به نام خدا
پرسش: چرا امام(ع) زمين جمكران را براي آن فردي كه روي آن كاشته بود غصبي دانسته است؟
پاسخ: طبق آنچه در متن جريان ملاقات جناب حسن بن مثله جمكراني به محضر امام زمان(ع) و دستور حضرت بر ساختن مسجد مقدس جمكران، آمده است، حضرت نفرموده است كه زمين غصبي است بلكه بنا به مصالحي دستور رفع يد از آن زمين را براي ساخت مسجد صادر فرموده است.
در اين جريان حضرت به حسن بن مثله جمكراني ميفرمايد: برو به «حسن بن مسلم» (يعني همان كسي كه زمين مسجد را زراعت ميكرد) بگو كه تو چند سال است اين زمين را عمارت ميكني ما خراب ميكنيم پنج سال است زراعت كردي و امسال ديگر باره شروع كردي، رخصت نيست كه تو ديگر در اين زمين زراعت كني، بايد هر چه از اين زمين منفعت بردهاي برگرداني تا در اين موضع مسجد بنا كنند.(براي اطلاع از جريان كامل اين قضيه، رجوع شود به فصلنامه انتظار، شماره 5، ص333).
از كلام حضرت(ع) معلوم ميگردد كه زمين مسجد جزء زمين حسن بن مسلم نبوده است، چون در ادامه داستان حضرت ميفرمايد: تو آن را گرفته و به زمين خود ملحق كردهاي. از اين جهت اين شخص حق تصرف در اين زمين را نداشته است و امام(ع) بنا به مصالحي كه خداوند مقرر فرموده است اين زمين را براي ساخت مسجد و محل رجوع شيعيان قرار داده است. ضمن اينكه حتي اگر اين زمين جزو زمين آن شخص هم ميبود، حضرت بر اساس ولايت تكويني و تشريعي كه از جانب خداوند دارد ميتواند دستور تخليه آن را صادر فرمايد تا چه رسد به زمينهايي كه مالك شخصي ندارد و جزء انفال به شمار ميرود و در اختيار امام(ع) قرار دارد.
پرسش: چرا امام زمان (عج) من را به مسجد جمکران دعوت نمی کند تا به دیدار ایشان نایل شویم ؟
پاسخ: از كجا ميدانيد كه شما را به مسجد جمكران طلب نكرده است. مسجد جمكران براي همه زائران آماده است و همت و اراده سفر ميخواهد تا به فيض زيارت برسيم. در مورد تشرف به حضور امام زمان(ع)، بايد بدانيم ما در دوران غيبت هستيم و قرار نيست هر كسي در اين دوران، به ملاقات حضرت برسد و نبايد چنين توقعي را در خود ايجاد كرد. البته اگر ما به وظايف خود عمل كنيم و تكاليف شرعي خود را به خوبي انجام دهيم، احتمال دارد سعادت ديدار حضرت را بيابيم. اما اين سعادت به صلاحديد خود امام(ع) است، نه اينكه ديدار راه و روشي داشته باشد كه هر كس آن را انجام داد، حتما آن بزرگوار را ملاقات ميكند.
پرسش: توضيحي در رابطه با مسجد مقدس جمکران و نحوه ساخت آن و کتابي معرفي نماييد.
پاسخ: شيخ فاضل، حسن بن محمد بن حسن قمي معاصر صدوق در تاريخ قم نقل كرده از كتاب «مونس الحزين في معرفة الحق و اليقين» از مصنفات شيخ ابي جعفر محمد بن بابويه قمي به اين عبارت رد باب بناي مسجد جمكران از قول حضرت امام محمد مهدي(ع) كه سبب بناي مسجد مقدس جمكران و عمارت آن به قوم امام(ع) اين بوده است كه شيخ عفيف صالح حسن بن مثله جمكراني ميگويد كه : من شب سه شنبه هفدهم ماه مبارك رمضان سال 393 هـ . ق(يا 373 هـ .ق) در سراي خود خفته بودم كه ناگاه جماعتي مردم به در سراي من امدند، نصفي از شب گذشته بود؛ مرا بيدار كردند و گفتند: «برخيز! و طلب امام محمد مهدي صاحب الزمان(ع) را اجابت كن كه تو را ميخواند».
حسن گفت: من برخواستم به هم بر آمدمو آماده شدم. گفتم:«بگذاريد تا پيراهنم بپوشم».
آواز آمد كه: «هو ما كان قميصك». پيراهن به بر مكن كه از تونيست!
دست فرا كردم و سراويل خود را برگرفتن. آواز آمد كه:«ليس ذلك منك، فخذ سراويلك». يعني آن سراويل كه برگفتي از تو نيست، از آن خو برگير!
آن را انداختم و از خود برگرفتم و در پوشيدم و طلب كليد در سراي آمدم. آواز آمد كه: «الباب مفتوح».
چون به در سراي آمدم، جماعتي بزرگان را ديدم، سلام كردم، جواب دادند و ترحيب كردند.(مرحبا گفتند) مرا بياوردند تا بدان جايگاه كه اكنون مسجد است؛ چون نيك بنگريدم، تختي ديدم نهاده و فرشي نيكو بر آن تخت گسترده و بالشهاي نيكو نهاده و جواني سي ساله بر آن تخت تكيه بر چهار بالش كرده و پيري پيش او نشسته و كتابي در دست گرفته و بر آن ميخواند و فزون از شصت مرد بر اين زمين بر گرد او نماز ميكنند. بعضي جامههاي سفيد و بعضي جامههاي سبز داشتند و آن پير حضرت خضر بود.
پس آن پير مرا نشاند و حضرت امام(ع) مرا به نام خود خواند و گفت: «برو و حسن مسلم را بگو كه تو چند سال است كه عمارت اين زمين ميكني و مي كاري و ما خراب ميكنيم و پنج سال است كه زراعت ميكني و امسال ديگر باره باز گرفتن و عمارتش ميكني، رخصت نيست كه تو در اين زمينع ديگر باره زراعت كني. بايد هر انتفاع كه از اين زمين برگرفتهاي، رد كني تا بدين موضع مسجد بنا كنند و بگو اين حسن مسلم را كه اين زمين شريفي است و حق تعالي اين زمين را از زمينهاي ديگر برگزيده است و شريف كرده و تو با زمين خود گرفتني و دو پسر جوان، خداي عزوجل از تو باز ستد و تو تنبيه نشدي و اگر نه چنين كني آزار وي به تو رسد، آنچه تو آگاه نباشي».
حسن مثله گفت: «يا سيدي و مولاي! مرا در اين نشاني بايد كه جماعت سخن بي نشان و حجت نشنوند و قول مرا مصدق ندارند».
گفت «انا سنعلم هناك». علامت ما اينجا بكنيم تا تصديق قول تو باشد تو برو و رسالت ما بگذار.
