متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاریخ پخش :: ۱۳۷۰/۸/۱۶
بسم الله الرحمن الرحیم
خوشحالم و افتخار میکنم که در خدمت پدر و مادرهای عزیز هستم که به خاطر رسیدگی به مسائل آموزش و پرورش منطقهشان احوالپرسی از معلم و مدیر و مسئول منطقهشان جمع شدهاند و اگر در تمام ایران افراد مثل من نباشند مثل شما باشند احوال بچهشان را از آموزش و پرورش بپرسند کمبودهای آموزش و پرورش را جبران کنند. تعاون و همفکری و همدلی باشد آموزش و پرورش هیچ مشکلی ندارد و اگر آموزش و پرورش هیچ مشکلی نداشت، موتور جمهوری اسلامی قوی است بیشترین بودجه و همت باید صرف آموزش و پرورش شود من به عنوان یک طلبه این جا شهادت میدهم که اگر حساب کنند سخنرانیهایی که من برای بزرگسالها در خیابان بازار کردم در کل عمر ۴۶ سالهام شاید ۲۰ تا ۳۰ تا باشد اما سخنرانیهایی که برای نسل نو حالا یا در جبهه یا در پادگان یا در دانشگاه یا در دبیرستان کردم چندین برابر باشد و من خوشحالم و خدا رحمت کند شهید مظلوم بهشتی را یک روز زنگ زدند منزل ما تشریف آوردند منزل ما و فرمود که: من از تو خوشحالم به دلیلی و از تو نگرانم از دلیلی. خوشحالم که تو در معلمی، معلم قوی هستی. نگرانم تو را ببرند یک مسئولیتی بدهند دست از گچ و تخته سیاه و نسل نو برداری. آمدهام به شما بگویم دست از کارت برندار که مقدس ترین کار این است. مقدس ترین کار نسل نو و تربیت نسل نو است و شما هم که در این کار حمایت میکنید من از همه انجمن اولیاء و مربیان و از همه شماها که این کار را کردید و میکنید و همه ایرانیها که در این راه قدم بر میدارند تشکر میکنم. این کار، کار حسینی است امام حسین(ع) وقتی فهمید معلمی به بچهاش کلمهای یاد داده شما میدانید که چقدر تشکر کرد.
و اما بحث ما، بحث ما راجع به بر خوردهای فرهنگی و تربیتی است این بحث برای پدرها و مادرها طلبهها معلمین امور تربیتی آموزشیارها هر کسی که افرادی تحت سرپرستی آنها هستند. برخوردهای تربیتی. من ۳۰ تا نکته در این یادداشت نوشتهام تند تند میگویم اما حالا از این ۳۰ تا نکته روش کلاسداری هست روش تربیت هست روش پیش نمازی هست اصلا هر پدری و هر مادری مفید است برایشان چون این حرف من نیست اگر از من بود خوب نبود مال قرآن است اول مسئله جهت الهی داشتن – این قدم اول است که «اقْرَأْ» مهم نیست «بِاسْمِ رَبِّکَ» مهم است. دنیای اقرا دیدیم چه کرد یعنی دنیای با سواد چه کرد مهمترین کشورهای با سواد اروپا و آمریکاست که آمار باسوادهایش و تخصصش خیلی بالاست نتیجه تمدنها و تجددها و تخصصها این شد که چند تا با هم شریک شدند آمریکا و چند کشورها برای تنبیه صدام به خاطر حمله به کویت عراق را بمباران کردند زیر پای صدام شل شد گفتند: این جانور را برداریم و گفتند اگر برداریم شاید عالمی بیاید در عراقی نظیر شهید آیت الله صدر. گفتند: اگر بنا است شهید آیت الله صدر و امثال او سرنوشت مردم را تعیین کنند صدام از او بهتر است این خلاصه سوادی است که جهت الهی ندارد بنابراین آدم اگر انتقاد میکند برای خدا کند تعریف میکند برای خدا کند چون اگر چیزی برای خدا بود میماند در عروس و داماد – ازدواج، حدیث داریم: اگر کسی زنی را انتخاب کند برای شکلش یا برای پول و جهازیه و ارث پدرش پول و جهاز و شکل قابل تغییر است پس علاقه هم قابل تغییر است اما اگر ازدواج بر اساس یک کمالی باشد، کمال ثابت است حق ثابت است علاقه هم ثابت میماند بنابراین اصل این است که زیر بنای حرکتها جهت خدایی داشته باشد من اگر شما را به خاطر خدا دوست داشته باشم پولی بدهی یا ندهی جواب مرا بدهی یا ندهی چون این دوست داشتن به خاطر خداست، ثابت است نه عقدهای میشوم نه قهر میکنم نه انتقام میگیرم. اما اگر خدا نبود، ذرات اگر دو تا ذرات اگر دو تا پارچه بودی میگویی نه من برای این کادو پارچه برده بودم متری فلان تومان این برای من آورد فلان مبلغ یک خورده نرخ کم و زیاد شود، علاقهها دشمنی میشود دشمنی که دوستی میشود دوستیها دشمنی میشود اولین برخورد این است که جهت یک برخورد اساسی داشته باشد چرا ایشان را دوست داری؟ چرا این کار را میکنی؟ معلم اگر برای خدا درس میدهد، قداست کارش او را نگه میدارد اگر هم از فقر بسوزد و خیلی از آنها بندگان خدا صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند اما چون کار مقدس است دست نمیکشد. اما اگر جهت الهی نباشد بگوید برای امرار معاش بعد میگوید میدانی برویم سیگار فروشی در آمدش بیشتر است جهت الهی که نباشد زود آدم تغییر شغل میدهد. تغییر فکر میدهد. تغییر فکر – تغییر سلیقه – تغییر شغل – تغییر همسر یک همسری گرفته برای خدا حالا یک مسئلهای پیش آمده زود – ما داشتیم آدمی که سازمان زمین و شهری وقتی میخواسته زمین بده گفته زمین به کسی میدهد که هم خودش هم خانمش زمین نداشته باشد. این به عشق زمین خانمش را طلاق داده یعنی همچین جانورهایی میشود یعنی علاقه وقتی اساس علاقه، زمین بود آدم دست از خانه و زندگیاش هم برمی دارد. و به این بلا مبتلا میشود که غرب مبتلا شده که در یک همه پرسی که کرده بودند ۸۵ درصد در یکی از کشورهای غربی گفتند ما امنیت خانوادگی نداریم. چون اساس بر لذت فوری است لذت فوری هر کس بهتر امروز شیرینتر – خلاص.
