىشود و بعد از بزرگ شدن، قيام مىكند و حكومت جهانى و واحد تشكيل مىدهد. او از نسل فاطمه و از فرزندان حسين است. به عنوان مثال شبراوى شافعى در الاتحاف مىگويد:
«شيعه عقيده دارد مهدى موعود – كه در احاديث صحيحه در رابطه با او وارد شده – همان پسر حسن عسكرى خالص است و در آخر الزمان ظهور خواهد كرد؛ ولى صحيح آن است كه او هنوز متولّد نشده و در آينده متولّد مىشود و بزرگ خواهد شد. او از اشراف آل البيت الكريم است».(على اكبر قرشى، اتفاق در مهدى موعود، ج 2، بىتا، ص 33؛ به نقل از: عبد للَّه بن محمد شبراوى شافعى، الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 180.)
ابن ابى الحديد نيز در شرح نهج البلاغه مىنويسد: «اكثر محدثان عقيده دارند مهدى موعود از نسل فاطمه(س) است و اصحاب ما (معتزله)، آن را انكار نمىكنند و در كتابهاى خود، به ذكر او تصريح كردهاند و شيوخ ما به او اعتراف نمودهاند. فقط فرق آن است كه او به عقيده ما (اهل سنت) هنوز متولّد نشده و بعداً متولّد خواهد گرديد».(ابن ابى الحديد معتزلى، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 281.)
آنچه روشن است اينكه باور به مهدى موعود در نزد اهل سنّت، از ژرفا و وضوح برخوردار نيست و به عنوان يك اعتقاد ضرورى و دينى يقينى مطرح نمىباشد. از اين رو ديدگاه آنان در مورد آينده سياست (دولت)، مبهم و نارسا است. به هر حال مىتوان انگارههاى زير را از كتابهاى اهل سنّت به دست آورد.
1. مهدى موعود، از عترت پيغمبر و از فرزندان فاطمه(س) است.
2. مهدى موعود، از فرزندان حسينعليه(س) است.
3. او جهان را پر از عدل و داد مىكند؛ پس از آنكه از ظلم وجور پر شده باشد.
4. او خليفه و رهبر و امام دوازدهم از ائمه اثنى عشر است كه پيغمبر، امت را به امامت آنها بشارت داده و بر طبق روايات كثير مسند احمد، صحيح بخارى، صحيح مسلم، سنن ابى داوود و كتابهاى معتبر ديگر اهل سنت، امامتشان ثابت است.(ر. ك: لطف اللَّه صافى، امامت و مهدويت، ج 2، ص 313.)
5. حضرت مهدى، بر تمام كشورها و شهرها مستولى مىشود و لشكرهاى كفر را شكست مىدهد.
6. دين اسلام و توحيد به وسيله آن حضرت، عالم گير خواهد شد و در زمين كسى نماند، مگر اينكه به توحيد خدا گواهى دهد.
7. در زمان مهدى(عج) آن چنان مردم در نعمت و وسعت خواهند بود كه نظير آن در هيچ عصرى نبوده است.
8. او هم نام و هم كنيه حضرت رسول است و مردم را به سنت و شريعت و ملّت پيغمبر اكرم(ص) برگردانده و كتاب و سنّت او را زنده مىسازد.
9. عيسى بن مريم، فرود آيد و در نماز به مهدى(عج) اقتدا كند و… .
چكيده ديدگاه اهل سنّت درباره «مهدويت» را مىتوان در اين كلام ابى الحسن آبرى به دست آورد:
«به تحقيق [در اين زمينه] روايات متواتر است و از رسول خدا به طور مستفيض رسيده كه مهدى از اهل بيت او است. او هفت سال حاكم (جهان) مىشود و زمين را از عدل آكنده مىسازد. عيسى(ع) براى كمك به او در كشتن دجال خروج مىكند. مهدى(عج) امام و پيشواى اين امت است و عيسى در پشت سر او نماز مىخواند». عبدالعليم عبدالعظيم البستوى، المهدى المنتظر، ج 1، ص 60.)
برگرفته از: کتاب آینده جهان(دولت و سیاست در اندیشه مهدویت)، نوشته ی رحیم کارگر، تهران انتشارات بیناد فرهنگی مهدوی موعود و قم, مرکز تخصصی مهدویت.
پرسش: آیا امام مهدی (عج) ازدواج کرده است ؟ اگر پاسخ منفی است پس روایت ” ازدواج نصف دین را حفظ می کند ” چگونه معنا می شود ؟
پاسخ: يكي از اموري كه ما اطلاع دقيق و روشني از آن نداريم وجود خانواده و فرزند براي حضرت مهدي(عج) است. ما واقعاً نميدانيم كه آيا حضرت ازدواج كرده و فرزنداني دارند يا خير. لذا اين سؤال پاسخ روشني ندارد.
گفتني است كه با توجه به روايات، امام زمان(عج) در زمان ظهور داراي همست خواهد بود، اما چون اكنون در زمان غيبت به سر ميبرد و اين زمان ويژگيهاي خاص خود را دارد لذا ممكن است سنت ازدواج مناسب دوران غيبت نباشد و لذا حضرت امر ازدواج را به زمان ظهور موكول نمايد.
تذكر اين نكته لازم است كه بحث ازدواج و حفظ دين مناسب مقام امام معصوم نيست و نبايد كسي فكر كند اگر امام ازدواج نكند نصف دين او دچار خلل ميشود. اما داراي ملكهي عصمت بوده و انسان كامل و مؤمن و عبد حقيقي خداوند اوست.
پرسش: آثار اعتقاد به مهدویت چیست ؟
پاسخ: آثار اعتقاد به مهدويت را ميتوان به دو بخش فردي و اجتماعي تقسيم نمود. از آنجا كه بايد پاسخ ما كوتاه باشد به تقسيم بندي هر بخش و ذكر مثال اكتفا ميشود و تفسير بيشتر را به منابع آن ارجاع ميدهيم:
آثار فردي:
1. ايجاد و تقويت و استحكام اعتقاد به توحيد و عدل الهي؛ ايجاد عدالت كامل و رفع هرگونه ظلم در جهان ميتواند اعتقاد به توحيد و اجراي عدالت را كه از اسول اعتقادي دين اسلام و ساير اديان الهي است، به اثبات برساند و باعث اعتقاد فردي ميشود؛
2. ايجاد اميد به زندگي و صبر در مقابل ناملايمات بخاطر فرداي روشن؛
3. ايجاد حركت مضاعف و شور و نشاط بيشتر در مسير زندگي فردي؛
4. ارتباط معنوي دائم با احساس حضور امام معصومي كه ناظر بر اعمال انسان است؛
5. رشد و تكامل تربيتي در اخلاق و رفتار و ساير شئون زندگي؛
6. تقويت بعد عبادي به وسيله ارتباط معنوي با امام زمان(ع) از طريق نماز امام زمان(ع) و دعاي عهد و دعاي فرج و امثال اين ادعيه كه باعث رشد عبوديت فرد خواهد شد.
آثار اجتماعي:
اين بخش در سه فصل مورد تحقيق و بررسي قرار ميگيرد:
فصل اول: آثار اجتماعي ـ ديني
فصل دوم: آثار اجتماعي ـ تربيتي
فصل سوم: آثار اجتماعي ـ سياسي
الف. آثار اجتماعي ـ ديني (رفتارهاي ديني جمعي):
1. مراسم نيمه شعبان و ايجاد شور و نشاط ديني در بين افراد جامعه: اينگونه مراسم لزوم اجراي عدالت را به افراد يادآوري كرده و شوق اميد و انتظار فرج را به صورت فرهنگ عمومي در ميآورد.