به نزديك سيد ابولاحسن رو و بگو تا برخيزد و بيايد و آن مرد را حاضر كند و انتفاع چند ساله كه گرفته است، از او طلب كند و بستاند و به ديگران دهد تا بناي مسجد نهند و باقي وجوه از رهق به ناحيه اردهال كه ملك ما است بيارد و مسجد را تمام كند و يك نيمه رهق را وقف كرديم بر اين مسجد كه هر ساله وجوه آن را بياورند و صرف عمارت مسجد بكنند.
طريقه خواندن نماز تهيت جمكران و نماز امام زمان(ع):
مردم را بگو تا رغبت بكنند بدين موضع و عزيز دارند و چهار ركعت نماز اينجا بگزارند:
دو ركعت تحيت مسجد در هر ركعتي يك بار الحمد و هفت بار «قل هو الله احد». و تسبيح ركوع و سجود هفت بار بگويند.
و دو ركعت نماز امام صاحب الزمان(ع) بگزارند بر اين نسق: چون فاتحه خواند به «اياك نعبد و اياك نستعين». رسد، صد بار بگويد و بعد از آن فاتحه را تا آخر بخواند و در ركعت دوم نيز به همين طريق بگزارد و تسبيح در ركوع و سجود، هفت بار بگويد و چون نماز تمام كرده باشد، تهليل بگويد و تسبيح فاطمه زهرا(س) و چون از تسبيح فارغ شود، سر به سجده نهد و صد بار صلوات بر پيغمبر و آلش بفرستد».و اين نقل از لفظ مبارك امام(ع) است كه: «فمن صليهما فكانما صلي في البيت العتيق». يعني هر كه اين دو ركعت نماز بگذارد، همچنين است كه دو ركعت نماز در كعبه گزارده باشد.
حسن مثله جمكراني گفت: من چون اين سخن بشنيدم گفتم با خويشتن كه: «گويا اين موضع است كه تو ميپنداري. «انما هذا المسجد للامام صاحب الزمان». و اشارت بدان جوان كردم در چهار بالش نشسته بود.
پس آن جوان به من اشارت كرد كه «برو!» من بيامدم چون پارهاي راه بيامدم، ديگر باره مرا باز خواندند و گفتند: «بزي در گله جعفر كاشاني راعي است، بايد آن بز را بخري، اگر مردم ده بها نهند بخر و اگر نه، تو از خاصه خود بدهي و آن بز را بياوري و بدين موضع بكشي فردا شب.
آنگاه روز هجدهم ماه مبارك رمضان آن بز را بر بيماران و كسي كه علتي داشته باشد سخت، انفاق كني حق تعالي همه را شفا دهد و بز ابلق است و مويهاي بسيار دارد و هفت علامت دارد: سه بر جچانبي و چهار بر جانبي كذو الدرهم سياه و سفيد همچون درمها».
رفتم، مرا ديگر باره بازگردانيد و گفت: «هفتاد روز يا هفت روز ما اينجاييم». اگر بر هفت روز حمل كني دليل كند بر شب قدر كه بيست و سوم است و اگر بر هفتاد حمل كني، شب بيست و پنجم ذي القعده بود و روز بزرگوار است.
پس حسن مثله گفتك بيامدم تا خانه و همه شب در آن انديشه بودم تا صبح اثر كرد. فرض بگزاردم و نزديك علي المنذر آمدم آن احوال با وي بگفتم. او با من بيامد. رفتم بدان جايگاه كه مرا شب برده بودند. پس گفت «بالله!» نشان و علامتي كه امام(ع) مرا گفت، يكي اين است كه زنجيرها و ميخها اينجا ظاهر است.
پس به نزديك سيد ابولاحسن الرضا شديم، چون به در سراي وي رسيدم، خدم و حشم وي را ديدم كه مرا گفتند: «از سحر گاه سيد ابوالحسن در انتظار تو است، تو از جمكراني؟»
گفتم: «بلي»
من در حال به درون رفتم و سلام و خدمت كردم، جواب نيكو داد و اعزاز كرد مرا به تمكين نشاند و پيش از آنكه من حديث كنم مرا گفت: اي حسن مثله! من خفته بودم در خواب، شخصي مرا گفت: «حسن مثله نام، مردي از جمكران پيش تو ايد بامداد، بايد از آنچه گويد سخن او را مصدق داري و بر قول او اعتماد كني كه سخن او سخن ما است. بايد كه قول او را رد نگردادني». از خواب بيدار شدم. تا اين ساعت منتظر تو بودم.
حسن مثله احوال را به شرح با وي بگفت. در حال فرمود تا اسبها را زين برنهادند و بيرون آودند و سوار شدند. چون به نزديك ده رسيدند، جعفر راعي، گله بر كنار راه داشت. حسن مثله در ميان گله رفت و آن بز، از پس همه گوسفندان ميآمد، پيش حسن مثله دويد و او آن بز را گرفت كه به وي دهد و بز را بياورد. جعفر راعي سوگند ياد كرد كه من هرگز اين بز را نديدهام و در گله من نبوده است، الا امروز كه ميبينم و هر چند كه ميخواهم اين بز را بگيرم ميسر نميشود و اكنون كه پيش آمد.
پس بزط را همچنان كه سيد فرموده بود در آن جايگاه آوردند و بكشتند و سيد بو الحسن الرضا بدين موضوع آمدند و حسن مسلم را حاضر كردند و انتفاع از او بستند و وجوه رهق را بياوردند و مسجد جمكران را به چوب پوشانيدند و سيد بو الحسن الرضا زنجريها و ميخها را به قم برد و در سراي خود گذاشت. همه بيماران و صاحب علتان ميرفتند و خود را به زنجير ميماليدند، خداي تعالي شفاي عاجل ميداد و خوش ميشدند.
ابوالحسن محمد بن حيدر گويد كه: به استفاضه شنيدم كه :«سيد ابوالحسن الرضا مدفون است در موسويان به شهر قم و بعد از آن فرزندي از آن وي را بيماري نازل شد و وي در خانه شد و سر صندوق را برداشتند زنجيرها و ميخها را نيافتند.
اين مختصري از احوال آن موضع شريف كه شرح داده شد.
مطالعه كتابهاي مسجد جمكران ميعادگاه عشاق حضرت مهدي(ع) اثر مصطفي مصباح، و آيينه اسرار اثر سيد حسين كريمي قمي پيشنهاد ميشود.
پرسش: آيا فضيلت نماز در مسجد جمکران مثل مسجد سهله است ؟
پاسخ: عبادت در هر يک از اين مساجد، ثواب خاص و متناسب با خود را دارد. آنچه مورد فضيلت نماز در مسجد جمکران در روايات مربوط به آن آمده، اين است که نماز در اين مسجد، همچون نماز در بيت العتيق (کعبه) است.
پرسش: آيا صحت دارد که حضرت مهدي (ع)در جزيره اي دور افتاده زندگي مي کنند . گذشته از اينکه آقا هميشه در ميان ما حضور دارند .؟
پاسخ: بررسي منابع داستان جزيره خضراء
اصل اين قضيه به دو حكايت باز ميگردد كه در بحار الانوار ج53، ص213، و ج52، ص159 چاپ اسلاميه آمده است.
