متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1381/1/29
«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»
الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
بينندگان بحث را شب که میبينند 29 فروردين است که هم تولد آقا امام کاظم (عليه السلام) است هم روز ارتش جمهوری اسلامی، يه جمله برای ارتش و يه جمله برای امام کاظم (عليه السلام) بگويم و بعد هم بحث خودمان را بکنيم. اما هديهای از امام کاظم (عليه السلام) فرمود که: اسکلت و استخوان بندی علم 4 چيز است که اين چهار تا را بايد انسان بداند. مثل اينکه میگوئيم که: لباس پيراهن و شلوار است و غذا نان و آب است.منتهی هر چيز ديگه هم بود چه بهتر. اما نان و آب بايد باشد، اسکلت بايد باشد.کلّ علم بند به يک چهار چوب بايد باشد.
1-«ان تعرف ربّک»: بفهمی بند به کجا هستی خداشناسی. ديروز يه جوانی آمد پهلوی من گفت: در يک لحظه درباره خدا شک میکنم. میدانم شيطان است ولی چه کنم؟ گفتم تا شک کردی درباره خدا نگاه به خودت کن، درباره خود هم شک میکنی؟ گفت نه، پس برای خودم شک نمیکنم يعنی هستم. در خودم شک نمیکنم، گفتم خودت خود را ساختی، گفت نه من اگر خودم، خودم را میساختم. يه جوری میساختم که مريض نشوم، پير نشوم، خوشگلتر بشوم. پس من هستم و خودم، خودم را نساختهام. پس همان کس که تو را ساخته خداست. «ان تعرف ربک» بدانی که دارد تو را تربيت میکند.
شناخت ظرفیتها و لیاقت های بشر
2-«ان تعرف ما صنع بک»: بفهمی خدا در تو چه کرده، اعضاء تو ارتباط اعصاب و چشم و گوش و گوارش و استخوان بندی، قرار دادن غرائز، استعدادهايی که در تو قرار داده، انسانشناسی، چه از نظر کالبد و چه از نظر، رشدی که میتوانی بکنی، که میتوانی از فرشته برتر بشوی. ظرفيّتی که انسان دارد و میتواند علوم زيادی را در خود جا بدهد، گاهی از وقتها بسياری از علوم بند به دو سلّول است که شايد تا ده قرن ديگر هم کامپيوتر هر چی پيش بيايد و تجهيزات سريعتر و مختصرتر بشود نتواند مثلا علم را در دو سلّول جای بدهد که گاهی وقتها يه ضربه به مغز میخورد به خاطر يه ضربه انسان همه چيزهايی را که بلد بود فراموش میکند و چطور اينهمه تجربه در يه جای کوچک. بدونيم خدا چه کرده.
3-«ان تعرف ما اراد منک»: امام کاظم (عليه السلام) که در شب تولدش بحث را گوش میدهيد فرمود که: آدم بداند که خدا از ما چی اراده کرده، آمدهام در دنيا چه کنم؟ يعنی آمدهام يه زندگی درست کنم بروم، بخورم اگر هدف خوردن بود که زنده باد گاو، هم بيشتر میخورد و راحتتر و پوست کندن و سرخ کردن و مسموميّت غذايی هم کمتر. آمدم لباسم شيک باشد تازه وقتی لباسم شيک است پشت گردنم پوستی میزنم به لباسم از يا کرگدن، کرگدن کلّش از اين پوست هاست تازه میخواهی پرواز کنی حيوانها پرواز میکنند بدون فرودگاه مخصوص و…. آمديم ببينيم بعضی حيوانها زير برف را هم میبينند، برای شهوت. خروس و مرغ شهوت رانی آنها از انسانها بيشتر است. يعنی نر نه برای پوشاک و نه، چون اينها در حيوان هم هست. بفهميم هدف چيه؟ آمدهايم چه کنيم هدر ندهيم خود را.
4-«اِن تعرف ما يخرجک من ديتک»: بدانيم چه چيزی ما را از مرز بيرون میکند – آفتشناسی پس اين (اولی را) خداشناسی و اين را (دومی) انسان شناسی، و اين را (سومی) هدفشناسی و اين را «چهارمی» آفتشناسی.