2. برگزاري مجالس دعا: دعاي ندبه، آل ياسين، جامعه كبيره و ساير دعاهاي مربوط به امام زمان(ع).
3. توجه به مكانهاي منسوب به حضرت مهدي(ع): مسجد جمكران و مسجد امام حسن عسكري(ع) در قم و مسجد سهله در كوفه و شهر مكه و صحراي عرفات توجه به اين مكانها محبت و اعتقاد به خدا را تقويت كرده، انسانها را به سوي عبادت و توجه ويژه به معنويات سوق ميدهد.
4. صدقه دادن براي سلامتي امام زمان(ع): اين رفتار فردي علاوه بر ايجاد روحيه امام دوستي، ولايت و توجه به محبوب و ثواب عبادي، باعث يك نوع رفتار اجتماعي و ايجاد روحيه نوع دوستي و كمك به دفع فقر در جامعه نيز خواهد شد.
ب. آثار اجتماعي ـ تربيتي:
1. روحيه انتظار: انتظار افراد جامعه، براي تحقق هدفي والا و واقعي يعني برقراري عدالت واقعي در همه ابعاد، ميتواند موتور حركتي براي پيشرفت جامعه به سوي ايجاد مؤلفههاي عدالت شود.
2. اميد به آيندهاي روشن: جامعهاي كه معتقد به مهدويت است هيچگاه دچار سردرگمي سياسي و انحطاط فرهنگي نخواهد شد. اميد به هدفي مقدس و دست يافتني، انسان را به سوي طرح و برنامه براي سعادت و پيشرفت و تلاش براي تحقق و اجراي آن برنامه حركت ميدهد.
ج. آثار اجتماعي ـ سياسي:
جامعهاي كه معتقد به مهدويت است در رأس اهداف آن، رفع ظلم و ستم و مبارزه با ظالمان و ستمكاران در جامعه خواهد بود. انقلابهاي بزرگ ديني ـ سياسي در جوامع از آثار همين اعتقاد است همانند انقلاب اسلامي ايران كه نقطه عطفي در تاريخ مبارزه با رژيمهاي عدالت ستيز و استعمارگر ميباشد.
تذكر: براي اگاهي بيشتر به فصلنامه انتظار شماره5، مجله موعود شماره 6، كتاب آثار اعتقاد به امام زمان(ع) ـ هادي قندهاري، آفتاب ولايت ـ آيت الله مصباح يزدي مراجعه فرماييد.
پرسش: آيا از ظهور امام مهدي بايد ترسيد؟
پاسخ: امام زمان(عج) مظهر رحمت و مهر و عطوفت الهي است. او به امر خدا براي نجات انسانها و راهنمايي آنها به طرف سعادت و كمال ظهور ميكند. او همانند طبيب مهرباني است كه بديها و تباهيها را از جامعه انساني دور ميكند. او با اجراي عدالت، منافع و امكانات را در اختيار همه قرار ميدهد و جلوي ظلم و ستم را ميگيرد. در دوران او امنيت و آرامش فراگير ميشود و بركات زمين آشكارتر ميگردد. پس ظهور منتهاي آرزوي هر انسان بايد باشد. كسي از دوران ظهور ميترسد كه فقط به فكر ظلم و فساد است.
پرسش: آيا امام زمان از ظهور خود خبر دارد يا خير ؟
پاسخ: عدهاي بر اين باورند كه امام زمان(ع) از زمان ظهور، اطلاعي ندارد. اينان، براي اثبات ادعاي خود، به احاديث عدم توقيت تمسك كردهاند، مانند «كذب الوقاتون» يا روايت «فلسنا نوقت لاحد وقتا» و يا رواياتي كه ظهور را به قيامت تشبيه كرده است: «مثله مثل الساعة التي لايجليها لوقتها الا هو»(بحار، ج 51، ص154، ح4).
در مقابل عدهاي ديگر دلالت اين احاديث را تمام نميدانند؛ زيرا اين كه گفته ميشود، تعيين وقت كنندگان دروغگويند، يا ما اهل بيت تعيين وقت نميكنيم، به معناي عدم علم نيست. حتي رواياتي داريم كه علم اهل بيت، متصل به علم الهي است و علم به گذشته و آينده دارند. مرحوم كليني در بابهاي متعددي، رواياتي را در رابطه با علم ائمه مطرح ميكند، از جمله اين باب را: «ان الائمه(ع) يعلمون علم ما كان و ما يكون و انه لا يخفي عليهم الشي».
بنابراين اظهار نظر قاطعانه در اين باره، مشكل است. به علاوه، بايد دانست اين كه حضرت علم به ظهور دارد يا ندارد، براي ما فايده ندارد.
پرسش: اصالت مهدویت را توضیح دهید ؟
پاسخ: مهدويت حقيقتي غير قابل انكار است كه ادله عقلي و نقلي آن را اثبات ميكند و قبل از عقل و نقل، فطرت پاك انساني به آن گواهي ميدهد. توضيح اينكه: خداوند بزرگ در نهاد انسانها خواستههايي را قرار داده و بر اساس حكمت خود پاسخ آنها را فراهم كرده است به همين دليل در برابر عطش بشر نسبت به عدالت دادگر نيز روزگاري را خواهد آورد كه عدالت همه جهان را پر خواهد كرد و انسانها به آرزوي قلبي خود خواهند رسيد.
از نظر عقل هم دور نيست كه براي هدف دار بودن عالم و تحقق خواست همه انبياء و فراهم شدن زمينه رشد و بالندگي انسانها و عبادت و بندگي حقيقي خدا در همه عرصههاي زندگي، روزگاري فرا رسد و پيشوايي الهي با قيام جهاني خود همه عالم را ميدان بندگي خدا قرار داده و بساط شرك و ظلم و بيداد را برچيند.
قرآن كريم كه متن وحي است و همچنين پيامبر و اهل بيت پاك او نيز بشارت ظهور منجي جهان و جهانيان را دادهاند. قرآن در آيات متعدد فرجام جهان را به كام صالحان و شايستگان دانسته است و پيوسته نويد داده است كه مستضعفان و نيكان جهان كه در طول تاريخ بلند عالم در محروميت به سر بردهاند در آينده جهان وارث زمين بوده و به عدالت و مساوات از بهرهها و امكانات برخودار خواهند شد. (نگاه كنيد به آيات 5و6 سوره قصص، و 105 سوره نساء، 55 سوره نور و… )
و همه مسلمين از فرقههاي مختلف اسلامي در مسئله ظهور منجي بشريت اتفاق نظر دارند و از پيامبر روايت كردهاند كه اگر از عمر دنيا نمانده باشد مگر يك روز، خداوند آن روز را چنان طولاني خواهد كرد تا مردي از خاندان من به حكومت خواهد رسيد و دنيا را پر از عدالت خواهد كرد آنگونه كه از ظلم پر شده باشد.
پرسش: اگر امام زمان (ع) کمک کند در امتحان قبول شوم ادم خوبي مي شوم ؟
پاسخ: مناسب است امام زمان(ع) را بهتر بشناسيم تا بدانيم او چقدر مهربان بوده و به مردم مخصوصا شيعيان و محبين خود توجه دارد و آنها را مورد عنايت قرار ميدهد.
