متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1381/3/23
«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بينندگان عزيز بحث را شبی گوش میدهند که هم دوّم خرداد داريم، آن حماسهای که به قول مقام معظم رهبری آن حماسه عظيم به خصوص اين که انتخابات کشورهای غربی پيش میآيد و آدم میبيند که چند در صد مردم شرکت میکنند بعد میفهمد که در ايران واقعاً آزادی رأی دموکراسی، حماسهای که ايشان فرمودند حماسه يعنی چه، ياد آن حماسه را گرامی میداريم، شرکت را و مهمتر از آن سوم خرداد است که فتح خرمشهر بود که امام (ره) لقب فتح المبين، خرمشهر را خدا آزاد کرد و به هر حال تو دهنی محکمی بود که به بعثیها خورد، ياد شهدای خرمشهر و همه شهدا بخير، در آغاز هفته وحدت هستيم که راجع به وحدت چند دقيقهای صحبت میکنم ولی اونيکه خيلی میخواهم بحثم را، 15 دقيقهای روی آن متمرکز کنم بحث اين است که امسال به لطف خداوند بارندگی خوبی شد و کشاورزان ما خوشحالند و شايد هم اين بارندگی به خاطر اين احترامی بود که مردم به امام حسين (علیه السلام) گرفتند ادب و خداوند نعمت باران را داد و حالا شکر اين نعمت باران زکات است که راجع به ماليات اسلامی و زکات میخواهم صحبت کنم دروها شروع شده از لامرد و بعضی از شهرهای خوزستان، شروع شده است و دارد تمام میشود و خيلی از استانها هم مثل آذربايجان غربی و فارسی و زنجان و همدان و سنندج و ياسوج و کهکيلويه و بالاخره خيلی از استانها هنوز، بحث وقتی پخش میشود که هنوز درو نکردهاند من يک مقداری راجع به زکات میخواهم صحبت کنم.
خوب اول از هفته وحدت چند جمله بگويم، هفته وحدت را خيلی گفتهايم يکی از کارهايی که حقّش اين است که در جمهوری اسلامی بشود که مسجدهايی که چند تا امام جماعت دارد يکی بشود، من هرچی به مغزم فشار میآورم، قابل توجيه نيست در قم مسجد امام چند تا پيش نماز دارد، مسجد گوهر شاد چند تا پيش نماز دارد با مقام معظم رهبری هم يک بار صحبت کردم فرمود به مسئولينشان بگوئيد، وقتی وحدت میگوييم وحدت شيعه و سنّتی و آن وقت شيعهها خودشان در يک مسجد وحدت نداشته باشند اين زشت است و کسی هم نيست که اين حرفها را بزند يا خجالت میکشند، يا میترسند، يا رو دربايستی دارند، بعد هم میگويند از قديم اين طور بوده خوب غلط بوده، گاهی ممکن است يک چيزی در يک زمانی درست باشد، در آن زمان درست بوده، هينطور که مسجد گوهر شاد در روز جمعه همه جماعتها تعطيل است و يک نماز جماعت میخوانند، مثلاً يک عالمِ روحانی بزرگواری، يکی ظهر و يکی صبح و يکی شب بخواند و يکی شنبه و يکی يکشنبه بخواند که همه از همه علما استفاده کنند، و با همه چهرههای علمی آشنا بشوند ولی همينطور مثل پاساژ قالی نباشد که 20 تا مغازه در يک مسجد چند تا نماز جماعت بشود، مدّتی طلبه نجف بودم هر چی خواستم به خودم فشار بياورم که توی صحن حضرت امير نماز بخوانم نتوانستم، البتّه بزرگترها میخوانند هی هم میگفتند بابا خجالت بکش به تو چه تو بچّهای بزرگها میخوانند تو هم برو بخوان، فضولی نکن، البتّه آن زمانی هم که من نجف بودم من 20 سالم بود ولی من گفتم کوچک و بزرگ ندارد وقتی آدم میفهمد 10 تا تپوهر سر بکشد میفهمد، يعنی در مسائل بديهی و موضوعات آدم لازم نيست تقليد کند، يعنی سرکه ترش است نبايد بگويد امام صادق (علیه السلام) فرموده است سرکه ترش است، قند شيرين است لازم نيست که بگويند کدام مراجع گفته قند شيرين است، يعنی موضوعاتی که تقليدی نيست، مراد از جماعت اين بوده که يکپارچگی و وحدت و اين وحدت به شرطی است که مسجدها هم يکی بشود حالا مردم شهرستانها، ما يک حرکتی چند سال پيش در نيشابور کرديم، رفتم در مسجد ديدم چند تا نماز جماعت دارد يکی بشود، البتّه دو تا سه تا بيشتر نداريم که اينطور است، البتّه آنها هم توجيه دارند، توجيه اين است که بالاخره هر کسی مثلاً يک آقايی را بيشتر دوستش دارد. يا هرکسی مريد يک آقايی است، اين نشانه دموکراسی است، آنهايی