متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاریخ پخش :: ۱۳۷۰/۹/۲۸
بسم الله الرحمن الرحیم
در خدمت برادران و خواهران دانشجو هستیم ، بحث به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه پخش میشود ، آذر سال هفتاد ، خوب در خدمت برادران من فکر میکردم که چه مسئلهای را مطرح کنم که مربوط به حوزه باشد و دانشگاه ، چیزی را ، پشنهادی را یکی از دوستان ، عزیزان کرد ، دیدم پیشنهاد خوبی است ، آن پیشنهاد این است که حضرت امام فرموده درباره حوزه و دانشگاه ، بیانی است از حضرت امام(رض) گر چه توی بیان ، من فتوکپیش را آوردهام ، پشت مجله حوزه هم این چاپ شده بود و یک جمله توش است که من زبانم نمیگردد بگویم ولی معذرت میخواهم از همه امت حزب ا . . . و از روح مقدس حضرت امام ، از همه مردم معذرت میخواهم من حرف امام را میخوانم منتها حالا یک کلمهای است که من اگر خودم باشم نباید بخوانم ، منتها چون حرف امام است میخوانم ، (هان ، ای حوزههای علمیه و دانشگاهها) ، این خطابش امام به حوزه و دانشگاه است ، (هانای حوزههای علمیه و دانشگاههای اهل تحقیق به پا خیزید و قرآن کریم را از شر جاهلان منتسک وعالمان متهنک که از روی علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و میتازند ، نجات دهید ، به پا خیزید و قرآن را نجات دهید ، حالا اینجاست که عرض کردم نمیتوانم بگویم ، یکبار دیگر از همه بینندگان و شنوندهها معذرت میخواهم و اگر نه خودم من همچین عقیدهای ند ارم و اینجانب ، امام میفرماید : (و اینجانب از روی حد و نه تعارف معمولی میگویم ، از عمر به باد رفته خود حسرت میخورم ، از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت تأسف میخورم ، عقیده ما اینست که بعد از امام زمان(عج) آبروتر از حضرت امام نیست ، اما خودش ، خودش را اینطور پایین میبیند ، مثل امیرالمومنین ، امیر المومنین ، بعد از رسول اکرم(ص) بهترین فرد کره زمین است ، اما مناجاتهایی که میکند ، آدم احساس میکند ، اینقدر به درگاه خدا التماس میکند و خودش را کوچک میکند و شماای فرزندان برومند اسلام ، حوزه و دانشگاه از توجه به شئون قرآن ، به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن و تدریس قرآن در هر رشتهای از آن ، آنرا تحت نظر و مقصد اعلی خود قرار دهید ، تا خدای ناخواسته در آخر عمر ، ضعف و پیری بر شما هجوم کرد ، از کردهها پشیمان و تأسف بر ایام جوانی نخورید ، همچون نویسنده ، این جملهای است از امام راجع به حوزه و دانشگاه در رابطه با اینکه قرآن ، قرآن مظلوم است . یک خورده میخواهم در باره قرآن صحبت کنم ، این قرآن چی است ، چرا مظلوم است ، الان ده ، سیزده سال از انقلاب میگذرد ، چقدر قرآن در حوزهها آمده ، چقدر قرآن وارد دانشگاه شده است ، لیسانس و مهندس فارغ ا لتحصیل دانشگاه در جمهوری اسلامی ، چقدر انسش با قرآن بیشتر از لیسانس و مهندس زمان شاه است ، چی شد ، چقدر هست ، کجا هستیم ، یک مقدار در باره عظمت قرآن ، ابعاد قرآن ، یک نکاتی را میخواهیم بگویم ، و از خداوند میخواهم که به من و همه شما عزیزان توفیق بدهد ، خودمان حداقل بتوانیم کاری بکنیم که قرآن پهلوی ما مهجور و متروک نباشد ، جملهای هم از مقام معظم رهبری است راجع به قرآن که آن را میخوانم .