شناخت خطرات و آفات رشد بشر
چه ويروسی پيدا میشود انسان را زمين میزند چه آفتی، چه چيزی مرا از دين بيرون میکند. چه مجلهای و چه سخنرانی و چه فيلمی، چه دوستی و کتابی، چه همسايه و همسری و فرزندی، يعنی آدم بفهمد که اين دارد مرا از هدف پرت میکند. امام کاظم (عليه السلام)، خيلی حديث قشنگی است، فرمود: علم در چهار چيز است. يعنی اگر تمام فيزيک و شيمی و فقه و اصول و ادبيات و شعر و طراحی و خطاطی و اينترنت را بدانی و خلبان و مهندس و دکتر باشی، اما اگر ندانی چی تو را از خط بيرون میکند. يک وقت میبينی تمام استعدادهايت هست. مثل آدمی که ماشينش خيلی خوب است ولی بيراهه میرود. يا مثلاً همه امکانات تخصصی، تکنولوژی را داری امّا نمیدانی که خدا چه چيزی میخواهد. مثل زنی که همه چيزی دارد ولی نمیداند که مهمانش چه کسی است؟ يا همه چيز را میدانم ولی خودم را نشناختهام الآن بشر خودش را شناخته، اگر انسان خودش را بشناسد. مثلاً يک جوان اسير ترياک و هروئين میشود. و يا عاشق و پاگير شود. تو خليفه خدا هستی پاگير چه کسی شدهای، برای چه قهر و گريه میکنی. اصلاً این را بفهمد که خليفه خداست و چه توانی دارد و چه هدفی دارد و چه خطراتی جلوی اوست. اين علوم علوم اصلی است که هر کس بايد بداند. اين سخن از امام کاظم (عليه السلام) است و برای اينکه از اينجا هديهای به کاظمين و روح آن حضرت بدهيم صلواتی بفرستيد. و جمله دوم که مربوط به ارتش است ما راجع به ارتش، امام خمينی (ره) خيلی به گردن ارتش حق دارد. استکبار با ايادی و دخالتش میخواست روز اول انقلاب، ارتش محو شود و گفتند: ما اصلاً ارتش نمیخواهيم، امام فرمود: نه ارتش بايد باشد.تنها جنازهای را که مقام معظم رهبری بوسيد، جنازه صيّاد شيرازی (ره) بود، يک ارتشی سردار. و ما به امثال بابايیها افتخار میکنيم و زندگی اش برای خواص درس است. به هر حال بايد اين را هم بدانيم که کشوری که دورش خطر است و هيچ کس يا بسيار کم افراد از عمق دوستش دارند. دشمنانش خيلی بيشتر است اين همه مردمش پسرها، مردها، زنها و دختر هايش بايد مسلّح باشند يعنی بايد با آموزش نظامی آشنا باشند حديث داريم: خدا سه تا صدا را دوست دارد. من يک بحث دارم بحث صداها، بحث خيلی قشنگی هم هست نمیدونم، میخواستم توی يکی از اين بحثهای اين دوره بگويم بهش نرسيدم، بحثی دارم بحث صدا، اصلاً صدا در اسلام حديث داريم: سه تا صدا را دوست دارد.
1-صدای قلم دانشمند، چون دانشمندان قديم با نی مینوشتند، نی که به کاغذ کشيده میشد تق تق میکرد.
2-صدای چرخ پير زن، چون قديم پشم و پنبه را با چرخهای دستی نخ میکردند.
3-صدای پای سرباز را هم خدا دوست دارد.
