به نام خدا
تئاتر:
تئاتر به عنوان يكي از عناصر فرهنگي از گذشته تا امروز در عرصه فرهنگي كشورهاي اروپايي و امريكايي تائيرگذار بوده است. نمايشنامه مشهور شكسپير با نام « تاجر ونيزي » كه تصويري نفرت انگيز از يهوديان ترسيم مي كرد, چنان بذر تنفر در دل مردمان انگليسي پاشيد كه صهيونيست را به فكر تسلط بر سالن هاي نمايش انداخت. آنان چنان اين نقشه را در بريتانيا (كه به گونه اي مهد تئاتر اروپا به شمار مي رفت )به اجرا درآوردند كه پس از زماني كوتاه در سراسر خاك انگليس هيچ تماشاخانه اي حاضر به پذيرفتن نمايشنامه « تاجر ونيزي » و اجراي آن نبود. يهود با توجه به حساسيت هايي كه از گذشته دور بر روابط دوكيش يهود و نصارا حاكم بوده است, در تلاشي هماهنگ سعي نمود هويت خود را كه نمادي از خست و بخل, فريب كاري, زراندوزي و.. . بود, بازسازي نمايد. و در مقابل اسلام و مسلمين را دارنده صفات پست معرفي نموده, دشمن شماره يك به شمار آورد.
. نمايشنامه وحشت كه در سال 1981 ( 1360 ) براي اولين بار در مشهورترين تماشاخانه هاي « وست راند » (قسمتي از شهر لندن كه سينماها و سالن هاي تاتر در آن قرار دارد) بر روي صحنه رفت, از همين نمونه است. « موضوع نمايشنامه درباره تاجري عرب و ثروتمند به نام محمدعربي است. وي ثروت فراوان خود را در راه خريد بهترين شراب ها و گرانبهاترين هدايا براي به دست آوردن زني انگليسي خرج مي كند.. . او در راه هوسباره اش تمام اموال خود را از دست مي دهد و بدون آن كه از آن دختر بهره اي برده باشد بر سر چهارراه ها و خيابان ها سرگردان مي شود.. »
نكته جالب نام هنرپيشه مرد داستان است. حال آيا اين مساله اتفاقي است يا خير قضاوت را به خوانندگان مي سپاريم.
نشر كتاب و تبليغات تجاري:
در عرصه فرهنگ ارتباطات , كتاب و آثار مكتوب به عنوان يكي از تاثيرگذارترين رسانه ها مطرح مي باشد. خواندن چون در پيوند با فرآيند انديشه و تفكر است, اثرات عميق تري در جان مخاطب برجا مي گذارد. مفاهيم پيچيده و مطالب سنگين تنها از گذر آثار مكتوب امكان پذير است, چرا كه رسانه هاي گوناگون در انتقال پيام دچار محدوديت هايي مي باشند. « ژان كازينو » در كتاب خود « قدرت تلويزيون » درباره تاثير آثار مكتوب چنين مي نويسد: « پيام هاي كتبي در زمان كنوني از اعتبار و نفوذ بيشتري برخوردارند. پيام هاي نوشتاري امكان مي دهد كه خواننده براي مدت طولاني توجه خود را روي آن متمركز كند, آن را دوباره مرور كند و بهتر به خاطر بسپارد. در مقابل راديو راحتتر از مطبوعات به مردم امكان مشاركت رواني و يكي شدن با منبع پيام را مي دهد و براي دراماتيزه كردن وقايع مناسب تر است. به طور كلي نوشته چاپي براي انتقال انديشه پيچيده مفيدتر از وسايل ديگر است, برعكس تلويزيون براي انتقال انديشه هاي ساده موثرترين وسيله مي باشد. »