الف. در روايات متعدد وارد شده است که پيامبر و امام پدران مردم هستند. از پيامبر(ص) روايت شده است که فرمود: من و علي دو پدر اين امت هستيم.(بحار الانوار، ج36، ص11).
از امام رضا(ع) نيز در مورد امام و صفات و ويژگيهاي او نقل شده است: امام همدم و همراه و پدر مهربان و دلسوز است. (اصول کافي، ج1، کتاب الحجة، ص200).
آيا پدر فرزند خود را فراموش ميکند؟ و آيا به او توجه نميکند و او را مورد لطف و دعاي خير خود قرار نميدهد؟
ب. در روايات متعدد از دعاي امام براي مردم و شيعيان خبر داده شده است. از امير مؤمنان علي(ع) نقل شده است: هيچ مؤمني نيست که بيمار شود مگر اينکه به مرض او ما مريض ميشويم و مؤمني اندوهگين نشود مگر اينکه به خاطر اندوه او اندوهگين گرديم، و دعايي نکند مگر اينکه براي او آمين گوييم، و ساکت نماند مگر اينکه برايش دعا کنيم. (به نقل از مکيال الامکارم، ج1).
از امام صادق(ع) نقل شده است: ما خوشحال ميشويم به خوشحالي شما و اندوهگين ميشويم به حزن شما و بيمار ميشويم به بيماري شما و دعا ميکنيم براي شما و شما که دعا ميکنيد ما آمين ميگوييم.(به نقل از مکيال المکارم، ج1).
بنابراين امام مهدي(ع) به افراد مخصوصاً شيعيان و محبين خود توجه دارد و آنان را مورد لطف قرار داده و دعاي خير خود را بدرقه راه آنان قرار ميدهد.
بايد توجه داشته باشيد که دعاي حضرت براي ما با توجه به صلاح و خير ما است. يعني امام(ع) فقط به خواسته دل ما توجه ندارد بلکه مصلحت فرد را مورد توجه قرار ميدهد. ما بايد به اين کلام الهي توجه داشته باشيم که در مواردي انسان چيزي را دوست دارد که براي او شر و ضرر است و چيزي را کراهت دارد که براي او خير است.(بقره/216)
هم حضرت مهدي(ع) و هم ما براي شما و موفقيت شما دعا ميکنيم.
ج. شما جوان هستيد، بايد از نشاط و نيروي جواني خود استفاده کنيد، با اميد و يقين به آيندهاي روشن، فعاليت درسي خود را تنظيم نماييد.
براي تقويت اميد امور زير لازم است:
الف) توكل، اعتماد به خدا و توكل به منبع لايزال هستي، بزرگترين تكيهگاه اميد است.
ب ) تقويت روحيه خود در برخورد با مشكلات. يكي از عوامل يأس و نوميدي، ضعف روحي در برابر مشكلات و بزرگشمردن انهاست. انسان بايد بداند كه دشواريها، سختيها، ناملايمات، ناكاميها و شكستها نيز بخشي از زندگي هستند.بنابراين در برابر آنها نبايد خود را باخت؛ بلكه با آغوش باز بايد از آنها استقبال كرد و با درايت و با عزم و روحيهاي قوي با انهابرخورد نمود.
زندگي جنگ است جانا بهر جنگ آماده شونيست هنگام تأمل بيدرنگ آماده شو
ممکن است انسان در امتحان مردود شود، ولي نبايد اميد خود را از دست بدهد، بلکه بايد فعاليت خود را افزون کند تا به نتيجه نزديکتر شود. توجه کنيد که در هر آزموني(مثلا از يک ميليون شرکت کننده) صد هزار يا کمتر از آن گزينش ميشوند. حال آيا نهصد هزار نفر باقي مانده بايد آينده خود را خراب ببينند و نا اميد شوند و دست از زندگي وفعاليت بکشند؟! نه چنين نيست بلکه با فعاليت زياد، بکوشند در برنامهها و کارهاي ديگر به موفقيت برسند. همراه دعا و نيايش خوب درس بخوانيد انشاء الله به هدف خود خواهيد رسيد.
پرسش: امام زمان (عج) چند سال دارد ؟
پاسخ: بر اساس نظر مشهور در تاريخ ولادت امام زمان(عج)، آن بزرگوار در سال 255 هـ.ق به دنيا آمده است. بنابراين اكنون (سال 1427) سن شريف آن عزيز 1172 سال ميباشد.
پرسش: امام زمان چه شخصیتی دارد ؟
پاسخ: امام زمان(ع) آخرين حجت خدا و ذخيره او براي عالم هستي است كه به واسطه او، زمين از عدل و قسط پر ميگردد و دين الهي اسلام پابرجا شده و استقرار مييابد و مردم به سمت عبادت و عبوديت خداوند حركت ميكنند. او واسطه فيض الهي به عالم وجود است و عنايات و الطاف الهي، از طريق او به مخلوقات ميرسد. او آخرين وصي پيامبر خاتم است كه خداوند به واسطه وجود او بلاها را از مردم ـ به خصوص شيعيان ـ دفع ميكند؛ چنان كه آن بزرگوار فرمود: من خاتم اوصيا هستم و خداوند به واسطه من بلا را از اهل و شيعيانم دفع ميكند.(بحار الانوار، ج52، ص30). او وارث علم انبياء و اولياي الهي است. و ويژگيها و خصايص آنان در او جلوهگر است. او مظهر رحمت بي منتهاي خداوند است كه دوران حكومت او، انسانها معناي كامل مهر و عطوفت الهي را با همه ابعادش حس ميكنند. او حافظ دين خداوند و مبين آيين او بوده و وظيفه هدايت گري را بر عهده دارد و با احاطه بر قلوب مردمان، هر آن كس را كه خواهان سعادت و نيك بختي است، تربيت و راهبري ميكند. البته اينها بخشي از ويژگيهاي شخصيتي امام عصر(عج) است.
پرسش: تعريف شمااز مهدويت چيست ؟(لغت و اصلاح )
پاسخ: مهدويت در لغت مصدر جعلي براي «مهدي» است به معناي «مهدي بودن»، و مهدي اسلام مفعول از ريشه هدايت و به معني «هدايت شده» ميباشد. در اصطلاح، اعتقاد مسلمانان به برپايي حكومت عدل جهاني بدست فرزندي از نسل پيامبر اسلامي كه هم نام پيامبر اسلام است.
پرسش: چگونگي شناخت حضرت در هنگام ظهور ؟
پاسخ: به چند گزينه بايد توجه كرد:
الف. طبق روايات بايد قبل از ظهور شناخت و ايمان مناسبي نسبت به حضرت پيدا كرد.
ب. ظهور امام زمان(ع) همراه با علايم خاصي است.
ج. حضرت با دعوت مردم به حق و دين حركت خود را آغاز ميكند و به صورت كامل خود را معرفي ميكند.
د. همراه حضرت ميراث انبياي گذشته از جمله ميراثهايي از پيامبر اسلام است.
هـ . او داراي پرچم ويژه است.
و. در صورت نياز، معجزه ميآورد.
ز. حركت و نداي حق، بر روح و روان انسان اثر مثبت ميگذارد و از شنيدن آن حالت انبساط و آرامش در او ايجاد ميشود.