البته چون حالا تکنولوژی بالا رفته، قلم دانشمند شده چاپخانه و چرخ پير زن شده کارخانه و پای سر باز شده توپخانه يعنی خدا سه تا صدا را دوست دارد – کارخانه، چاپخانه، توپخانه به يک معنای ديگر دوست دارد جامعه اقتصادش رشد کند – کارخانه و هم قوای نظامی اش روز به روز بهتر شود، توپخانه، و هم فرهنگش پيش برود، يعنی جامعهای عزيز است که اقتصاد و فرهنگ و قوای نظامی اش در حال رشد باشد. کارخانه، چاپخانه، توپخانه، قوای مسلح، فرهنگی، نظامی، اقتصادی، در آن بيان اين باشد، صدا چرخ پيرزن، به هر حال اين روز را هم تبريک میگوييم. و اما بحثی که داريم. حالا يک صلواتی بفرستيد تا بحثی که داريم میخواهيم بگويم. (صلوات حضار)
جايگاه دانش و دانشمند در اسلام
در بحث احکام دستورات الهی سوال اين بود در جلسات قبل آيا ما هر چه دستورمان میدهند بايد بفهميم يا نه، هم اره و هم نه، يعنی هم بايد بفهميم چون اسلام گفته بايد برويد سراغ علم. حديث: پهلوی دانشمند روی خاک نشينی شرف دارد که پهلوی آدمِ بی سواد روی قالی بنشينی. سر خط آدم دانشمند لم بدهد بر آدم بی سواد که عبادت کند (؟!) دو رکعت نماز دانشمند از رکعات نماز زياد افراد غير دانشمند بهتر است. اسلام همه اش گفته: «لاولی الالباب»، «يتفکرّون»، «يعقلون»، «يعلمون» ديگه اينها را ترجمه اش را بلديد «يتفکرون» يعنی؟ «يعقلون»:؟ «يعقلون»:؟ «يعلمون»:؟ «يفقهون»:؟ فقه، اين اصلاً شما میدانيد که به مراجع تقليد چه میگويند. اصلاً کلمهای که مراجع تقليد میگويند عمقی است مثلاً به مرجع تقليد نمیگويند مجتهد، مستنبط، فقه، اينها همه باری دارند، (مجتهد) از جهد است، جهد يعنی کوشش، نهايت کوشش را بايد بکنند اگر يک مقدار مجتهد کوشش کرد و فتوايی داد به درد نمیشود از او نمیشود تقليد کرد، مجتهد، از کسی بايد تقليد کرد که آخرين درجه جهد و کوشش خودش را کرده باشد. «مستنبط» استنباط – نَبَطَ – آنقدر بايد بکنی تا به آب برسی «نبط» يعنی کند تا آب رسيد، عمق داشته باشد به آب برسد. فقيه فقه، غير علم است، علم يعنی دانستن فقيه عميق دانستن. پس ببينيد در اين و اين و اين و اين عمق است اصلاً کلماتی که به مرجع تقليد میگويند: عمق، عمق، عمق، الفاظ، الفاظی است که بار دارد. ما گاهی وقتها همينطور يک چيزی میگوئيم. در روايات و در اصطلاح هر کلمهای يک باری دارد. ما مثلاً میگوئيم: آخوند، بعد میگوئيم نه، سيّد نه بعد میگوئيم. مثلاً اينکه سرگرد، استوار، تيمسار اينها کدامش فرق میکند، هر کلمه يک باری دارد. اداره دارای میآيد پهلوی شما ماليات بگيرد مثلاً میگويد: آقا درآمد شما چقدر است؟ درآمد من اين است که فرض کنيد اينقدر به من میدهند، ماليات بايد بدهيد اگر بگويی ماهی اينقدر هديه میدهند ماليات. اين دارد و اين ندارد. تا چه تعبيری باشد يک وقت يک کسی میآيد میگويد من اين پول را به شما هديه کردم که خرج اين کار بکنی، ماليات ندارد، يه میگويد: اين درآمد است. کلمه هديه و درآمد هر دو ممکن است پول دست آدم بيايد چه درآمد و چه هديه منتهی يکی ماليات دارد و يکی ندارد. شما مسافرت میروی اگر به قصد حق برويد دو رکعتی میشود و شکسته و اگر به قصد باطل (؟!!) نمازت چهار رکعتی، 8 فرسخ، 8 فرسخ است به بالا ولی هدفها فرق میکند اين کلمات کلماتی است که بار دارد. ما احکام را بايد فلسفهاش را بدانيم يا نه؟ مثلی که در جلسه قبل زدم اين بود که بيمار اسرار اين نسخه را بداند يا نداند، همه گفتهاند تلاش کن بدان، هم اگر خواسته باشی بيمار به دکتر بگويد: آقا شما گفتی اين شربت را بخور تا راز اين شربت و قرص را نفهمم نمیخورم، ميگويد پس برو، بمير(؟!) ما بايد به حرف دکتر گوش بدهيم منتها در تلاش هم باشيم که اسرار را بفهميم، يعنی يه کوتاه مدت فعلاً نسخه را عمل کن، و يه دراز مدت ممکن است به مرور زمتن چند سالی يکی از اسرار کشف شود. شما نگاه کن تلویزيون هر يه مدتی يکبار يک خبر علمی، يک دانشمند در يک کشوری. يعنی چيزهای هستی، علوم هستی، مدت به مدت، به مرور زمان کشف میشود. نمیشود گفت: تا اين را نگويی. اسلام هر چه گفته گوش بدهيم خلاص، منتها، خوشبختانه دينی داريم که هر چه پيش میرود اسرارش کشف میشود يک سری چيزها، اسرار را در روايات گفتهاند، حالا من چند حديثی که امروز صبح ياد گرفتهام. اين حديثها را تا به امروز صبح بلد نبودم، يعنی داغ داغ و نو است. تا امروز صبح بلد نبودم (!!) از امام صادق (عليه السلام) میپرسيد يک کسی که مرد نماز مرده چرا پنج دفعه «الله اکبر» میگويند. شما که میدانيد اول میگويند: «الله اکبر»، «اشهد ان لااله الله» و «محمد رسول الله»، دو باره میگويند: «الله اکبر» باز يک دعايی میخوانند دوباره میگويند: «الله اکبر» دعا میکنند «الله اکبر»، دعا میکنند پنجمه را میگويند: «الله اکبر» خلاص، میگويند: يک کسی که مرده پنج تا «الله اکبر» میگويند: «لم جعل التکبير علی المّيت خمساً» مرده را در نماز مرده چرا پنج تا الله اکبر میگوئيم: «فقال ورد لکلِ صلوة تکبيره» چون نمازهای واجب به گردن ما پنج تا است، نمازهای يوميه پنج تا است صبح، ظهر، عصر، مغرب، عشاء چون بر هر مسلمان پنج نماز است هر «الله اکبر» اشاره به يکی از اين نمازهاست. سؤال شد که شما میگوييد: وقت نماز ظهر زمانی است که يک ذراغ، دو زراغ، از زوال، چون وقت نماز ظهر وقتی است که خورشيد از وسط آسمان برود سمت مغرب، منتهی میگويند: 6 حالا تا رفت نماز نخوان مثلاً به چند دقيقهای صبر کن، اين چند دقيقه صبر کردن برای چيه خوب برای اينکه اگر خواست نافله بخواند، نافلهاش را قبل از ظهر نخواند، يک چند دقيقه برای نافله. مثل اينکه میگويند که موزائيليهايی که کار میکنند، تيرهای ريل راه آهن که کار میگذارند بين آنها يک مقدار فاصله میگذارند برای اينکه يک وقت تابستان راه آهن کش آمد يک خورده جا کشش را، الآن مثل اينجا چرا اينجا پوست زيادی است برای اينکه گاهی میخواهد دستش را همچين کند بايد يک خورده اينجا پوست زاپاس، و لذا اين ور پوست نيست در طول تاريخ انسان هيچ وقت کاری نداشته که بخواهد از اينور خم بشود. چون از اينور نياز نداريم خدا اينجا گوشت زاپاس نگذاشته، چون از اينور ميخواهيم خم کنيم زاپاس گذاشته. روی زانو يک خورده زاپاس گذاشته ولی هيچ کس نخواسته زانويش را از اينوری خم کند. در طول عمر آدم، اين حکمت خداست که آنجا که میخواهد هست و آنجا که نمیخواهد نيست بچه وقتی به دنيا میآيد مکيدن را میخواهد چون نتواند بمکد میميرد اما فوت کردن را میخواهد به چه چيزی فوت کند. ولذا نوزاد فوت کردن را بلد نيست اما مکيدن، کارهای خدا همينطور است اين بايد ابروی من مشکی باشد که وقتی نور میتابد اين ابرو جلو فشار نور را بگيرد. کارهای خدا حساب کتاب دارد. دستورات خدا هم همينطور است همه حکمت دارد منتهی معنای حکمتش اين نيست که من امروز بفهمم به ما میگويند: آب انار نخور آب انار را با هستهاش بخور برای اينکه آب انار جذب میشود و هسته انار مثل شن جذب بدن نمیشود آنوقت آين هستهها به ديوار معده کشيده میشود مثل چيه ظرف شورها مثل سيم مثل سنگ پا اين دانههای انار آبش جذب میشود دونه هايش به ديوار معده کشيده میشود و جرمگيری میکند. حديث: امام (عليه السلام) فرمود: انار را با دانهاش بخور، با هستهاش بخور برای اينکه «يدّبغ المعدة» يعنی معده را دباغّی میکند. يعنی جرمگيری میکند، اگر گفتند اين رقمی و اين رقمی بخور همهاش اسرار دارد منتهی همه اسرار را ما نمیفهميم.
