حسن محقق:
شب عملیات رمضان بود . عبد الرزاق (فرمانده مهندسی رزمی لشکر امام حسین (ع) ) قراربود که خود را به نیروهایی که در حال خاکریز زدن بودند برساند . چون در تاریکی شب راه را گم کرده بودیم منتظر بود تا هوا روشن شود .
حدودا ساعت چهار صبح بود که مرا صدا زد و به سمت بصره حرکت کردیم . پس از مدتی به کانال پرورش ماهی رسیدیم بچه ها در حال خاکریز زدن از گوشه کانال بودند که زاویه 90 درجه با کانال داشت . قرار بود خاکریز به ارتفاع یک متر زده شود تا کار سریعتر پیش برود . زارعان به بچه ها سرکشی نمود و بعد به کانال رفتیم . او منطقه را بررسی کرد و به جای اول بازگشتیم . تانکهای دشمن نزدیک می شدند و به طرف دستگاه ها شلیک می کردند . زارعان با بی سیم ما در در حال تماس گرفتن با قرار گاه بود که هر چه زودتر مهمات برسانند . بچه های گردانها و واحدهای دیگر دور او جمع شده بودند . ناگهان گلوله ای نزدیکی آنها منفجر شد . مثل اینکه اتفاقی افتاده بود . همه به وسط جمعیت و روی زمین خیره شده بودند . جلو رفتم . زارعان را دیدم که روی زمین افتاده . لحظه ای بعد به آرزوی خود ، شهادت نایل آمد .
یک دیدگاه
هیچ کس
بچه هایی که در نزدیکی پتروشیمی بصره با ان وضع خاکریز می زدند حالا گجا هستند بجه های جهاد سپاه بسیجی
خیلی ها بودند نه نامی نه نشانی