پيروزي جمهوري اسلامي ايران در عمليات والفجر ٨ و فتح فاو، موازنه نظامي – سياسي جنگ را به ميزان بسياري به نفع ايران تغيير داد و روند جنگ را پيچيدهتر كرد. اين اقدام ايران، بازتاب گستردهاي در محيط بينالمللي و منطقهاي داشت. دولت عراق نيز واكنش تندتري در ابعاد مختلف جنگ از خود نشان داد. ايالات متحده آمريكا، اين پيروزي را كه به استقرار نيروهاي ايراني در كنار مرزهاي كويت انجاميده بود، تهديد عمده براي منافع خود قلمداد كرد و در سطح منطقه دست به تحركات گسترده ديپلماتيك زد. در كتاب «عمليات والفجر ٨ مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي» با اشاره به مطلب فوق آمده است: جرج بوش، معاون رييس جمهور آمريكا به كشورهاي عربستان، بحرين، عمان و يمن شمالي سفر كرد و با مقامات اين كشور ها ديدار كرد. «ريچارد مورفي»، معاون وزير خارجه آمريكا نيز با طارق عزيز، وزير امور خارجه عراق ملاقات كرد. مهمترين محور گفتوگو در اين ديدارها، موضوع جنگ ايران و عراق بود. همچنين آمريكاييها اعلام كردند در صورت به خطر افتادن تردد كشتيها در خليج فارس، وارد عمل ميشوند و با همين دستاويز، چهار قايق خود را به بهانه تضمين امنيت كويت، گشت زني و محافظت از سواحل كويت وارد شمال خليج فارس كردند. علاوه بر اين، آمريكا در صدد برآمد تا با هماهنگي شوروي، خط مشي جديدي را در برابر جنگ ايران و عراق اتخاذ كند، شولتز، وزير خارجه آمريكا اعلام كرد:«ميان دو ابرقدرت براي پايان دادن به جنگ ايران و عراق، ابتكار تازهاي در جريان است».
وي همچنين گفت: « در اين مذاكرات (در استكهلم ) واشنگتن و مسكو به اين توافق رسيدند كه پايان يافتن جنگ به نفع آمريكا و شوروي است». اقدام ديگر مقامات آمريكايي، تلاش براي تصويب قطعنامه جديدي عليه ايران در شوراي امنيت سازمان ملل و همچنين تلاش براي كاهش قيمت نفت بود. آنها همچنين به كمك رسانههاي غربي با متهم كردن ايران به تروريسم و جوسازي درباره خريدهاي تسليحاتي، موج جديدي را عليه ايران به راهانداختند. راديو آمريكا در اين باره، به نقل از نشريه واشنگتن تايمز اعلام كرد: « ايران ٧٧ موشك زمين به زمين و ٦٠ موشك زمين به هوا كه قادر هستند هواپيماهاي ميگ – ٢٣ و ميراژ اف -1 را سرنگون كنند، از سوريه و كره شمالي تحويل گرفته است.» نشريه انگليسي آبزرور نيز نوشت: «ايران به تازگي از انبارهاي اروپايي ١٠ هزار موشك ضد تانك تاو ساخت آمريكا را به بهاي هر فرند ١٦ هزار دلار خريداري كرده است.» انستيتو مطالعات استراتژيك لندن نيز اعلام كرد: «چين در ماه مارس ١٩٨٥ ميلادي با فروش معادل ٦/١ميليارد دلار تسليحات از جمله ١٤ فروند جت شناسايي جي – ٦٠ ، ٢٠٠ دستگاه تانك تي – ٥٩ ، سلاح ضد تانك، موشكانداز و موشكهاي زمين به هوا به ايران موافقت كرده است.» اتحاد جماهير شوروي (سابق ) نيز پس از عمليات والفجر ٨ به موضعگيري در برابر جنگ پرداخت. از نظر گروميكو « موضع گيري شوروي در جنگ قابل تغيير نيست، چه وقتي كه عراق وارد (خاك) ايران شد و چه حالا كه ايران وارد (خاك ) عراق شده است» مقامات شوروي، جنگ را بيمعني و غيرضروري خواندند و تاكيد كردند كه جنگ بايد هرچه زودتر قطع شود. به علاوه شوارد نادزه، وزير خارجه شوروي و همچنين معاون وزير خارجه اين كشور با مقامات ديدار و گفتوگو كردند. مقامات رسمي شوروي در واكنشي جانبدارانه از عراق، گفتند كه مسكو از پيشنهادهاي صلح صدام براي پايان جنگ پشتيباني ميكند.