رابطه علوم بشری و احکام الهی
حديث: مسواک در نور چشم اثر دارد. ما قبلاً میگوئيم مسواک برای اينکه دندانها سفيد میشود من از يکی از فوق تخصصهای چشم پرسيدم گفت درست است. مثلاً داريم دم غروب مطالعه نکنيم من از يکی از اين فوق تخصصها پرسيدم؟ گفت: دم غروب شيفت سلولهای چشم عوض میشود و آن سلولهايی که شيفت عوض میکنند سلولهای شلی هستند آنوقت مطالعه به چشم فشار میآيد. حالا شيفت عوض شدن و سلول و اين چيزها هزار و چهارصد سال بايد بگذرد تا ما بفهميم، اسلام از اول گفته مطالعه نکنيم، هر چه اسلام گفته بايد عمل کنيم ممکن است هزار سال ديگر سری از اسرار آن کشف شود اگر خواسته باشيم بگوئيم: «بسم الله الرحمن الرحيم» – دنيا، دنيای علم است، کسانی هم میگويند دنيای علم که خودشان هم سواد ندارند، يه ديپلمی است که هيچ، ديپلم سواد نيست، ديپلم مثل پيراهن تنبان است. نداشتن آن زشت است، داشتن آنهم من تنبان دارم من پيراهن دارم، داری که داری اين ديپلم که هيچی ليسانس هم خيری بهش نيست صد تا کتاب خوانده ليسانس گرفته، چنان چهار تا کتاب خوانده کلهاش باد گرفته، آقا قرآن میگويد همه تان با هم بی سواديد، بخوانم: «وما اوتيتم من العلم الا قليلا» همه با همه سوادهايتان قليل است يعنی چی؟ کم است. صد تا کتاب که چيزی نيست. بو علی سينا سفارش کرده میگويد: هر چی شنيديد نَه نگوئيد. بگوئيد من نمیفهمم ممکن است در آينده بفهميم.
تفاوت زن و مرد در سهم ارث
سؤال شد چرا نماز ظهر چند دقيقه بعد از زوال؟ فرمود: برای اينکه جای نافله باشد. – خوب سؤال میشود چرا ارث زن نصف است؟!- اينها حکمتش توی رويا هست؟- امام باقر (عليه السلام) فرمود: برای اينکه زن نه جهاد به گردن اش است نه خرجی، نه دیه عاقله، حالا ديه عاقله يه چيزی است که میترسم بگويم وقتم تمام شود، و بعد هم: «لان النساء يرجعن عيالاً علی الرجال» فرض کنيد مردم زمين 30 تومان دارند مردم زمين که مردند 20 تومان به پسرهای فردا می رسد و 10 تومان به دختران مرد دو برابر، اسلامی که می گويد: دختر 10 تومان در عوض هيچ باری به گردنش نيست پس 10 تومان پس انداز میشود برای او، خوب دخترها با پسرها ازدواج میکنند شد اين 20 تومان وارد زندگی هر دو میشوداين دختر خانم 10 تومان از اين 20 تومان ده تومان هم سوائی دارد. اين است امام میفرمايد که: اگر به شما گفتم نصفه، نصفی گفتهاند که ديگر هيچ خرجی ندارد. اين حديث اين است «لان النساء يرجعن رجالاً علی العيال»: زنها میروند سر سفره مردها همان خانهای که مرد ساخته توی همان خانه زندگی میکند و از همان فرش و رختخواب و مرد پول آب و برق و گاز برف اينه. سوال وقتی سجده میکنيم به زمين و گفتهاند به خوردنیها سجده نکنيد. به برگ درخت سجده کن اما به برگ اسفناج و کاهو و سبزی سجده نکن چرا به برگهای خوردنی نمیتوان سجده کرد؟
