به نام خدا
پرسش: آیا تا به حال علائم دال بر نزدیک شدن ظهور امام ظاهر شده است ؟
پاسخ: با توجه به اين كه زمان ظهور مشخص نيست، زمان نشانههاي مرتبط نزديك به آن نيز مشخص نيست. بنابراين، سخن گفتن از نزديكي يا دوري آن، امري پسنديده نيست.
البته، عدهاي با توجه به اوضاع و شرايط فعلي حاكم بر جهان، به اين باور رسيدهاند كه دورهاي كه در آن زندگي ميكنيم همان دورهي آخرالزمان است كه در روايات به آن اشاره شده است؛ زيرا، براي آخر الزمان نشانههايي گفته شده، مانند گسترش فساد و تفسير دين بر اساس هوا و هوس و … كه اين نشانهها در دورهي زماني ما به وقوع پيوسته است. پس زمان كنوني، آخر الزمان است و ظهور نيز در اين دوران محقق ميشود. به علاوه، با وجود انقلاب اسلامي ايران و زنده شدن نام و ياد امام زمان، و معرفي ايشان به دنيا، آمادگي و اقبال مردم به پذيرش ايشان، بيشتر شده و اميد به ظهور هم بيشتر شده است.
به هر حال ما در عين آن كه بايد اميد به تعجيل در فرج داشته باشيم و آمادگي براي ظهور را در خود تقويت بكنيم، ولي نبايد فكر خود را متوجه اموري بكنيم كه از محدودهي علم ما فراتر است و راهي براي دسترسي به آن نداريم. لذا سخن از نزديكي علايم، امري قابل قبول نيست.
پرسش: آیا علائم ظهور واقع شده اند ؟
پاسخ: عدهاي بر اين باورند كه بسياري از علائم ظهور اتفاق افتاده است و فقط علايم حتمي نزديك ظهور، باقي مانده است. به نظر ميآيد سخني قطعي و كامل در اين مورد نميتوان گفت؛ زيرا منابع اصلي و قديمي شيعه، معمولاً، از نشانههاي خاص و محدود نام بردهاند، و بسياري از اين نشانههايي كه به عنوان علايم اتفاق افتاده، مطرح ميشود يا اصولا در اين منابع ذكر نشده و يا بسيار كم رنگ بيان شده است. اين امر، نشانه آن است كه اخباري كه اين گونه نشانهها را بيان كردهاند، چندان مورد اعتناي علماي گذشته نبوده است.
همچنين اسناد برخي از روايات، اشكال دارد و نقل آنها در كتب روايي جامع، مانند بحار به دو علت ميتواند باشد:
1. حفظ اصل نقلها براي تامل و تدبر ديگران در مورد آنها.
2. روشن شود كه همه گروهها ـ چه موافق و چه مخالف اهل بيت ـ در اصل ظهور حضرت مهدي(ع) اتفاق نظر دارند. مرحوم مجلسي در ذيل روايتي ميگويد: «اين روايت را كه متن آن تغيير يافته و اشتباه دارد و سند آن به بدترين خلق خدا، يعني عمر بن سعد منتهي ميشود، آوردم تا دانسته شود همه، حضرت مهدي(ع) را قبول دارند. (بحار، ج52، ص227، ح90).
در مواردي كه سخن از يك علامت و فرج بعد از آن مطرح شده، گويا مراد ظهور امام زمان(ع) نيست، بلكه يك گشايش و راحتي براي مؤمنان است. از امام باقر(ع) نقل شده است:«منتظر صدايي باشيد كه از طرف دمشق، ناگهان به شما ميرسد. در آن، گشايش بزرگ براي شما خواهد بود.(الغيبة، نعماني، ب14، ح66).
در برخي روايات، سخن امام، به گونهاي است كه خبر از يك اتفاق و واقعه ميدهد نه اين كه بخواهد آن واقعه را يكي از علايم ظهور معرفي كند، مانند وقوع گرماي شديد(الغيبة، نعماني، ب14، ح44).
برخي نشانهها و بيانها، به گونهاي است كه ميتواند معناي ديگري غير از معناي ظاهري داشته باشد. مانند طلوع خورشيد از مغرب كه شايد كنايه از ظهور حضرت از مكه باشد. از امام علي(ع) نقل شده است: «و هو الشمس الطالعة من مغربها»(بحار، ج52، ص194، ح26).
به علاوه معلوم نيست اين حادثه خارجي، واقعا همان نشانهاي باشد كه در روايت ذكر شده است، بلكه شايد پديدهاي مشابه آن باشد. (البته بايد توجه داشت كه شباهت اين حادثه با يك علامت، اين احتمال را ايجاد ميكند كه شايد اين واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگي را در خود منتظر ايجاد ميكند).
سخن آخر اين كه اين مقدار كه انسان به صورت كلي در مورد آنها بداند، كافي است و پيگيري وقوع يا عدم برخي از آنها فايده و نتيجهاي در بر ندارد.
پرسش: آيا پر شدن زمين از ظلم و فساد از شرايط ظهور است؟ آيا ظهور زمان معيني دارد؟
پاسخ: اين حرف صحيح نيست. براي ظهور امام زمان(عج) ابتدا مردم بايد خود را براي ياري كردن حضرت آماده كنند و بكوشند ديگران را نيز براي تحقق ظهور آماده كنند. اين وقتي است كه دوستان حضرت با انجام دادن واجبات و ترك گناهان و تقويت ايمان، بتوانند لياقت ياري امام زمان(عج) در خود ايجاد كنند. البته هميشه انسانهاي ظالم و فاسد نيز هستند كه به دنبال ظلم و فساد بيشترند.
وقت ظهور مشخص نيست. هر وقت مردم واقعا آماده شدند، حضرت نيز ظهور ميكند.
پرسش: آيا تاکنون علامتي از علايم ظهور تحقيق يافته است؟
پاسخ: اين سؤال زماني قابل پاسخ دادن است كه ما تطبيق را بپذيريم. مراد از تطبيق آن است كه علامتي را با حادثه خارجي تطبيق داده و بگوييم اين حادثه همان نشانه گفته شده در روايات است. اما بايد توجه داشت كه اولا ما از لحاظ علم محدود ميباشيم، و نميدانيم كه آيا واقعاً اين حادثه، همان نشانه است يا خير، و ثانيا بعضي از علامتها داراي سند معتبر و قابل قبولي نيست تا خود نشانه را بپذيريم و بخواهيم از وقوع آن سخن بگوييم. البته علايم حتمي معروف هنوز واقع نشده است.
پرسش: آيا سفياني اسرائيلي است ؟ شخصيت او را شرح دهيد ؟
پاسخ: از روايات مربوط به سفياني به دست ميآيد که او از تبار بني اميه و از نسل ابوسفيان است. در رواياتي از امام علي(ع) نقل شده “او از بني اميه است” در روايتي از امام صادق(ع) ذکر شده است: “پسر زن جگرخوار از وادي يابس خروج ميکند”. در برخي روايات به بعضي ويژگيهاي جسمي او اشاره شده است؛ از جمله: کبود چشم، اعور ،(يک چشم) داراي صورت وحشت انگيز، سرخ رو و آبله رو(برگرفته از کتاب: سفياني از ظهور تا افول، نصرت الله آيتي).
