درهمان روزهاي اول مرگ عدنان خيرالله، يكي ازمنافقها نامه اي را داده بودبه دست فرماندة اردوگاه. فرمانده ازاوپرسيده بود كه اين نامه براي چيست واوجواب داده بودكه پيام تلسيت ما است به شما. همان فرمانده گفته بود كه : عدنان خيرالله به شما چه؟
فوتبال
دراردوگاه ما تعدادي ازجاسوسهاي منافق بودند .وقتي حضرت امام رحلت كردند، دست از بازي فوتبال وتفريح خود بر نداشتند، اماوقتي عدنان خيرالله وزيردفاع سابق عراق مرد.- هلاك شدنش قبل ازرحلت امام بود- بازي وتفريحشان را تعطيل كردند. آنها دربستن كمر خدمت به بعثيها تا آن جا پيش رفتند كه براي هلاك آ ن ژنرال بعثي، به فرمانده اردوگاه تسليت گفتند. درهمان روزهاي اول مرگ عدنان خيرالله، يكي ازمنافقها نامه اي را داده بودبه دست فرماندة اردوگاه. فرمانده ازاوپرسيده بود كه اين نامه براي چيست واوجواب داده بودكه پيام تلسيت ما است به شما. همان فرمانده گفته بود كه : عدنان خيرالله به شما چه؟
بعدازرحلت امام همان فرمانده به آسايشگاه آمدوازارشد خواست يكي ازحلقه به گوشان خبر چين بود، پرسيد: جناب ارشد آسايشگاه ، چرا روزي كه عدنان خيرالله فوت كردبازي را تعطيل كرديد، اماحالا داريد بازي مي كنيد؟ كار خوبي نكرديد، هرچه بود، آن مردرهبر شما بود. نبايد بازي مي كرديد. كينه ولجاجت آن دلهاي دورنگ بيشتر از اينها بود كه عرق شرمندگي شنيدن نصيحت را- آن هم ازيك دشمن بعثي- بر پيشاني آنها بدواند.
راوی:اصغر فرجي
ت.ا. سال 1361
*************
پينگ پنگ
حاج آقا ابوترابي فقط يك رهنماي مدبر نبود. او هر گاه فرصت ميكرد، در فعاليتهاي دسته جمعي بچه ها مانند ورزش وشركت مي كرد. پينگ پنگ بازي كردنش حرف نداشت.
راوی: صمد بخشي