حالا قبل از هر چیز ، راجع به قرآن و نامهای قرآن صحبت کنم ، قرآن لقبهایی دارد ، یک آیات ، القاب قرآن ، آیات «أَحْسَنَ الْحَدیثِ» زمر/۲۳ یعنی این کلماتی که میگویم همه آنها در قرآن هست ، قرآن به خودش گفته من آیه هستم یعنی نشانه «أَحْسَنَ الْحَدیثِ» بهترین حدیث هستم «أَحْسَنَ الْقَصَص» یوسف/۳ بهترین قصهها هستم ، دویست و شصت وهشت قصه در قرآن است ، بعضی از آنها کاملا قابل فیلمبرداری است ، یعنی یک سناریو است منتها داستانهای واقعیت دارد ، نه رمانهای خیالی ، هستند ، طراحان این قصهها ، انبیاء بودهاند یا طاغوتها ، «أُمُّ الْکِتاب» آل عمران/۷ برهان ، «بُرْهانٌ» نساء/۱۷۴ ، «بُشْرى» بقره/۹۷ ، قرآن میگوید من بشارت میدهم . این القابی است که در قرآن آمده است ، «بَصائِرُ» جاثیه/۲۰ ، بصیرت ، دید ، برای شما دید میدهم ، بیان هستم کلمه بیان هم در قرآن آمده است «هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ» آل عمران/۱۳۸ ، «بَیِّنَهٌ» انعام/۱۵۷ معجزه هستم ، «تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء» نحل/۸۹ روشنگرم ، تفصیل ، باز میکنم جملات پیچیده را برای شما ، حکمت هستم ، حکمت غیر از علم است ، علم محفوظات است حکمت دید است ، ممکن است یک کسی سواد خواندن و نوشتن نداشته باشد اما دید داشته باشد . حق است ، ذکر مبارک است ، رحمت است ، ، «صُحُفاً مُطَهَّرَهً» بینه/۲ است «صُحُفٍ مُکَرَّمَهٍ» عبس/۱۳ است ، « صراط مستقیم» است ، تمام این کلمات در خود قرآن آمده است ، «الْعُرْوَهِ الْوُثْقى» بقره/۲۵۶ است ، ریسمان محکم است ، عزیز است ، نفوذ ناپذیر ، علم است ، قرآن حکیم است ، عظیم است ، کریم است ، مبین است ، مجید است ، قیم است ، کوثر است ، مبارک است ، مصدق است ، یعنی تصدیق میکند ، کتابهای پیشین را ، یعنی نیامده زیرآب تورات و انجیل را بزند ، بارها گفته است : قرآنم آمدهام برای تکمیل ادیان ، نیامدهام که خراب کنم ادیان قبل را ، مصدق است ، مؤذه است ، مهمین است ، نور است ، این القاب قرآن که مقداریش را هم نخواندم ، حالا این چی است ، بحث ما امروز اینست چیست این امامی که نفر دوم است ، پهلوی ما بعد از امام زمان(عج) آبرومندترین افراد ، امامی که میلیونها ترسو را شجاع کرد . سلطنت دوهزاروپانصد ساله را ریشه کن کرد ، تحولی خداوند به دست او در ایران بوجود آورد . امام میفرماید : غصه میخورم چرا با قرآن بیش ازاین نبودهام ، یک دانشجو هست هم سن شماها ، سال سوم دانشگاهش است ، ایشان همه قرآن را حفظ است ، بنام آقای پرهیزکار ، که روزهای دوشنبه که ما در رادیو تفسیر میگوییم ، ساعت یک تا دو ، اول آن با صوت قرآن میخواند بعد من تفسیر میگویم ، صوت آن ، بارها مقام معظم رهبری به این آقای پرهیزکار که دانشجو است و حافظ قرآن است ، چندبار تا حالا فرموده : حاضرم خداوند عضوی از من را قطع کند و فلج کند که مثل تو حافظ قرآن باشم ، قرآن چی است کی است که رهبر انقلاب میخواهد ناقص الخلقه شود که با آن مأنوس شود ، ما باید فکر کنیم چی است ، چی چی قرآن ، نمیتوانیم بگوییم ، معلوم میشود ما توی باغ نیستیم ، معلوم میشود هنوز ما ، آخربیننده جوان وقتی بالغ شد حاضر است یک فیلم را دو ساعت ببیند برای یک لحظهای که دوستش دارد ، آن لحظه را ببیند یعنی دو ساعت حاضر است نبیند برای اینکه یک دقیقه آن را ببیند ، حتی اگر از دستش برود ، یک ده ، بیست تومان دیگه میدهد ، یه دو ساعت دیگه مینشیند ، که یک لحظه یکبار دیگه ، چی است ، اما یک بچه سه ساله شما به بچه سه ساله بگو آقاجون ، شهوت ، همینجور نگاهت میکند ، شهوت ، چون بالغ نیست هر چی بهش بگی نگاهت میکند ، ما نسبت به قرآن هر چی او بگوید ما نگاه میکنیم ، ما نسبت به قرآن بالغ نیستیم ، ما بالغ نشدهایم ، و اگر نه ، امامی که آخه امام میفرماید من از عمر خود تأسف میخورم ، چرا ، رهبر انقلاب میگوید میخواهم فلج شود عضوم که من مثل تو حافظ قرآن شود ، این چی است ، این مسئله چی چی است ؟ یا باید بگوییم آنها نمیدانند و یا باید بگوییم ما بالغ نشدهایم ، حالا آنها مسئله امیر المومنین هم هست ، بگذارید از امیر المومنین بخوانم برایتان که قرآن چی است ، آدم دیوانه میشود ، امیرالمومنین میفرماید : قرآن «نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ»(نهج البلاغه ، خطبه ۱۹۸) نوری است که هیچ وقت خاموش نمیشود ، هر چی دنیای علم پیش برود جلوه قرآن بیشتر میشود ، علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان ، استاد شهید مطهری فرمود : قرآن دوسال به دو سال باید تفسیرش عوض شود ، چون هرچه دنیا علم پیش میرود جلوهای پیدا میشود ، اه ، عجب ، تازه بعد از نشر کامپیوتر ، حروف قرآن را که میدهند به کامپیوتر ، مثلا میگویند آن سوره را که اولش میگوید بسم الله الرحمن الرحیم ، قاف سر و کار آن با «قاف» بیشتر است ، این چی است ، چه کتابی است که اول و آخرش یکجور است . آخه معمولا سخنران اولین دفعه که حرف میزند و مقاله مینویسد آبکی است ، کم کم ، کم کم بهتر میشود ، معمار خانه اولش با خانه پانصدمش فرق میکند ، هر کسی اول کار ناشی است ، و بعد متخصص میشود ، قرآن چه کتابی است که آیه اولش با آیه آخرش یکجور است ، فقر و غنا ، جنگ و صلح ، شهرت و گمنامی ، تمام حوادث بیست وسه سال ، اول و آخر اصلا مسئله یکجور است ، میفرماید : «وَ سِرَاجاً لَا یَخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا یُدْرَکُ قَعْرُهُ»(نهج البلاغه ، خطبه ۱۹۸) قرآن دریایی است که قعرش درک نمیشود ، علامه طباطبایی در تفسیر آیه صد سوره بقره میفرماید : این آیه ، یک میلیون و دویست هزار رقم معنا دارد ، چی است ، دریایی است که درک نمیشود ، «وَ شُعَاعاً لَا یُظْلِمُ ضَوْءُهُ»(نهج البلاغه ، خطبه ۱۹۸) شعاعی است که ظلمانی نمیشود ، نورش خاموش نمیشود ، «وَ شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ»(نهج البلاغه ، خطبه ۱۹۸) مرحمی است و شفاعی است که «لَا تُخْشَى» آدم وحشتی ندارد از «أَسْقَامُهُ» معمولا یک آمپول و قرصی که آدم را خوب میکند ، دردی را خوب میکند ولی همین موجب یک درد دیگه میشود ، لذا حدیث داریم «شرب الدواء للجسد کالصابون للثوب ینقیه و لکن یخلقه»(شرحنهجالبلاغهابنابىالحدید ، ج۲۰ ، ص۳۰۰) دواء مثل صابون است ، صابون لباس را تمیز میکند اما استحکام لباس را کم میکند یک کسی که دوهزارتا قرص بخورد ، دیگه آن استخوان بندی و دستگاهش آن دستگاه قبلی ، درست است قرصها درد آن را موقتا آرام کردهاند مثل صابون تمیز میکند اما استحکام نخ را از بین میبرد ، ولی میفرماید این شفاعی است که که اینطور نیست که قرصی را بخوری شفا پیدا کنی ولی یک مرض دیگه دنبالش باشد . ماجرا چی است ، ما هنوز به سراغ قرآن نرفتهایم ، ببینیم قرآن چی میگوید ، امیرالمومنین در باره قرآن میفرماید : «طبیان لا تهتم ارکان افضل کل شیء» از هر چیزی «الْقُرْآنُ أَفْضَلُ کُلِّ شَیْءٍ دُونَ اللَّهِ»(بحارالأنوار ، ج۸۹ ، ص۱۷) باز من توش میزنم همه را نمیخوانم ، قرآن میفرماید «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ» حشر/۲۱ قرآن مواد منفجره است ، آیهاش هم این است «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ» اگر قرآن را بر کوه نازل کنیم کوه تکه تکه میشود ، بعد میگوید : این قرآن را بر انسان نازل کردیم ، تکان نخورد ، این چی است ، باید ببینیم این قصه چی چی است ، میارزد که بعداز ده ، سیزده سال ، بنشینیم ببینیم چی چی است ؟ چی چی است که حضرت امیر المومنین میگوید ، خوب ، «فِیهِ خَبَرُکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُمْ وَ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَوْ أَتَاکُمْ مَنْ یُخْبِرُکُمْ عَنْ ذَلِکَ لَتَعَجَّبْتُمْ»(کافى ، ج۲ ، ص۵۹۹) اخبار شما در قرآن است و اخبار پشینیان هست ، عوامل سقوط ملتها و عزت ملتها ، فلسفه تاریخ توش است ، چطور زد که یک امت عزیز شدند ، چطور شد یک امت ذلیل شدند ، «وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُمْ» خبر کسانی است که بعد از شما هستند ، هم اخبار روز دارد ، هم اخبا رگذشته دارد و هم اخبار آینده دارد ، امیرالمومنین میفرماید : «وَ خَبَرُ السَّمَاءِ» اخبار آسمانها هم دارد ، قرآن وقتی میگوید «ِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ» معارج/۴۰ قدیم میگفتند مشرقها و مغربها چی است ، یک مغرب است و یک مشرق ، خلاص ، این بعد از این که کروی بودن زمین وحرکت زمین روشن شد ، معلوم شد ، که هر لحظه برای گوشهای هر مشرقی «رَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ» خدای مشرقها