از اين رو باتوجه به مطالب گفته شده صهيونيست براي محاصره درآوردن انديشه ها در عرصه نشر نيز گام نهاده است. همينك در آمريكا بيش از پنجاه درصد از شبكه هاي چاپ و نشر در اختيار يهود مي باشد. در ديگر كشورهاي غربي نيز وضع از اين بهتر نيست به عنوان مثال مي توان به انتشارات فرانسه اشاره نمود. نام « روژه گارودي » متفكر فرانسوي مسلمان براي تمام انديشمندان و علاقه مندان به اسلام نامي آشنا است. وي كه از چهره هاي شاخص در جهان انديشه است و داراي آثار مكتوب بسياري است , پس از گرويدن به اسلام و نگارش كتاب جنجالي خود « ريشه هاي اسطوره اي سياست اسرائيل » نتوانست ناشري فرانسوي براي چاپ كتاب خود بيابد. از ديگر عرصه هايي كه صهيونيست به گونه اي پرتلاش مشغول فعاليت مي باشد, تبليغات تجاري است كه يكي از بخش هاي پربيننده و سرگرم كننده در كشورهاي پيشرفته به شمار مي رود. در اين گونه تبليغات اعراب به عنوان نمادي بارز از مسلمانان مورد هجوم و بي مهري قرار گرفته, انسان هايي بي تمدن, ابله, شهوتران و آلوده جلوه داده مي شوند. ثمره اين تلاش به صورتي است كه امروزه كلمه « شيخ » در كشورهاي اروپايي, كانادا و آمريكا به عرب هاي شهوت پرست و ثروتمند اطلاق مي شود
. در يكي از آگهي هاي تجاري در تلويزيون آمريكا براي تبليغ نوعي صابون در آغاز اعلام مي كند « اين صابون همه چيز را پاك مي كند حتي اعراب را! سپس شروع به شستن شخصي مي كند كه لباس عربي به تن دارد و چهره اش آلوده است. پس از جدالي سخت در حالي كه از شستن عرب و پاكيزه شدن آن نااميد به نظر مي آيند, زن جواني روبه مخاطبين كرده مي گويد: « براساس تاييديه فلان آزمايشگاه اين صابون بسيار مرغوب است. اما پاكيزه نشدن اين عرب به خاطر آن است كه اعراب اساسا پاك شدني نيستند. »
و در شيطنتي ديگر درجهت القاي شهوت پرستي مسلمانان به ويژه اعراب اين گونه به تبليغ مي پردازند: دختر جواني به آرامي از راهي مي گذرد كه ناگهان مردي با لباس عربي به او هجوم مي آورد تا به وي تجاوز كند. زن جوان نيز با آرامش خاطر محلول بيهوش كننده را به صورت او مي پاشد و او را بيهوش مي نمايد. پس از آن در حالي كه با تنفر آب دهان به صورت او مي افكن به راه خود ادامه مي دهد. » نمونه هايي از اين نوع كه همگي بر خشونت طلبي, هوسبارگي, دورافتادگي از تمدن و.. . اشاره دارند بسيار است. در نمونه اي ديگر در يكي از الگوهاي تبليغاتي در سينماهاي يونان به اين شاهكار خيانت بار برمي خوريم « در اين آگهي, عربي با موهاي سپيد و كمري كه از شدت پيري خميده, در حالي كه پيراهن بلند عربي برتن دارد, در مقابل دكه اي كه مجلات سكسي عرضه مي كند, مي ايستد. يكي از آن مجلات را برداشته و آهسته ورق مي زند. در چشمانش برق شهوت آشكار است. ناگهان دستي به سوي او دراز مي شود با يك بطري كه حاوي محلول نشاط آور جنسي است. عرب بطري را گرفته و جرعه اي از آن را مي نوشد. بي درنگ به اسب چموشي مبدل مي شود كه ديوانه وار در كوچه ها و خيابان ها به دختران و زنان حمله ور مي شود. »
قدر مسلم اين گونه هجوم هاي فرهنگي با دستمايه هاي كمدي عليه قشر خاصي از مسلمانان طراحي نشده است بلكه اهداف مهم تري را دنبال مي كند. اما چرا اعراب را به عنوان سوژه اين گونه حملات بي امان واقع مي شوند شايد بتوان علت هاي ذيل را در اين راستا مطرح نمود: اول, اعراب جبهه اول و خط مقدم مسلمانان در برابر صهيونيسم به شمار مي روند. از اين رو بديهي است مورد تهاجم مستقيم دشمن قرار بگيرند ودر جنگي رواني هويتشان به تمسخر گرفته شود.