۲- نرم گویی – نرم خویی. . . در برخوردها نرمی خیلی مهم است که آدم با چه زبانی بگوید.
اصلا حدیث داریم: اگر میخواهی دخترت گوش به حرفت بدهد، خانم بگو یعنی به جای اینکه بگویی فاطمه بیا بگویی فاطمه خانم بیا کلمه خانم در انجام ماموریت سرعتش بیشتر است من خودم گاهی وقتها خیلی خسته هستم تلفن میکنند – بله – اگر احوالپرسی گرم و نرمی بکند بعد حرفش را بزند؛ خود خدا، خدا اگر صاف حرف میزد شاید گوش نمیدادند. اول میگوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» انبیاء میگفتند: «أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمینٌ» اعراف/۶۸٫
داریم که: به فرعون هم که حرف میزنید نه ما از موسی بهتریم نه طرف ما از فرعون بدتر. موسی بزرگ به آن فرعون کذایی – خدا میگوید: با او نرم حرف بزن. بسیاری از برخوردها به خاطر اینکه خشن است البته ما در اسلام خشونت داریم در اسلام کتک داریم در اسلام شلاق داریم در اسلام «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ» توبه/۷۳ داریم خشونتهای قرآن را بنویسم:
«مِائَهَ جَلْدَهٍ» نور/۲ یعنی صد شلاق – اضرب در قرآن هست «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ» در قرآن هست – « مِائَهَ جَلْدَهٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ فی دینِ اللَّهِ» نور/۲٫ یعنی غصهات نشود. یک خشونتهایی داریم اما این خشونتها معمولا مال مجرمین است. مجرم و منافق و قاتل. خودیها به خاطر مسئله جزیی – اصل بر نرمی است. قرآن میگوید: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک» آل عمران/۱۵۹٫ اگر زشت حرفی میزدی از دورت فرار میکردند در بعضی شهرها و روستاها هست اصلا وقتی صدا میزنند همدیگر را مثلا میگویند فلان احمق اصلا تعبیرات زشتی است. توقع نداشته باشیم اگر زشت حرف میزنیم زمان شاه در ارتش گاهی از افسران ارشد به سربازها زشترین حرف را میزدند حرفهای مادر فلان خواهر اصلا خیلی لات. حرف زشت به دشمن هم نباید زد. در لشگر طرفداران حضرت علی(ع) یک حرف زشتی زدند به طرفداران معاویه. امیر المومنین فرمود: چرا حرف زشت زدید. گفتند: آقا دشمن است شمشیر آورده ما را بکشد. گفت: جنگ میکنیم اما حرف زشت نمیزنیم. حرف زشت اثرش از چاقو بیشتر است. گاهی دو نفر با هم دعوا میکنند مشت و لگد و پاشنه کش و هر چه گیرش آمد به هم میزنند وسط کتک کاری میگوید دزد ضمن اینکه میگوید دزد کتک کاری هم میکنند. بعد هم میآیند آشتی میکنند در آشتی کنان میگوید کتها هیچی شما وسط کتک کاری گفتی دزد من مگر چه دزدیده بودم. میبینی جای سیلی خوب شده آن کلمه دزد مانده.
ما حق نداریم زشت حرف بزنیم مادر حق ندارد با بچهاش زشت حرف بزند. زن با شوهر حق ندارد زشت حرف بزند. آیت الله حاج آقا رضا همدانی از علمای بسیار مهمی است کتابی مهم هم نوشته علما کتابش را میخوانند. بسیار مهم است آیت الله عظمی حاج آقا رضا همدانی ایشان میآمد مسجد یک بار به مسجد نیامد. گفتند: چرا نیامدی گفت: من فکر میکنم از عدالت افتادهام. برای اینکه خانم من از من راضی نیست. اگر بروید خانم را راضی کنید من میآیم مسجد. مردم آمدند سراغ حاج خانم که چه بوده قصه. بعد معلوم شد که یک برخورد بدی کرده بعد هم پشیمان شده که چرا همچین برخوردی کرده مردم واسطه شدند خانم از آیت الله راضی شد آیت الله پاشد آمد مسجد. امیدوارم خانم من امشب پای تلویزیون نباشد.
