به دليل واكنش سريع رزمندگان اسلام در عمليّات غيركلاسيك و چريكي، مناطق مختلفي از جبههها براي اين منظور شناسايي و در نظر گرفته ميشود. اين عمليّات در قسمت شرق كارون يعني جنوب دارخوين به اجرا درميآيد. نيروهايي متشكل از سپاه و بسيج، با تلاش شبانهروزي مشغول احداث تونلي به شكل «آ» ميشوند. اين اقدامات در هواي گرم جنوب و با استفاده از اصل غافلگيري صورت ميگيرد. به هنگام تدارك مقدمات عمليّات، شهيد بهشتي بازديدي از منطقه ميكند و در ديدار با رزمندگان آنها را به مقاومت و پايداري دعوت ميكند. در اين موقع درگيري بنيصدر و جناحش با نيروهاي خط امام به اوج خود ميرسد و ميرود كه اثرات نامطلوب و زيانباري را بر انقلاب اسلامي و جنگ تحميل كند كه در شب عمليّات، بنيصدر توسط امام خميني (ره) از فرماندهي كل قوا عزل ميشود. طنين خوش اين خبر جبههها را غرق شادي و سرور ميكند و نام عمليّات كه تا همان شب دقيقاً مشخص نشده بود «فرمانده كل قوا، خميني روح خدا» نامگذاري ميشود.
اين عمليّات در تاريخ 21/3/60 در منطقه عمليّاتي جنوب دارخوين ساعت 30/3 دقيقه صبح آغاز ميشود. رزمندگان اسلام پس از عبور از مناطق ايذايي، هجوم خود را بر مواضع نيروهاي عراقي شروع كرده و با آنها درگير ميشوند. براي حمايت از نيروهاي خطشكن، يك گردان تانك با قدرت تمام وارد عمل ميشود. از سوي ديگر توپخانة ارتش نيز گلولههاي آتشين خود را همچون ابابيل بر سر دشمن فرو ميريزد. خاكريز اول و دوم براحتي به تصرف رزمندگان درميآيد و نفرات دشمن در خاكريز بعدي كه وحشتزده از خواب بيدار شدهاند، با لباس خواب، فرار را بر قرار ترجيح داده و از مهلكه ميگريزند. در اين عمليّات تعدادي تانك و نفربر دشمن منهدم ميشود. با روشن شدن كامل منطقه، هوانيروز نيز وارد عمل شده و به شكار تانكها ميپردازد، كه اين بر روحيه و جسارت نيروهاي ايراني ميافزايد. با ورود هواپيماهاي دشمن و خودي به آسمان منطقه درگيري، جنگ و نبرد بيامان، در زمين و هوا شدت ميگيرد. خاكريزهاي چهارم و پنجم دشمن هم سقوط ميكند. دشمن كه اوضاع را بحراني ميبيند، اقدام به ترميم و تجهيز نفرات و ادوات خود نموده و دست به پاتك ميزند و با قدرت تمام مواضع ايراني را زير آتش سنگين ميگيرد. نيروهاي ايراني در پشت خاكريز سوم موضع گرفته و به پاتك دشمن پاسخ ميدهند تا جايي كه دشمن را به عقبنشيني واميدارند و پس از آن اقدام به تثبيت سه خاكريز تصرف شده مينمايند. اقدامات و پاتكهاي بعدي دشمن براي بازپسگيري مواضع از دست داده با پايداري و دفاع رزمندگان خنثي ميشود. شهادت دكتر مصطفي چمران دكتر مصطفي چمران، نماينده امام در شوراي عالي دفاع و نمايندة مجلس شوراي اسلامي كه در خارج از كشور به سر ميبرد، پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي ياري امام و انقلاب به ايران بازميگردد و در تمامي صحنهها مرد ميدان عمل و دور از غوغا و هياهوي سياسي است. با شروع جنگ عراق عليه ايران اسلامي، مشتاقانه به جبهههاي نبرد ميشتابد تا تجارب رزمي خود را كه در لبنان و فلسطين كسب كرده بود، به كار بندد. از همان بدو ورود به اهواز، نيروهاي خود را سامان و سازمان ميدهد و در بيشتر جبهههاي جنوب حضور مييابد.