و مغربها ، بعد معلوم شد ، «یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» نمل/۲۵ آیه قرآن است «خَبء» یعنی گیاه ، آسمان «یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّماواتِ» ، قرآن میفرمایدکه «وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَهٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ» یوسف/۱۰۵ «وَ کَأَیِّنْ» یعنی چه بسا «مِنْ آیَهٍ» چه بسا آیاتی است که ««وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَهٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها» د رحالی که «وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ» این آیه در قرآن است چه بسیاری آیههای در آسمانهاست که بشر مرور میکند بر آن ، اما غافل است ، قدیم که هواپیما نبود ، مینشستیم میگفتیم در آسمانها آیاتی است انسان مرور میکند بر آنها ، مراد از مرور یعنی نگاه ، مرور میکند یعنی نگاه میکند آخه نگاه کردن یعنی مرور است . شما اگر نگاه کردی به یک جا ، باید بگی مرور کردم ، بشر سوار هواپیما که شد ، وقتی رفت از توی ابرها و بالای ابرها و اینها میشه گفت واقعا «وَ کَأَیِّنْ» «یَمُرُّونَ» حالا میشود «یَمُرُّونَ عَلَیْها» تا آدم سوار نشود هواپیما معنیاش را نمیفهمد ، هر چی علم پیش میرود حالا آدم میفهمد آهان این بود ، انسان تقصیری ندارد ، به مقدار اطلاعاتش چیز میفهمد بگذار یک مثل بزنم ، پنجاه سال پیش توی بازار ، عدسی ، حلیم ، آبگوشت کله و . . . بود ، اینقدر ساندویچ نبود ، معجون نبود ، بنابر این چون ساندویج و آب میوه و معجون نبود ، پنجاه سال پیش اگر کسی به پدربزرگها میگفت بیرون غذا خوردم ، ذهن ما به سمت ساندویج ، نمیرفت ، بعد که یک چیزی کشف شد ، ذهن توسعه پیدا میکند ، یعنی آیات قرآن هم همینطور است بر اساس «وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَهٍ» «ِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ» سعدی میگوید در هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر میگردد مفرح ذات است ، پس در هر نفسی دو نعمت موجود است امام صادق میفرماید : نه خیر درهر نفسی الاف چند هزار ، بالاخره سعدی درست میگوید یا امام صادق ، سعدی هم مرد دانشمندی است ، سعدی میگوید در هر نفس دو تا ، امام صادق میگفتیم ، میگه چندهزار تا ، حالا مثلا دویست سال پیش ، ما میگفتیم ، میگه چندهزار تا ، چند هزار تا نشد ، یکی ، دو تا ، ما چند سال پیش اگر مینشستیم هی یک نفس میبردیم ، یه نفس میبردیم ، میگفتیم : امام صادق چرا میگوید : نمیفهمیدیم ، میگفتیم به نظرم سعدی درست گفته است ، چون بالاخره هر چی شما هن و هن کنی ، در هر یک منی چند هزار نفس نیست ، یعنی چی که آدم در هر نفسی چندهزار نعمت ، گیج میشدیم ، حالا میگویند چه ، حالا میگویند انسان ، نفس که میکشد ، اکسیژن میگیرد و کربن پس میدهد ، برگ درخت ، البته این برگ پلاستیک است . برگ درخت ما اکسیژن میگیریم کربن میدهیم ، برگ درخت کربن میگیرد اکسیژن پس میدهد و اگر این برگ درخت با من همکاری نکند فردا شب من خفه هستم ، پس در هر نفسی ، هر برگی ، در اکسیژن سازی کمک میکند ، توی اقیانوسها ، هر روز چند هزار ماهی میمیرند ، نهنگها ماهی مردهها را میخورند ، ماهی مردهها را که خوردند آب اقیانوسها خوب میشود ، اگر نهنگها بگن از فردا گوشت تازه ، اصلا ماهی مرده نمیخوریم ، اگر نهنگها این ماهی مردهها را نخورند ، این ماهی مردهها آب اقیانوس را بدبو میکنند آب اقیانوس بدبو شود ، تنفس برای شما مشکل میشود ، پس ، در هر نفسی ، هر نهنگی و هر برگ درختی ، بعد میرسیم که اوه ، درست گفته ، توی قرآن هر کلمهاش اینست ، پریروز مهمان داشتیم از کانادا آمده بود ، ایشان فوق لیسانساش را اینجا گرفته ، رفته کانادا ، دکترای تبلیغات و ارتباط بگیرد ، بهش گفتم : چی چی میخوانید شما اونجا ، بالاخره ، ما چند سال مبلغیم ، دکتریم ، آمپول زنیم ، نمیدونم لیسانس ، چی چی ، برای ما ، آخر من خودم چند سال مبلغم دیگه ، شما که رفتهای دکترای تبلیغ بگیری ، مثلا تو چی چی بلدی که ما بلد نیستیم ؟ گفت : نه روش ایجاد ارتباطات که هر کسی را مخاطبش را ، یعنی باهر مخاطبی یک جوری برخورد میکنیم . یک خورده از این حرفهای استاندارد زد ، اون خوب از کانادا برگشته است و تحصیل کرده است ، ما هم یک شیخ شبون و نشستیم نگاهش کردیم که مثلا این آقا رفته دکترای تبلیغات بگیره مثلا چه خواهد کرد ، گفتم : آقا میشود بگویی چی چی ؟ ارتباطات چی ؟ بالاخره یک خورده که حرف زد ، گفتم خوب اینها را که بلدیم ما ، منتها شما اسم رویش میگذاری ، آنوقت میگی دکتر شد ، اینها مایه هاش توی قرآن هست ، بگذارید یک مثل بزنم ، حضرت موسی عصایش را که میانداخت چی میشد ، مار میشد ، یک جا میگوید «کَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً» نمل/۱۰ «جَانٌّ» یعنی مار باریک ، یک جا میگوید وقتی عصایش را انداخت «حَیَّهٌ تَسْعى» طه/۲۰ «حَیَّهٌ» یعنی مار معمولی ، مار عادی ، «حَیَّهٌ» یک جا میگوید وقتی عصایش را انداخت «هِیَ ثُعْبانٌ مُبینٌ » اعراف/۱۰۷ ثُعبان یعنی اژدها ، بالاخره عصا انداخت مار باریک شد ، مار عادی شد ، مار بزرگ شد ، چی چی شد ، قرآن را که وارسی میکنیم میبینیم ، سه مرحله است ، اولین دفعه که که خدا به موسی گفت : موسی اساعه شدی پیغمبر ، به چه دلیل عصات را بنداز ، عصاش را انداخت ، لحظه اول مار باریک بود ، چون اصلا اگر همان لحظه اول اژدها میشد خود موسی غش میکرد ، اونجا برای دفعه اول ، مار باریک بود ، برای مردم عادی که آمد گفت مردم توجه توجه ، من اکنون پیغمبر شدهام ، معجزه ، عصا انداخت ، مار عادی شد ، طاغوت زمان ، فرعون چون خیلی قلدر بود زیربار نمیرفت مار را که انداخت برای آن اژدها شد ، خوب این هر مخاطبی ، یکجوری ، من خلاصهاش را به شما بگویم ، گیجم ، کلمهای در قرآن نیست مگر اینکه چند تا نکته توش باشد . حیف که جدی نرفتیم سراغ قرآن ، اینی که ما رفتیم سراغش ازشمس کورت ، کورت ، نمیدانم تجوید و فلان ، این پوست قرآن است . روح قرآن چی است ، اخبار طبیعی ، اخبار غیبی ، بخصوص که اگر آدم بتواند در قرآن شیرجه برود ، یعنی آیات را بتواند به هم پیوند بزند یه چیزهایی خیلی نوی در میاید «ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ»(نهجالبلاغه ، خطبله ۱۵۸) امیرالمومنین فرمود این قرآن است ، بنشین ذکر کن از آن نکته در بیاور ، من یک چیزی را چند سال پیش ، شاید پنج ، شش سال پیش یکوقت گفتهام ، یکوقت من تو خونه نشسته بودم این حدیث را دیدم «الْمُؤْمِنُ مِرْآهُ الْمُؤْمِنِ»(تحفالعقول ، ص۱۷۱) مومن آینده مومن است ، آینه که جیبتان نیست هیچ کدام ، مومن آینه مومن است ، یک آینه برداشتم گفت مومن آینه مومن است یعنی چه ؟ فرض کنید این آینه ، نگاه کردم و گفتم مومن آینه مومن است یکخورده فکر کنم ، آینه عیب را بزرگ نمیکند ، مثل ذره بین ، تو هم عیب مردم را بزرگ نکن . دو آینه وقتی عیب را میگوید داد نمیزنه ، تو هم داد نزن ، یواش بگو ، سه – آینه از صفایی که دارد عیب من را میگوید : غرض و مرض و کینه و عقدهای ندارد ، تو هم از صفا انتقاد کن ، نه رو خط بازیهای سیاسی و عقدههای شخصی . آینه عیب را روبرو میگوید ، پشت سر نمیگوید ، شماهم عیب را به خودش بگو ، پشت سرش نگو ، آینه مراعات پست و مقام را نمیکند ، هر که باشد عیب را میگوید ، تو هم حرفت را بزن نترس ، آینه را بزنی بشکنی ، ریزهاش بکنی ، تیکه هایش را هم برداری باز میگوید : این عیب را داری ، مومن اگر تکه تکهاش هم بکنی ، آینه وقتی خودش عیب را میگوید که گلی و خاکی و غبارزده نباشد ، هی ، ما چیزی را نگاه کردیم تو آینه ، یه چیزی از در آمد ، بعد هم با دوستانمون که صحبت کردیم تا بیست و شش نکته شد ، همین که میگویم ، «الْمُؤْمِنُ مِرْآهُ الْمُؤْمِنِ» مومن آینه مومن است همین ! ! ، بسم الله الرحمن الرحیم ، بنام خداوند بخشنده مهربان ، همین ! ! امیرالمومنین میفرماید : من در تفسیر بسم الله اگر نکات علمی بگویم ، چند بار شتر دفاترش پر میشود و آخرش تمام نمیشود ، دروغ که نیست ، جنگل چیست ؟ همین درختهای بیخودی ، ولی جنگل شناس که میاید میبیند ، صدها نوع مواد از این درختها ، نفت چیست ؟ همین که توی چرا غ است ، ماعوام هستیم یعنی که به ما که میگویند قرآن ، مثل این که به عوام میگویند ، جنگل ، نفت ، به یک عوام که میگی نفت ، میگویدهمین که در چراغ است ، جنگل ، درختهای بیخودی ، الان ما نسبت به قرآن عوام هستیم ، ببخشید ، از عوام ، چی بگم ، دروغ بگم یا راست ، از عوام ، این قرآن یه چیزی درونش است ، باید کشف کرده بگذارید .