مسئله ساده گویی. در برخوردها روان حرف زدن. خیلیها که موفق نیستند در سخنرانی در منبر در کلاس داری روان حرف نمیزنند. آسان حرف نمیزنند. آسان گفتن ارزش است چه دلیل دارد که میگویی مبانی ایدئولوژی. خوب بگو اصول عقاید. اصول دین چه دلیل دارد که بگویی جهان بینی خوب بگو دید. جهان بینی یعنی دید. جهان بینی الهی یعنی دید الهی جهان بینی مادی یعنی دید مادی ما خودمان هم به هم میگوییم و آقا نظرت چیست؟ دیدت چیست؟ اوضاع را چگونه میبینی؟ این هستی بند به قدرتی هست یا نیست؟ اگر معتقدی اگر بند به یک قدرتی است میشود، دید الهی. خیلی میشود جهان بینی و ایدئولوژی را آسان گفت. در این مقطع زمانی خوب بگو حالا. خیلی از افرادی که نمیتوانند تماس برقرار کنند، سنگین حرف میزنند. به مقدار فهم حرف زدن. هر کسی یک دیدی دارد یک فهمی دارد هر کسی یک چیزی برای جاذبه دارد هر کسی به یک چیزی علاقه دارد. قرآن میفرماید: به بت پرستها فحش ندهید. برای اینکه آنها هم فحش به خدای شما میدهند. این بت برای آنها مقدس است به مقدسات مردم فحش ندهید من که بچه بودم در کاشان، یهودی بود. بعضی از این مسلمانهای چه بگویم بعضی از مسلمانها من میدیدم یک یهودی را میگرفتند میگفتند که به حضرت موسی یک جسارت کن ما ولت میکنیم. بابا حضرت موسی(ع) پیامبر ما هم هست.
ما حضرت موسی را خیلی دوست داریم حالا چون او یک یهودی است فکر میکنیم باید مقدسات او را فحش بدهیم. یا مثلا فرض کنید این مادر عصبانی میشود دفتر بچهاش را پاره میکند خوب این خیلی اثر تربیتی دارد این مشق بچه است به مشق خود عشق میورزد کتاب او را پرت میکند یک کسی که یک چیزی را دوست دارد وقتی عروسک دختر بچه عروسک درست کرده مسخرهاش که میکنی تحقیر میشود این عروسک همان اندازه که بچه برای شما ارزش دارد این عروسک برای آن بچه ارزش دارد. لذا اگر عروسک او را بوسیدی به عروسک او احترام گذاشتی به مقدسات او احترام گذاشتی او هم به حرفهای شما گوش میدهد اما اگر شما به او احترام نگذاشتی گفتی این عروسک چیست برو فلان کار را بکن – به مقدسات توهین کردن ولو مقدسات موهومی. بله تدریجا باید فرهنگ را برد بالا. تا خودش کنار بگذارد.
مسئله دیگر از خود شروع کردن – ما اگر خواستیم مردم راه بیفتند باید از خودمان شروع کنیم قرآن اول میگوید: ثیابک پیامبر اگر میخواهی مسئله بهداشت را در جامعه راه بیندازی «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ» مدثر/۴ لباسهای خودت را اول تمیز کن. حدیث داریم: رسول اکرم(ص) گاهی که میخواست لباسهایش را بشوید در آب جوش میجوشاند همین ضد عفونی که الان میکنند. خیلی پیامبر(ص) به این مسائل دقت میکرد. حدیث داریم: گاهی که حضرت میخواست مرغ میل کند مرغ را میآورد در خانه خودش نگه میداشت مدتها. آب و دانه میداد که تغذیه مرغ. . . ، – اصلا میدانید چرا حیوانهای گوشت خوار برای ما حرام است چون حیوانهای گوشتخوار هر لاشهای را میخورند. ما باید یا سبزی بخوریم یا اگر گوشت مصرف میکنیم گوشت حیوان علفخوار را مصرف کنیم. یعنی یا مستقیم به سبزی یا با یک واسطه به سبزی.
اگر میخواهی مسئله تغذیه بهداشتی باشد اول لباس خودت بعد «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ» احزاب/۵۹ اول به دخترهایت بگو. اول به دخترهای خودت بگو و بعد به خانمت بگو. بعد و بعد به زن مردم بگو.
مردم حواسشان جمع است در فرودگاه چین میخواستم سوار هواپیما بشوم بیایم ایران مسافرهای ژاپن هم بودند مسافرهای ژاپن با مسافرهای چین ملحق شدند در سالن که بیایند ایران. ما تا وارد سالن شدیم یک صلوات فرستادند ما قیافهها را دیدیم این قیافهها صلوات فرست نیست خوب از سفارتخانه هم یکی دو نفر برای بدرقه ما آمده بودند گفتیم بالاخره این صلوات، صلوات چه بود. به خودم گفتم برویم جلو ببینیم چه میشود. رفتیم دیدیم جمعیت دورم را گرفتند. آقای قرائتی. احوال شما فلان. زمان جنگ بود در چین هم یک سری چیزها ارزان بود مثلا دسته عینک اینجا مثلا ۷۰۰ تومان بود آنجا ۱۰ تومان. که اگر نیم کیلو دسته عینک در ساک ما بود چند هزار تومان گیرمان میآمد. و لذا خیلیها را مجانی میبردند چین که ساک خود را طرف بیاورد. بازاریها میفهمند که من دارم چه میگویم. یعنی دلالها بیشتر گفتند: آقای قرائتی یک چیزی بگوییم ناراحت نمیشوید؟ گفتم: نمیدانم چه میخواهی بگویی. حالا بگو.