که میگويند چند تا نشانه آزادی است که هرکس میخواهد پشت سر اين نماز بخواند اونها هم يک همچين توجيهاتی دارند ولی در مقابل وحدت رنگی ندارد زيبايی به اين است که نماز جماعت با شکوه باشد، هر کس میرود مکه و برمی گردد يک چيزی توی کلّه ما میزند میگويد آقای قرائتی تو اگر میخواهی نماز، ببين نماز جماعت مکه را چطوريه نماز جماعت است. و آية الله العظمی بروجردی (ره) نقل شد که وقتی رفت مکه. مسجدالحرام، گفت اگر دست ما شيعهها بود، صد تا نماز جماعت در آن راه میانداختيم اون میگفت «سمع الله»، او «قد قامت الصلوة» او «بحول الله» همينطور، تا و نيم تا میشد که عزّت مسجدالحرام شکسته میشود به هر حال يکی از جلوههای وحدت اين است که ما اين کار را بکنيم البتّه توی مسجد امام سخنرانی کردم، توی مسجد گوهر شاد گفتهام يک وقت نگو آقای قرائتی به خودشان بگو، چرا آمدهای توی تلويزيون میگويی، به خودشان میگويم، بعد هم به مردم میگويم فکر میکنم اگر بترسم بايد عمامهام را بردارم، آخوندی حقّ دارد تبليغ کند که حقّ را رسيد بی پرده به همه بگويد: «يبلغون رسالات و لا يخشون احداً» اگر کسی از «يخشون احد» اگر کسی میترسد و رو در بايستی دارد، حقّ تبليغ يعنی لياقت تبليغ را ندارد چون قرآن شرط «يبلّغون» گفته «لا يخشون» کسی بايد تبليغ کند که بی پرده حرفش را بزند، بنده بی پرده میگويم نماز جماعت هايی که متعدد هستند حقّش اين است که اينها يکی بشوند و اين مخالفت با دموکراسی هم نيست به هر حال آن آقايی که مسجدی میآيد بيايد پشت سر اون آقا اقتدا، مثل نماز جمعههای تهران، آقا که میآيد نماز، ائمه جمعه ديگر هم به او امام جمعه قبل اقتدا میکنند، تمام امام جمعههای موقّت گاهی در نماز جمعه، يا در قم مثلاً آيةالله مشکينی میآيد پشت سر آيت الله جوادی نماز میخواند، و آيت الله جوادی میآيد پشت سر آيت الله امينی نماز میخواند بهم اقتدا میکنند و همه هم همديگر را عادل میدانند اشکالی ندارد، اگر میخواهند مردم چهرهها را ببينند يک آقا بايستد همه بايستند صف اول مردم اونها را ببينند يک روز هم او، عصر هم شب هم يکی ديگر و به هر حال اين زشت است يعنی در شأن نظام ما نيست اين از آثار وحدت است که بايد گفته شود. حالا يک صلوات ختم کنيد (صلوات حضار).
وحدتها که هست گاهی براثر اينکه کشور هايی که نفت دارند با هم متّحد میشوند يا کشورهای عرب با هم متّحد میشوند يا غير متعهدها، متعهد میشوند يا نمیدونم فرض کنيد که کردها متّحد میشوند، لرها و ترکها متّحد میشوند وحدت بر اساس اقليم و زبان و نژاد، اينها وحدتهای عميق نيست، آن وحدتی، وحدت است که بر اساس خدا باشد «و اعتصموا بجبل الله» وحدت بايد از طريق «جبل الله» باشد چون اگر کسی همسرش را دوست داشته باشد بر اساس خوشگليش تا تب کرد و رنگش پريد قهر میکند، اگر همسر را خواسته باشد بر اساس جهازيه و پول تا جهازيه اش از مد افتاد و پولش گم شد، همسر را انتخاب میکند بر اساس خونه و ماشين و تلفن، تا ماشينش افتاد و تلفنش را قطع کردند میگويد طلاقم را بده امّا اگر همسر را بر اساس يک ريشه عميق انتخاب کرد ديگر با خونه و ماشين و تلفن تغيير نمیکند اگر میخواهيم وحدت عميق باشد بايد وصل به ابديّت کنيم خدا ابدی است وحدت هم بايد رنگ ابدی داشته باشد «واعتصموا بجبل الله جميعاً» تفرقه عذاب است، قرآن سه رقم عذاب گفته است که: «عذاباً من فوقکم» از آسمان عذاب میکند، يا «او من تحت ارجلکم» گاهی از زمين شما را عذاب میکند. «او يلبسکمشيعاً»: گروه، گروهتان میکند، گروه گروه شدن و تفرقه را خداوند در کنار عذاب آسمانی و عذاب زمين گذاشته، گفته سه گروه عذاب داريم، «عذاباً من فوقکم» از آسمان، عذاب من تحت، زمين، «او يلبسکم» يا خودتان گروه گروه میشويد، خداوند گروه، گروهی را عذاب گفته، خداوند در قرآن تفرقه را شرک گفته، فرموده: «لا تکونوا منالمشرکين» پشت سر مشرکين گفته، «من الذين فرّقونهم» مشرک کسی است که گروه گروه بشود به خصوص در مکتب.