مطلب چهارم اینست که در عین حال که اساس در حوزهها فقاهت است ، به مناسب هفته حوزه و دانشگاه است . قرآن هم باید بیاید توی دانشگاه ، هم باید ، معطل این کتابهای معارف نشوید کتابهای معارف را برای ترم ، واحد و نمره بخوانید و نمره بگیرید یک عقیدتی ، ایدئولوژی ، چیزی ، که رفوزه نشوید ، اما اگر بار علمی خواسته باشید ، باید خودتان علاوه بر کتابهای دانشگاه ، خودتون مطالعه کنید ، بچههای دبیرستانی هم همینطور هستند ، این درسهای که میخوانیم ، برای نمره است که مدرک دیپلم را بگیریم اما با دیپلم آدم دانشمند نمیشود ، با لیسانس هم نمیشود ، باید اضافه ، درسهای حوزه همینطور است حوزه تعطیلاتش را که حذف کنیم ، تابستان است ، ماه رمضان است ، محرم است ، مثل دانشگاه ، تعطیلات زیاد است ، آن طلبههایی ملا هستند که در ایام تعطیلی هم برای خودشان . . . . باید از تو بجوشد ، چیزی که آدم از بیرون میگیرد ، کم است ، باید مایه از تو باشد ، میفرماید که مطلب چهارم اینست که در عین حال که اساس درحوزهها فقاهت است ولیکن از دیگرعلوم اسامی نباید غفلت شود یا مثلأ ازقرآن مقام معظم رهبری به حوزه فرمود ، تلویزیون هم پخش کرد ، ازقرآن نباید غافل شویم ، علم قرآن یا شناختن قرآن ، فهم قرآن ، حالا علم قرآن هم یا گاهی علوم قرآن هست ، من الآن درکتابخانهام شمردم ، حدود پنجاه تا کتاب دارم درباره علم قرآن ، قرآن چند تا تشدید دارد مد دارد ، قرا ، خطا ، تجوید یعنی مثل اینکه ادم برود مسجدالحرام ، پایهها و بلندگوها و سنگها را بشمارد ، مسجدالحرام این نیست ، علم قرآن باز غیر از روح قرآن است ، علم قرآن شناخت قرآن ، فهم قرآن ، انس با قرآن است .
یک حدیث بخوانم برایتان ، هر چی از امام رضا سوال میکردند با قرآن جواب میدادحضرت زهرا(س) خادمی داشت بنام فضه ، بیست سال از آن سوال کردند با قرآن جواب میداد ، بیست سال هر چی از آن پرسیدند با قرآن جواب میداد ، میگفتند : اسم شما چی است ؟ یک آیهای از قرآن میخواند .
مطلب چهارم اینست که در عین حال که اساس در حوزهها فقاهت است ، لیکن از دیگر علوم اساسی نباید غفلت شود مثلا از قرآن نباید غافل شویم ، علم قرآن ، شناختن قرآن ، فهم قرآن ، انس با قرآن ، باید به عنوان یک رشته در حوزهها وجود داشته باشد ، طلاب ما باید همه و یا لااقل بخشی از قرآن را حفظ کنند ، باید با آن مأنوس باشند ، بسیاری از مفاهیم اسلام در قرآن است ، ما اگر تنها در فقه بخواهیم بحث کنیم به فکر آنها نمیافتیم ، انزوای قرآن در حوزههای علمیه و عدم انس ما با قرآن ، ما را تنگ نظر خواهد کرد . باز ایشان میفرماید آنقدر که در روایت کار میکنیم در قرآن کار نمیکنیم ، باز ایشان هم یک کلمه متاسفانه دارد ، پیام مفصلی ایشان در باره قرآن داده ، انس با قرآن .
برادرهای دانشجو ، ما تقاضا میکنیم ، برای حفظ این سفارشاتی که خود قرآن میگوید : من نورم و برهانم و معجزه هستم ، ذکرم و تذکره هستم و کتاب مجید و کریم هستم وآن سفارشاتی هم که حضرت امیر میکند ، آن سفارشاتی هم که رسول اکرم(ص) میکند و آن سفارشاتی که بنیانگذار جمهوری اسلامی میکند و آن سفارشاتی که مقام معظم رهبری میکند و با این همه سفارش باید لااقل شک کنیم که نکند اسراری است که ما محروم هستیم ، برویم به سراغ قرآن ، چه جوری ، نه بعنوان درس و واحد و ترم ، بعنوان عشق به قرآن ، بعد از نماز صبحمان یک سطر بخوانیم ، شبها خیلی طولانی است من به شما عرض میکنم ، شما حیف هستید وقتتان را صرف فیلم کنید و شما فیلمسازید نه فیلم بین ، برادرها در مقرهایی که مستقر هستید ، خوابگاهها ، در میان شما عزیزانی هستند روخوانی قرآن را راحت بلد هستند افرادی هستند ضعیف هستند ، دوره خوبی است ، دوره دانشجویی ، میتوانید چند لحظه شبی یک ربع ، عارتون هم نشه ، عارمون هم نشه ، شبی یک ربع ان آقا بشود معلم ، اصلا همسایهها ، ساعت پنج غروب میشود تقریبا شبهای زمستانی پنج و شش و اینها غروب میشودو ساعت ده تقریبا میخوابند ، این پنج ساعت خوب آدم یک ساعت با خانوادهاش میگه و میشنود ، یک ساعت هم شامی و یک ساعت هم اخباری و بالاخره هر کاریش بکنیم یه دو ساعتی میماند