گفتند: اگر اجازه بدهی ما ساک شما را بگردیم. ساک ما را ریختند وسط و دیدند چیزی نیست. ساک را بستیم بعد سلام و علیک و خیلی. ما دیدیم که اگر ما میخواهیم بگوییم یک حرفی بزنیم مردم حساس هستند که بنده که حدیث میگویم در ساکم چه چیزی است. البته من نمیخواهم بگویم من عمل میکنم من به آیت الله مدنی شهید محراب گفتم: آقا من میخواهم در تلویزیون حرفهایی را بزنم خودم میلنگم در عمل.
گفت: یک هفته لااقل عمل کن. که خیلی چیز نباشد. مثلا میخواهی نماز شب بگویی مثلا یک هفته نماز شب بخوان بعد بگو. اگر میخواهید بگویید پذیرایی ساده باشد که رفت و آمدها بیشتر باشد باید دو سه نمونه خودت ساده پذیرایی کنی بالاخره کنارش باید لااقل یک جفت کفش با خودش باشد. حالا درست نیست کنارش پابرهنه باشد. این کوزه گر از کوزه شکسه نباشد.
یک خورده از خودت شروع کن.
مسئله دیگر در برخوردهای تربیتی نقاط قوت را باید یادمان نرود. گاهی وقتها افرادی میرسند از یک چیزی بدشان میآید حمله میکنند این حمله بد آموزی دارد. آقا ول کن بازی را. خوب بازی را دوست دارد. او به بازی عشق میورزد بازی محبوب اوست شما به عاشق میگویی معشوقت را ول کن مگر میشود. اگر به تو بگویند اسکناس را ول کن مگر ول میکنی.
ولی باید نقاط قوت او را گرفت. پیامبر ما در قرآن وقتی میخواهد در باره آبجو صحبت کند میگوید: ببینید شراب و قمار یک فایدههایی دارد بالاخره برد و باخت ایام فراغت را پر میکند آدم را سرگرم میکند تمرکز فکر میآورد قمار شراب – کشاورز به نان و آبی میرسد که انگور میکارد کارخانه شراب سازی یک مشت کارگر دارد. دولت کلی مالیات میگیرد بالاخره شراب دهها هزار نفر را به نان میرساند میگوید این درست است مناف یک منفعتهایی دارد بعد میگوید و اتبهما اکبر ولی ضرر آن بیشتر است و جالب اینکه یک نکته قرآنی به شما بگویم. نکتههای قرآنی غوغا میکند. الله اکبر هرچه در قرآن فکر میکنی چیز نو گیرت میآید. ما هفته گذشته «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ» اعراف/۳۱ را تا حالا سه تا معنا میکردیم. آیه قرآن است یعنی وقتی میروید مسجد زینت هم با خودتان ببرید. آیه قرآن است میروید مسجد با لباس کثیف نروید. حتی حدیث داریم که زن وقتی میخواهد نماز بخواند طلا گردن کند. طلا ندارد نقره اگر نقره ندارند حدیث داریم حتی اگر یک چرمی هست یک نخی هست هر چه هست زن با زینت نماز بخواند. داریم هر که میرود مسجد زینتهای خود را به مسجد ببرد. ما زینت را در تفسیرها تا حالا سه تا معنا کردیم بعد اخیرا یک معنای نو گیرمان آمد. زینت را معنا کردیم: ۱- لباس و عطر ۲- یک تفسیر گفت زینت مسجد امام است یعنی برای مسجد امام خوب انتخاب کنید ۳- وقار اما اخیرا یک معنای نو تفسیر شده است و به دلم چسبید این است زینت یعنی وقتی میروید مسجد پول با خودتان ببرید. خشک و خالی نروید. ۱۰ تومان ۵۰ تومان ۲۰ تومان ۱۰۰ تومان. ۱۰۰ تومان یک خورده پول بگذار در جیبت دست بچهات را هم بگیر چون قرآن میگوید: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا» کهف/۴۶٫ مال و بچه زینت است وقتی میروی مسجد هم بچهات را ببر که که بچهات نماز خواندن تو را ببیند هم پول در جیبت باشد که اگر آنجا خواستند به فقیری کمک کنند تو هم کمک کنی. در یک جا قرآن میگوید مال و بچه زینت است در جای دیگر میگوید هر دو زینت یعنی مال و بچه را ببر مسجد. یعنی اسکناس و فرزند.
مشروبات الکلی برای مغز و اعصاب و نسل و کلیه و قلب برای دستگاه تنفس و. . . مشروبات الکلی برای همه اینها مضر است به اتفاق دوست و دشمن و مسلمان و بیگانه اما در عین حال قرآن نمیگوید شراب نخور برای اعصاب و چشم و گوشات میگوید شراب نخور چون علاقهها تبدیل به کینه میشود. یعنی اسلام نظرش به مسائل اجتماعی و اخلاقی و معنوی بیش از مسائل چشم و گوش و اعصاب و اینهاست.