الف. حكايت اول از كمال الدين، احمد بن محمد يحيي انباري است كه در سال 543 هجري(حدود 900 سال قبل) نقل شده است.(اين حكايت را ناشر بحار الانوار از محدث نوري در جنة المأوي نقل و به بحار الانوار اضافه ميكند).
ب. حكايت دوم را علي بن فاضل مازندراني در سال 699 هجري قمري(700 سال پيش) نقل كرده است.
نكات مشترك دو حكايت:
1. محل سكونت امام زمان(ع) و فرزندان آن حضرت در جزيرهاي در ميان درياست.
2. امام زمان(ع) اكنون همسر و فرزند دارد.
3. جزيرهاي كه امام زمان(ع) در آن است، بسيار خوش آب و هوا و سرسبز بوده و در نقاط ديگر دنيا نظير ندارد.
4. در آن جزيره ميتوان امام زمان(ع) را ديد.
5. نظم اجتماعي، رفاه و كيفيت سلوك مردم در آن جزيره بسيار عالي است.
6. ناقلان هر دو داستان(انباري و فاضل مازندراني) ناشناخته و مجهول هستند.
نظرات راجع به اين دو حكايت:
1. گروه اندك بر اين عقيدهاند كه داستان واقعي است.
2. برخي از كساني كه اصل داستان را پذيرفتهاند آن را با مثلث برمودا نيز تطبيق دادهاند.(ر.ك ناجي نجرا، جزيره خضرا و تحقيقي پيرامون مثلث برمودا، ترجمه علي اكبر مهدي پور؛ سيد جعفر رفيعي، جزيره خضراء)
3. پژوهشكران سترگي چون جعفر كاشف الغطاء، آقا بزرگ تهراني، علامه شوشتري، جعف مرتضي عاملي، محمد باقر بهبودي و … بر اين عقيدهاند كه داستان جزيره خضرائ واقعيت ندارد و بر دو حكايتي كه اصل داستان را پايه گدذاري كردهاند، اشكالات متعدد سندي ، تاريخي و متني وارد است و آن دو نقل را كاملا از درجه اعتبار ساقط نمودهاند.
اينك به اختصار به ذكر برخي از مشكلات كه به هر يك از اين دو حكايت وارد شده است، به صورت جداگانه ميپردازيم:
الف. حكايت علي بن فاضل مازندراني:
ـ اشكالات سندي:
1. مرحوم علامه مجلسي در بحار الانوار تصريح كرده كه اين حكايت را در كتابهاي معتبر نيافته و به همين علت آن را به صورت مستقل در بابي جداگانه نقل ميكند(بحار الانوار، چاپ اسلاميه، ج52، ص169)
2. هيچ يك از علما و بزرگان معاصر علي بن فاضل مازندراني، هم چون علامه حلي و ابن داوود اسمي از او و داستانش به ميان نياوردهاند. از اين رو، اين قضيه از چند حال خارج نيست: يا معاصران وي داستان او را دروغ و باطل تلقي كردهاند، يا اصلا چنين داستاني را نشنيدهاند و يا اينكه اين داستان در زمانهاي بعد از آنها ساخته شده است.
3. در ميان منابع موجود، كهنترين مأخذي كه براي اين داستان به چشم ميخورد كتاب مجالس المؤمنين نوشته قاضي نورالله شوشتري است كه در سال 1019 هجري قمري به شهادت رسيده است. اين در حالي است كه داستان جزيره خضرائ مربوط به سال 699 هجري است.(جعفر مرتضي عاملي، جزيره خضراء، افسانه يا واقعيت، ص190).(يعني اين كتاب، حدود 300 سال بعد نوشته شده است).
بر اين حكايت از نظر سندي اشكالات ديگري نيز وارد است كه علاقمندان ميتوانند به منابعي كه در پايان معرفي ميگردد مراجعه كنند. ما در اينجا به دليل اختصار، به همين مقدار بسنده ميكنيم.
ـ اشكالات متني:
در داستان علي بن فاضل، به مطالبي اشاره شده كه با مسلمات ديني سازگاري ندارد و روايات بسياري بر خلاف آن مطالب آمده است از جمله در متن روايات آمده كه فاضل مازندراني از شخصي به نام سيد شمس الدين ميپرسد: چرا در ميان برخي آيات قرآن كريم ارتباط منطقي وجود ندارد/ سيد شمس الدين پاسخ ميدهد: اين قرآني است كه خليفه اول(ابوبكر) جمع آوري كرده و بعضي آيات آن را حذف نموده است. او قرآن امام علي(ع) را نپذيرفت؛ به همين دليل بعضي از آيات آن با هم سازگاري ندارد.
همانگونه كه مشاهده ميشود، اگر كسي اين بخش از حكايت را قبول كند، به تحريف قرآن كريم معتقد شده است. اين مطلب به اجماع شيعه و سني و به موجب تصريح آيه « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛«البته ما قرآن را بر تو نازل كرديم و ما هم آن را پاسباني خواهمي نمود»(حجر، 9) باطل و مردود است. از اينها گذشته اهتمام و توجه زياد مسلمانان به نوشتن و حفظ قرآن و تعدد نسخهها و شيوع آن در بين مسلمانان، از زمان پيامبر(ص) و زير نظر مستقيم آن حضرت تا حدي بود كه تبديل و تحريف آن، از امور ناشدني و ممتنع به به شمار ميآيد.
به علاوه چگونه ميتوان پذيرفت كه عموم شيعيان در رنج و سختي و تحت فشار ظلم و ستم باشند ولي حضرت (و فرزندان او، بر فرض اينكه فرزند داشته باشد) در جزيرهاي خوش آب و هوا، در آسايش زندگي كنند. اين بر خلاف سيره اهل بيت است.
ب. حكايت انباري:
ـ اشكالات سندي:
داستان انباري فاقد هر گونه استناد است. چون صاحب كتاب التعازي خود، آن را نقل نكرده است؛ بلكه استنساخ كننده نامعلومي آن را در پايان كتاب التعازي افزوده كه از اساس معلوم نيست اين خبر را از كجا و از چه كسي شنيده است.
همچنين اشخاص مذكور در سند، شناخته شده نيستند و در كتابهاي رجالي شيعه ذكري از آنان به ميان نيامده است و شخصي هم كه خبر را نقل كرده مجهول است. فقط بيان شده كه شخصي مسيحي بوده است.
ـ اشكالات متني:
از متن حكايت اين طور استفاده ميگردد كه تاجري مسيحي با تعدادي يهودي و اهل سنت به زيارت نايب صاحب الامر(ع) مشرف ميشوند. چگونه ممكن است صدها مسلمان شيعه و عالم با تقوا و عاشق امام زمان(ع) به چنين افتخاري نرسند ولي اين جماعت چنين سعادتي داشته باشند؟
نكته ديگر اين كه در متن داستان، از شهرهايي نام برده شده كه در منابع جغرافيايي معتبر و كهن مانند معجم البلدان و ياقت حموي، اصلا نامي از آنها برده نشده است. حال در صورتي كه در اين دو منبع اسامي روستاهاي دور افتاده هم از قلم نيفتاده، چگونه ممكن است از جزيرهاي با اين عظمت ذكري به ميان نيامده باشد.