پرسش: چگونه حضرت که در يک مکان هستند ناظر همه جا مي باشند ?
پاسخ: الف. بايد دانست كه حاضر و ناظر دانستن امام به اين معنا نيست كه امام با چشم سر، افراد را نگاه ميكند، همانگونه كه شاهد و ناظر بودن خدا نيز شهود و ديدن مادي نيست. بلكه امام داراي حقيقت وجودي بسيار بلندي است كه مربوط به گستره اين عالم مادي نيست. در بسياري از اخبار براي پيامبر(ص) و ائمه(ع) غير از آنچه كه ما آن را نفس و روح ميناميم، مقامي والاتر اثبات شده و آن مقام نورانيت است. در روايتي نقل شده “نخستين چيزي كه خداي متعال آفريد نور پيامبر اكرم و ائمه اطهار بود” و در روايت ديگر آمده “خداوند در آغاز، نور محمد(ص) و علي(ع) را خلق كرد” و در روايتي ديگر بيان شده است “خداوند از نور عظمت خويش، آنان را آفريد”.
آفرينش از نور خدا، چندان براي ما روشن نيست ولي ميتوان گفت: غير مادي و مقامي بس بلند است. اين مقام نورانيت چون محيط و دربردارنده زمانها و مكانها است پس بر همه چيز احاطه وجودي دارد و نمونه و مثلي است براي علم الهي يعني همانگونه كه خداي متعال بر همه ما سواي خويش، احاطه حضوري دارد[و اين ربطي به زمان و مكان ندارد] آنها نيز، كه مظهر تام اسماي الهياند،و علمشان هم مظهر علم الهي است، به موجودات احاطه حضوري دارند.
بر اين اساس، استقرار، حضرت در مكاني از مكانهاي اين كره خاكي، منافاتي با شاهد و ناظر بودن ايشان ندارد. استقرار براي بدن مادي است و شاهد و ناظر بودن مربوط به مقام نورانيت و روح مطهر آنان كه وسعت وجودي دارد ميباشد.
ب. دليل معتبري نداريم كه موضوع ازدواج حضرت مهدي(ع) و وجود فرزند براي ايشان را به طور قطع، اثبات يا نفي كند. البته برخي براي اثبات ازدواج حضرت دليل آوردهاند كه ازدواج سنت پيامبر است و امام مهدي(ع) حتما به سنت پيامبر عمل ميكند، ولي بايد گفت: آن حضرت در شرايط غيبت به سر ميبرد كه يك زندگي استثنائي است. بنابراين، امكان دارد كه ازدواج را تا عادي شدن زندگي خود به تاخير اندازد.
در عين حال، اگر حضرت، در همه عمر شريفشان يك بار هم ازدواج كرده باشد و در زماني محدود همسري داشته باشد؛ به سنت نبوي عمل كردهاند و لزومي ندارد كه حضرت هميشه همسر و فرزنداني داشته باشد.
در مقابل برخي ديگر، ازدواج و همسر و فرزند داشتن را هم منافي با امر غيبت دانستهاند و هم از لحاظ اجتماعي، قابل سوء استفاده.
همچنين در روايتي نقل شده است: به امام رضا(ع) عرض كرديم: براي ما روايت شده كه امام از دنيا نميرود تا آنكه نسل خود را ببيند. حضرت فرمود: آيا در خصوص اين حديث گفته نشده ” الا القائم” يعني به جز قائم.(اثبات الوصية، ص201)
بنابراين درباره ازدواج و همسر و فرزند داشتن آن حضرت يا نفي آن به صورت قاطع نميتوان سخن گفت. علاوه بر اينكه اين مسأله يكي از مباحث فرعي در ميان مباحث مهدويت است كه اطلاع نداشتن از آن، ضرري ندارد و پيگيري آن نيز ثمري ندارد.
پرسش: چگونه در زمان ظهور امام مهدي مي توان امام حقيقي را شناخت ؟
پاسخ: به چند گزينه بايد توجه كرد:
الف. طبق روايات بايد قبل از ظهور شناخت و ايمان مناسبي نسبت به حضرت پيدا كرد.
ب. ظهور امام زمان(ع) همراه با علايم خاصي است.
ج. حضرت با دعوت مردم به حق و دين حركت خود را آغاز ميكند و به صورت كامل خود را معرفي ميكند.
د. همراه حضرت ميراث انبياي گذشته از جمله ميراثهايي از پيامبر اسلام است.
هـ . او داراي پرچم ويژه است.
و. در صورت نياز، معجزه ميآورد.
ز. حركت و نداي حق، بر روح و روان انسان اثر مثبت ميگذارد و از شنيدن آن حالت انبساط و آرامش در او ايجاد ميشود.
پرسش: چگونه مي توان آشنايي کاملي از امام مهدي پيدا کرد؟
پاسخ: براي آشنايي با امام زمان(ع) بايد از چند گزينه بهره گرفت:
الف. بايد كتابهايي را كه درباره مقام امامت و زندگاني اهل بيت(ع) نگارش يافته، مطالعه كنيد. مطالعه اين كتابها باعث ميشود انسان هم با جايگاه امام در نظام هستي آشنا شود و هم بداند امام حقيقي و واقعي كيست.
ب.از افراد متخصص در دين كمك بگيريد تا با تبيين صحيح مطالب و معارف وحياني و پاسخ به سؤالات مختلف، حقيقت دين را به صورت شفاف و درست به دست آوريد.
ج. بايد با دعا و درخواست نياز از خداوند، از او مدد جست تا هم روح و روان و فكر آدمي توسط دعا و مناجات تطهير شود و قلب و روح و فكر بتواند تجلي انوار الهي گردد و هم راه كمالتر درك معارف را به انسان بياموزد.
براي آشنايي بيشتر با امام زمان مطالعه كتابهاي زير مناسب است:
1. نگين آفرينش، جمعي از محققين؛
2. دادگستر جهان، ابراهيم حكيمي؛
3. خورشيد مغرب، محمد رضا حكيمي؛
4. سيماي آفتاب، حبيب الله طاهري؛
5. تاريخ عصر غيبت، جمعي از محققين؛
6. پيداي پنهان، سيد مسعود پور سعيد آقايي.
پرسش: چه شباهتي بين پيامبران و حضرت مهدي است ؟
پاسخ: در روايات به برخي شباهتها اشاره شده است:
ـ با حضرت موسي(ع): در مخفي بودن ولادت، ترس، و غيبت[موسي مدتي از ميان قوم خود خارج شد]؛
ـ با حضرت يوسف(ع): در غيبت [برادران او را ميديدند ولي نميشناختند]؛
ـ با حضرت عيسي(ع): آنچه در مورد حضرت عيسي(ع) گفته شد پيرامون امام مهدي(ع) نيز گفته شد[كشته شدن او]؛
ـ با حضرت نوح(ع) : تأخير در ظهور [تحقق طوفان و نجات مؤمنان بعد از سالها سختي و مرارت و آزار توسط كافران بود]، طول عمر؛
ـ با حضرت آدم(ع): طول عمر؛
ـ با حضرت ابراهيم(ع): مخفي بودن ولادت، دوري از مردم[در مواردي]؛
ـ با حضرت ايوب(ع): فرج بعد از سختي؛
ـ با حضرت محمد(ص): خروج با شمشير[اجازه حركت مسلحانه]، حركت طبق سيره پيامبر.