خوب از خود شروع کنیم نقاط قوت را قبول کنیم حتی اگر از مشروبات الکلی(مشروبات الکلی در همه ادیان حرام است) حالا بگذریم که مسیحیها به خاطر اینکه تحریف شده انجیل آنها یک حرفهای چرندی میزنند متاسفانه که میگویند حضرت عیسی(ع) با مریم رفت عروسی شراب کم آمد آبروی صاحبخانه داشت میریخت آمدند به حضرت عیسی گفتند در عروسی شراب کم آمده گفت غصه نخورید خمرهها را پر آب کنید من با معجزه شراب میسازم.
خوب متاسفانه این چرندیات هست. شراب در همه ادیان حرام اما اسلام وقتی میخواهد بگوید شراب حرام است منافعش را میگوید. منافع لناس.
مسئله دیگر که در برخوردهای تربیتی لازم است قبول کنیم. سنتهای خوب را تعقیب کنیم. سنت پذیری و سنت شکنی. بعضی سنتها را باید بپذیریم بعضی سنتها را باید بشکانیم.
درباره سنت پذیری قرآن یک آیه دارد درباره سنت شکنی هم یک آیه دارد. سنت یعنی عادت.
بهضی عادتها را ما باید قبول کنیم عادات خوبی است. عید نوروز همه لباس نو میپوشند میروند صله رحم دید و بازدید. خوب یک کار خوبی است حالا ما چه دلیل دادر که بگوییم نه.
یک سنتی که خوب است انجام بدهید حالا اگر به عقیده خودت هم نیست.
حدیث داریم: یک کسی یک جک گفت همه خندیدند پیامبر هم لبخندی زد بعد فرمودند که: من خندهام نگرفت ولی برای اینکه طرف خیط نشود ما هم لبخند زدیم.
بالاخره یک سری جاها باید مماشات کرد حالا تابوتی را دارند میبرند همه عزا دارند حالا شما خندهات گرفته خوب خودت را نگه دارد. یک جاهایی باید انسان. . .
مریض هستی باید روزه بخوری خوب بخور اما حالا که ماه رمضان است همه روزه هستند شما علنی روزه نخور یعنی یک جاهایی باید مراعات فضا و جامعه و مردم را کرد یعنی باید به سنتها احترام گذاشت قرآن درباره سنت پذیری میگوید: فبهدهم اقتده. یعنی یا رسول الله نگو من پیامبر اولواالعزم هستم با اینکه از همه پیامبرها مهمتر هستی اما قبل از تو پیامبرانی بودند عادات خوبی را آوردهاند شما آن سنتهای انبیاء پیشین را قبول کن. یک سری جاها باید سنتها را شکست.
یک آیه دارم درباره سنت شکنی این است: شما که میدانید پدر حق ندارد زن پسرش را بگیرد اما زن پسر خوانده را که میشود گرفت. شخصی بود به نام آقای زید. این زید پسر پیامبر نبود پیامبر پسری نداشت پسر کوچکی داشت در کوچکی از دنیا رفت. این زید پسر خوانده بود داماد شد بعد خانم خود را طلاق داد میگفتند همینطور که آدم زن پسر را نمیتواند بگیرد زن پسر خوانده را هم نمیشود گرفت.
رسول خدا مامور شد از طرف خدا. گفت: یا رسول الله این زن پسر خوانده را بگیر تا این سنت بشکند. (سنت شکنی) یک سنتهایی را باید شکست یک سنتهایی را باید حفظ کرد مسئله دیگر، مسئله را باید عادی جلوه داد گاهی وقتها در برخوردهای تربیتی آدم فکر میکند چه سخت است نه سخت نیست خیلی هم آسان است. چیزی نیست پدر خوب و معلم خوب وقتی میخواهد یک کسی را تربیت کند قصه نمونههایی را باید بگوید. وقتی آدم نمونههایی را دید قصه برایش طبیعی میشود. در یک خوابگاهی رختخواب نیست شوفاژ نیست مشکلاتی هست اول زندگی عروس و دامادها هزاز تا مسئله دارند اول طلبگی اول هر کاری اول کاسبی اول کارمندی کارمندان اداره انسان وقتی به مشکلات رسید باید عادی برخورد کند. آقا این قرآن است پیامبر مشکلی داری طوری نیست تمام مشکلاتی که تو داری همه دارند عادی است.
مکه داشتم میرفتم یک کسی رسید شروع کرد به گریه کردن گفتم: چه شده است.
گفت: گم شدهام. . . گفتم: خوشا به حالت تو تنها گمشدهای من با کاروانم و قافله همه گم شدهایم او خندید راحت شد. گاهی وقتها در برخوردهای تربیتی آدم باید بگوید آقا جان این مشکل. بریدی طوری نیست این مشکلاتی که تو داری ما هم داشتیم. انسان خوب است مشکلاتش را برود به دیگران بگوید تا یک مقدار تسکین شود سختیها را بگوید تا دیگران تسکین شود.