میفرمايد: برای اينکه مردم دنيا خيلیها بنده شکم هستند سر نماز میخواهی بنده خدا باشی اونهای که بنده شکم هستند معبودشان خوراک باشد، ديدی که میگويد: امروز روز خوشيه، چيه؟ میگويد صبح آبگوشت کله خوردهايم، صبحانه عسل خوردهايم و امروز روز نحسی است، چرا، دو تا امتحان دارم يعنی روز درس، روز نحسی و روز خوردن، روز خوشی، بعضیها شکمو، و خدايشان شکمشان است. بعد تو که میخواهی سجده کنی نبايد نبايد سجده کنی به معبود شکموها، چی شد. بگذار عربی اش را بخوانم «لان انباء الدنيا عبيد ما يأکلون و ما يلبثون» بعضی مردم دنيا بنده شکم و لباسند «و الساجد فی بحوده لا ينبغی ان يضع جبهتد»: پيشانيش را بگذارد روی چيزی که، آن معبود شکموهاست. تکرار کنم؟ نه ديگه خوب. حاجیها که میروند مکه روز عيد قربان سه تا کار بايد بکنند، يکی 7 تا سنگ قدّ سنگهايی که به نانوائی سنگکی هست 7 تا سنگ پرتاب کنند به يک پايه يکی بيايند گوسفند بکشند و يکی هم سرشان را بتراشند.
حديث میگويد: (سوال میکنند) اين سنگ چيست که ما پرت میکنيم؟ يه سنگ کوچک را میزنی به يک سنگ بزرگ اينکه دردش نمیآيد. بحث در نيست شاه که میرفت خارجه بچه مسلمانها گوجه پرت میکردند به ماشين ضد گلولهاش، بنز ضّد گلوله از گوجه دردش میآيد بحث درد نيست بحث اظهار تنفر است. کسی که میخواهد، مگر کسی که آب دهان پرتاب میکند، دردش میآيد، بحث اين است که ابراهيم (عليه السلام) در يک درگيری شيطان میآمد وسوسهاش میکرد ابراهيم به او سنگ میانداخت و به حاجی میگويند تو هم برو آنجا که آن درگيری با شيطان يادت نرود مانور بايد باشد اگر جنگ نيست. اگر جنگ نباشد ارتش بايد مانور، خلبانها را میدانيد يا نه؟ هر ماهی بايد پرواز کنند و لو جنگی، چون اگر جنگ (مانور) نکنند يه ذره،ذره يادش میرود اينها يک کارهای مديريتی است. که آدم حضور ذهنی داشته باشد. الان.
الان شکم مديريت میخواهد، چيزی خوردن پروازها مسافربری دو خلبان دارد حق ندارند دو خلبان يک غذا بخورند يکی بايد کتلت و يکی بايد ماست بخورد يکی اگر نان سبزی میخورد ديگری بايد ساندويچ بخورد.چون اگر هر دو ساندويچ خورده، گوشت يا تخم مرغ اش فاسد بود، هر دو خلبان در يک لحظه درد دل و هواپيما میافتد بايد همين طور که هواپيما دو موتوره است شکمها هم دو موتوره باشد، اگر يک غذا شد ديگری سالم بماند وقتی بشر به عقلش میرسد در شکم مديريت راه بيندازد، خدا نبايد در احکام حکمت داشته باشد؟ منتهی همه حکمتها را ما نمیفهميم، مسافرها میگويند: يعنی چه که يک هواپيما تو آسمانها نيز تبعيض است اين گوشت میخورد اين پنير آخه نمیداند. خوشا بحال کسی که نمیداند بپرسد و اگر هم نفهميد نگويد اين، بگويد من فعلاً نفهميدم شايد بعد بفهمم، اصلاً خيلی عقل ما محدود و علم هم محدود است. اجازه به خودمان ندهيم که همه چيز را ما نمیدانيم ميگويم که آنوقتها که خوب میفهميم میگوييم (والله)، (بالله)، (والله)، (تالله)، اين کار درست است. آن وقتها که يقين داريم درست است بعد پشيمان نمیشويم به تعداد آدم هايی که در روی زمين پشيمان شدهاند که هر يکی از ما صد دفعه پشيمان شدهايم، به تعداد هر پشيمانی دليل بر اين است که آن وقتی هم که خوب میفهميم، خوب نمیفهميم ما گاهی وقتها خوبيهايمان بدی است. قران امام حسين (عليه السلام) بروم میفرمايد: «الهی من کان محاسنه و مساويه فکيف لا يکون مساويه»، «مساويه»: خدا يا خوبيهای من بدی، بديها که ديگه هيچی.