پرسش: حضرت مهدي در موقع ظهور چگونه تاييد مي شوند ؟
پاسخ: در احاديث مهدويت تاييد حضرت مهدي(ع) هنگام ظهور به چند صورت وارد شده است:
1. تاييد به وسيله ملائكه و فرشتگان الهي؛
2. تاييد به وسيله مؤمنان به خدا و دين؛
3. تاييد به وسيله ترسيدن دشمن از آن حضرت و لشكريان او.
در حديث آمده است: «از امام صادق(ع) درباره آيه شريفه « أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ» سؤال شد كه مراد از «امر خدا» چيست؟
آن حضرت در تفسير اين آيه شريفه فرمود: مراد از «امر الله»، امر ما اهل بيت است؛ يعني، قيام قائم ما كه واقع خواهد شد و مراد از «فلا تستعجلوه» آن است كه شما در امر واقع شدن ظهور عجله و بيتابي نكنيد، خداوند در زمان مناسب به سه وسيله آن حضرت را تأييد و ياري ميكند: اول به ملائكه الهي كه نازل شده و در جنگ دشمنان امام زمان(ع) را ياري مي كنند. دوم به وسيله مؤمنان(ياران آن حضرت كه از جمله آنها 313 نفر فرمانده سپاه و حلقهاي از سپاهيان كه تعداد آنها در بعضي از احاديث حدود ده هزار نفر گفته شده است). سومين چيزي كه خداوند حضرت مهدي را با آن ياري ميكند، تا بر دشمن غلبه كند، به وجود آمدن رعب و ترس در دل دشمن است كه باعث تزلزل در روحيه آنان شده و سپاهيان دشمن را در جنگيدن سست و دچار شكست ميكند.
اين تأييدات الهي، همانهايي است كه پيامبر اسلام(ص) نيز براي پيروزي بر دشمنان از آنها بهرهمند شده و هنگام ظهور اوليه اسلام بر دشمن غلبه كردند.
پرسش: در روایت آمده است که هر کس امام زمان خود را نشناسد و از دنیا برود ، کافر از دنیا رفته است . با توجه به این مطلب ما چگونه آشنایی کاملی به دست بیا وریم از امام زمان خود و در این مورد اگر کتابی است معرفی فرمایید تا با مطالعه آن آشنایی بیشتری به دست آوریم
پاسخ: براي آشنايي با امام زمان(ع) بايد از چند گزينه بهره گرفت:
الف. بايد كتابهايي را كه درباره مقام امامت و زندگاني اهل بيت(ع) نگارش يافته، مطالعه كنيد. مطالعه اين كتابها باعث ميشود انسان هم با جايگاه امام در نظام هستي آشنا شود و هم بداند امام حقيقي و واقعي كيست.
ب.از افراد متخصص در دين كمك بگيريد تا با تبيين صحيح مطالب و معارف وحياني و پاسخ به سؤالات مختلف، حقيقت دين را به صورت شفاف و درست به دست آوريد.
ج. بايد با دعا و درخواست نياز از خداوند، از او مدد جست تا هم روح و روان و فكر آدمي توسط دعا و مناجات تطهير شود و قلب و روح و فكر بتواند تجلي انوار الهي گردد و هم راه كمالتر درك معارف را به انسان بياموزد.
براي آشنايي بيشتر با امام زمان مطالعه كتابهاي زير مناسب است:
1. نگين آفرينش، جمعي از محققين؛
2. دادگستر جهان، ابراهيم حكيمي؛
3. خورشيد مغرب، محمد رضا حكيمي؛
4. سيماي آفتاب، حبيب الله طاهري؛
5. تاريخ عصر غيبت، جمعي از محققين؛
6. پيداي پنهان، سيد مسعود پور سعيد آقايي.
پرسش: در مورد زندگينامه حضرت مهدي (ع) تو ضيح دهيد ؟
پاسخ: آخرين امام شيعيان و دوازدهمين جانشين رسول خدا(ص) در سپيده دم جمعه، نيمهي شعبان سال 255 هـ . ق در سامرا، يكي از شهرهاي عراق، ديده به جهان گشود. پدر گرامي او، پيشواي يازدهم امام حسن عسكري(ع) و مادر بزرگوار آن حضرت بانويي شايسته به نام «نرجس» بود.
نام و كنيه امام زمان(ع) همان نام و كنيه پيامبر اسلام(ص) است و لقبهاي مشهور آن حضرت عبارت است از: مهدي(هدايت شدهاي كه مردم را به حق ميخواند)؛ قائم(قيام براي حق ميكند)؛ منتظر(همه، در انتظار مقدم اويند)؛ بقية الله(باقي مانده حجتهاي خدا و آخرين ذخيره او)؛ صاحب الزمان؛ ولي عصر(حاكم و فرمانرواي يگانه زمان).
با توجه به اين كه فرمانروايان ستمگر عباسي به دنبال قتل آن بزرگوار بودند، لذا ولادت ايشان پنهاني بود و حتي نزديكان امام عسكري(ع) نيز از ولادت او بي اطلاح بودند. حكيمه خاتون(عمه بزرگوار امام يازدهم) كه بزرگ بانوان حرم اهل بيت بود نيز در شب نيمه شعبان و چند ساعت قبل از ولادت، از واقع شدن اين امر بزرگ آگاه شدو اين، بدان جهت بود كه اثر حمل و نشانهي بارداري در نرجس خاتون، به قدرت خدا، ديده نميشد.
در روايات، شمايل و اوصاف حضرت مهدي(ع) بيان شده است از جمله: چهرهاي گندمگون، پيشاني بلند، ابروان هلالي، چشمان سياه و درشت و … اهل عبادت و شب زندهداري؛ زهد و پارسايي، صبر و بردباري، عدالت و نيكوكاري؛
زندگي ايشان شامل سه دوره پرفراز و نشيب است:
دوران اختفا: زندگي پنهاني آن حضرت كه از آغاز ولادت تا شهادت پدر را شامل ميشود. در اين دوران امام حسن عسكري(ع) با نوشتن نامه و دادن عقيقه، نزديكان و خواص را از ولادت امام مهدي(ع) آگاه كرد.(كمال الدين؛ج2، ب 43)
در اين دوره، برخي از افراد، موفق به ديدار امام زمان(ع) شدند. محمد بن عثمان كه يكي از بزرگان شيعه است، ميگويد: چهل نفر از شيعيان، نزد امام يازدهم گرد آمديم، آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمود: «پس از من، اين، امام شما و جانشين من است. از او فرمان بريد و بعد از من، در دين خود پراكنده نشويد كه هلاك ميشويد.»(كمال الدين، ج2، ب43، ح2).
دوران غيبت؛ اين زمان، از هنگام شهادت امام يازدهم(ع) شروع ميشود و تا ظهور ادامه دارد.
علت غيبت آن حضرت، به روشني معلوم نيست، ولي از حكمتهاي آن، نجات از قتل و امتحان مردم است.
غيبت حضرت دو مرحله دارد: الف. غيبت كوتاه مدت(صغرا) كه از سال 260 (هنگام شهادت امام يازدهم) تا سال 329 يعني حدود هفتاد سال طول كشيد.
مهمترين ويژگي اين دوره، آن است كه مردم، از طريق نايبان خاص، يعني عثمان بن سعيد عمري، محمد بن عثمان بن سعيد عمري، حسين بن روح، علي بن محمد سمري، با امام مهدي(ع) در ارتباط بودند و به وسيلهي آنان، سؤالات خود را ميپرسيدند و پيامها و پاسخهاي حضرت را دريافت ميكردند. در اين دوره نيز برخي از ارادتمندان، موفق به ديدار حضرت شدند.