نكته آخر اين كه در متن حكايت آمده كه فرزند امام زمان(ع) از يهود و نصارا جزيه گرفت، ولي اموال اهل سنت را مصادره كرد.
علاقهمندان ميتوانند براي مطالعه بيشتر به كتابها و منابعي كه در ذيل معرفي ميگرددع مراجعه كنند:
1. علامه شوشتري، جعفر مرتضي عاملي، ابراهيم اميني، جزيره خضراء افسانه يا واقعيت، ترجمه ابوالفضل طريقهدار.
2. غلامرضا نظري، جزيره خضراء، تحريفي در تاريخ شيعه.
3. سيد جعفر مرتضي عاملي، جزيره خضراء در ترازوي نقد، ترجمه سپهري.
4. مجتبي كلباسي، «بررسي افسانه جزيره خضراء»، فصلنامه انتظار، شمارههاي يك تا چهار.
پرسش: آیا مثلث برمودا همان جزیره خضراء است ؟
پاسخ: درباره اين مسأله به نكاتي توجه داده ميشود:
1. در شمال غربي اقيانوس(نزديك قاره آمريكا) جزاير كوچكي (حدود 360 جزيره كه 20 جزيره آن مسكوني است) وجود دارد اين جزاير به برمودا معروف هستند. برمودا نام يكي از جزاير بزرگ آن مجموعه است.
2. مثلث برمودا به منطقهاي مثلث شكل ميگويند كه يك راس آن، جزيره برمودا(33 درجه شمالي و 64 درجه غربي) است. و يك راس آن بندر ميامي در ساحل شرقي ايالت فلوريدا از مهمترين بنادر ايالات متحده است. راس ديگر آن نيز سن خوان(سن ژاون) پايتخت پورتوريكو يكي از جزاير بزرگ درياي كارائيب است كه در شرق كشور دومينيكن قرار دارد.
3. از آنچه در بالا گفتيم وجود محلي به نام جزيره برمودا و ناحيهاي به نام مثلث برمودا ثابت ميشود. اين جزاير از لحاظ جغرافيايي، محل مشخصي دارد و در نقشهها ثبت شده است.
4. اصل نكته درباره اين جزيره و مثلث برمودا اخباري است كه مخابره و ثبت شده است. در حدود 1355 ش يعني دو سال قبل از انقلاب اسلامي در ايران در تمام مطبوعات و راديوها اخباري عجيب و غريب از حوادث دردناك و اسرارآميز از اين جزيره و منطقه نوشته و اعلام شد و به تبع آن در مجلات داخلي ايران نيز چيزهايي ترجمه و بيان گرديد. اما اينك ديگر از آن خبرها نيست و در سالهاي اخير ديگر از چنين حادثههايي سخن گفته نميشود در حالي كه با گسترش ارتباطات بايد اخبار بيشتر و دقيق تر از گذشته ارائه شود.
5. بعضي درباره پخش گسترده اين اخبار استدلال كردهاند كه چون كشور كوبا رابطه خوبي با شوروي سابق داشت و از طرفي نزديك بودن آن به ايالات متحده آمريكا خطر جدي براي آمريكا محسوب ميشد و ميتوانست جايي براي نصب ابزار جاسوسي و جنگي و در واقع پايگاهي براي شوروي در نزديكي آن كشور باشد، لذا آمريكا به اين فكر افتاد كه در نزديكي كوبا(مثلث برمودا) با شايعه كردن اين اخبار، منطقه خطرناك و نا امني ايجاد كند و در آنجا پايگاهي بسازد كه كوبا را از نزديك زير نظر بگيرد و اگر كسي خواست نزديك شود، او را از بين برده و آن را به نيروهاي اسرار آميز منتسب سازد.
بنابراين اخبار مخابره شده همه جنبه سياسي و امنيتي داشته و در واقع ساختگي بوده است. البته امكان دارد براي واقعي جلوه كردن، چند هواپيما و كشتي را نيز از بين برده باشند. زيرا از آن جنايتكاران چنين چيزهايي بعيد نيست.
6. متاسفانه بعضي با شنيدن اين اتفاقات و مشخصات ادعا كردند يا احتمال دادند كه آن منطقه همان جزيره خضراء و محل زندگي اهل بيت امام زمان است در حالي كه اين احتمالي بيش نبوده و عقيدهاي شخصي است كه ابراز گرديده است. و ميتواند نشان كج سليقگي افراد باشد. زيرا وقتي اخبار دردآور و غم انگيز كشته شدن عدهاي افراد بي گناه كه بعضا راه را گم كردهاند يا سوار بر كشتي تجاري بودهاند دنيا را گرفت (بر فرض واقعيت داشتن اين جريانها) و همه متاسف و ناراحتند و اظهار همدردي ميكنند معلوم است كسي كه بلند شود و ادعا كند كه آنجا جزيره امام است و حضرت و يارانش چنين كارهايي را انجام دادهاند از روي ناآگاهي است! به راستي اين ادعا به شنوندگان و خوانندگان چه پيامي را القا ميكند؟ آيا جز اين است كه به خشونت طلبي و خونريزي دين اسلام و پيشوايان دين تاكيد ميكنند.
7. وقتي از مدعيان وجود جزيره خضرائ ميپرسند چرا تا به حال آن را كسي روي كره زمين نديده است؟ ميگويند از قدرت خدا دور نيست كه آن را به حالت معجزه آسا و خارق العاده از چشمها دور كند و كسي آن را نبيند.
بايد از اينها پرسيد اگر خدا چنين كاري ميكند، پس چه لزومي براي نابودسازي هواپيماها و كشتيها در آن منطقه هست و چرا بايد اين افراد بي گناه كشته شوند در حالي كه ميشود آنجا را نبينند و رد شوند؟ در حالي كه آنچه در حديث جزيره خضراء آمده(بنا به صحت آن) اشاره به كشته شدن دشمنان دارد. آيا كسي كه راه را گم كرده و اتفاقا به انجا رسيده دشمن و مستوجب قتل است؟ آيا ارائه چنين تصويري از اسلام و امام صحيح است؟
نتيجه
يكم: مثلث برمودا وجود دارد، اما اخبار نقل شده درباره آن ساختگي و براي مقاصد سياسي بوده است.
دوم: تطبيق آن بر جزيره خضراء ادعايي شخصي است و فقط توسط يك فرد ناشناخته به نام ناجي النجار ابراز گرديده است. به نوشته خود او فقط به خاطر تشابهاتي كه بين جريان جزيره خضراء و اتفاقات نقل شده درباره مثلث برمودا وجود داشته به اين نتيجه گيري رسيده است و طبيعي است كه چنين نتيجه گيري، ارزش علمي ندارد.