امروز بعد از ظهر من یک جایی میخواندم که علامه مجلسی یک پدر دارد یک پسر. پسرش گفت: من در چهار سالگی نماز میخواندم و حدیثایی را بلد بودم و به بچه حدیثها را میگفتم. نمونههایی را آدم داشته باشد نمونه پسر خوب نمونه دختر خوب ما همه چیز نمونه داریم. اگر خواستید طرف را جذب کنید باید قصه را آسان کنید. اگر یک مدیر دبیرستان رفت در صف اول ایستاد و در نماز جماعت دبیرستان خوب وقتی مدیر ایستاده برای نماز بچهها هم برای نماز میایستند. وقتی تیمسار ایستاده برای نماز سرباز هم برای نماز میایستد. وقتی تاجر بایستد کاسب هم میایستد برای نماز. (عادی سازی) دعوت به تملق نکشد. در برخوردها بعضی وقتها در برخورد آقا خدا سایهات را از سر ما کم نکند آقا واقعا. . . آقا چه خبر است. دعوت بکنید اما ناز نکشید. خداوند در قرآن بارها ما را دعوت کرده «وَ اعْبُدُوا». چشم. «وَ اتَّقُوا». چشم. «آمِنُوا». چشم. . . اینقدر دعوت کرده به تقوی – ایمان آخر این هم گفته: نمیخوابی به درک. ان تکفروا اگر کافر بشوید «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً» ابراهیم/۸٫ اگر همهتان سجده نکنید هیچ خدا کمبودی. . .
خدا اگر اراده کند کن فیکون. یک لحظه اراده کند. اگر آنی کند نازی – فرو ریزد
من که میگویم سجده کن برای این است که تو رشد کنی.
ما وقتی بررسی میکنیم بعضی از پسرها و دخترهایی که نماز نمیخوانند میبینیم بابا و مادرش نماز نمیخواند. شما پدر و مادر اگر نماز نخواندن شما یا کاهلی نماز شما یعنی اگر شما با هر لباس نماز خواندی، بچهات هم یاد میگیرد.
با چشمهایش فیلم برداری میکند تمام حرکات شما را انجام میدهد. نماز خواندن پدر و مادر بچه را نماز خوان میکند. نگذاریم بچههای ما به توسط ما که نماز میخوانیم، کاهلی نکنیم. و من درباره نماز بخصوص نماز جمعه این را بگویم چون به من گفتند که: شما چرا اخیرا درباره نماز جمعه حرف نزدی.
راست میگویند من قبلا میگفتم نماز جمعه یادتان نرود ولی اخیرا نگفتهام یادتان نرود.
اما حالا یک چیز نو برایتان بگویم. در همه واجبات(نماز را بگذاریم کنار) روزه و خمس و زکات و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبری اینها واجبات ما است در همه این واجبات از همه واجبتر نماز است. باز نمازهای واجب چند تا داریم نماز آیات نماز میت نماز زنده نمازهای یومیه. در همه این نمازها نمازهای شبانه روزی مهم است. در نمازهای شبانه روزی قرآن یک آیه دارد مال نماز ظهر میگوید: «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاهِ الْوُسْطى» بقره/۲۳۸٫ روی نماز وسطی خیلی دقت کنید یعنی قرآن روی نماز ظهر یک خورده عنایت بیشتری دارد. بعد سوال میکند جمعه چه؟ میگوید: «و الجمعه افضل». یعنی نماز جمعه.
مثلا حج واجب است جهاد واجب است شما که جبهه بودید شما که حج میخواهی بروی در همه واجبات نماز واجبتر است. در همه نمازهای واجب نمازهای یومیه واجب است. در نمازهای یومیه نماز ظهر در نماز ظهر نماز جمعه. حالا اگر این را حساب کنید آن وقت در نماز جمعههای همه کشورها نماز جمعه ایران از همه فازش بیشتر است. چون باقی نماز جمعهها خیلی بی خاصیت است کشورهای عربی نماز جمعهشان یخ یخ است. البته حرف دیگری هم هست یک خورده مال نوافل آن باشد برای بعد.
در برخوردها جهت الهی داشتن – نرم گفتن – آسان گفتن – به مقدار فهم حرف زدن – احترام به مقدسات – از خود شروع کردن. اصلا گاهی وقتها اگر پدری پای سفره نشسته با بچهها کمک میخواهد. بگوید سر سفره نمک نیست خود پدر و مادر بلند شود نمک را بیاورد بچه یاد میگیرد که دستور ندهد. اما اگر بابا گفت: بلند شو نمک را بیاور یا الله. تو هم پا شو آب بیاور. این امر و نهی کردن بچه را مستبد بار میآورد. چون در خانهای بار آمده که پدر و مادر استبداد داشتن. مادر اگر به شوهر خود گفت دست شما درد نکند دختر هم به شوهرش در آینده خواهد گفت دستت درد نکند. اما اگر خانم نشسته جنس را آوردند به جای دستت درد نکند بگوید کور نرود بازار بازار میگندد. خوب این بچهات میبیند و فردا این دختر کوچولو به شوهرش میگوید کور نرود بازار. . . گناه آن بچه کوچولو به گردن این مادر است. چون هرچه دارد از این مادر دارد.
تشویقها – دزد حرفهای را که بارها دزدی کرده و رفته زندان آخر بنا شد اعدام کنند او را.