پرسش: آيا همه منتظران از تمام اديان ظهور را متوجه مي شوند ؟ چگونه ؟
پاسخ: ظهور امام زمان(ع) داراي علايم و شرايطي است که تحقق آنها باعث ظهور ميشود.وهر گاه اين علائم محقق شد ظهور واقع مي شود و همه بشر روي زمين متوجه آن شده به دنبال مهدي راه مي افتند و چون هم تشنه عدالت هستند به دنبال دادگر مي شتابند.
علايم ظهور: علامت در لغت عرب به معناي نشانه است. بنابراين منظور از علائم ظهور، نشانههايي است كه نزديك شدن ظهور را نشان ميدهند. با تحليل ماهيت علائم ظهور، در مييابيم كه علائم ظهور، نسبت به ظهور رابطه سببي ندارند يعني اين گونه نيست كه به محض تحقق نشانهها و علائم ظهور بگوييم پس ظهور هم حتماً تحقق خواهد يافت، بلكه تنها جنبه اعلام و كاشفيت دارند يعني تحقق آنها كاشف از اين واقعيت است كه ظهور نزديك شده است.
علائم را از جهات مختلفي ميتوان تقسيم بندي نمود.
از جمله ميتوان آنها را به:
1. علائم عادي و علائم غير عادي و معجزه آسا تقسيم كرد.
2. با توجه به روايات رسيده ميتوان به علائم حتمي و علائم غير حتمي تقسيم نمود.
3. بالآخره ميتوان به لحاظ فاصله زماني بين وقوع علامت و تحقق روز موعود به علائم قريب و علائم بعيد تقسيم كرد.
آنچه بيشتر از ظاهر روايات به دست ميآيد تقسيم علائم به غير حتمي يا موقوف و علائم حتمي است. علائم غير حتمي يا موقوف نشانههايي است كه رخ دادن آنها قطعي نيست و ممكن است به دليل عدم تحقق شرايط و يا ايجاد مانع به وقوع نپيوندند.
و اما علائم حتمي انهاست كه رخ دادن آنها حتمي و قطعي است.
در منابع روايي، بسياري از رخدادهاي طبيعي و غير طبيعي و دگرگونيهاي سياسي و اجتماعي به عنوان علائم ظهور، ذكر شده است. بديهي است كه روايات مربوط به اين مسئله، مانند ساير مسائل ديگر، از جهت درستي و اعتبار، يكسان نيستند. در ميان اين روايات، برخي از جهت سند غير قابل اعتمادند و برخي هم از جهت مضمون و مطالبي كه در آن مطرح شده، جاي بحث و تامل دارند. بنابراين، نميتوان به صرف ديدن يك روايت و بدون بررسي كارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد كرد. در ميان نشانهها، برخي به عنوان “علايم حتمي ظهور” ذكر شده است.
علائم معروف حتمي، پنج مورد است:
1. خروج سفياني؛ پيش از قيام حضرت مهدي(ع) مردي از نسل ابوسفيان، در منطقه شام، خروج ميكند و با تصرف بخشهايي از سرزمين اسلام، براي يافتن و كشتن شيعيان جايزه تعيين ميكند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بيداء؛ خسف، يعني فرورفتن، و بيداء نام سرزميني بين مدينه و مكه است. سفياني كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(ع) خروج ميكند، هنگامي كه از ظهور ايشان با خبر ميگردد سپاهي عظيم به مدينه و مكه ميفرستد و چون به سرزمين بيداء ميرسند، خداوند آنان را در كام زمين فرو ميبرد و هلاك ميشوند.
3. خروج يماني؛ سرداري از يمن قيام ميكند و مردم را به حق و عدل دعوت ميكند. خروج يماني، اجمالاٌ از نشانههاي ظهور است، هر چند جزئيات و چگونگي قيام وي، روشن نيست.
4. قتل نفس زكيه؛ نفس زكيه، يعني انسان پاك و بي گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدي، جواني بي گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل ميرسد.
5. صيحه آسماني؛ منظور از آن، صدايي است كه در آستانه ظهور حضرت مهدي، از آسمان به گوش ميرسد و همه مردم آن را ميشنوند. محتواي اين پيام آسماني، دعوت به حق و حضرت مهدي است. امام باقر(ع) ميفرمايد:”ندا كنندهاي از آسمان، نام قائم ما را ندا ميكند. پس هر كه در شرق و غرب است، آن را ميشنود.(الغيبة، نعماني، ص252).
البته در برخي از روايات، به علائم ديگري نيز اشاره شده است، مانند خورشيد گرفتگي در نيمه ماه رمضان و ماه گرفتگي در آخر آن. (الغيبة، طوسي، ص444) و يا طلوع خورشيد از مغرب(الغيبة، طوسي، ص435).
شرايط ظهور: براي هر انقلاب از جمله انقلاب و ظهور امام زمان(عج) حداقل چهار شرط لازم است:
الف. برنامه و قانون جامع: از آنجايي كه برنامه حركتي حضرت مهدي(ع) بر اساس دستورات دين اسلام و سيره پيامبر(ص) است. اين شرط از شرايط ظهور فراهم است.
ب. رهبر: هر انقلاب نياز به رهبري دارد كه عالم به برنامهها و اهداف انقلاب باشد. وضعيت موجود و مطلوب را بتواند تشخيص دهد. شجاع و قاطع و دلسوز باشد و … و چون رهبري ظهور به دست امام زمان(عج) است ـ كه متصل به علم الهي و آيينه تمام نماي صفات جلال و جمال خداوند است ـ لذا اين شرط نيز براي ظهور فراهم است.
ج. ياران: يك انقلاب نياز به ياوراني دارد كه رهبر را شناخته و به او ايمان داشته باشند، از اهداف و برنامههاي انقلاب، آگاه بوده و آنها را باور كنند. شجاع و فداكار باشند و تا آخرين نفس بايستند. اين ياران قبل از شروع قيام، به زمينه سازي پرداخته و مردم را نسبت به حركت انقلاب آگاه نموده و آنان را ترغيب به پذيرش انقلاب ميكنند. در جريان انقلاب در صحنهها حاضر شده و از هيچ تلاشي كوتاهي نميكنند. و بعد از پيروزي و اجراي برنامهها، خود را وقف قيام ميكنند و … انقلاب امام زمان(عج) نيز نياز به ياراني شجاع، مؤمن، آگاه و عالم دارد.
د. پذيرش مردم: اگر مردم آن انقلاب را خواستار باشند، انقلاب شكل گرفته و به سرانجام مطلوب ميرسد. ظهور نيز وقتي است كه مردم واقعاً خواستار ظهور حضرت و عدالت گستري او باشند.
ما چون علم و اطلاع کامل و درستي نداريم نميتوانيم در مورد نزديک بودن ظهور اظهار نظر بکنيم. ائمه معصومين(ع) از ما خواستهاند هميشه منتظر ظهور باشيد ولي براي ظور زمان تعيين نکنيد که تعيين کنندگان وقت ظهور دروغگو هستند.
طبق روايات انتظار فرج در زندگي انسان راهگشا است و آثار خود را در زندگي به جاي ميگذارد. راوي ميگويد از امام(ع) پيرامون فرج و ظهور پرسيدم. حضرت فرمود: آيا نميداني انتظار فرج از فرج است.(بحار الانوار، ج52، ص130، ح29)
و آنچه وظيفه انسان است داشتن معرفت صحيح است، زيرا معرفت صحيح باعث ميشود انسان به درستي برنامه ريزي کرده و حرکت کند. از امام صادق(ع) نقل شده است “اعرف امامک فانک اذا عرفته لم يضرک تقدم هذا الامر او تآخر”. امامت را بشناس، پس هنگامي که او را شناختي ضرر نميرساند تو را مقدم شود اين امر يا به عقب بيفتد. (بحار الانوار، ج52، ص141، ح52) مهم شناخت و عمل به وظيفه است.
گفتني است چون امر فرج امام زمان(ع) مربوط به کل جهان و همه انسانها ميباشد ، بنابراين همگان متوجه ظهور خواهند شد و همانگونه که بيان شد به واسطه علائم مخصوصا صيحه آسماني (که معرفي امام عصر(ع) را نيز به همراه دارد) همه متوجه نزديک شدن ظهور ميشوند. علاوه اين که اعلام ظهور توسط امام در مسجد الحرام به گوش جهانيان خواهد رسيد.
در مورد صيحه، از امام صادق(ع) پيرامون ظهور و علايم آن نقل شده است که به راوي فرمود: نگه دار با دستت هلاک فلاني (مردي از بني عباس) و خروج سفياني و کشته شدن نفس (زکيه) و فرو رفتن سپاه به زمين و صوت. راوي پرسيد: صوت چيت؟ آيا همان منادي است؟ حضرت فرمود: آري و صاحب اين امر به وسيله آن شناخته ميشود(بحار الانوار، ج52، ص234، ح100) و در حديث ديگر از حضرت نقل شده است: قائم(ع) قيام نميکند تا اينکه منادي از آسمان ندا ميدهد که ميشنود آن را دوشيزگان پشت پرده و اهل مشرق و مغرب (بحار الانوار، ج52، ص285، ح15).
در مورد ظهور، از امام صادق(ع) نقل شده است:”لا تراه عين في وقت ظهوره الا رأته کل عين. نمي بيند چشمي او را در وقت ظهور مگر اينکه همه او را مشا هده ميكنند
پرسش: آيا هنگام ظهور ياجوج و ماجوج مي آيند؟
پاسخ: در بعضي از روايات در ميان علايم ظهور از خروج يأجوج و مأجوج آمده است؛ لذا ميتوان گفت يكي از نشانهها نيز خروج يأجوج و مأجوج است. مانند روايت حذيفه كه از پيامبر نقل ميكند: “عشر آيات بين يدي الساعه: خمس بالمشرق و خمس بالمغرب فذكر الدابه و الدجال و طلوع الشمس من مغربها و عيسي بن مريم(ع) و يأجوج و مأجوج و انه يغلبهم و يغرقهم في البحر و لم يذكر تمام الآيات”.(خصال شيخ صدوق، ص447، ح46 و ص449، ح52).
و قرآن نيز فرموده است: “حتي اذا فتحت يأجوج و مأجوج و هم من كل حدب ينسلو”؛”تا آن زمان كه يأجوج و مأجوج گشوده شوند و آنها از هر محل مرتفعي به سرعت عبور ميكنند.(انبياء ، آيه 96).اين آيه بر دوران ظهور تطبيق شده است.(معجم احاديث الامام المهدي، ج2، ص149، ح490).
البته بايد دانست، در بعضي موارد، نشانههاي ظهور با نشانههاي قيامت مخلوط گرديده است و از بعضي روايات(معجم احاديث الامام المهدي، ج5، ص2166) استفاده ميشود كه پديد آمدن يأجوج و مأجوج از نشانههاي قيامت است. بنابراين براي اظهار نظر در مورد اين كه اين اتفاق در زمان ظهور خواهد بود يا نزديك قيامت، احتياج به تحقيق بيشتر دارد. همان گونه كه اصل قضيه يأجوج و مأجوج و ماهيت آن بررسي دقيقتري را ميطلبد.
پرسش: تعارض ناگهاني بودن ظهور با مشخص کردن بعضي روزها ؟ و آيا ميشود هميشه منتظر بود ؟
پاسخ: امر ظهور پديدهاي است كه در بستر حركت جامعه انساني رخ داده و روند تحقق آن، ارتباط تام با تحولات جامعه و سير اراده و خواست انسانها دارد. به عبارت ديگر، امر ظهور اين گونه نيست كه منعزل و جدا از چرخش زندگي انسانها داشته باشد به صورتي كه جامعه و انسانها ناگهان با پديدهاي روبرو شوند كه هيچ سازگاري و تناسبي با سير حركتي آنها نداشته باشد. بلكه بستر جامعه آماده پذيرش اين رويداد عظيم تاريخ بشري خواهد بود، زيرا زمينهها و شرايط تحقق آن در جامعه فراهم شده است. از آنچه بيان شد اين نكته قابل برداشت است كه امر ظهور چنان با حوادث و رويدادهاي جامعه عجين است كه گويا وضعيت جامعه آماده تحقق و دگرگوني و پيدايش يك امر جديد است. بنابراين ظهور را بايد فرايندي دانست كه آخرين مرحله آن حاضر شدن حضرت مهدي(ع) در مسجد الحرام و به صورت آشكار ميباشد در حالي كه پرچم قيام و پيروزي را به اهتزاز در آورده است. پس بايد هميشه منتظر ظهور بود شايد جامعه در متن خود آبستن رويدادهايي باشد كه ظهور نهايي را رقم ميزند. از اين رو در روايات داريم هر صبح و هر شب منتظر ظهور باشيد، زيرا ظهور ناگهاني است. گمان نبريد كه حركت جامعه به قدري شفاف و روشن است كه شما ميتوانيد زمان ظهور را تخمين بزنيد و آن را نزديك يا دور بدانيد، به راستي علم ما نسبت به وضعيت جامعه و آمادگي آن براي ظهور چه مقدار است؟ قطعا كسي نميتواند بگويد: الان جامعه آماده ظهور است يا خير. پس هر لحظه منتظر اجازه الهي باشيد زيرا او علم تمام دارد و شايد وضعيت الان جامعه بستر مناسبي براي ظهور باشد، و اين منافاتي با تعيين روز جمعه براي ظهور ندارد زيرا روز جمعه مرحلهاي خاص از فرايند ظهور است.
اما در مورد صيحه در شب 23 ماه رمضان بايد گفت: آنچه از علايم حتمي ظهور شمرده شده است، اصل ندا و صيحه است نه جزئيات آن. بنابراين ممكن است صيحه در زمان ديگر باشد.
به علاوه، در مكتب تشيع قانوني به نام “بداء” وجود دارد. طبق اين قانون، چون مقدرات انسانها با توجه به اختيار انسانها تعيين ميشود، لذا با نوع اختيارها مقدرات قابل تغيير است. پس بايد هميشه منتظر بود.
پرسش: جهان در آستانه ظهور امام زمان چگونه خواهد بود ؟ حکومت ايران در آن زمان چگونه خواهد بود؟
پاسخ: براي جهان در هنگام ظهور دو فضاي متفاوت در روايات ترسيم شده است:
1. فضاي عمومي حاكم بر جهان؛
2. فضاي خاص.
فضاي عمومي جهان در نزديكي ظهور، پر از ظلم و فساد است: رباخواري، كبر و غرور دزدي وفحشا، ناامني و جنگ، بيماري و بي غذايي و محروميت از نعمتهاي معنوي و جهاني پر از خشونت.
اما در درون اين فضاي عمومي و تاريك، فضايي خاص وجود دارد. گروهي در آن دوران سخت به وظيفه ديني خود پايبند هستند و با انجام دادن عمل صالح و كمك به ديگران، مردم را ارشاد و هدايت ميكنند و براي ظهور زمينه سازي مينمايند و با تمام توان معارف و احكام دين را ترويج ميكنند. درباره اين گروه خاص، به مردم ايران و اهل قم اشارههاي زيادي شده است.
اما اينكه حكومت قبل از ظهور در دست چه كسي خواهد بود، خبر دقيقي در دست نيست؛ اما بنا به روايات، ايران در زمينهسازي ظهور و ياري امام نقشي چشمگير دارد. سيد حسني، سيد خراساني، جوانان طالقان و … همه از ايران هستند. با توجه به اين قراين ميتوان احتمال داد قبل از ظهور، حكومتي صالح و دوستدار امام زمان در ايران مستقر خواهد بود.
پرسش: چرا ظهور حضرت ناگهاني نيست ؟ چرا بايد ظهور حضرت با علائم قبلي همراه باشد . لذا بنظرم از امدن حضرت در اين جمعه نا مفهوم است چون علامتي رخ نداده است لطفا راهنمايي بفرماييد ؟
پاسخ: قيام و انقلاب جهاني امام مهدي(ع) نشانههايي دارد. دانستن اين علائم آثار مهمي در پي خواهد داشت. از آنجا كه اين نشانهها نويد بخش فرج مهدي آل محمد(ص) است، وقوع هر يك از آنها نور اميد را در دلهاي منتظران، پر فروغتر خواهد كرد و براي معاندان و منحرفان مايه تذكر و هشدار خواهد بود تا از بدي و تباهي دست بردارند، همچنان كه منتظران را براي درك ظهور و كسب قابليت همراهي و حضور در كنار معصوم(ع) مهياتر خواهد كرد. علاوه بر اينكه آگاهي از اتفآقاتي كه در آينده رخ خواهد داد ميتواند ما را در برنامه ريزي مناسب براي مواجهه بهتر با آنها ياري دهد، همانگونه كه اين علائم معيار خوبي براي تشخيص مدعيان دروغين مهدويت است. بنابراين اگر كسي ادعاي مهدويت كرد ولي قيام او همراه با اين علائم نبود به سادگي ميتوان به دروغگو بودن او پي برد. بايد توجه داشت علائم و نشانههايي كه در روايات متعدد و معتبر ما نقل شده است خيلي نيست.
در منابع روايي، بسياري از رخدادهاي طبيعي و غير طبيعي و دگرگونيهاي سياسي و اجتماعي به عنوان علائم ظهور، ذكر شده است. بديهي است كه روايات مربوط به اين مسئله، مانند ساير مسائل ديگر، از جهت درستي و اعتبار، يكسان نيستند. در ميان اين روايات، برخي از جهت سند غير قابل اعتمادند و برخي هم از جهت مضمون و مطالبي كه در آن مطرح شده، جاي بحث و تامل دارند. بنابراين، نميتوان به صرف ديدن يك روايت و بدون بررسي كارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد كرد. در ميان نشانهها، برخي به عنوان «علايم حتمي ظهور» ذكر شده است علائم معروف حتمي، پنج مورد است:
1. خروج سفياني؛ پيش از قيام حضرت مهدي(ع) مردي از نسل ابوسفيان، در منطقه شام، خروج ميكند و با تصرف بخشهايي از سرزمين اسلام، براي يافتن و كشتن شيعيان جايزه تعيين ميكند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بيداء؛ خسف، يعني فرورفتن، و بيداء نام سرزميني بين مدينه و مكه است. سفياني كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(ع) خروج ميكند، هنگامي كه از ظهور ايشان با خبر ميگردد سپاهي عظيم به مدينه و مكه ميفرستد و چون به سرزمين بيداء ميرسند، خداوند آنان را در كام زمين فرو ميبرد و هلاك ميشوند. (كنز العمال، ج14، ص272؛ ينابيع المودة، قندوزي، ص427).
3. خروج يماني؛ سرداري از يمن قيام ميكند و مردم را به حق و عدل دعوت ميكند. خروج يماني، اجمالاٌ از نشانههاي ظهور است، هر چند جزئيات و چگونگي قيام وي، روشن نيست.
4. قتل نفس زكيه؛ نفس زكيه، يعني انسان پاك و بي گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدي، جواني بي گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل ميرسد.
5. صيحه آسماني؛ منظور از آن، صدايي است كه در آستانه ظهور حضرت مهدي، از آسمان به گوش ميرسد و همه مردم آن را ميشنوند. محتواي اين پيام آسماني، دعوت به حق و حضرت مهدي است. امام باقر(ع) ميفرمايد:«ندا كنندهاي از آسمان، نام قائم ما را ندا ميكند. پس هر كه در شرق و غرب است، آن را ميشنود.(الغيبة، نعماني، ص252).
البته در برخي از روايات، به علائم ديگري نيز اشاره شده است، مانند خورشيد گرفتگي در نيمه ماه رمضان و ماه گرفتگي در آخر آن. (الغيبة، طوسي، ص444) و يا طلوع خورشيد از مغرب(الغيبة، طوسي، ص435).
نكته ديگري كه بايد به آن توجه داشت آن است كه وقوع اصل يك علامت، حتمي است ولي در رابطه با جزئيات آن نميتوان سخني به ميان آورد. بنابراين شايد علايم با ظهور از نظر زماني بسيار نزديك به هم باشد. در اين صورت سخن از 6 ماه حرف قابل پذيرش نيست.
پرسش: چگونگي شنيده شدن صيحه اسماني ؟
پاسخ: درک و علم ما پيرامون کيفيت صداي آسماني کامل نيست و لذا نميتوانيم در رابطه با آن اظهار نظر کنيم. البته ميتوان گفت اين صيحه و ندا بگونهاي است که همه متوجه آن شده و منتظر تحقق حادثهاي بزرگ ميشوند. در اين صيحه معرفي حضرت نيز گويا مشهود است.
پرسش: چه ارتباطي بين پر شدن عالم از ظلم و فساد با ظهور مهدي منشا خير و خوبي وجود دارد؟
پاسخ: آنچه از روايات استفاده ميشود، اين است كه در زمان ظهور امام عصر(ع)، ظلم و ستم، فراگير شده است. در روايات متعدد وارد شده است كه مهدي(ع) زمين را پر از عدل و داد ميكند همانگونه كه پر از جور و ظلم شده است.
البته اين، به معناي آن نيست كه شرط ظهور يا يكي از نشانههاي آن، فراگير شدن ستم و ظلم باشد، بلكه براي ظهور، شرايط و علايمي ذكر شده كه در جاي خود بيان شده است. محتواي رواياتي كه درباره ظهور است، اين را ميرساند كه وقتي زمينههاي ظهور فراهم شد و مردم آمادگي كامل براي پذيرش حجت خدا و دولت عدل او را داشتند، حضرت ظهور ميكند. البته ظرف زماني اين قيام الهي، وقتي است كه ظلم هم فراگير شده و استعمار و استثمار، مردم را به ستوه آورده است.
ظهور وقتي خواهد بود كه مردم خود را براي ظهور آماده كرده و خواهان آن باشند. به اصطلاح آمادگي پذيرش حضرت را داشته باشند نه آنكه مانند مردم كوفه امام را دعوت كنند، ولي نداي او را پاسخ ندهند!! ظهور وقتي رخ ميدهد كه دوستان خود را براي ياري حضرت مهدي(عج) آماده كنند تا در هنگام ظهور و قيام آن حضرت، در لشگر او و همراه با او با دشمنان بجنگند. طبيعي است شيطان صفتان و زور مداران ـ كه ظهور را پايان دوران حاكميت غير مشروع خود ميدانند ـ دست به هر ظلم و جنايتي بزنند بنابراين دنياي پيش از ظهور را ميتوان چنين ترسيم كرد كه طرفداران شيطان، به اوج ظلم و فساد ميرسند و با زورگويي به دنبال بهرهكشي از ديگران ميباشند و در مقابل انسانهاي خسته از ظلم و تباهي، واقعاً خواستار ظهور بوده و براي اجراي عدالت آماده ميشوند.
پرسش: چه حوادثي نزديک بودن ظهور امام مهدي را نشان مي دهد؟
پاسخ: آنچه در ظهور امام زمان(عج) دخالت تمام دارد، فراهم شدن زمينهها و شرايط ظهور است كه از جمله آنها وجود ياران و پذيرش عمومي مردمي است. بايد ياراني فداكار باشند تا قبل از ظهور دست به زمينه سازي بزنند و در راستاي ظهور از هيچ تلاشي كوتاهي نكنند. و بايد وضعيت عمومي مردم به گونهاي باشد كه واقعاً از ظلم و فساد بخواهند فاصله بگيرند و ظهور حضرت را خواستار باشند.
در اين زمان است كه علايم ظهور، همچون خروج سفياني و نداي آسماني آشكار شده و ظهور رقم ميخورد. ناگفته نماند كه انسانهاي پليد و شيطان صفت نيز به پيروي از شيطان و هواي نفس دست به ظلم و فساد فراواني ميزنند و علني كردن انواع فساد و شيوع آن، سعي در بي هويت كردن و انحراف مردم دارند.
اگر مراد شما علايم ظهور است بايد گفت: علايم ظهور دو دسته است: حتمي و غير حتمي. علايم غير حتمي ممكن است رخ بدهد و ممكن است رخ ندهد. بنابراين ميتواند امام زمان(ع) ظهور كند؛ در حالي كه علامت غير حتمي رخ ندهد. در مورد نشانههاي حتمي گفت و گويي بين محققان مطرح شده است. برخي از آنان معتقدند: نشانههاي حتمي هرچند امكان وقوع آن بسيار زياد است ولي مانند نشانههاي غير حتمي ممكن است واقع نشوند، ولي ظهور تحقق پيدا كند. بنابراين بر اساس اين نظر بايد هميشه منتظر بود و امر ظهور ميتواند بدون نشانهها رخ دهد. برخي ديگر معتقدند: نشانههاي حتمي به يقين واقع ميشوند. البته اينها ميگويند: نشانههاي حتمي معتبر و معروف پنج مورد است كه نزديك ظهور رخ ميدهد و انتظار ظهور شامل انتظار وقوع نشانهها نيز هست. به علاوه اصل علامت حتمي است؛ ولي در زمان و جزئايت آن احتمال تغيير است؛ يعني به جاي آنكه صحيه در ماه رمضان رخ دهد، در زمان ديگر باشد. بنابراين حالت انتظار هميشه بايد در انسان باشد. روز ظهور در برخي روايات شنبه نيز ذكر شده است. از اين رو برخي ظهور را داراي مراحل ميدانند.
بايد توجه داشت كه چون امر ظهور، داراي ويژگي خاص بوده و احيانا مقدماتي نيز داشته باشد، بايد حالت انتظار و پيدايش مقدمات آن هميشه در وجود انسان شعله ور باشد.
پرسش: در رابطه با نفس زکيه توضيح دهيد ؟
پاسخ: قتل نفس زکيه:
پس از آنکه اراده خداوند بر ظهور حضرت در دهم محرم قرار گرفت، بر اساس روايات 15 روز قبل از آن شخصي در مسجد الحرام کشته ميشود. قتل وي که به قتل نفس زکيه مشهور است يکي از پنج علامت حتمي ظهور شمرده شده است.
از امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت فرمود:
“ليس بين قيام قائم آل محمد و بين قتل النفس الزکيه الا خمسة عشر ليلة … ؛ بين قيام قائم و کشته شدن نفس زکيه [فاصله] نخواهد بود مگر پانزده شب”.
از برخي روايات استفاده ميشود که اين شخص جواني است از فرزندان پيامبر به نام محمد بن الحسن که گويا چون انسان پاک و وارستهاي بوده و بدون گناه کشته ميشود؛ به نفس زکيه معروف گرديده است. وي در مسجد الحرام به شهادت ميرسد.
در فرازي ار روايت امام باقر(ع) که پيرامون امام زمان(ع) از آن بزرگوار نقل شده چنين آمده است:”و جواني از آل محمد(ص) که نام او محمد بن حسن ـ نفس پاک ـ است بين رکن و مقام کشته ميشود”.
در مورد علت و کيفيت کشته شدن وي در روايتي از وجود مقدس امام باقر(ع) چنين نقل شده است: “حضرت قائم(ع) به اصحاب خود ميگويد، اي قوم اهل مکه مرا نميخواهند ولکن من کسي را به سوي آنان ميفرستم تا برايشان اتمام حجت کند به آنچه سزاوار است مانند من بر آنها احتجاج کند. پس مردي از اصحاب خود را ميخواهد، و به او ميفرمايد: به سوي اهل مکه برو و بگو اي اهل مکه من فرستاده از طرف فلان(امام زمان(ع)) به سوي شمايم، و او ميگويد به شما: به درستي که ما اهل بيت رحمت و معدن رسالت و خلافت هستيم و ما از فرزندان محمد(ص) و از تبار و سلاله پيامبرانيم و به درستي که ما مورد ظلم و ستم واقع گرديده و مقهور شديم و از زماني که پيامبرمان از دنيا رفت تا امروز حق ما از ما گرفته شده است، پس اکنون ما شما را به ياري ميطلبيم پس ياري کنيد.
چون آن جوان اين کلام را بگويد مردم به سوي او بروند و او را بين رکن و مقام ذبح کنند واوست نفس زکيه”.
پرسش: علايم ظهور حضرت مهدي چيست؟ آيا بين علايم ظهور و وقوع ظهور ارتباط وجودي است؟
پاسخ: يكم. علايم ظهور دو دسته است: حتمي و غير حتمي. علايم غير حتمي ممكن است رخ بدهد و ممكن است رخ ندهد. بنابراين ميتواند امام زمان(ع) ظهور كند؛ در حالي كه علامت غير حتمي رخ ندهد. در مورد نشانههاي حتمي گفت و گويي بين محققان مطرح شده است. برخي از آنان معتقدند: نشانههاي حتمي هرچند امكان وقوع آن بسيار زياد است ولي مانند نشانههاي غير حتمي ممكن است واقع نشوند، ولي ظهور تحقق پيدا كند. بنابراين بر اساس اين نظر بايد هميشه منتظر بود و امر ظهور ميتواند بدون نشانهها رخ دهد. برخي ديگر معتقدند: نشانههاي حتمي به يقين واقع ميشوند. البته اينها ميگويند: نشانههاي حتمي معتبر و معروف پنج مورد است كه نزديك ظهور رخ ميدهد و انتظار ظهور شامل انتظار وقوع نشانهها نيز هست. به علاوه اصل علامت حتمي است؛ ولي در زمان و جزئايت آن احتمال تغيير است؛ يعني به جاي آنكه صحيه در ماه رمضان رخ دهد، در زمان ديگر باشد. بنابراين حالت انتظار هميشه بايد در انسان باشد. روز ظهور در برخي روايات شنبه نيز ذكر شده است. از اين رو برخي ظهور را داراي مراحل ميدانند.
بايد توجه داشت كه چون امر ظهور، داراي ويژگي خاص بوده و احيانا مقدماتي نيز داشته باشد، بايد حالت انتظار و پيدايش مقدمات آن هميشه در وجود انسان شعله ور باشد.
دوم. براي سربازي امام زمان(عج) توجه به چند اصل لازم است:
الف. معرفت نسبت به امام و اهداف و برنامه هاي او؛ يك سرباز امام بايد بداند معناي صحيح امامت چيست و امام در نظام هستي در چه جايگاهي قرار دارد و نيز بداند كه هدف از قيام چيست.
ب. اعقتاد و باورها؛ سرباز و ياور حضرت علاوه بر ايمان قوي نسبت به خداوند و معارف دين بايد داراي اعتقاد محكم به امام و اهداف او باشد و با همه وجود باور كند.
ج. عمل كردن به وظايف ديني و رعايت امور شرعي؛ كسي كه بخواهد از ياران امام زمان(عج) باشد، بايد نسبت به وظايف شرعي اهتمام جدي داشته باشد. واجبات را انجام دهد به خصوص نماز را در اول وقت اقامه كند. محرمات را ترك كند، حدود ديني و حلال و حرامها را به صورت دقيق رعايت كند.
د. دعا كردن و عهد بستن؛ كسي كه بخواهد در گروه ياران قرار گيرد، بايد با دعا و توسل از خداوند بخواهد كه در او قابليت سربازي امام زمان(عج) را با انجام وظايف ديني ايجاد كند. بايد بكوشد با خواندن دعاي عهد(كه بعد از دعاي ندبه در كتاب مفاتيح الجنان آمده) هر روز با امام، عهد و پيمان خود را تجديد كند.
هـ. تخلق به اخلاق نيكو؛ كسي كه ياوري امام را خواستار است، بايد صفات نيك را در خود زنده وصفات نا پسند را از خود دور كند. خوش اخلاق و خدمتگزار مردم باشد. طمع در دنيا نداشته باشد و دنبال جمع مال دنيوي نباشد. بكوشد اهل عبادت و زهد باشد. رضايت الهي را بخواهد و صبر در امور را پيشه كند.
پرسش: مي گويند بعضي از علائم ظهور وقتش رسيده آيا صحيح است ؟ آنها کدامند ؟
پاسخ: عدهاي بر اين باورند كه بسياري از علايم ظهور اتفاق افتاده است و فقط علايم حتمي نزديك ظهور، باقي مانده است. به نظر ميآيد سخني قطعي و كامل در اين مورد نميتوان گفت؛ زيرا منابع اصلي و قديمي شيعه، معمولاً، از نشانههاي خاص و محدود نام بردهاند، و بسياري از اين نشانههايي كه به عنوان علايم اتفاق افتاده، مطرح ميشود يا اصولاً در اين منابع ذكر نشده و يا بسيار كم رنگ بيان شده است. اين امر، نشانه آن است كه اخباري كه اين گونه نشانهها را بيان كردهاند، چندان مورد اعتناي علماي گذشته نبوده است.
همچنين اسناد برخي از روايات، اشكال دارد و نقل آنها در كتب روايي جامع، مانند بحار به دو علت ميتواند باشد:
1. حفظ اصل نقلها براي تامل و تدبر ديگران در مورد انها.
2. روشن شود كه همه گروهها، چه موافق و چه مخالف اهل بيت، در اصل ظهور حضرت مهدي(ع) اتفاق نظر دارند. مرحوم مجلسي در ذيل روايتي ميگويد: «اين روايت را كه متن آن تغيير يافته و اشتباه دارد و سند آن به بدترين خلق خدا، يعني عمر بن سعد منتهي ميشود، آوردم تا دانسته شود همه، حضرت مهدي(ع) را قبول دارند. (بحار، ج52، ص227، ح90).
در مواردي كه سخن از يك علامت و فرج بعد از آن مطرح شده، گويا مراد ظهور امام زمان(ع) نيست، بلكه يك گشايش و راحتي براي مؤمنان است. از امام باقر(ع) نقل شده است:«منتظر صدايي باشيد كه از طرف دمشق، ناگهان به شما ميرسد. در آن، گشايش بزرگ براي شما خواهد بود.(الغيبة، نعماني، ب14، ح66).
در برخي روايات، سخن امام، به گونهاي است كه خبر از يك اتفاق و واقعه ميدهد نه اين كه بخواهد آن واقعه را يكي از علايم ظهور معرفي كند، مانند وقوع گرماي شديد(الغيبة، نعماني، ب14، ح44).
برخي نشانهها و بيانها، به گونهاي است كه ميتواند معناي ديگري غير از معناي ظاهري داشته باشد. مانند طلوع خورشيد از مغرب كه شايد كنايه از ظهور حضرت از مكه باشد. از امام علي(ع) نقل شده است: «و هو الشمس الطالعة من مغربها»(بحار، ج52، ص194، ح26).
به علاوه معلوم نيست اين حادثه خارجي، واقعا همان نشانهاي باشد كه در روايت ذكر شده است، بلكه شايد پديدهاي مشابه آن باشد. (البته بايد توجه داشت كه شباهت اين حادثه با يك علامت، اين احتمال را ايجاد ميكند كه شايد اين واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگي را در خود منتظر ايجاد ميكند).
سخن آخر اين كه اين مقدار كه انسان به صورت كلي در مورد آنها بداند، كافي است و پيگيري وقوع يا عدم برخي از آنها فايده و نتيجهاي در بر ندارد.
پرسش: نشانه های ظهور حضرت مهدی (عج) را شرح دهید ؟
پاسخ: علايم ظهور دو دسته است: حتمي و غير حتمي. علايم غير حتمي ممكن است رخ بدهد و ممكن است رخ ندهد. بنابراين ميتواند امام زمان(ع) ظهور كند؛ در حالي كه علامت غير حتمي رخ ندهد. در مورد نشانههاي حتمي گفت و گويي بين محققان مطرح شده است. برخي از آنان معتقدند: نشانههاي حتمي هرچند امكان وقوع آن بسيار زياد است ولي مانند نشانههاي غير حتمي ممكن است واقع نشوند، ولي ظهور تحقق پيدا كند. بنابراين بر اساس اين نظر بايد هميشه منتظر بود و امر ظهور ميتواند بدون نشانهها رخ دهد. برخي ديگر معتقدند: نشانههاي حتمي به يقين واقع ميشوند. البته اينها ميگويند: نشانههاي حتمي معتبر و معروف پنج مورد است كه نزديك ظهور رخ ميدهد و انتظار ظهور شامل انتظار وقوع نشانهها نيز هست. به علاوه اصل علامت حتمي است؛ ولي در زمان و جزئايت آن احتمال تغيير است؛ يعني به جاي آنكه صحيه در ماه رمضان رخ دهد، در زمان ديگر باشد. بنابراين حالت انتظار هميشه بايد در انسان باشد. روز ظهور در برخي روايات شنبه نيز ذكر شده است. از اين رو برخي ظهور را داراي مراحل ميدانند.
بايد توجه داشت كه چون امر ظهور، داراي ويژگي خاص بوده و احيانا مقدماتي نيز داشته باشد، بايد حالت انتظار و پيدايش مقدمات آن هميشه در وجود انسان شعله ور باشد.
پرسش: نشانه هاي ظهور چيست و تاکنون کداميک به وقوع پيوسته است؟
پاسخ: الف.در منابع روايي، بسياري از رخدادهاي طبيعي و غير طبيعي و دگرگونيهاي سياسي و اجتماعي به عنوان علائم ظهور، ذكر شده است. بديهي است كه روايات مربوط به اين مسئله، مانند ساير مسائل ديگر، از جهت درستي و اعتبار، يكسان نيستند. در ميان اين روايات، برخي از جهت سند غير قابل اعتمادند و برخي هم از جهت مضمون و مطالبي كه در آن مطرح شده، جاي بحث و تامل دارند. بنابراين، نميتوان به صرف ديدن يك روايت و بدون بررسي كارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد كرد. در ميان نشانهها، برخي به عنوان “علايم حتمي ظهور” ذكر شده است.
علائم معروف حتمي، پنج مورد است:
1. خروج سفياني؛ پيش از قيام حضرت مهدي(ع) مردي از نسل ابوسفيان، در منطقه شام، خروج ميكند و با تصرف بخشهايي از سرزمين اسلام، براي يافتن و كشتن شيعيان جايزه تعيين ميكند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بيداء؛ خسف، يعني فرورفتن، و بيداء نام سرزميني بين مدينه و مكه است. سفياني كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(ع) خروج ميكند، هنگامي كه از ظهور ايشان با خبر ميگردد سپاهي عظيم به مدينه و مكه ميفرستد و چون به سرزمين بيداء ميرسند، خداوند آنان را در كام زمين فرو ميبرد و هلاك ميشوند. (كنز العمال، ج14، ص272؛ ينابيع المودة، قندوزي، ص427).
3. خروج يماني؛ سرداري از يمن قيام ميكند و مردم را به حق و عدل دعوت ميكند. خروج يماني، اجمالاٌ از نشانههاي ظهور است، هر چند جزئيات و چگونگي قيام وي، روشن نيست.
4. قتل نفس زكيه؛ نفس زكيه، يعني انسان پاك و بي گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدي، جواني بي گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل ميرسد.
5. صيحه آسماني؛ منظور از آن، صدايي است كه در آستانه ظهور حضرت مهدي، از آسمان به گوش ميرسد و همه مردم آن را ميشنوند. محتواي اين پيام آسماني، دعوت به حق و حضرت مهدي است. امام باقر(ع) ميفرمايد:”ندا كنندهاي از آسمان، نام قائم ما را ندا ميكند. پس هر كه در شرق و غرب است، آن را ميشنود.(الغيبة، نعماني، ص252).
البته در برخي از روايات، به علائم ديگري نيز اشاره شده است، مانند خورشيد گرفتگي در نيمه ماه رمضان و ماه گرفتگي در آخر آن. (الغيبة، طوسي، ص444) و يا طلوع خورشيد از مغرب(الغيبة، طوسي، ص435).
ب. عدهاي بر اين باورند كه بسياري از علائم ظهور اتفاق افتاده است و فقط علايم حتمي نزديك ظهور، باقي مانده است. به نظر ميآيد سخن قطعي و كاملي در اين مورد نميتوان گفت؛ زيرا منابع اصلي و قديمي شيعه، معمولاً، از نشانههاي خاص و محدود نام بردهاند، و بسياري از اين نشانههايي كه به عنوان علايم اتفاق افتاده، مطرح ميشود يا اصولا در اين منابع ذكر نشده و يا بسيار كم رنگ بيان شده است. اين امر، نشانه آن است كه اخباري كه اين گونه نشانهها را بيان كردهاند، چندان مورد اعتناي علماي گذشته نبوده است.
همچنين اسناد برخي از روايات، اشكال دارد و نقل آنها در كتب روايي جامع، مانند بحار به دو علت ميتواند باشد:
1. حفظ اصل نقلها براي تامل و تدبر ديگران در مورد آنها.
2. روشن شود كه همه گروهها، چه موافق و چه مخالف اهل بيت، در اصل ظهور حضرت مهدي(ع) اتفاق نظر دارند. مرحوم مجلسي در ذيل روايتي ميگويد: “اين روايت را كه متن آن تغيير يافته و اشتباه دارد و سند آن به بدترين خلق خدا، يعني عمر بن سعد منتهي ميشود، آوردم تا دانسته شود همه، حضرت مهدي(ع) را قبول دارند. (بحار، ج52، ص227، ح90).
در مواردي كه سخن از يك علامت و فرج بعد از آن مطرح شده، گويا مراد ظهور امام زمان(ع) نيست، بلكه يك گشايش و راحتي براي مؤمنان است. از امام باقر(ع) نقل شده است:”منتظر صدايي باشيد كه از طرف دمشق، ناگهان به شما ميرسد. در آن، گشايش بزرگ براي شما خواهد بود.(الغيبة، نعماني، ب14، ح66).
در برخي روايات، سخن امام، به گونهاي است كه خبر از يك اتفاق و واقعه ميدهد نه اين كه بخواهد آن واقعه را يكي از علايم ظهور معرفي كند، مانند وقوع گرماي شديد(الغيبة، نعماني، ب14، ح44).