سوم: پذيرش چنين چيزي، خدشه دار كردن چهره دين و خشن و خطرناك جلوه دادن امام رحمت و رأفت است كه با قوانين مسلم دين سازگاري ندارد.
براي آگاهي بيشتر رك:
1. فصلنامه انتظار ش1 تا 4، مقاله بررسي افسانه جزيره خضراء، مجتبي كلباسي؛
2.جزيره خضراء از افسانه تا واقعيت، سيد جعفر مرتضي ترجمه ابوالفضل طريقه دار
پرسش: آیا زوراء همان تهران است که در روایات از سکونت درآن نهی شده است ؟
پاسخ: در برخي روايات سخن از منطقه و شهري به نام «زوراء» شده است كه با تأمل و تحقيق پيرامون آنها متوجه ميشويم به مناطق مختلفي قابل تطبيق است كه يكي از آنها شهري در حوالي ري ـ طهران ـ ميباشد.
روايتي كه در آن سخن از زوراء (طهران) شده است از جهاتي قابل تأمل و دقت است:
اولاً: سند اين روايت ضعيف ميباشد و لذا روايت تا حد زيادي اعتبار خود را از دست ميدهد.
ثانياً: در كتابهاي معتبر قديمي از آن سخن به ميان نيامده است. اين امر موجب ميشود اطمينان انسان به مفاد روايت كم شود. [ذكر اين روايت در كتاب ارزشمند بحار از علامه مجلسي دليل بر صحت آن نيست. زيرا آن بزرگوار فرموده است: ذكر برخي روايات به اين علت بوده است تا روشن شود قضيه امام مهدي(ع) مورد اتفاق مسلمين است، نه آن كه محتواي روايت مورد تأييد باشد].
ثالثاً: اقامت بزرگان و علماي عارفي همچون امام راحل، آيت الله خوانساري و شاهآبادي در تهران بيانگر آن است كه محتواي اين فراز از روايت (كه شما مطرح كرديد) تكليف آور نيست، بدين معني كه آدمي با حفظ اعتقادات و توجه به وظايف ديني ميتواند آنجا را محل سكونت خود قرار دهد. به علاوه كه در متون ديني ما از عدم سكونت در منطقه خاصي سخن به ميان نيامده است. بله توقف در زمينهايي كه عذاب الهي در آنجا نازل شده است مكروه است.
رابعاً: آنچه از آيات و روايات استفاده ميشود آن است كه اگر سرزميني براي سكونت فردي مناسب نبود و او به اين نتيجه رسيد كه اگر در آنجا بماند دين خود را از دست ميدهد از آنجا هجرت كند و به جايي ديگر برود (سوره نساء، آيه 97). اين يك قانون كلي ميباشد نه مربوط به شهر و منطقهاي خاص، و اگر اين فرد واقعاً مجبور به مهاجرت بود و به عنوان وظيفه به ديار ديگري مهاجرت كرد خداوند او را كفايت خواهد كرد « وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً» (طلاق،3).
به راستي آيا سكونت در طهران، با همه موارد ناراحت كنندهآش مشكل تر است يا در بسياري ديگر از شهرها و مناطق ديگر جهان(چه كشورهاي اسلامي و چه غير اسلامي)؟ چگونه است كه در روايت از ميان اين همه شهرها، فقط نام تهران به ميان آمده است؟ آيا اين مطلب شبهه بر انگيز نيست؟
بنابراين سكونت در تهران با حفظ موازين دين و عمل به وظيفه همانند ساير مناطق منعي ندارد.
پرسش: آیا داستان جزیره خضراء واقعیت دارد ؟
پاسخ: بررسي منابع داستان جزيره خضراء
اصل اين قضيه به دو حكايت باز ميگردد كه در بحار الانوار ج53، ص213، و ج52، ص159 چاپ اسلاميه آمده است.
الف. حكايت اول از كمال الدين، احمد بن محمد يحيي انباري است كه در سال 543 هجري(حدود 900 سال قبل) نقل شده است.(اين حكايت را ناشر بحار الانوار از محدث نوري در جنة المأوي نقل و به بحار الانوار اضافه ميكند).
ب. حكايت دوم را علي بن فاضل مازندراني در سال 699 هجري قمري(700 سال پيش) نقل كرده است.
نكات مشترك دو حكايت:
1. محل سكونت امام زمان(ع) و فرزندان آن حضرت در جزيرهاي در ميان درياست.
2. امام زمان(ع) اكنون همسر و فرزند دارد.
3. جزيرهاي كه امام زمان(ع) در آن است، بسيار خوش آب و هوا و سرسبز بوده و در نقاط ديگر دنيا نظير ندارد.
4. در آن جزيره ميتوان امام زمان(ع) را ديد.
5. نظم اجتماعي، رفاه و كيفيت سلوك مردم در آن جزيره بسيار عالي است.
6. ناقلان هر دو داستان(انباري و فاضل مازندراني) ناشناخته و مجهول هستند.
نظرات راجع به اين دو حكايت:
1. گروه اندك بر اين عقيدهاند كه داستان واقعي است.
2. برخي از كساني كه اصل داستان را پذيرفتهاند آن را با مثلث برمودا نيز تطبيق دادهاند.(ر.ك ناجي نجرا، جزيره خضرا و تحقيقي پيرامون مثلث برمودا، ترجمه علي اكبر مهدي پور؛ سيد جعفر رفيعي، جزيره خضراء)
3. پژوهشكران سترگي چون جعفر كاشف الغطاء، آقا بزرگ تهراني، علامه شوشتري، جعف مرتضي عاملي، محمد باقر بهبودي و … بر اين عقيدهاند كه داستان جزيره خضرائ واقعيت ندارد و بر دو حكايتي كه اصل داستان را پايه گدذاري كردهاند، اشكالات متعدد سندي ، تاريخي و متني وارد است و آن دو نقل را كاملا از درجه اعتبار ساقط نمودهاند.
اينك به اختصار به ذكر برخي از مشكلات كه به هر يك از اين دو حكايت وارد شده است، به صورت جداگانه ميپردازيم:
الف. حكايت علي بن فاضل مازندراني:
ـ اشكالات سندي:
1. مرحوم علامه مجلسي در بحار الانوار تصريح كرده كه اين حكايت را در كتابهاي معتبر نيافته و به همين علت آن را به صورت مستقل در بابي جداگانه نقل ميكند(بحار الانوار، چاپ اسلاميه، ج52، ص169)
2. هيچ يك از علما و بزرگان معاصر علي بن فاضل مازندراني، هم چون علامه حلي و ابن داوود اسمي از او و داستانش به ميان نياوردهاند. از اين رو، اين قضيه از چند حال خارج نيست: يا معاصران وي داستان او را دروغ و باطل تلقي كردهاند، يا اصلا چنين داستاني را نشنيدهاند و يا اينكه اين داستان در زمانهاي بعد از آنها ساخته شده است.