حضرت موسی (علیه السلام) آمد ديد مردم گوساله پرست شدهاند، سر و ريش برادرش هارون را گرفت، کشيد چرا گذاشتی مردم گوساله پرست شوند.گفت: «انّی خشت» ترسيدم «ان تقول» به من بگويی، «فرّقت بين بنی اسرائيل» تفرقه شد بين بنی اسرائيل، من گفتم همه متّحد گوساله پرست بشوند بهتر از اين است که يک عدّه خدا پرست و يک عدّه گوساله پرست شده و تفرقه بشود، تفرقه چقدر مهم است. تفرقه به قدری مهم است که حضرت هارون گفت: من گفتم گوساله پرست باشند بهتر از اين است که درونشان تفرقه بيافتد، «انّی خشت» ترسيدم «ان تقول» برگردی به من بگويی «فرّقت بين بنی اسرائيل» خيلی جمله مهمّی است، گوساله پرستی شرف دارد بر امّتی که بينشان تفرقه باشد، گوساله پرستی بهتر است. آن وقت در زمان ما مزه تفرقه را بفهميم، الآن ضربهای که اسرائيل به مسلمين میزند به خاطر تفرقه مسلمين است. اميرالمومنين (علیه السلام) میفرمايد: آنها در باطلشان متّحدند و شما در حقّتان متفرّق. و اسلام برای تفرقه خيلی اصرار دارد، حالا برای سوغاتی آوردن، صله رحم، آموزش، بخشی از زکات که امروز میخواهم بحثم را بکنم، میگويد: بخشی از زکات را بگيرد بدهد به افراد ضعيف که آنها دلشان به شما قلّاب شود، «والمؤاخة بين قلوبهم»، حتّی اگر مسجد عامل تفرقه شد بايد خراب کرد، مسجد، بله منافقين يک مسجد ساختند، پيامبر فرمود: برويد مسجدشان را خراب کنيد و برای اينکه: «و تفريقاً بين المؤمنين»: مسجد باعث تفرقه است. حديث داريم که: حضرت فرمود، اگر کسی دعوت به تفرقه میکند، اگر عمّامه پيغمبر سرش است بکشيدش، «و لوکان تحت عمّامتی هذا» خيلی است. يعنی اگر روحانی هم عامل تفرقه شد بايد دک بشود، مسجد عامل تفرقه شد بايد خراب بشود، خيلی مهم است، «تعالوا الی کلمة» خداوند به مسيحيها میگويد بيائيد در مسائلی که با هم مشترک هستيم با هم باشيم: «انّماالمؤمنين اخوة» مؤمنون فقط با هم برادرند خوب و کسانی که ايجاد تفرقه میکنند کارشان، کار فرعونی است، قرآن میفرمايد: فرعون کارش تفرقه انداز بود، «و جعل بين اهلها شيعاً» فرعون يکی از کارهايش اين بود که مردم را گروه گروه میکرد. وقتی گروه گروه میکرد اينها خودشان شاخ به شاخ میشدند، خيالش راحت بود. هفته وحدت به برکات جمهوری اسلامی، منتهی عرض کردم به معنای ديگه، وحدت در نماز جماعت، وحدت بين زن و شوهرها، وحدت بين باجناقها و برادرها و جناحهای سياسی، جناحهای سياسی 80، 90 در صد مشترکات دارند، در 4، 5 مسئله با هم اختلاف دارند، وحدت بين شيعه و سنّی، که در بسياری از کارها متّحد هستند، يک جاهايی با هم اختلاف دارند، اين اختلافات نبايد درگيری شود. چند سال پيش يک مثل قشنگ زدم، مثل زدم به انگشتهای دست: هر انگشتی يک جوريه میگويد زنده باد من، میگويم تو کيستی من شست هستم، مرا بگذاری کنار دگمه يقهات را نمیتوانی ببندی، راست میگويد، اين میگويد من، تو کيستی؟ من انگشت نگاری مگر نديدی افراد بی سواد، اين میگويند: من، تو کيستی؟ من از همه بلندترم، هيکلم تک است، اين زنده باد. من، تو کيستی میگويد: حلقه طلا (؟!) به من قشنگ است شما اگر انگشترت را به اين کنی (خنده حضار) مثلاً به اين باشد زشت است، انگشتر به اين انگشت قشنگ است، شد در عين حال اگر يک دشمنی آمد زنده بادها و مرده بادها بايد کنار بروند، متّحد میشوند و بايد بخورند به سينه دشمن، يعنی در مقابل دشمن مشترک بايد زنده بادها و مردهبادها را کنار گذاشت، کسی ارتشی است، کسی سپاهی است، کسی روحانی است و کسی کت و شلواری، کسی مرد و کسی زن؟ کسی شهری و کسی روستائی، تمام اين کلماتی که بوی تفرقه میدهد به کار بردنش ممنوع. خوب هفته وحدت را تبريک میگوئيم، برويم سراغ بحث، بحثی که دلم برايش میتپد. صلوات بفرستيد (صلوات حضار) خوب.