ب. غيبت بلند مدت(كبرا): در آخرين روزهاي عمر نايب چهارم، در نامهاي، امام زمان(ع) خطاب به او، خبر رحلت او را تا شش روز ديگر اعلام ميكند. امام، از او ميخواهد كه ديگر فردي را به عنوان نايب خاص، از طرف ايشان معرفي نكند. بدين گونه دوران غيبت كبري شروع شد.
امام، در اين دوره علما و فقيهان را به عنوان نايب عام به مردم معرفي كرد و از آنان خواست كه در امور خود به علما رجوع كنند(كمال الدين، ج2، ب45، ح3). البته بايد توجه داشت كه هر چند امام در پرده غيبت قرار دارد، ولي مردم از شمع وجود او بهره ميبرند. در روايت مشهور از پيامبر(ص)(كمال الدين، ج2، ب45،ح3). و خود حضرت مهدي(ع)(كمال الدين، ج2،ب45، ح4) امام غايب، به خورشيد پشت ابر تشبيه شده است كه همانگونه كه مردم از نور و حرارت آن استفاده ميبرند و نظام منظومه شمسي برقرار بود، همچنين به بركت امام، نظام هستي برقرار است و مردم از فيوضات او بهره ميبرند.
در اين دوران پرفراز و نشيب كه مردم بايد در انتظار مقدم او باشند و به وظيفه يك منتظر واقعي عمل كنند و زمينهسازي براي ظهور بكنند، برخي نيز موفق به ديدار آن عزيز شدند كه نمونهي آن تشرف حاج علي بغدادي است كه در كتاب مفاتيح الجنان ذكر شده است.
دوران ظهور؛ اين دوره، از ظهور حضرت تا رحلت ايشان را شامل ميشود. پس از آن كه شرايط ظهور فراهم گشت و علايم ظهور، مانند خروج سفياني و نداي آسماني پديدار شد، آن يگانهي دوران، در مكه ظاهر ميشود و همراه با ياران در مسجد الحرام، ظهور خود را اعلام ميدارد و پس از سيطره بر مكه و اصلاح امور، به طرف مدينه و ساير نقاط به حركت در ميآيد و با پاك سازي جهان از ظلم و شرك، عدل و دين را بر اين زمين خسته از سياهي ميگستراند. در اين دوران است كه زمين، خرم و آباد ميگردد و بركاتاش را به مردم ارزني ميدارد.
پرسش: ضرورت اعتقاد به مهدویت بر جه اساسی است ؟
پاسخ: اعتقاد به مهدي موعود يك اعتقاد عميق ديني است كه در تمام اديان و مذاهب جهان از آن سخن به ميان آمده است. و همانند توحيد و نبوت و معاد و … د تمام اديان به ويژه اسلام اصالت دارد و در جاي خود ثابت شده كه اعتقادات ديني بشر در فطرت او ريشه قطعي دارند. اين اعتقاد با خواستههاي دروني انسان هماهنگي كامل دارد. در حقيقت تعاليم ديني تعيين كننده و تأمين كننده خواستههاي بشر و تكميل كننده خلقت انسان است. پس عقيده ديني در ژرفاي فطرت جاي دارد و يك ميل باطني است. البته مانند ساير اميال بشر در شرايط گوناگون شدت و ضعف يا كم و زياد ميشود. اما اصل خواسته به كلي از بين نميرود. از اين نظر اعتقاد به مهدويت ضرورت فطري و در جهت خواست دروني انسانها است و لذا تمامي اديان به اين خواسته فطري پاسخ داده و مسائلي را در مورد آن مطرح كردهاند.
بنابراين اعقتاد به مهدويت يك عقيده اصيل ديني بوده كه مبتني بر اصل امامت است. و احساس ناكامي و تبعيض و ستم در ادوار مختلف تاريخ، باعث پيدايش آن نشده است. از آنجا كه اعتقاد به مهدي موعود به عنوان امام معصوم، فرع بر اعتقاد به اصل امامت در اسلام راستين است نيز از ضرورت اعتقاد به اصل امامت نشأت ميگيرد. در اينجا لازم است اشارهاي كوتاه به ضرورت امامت داشته باشيم:
امامت در لسان قرآن و احاديث، منصب و مقامي است كه خداوند به افرادي از خواص بندگان شايسته خود عطا ميكندو دارندگان آن منصب، كارگزاران خدا و نگهبان امورو احكام دين خدا و گواه بر خلق خدا هستند.
در احاديث آمده است: هيچكس وارد بهشت نشود مگر اينكه آنها را بشناسد و آنان هم او را بشناسند و وارد آتش نشود مگر كسي كه آنها را انكار كند و آنها او را انكار نمايند. امام از حق و قرآن جدا نميشود و قرآن و حق از امام جدا نميشود.
امامت رهبريت سياسي و فكري و ديني است كه از طرف خدا براي هدايت مردم به سعادت تعيين شده است.
امام باقر(ع) فرموده است: «لايكون العبد مؤمنا حتي يعرف الله و رسوله و الائمة كلهم و امام زمانه و يرد اليه و يسلم له. ثم قال: كيف تعرف الاخر و هو يجهل الاول»(كافي، ج1، ص180). «بنده خدا مؤمن نخواهد بود مگر اينكه خدا و رسول و همه امامان را بشناسد و نيز امام زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه كند و تسليم امر وي باشد؛ سپس فرمود: «چگونه ميشود كه آخرين امام را بشناسد در صورتي كه اولين امام را نشناخته باشد؟»
پرسش: طريق شناخت امام زمان ؟
پاسخ: براي بالا بردن سطح فكري و اعتقادي نياز به دو گزينه است:
الف. توجه به حضرت حق و دعا و انابه به درگاه او و توجه به وظايف ديني، تا دل روشن و پاك گردد و بتواند تجليگاه انوار و معارف حقه باشد. اين انوار هم الهامات الهي را شامل ميشود و هم تفكر و مطالعه كتب ديني.
ب. مطالعه كتابها و گفت و گو با انديشمندان و صاحبان علم و فكر.
در مورد كتب، كتابهاي ذيل براي شروع مفيد است: 1. نگين آفرينش، جمعي از محققان؛ 2. دادگستر جهان، ابراهيم اميني؛ 3. خورشيد مغرب، محمد رضا حكيمي؛ 4. امامت و مهدويت، سه جلد، آيت الله صافي؛ 4. سيماي آفتاب، حبيب الله طاهري؛ 5. تاريخ عصر غيبت، جمعي از محققين؛ 6. نگاهي دوباره به انتظار، مجيد حيدري نيك؛ 7. در انتظار ققنوس، ترجمه مهدي عليزاده؛ 8. فصنامه انتظار(علمي، تخصصي) از مركز مهدويت قم.
پرسش: طريق کسب معرفت به حضرت ؟
پاسخ: براي کسب معرفت از راههاي زير ميتوان بهره برد که هر يک ديگري را کامل ميکند:
الف. راه عقل؛ اگر انسان کمي انديشه کند درمييابد براي رسيدن به سعادت و نيل به هدف از خلقت خود، نياز به راهنمايي از طرف خداوند دارد. پس بايد از طرف خداوند افرادي براي رساندن پيام خداوند(نبوت و رسالت) انتخاب شوند. از اين رو، عقل در مييابد نياز به وحي و بعثت انبياء دارد.