لحظه اعدام گفت میخواهم یک کلمه بگویم. خداحافظی کنم با مادر. مادر را آوردند زبان مادرش را گفت بگذار در دهان من. مادر خیال کرد خداحافظی است زبانش را گاز گرفت. گفت: اگر بچگی که رفتم تخم مرغ دزدیدم نمیگفتی آفرین. اگر آن روز لبخند نمیزدی من دزد حرفهای نمیشدم.
برخوردها خیلی اثر میکند. خدا میداند سجده مادر روبروی دختر چقدر اثر دارد.
یک زن و شوهر اگر به هم اقتدا کنند یعنی زن شوهر را عادل بداند دختر نگاه میکند بابا جلو ایستاده اصلا مملکت اسلامی باید همینطور باشد. اصلا رئیس اداره رئیسی است که هم پرسنل پشت سراو نماز بخوانند. آن وقت اسلامی هست.
مسئله دیگر دعوت بکند ولی ناز نکشد تملق نکشد.
تدریجی باشد مسئله تدریج. ببینید آقا این قرآن مدت ۲۳ سال نازل شد گاهی به یک بچه امور تربیتی میگوید آقا میخواهم روزی ۴۰ تا آیه حفظ کنی خوب روزی ۴۰ تا تدریجی نیست پیامبر ما حدیث داریم: بیش از ۱۰ تا آیه نمیگفت حفظ کنند.
متاسفانه رفتم مسجد الحرام دیدم از این معلمهای سعودی نشسته و یک چوب دست گرفته با چوب میگوید این را حفظ کنید.
اولین کلمه «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا». کم کم.
تدریجی باشد. پشتکار – در برخوردها گاهی وقتها طرف حرف میزند میگوید برو بابا ما که گفتیم گوش نداد. خوب چند بار گفتی. یک لبو فروش که لبو میفروشد مثلا میگویدای لبو میبیند هیچ کس نخرید از صبح میایستد تا شب. اصلا میدانید برای چه پیامبرها چوپان بودند غیر از چند تا پیامبر بقیه پیامبرها چوپانی میکردند. برای اینکه رسول اکرم(ص) باید بایستد ۱۲ ساعت تا یک بزغاله سیر شود. باید تمرین حوصله کند.
می گوید: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» طه/۱۳۲٫ (مقاومت کن).
گاهی ممکن است چوب سفت را تبر اول نشکند. تبر دوم. گاهی ممکن است از کانال محبت نشکند از کانال تهدید بشکند. گاهی از هیچ کانالی نمیشکند کانال سومی باید بگوید.
خیلی از افراد در برخوردهای تربیتی میگویند ما گفتیم گوش نداد.
مسئله تشویق خیلی مهم است. قرآن درباره تشویق میفرماید: «هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» احزاب/۴۳٫
اگر خواستید مردم را از ظلمات به نور دعوت کنید، راهش تشویق است.
معلم نمره ۲۰ میدهد آن وقتی که نمره ۲۰ میدهد میگوید آفرین فرزندم آن وقت کنار این جمله بگوید دختر عزیزم و یک نصیحت بکند. این نصیحتی که زیر نمره ۲۰ است اثر میکند. اما اگر یک معلم یک صفر بدهد این هم صفر قد در قوری بعد بنویسید دختر عزیزم بابا آخر نصیحت زیر نمره صفر. کاشی باید پشت آن سیمان باشد تا بچسبد آن شبی که شما برای دخترت گوشواره میخری حرفهایت اثر دارد. آن شبی که شما با خانمت میروی بازار خرید آن شب سفارش به تقوا مهم است. و لذا حدیث داریم وقت مسافرت مرد خانم را سفارش به تقوا کند. چون مرد که میخواهد برود بیرون خانم تا لب در خانه میآید حالا ولو برای گرفتن اسکناس. مرد که میخواهد برود بیرون چون خانم میآید لحظه خداحافظی به خانم بگوید من رفتم مواظب خودت و دخترهایت باش و پسرهایت باش آن کلمه آخر، مواظب باش میماند در ذهن.
پیامبر ما وقتی به پیامبری رسید سه سال مخفیانه تبلیغ کرد. آخرش آیه آمد که دیگر بس است علنی بگو.
یک حیوانی یک بزغالهای گوسفندی خانه پیامبر بود به امیرالمومنین دستور داد یک آبگوشتی راه بینداز. آبگوشت را خوردند بعد از آبگوشت رفت صحبت کند ابولهب بلند شد رقصید. و بازی درآورد و جلسه را از موقعیت انداخت که دیگر بعد از این حرکات زشت ابولهب دیگر حرف نمیچسبد. پیامبر فرمود که: این صورت هدر رفت شما یک آبگوشت دیگر راه بینداز. الآن دیگر آمادگی نیست.
من خوشم آمد از یک آخوندی. بردنش نماز بخوانند برای میتی. گفت: این زن هست یا مرد گفتند مرد است. گفت: اگر مرد هست لطف کنید کفن را باز کنید. گفتند: آقا لازم نیست گفت: حالا باز کنید من خواهش میکنم باز کنید کفن را باز کردند و صورت را نشان داد به همه اینهایی که آمده بودند تشییع جنازه گفت: ببینید دیگر چشمها نمیبیند تا چشمهایتان میبیند گناه نکنید. زبان بسته شد تا زبان تکان میخورد یک رکعت نماز بخوانید. گوش دیگر نمیشوند حالا که گوش شما میشوند پشت سر مردم بد نگویید. نشنوید. میگفت: ده دقیقه سخنرانی میکند این ده دقیقه ویتامین یک ده شب سخنرانی را دارد(استفاده از زنگاههای تبلیغی)
تبلیغ هنر میخواهد. همین حدیث را یک نفر یک جای دیگر بگوید خراب میکند.