3. در ميان منابع موجود، كهنترين مأخذي كه براي اين داستان به چشم ميخورد كتاب مجالس المؤمنين نوشته قاضي نورالله شوشتري است كه در سال 1019 هجري قمري به شهادت رسيده است. اين در حالي است كه داستان جزيره خضرائ مربوط به سال 699 هجري است.(جعفر مرتضي عاملي، جزيره خضراء، افسانه يا واقعيت، ص190).(يعني اين كتاب، حدود 300 سال بعد نوشته شده است).
بر اين حكايت از نظر سندي اشكالات ديگري نيز وارد است كه علاقمندان ميتوانند به منابعي كه در پايان معرفي ميگردد مراجعه كنند. ما در اينجا به دليل اختصار، به همين مقدار بسنده ميكنيم.
ـ اشكالات متني:
در داستان علي بن فاضل، به مطالبي اشاره شده كه با مسلمات ديني سازگاري ندارد و روايات بسياري بر خلاف آن مطالب آمده است از جمله در متن روايات آمده كه فاضل مازندراني از شخصي به نام سيد شمس الدين ميپرسد: چرا در ميان برخي آيات قرآن كريم ارتباط منطقي وجود ندارد/ سيد شمس الدين پاسخ ميدهد: اين قرآني است كه خليفه اول(ابوبكر) جمع آوري كرده و بعضي آيات آن را حذف نموده است. او قرآن امام علي(ع) را نپذيرفت؛ به همين دليل بعضي از آيات آن با هم سازگاري ندارد.
همانگونه كه مشاهده ميشود، اگر كسي اين بخش از حكايت را قبول كند، به تحريف قرآن كريم معتقد شده است. اين مطلب به اجماع شيعه و سني و به موجب تصريح آيه « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛«البته ما قرآن را بر تو نازل كرديم و ما هم آن را پاسباني خواهمي نمود»(حجر، 9) باطل و مردود است. از اينها گذشته اهتمام و توجه زياد مسلمانان به نوشتن و حفظ قرآن و تعدد نسخهها و شيوع آن در بين مسلمانان، از زمان پيامبر(ص) و زير نظر مستقيم آن حضرت تا حدي بود كه تبديل و تحريف آن، از امور ناشدني و ممتنع به به شمار ميآيد.
به علاوه چگونه ميتوان پذيرفت كه عموم شيعيان در رنج و سختي و تحت فشار ظلم و ستم باشند ولي حضرت (و فرزندان او، بر فرض اينكه فرزند داشته باشد) در جزيرهاي خوش آب و هوا، در آسايش زندگي كنند. اين بر خلاف سيره اهل بيت است.
ب. حكايت انباري:
ـ اشكالات سندي:
داستان انباري فاقد هر گونه استناد است. چون صاحب كتاب التعازي خود، آن را نقل نكرده است؛ بلكه استنساخ كننده نامعلومي آن را در پايان كتاب التعازي افزوده كه از اساس معلوم نيست اين خبر را از كجا و از چه كسي شنيده است.
همچنين اشخاص مذكور در سند، شناخته شده نيستند و در كتابهاي رجالي شيعه ذكري از آنان به ميان نيامده است و شخصي هم كه خبر را نقل كرده مجهول است. فقط بيان شده كه شخصي مسيحي بوده است.
ـ اشكالات متني:
از متن حكايت اين طور استفاده ميگردد كه تاجري مسيحي با تعدادي يهودي و اهل سنت به زيارت نايب صاحب الامر(ع) مشرف ميشوند. چگونه ممكن است صدها مسلمان شيعه و عالم با تقوا و عاشق امام زمان(ع) به چنين افتخاري نرسند ولي اين جماعت چنين سعادتي داشته باشند؟
نكته ديگر اين كه در متن داستان، از شهرهايي نام برده شده كه در منابع جغرافيايي معتبر و كهن مانند معجم البلدان و ياقت حموي، اصلا نامي از آنها برده نشده است. حال در صورتي كه در اين دو منبع اسامي روستاهاي دور افتاده هم از قلم نيفتاده، چگونه ممكن است از جزيرهاي با اين عظمت ذكري به ميان نيامده باشد.
نكته آخر اين كه در متن حكايت آمده كه فرزند امام زمان(ع) از يهود و نصارا جزيه گرفت، ولي اموال اهل سنت را مصادره كرد.
علاقهمندان ميتوانند براي مطالعه بيشتر به كتابها و منابعي كه در ذيل معرفي ميگرددع مراجعه كنند:
1. علامه شوشتري، جعفر مرتضي عاملي، ابراهيم اميني، جزيره خضراء افسانه يا واقعيت، ترجمه ابوالفضل طريقهدار.
2. غلامرضا نظري، جزيره خضراء، تحريفي در تاريخ شيعه.
3. سيد جعفر مرتضي عاملي، جزيره خضراء در ترازوي نقد، ترجمه سپهري.
4. مجتبي كلباسي، «بررسي افسانه جزيره خضراء»، فصلنامه انتظار، شمارههاي يك تا چهار
پرسش: مکان زندگي حضرت مهدي در دوران غيبت کجاست؟ آيا جزيره خضرا و مثلث برمودا حقيقت دارد؟
پاسخ: الف. آن چه درباره محل زندگي حضرت مهدي(ع) گفته ميشود بر اساس حدس و گمان است؛ زيرا، غيبت امام، خود دليل روشني بر آن است كه آن حضرت، جاي مشخصي براي زندگي ندارد، بلكه در شهرها و اماكن گوناگون و به صورت ناشناس زندگي ميكنند.
داستان جزيره خضراء كه در بحار الانوار آمده است، اعتباري ندارد و علما و كارشناسان ديني آن را رد كرده اند و دلائل سستي و بي اعتباري آن را بيان كرده اند.(ر.ك: به دادگستر جهان و جزيره خضراء: افسانه يا واقعيت)
در اين داستان، ادعا شده است كه امام مهدي(ع) و فرزندانش، در جزيرهاي سبز و خرم زندگي ميكنند! اين مطلب، با آنچه در باره امام معصوم(ع) شنيدهايم، از همراهي و همساني با شيعيان ـ كه در سختيها و رنجها زندگي ميكنند ـ سازگاري ندارد و نيز اين داستان مشتمل بر مطالبي متناقض و متضاد است، و در آن سخن از تحريف قرآن به ميان آمده است. به علاوه راوي اين داستان نيز ناشناس است. مرحوم مجلسي، خود ميگويد: داستان جزيره خضراء را در كتاب معتبر نيافتيم.(بحار، جلد 52، صفحه 159).
مقابل داستان فوق رواياتي داريم كه ميگويد آن حضرت، در ميان مردم زندگي ميكند و در راههاي آنها قدم ميگذارد و بر فرشهاي آنان پا مينهد. و اينها، حاكي از حضور مداوم و مستمر حضرت در ميان شيعيان است.
امام علي(ع) ميفرمايد: سوگند به خداي علي! حجت خدا، در ميان مردم هست و در راهها (كوچه و بازار) گام برميدارد، به خانههاي آنها سر ميزند و در شرق و غرب زمين رفت و آمد ميكند و گفتار مردم را ميشنود و بر ايشان سلام ميكند و ميبيند و ديده نميشود، تا وقت (معين) و وعده (الهي). (الغيبة، نعماني، باب 10، حديث 3، صفحه 146).
ب. درباره اين مسأله به نكاتي توجه داده ميشود:
1. در شمال غربي اقيانوس(نزديك قاره آمريكا) جزاير كوچكي (حدود 360 جزيره كه 20 جزيره آن مسكوني است) وجود دارد اين جزاير به برمودا معروف هستند. برمودا نام يكي از جزاير بزرگ آن مجموعه است.
2. مثلث برمودا به منطقهاي مثلث شكل ميگويند كه يك راس آن، جزيره برمودا(33 درجه شمالي و 64 درجه غربي) است. و يك راس آن بندر ميامي در ساحل شرقي ايالت فلوريدا از مهمترين بنادر ايالات متحده است. راس ديگر آن نيز سن خوان(سن ژاون) پايتخت پورتوريكو يكي از جزاير بزرگ درياي كارائيب است كه در شرق كشور دومينيكن قرار دارد.
3. از آنچه در بالا گفتيم وجود محلي به نام جزيره برمودا و ناحيهاي به نام مثلث برمودا ثابت ميشود. اين جزاير از لحاظ جغرافيايي، محل مشخصي دارد و در نقشهها ثبت شده است.
4. اصل نكته درباره اين جزيره و مثلث برمودا اخباري است كه مخابره و ثبت شده است. در حدود 1355 ش يعني دو سال قبل از انقلاب اسلامي در ايران در تمام مطبوعات و راديوها اخباري عجيب و غريب از حوادث دردناك و اسرارآميز از اين جزيره و منطقه نوشته و اعلام شد و به تبع آن در مجلات داخلي ايران نيز چيزهايي ترجمه و بيان گرديد. اما اينك ديگر از آن خبرها نيست و در سالهاي اخير ديگر از چنين حادثههايي سخن گفته نميشود در حالي كه با گسترش ارتباطات بايد اخبار بيشتر و دقيق تر از گذشته ارائه شود.
5. بعضي درباره پخش گسترده اين اخبار استدلال كردهاند كه چون كشور كوبا رابطه خوبي با شوروي سابق داشت و از طرفي نزديك بودن آن به ايالات متحده آمريكا خطر جدي براي آمريكا محسوب ميشد و ميتوانست جايي براي نصب ابزار جاسوسي و جنگي و در واقع پايگاهي براي شوروي در نزديكي آن كشور باشد، لذا آمريكا به اين فكر افتاد كه در نزديكي كوبا(مثلث برمودا) با شايعه كردن اين اخبار، منطقه خطرناك و نا امني ايجاد كند و در آنجا پايگاهي بسازد كه كوبا را از نزديك زير نظر بگيرد و اگر كسي خواست نزديك شود، او را از بين برده و آن را به نيروهاي اسرار آميز منتسب سازد.
بنابراين اخبار مخابره شده همه جنبه سياسي و امنيتي داشته و در واقع ساختگي بوده است. البته امكان دارد براي واقعي جلوه كردن، چند هواپيما و كشتي را نيز از بين برده باشند. زيرا از آن جنايتكاران چنين چيزهايي بعيد نيست.
6. متاسفانه بعضي با شنيدن اين اتفاقات و مشخصات ادعا كردند يا احتمال دادند كه آن منطقه همان جزيره خضراء و محل زندگي اهل بيت امام زمان است در حالي كه اين احتمالي بيش نبوده و عقيدهاي شخصي است كه ابراز گرديده است. و ميتواند نشان كج سليقگي افراد باشد. زيرا وقتي اخبار دردآور و غم انگيز كشته شدن عدهاي افراد بي گناه كه بعضا راه را گم كردهاند يا سوار بر كشتي تجاري بودهاند دنيا را گرفت (بر فرض واقعيت داشتن اين جريانها) و همه متاسف و ناراحتند و اظهار همدردي ميكنند معلوم است كسي كه بلند شود و ادعا كند كه آنجا جزيره امام است و حضرت و يارانش چنين كارهايي را انجام دادهاند از روي ناآگاهي است! به راستي اين ادعا به شنوندگان و خوانندگان چه پيامي را القا ميكند؟ آيا جز اين است كه به خشونت طلبي و خونريزي دين اسلام و پيشوايان دين تاكيد ميكنند.
7. وقتي از مدعيان وجود جزيره خضرائ ميپرسند چرا تا به حال آن را كسي روي كره زمين نديده است؟ ميگويند از قدرت خدا دور نيست كه آن را به حالت معجزه آسا و خارق العاده از چشمها دور كند و كسي آن را نبيند.
بايد از اينها پرسيد اگر خدا چنين كاري ميكند، پس چه لزومي براي نابودسازي هواپيماها و كشتيها در آن منطقه هست و چرا بايد اين افراد بي گناه كشته شوند در حالي كه ميشود آنجا را نبينند و رد شوند؟ در حالي كه آنچه در حديث جزيره خضراء آمده(بنا به صحت آن) اشاره به كشته شدن دشمنان دارد. آيا كسي كه راه را گم كرده و اتفاقا به انجا رسيده دشمن و مستوجب قتل است؟ آيا ارائه چنين تصويري از اسلام و امام صحيح است؟
نتيجه
يكم: مثلث برمودا وجود دارد، اما اخبار نقل شده درباره آن ساختگي و براي مقاصد سياسي بوده است.
دوم: تطبيق آن بر جزيره خضراء ادعايي شخصي است و فقط توسط يك فرد ناشناخته به نام ناجي النجار ابراز گرديده است. به نوشته خود او فقط به خاطر تشابهاتي كه بين جريان جزيره خضراء و اتفاقات نقل شده درباره مثلث برمودا وجود داشته به اين نتيجه گيري رسيده است و طبيعي است كه چنين نتيجه گيري، ارزش علمي ندارد.
سوم: پذيرش چنين چيزي، خدشه دار كردن چهره دين و خشن و خطرناك جلوه دادن امام رحمت و رأفت است كه با قوانين مسلم دين سازگاري ندارد.
براي آگاهي بيشتر رك:
1. فصلنامه انتظار ش1 تا 4، مقاله بررسي افسانه جزيره خضراء، مجتبي كلباسي؛
2.جزيره خضراء از افسانه تا واقعيت، سيد جعفر مرتضي ترجمه ابوالفضل طريقه دار.
پرسش: من می خواهم از شما بپرسم که آیا قم مسجد جمکران آن چاهی که امام زمان نامه های یک جوان پاک را می گیرد راست است یا دروغ ، اگه راست است از طرف من یک نامه برای امام زمان بنویسید و بگویید جهان در انتظار دیدار پاک شماست .
پاسخ: داستان مسجد جمكران حقيقت دارد. در پشت مسجد چاهي هست كه برخي براي عرض حاجت، نامهاي نوشته و درون آن مياندازند. بايد توجه كرد: اولاً، براي رساندن پيام به حضرت، نوشتن نامه لازم نيست؛ بلكه انسان ميتواند در خلوت خود، با توجه تمام به امام(ع) با حضرت صحبت كند و قطعاً حضرت صداي او را ميشنود.