انسان علاوه بر آن که نياز به وحي و ابلاغ آن به وسيله انبياء دارد همچنين به تعليم و تبيين آن توسط آنها نيز نيازمند است، زيرا از يک طرف، وحيهاي الهي در بسياري از موارد حالت کلي دارد و از طرف ديگر عقل بشر محدود بوده و توانايي درک درست و کامل وحيها را ندارد. بر اين اساس، انسان نيازمند فرمايشات و توضيحات انبياء ميباشد.
گفتني است انسان علاوه بر جسم، داراي روح است که شخصيت اصلي او را تشکيل ميدهد. روح نيز همچون جسم داراي نيازمنديها بوده و گرفتار آفتها و بيماريها ميشود.
روح اگر بخواهد رشد و تعالي پيدا کند بايد تحت تربيت قرار گرفته و تزکيه شود، نيازهاي معنوي او تامين شود، آفتهايي که به آن دچار شده و يا ممکن است دچار شود شناسايي شده و با آن مبارزه شود. اين مهم(رفع نيازها و مبارزه با آفتها) فقط در سايه تربيت يک مربي پاک امکان دارد. از اين رو خداوند تزکيه و طهارت نفوس را وظيفه انبياء شمرده است و در قرآن ميفرمايد: ” لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ”(آل عمران،164).
با بعثت آخرين پيامبر و رسول خدا حضرت محمد(ص) پيامهايي که بايد از طرف خداوند نازل ميشد فرستاده شد و در اختيار انسان قرار گرفت که همان قرآن کريم بود. و تا زماني که پيامبر در ميان مردم بود به مقدار استعدادها و تواناييهاي مردم آن زمان دين را برايشان تبيين کرد و به تزکيه نفوس پرداخت. البته تبيين دين پيامبر بر اساس علوم الهي بود که پيامبر در اختيار داشت و به جهت داشتن عصمتي که داشت ارشاد و تزکيه مردم را انجام ميداد.
عقل ميگويد: بعد از رحلت پيامبر(ص) نيز بايد فردي مانند او (عالم به علم الهي و معصوم از هر خطا) باشد تا وظيفه تبيين دين و تزکيه مردم را به عهده بگيرد. پس بايد در هر زمان انسان عالم و معصومي همچون پيامبر باشد تا انسان به واسطه هدايتها و ارشادات او راه کمال را بپيمايند. اما اينکه چنين فرد چه کسي ميتواند باشد بايد از پيامبر پرسيد، زيرا ما توانايي شناخت انسان عالم معصوم را نداريم.
پس راه نقل(استفاده از گفتار) را بايد مورد بررسي قرار دهيم.
ب. راه نقل؛ در احاديثي که از پيامبر(ص) (و همچنين از پيشوايان معصوم) به ما رسيده است علاوه بر تاکيد بر نياز انسان به عالم معصوم، افرادي که بعد از پيامبر عهده دار خلافت و جانشيني پيامبر عهدهدار خلافت و جانشيني پيامبر هستند معرفي شدهاند، از جمله در حديث معروف ثقلين پيامبر فرمود: من دو شيء گرانبها در ميان شما ميگذارم يکي کتاب خدا و ديگري اهل بيتم، اگر به اين دو تمسک کنيد(و از آنها پيروي کنيد) هرگز گمراه نميشويد، اين دو هرگز از هم جدا نميشوند تا در حوض(کوثر در قيامت) بر من وارد شوند.
طبق اين حديث بايد هميشه يک نفر از اهل بيت که عالم کامل و معصوم است در کنار قرآن باشد(چون قرآن درياي علم بوده و از هر خط دور است).
و در حديث معروف ديگر پيامبر فرمود: خلفا و جانشينان من دوازده نفرند.
طبق اين حديث آن اهل بيت که در کنار قرآن هستند دوازده نفر خواهند بود.
و در احاديث متعدد ديگر خداوند نام اين دوازده نفر را ذکر کرده است. به عنوان نمونه، وقتي آيه ” أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ” نازل شد، از پيامبر در مورد اولي الامر سؤال شد که که آنان چه کساني هستند؟ پيامبر آنان را معرفي کرد که اول آنها علي بن ابيطالب است و سپس نام باقي امامان را تا امام مهدي(ع) فرمود.
پس ما به کمک عقل و نقل فهميديم که امام زمان(ع) که در کنار قرآن قرار دارد و عالم به علم الهي و معصوم است همان امام مهدي(ع) است.
البته ما بايد با تفکر بيشتر و با استفاده از روايات، ادعيه و زيارات معرفت خود را نسبت به امام و مقام او بيشتر و عميقتر کنيم.
گفتني است اگر انسان سعي کند ايمان را در خود تقويت کند و به وظايف ديني عمل کند خداوند عنايت بيشتري به او کرده و او را در شناخت بهتر و کاملتر امام کمک ميکند.
ب. از راههاي مختلف ميتوان فهميد که انسان چه مقدار از معرفت به امام را پيدا کرده است از جمله:
ـ چه مقدار به او محبت دارد و به ياد اوست؛
ـ در مقابل شبهات تا چه اندازه خود را ميتواند حفظ کند و عقيده صحيح خود را از دست ندهد.
ـ به وظايف ديني چه مقدار توجه دارد و به آنها عمل ميکند.
هر اندازه که محبت و ياد امام بيشتر باشد و توجه به وظايف ديني دقيقتر و کاملتر باشد و انسان در برابر شبهات مقاوم تر باشد به همان اندازه معرفت پيدا کرده است.
پرسش: می خواهم از امام زمان (عج) و زنده بودن ایشان دلائل منطقی پیدا کنم .
پاسخ: ما براي اثبات وجود امام زمان(ع) دلايل متعددي اقامه ميكنيم كه برخي از اين دليلها عقلي و كلي است، برخي ديگر برگرفته از آيات و روايات است.
روايات نيز برخي كلي است و برخي جزئي، در اينجا به برخي روايات اشاره ميكنيم كهمورد پذيرش شيعه و سني ميباشد:
در روايت معروفي از پيامبر(ص) نقل شده است كه بعد از من دوازده نفر خليفه خواهند بود و اسلام با آنان عزيز است. پيامبر سخن از وجودو عزت اسلام داده است و اين را به دوازده امام عجين كرده است. ما(شيعه) روايات متعددي داريم كه پيامبر اين دوازده نفر را به نام معرفي كرده است كه اولين آنها امام علي(ع) و آخرين آنان امام مهدي(ع) ميباشند. با توجه به اين كه يازده نفر از اين بزرگواران به شهادت رسيدند پس وجود و عزت اسلام كه الان در اختيار ما است به جهت همراهي اين دين شريف توسط امام مهدي(ع) است.
در روايت معرف ديگر از پيامبر(ص) نقل شده است كه: هر كس بميرد و امام زمان خودش را نشناسد، به مرگ جاهلي از دنيا رفته است. پيامبر لفظ «امام زمانه = امام زمان خودش» را به كار برده است، يعني در هر زمان امامي است كه شناخت او باعث نجات و سعادت است و نشناختن او باعث ميشود مرگ انسان مرگ جهالت (= كفر و ضلالت) باشد. اين امام بايد تجلي كامل دين باشد كه شناخت (و پيروي او) معيار مرگ سعادت است.