با ورود وي به ميدان نبرد، تحولي شگرف در جبهه رخ مينمايد. نيروهاي چمران كه از مردم عادي و زجركشده انقلاب هستند، با عشق و ايثار پشت پا به همه چيز زده و با فداكاريهاي خود آسايش و آرامش را از نيروهاي عراقي ميستانند. شبيخونها و حملات مكرري را بخصوص در جبهههاي سوسنگرد و دهلاويه عليه دشمن اجرا ميكنند. نام چمران و نيروهاي او در جبهههاي جنوب براي خودي و دشمن آشناست. نام وي با هراس و دلهره براي دشمن عجين ميشود. چمران در طراحي بيشتر عمليّات غيركلاسيك، پيشتاز و مجري است و نيروهاي او هم غالباًَ در اين عمليّات خطشكن ميشوند. چمران چندبار در جبههها زخمي ميشود، ولي دست از مبارزه عليه دشمن نميكشد. در حالي كه عمليّات محدود و غيركلاسيك ميرفت شكستهاي پياپي را براي دشمن به ارمغان آورد، ناگهان در تاريخ 31 خرداد، دكتر چمران در جبهه دهلاويه، همراه دو تن از ياران خود به شهادت ميرسد. خبر شهادت چمران همگان را در غم و اندوه فرو ميبرد. از جبهه و پشت جبهه گرفته تا مردم جنوب لبنان كه سالهاي زيادي در كنار آنها عليه اسرائيل غاصب جنگيده بود. اما دشت سوسنگرد و اهواز مناجات و سوز و گداز اين عارف دلسوخته را فراموش نميكند.
سوسنگرد آزادي خود را از چنگال ستم دشمن، همواره مديون چمران و پايمردي او ميداند. وقتي كه اهواز در معرض سقوط قرار ميگيرد، چمران آرام و قرار از كف ميدهد. براي نجات شهر، نيمههاي شب براي شناسايي دشمن به مواضع آنان نفوذ ميكند. كارداني چمران، اين سردار باكفايت به قدري است كه مسئولان كشور با خيال راحت، طراحي عمليّات و اجراي آن را به عهده وي ميگذارند و چمران به دور از جنجالهاي سياسي كه بنيصدر در ماههاي آخر عمر او، در مملكت راه مياندازد، به وظيفه و تكليف خود عمل ميكند و سرانجام نيز جان بر سر پيمان ميگذارد. ايران، مظلوميت، تنهايي يك هفته پس از شهادت دكتر مصطفي چمران، فاجعهاي غمبار توسط سازمان منافقين به وقوع ميپيوندد. در هفتم تير 1360، دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي با 45 كيلو تيانتي منفجر ميشود. شخصيتهاي مهم مملكتي از وزرا گرفته تا نمايندگان مجلس و اعضا و كادر بالاي مركزي حزب در آن دفتر حضور پيدا ميكنند. به هنگام سخنراني دكتر بهشتي، ناگهان موادي كه توسط شخصي به نام هاشم كلاهي، كه با شيادي در حزب جمهوري اسلامي ايران نفوذ كرده و حتي اعتماد حضرت آيتالله دكتر بهشتي را هم جلب كرده است كار گذاشته شده، منفجر ميشود و تعداد 72 تن از مسئولان و كارگزاران مملكت به همراه دكتر بهشتي، به خاك و خون ميغلتند. دشمنان انقلاب، رژيم جمهوري اسلامي ايران را از دست رفته ميدانند و همه دشمنان، انتظار سقوط رژيم را به نظاره مينشينند و از هيچ كشوري پيام همدردي و يا پيامي در محكوميت اين جنايت هولناك به ايران ارسال نميشود.
امام خميني (ره) با درايت هميشگي خود مردم را به صبر و پايداري فرا ميخواند. مردم در سراسر كشور با حضور در صحنه، همدلي و همدردي خود را در اين ضايعه به نمايش ميگذارند. پس از چندي حتي دشمنان انقلاب اعتراف ميكنند كه اگر اين حادثه در كشوري غير از ايران پيش ميآمد، ميتوانست چراغ آن رژيم را خاموش كند. شهيد آيتالله دكتر بهشتي كه خود از رهبران قابل و مديران دوران انقلاب به شمار ميآيد، پس از پيروزي نيز در كنار رهبري، كشتي انقلاب را به پيش ميراند. به جرأت ميتوان گفت كارداني و مديريت او كمنظير بود. او قابليت خود را در مجلس خبرگان براي تهيه قانون اساسي به روشني نشان ميدهد و پس از آن نيز در مسند رياست يكي از حساسترين قواي مملكت يعني قوهقضائيه، سروساماني بنيادي به مسائل قضايي كشور ميدهد. از اين رو دشمنان انقلاب اسلامي سعي در خدشهدار كردن چهره مثبت وي مينمايند. اما مظلوميت او پس از شهادت و خلأ وجودي او در امور مملكتي برهمگان مشخص ميشود. تاریخ عملیات: 21/3/60 منطقه عملیاتی: شرق کارون (جنون دارخوئین) مناطق آزاد شده: به میزان 3 کیلومتر مواضع دشمن در منطقه، به تصرف رزمندگان اسلام درآمد خسارات وتلفات وارده دشمن: ـ انهدام 33 دستگاه تانک و نفربر ـ 1250 نفر کشته و زخمی ـ 246 نفر اسیر نیروهای عمل کننده: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پشتیبانی ارتش جمهوری اسلامی ایران.