ثانياً؛ لازم نيست نامه در داخل آن چاه انداخته شود، بلكه انسان ميتواند به حضرت نامه نوشته و در مقداري گل قرار دهد و داخل چاه آب يا نهر آب بيندازد. انشاء الله به دست ايشان ميرسد؛ هر چند نامه در هر كجا باشد ايشان از آن آگاه ميشود.
پرسش: مسجد جمکران که متعلق به امام زمان است در زمان کدامیک از ائمه اطهار بوده و ساخته شده است و چگونه در آنجا می شود امام زمان را دید ؟
پاسخ: مسجد مقدس جمكران در عصر ائمه ساخته نشده است، بلكه در زمان امامت خود امام زمان(ع) و به دستور خود ايشان در سال 373 يا 393 هجري قمري بنا گرديده است.(بيش از هزار سال قدمت دارد و اوايل غيبت كبري ساخته شده است).
در مورد ديدار امام در مسجد جمكران بايد گفت: ما در روايتي نداريم كه اگر فلان كار را انجام دهيد ميشود امام را در مسجد جمكران ديد؛ بلكه بعضي از بزرگان و يا افراد صالح چنين گفتهاند كه اگر كسي چهل شب چهارشنبه به جمكران برود، توفيق ديدار امام زمان(ع) را پيدا ميكند. بنابراين چون روايت نيست، نميتوان گفت حتما نتيجه بخش است.
البته ميتوان اين كار را انجام داد، اما چون مسجد به فرمان امام زمان ساخته شده و به نام ايشان است، براي عبادت و ايجاد رابطه معنوي با آن حضرت مكان بسيار مناسب و خوبي است.
پرسش: علت علاقه مردم به مسجد مقدس جمکران ؟
پاسخ: علت گرايش مردم به اين مسجد شايد امور زير باشد:
الف. اين مسجد طبق نقل مرحوم محدث نوري از کتاب تاريخ قم به دستور امام زمان(ع) ساخته شده است، و لذا مشتآقان زيادي دارد.
ب. کرامتهاي متعددي از وجود مقدس امام مهدي(ع) در اين مکان ظاهر شده است.
ج. چون اين امکان به دستور امام ساخته شده است، عاشقان براي ابراز علاقه و عشق خود به آن وجود مقدس در اين مکان حاضر ميشوند.
پرسش: در مورد مسجد جمکران توضيح بدهيد؟ آيا حضرت در آنجا حضور دارند و مي توان ايشان را ديد؟
پاسخ: مسجد مقدس جمكران در عصر ائمه ساخته نشده است، بلكه در زمان امامت خود امام زمان(ع) و به دستور خود ايشان در سال 373 يا 393 هجري قمري بنا گرديده است.(بيش از هزار سال قدمت دارد و اوايل غيبت كبري ساخته شده است).
در مورد ديدار امام در مسجد جمكران بايد گفت: ما در روايتي نداريم كه اگر فلان كار را انجام دهيد ميشود امام را در مسجد جمكران ديد؛ بلكه بعضي از بزرگان و يا افراد صالح چنين گفتهاند كه اگر كسي چهل شب چهارشنبه به جمكران برود، توفيق ديدار امام زمان(ع) را پيدا ميكند. بنابراين چون روايت نيست، نميتوان گفت حتما نتيجه بخش است.
البته ميتوان اين كار را انجام داد، اما چون مسجد به فرمان امام زمان ساخته شده و به نام ايشان است، براي عبادت و ايجاد رابطه معنوي با آن حضرت مكان بسيار مناسب و خوبي است.
پرسش: خواندن چه نمازهاي درمسجد جمکران مستحب است ؟
پاسخ: براي مسجد جمکران دو نماز است:
الف.نماز تحيت مسجد: دو رکعت، در هر رکعت حمد يک مرتبه خوانده ميشود و سپس هفت مرتبه سوره توحيد(قل هو الله احد) خوانده ميشود. ذکر رکوع و سجده نيز هفت بار تکرار ميشوند. (تذکر: نه اينکه هفت بار رکوع و سجده انجام شود بلکه ذکر آن را بايد هفت بار تکرار نمود).
ب. نماز امام زمان(ع): در هر ركعت در حمد آيه “اياك نعبد و اياك نستعين” صد بار تكرار ميشود، و ذكرهاي ركوع و دو سجده نيز هفت مرتبه گفته ميشود. بعد از نماز يك مرتبه “لا اله الا الله” ميگويد. سپس تسبيح حضرت زهرا(س) را ميخواند و سپس به سجده رفته و صد مرتبه صلوات ميفرستد.
تذکر: نماز امام زمان(ع) را در هر مکاني ميتوان خواند. و اگر در غير مسجد جمکران خوانده شود طبيعي است که ديگر نماز تحيت خوانده نميشود.
پرسش: چه رابطه اي بين حضرت و سرداب وجود دارد ؟ آيا ايشان در سرداب غيبت نموده اند ؟
پاسخ: چگونگي تحقق غيبت براي ما روشن نيست. اما در مورد سرداب ميتوان گفت:
سرداب عبارت است از طبقه پايين ساختمان که در مناطق گرمسير به جهت حفاظت از گرماي شديد ميسازند، و اين نوع ساختمان در غالب خانههاي عراق مشاهده ميشود و سامرا نيز از آن مستثني نبوده است. امام هادي(ع) در خانه خود به جهت آسايش اهل بيتش و محافظت از گرما، چنين سردابي ساخته بودند که بعد از شهادتش به ارث، منتقل به امام عسکري(ع) شد.
مطابق تاريخ، حضرت مهدي(ع) از زمان ولادت از ديدگان مردم خصوصا حکام مخفي بود. و بعد از شهادت پدرش بر جسد او نماز گذارد و رسما غيبت خود را از آن خانه آغاز نمود. و از آنجا که سکونت حضرت و ساير اعضاي خانواده در آن سرداب بوده است، لذا مکان غيبت را به آن سرداب مقدس نسبت ميدهند. اين سرداب براي شيعيان اهل بيت(ع) از آن جهت مقدس شمرده شده است که امام زمان و پدر و جدش در آن سرداب به سر برده و عبادت به جاي آوردهاند.
البته برخي ميگويند غيبت نيز از همان سرداب آغاز شد و برخي نيز اين امر را مسلم نميدانند.
گفتني است به علت تولد و زندگي مخفيانه امام در زمان حيات پدر و همچنين آغاز غيبت با شهادت پدر و به امامت رسيدن ايشان، اظهار نظر پيرامون محل شروع غيبت مشکل است. به علاوه که اين امر مسئلهاي فرعي است. آنچه مهم است اين است که ما يقين داريم حضرت در طول دوران غيبت در ميان مردم بوده و در مجامع شرکت ميکنند نه اينکه امام تا زمان ظهور در سرداب مخفي شدهاند.