دبيركل سازمان ملل متحد از كشورهاي آمريكا و شوروي خواست كه از نفوذ خود استفاده كرده و جنگ را پايان دهند. رييس شوراي امينت نيز با تصريح اين مطلب كه ايران اين جنگ را عليه عراق ادامه داده است، همين درخواست را عنوان كرد. در حالي كه موفقيت ايران در عمليات والفجر ٨ رو به تثبيت پيش ميرفت، شوراي امنيت قطعنامه جديدي را در تاريخ ٢٤ فوريه ١٩٨٦ به شماره ٥٨٢، درباره جنگ به تصويب رساند. در بند ٣ اين قطعنامه آمده است:
«دبيركل از ايران و عراق بخواهد دو كشور بيدرنگ در زمين دريا و هوا، آتش بس را رعايت كرده و بلافاصله تمام نيروهاي خود را تا مرزهاي بينالمللي شناخته شده به عقب بكشند.»
اين قطعنامه در حالي به تصويب رسيد كه در قطعنامههاي قبلي شورا، در برابر حملات زميني، دريايي و هوايي عراق تنها به اظهار تاسف، آن هم بدون ذكر نام عراق، اكتفا شده بود، قطعنامه ٥٨٢ بلادرنگ مورد موافقت عراق قرار گرفت، اما وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به اين مصوبه در ١٧ اسفند ١٣٦٤ طي بيانيهاي اعلام كرد: «عدم موضعگيري صريح و قاطع در اين زمينه ( تعيين متجاوز ) نشانگر آن است كه شورا هنوز اراده سياسي لازم را در اين زمينه ندارد. بر اين اساس آن قسمت از قطعنامه كه به كل موضوع جنگ و خاتمه مناقشات مربوط ميشود، ناقص و بياعتبار و غيرقابل اجرا است. … اولين قدم براي حركت به سمت حل عادلانه جنگ، محكوميت صريح عراق به عنوان متجاوز است. كشورها و سازمانهاي عربي نيز نگراني خود را از پيروزي ايران آشكار كردند. عربستان سعودي در اقدامي جانبدارانه از عراق به تركيه پيشنهاد داد: در صورتي كه اين كشور روابط تجاري خود را با ايران قطع كند، ضرر و زيان مالي آن را به عهده ميگيرد. همچنين شاه اردن به ميانجيگري ميان عراق و سوريه براي آشتي دادن دو كشور پرداخت و شوراي همكاري خليج فارس نيز در ١٣ اسفند ١٣٦٤ تشكيل جلسه داد و عليه ايران موضعگيري كرد. مهمترين واكنش غرب و متحدان منطقهاي عراق در برابر اين عمليات، كاهش قيمت نفت بود كه با هدف كاستن از توان اقتصادي و درآمد ارزي جمهوري اسلامي ايران صورت گرفت. اين كاهش تا مرز بشكهاي شش دلار ادامه يافت. عربستان و ديگر كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس با افزايش توليد و اشباع بازار، نقش بسزايي در ايجاد اين وضعيت داشتند. عربستان اين اقدام خود را با عنوان استراتژي سهم بازار توجيه ميكرد و با اين عمل يك تا دو سال قيمت نفت را پايين نگه داشت.