بسم الله الرحمن الرحيم. موضوع بحث (زکات)، (زکات) يعنی پاکی «قد افلح من زکيها» يعنی رستگار است کسی که روحش را از آلودگيها پاک کند. «اقتلت نفسا زکيّه»: يعنی کشتی يک آدم پاک و بی گناه «و حنّاناً من لدّنا و زکاتاً» پاک بود، شفقت داشت، «ايّها ازکی طعاما» غذای پاک، آدم پاک، قلب پاک، روح پاک، زبان پاک، مال پاک، فکر پاک، پاکی خيلی مهم است و زکات از ضروريّات دين است. به قول صندوق و جواهر، و مربوط به اسلام هم نيست، در همه اديان حضرت عيسی میگويد: «و اوصانی بالصلوة و الزکاة» زکات مال همه اديان است. خوب زکات گاهی ظاهری است مثل اينها، گندم، جو و شتر و اينها دارند، که زکات، بايد ماليات بدهد گاهی هم زکات باطنيه، زکات بدن روزه است، زکات بدن جهاد است، اينها حديث است همهاش حديث است، زکات علم اون است که آنی که انسان ياد گرفته به ديگران ياد بدهد، زکات قدرت اين است که حالا که قدرت داری نگو لهش میکنم زکات قدرت اينکه ببخش نه لهش کن، زکات قدرت عفو است زکات شکل خوب عفّت است. زکات يک معنی وسيعی دارد.
زکات، همراه با نماز
زکات عِدل نماز است. در قرآن 27 تا آيههای قرآن نماز و به هم وصل است. «اقاموا الصلوة و اتووا الزکوة»، «يقيمون الصلوة يؤتون الزکوة»،« اوصانی بالصلوة و الزکوة» در قرآن 27 آيه داريم که صلوة و زکات در کنار هم است. همتای هم است. روايات زيادی داريم که نماز بدون زکات قبول نيست مثل زنی که اگر يک گوشواره داشته باشد اصلاً عروسی نمیرود، نماز بی زکات قبول نيست و پيغمبری که منافق از مسجد بيرون نمیکرد. ولی کسی که زکات نمیداد از مسجد بيرون میکرد. يک گروهی زمان ابی بکر فرستاد که زکات بده، گفتند نماز میخوانيم، زکات نمیدهيم اينها مرتّد شدند چون کسی که ضروريّت دين را، از قطعيّات است و قبول نداشته باشد مرتّد میشود. ابی بکر لشگر فرستاد. و جالب اين است که علی (علیه السلام) در لشگری که ابی بکر فرستاد شخصاً شرکت کرد. يعنی حضرت علی (علیه السلام) در لشگر ابی بکر و با کسانی که زکات نمیدادند جنگيد و حضرت مهدی (علیه السلام) هم که ظهور کند اگر کسی درباره زکات گردن کلفتی کند با او برخورد میکند. زکات حلّال مشکلات است. میگويد: اگر کمک کردی به فقرا خدا گره از کارت باز میکند. خيلی وقتها ما هی میگوئيم چرا به کار ما گیر میخورد. چرا، متخصص زياد داريم الان دانشگاههای ما، صدها هزار متخصص تربيت کرده نفت هم که قيمتش بالا رفته متخصص هم که داريم، باران هم داريم ديگه چرا گير هستيم میگويد به خاطر اينکه گير دادم.