در كنار اين احاديث ما روايات متعددي پيرامون ولادت و غيبت امام زمان(ع) داريم كه به روشني از ولادت مخفيانه حضرت سخن به ميان آمده است و گفته شده كه او داراي غيبت خواهد بود.
اگر در اين زمينه بيان بيشتري را ميخواهيد ميتوانيد مكاتبه كنيد تا در اختيار شما قرار گيرد.
پرسش: مراد از شناخت و معرفت نسبت به امام زمان چيست؟ چگونه مي توان بدست آورد؟
پاسخ: يكم. براي بالا بردن سطح فكري و اعتقادي نياز به دو گزينه است:
الف. توجه به حضرت حق و دعا و انابه به درگاه او و توجه به وظايف ديني، تا دل روشن و پاك گردد و بتواند تجليگاه انوار و معارف حجة باشد. اين انوار هم الهامات الهي را شامل ميشود و هم تفكر و مطالعه كتب ديني.
ب. مطالعه كتابها و گفت و گو با انديشمندان و صاحبان علم و فكر.
در مورد كتب، كتابهاي ذيل براي شروع مفيد است: 1. نگين آفرينش، جمعي از محققان؛ 2. دادگستر جهان، ابراهيم اميني؛ 3. خورشيد مغرب، محمد رضا حكيمي؛ 4. امامت و مهدويت، سه جلد، آيت الله صافي؛ 4. سيماي آفتاب، حبيب الله طاهري؛ 5. تاريخ عصر غيبت، جمعي از محققين؛ 6. نگاهي دوباره به انتظار، مجيد حيدري نيك؛ 7. در انتظار ققنوس، ترجمه مهدي عليزاده؛ 8. فصنامه انتظار(علمي، تخصصي) از مركز مهدويت قم.
دوم. شناخت امام
پيمودن جاده انتظار بدون شناختن امامِ منتظَر ممكن نيست. استقامت و پايدارى در وادى انتظار وابسته به درك صحيح از پيشواى موعود است. بنابراين علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، لازم است نسبت به جايگاه امام و رتبه و مقام او نيز آگاهى كافى بدست آورد.
ابونصر كه از خدمتگذاران امام حسن عسكرى(ع) است، پيش از غيبت امام مهدى(ع) به حضور آن حضرت مىرسد. امام مهدى(ع) از او مىپرسد: آيا مرا مىشناسى؟ پاسخ مىدهد: آرى، شما سرور من و فرزند سرور من هستيد! امام(ع) مىفرمايد: مقصود من چنين شناختى نبود!؟ ابونصر مىگويد: (مقصود شما چيست) خودتان بفرماييد.
امام(ع) مىفرمايد:
من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداوند به (بركت) من بلا را از خاندان و شيعيانم دور مىكند.( كمالالدين، ج 2، ب 43، ح 12، ص 171).
اگر معرفت امام براى منتظرِ حاصل شود، او از هم اكنون خود را در جبهه امام مىبيند و احساس مىكند كه در خيمه امام و كنار او قرار گرفته است. بنابراين لحظهاى در تلاش براى تقويت جبهه امام خويش كوتاهى نمىكند.
امام باقر(ع) فرمود:
…مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لِاِمامِهِ لَمْ يَضُرُّهُ، تَقَدَّمَ هذَا الْاَمْرِ اَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لِاِمامِهِ كانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائمِ فِى فُسْطاطِهِ.(اصول كافى 1 / باب 84، ح 5، ص 433).
كسى كه بميرد در حالى كه امام خود را شناخته باشد، جلو افتادن يا تأخير امر (ظهور) به او زيان نمىرساند و كسى كه بميرد و حال آنكه امام خود را شناخته است مانند كسى است كه در خيمه امام و همراه او بوده است.
گفتنى است كه اين معرفت و شناخت چنان مهمّ است كه در كلام معصومين: آمده است كه براى بدست آوردن آن، لازم است از خداوند طلب يارى شود.
امام صادق(ع) فرمود:
… در زمان غيبت طولانى امام مهدى(ع) باطل گرايان (در اعتقاد و دين خود) به شك و ترديد گرفتار مىشوند. زراره، از ياران خاص امام گفت: اگر آن زمان را شاهد بودم چه عملى انجام دهم؟
امام صادق(ع) فرمود:… اين دعا را بخوان:
اَللَّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللَّهُمَّ عَرِفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى.( غيبت نعمانى، باب 10، فصل 3، ح 6، ص 170).
آنچه تا كنون مطرح شد معرفت نسبت به جايگاه امام در مجموعه نظام هستى است. او حجّت پروردگار و جانشين به حق پيامبر و پيشواى همه مردم است كه اطاعت از او بر همگان واجب است چرا كه اطاعت از او همان اطاعت از خداست.
يكى ديگر از ابعاد معرفت امام، شناختن سيره و صفات امام است و اين بُعد از شناخت، تأثير عملى گستردهاى در رفتار و خُلق و خوىِ منتظر مىگذارد و بديهى است كه هر اندازه معرفت انسان به زواياى گوناگون زندگى امام و حجت الهى بيشتر و عميقتر باشد، آثار آن در بخشهاى گوناگون زندگىِ او بيشتر خواهد بود.
پرسش: ميزان اگاهي حضرت بر اعمال ؟ آيا حضرت با مطالعه پرونده اعمال ما از کارهاي ما اگاه است ؟
پاسخ: در آيات متعدد از جمله آيه 105 سوره توبه خداوند ميفرمايد: ” وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ” ؛”بگو: عمل كنيد به زودي خداوند و پيامبرش و مؤمنان عمل شما را خواهند ديد…”.
اين آيات شاهد بودن و اطلاع ائمه(ع) از اعمال بندگان را ميرساند؛ زيرا در روايات آمده است: منظور از مؤمنان، ائمه است.
در كتاب بحار الانوار 75 روايت در اين موضوع نقل شده است. بنابر آيات و روايات فراوان اصل عرضه اعمال بر امام و پيامبر مسلم است و آنان به يقين از اعمال ما خبر دارند.
اما اينكه اعمال چه موقع به محضر ائمه عرضه ميشود؛ زمانهاي متعددي بيان شده است: هر پنج شنبه (بحار الانوار، ج23، ص39، ح12) هر پنج شنبه و دوشنبه(همان، ص338، ح9) هر روز صبح (كافي، ج1، ص219، ح1)، هر روز و هر شب(همان ح4).
به هر حال ميتوان از مقايسه روايات استفاده كرد روزانه اعمال بر ائمه(ع) عرضه ميشود و آنان از اعمال بندگان در طول روز مطلع ميشوند.
اما در مورد كيفيت عرضه اعمال، در احاديث اشاره روشني وجود ندارد، اما به طور كلي ميتوان گفت: اعمال به وسيله ملائكه به محضر امام آورده ميشود و نوع پرونده اعمال از نوع مادي(يعني كاغذ و جوهر و نوشته) نيست تا جاي سؤال باشد كه چگونه اين تعداد پرونده را ميتوان روزانه رسيدگي كرد.
بايد دانست كه نوع پرونده و رسيدگي و اطلاع از انها، متعلق به عالم ماده نيست و از نوع عالم مثال يا عالم عقل است.
یک دیدگاه
عباسي امين
منتظر شما هستيم
مايلم با شما همكاري كنم
يا مهدي