از دست دادن فاو، چنان فشار مضاعفي را در سطوح داخلي، منطقهاي و بينالمللي بر رژيم عراق وارد كرد كه اين رژيم به اقدامات وسيع سياسي – نظامي دست زد. مهمترين اقدام عراق حمله به هواپيماي مسافربري ايران بود كه حامل چند تن از نمايندگان مجلس و شخصيتهاي سياسي از جمله آيتالله محلاتي، نماينده امام خميني (ره) در سپاه بود ، همچنين حمله به قطار مسافربري در ايستگاه هفت تپه خوزستان، حمله به مركز اقتصادي و صنعتي با تاكيد بر منابع( پايانه خارك، پالايشگاهها و …) و نيز اجراي عمليات هاي محدود تهاجمي موسوم به استراتژي دفاع متحرك از ديگر تلاشهاي عراق در اين زمينه به شمار ميروند.
پيدايش وضعيت جديد ميتوانست موجب تغييرات اساسي در جنگ و عمليات نظامي و بالطبع ايجاد دگرگونيهايي در منطقه خاورميانه شود، از اين رو بازتاب پيروزي ايران در فاو، در مقايسه با مقاطع پيشين جنگ، تنها با اوضاع پس از فتح خرمشهر قابل مقايسه است.
بازتابها:
نحوه برخورد رسانههاي غربي با پيروزيهاي رزمندگان اسلام همواره يك روند ثابت و منظم داشت. اين رسانهها با نزديك شدن زمان عمليات گسترده سالانه ايران كه معمولاً در زمستان هر سال انجام ميگرفت، اخبار و تحليلهاي خود را درباره منطقه عمليات آينده ارائه ميدادند و سعي ميكردند از اين طريق ضمن هشيار كردن دشمن، تصميم گيرندگان نظامي و سياسي ايران را دچار تزلزل و ترديد كنند.
با آغاز عمليات و كسب موفقيتهاي اوليه، فعاليت اين رسانهها بر ضعيف و كم اهميت جلوه دادن پيروزيهاي ايران معطوف ميشد، در نبرد فاو، تا يك هفته پس از شروع عمليات، فرماندهان نظامي عراق و نيز كارشناسان و ناظران سياسي – نظامي غرب درباره توانايي ايران در حفظ و تثبيت منطقه تصرف شده ابراز ترديد ميكردند؛ چنانچه روزنامه تايمز لندن نوشت:
«آنها قبلاً نيز به پيروزي كوتاه مدتي دست يافتهاند، ليكن تاكنون ثابت شده كه توانايي حفظ آن و اجراي عمليات طولاني با تمام ويژگيهاي لجستيكي را كه لازمه آن است، ندارند.»
راديو آمريكا نيز در تاريخ ٢٥/١١/٦٤ نظريه فوق را به نقل از خبرنگار صداي آمريكا به گونهاي ديگر مطرح كرد: «حملات تهاجمي ايران نشان ميدهد كه ايران در هيچ يك از پيكارهاي گذشتهاش پيروزي قابل ملاحظهاي به دست نياورده است.»
در اين باره، سفير عراق در ژاپن در مصاحبه به روزنامه يوميوري گفت: «اين بار هم مثل گذشته از هم پاشيدن و در هم كوبيدن نيروهاي ايراني به چند ساعت وقت احتياج دارد و بس .»
اما يك هفته بعد از پيروي ايران و مقاومت نيروهاي جمهوري اسلامي در برابر پاتكهاي وسيع دشمن و ناتواني عراق در عقب راندن رزمندگان اسلام، به تدريج لحن رسانههاي تبليغاتي قدرتهاي بزرگ نيز تغيير كرد. نبرد والفجر ٨ اوضاع سياسي منطقه را دچار دگرگوني شديد ساخت و وسايل تبليغاتي جهان را مجبور كرد تا با حساسيت بيشتري مسايل ناشي از پيروزيهاي ايران را دنبال كنند.
به همين جهت از اين پس شاهد توجيه علل ناتواني عراق در بازپس گيري فاو و موكول كردن آن به تغيير اوضاع جوي هستيم.