بخل، ريشه گرفتاری زندگی
«امّا اعطی و اتّقی»: اگر کسی از مال خودش ببخشد و تقوی داشته باشد: «و صّدق بالحسنی فسينسره للحسنی» گيرش را باز میکنيم. «اما من بخل» اگر کسی بخل کند و ندهد «فسينسره للعسری» اين آيه قرآن، اگر پول به فقيری داد. گير را از کارت برمی داريم، اگر پول به فقيری ندادی، هر چی هم وضع در آمدت خوب باشد هميشه به در آمدت گره میاندازيم. در جايی آدم نشسته میگويد: من اين خونه را میفروشم، میگويد اِ من اتفاقاً دنبال خونه میگردم، میبيند اِ اين همان است که میخواست يعنی شده يک خانه خوب را فاصله يک ساعت خريدهاند. و رفته که نيم کيلو نخود بخرد اين نيم کيلو نخود 8 ماه طول کشيده است رفته نخود بخرد پايش افتاده توی جوی استخوان پايش شکسته است رفته نخود بخرد برگشتن نايلون پاره شده ريخته، نشسته نخود را جمع کند تاکسی بهش زده است (خنده حضار) يعنی آدم داريم يک خونه میخرد نيم ساعت، يک نخود میخرد 8 ماه. «و اما من بخل واستغنی» چطور شد بعضیها، بد میزايند، بعضیها زايمانشان 500 هزار تومان، بعضیها سال میآيد و میرود يک قرص نمیخورند، و بعضی مرض از بدنشان، اين را، امام کاظم (علیه السلام) فرمود: هر کجا (کشاورزها گوش بدهيد، تجّار گوش بدهيد، بازاریها گوش بدهيد، کارمندهای دولت، هرکس پای تلويزيون است هر کس ذخيره دارد گوش بدهد داريم که امام کاظم (علیه السلام) فرمود: (کسی که بهش گفتيم خمست و زکاتت اينقدر است، اين فقير است کمکش کن، کسی که میتواند به فقير کمک کند و میتواند کمک کند و نکند، امام کاظم (علیه السلام) فرمود: هر يک درهمی که به فلانی نداد خداوند يک برنامهای برايش پيش می آورد دو برابرش را در راه باطل خرج کند. حيفش که توی تلويزيون است بعضی از مثلها را نمی توانم عرض کنم. حالا يک جوری میگويم که حالا، نه ردّ شويم، يک کسی آمد گفت: آقای قرائتی چرا من اينقدر بدبختم: گفتم چطور؟ گفت: مدّتی است بچّهام اسهال گرفته، کلّی خرجش کردهام حالا يبوست شده، کلّی خرجش کردهام حالا ميزان شده، (خنده حضار) من صبح تا به شب میدوم دنبال تنظيم شکم بچّهام چه گناهی کردهام؟ گفتم خمس میدهی؟ اصلاً آدم هست من نمیدانم چه کرده، آقا میآيد، پول و اسکناس خودش ها،ها، با دستش بود خودش را بابا اگر خواستی اسکناس هزاری را همينطور پاره میکردی که ثوابش بيشتر از (!!!) کشيدن سيگار است. پولت آتش میگيرد ولی ريهات سالم است، سيگار که میکشی هم پول آتش گرفته، و هم، کسانی که سيگاری هستند اگر به جای اينکه سيگاری هستند، اسکناس آتش بزنند ضررش کمتر است (ضرر به بيت المال است) آتش زدن پول يک ضرر است. پول را میدهی آتش میزنی دو ضرر میشود يک کسی که گز میخورد با چاقو پستهاش را در میآورد، اوّل پسته را میخورد بعد گز را، میگفتند چرا همچين میکنی؟ میگفت: میخواهم دو بار کيف کنم (خنده حضار) يک بار برای پستهاش و يک بار برای گزش. حالا آدمی که سيگاری است دو بار به خودش سيلی میزند يک بار پولش را آتش میزند و يک بار هم ريهاش را آتش میزند، که چی «الله اکبر» زکات، خوب. بعضیها فکر میکنند اگر خمس بدهند کم میشود، قرآن خيلی آيه داريم درباره واقع بينی، افرادی که تحصيل کرده هستند، طلبهها، دانشجوها، غيره، اين «حَسِبَ» را بياورند توی قرآن از (معجم المقهرس) خيلی آيه دارد «افحسبتم» اينطوری حساب میکنيد؟ «لا تحسبنّ»، «لا يحسبنّ»، «يحسبون» اين يعنی شما پهلوی خودت حساب میکنی، تو خيال میکنی، اگر خمس بدهی، اگر درخت انگور را شاخهاش را بکنی انگورش کم میشود، هر چه شاخهاش را بکنی انگورش بيشتر میشود. اينطور نيست که اگر از يک ميليون، 200 هزار تومان کم میشود عوضش برکتش جای ديگر است، اصلاً يکی از معنی زکات يعنی رشد، نموّ، حالا. قرآن می فرمايد: «لا يحسبنّ» خيال نکنند آنها که بخل میکنند نفع است «بل هو شرّ». قرآن میگويد: اگر اين پولی که بهت دادهايم زکاتش را ندهی اين پول را داغ میکنيم، اين متن وحی است و قرآن، اين پول را داغ میکنند و میگذارند به پيشانيت، بعد می گذارند به پهلويت، میسوزانندت بعد هم میگويند: «هذا منکنزتم» اين همان گنجی است که داشتی، اين سپردههای ثابتت بود «هذا ما کنزتم» داريم: که اگر زکات ندهيد چارپايانتان میميرند. «اذا احتبس الزکات مانت الماشی».