همه همسایهها مردم ایران قرآن را بلد نیستیم ، ضعف است یک زمستان امسال تصمیم بگیردی تو هر کوچه ، یک نفر قرآن بلد است و صداش بزنید بگید آقا ، چون شما قرآن بلد هستی ، ما شبی یک ربع بدون پذیرایی ، شبی یک ربع ما میآییم خونه شما و یا شما تشریف بیاور خانه ما . ما پنج نفریم یاد بگیریم ، نکند اگر اتاق هایمان کثیف شد سراغ رنگ کاری میرویم ، درمان تاب برداشت سراغ نجارمی رویم ، شیشه شکست دنبال شیشه بر میرویم ، اما عمری قرآن بلد نیستیم ، در خانهای که این آقا قرآن بلد است نمیزنیم ، در دانشجوهای ما ، الان ما در ایران افرادی را داشتهایم که در دنیا اول شدهاند ، استعداد ایرانی زیاد است اگر شما تصمیم بگیرید ، لااقل قدم اول ، آخه ، ما این حرفها را که میزنیم مال کلاس چندم است که قرآن «بحری» نوری است که خاموش نمیشود ، دریایی است که به قعرش نمیرسیم ، شعاعی است که تا مهتابش کم نمیشود ، شفاهی است که هیچ مرضی دنبالش نیست ، افضل از هر چیزی است اینها که دروغ نیست ، که آنوقت ما ، حالا توی روخوانی قرآن گیریم ، این زشت است ، قرآن اینقدر اسرار دارد ، که رهبر انقلاب میفرماید : حاضرم عضوی از بدنم فلج شود و انسم با قرآن بیشتر شود ، این قرآن اینقدر اسرار داشته باشد ، آنوقت ما روخوانی قرآن را هم بلد نباشیم ، خطاب به حوزه و دانشگاه ، حوزههای علمیه بحمدالله برخلاف حوزه علمیه نجف که قرآن کم توش بود ، در قم اخیرا ، این دو سه ساله ، قرآن ارجی گرفته است ، امیدوارم حوزه ما برسد به جایی که ، التبه من طلبه هستم ممکن حرفی که میزنم قر را از طرف علما و مدرسین حوزه و جامعه به من بگویند ، به توچه ، تو چه کاره هستی ، بسم الله الرحمن الرحیم ، من هیچ کاره هستم اما یه حرفی که میتوانم بزنم ، و این حرف اینست ، چه مانعی دارد یک مقداری از حقوقی که به طلاب داده میشود بر اساس قرآن باشد ، همینطور که درسهای حوزه درجه بندی است یک درس مثلا ماهی دو تومان میدهند تا ماهی شش تومان . بیشترین حقوق حوزه هفت تومان است . یعنی از ماهی هزارتومان طلبهها دارند تا ماهی هفت تومان ، آنهایی که ده ، دوازده سال سابقه دارندامتحان کتبی و شفاهی و ازدواج کرده باشند ، از هفت خان رستم که رد شوند ماهی هفت تومان دارند ، بندگان خدا ، حالا چه مانعی دارد که قرآن یکخورده جدیتر باشد ، بحمدالله حوزه نسبت به قرآن تکان خوبی خورده حوزه قم ، حوزه شهرستانها ، بعضی هاشون هیج تکان نخوردهاند ، دنبال همان درسهای قدیمی هستند ، مثل همان زمان ناصرالدینشاه ، به امید اینکه اصلا ما ادبیات ، اول که میخواستند به ما فاعل و مفعول درس بدهند ، به ما گفتند «ضرب زید عمروا » خوب این را میگفتند : «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَهً طَیِّبَهً» ابراهیم/۲۴ مثلا که آیه قرآن هم ، ما که داریم میرویم ، میشد ادبیات ما یکجوری برنامه ریزی بشود که اُنسمان با قرآن بیشتر شود ، برادرهای دانشجو ، استادی را بگیرید د رخوابگاهتان ، از نژاد و از تیپ و هم سن سالهای خودتون ، شبی یک ربع پهلوش درس قرآن بخوانید بعد ترجمه قرآن ، بعد تفسیر قرآن ، ما باید راجع به قرآن مأنوس باشیم ، آدم خجالت میکشد که به ما بگویند مثلا در کشور پاکستان ، پانصدهزار جوان حافظ قرآن است درجمهوری اسلامی کم ، ما بحمدالله در ایران دختر ۹ سالهای پیدا کردیم که حافظ باشد ، بحمدالله پسر دوساله پیدا کردیم که تمام قرآن را حفظ باشد ، بحمدالله خانمی پیدا کردیم که تمام قرآن را حفظ باشد . دانشجو پیداکردیم و داریم که همه قرآن را حفظ باشد . در میان طلاب بحمدالله جمعیتی هستند ، بخش عظیمی از قرآن را حفظ هستند ، ما از رفقای تفسیر نمونه بعضی از رفقا مون همه قرآن راحفظ هستند . بحمدالله جمهوری اسلامی ما در این چند ساله که وزرایی بودند ، چند تا وزیر بودند که همه قرآن را حفظ هستند ، در شورای نگهبان داریم که همه قرآن را حفظ است حافظ قرآن در خیلی جاها داریم ، در حوزه داریم ، در دانشگاه داریم ، تو بازار داریم ، تو سپاه داریم ، بنا را من دیدم ، بنا که یک پایش هم در جبهه قطع شده بود ، تمام قرآن را حفظ است ، بنا هم هست . این پیداست که میشود