رعايت حقوق مردم در مراسم مذهبی
الان ببين ايام محرم چه میکنند؟ لخت میشوند روبروی زنها سينه میزنند لخت شدن روبروی زنها درست است بعد برای سياه کوبی بر میدارند ميخ را به مسجد به کاشی کاریها سياه پوش میکنند، بابا وقف است، کاشی کاری همين طور ميخ را میکوبد يعنی به هوای عشق به امام حسين (عليه السلام) اموال موقوفه را، بعد بلندگوی مسجد مردم آزاری میکند، جز اذان احدی حق ندارد صدايش را بلند کند، چه قرآن و چه مناجات و چه مداح، هيچ کس جز اذان کسی حق ندارد صدايش را بلند کند. صدای بلندگو و ميخ کوبيدن، سياه پوشيدن و راه بندان يعنی گاهی وقتها کارهای خوبمان خلاف است، بنابراين. از امام رضا (عليه السلام) پرسيدند چرا نماز ظهر و عصر را يواش میخوانيم و نماز ظهر و مغرب را؟ اين هم تا امروز صبح بلد نبودم. امام رضا (علیه السلام) فرمود: میدانی نماز بايد جلوه داشته باشد روز چون هوا روشن است نماز ظهر و عصر قيافه نماز جلوه نماز است اما شب که تاريک و صبح که تاريک، روشن، بايد با صدای بلند بخوانيم. که اگر کسی با چشمهايش نمیبيند، با صدا بفهمد يه کسی دارد اين جا نماز میخواند، نماز بايد علنی باشد ظهر و عصر چون با چشم جلوه دارد با صدا نياز به جلوه نيست ولی وقتی هوا تاريک شد چون جلوه چشمی ندارد بايد جلوه صوتی داشته باشد. البته باز اينها حکمت است کسی نگويد پس حالا که چراغها روشن است ديگه الان مغربِ و چراغ روشن، يواش بخوانيم ديروز (هفته گذشته يا جلسه گذشته) مثال زدم: اين چراغ قرمز لب چهار راه برای اين است که تصادف نشود، اصلش اين است حالا اگر نصف شب هم رسيديم و ماشين نبود باز هم بايد برای حفظ قانون ايستاد. نگوی مگر اين چراغ قرمز برای تصادف نيست؟ و الان دو بعد از نصف شب است و کسی هم توی خيابانها نيست پس گازش بدهيم باز هم خلاف است. يعنی يک چيزی که قانون شد وقتی هم که مورد نيست به خاطر حفظ قانون بايد ما عمل کنيم.
خوب خدايا! تو را به حق محمّد و ال محمّد روز به روز دين و عقل و علم و فهم و عمل و اخلاص و عمق و اتحاد و کمالات ما را روز به روز بيشتر بگردان.
خدايا! رهبر و دولت و امت و ناموس و نسل و آب و خاک و عزت و انقلاب ما را حفظ کن.
خدايا! عيدی تولد امام کاظم (عليه السلام). امام کاظم فرمود: روز به روز معرفت ما را به خودت زياد کن بدانيد که خدا از تو چه میخواهد.
خدايا! آنچه که از ما میخواهی ياد ما بده بگو و توفيق و خلوصی که عمل کنيم. بدانی که چی چی از دين بيرونت میکند. الان انواع هجومهای فرهنگی، ماهواره، اينترنت، ويديو، سمپاشی، انواع شايعه. ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند که يک جريانی به وجود آورند ايجاد شک کنند و نسل را از دين خارج کنند.
خدايا! همه طرحها و توطئهها را خنثی و نسل ما را در اين خطرها حفظ بفرما.
خدايا! قلب آقا امام زمان (عليه السلام) را از ما رازی بدار.
از تک تکتان متشکرم.
«والسلام عليکم و رحمة الله»