از مسائل عاطفی استفاده کند. استفاده از عاطفه.
هلک الا ان تذکی.
دوستمان میگفت: زمان شاه که سوار ماشین میشدم رانندهها موسیقی روشن میکردند اول یک جعبه شیرینی سوهان از قم میگرفتم زیر عبایم میگذاشتم بعد وقتی مینشستم ماشین راه میافتاد این شرینی را باز میکردم و به راننده و به همه شیرینی میدادم میآمدم مینشستم. این دیگر خجالت میکشید موسیقی روشن نمیکرد. یا اگر روشن میکرد من دهان اینها را با سوهان و شیرینی دیده بودم مهره چینی کرده بودم بعد هم وقتی میگفتم آقای راننده قبول میکرد.
آخر یک وقتی آقا نشسته میگوید آقای راننده خاموش کن. او هم از آینه نگاه میکند میگوید: بنشین آقایی میگفت: بالای منبر سخنرانی میکردم همه گریه میکردند یک کسی همینطور سیخ نگاه میکرد من دیدم همه مردم سرشان پایین است و این سیخ نگاه میکند.
برخوردهای تربیتی باید همراه با عاطفه باشد. فرعون وقتی میخواهد با موسی حرف بزند میگوید: هلک الا ان تذکی. خیلی فرق میکند من زمان شاه یک وقت قبای نوی میپوشیدم بیایم تهران. و قبای کهنه را گذاشتم ولی یادم رفت در قبای نوام پول بگذارم. ماشین که از قم رفت بیرون شاگرد شوفر گفت: آقایان پولهایتان را حاضر کنید. ما دیدیم قبای نو پوشیدیم ولی پول داخل آن نگذاشتهایم. رفتم به آقای راننده گفتم: آقای راننده شما شده که لباس عوض کنی پول داخل آن نگذاری. من لباسم را عوض کردهام پول در آن نگذاشتهام. حالا شما محبت کنید مرا محبت کنید اینجا پیاده کنید.
گفت: چرا گفتم: همین لباسم را عوض کردهام پول داخل آن نگذاشتهام.
گفت: خیلی خوب میهمان ما باش. گفتم: نه من حالا اگر به تهران برسم اول بدبختی من است. یا همین جا پیاده کن من بروم خانه یا خرجی تهران را هم به من بده. گفت: چقدر پول میخواهی گفتم: ۲۰ تومان میخواهم برسم تا به یک جایی.
هم میشود موسیقی را خاموش کرد هم میشود پول را از شوفر گرفت. منتها یک جو عاطفه و هنر میخواهد. گفتم: میدانید چرا به آخوند پول میدهند دست او را میبوسند ولی به شهردار پول میدهند فحش میدهند. به شهردار تهران گفتم: من و تو هر دو پول میگیریم ولی من پول میگیرم دستم را میبوسند به تو پول میدهند فحش میدهند. گفتم: برای اینکه ما حدیث میخوانیم برایشان این قصد قربت میکنند. ولی تو با زور میخواهی بگیری. با زور نمیشود. پای منبر نمیشود با زور کسی را گریاند.
اصلا هر چه به انسان بگویی حتما میگوید: نه. لجباز است انسان وجودی است که گاهی وقتها اینطوری است. اگر میخواهید در برخوردهای تربیتی موفق باشید. مسئله خشونت و لجبازی را بگذارید کنار. به بچه بگویی نخند بیشتر میخندد. خیلی باید برخوردها لطیف باشد. خیلی هنر میخواهد برخورد با مردم. کار انبیاء است کار دیپلم و حوزه و دانشگاه و. . . اینها نیست ما الآن پیش نماز داریم با خادم مسجد دعوا دارد. یعنی نتوانسته خادم مسجد را راضی کند.
یک نفر هم آقا داریم مثل امام که جوانهای پاکستان را عاشق خودش کرده.
ما آمار داریم که چقدر از پاکستان از کشورهای دیگر رفتند جبهه. یعنی یک کسی را داریم امام را ندیده عاشق او میشود و جان خود را میدهد. و یک کسی هم داریم که خادم مسجد با او دعوا دارد.
هنر برخورد خیلی هنر دقیقی است. اگر بچهها یک وقت در خانه یا دبیرستان گوش به حرف ما ندادند بنشینیم فکر کنیم کجای کار ما گیر است.
خوب من از همه پدران و مادران به مناسبت اینکه این جلسه پدر و مادر آقازادهها و دختر خانمهایی هستند که مسئولین منطقهای از تهران اینها را جمع کردهاند در دانشگاه و با اینها صحبت کردیم. همه پدرها و مادرها اگر به مدارس سر کشی کنند و اگر کمبودها را تامین کنند. و اگر تشکر از معلم کنند و اگر رسیدگی کنند جامعه ما خیلی خوب میشود.
خدایا ترا به حق محمد و آل محمد به ما توفیق فهم اسلام عمل اسلام نشر اسلام مرحمت بفرما. الهی آمین. نماز جمعه را بروید.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته