به دنبال اجراي حملة كلاسيك كم موفقيت و يا ناموفق، در كمتر از 9 ماه، چندين حمله محدود چريكي و نامنظم در جبهههاي مختلف صورت ميگيرد كه موفقيتهاي درخشاني را براي مردم و رزمندگان اسلام به ارمغان ميآورد. قابليت اين قبيل عمليّات و استعداد نيروهاي مردمي هم بوضوح براي فرماندهان محرز ميگردد. در اين ميان بنيصدر كه عامل وقفه و ركود در جبههها بود، از فرماندهي كل قوا خلع شده و به دنبال افزونطلبيهايش مجلس شوراي اسلامي رأي به عدم كفايت وي ميدهد. بنيصدر كه بازيچة دست سازمان منافقين قرار ميگيرد، مخفيانه و با لباس مبدل زنانه به همراه رجوي با هواپيما از ايران فرار ميكنند.
فرماندهان سپاه و ارتش پس از حذف بنيصدر- كه عامل تفرقه ميان آنها بود- بيش از پيش در كنار هم، مصمم به دفع تجاوز و بيرون راندن نيروهاي اشغالگر از خاك ميهن اسلامي ميشوند. از اين پس مديريت جنگ با نمودي همگون و پويا طرحريزي و اجراي عمليّات وسيع و گسترده را وجهة همت خود ميسازدو
در تابستان سال 60، طرح حملهاي از سوي سپاه خوزستان ارائه و به تصويب ميرسد. شمال آبادان نخستين منطقه براي اجراي عمليّات انتخاب ميشود. لشكر 77 خراسان كه در منطقه حضور دارد، نام عمليّات را «ثامنالائمه(ع)» ميگذارد. از جمله دلايل مهم اناخاب اين محل براي حمله، دستور صريح حضورت امام خميني(ره) براي شكست حصر آبادان است كه در پي اين فرمان بررسيهاي مختلفي براي اجراي دستور صورت ميپذيرد. همچنين وجود دشمن در بخشي از جادة آبادان- ماهشهر و آبادان- اهواز انجام عمليّات را ضروري جلوه ميدهد. عراق، آبادان را به صورت نعلي شكل در محاصره خود دارد و تنها مبادي ورودي و خروجي آبادان، از طريق دريا ميسر است كه آن هم عاري از مشكل نيست.
در اين ميان مردم آبادان، با وجود محاصرة شهر، آن را ترك نميكنند و به دفاع ميپردازند كه اين خود براي دشمن شكننده و خردكننده ميشود.