زکات، عامل رشد و برکت
حالا من راجع به زکات…. داريم که از رسول الله (صلّی الله عليه و آله و سلم) «اذا اردت ان يصلح الله مالک فزکه» میخواهی مالت زياد شود زکات بده، هر کس میخواهد مالش زياد شود زکات بدهد. آقايان بازاری خواهش میکنم اين را بررسی کنيد آيا در بازارها کسی ورشکست شده که اهل خمس بوده؟ اهل زکات بوده، البتّه تجارتش هم عاقله هم عاقله باشد عاقلانه برود خمس و زکاتش را هم بدهد. چون داريم که: «و تصويباً للرزق» زکات رزق شما را زياد میکند. «تزيد فی الرزق» «تسبياً للرزق» «مت نقصت زکات من مال قّط» هيچ وقت خمس و زکات، وقتی هم میگويند: زکات. کلّ زکات در قرآن به معنای هر رقم کمکی است. شامل انفاقات میشود، نگوئيد آقای قرائتی بحث زکات شامل گندم و کشمش و خرماست. زکات در رساله به معنای خاصّی است و زکات در قرآن به معنای عامّ است. «الله اکبر» امام صادق (عليه السلام) فرمود: «يا مفصّل قل لاصحابک» به ياران ما به شيعهها بگوييد: «يضعون الزکاة فی اهلها» زکات را در جای خودش مصرف کنند «و انّی ضامن لما ذهب لهم» (من ضامنم) شما زکات بدهيد. خيلی است، زکات بده من ضامن هستم. خوب علّت زکات چيست؟ فلسفه زکات؟ حکمت و دليل زکات؟ چون در آستانه درو کردن، زکات هم خيلی پول میشود. اگر با ديمی باشد، يعنی اگر با آب باران باشد زکاتش کمتر است. استاندار فارس، استاندار قبلی میگفت: اگر از 15 کيلو گندم 1 کيلو گندم، ميانگين حساب میکنيم ميلياردها، و دهها ميليارد تومان زکات میشود. دهها ميليارد، آن وقت اينقدر مقام معظم رهبری برای فلسطين و نفری هزار تومان حدود دو ميليارد تومان جمع شد يعنی اگر يک استان زکات بدهد دهها ميليارد آن وقت آيا پسری است که نتواند داماد شود و دختری بی جهازيه داريم؟ نسخه روی دست کسی هست که نتواند دارويش را تهيّه کند. خيلی پول سنگينی است زکات، من نمیدانم زکاتی که 32 آيه دارد، اسلام میگويد، حتّی من اينجا گله میکنم از بعضی از خواص، خواهش میکنم هرکسی حرف مرا میشنود اگر خواصی است که خواص است، و اگر خواص نيست اين را به خواص برساند، خواهش میکنم، من ديگه با ريشِ مشگی آمدهام توی تلويزيون و حالا ريشم سفيد شده، بعد از 23 سال يک تقاضا دارم از بينندههای تلويزيون، به خواصّی که مرتّب میروند مکه اين جمله را بگوئيد: شما مثلاً چند دفعه رفتهايد مکه ده بار، پنج بار، 20 بار، دو بار، سه بار، هر دفعه هم يک ماه طول کشيده، ببينم آقای قرائتی چند سفر رفتهای مکه میگويم ده بار به عنوان روحانی و امام جمعه بردنم، شما ده تا 30 تا، 300 روز برای حجّ گذاشتی آيا يک روز هم برای زکات گذاشتهای؟ روز قيامت چه جواب خواهی داد والله بالله جواب ندارد، من جواب ندارم، از وقتی متوجّه اين مسئله شدم که «بنی السلام علی خمس» يعنی اسلام روی پنج پايه است، روی نماز، روی زکات، روی حجّ، روی روزه، روی ولايت، رهبری حق. حديث دارم: 34 حديث وسائل است بنای اسلام روی چند تا چيز است، چطور شد 300 روز وقت گذاشتيم 300 روز رفتيم مکه، حتّی يک نفر نرفتيم حکم زکات را به اهلش بگوئيم. روز قيامت چی جواب خواهد داد؟ به کسانی که، آقايانی که پای تلويزيون هستند يه کسانی که چند دفعه رفتهاند مکه بگو آقای قرائتی پيغام داده است به شما گفته است چطور برای حجّ چند بار وقت گذاشتی ولی برای زکات دو تا سفر زکاتی نرفتهای؟ در قيامت چه جواب خواهی داد، يک خورده من نگرانم که در قيامت ما از عبادتها توبه کنيم، بگوئيم حجّ مرا ببخش، گناهانمان پيش کشمان، اصلاً عبادتهايمان را ببخش، چطوريه حکمی که 32 تا آيه در قرآن دارد اينطور فراموش میشود. در قرآن خمس يک آيه دارد، در قرآن روزه يک آيه دارد، در قرآن حجّ يک آيه دارد، زکات 32 آيه دارد، چطور يک چيز به اين مهمّی مورد غفلت است.