حالا این رو خوانی قرآن است بعد ترجمه قرآن ، یک مقداری مسئله قرآن زنده بشود ، آخر حرفم هم نه قرآن ، اذان هم همینطور ، بیاییم تو خونهمان اذان بگوییم ، یک جا پیدا شود که اینجا خوابگاه دانشجوهای مسلمان است خوابگاه دانشجوهای آلمانی و فرانسوی نیست ، دویست و سیصد تا جوان است یکی از شما اذان بگوید ، و اگر شما الان الله اکبر نگویی فردا ، به هرحال روی اذان عنایت شوید ، من آخر حرف یکبار دیگه حرف هام را میزنیم . هایای حوزههای علمیه و دانشگاههای اهل تحقیق ، به پا خیزید و قرآن کریم را از دست جاهلان متنسک و علمای متهنک که از روی علم و عمد به قرآن و اسلام تاخت و میتازند ، نجات دهید ، حوزهها و دانشگاه را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید . تدریس قرآن درهر رشتهای از آن ، صحت نظر و مقصد اعلی خود قرار دهید ، مقصد اعلی ، اینکه میگویم صحت نظر و مقصد اعلی ، یعنی حوزه هنوز به حرف امام نرسیده است چون حوزه تفسیر اسم آن را گذاشته درس جمعی ، قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن را تدریس قرآن را هر رشتهای ، مهندس راه و ساختمان میخواهد بشود . پزشک میخواهد بشود ، اقتصاد دان میخواند بشود ، قرآن در هر رشتهای از آن را صحت نظر و مقصد اعلی خود قرار دهید ، امید اینکه این بحث امشب ما ، به فکر بیندازد ، بسیاری از زنان با سوادی که قرآن بلد نیست در خانه همسایه را بزنند و خواهری که قرآن بلد است بگویید خواهر ، شبی یک ربع بیا درس بده ، منتها تشکیلاتی نکنید ، پذیرایی و میوه و شام را حذف کنید ، خیلی تعاونی حساب کنید که مشتریش زیاد بشود بدون زنگ و ننگ ، خدا میداند که اگر در هر کوجهای ، مردمی جمع شوند ، خونه یک نفر قرآن یاد بگیرند ، این معلمه چقدر محبوب میشود ، چون مردم وقتی میبینند ما قرآن را از این یاد گرفتهایم خدا اجرت بدهد فرهنگیان ما آنهایی که قرآن بلد نیستند . پهلوی آن دبیری که بلد است ، دانشجوهای ما پهلوی آن که بلد است ، تو ارتش آن ، سربازی که قرآن بلد است بشود معلم ، آن سربازی که بلد نیست . یک حرکتی بکنیم روی قرآن را بتوانیم بخوانیم . این کلاس اول است شما که حافظ قرآن هستید توی همین دانشگاه علم و صنعت گفتند بیشترین شهید را شما دادهاید ، شما محافظ قرآن که هستید بیاید حافظ قرآن هم باشید ، کشورهای دیگه حافظ قران دارند ، محافظ قرآن نیست ، یعنی قرآن را حفظ هستند ، اما در کنفراس مادرید هم شرکت میکنند ، گردن هم پهلوی ابر قدرتها خم میکنند ، آنها حافظ قرآن هستند اما محافظ قرآن نیستند ، و ما محافظ قرآنیم . حافظ قرآن کم هستیم ، بنابر این حالا که ما به مغز قرآن ، به متن قرآن ، و عنایات قرآن ، عنایت داریم ، روخوانی قرآن ـ توجه به قرآن ، تظاهر به اذان ، خدا میداند دانشجوها اگر همت کنند و همه شما در خوابگاه یک اذان قشنگ بگویید بعد مسجد بغل دانشگاه ، مسجد بغل خوابگاه ، را احیا کنید . این ارتباط میشود حوزه و دانشگاه اینست ، منتها عرض کردم ، روحانی و هیات امناء و اینها هم باید برنامه شون را یکجوری کنند که توافق بشود ، خدایا من که نمیفهمم قرآن چی است ، ولی حضرت امیر میگوید : دریایی است که احدی به عمقش نمیرسد ، ما نفهمیدیم مثل بچه دو ساله که میگویند شهوت چون بالغ نشده اصلا نمیفهمد یعنی چه ، ولی یک مزهای دارد قرآن ، خدایا آن مزهای را که قرآن دارد ، آن مزهای که عرفان و معرفت دارد ، آن مزهای که مناجات و نماز دارد ، چون امام میگوید : مزه «حلاوت» یعنی شیرینی «حلوا» ، حلوا و حلاوت خدایا شیرینی عبادت را به ما بچشان ، معلوم میشود قرآن و عرفان و معرفت و مناجات یک شیرینی دارد ، که ما نچشیدهایم ، خدایا آن مزه معنویت را که به اولیائت چشاندی ، برای همیشه به همه ما بچشان ، به ما توفیق بده قرآن رااز مهجوریت بیاوریم بیرون . که رسول الله روز قیامت از ما شکایتی و قرآن از ما شکایتی و مسجد از ما شکایتی نداشته باشد . چون حدیث داریم روز قیامت هم مسجد شکایت میکند و هم قرآن شکایت میکند ، خدایا ما را مورد شکایت رسول الله ، اولیاء و شهدا و انبیاء قرار نده .
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»