«آنتوني كردزمن» يكي از كارشناسان امور خاورميانهاي آمريكا در جنگ تحميلي، معضل اصلي عراق را در فاو چنين بيان ميكند: «مشكل اصلي عراق آن است كه نميخواهد متحمل تلفات شود، در صورتي كه ايران به خصوص در حمله اوليه آمادگي پذيرش تلفات سنگين را دارد. از جمله مشكلات هر جنگ آن است كه نميتوان بدون تحمل تلفات دست به ضد حمله زد. معمولا تلفات در ضد حمله پنج تا ده برابر آن در حالت تدافعي است. عراق ترجيح ميدهدبه جاي تحمل تلفات سنگين، بخشهاي كوچكي از خاك خود را از دست بدهد.»
روزنامه واشنگتنپست نيز نظريات كردزمن را به گونهاي ديگر بيان كرده است: «بزرگترين مشكل عراقيها، اجتناب آنها از متعهد ساختن پياده نظام خود به دفع حملات ايران است. آنها به جاي اين امر، استفاده از آتش توپخانه، بمباران جتهاي جنگنده و آتش راكت هليكوپترهاي جنگي را انتخاب كردهاند. چنين جنگهايي احتياج به انگيزه شديد و تعهد كامل سربازان دارد كه به نظر كارشناسان، در ارتش عراق نقصان آن مشهود است. بنابر اظهار يكي از تحليلگران نظامي، مجموعهاي از ملاحظات سياسي در عراق به فرماندهي نظامي فشار وارد ميكند و عمده تصميم بر آن است كه از دادن تلفات زيادي كه باعث نارضايتيهاي سياسي داخلي شود، اجتناب گردد.»
عراق در منطقه فاو به لحاظ غافلگيري در مكان و تاكتيك، در برابر رزمندگان اسلام دچار انفعال شد، لذا به رغم تلاشهايي كه انجام داد، نتوانست در عقب راندن رزمندگان اسلام موفقيتي كسب كند.
اعتراف به شكست:
با گذشت زمان و تثبيت موقعيت نيروهاي خودي در منطقه فاو و به دنبال گزارشهاي رسانههاي غربي، سخن فرماندهان و مسوولان عراق نيز رفته رفته تغيير كرد. توانايي جمهوري اسلامي در پشتيباني رزمندگان و پشتيباني هوايي منطقه عمليات و تامين آتش پشتيباني، سرانجام عراقيها را كه ابتدا حتي حضور رزمندگان اسلام در منطقه فاو را تكذيب ميكردند، مجبور ساخت تا ضمن اعتراف به شكست در اين نبرد، بازپس گيري آن را بسيار مشكل و دور از دسترس قلمداد كنند. در اوضاع جديد، عراقيها ديگر قادر به انكار حضور رزمندگان اسلام در منطقه فاو نبودند، تا آنجا كه «لطيف جاسم» وزير اطلاعات عراق در مصاحبه با «القبس» گفت: «مساله تصرف منطقه فاو از سوي ايرانيان به حدي آشكار بود كه ديگر نميتوانستيم آن را منكر شويم و براي ما ممكن نبود كه اعلام كنيم ايران وارد فاو نشده است.»
عراقيها به ناتواني خود براي بازپس گيري فاو نيز اعتراف نمودند: «عدنان خيرالله» وزير دفاع وقت عراق در مصاحبهاي اعلام كرد: «باز پس گرفتن شبه جزيره فاو از دست ايرانيان دشوار است. وجود باتلاقها و نمكزارها در اين سرزمين، مانع اصلي عملكرد واحدهاي عراقي هستند.»
«ماهر عبدالرشيد» نيز در اين باره گفت: «فكر نميكنم به اين زوديها عراق بتواند در پس گرفتن فاو كسب موفقيت سريعي را پيشبيني بنمايد.»
در عين حال كه عراق در آن وضعيت براي پاز پس گيري فاو توانايي نداشت، ليكن به لحاظ ارزش منطقه تصرف شده، به اين مساله واقف بود كه تنها باز پس گرفتن فاو ميتواند مجددا توان را به سود عراق بازگرداند.