فلسفه زکات در روايات
امام رضا (عليه السلام) فرمود: دليل زکات: «قوة الفقراء» برای قوّت و رزق فقراء ديگه چی؟ «تحصين اموال الاغنياء» «تحصين از حصن» يعنی اگر اغنيا زکات بدهند مالشان حفظ میشود. «شکر نعم الله» نماز (زکات) يک شکری از نعمتهای الهی است. «مع ما فيه من الزياده» زکات سبب زياد شدن مال است «والرأفة و الرحمة لاهل الضعف» رأفت و رحمت، يعنی خودسازی، آدم دلسوزی است، دلش میسوزد. يعنی علاقه خودش را به طبقه محروم نشان میدهد و سخاوت را در خودش شکوفا میکند، روح بخل را از خودش دور میکند «والمعونة علی امرالدين» کمک میکند در امر اين، بالاخره از زکات. امام جمعه يکی از شهرها کار قشنگی کرده بود، رفته بود در روستاها روضه زکات خوانده بود، مينی بوس خريده بود برای روستاهايی که مينی بوس ندارند، به ديوار مينی بوس هم نوشته بود اين مينی بوس از بودجه زکات تهيّه شده، همينطور که اين مينی بوس راه میرفت آدم لذّت میبرد، يکی از امام جمعهها اين کار را کرده بود، فرق خمس و زکات را بگويم، خمس را مراجع میگويند بدهيد به ما بخشی از آن را، برای حوزه و کتابخانه و اينها، ولی زکات را تا توی اين روستا فقير است حق نداری از اين روستا ببری يک روستای ديگر، يعنی اين روستايیها من نمیدانم واقعاً هی هم میگويند ولی ما نفهميديم که اين شورای اسلامی خاصّيتش چيست؟ من روزی که شوراها، انجمنهای اسلامی شهر و روستا راه افتاد، يک نامه به همه نوشتم حالا به دستشان رسيد يا نه من چهار هزار تا فرستادم با امضای خودم نوشتم برادر يا خواهری که مردم به تو رأی دادهاند تو جزء انجمن اسلامی شورا شدهای مردم از تو سه تا چيز میخواهند.
1-معلم نهضت سواد آموزی میآيد توی روستا، توی روستا بی سواد است، ولی چون او غريب است نمیداند توی کدام خانه بی سواد است تو پاشو، در خانهها را بزن حالا که به تو رأی دادهاند و عزيزی، آبرو داری الحمدالله، در ِ خانهها را بزن بی سوادها را جمع کن برای کلاس ايشان. که ايشان بگويد خدا پدر فلانی را بيامرزد زمانی که ايشان بود، کد خدا بود و انجمن اسلامی بود ايشان آمد با رودر بايستی از خانه کشيد بيرون، به کلاس نشاند و اين سوادش را يادگاری از تو داشته باشد. اين مال کار فرهنگی.
2-در روستا فقرايی هستند پول هم که نداری، دولت هم که پول ندارد به تو، کميته يا بهزيستی و يا کميته 15 خرداد هم که به جايی نمیرسد، پولهايشان محدود است، شما به عنوان شورای اسلامی يک حکمی از امام جمعه بگير چون زکات مال ولايت فقيه است با اين ريش سفيدها و افرادی که عزيز و محبوبند زکات را جمع کن زير نظر آدمهايی که مسئله دار نيستند، از پولدارها بگير به فقرا کمک کن، اين هم کار اقتصادی، کار فرهنگی بی سوادها را دعوت کن، کار اقتصادی هم شکمها را سير کن. کار اجتماعی بالاخره مردم میخواهند تو را ببينند. شما برو چراغ بسياری از مسجدها را خاموش کن، شبهای جمعه برو چراغها را روشن کن و يک «قد قامت الصلوة» بگو اگر قبولت دارند پشت سر خودت نماز بخوانند اگر روحانی نيست. به هر حال در خانه خدا همديگر را ببينيد، يعنی بهترين سالنی که مردم را ملاقات کنی مسجد، بهترين راهی که فقرا را سير کنی زکات، بهترين راهی که، به خدا قسم اينها بهترين کار است نمیدونيم چرا اين کارهای خوب را ازش غفلت کردهايم و يک کارهای مصنوعی درست میکنيم، يعنی زکاتی که عمود دين است، رها میکنيم بعد میآييم با يک تبليغاتی پولی خيمهای میزنيم توی خيابان از مردم جمع میکنيم، البتّه آن کارها هم کار بدی نيست کار خوبی است. يعنی کسی که عروسی ندارد عروسک بايد داشته باشد، کسی که سينه مادر را ندارد بايد سر شيشه بمکد. کسی که زکات طبيعی را له کرده بايد با اين هارت و هورتها بايد يک پولی جمع کرد. فقرا نبايد گرسنه بمانند ولی ما زکات به اين قشنگی داريم، چرا اين کار را نکنيم حالا، آنوقت که اين زکات را دادی فاصلهها کم میشود علاقهها زياد میشود، آدم وقتی میبيند که فقرا سير شدند چقدر دعای خير به تو میکنند میگويد خدا خيرش بدهد، امسال گندمش خوب شد زکاتش را داد، يکی آمد پهلوی من گفت که چند ميليون پول خرما را صادر کردهاند کشورهای چيز، فلان کشورها خوردهاند به فلان کشورها، آن تاجر خورده، گفتم زکات خرما را دادی؟ گفت: نه، حديث را بخوانم بحث را تمام کنم.