برخي نشانهها و بيانها، به گونهاي است كه ميتواند معناي ديگري غير از معناي ظاهري داشته باشد. مانند طلوع خورشيد از مغرب كه شايد كنايه از ظهور حضرت از مكه باشد. از امام علي(ع) نقل شده است: “و هو الشمس الطالعة من مغربها”(بحار، ج52، ص194، ح26).
به علاوه معلوم نيست اين حادثه خارجي، واقعا همان نشانهاي باشد كه در روايت ذكر شده است، بلكه شايد پديدهاي مشابه آن باشد. (البته بايد توجه داشت كه شباهت اين حادثه با يك علامت، اين احتمال را ايجاد ميكند كه شايد اين واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگي را در خود منتظر ايجاد ميكند).
سخن آخر اين كه اين مقدار كه انسان به صورت كلي در مورد آنها بداند، كافي است و پيگيري وقوع يا عدم برخي از آنها فايده و نتيجهاي در بر ندارد.
ج. آنچه از روايات استفاده ميشود، اين است كه زمان ظهور امام عصر(ع) ظلم و ستم، فراگير شده است. در روايات متعدد وارد شده است كه مهدي(ع) زمين را پر از عدل و داد ميكند همانگونه كه پر از جور و ظلم شده است.
البته اين، به معناي آن نيست كه شرط ظهور يا يكي از نشانههاي آن، فراگير شدن ستم و ظلم باشد، بلكه براي ظهور، شرايط و علايمي ذكر شده كه در جاي خود بيان شده است. محتواي رواياتي كه درباره ظهور است، اين را ميرساند كه وقتي زمينههاي ظهور فراهم شد و مردم آمادگي كامل براي پذيرش حجت خدا و دولت عدل او را داشتند، حضرت ظهور ميكند. البته ظرف زماني اين قيام الهي، وقتي است كه ظلم هم فراگير شده و استعمار و استثمار، مردم را به ستوه آورده است.
پرسش: حوادث دوران غيبت و وظيفه شيعه در اين عصر را بيان کنيد.
پاسخ: آنچه در روايات به آن اشاره شده، گسترش ظلم و فساد است. انسانهاي شيطان صفت و دنيا طلب براي رسيدن به منافع بيشتر دنيوي، به هر گونه ظلم و فسادي روي ميآورند و با كشاندن جامعههاي انساني و مردم به ورطه فساد و تباهي، سعي در استعمار و استثمار مردم دارند. آنان با شيوع انواع فسادهاي مالي و اخلاقي مردم را به طرف بي هويتي سوق ميدهند؛ به گونهاي كه آدميان وظايف خود را فراموش كنند و به جاي اطاعت از فرمانهاي الهي و عمل به دستورات دين و ارزشهاي انساني، به دنبال ارضاي شهوات مادي باشند و در اين راستا حتي گاه دين را خرافه معرفي كرده و ظهور امام زمان(ع) را افسانه ميدانند.
وظيفه ما آن است كه ضمن ظلم ستيزي، به وظايف يك منتظر واقعي عمل كنيم.
انتظار امام مهدي(عج) از ما آن است که به وظيفه يک منتظر واقعي عمل کنيم. در روايات و بيانات پيشوايان دين وظايف متعددي براي منتظر بيان شده است که مهمترين آنها عبارت است از:
الف. شناخت امام: حرکت در جاده انتظار بدون شناخت امام امکان ندارد. البته علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، بايد نسبت به جايگاه و مقام امام نيز آگاهي کافي داشت. در روايتي نقل شده فردي به نام ابو نصر پيش از غيبت امام، به حضور آن حضرت رسيد. امام مهدي(عج) از او پرسيد: مرا مي شناسي؟ پاسخ داد: آري شما سرور من و فرزند سرور من هستيد. امام(عج) فرمود: مقصود من اين (شناخت) نبود. ابو نصر گفت: خودتان بفرمايد(مرادتان چيست). امام(عج) فرمود: من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شيعيانم دور مي کند”. (بحار الانوار، ج 52 ، ص 30).
ب. الگو پذيري: آدمي بايد از رهبر و مقتداي خود الگو گرفته و منش و رفتار خود را شبيه او قرار دهد تا بتواند او را همراهي کند. از پيامبر(ص) نقل شده است که فرمود: خوشا به حال آنان که قائم خاندان مرا درك كنند؛ در حالي که پيش از دوران قيام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري کرده باشند. آنان دوستان و همراهان من و گرامي ترين امت من، در نزد من هستند.(بحار الانوار، ج 52 ، ص 129).
از مهم ترين رفتارها ورع و حسن خلق است. امام صادق(ع) در روايتي فرمود: “هر کس دوست دارد از ياران حضرت قائم(ع) باشد بايد منتظر باشد، و در حال انتظار به پرهيز کاري و اخلاق نيکو رفتار كند”. (بحار الانوار ، ج 52 ، ص 140).
ج. ياد امام: يک منتظر واقعي بايد هميشه سعي کند به ياد حضرت مهدي(عج) باشد. هر روز صبح با خواندن “دعاي عهد”(مفاتيح الجنان، بعد از دعاي ندبه) با امام پيمان خود را تجديد کند، براي سلامتي و فرج او هميشه دعا کند و بگويد: “اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن … “(مفاتيح الجنان ، اعمال شب 23 ماه مبارک رمضان). در هر محفل و مجلسي ياد حضرت را زنده کند و مردم را با او آشنا سازد تا مردم همگي منتظر ظهور باشند. امام عصر(عج) در پيامي چنين فرمود: “اگر شيعيان ما که خداوند آنان را در راه طاعتش ياري دهد، در وفاي پيماني که از ايشان گرفته شد اجتماع کرده و مصمم باشند؛ البته نعمت ديدار از آنان به تاخير نمي افتد و سعادت ملاقات ما براي آنان با معرفت کامل و راستين نسبت به ما، تعجيل مي گردد”.(بحار الانوار، ج 53 ، ص176) پس در اين راستا از خدمت به مردم دريغ نکنيم.
البته نبايد فراموش کرد که يک پيرو واقعي، در همان گامهاي نخستين به انجام واجبات ـ به خصوص نماز اول وقت ـ و ترک محرمات توجه ويژه دارد؛ چرا که بدون اطاعت از اوامر خدا سخن از انتظار و ياري حضرت معنا ندارد.
پرسش: کدامیک از علائم ظهور اتفاق افتاده اند ؟
پاسخ: اين سؤال زماني قابل پاسخ دادن است كه ما تطبيق را بپذيريم. مراد از تطبيق آن است كه علامتي را با حادثه خارجي تطبيق داده و بگوييم اين حادثه همان نشانه گفته شده در روايات است. اما بايد توجه داشت كه اولا ما از لحاظ علم محدود ميباشيم، و نميدانيم كه آيا واقعاً اين حادثه، همان نشانه است يا خير، و ثانيا بعضي از علامتها داراي سند معتبر و قابل قبولي نيست تا خود نشانه را بپذيريم و بخواهيم از وقوع آن سخن بگوييم. البته علايم حتمي معروف هنوز واقع نشده است.