خبرنگار راديو بي بي سي اهميت فاو براي عراق ميگويد: «باز پس گيري شبه جزيره فاو هنوز براي عراق يك اولويت كلي است و اگر عراق نتواند فاو را بگيرد، ممكن است روحيه معنوي و موقعيت صدام به طور خطرناكي ازبين برود.»
بدين ترتيب، عراق به ناچار و از موضع ضعف موقتاً از بازپسگيري فاو چشم پوشيد و اين مساله را به زمان ديگري موكول و رسما اعلام كرد كه در موقعيت فعلي قادر به بازپسگيري فاو نيست. اعترافات رسمي عراقيها و توقف اقدامات عملي آنها موجب گرديد رود تحولات سياسي – نظامي جنگ مورد ارزيابي مجدد قرار گيرد. در واقع تا پيش از اين به تثبيت منطقه تصرف شده در دست نيروهاي ايران با ترديد نظر ميشد و به توانايي عراق براي بازپسگيري آن اميدواري زيادي وجود داشت، ليكن اعتراف عراق به اين ناتواني، انعكاس نامطلوبي به زيان عراق داشت. راديو آمريكا به نقل از ناظران سياسي غرب در اين باره گفت:«عراق ظاهرا تصميم گرفته است كه كوششهاي خود براي بازپسگيري فاو، به خاطر تحمل بهاي گزاف نظامي- سياسي، دست بكشد.» هفتهنامه «لوموند» چاپ فرانسه نيز در تحليلي نوشت: «در ستاد ارتش عراق پذيرفته شده كه بازپسگيري فاو طولاني و پرهزينه خواهد بود.»
توجه به برتري نظامي رزمندگان اسلام:
با تثبيت موفقيتهاي رزمندگان اسلام در منطقه عملياتي فاو، طي دو ماه و نيم جنگ و مقاومت با اكثر يگانهاي ارتش عراق و زبدهترين آنها، موقعيت برتر نظامي جمهوري اسلامي مورد تاييد جهان قرار گرفت. قبل از فتح فاو، در عين حال كه به دليل تهاجمهاي پي در پي رزمندگان ابتكار عمل در دست ايران بود، اما عدم تثبيت مناطق تصرف شده موجب گرديده بود كه از نظر نظامي چنين ارزيابي شود كه عراق به دليل برتري هوايي، آتش توپخانه و لجستيك در اتخاذ مواضع دفاعي موفق بوده و توانسته است كنترل اوضاع را در اختيار داشته باشد، اما تصرف فاو و ناتواني عراق در بازپس گيري، نطقه پاياني بر تاكيدات پيشين مبني بر توانايي نظامي عراق بود.
يك هفته نامه نظامي در اين زمينه نوشت: «تا پيش از حمله ايران به بندر متروكه فاو، چنين تصور ميشد كه عراقيها كنترل اوضاع نظامي را در دست دارند.» خبرگزاري يونايتدپرس نيز به نقل از منابع اطلاعاتي خبري گفت: «تهاجم ايران به فاو بزرگرتين مشكل نظامي عراق در ٥ سال جنگ است. همچنين خبرگزاري رويتر به نقل از ديپلماتها گزارش داد: «موفقيتهاي اخير ايران به تصوير توفق نظامي عراق كه به دقت رسم شده بود، آسيب رسانده است. تغييرات نظامي بيشتر به زيان عراق، ميتواند به حكومت بغداد لطمه وارد سازد.» بنابراين، علاوه بر آن كه فتح فاو موقعيت نظامي عراق را تضعيف و متزلزل كرد، متقابلا موجب توجه جدي قدرتها خارجي به برتري نظامي رزمندگان اسلام شد. خبرگزاري رويتر به نقل از كارشناسان سياسي و نظامي در خليج فارس، اعلام كرد: «حملات موفقيتآميز ايران به عراق براي اولين بار به ايران امتياز نظامي بخشيده است و ميتواند نقطه عطفي در تاريخ جنگ پنج و نيم ساله خليج فارس باشد.»