اقدام در جمع و صرف زکات
امام صادق (علیه السلام) نه در يک دو، سه، چهار حديث، فرمود: «ماتلف» يک حديث، تلف نشد، حديث ديگر «ماضاع» يعنی مالی ضايع نشد، حديث داريم «ما هلک» نابود نشد «ما تلف، ما ضاع، ما هلک» «مالُ فی برّ ولابحر تبرک الزکاة» الله اکبر. فکر میکنم اين حديث را میتوان حفظ کرد، تلف نشد مالی در خشکی و نه در دريا مگر مردم زکات ندادند، يعنی اگر زکات ندهی مالت دود میشود. «ما تلف، ما هلک، ما ضاع» خيلی حديث داريم با اين مضمون. اگر میخواهيم، حالا راهش چيه؟ راهش را هم بگويم، امام جمعه از طرف مقام معظم رهبری، کميته امداد، يا بهزيستی که مسئول فقرا هستند، جهاد کشاورزی و تعاونی شهر و روستا که گندم میخرد، فرماندار، بخشدار، شورای اسلامی شهر اينها سريعاً يک جلسه بگيرند منتهی حضرت عباسی يک قدم به اسم خود، پول میدهيد رو دربايستی نباشد چون بايد با قصد قربت باشد، عين نماز، قربةالی الله، زکات را جمع کنيد، در همان روستا خرج کنيد، البته زمان آقای هاشمی هم يک قانونی را گذراندند که زمان آقای خاتمی هم به نظرم هنوز لغو نشده اگر تأييد نشده باشد هنوز لغو نشده و اين هم بايد برويم دنبال کنيم انشاءالله، که هر چيزی که مردم روستا جمع کردند، دولت هم به همان مقدار روی پولشان بگذارد يعنی اگر 50 ميليون جمع کردند دولت هم 50 ميليون بگذارد روش و خرج روستای خودشان کند، خوابگاه، مدرسه، درمانگاه، زايشگاه، مسجد، حسينيه) هر مشکلی که دارند میتوانند با پول زکات حل کنند اين کار را انجام بدهيد، زکات واجب است. اگر زکات ندهيم لقمهها گير دارد، آنوقت لقمه گيردار که میخوريم، نان بی زکات که میخوريم، بچّه مان معلوم نيست چی میشود. و يک چيزی که تمام دکترها، استاد دانشگاه، روانشناسها، همه و همه از آن غافل هستند اين است که در مسائل تربيتی هيچ کسی را نديدم که در کتابهايش، کتابخانه دانشگاهی بحث لقمه بکند، همهاش میگويند روانشناسی و روانشناختی کودک اين اصطلاحات را میگويند و روی اينها هم تحقيقات علمی میکنند امّا اسلام میگويد اگر بچّه میخواهی خوب تربيت شود، بايد لقمهاش حلال باشد اگر لقمهاش حرام باشد بهترين است امام حسين (علیه السلام) است ظهر عاشورا فرمود: حرف من در شما اثر نمیکند لقمه تان حرام است. اگر گازوئيل بريزيد توی هواپيما بهترين خلبان هم بنشيند هواپيما پرواز نمیکند چون در شکم اين گازوئيل است. پرواز بنزين مخصوص میخواهد نه گازوئيل، آب بريزی نمیشود. لقمه حلال رمز تعليم و تربيت است پس آخرين کلام اينکه: چيزی که روانشناسان کره زمين ازش غافل شدهاند تا آنجا که من سراغ دارم چون کتابهايشان را گرفتم و ديدم، در بحث تعليم و تربيت همه شان خوابشان برده که يکی از مسائل محوری لقمه حلال است. آقايان اگر خمس داريد، مالی ذخيره کردهايد، زکات را جدّی بگيريد.
«والسلام عليکم و رحمةالله»