دوم, با حمله يك طرفه به اعراب, حساب آنان را از ديگر مسلمانان جدا سازند و به گونه اي فريبكارانه اين گونه وانمود كنند كه آنچه مورد تمسخر قرار مي گيرد, اعراب هستند نه اسلام و مسلمين. البته عملكردهاي ناسيوناليستي افراطي نيز در اين زمينه كمك به سزايي در اين تهاجم داشته است. سوم, از آن جا كه بيشتر آموزه هاي مشترك اسلامي با توجه به ادبيات و فرهنگ اسلامي عربي شكل گرفته است, با حمله به اعراب مي توان اين آموزه هاي مشترك را مورد تهاجم قرار داد. چهارم, به دليل ثروت بسيار كشورهاي نفت خيز و عدم رعايت احكام روشنگرانه اسلام از سوي حاكمان و سوداگران عرب, نقاط ضعف بسياري در رفتارهاي آنان به چشم مي خورد كه امكان سو استفاده را فراهم ساخته است
تهاجم فرهنگي :
در دنياي امروز كيان فرهنگ اسلامي آماج تهاجم پي درپي قرار گرفته است. اسلام ناب در چالشي مخاطره آميز و در هماوردي نامتوازن گرفتار شده است. سرافرازي اسلام و مسلمانان يا زبوني و خواري دراين ميدان رقم خواهد خورد. ميداني كه شبهات بسياري را همچون سيل خروشان به سوي اسلام روانه ساخته است ودر اين ميان چه بسيارند خودي ها و ناخودي هايي كه نداي همپايي با اين گونه انديشه هاي فاسد را سرداده اند. دغدغه ي رهبري در همين رابطه نمود پيدا مي كند: « امروز شاهد هستيم كه دولت هاي غربي و دستگاه هاي صهيونيستي تبليغات پرهزينه اي را در دنيا به راه انداخته اند تا چهره اسلام. . . را مخدوش جلوه دهند و مانع از رسيدن تفكرات پوياي اسلامي به ملت هاي اروپا و آمريكا شوند. » بي گمان فرهنگ اصيل اسلامي در نبرد با ديگر انديشه ها پيروز خواهد بود. اما دشمن بيكار نخواهد نشست و هم اكنون جبهه را به مدد دستگاه هاي ارتباطي تا منازل مسلمانان گسترش داده است. دشمن قسم خورده و در راس ايشان انديشه كوته بينانه صهيونيسم باتمام قواو در تمامي ابعاد فرهنگي , اجتماعي و سياسي, ديدگاه هاي اسلام را به چالش فرامي خواند و در يك شبيخون همه جانبه آنچه را مي طلبد نابودي اسلام است. گفتار رهبر معظم انقلاب تاييدي براين مدعا است: « تهاجم فرهنگي عظيمي عليه اسلام هست كه ارتباط مستقيمي با انقلاب ندارد. اين تهاجم وسيعتر از انقلاب و عليه اسلام است » و در جايي ديگر مي فرمايد: « چيز عجيب و فوق العاده اي است كه با تمام ابعاد فرهنگي و اجتماعي و سياسي عليه اسلام. . . است. حتي اسلام بر معناي اعتقاد عوامانه مردم هم مورد تهاجم است, چه برسد به اسلام ناب و انقلابي. » آنچه در تهاجم بيش از همه اهميت دارد قداست شكني و شكستن سد اعتقادات عوام تا خواص است. يهود در صدر اسلام و امروزه صهيونيست همواره در تلاش پي گير خويش, در اين تهاجم, سهم بسياري به خود اختصاص داده است. به نمونه هايي از اين رفتار خصمانه توجه نمايد: الف چاپ آيات نخست سوره هاي مباركه مريم و بقره بر روي اوراق بسته بندي در بلژيك ب حك عبارت « لااله الا الله » بر لايه دروني لباس هاي زير در انگلستان. ج چاپ تصوير زنان عريان در مجلات سكسي لندن در حالي كه خود را با تكه روزنامه هايي كه آيات قرآن كريم بر آن ها نقش بسته ,پوشانيده بود. د ايجاد مراكز زنجيره اي فساد در شهر گلاسكو وديگر شهرهاي اروپايي با نام « مكه. » ه’ حك كلمه « الله » بر تخت كفش هاي ورزشي توسط يك توليد كننده يهودي در قبرس. و شبيه سازي معماري اسلامي مساجد براي جايگاه ميمون ها در شهر « بال » سوئيس. ز توليد نوعي دستمال توالت در آمريكا با مضاميني توهين آميز عليه علماي مسلمين كه بر روي آن چاپ شده است ! حال كه دشمنان اين گونه بي مهابا بر انديشه ها و ارزش هاي مسلمين مي تازند, تكليف چيست غفلت يا همت.
فرهنگ برهنگي :
تاكنون در مورد روش هاي مسموم صهيونيست در بر ابر اسلام به بحث پرداختيم. اينك بحث را در دامنه اي انساني و از نظر گاهي عام تر دنبال مي كنيم. زيرا انديشه صهيونيستي از آنجا كه نظريه اي افراطي و نژادپرستانه است نه تنها به اسلام بلكه به بشريت و فطرت پاكيزه او مي تازد. صهيونيسم , قوم يهود را ملتي يگانه و برتر مي داند كه سزاوار سيادت و شوكت در دنيا است, بر اين اساس از تمامي روش هاي متعارف و غير متعارف براي رسيدن به اهداف خويش سود مي برد. جهان سرمايه داري امروز (كه در تار و پود آن عنكبوت هاي سرمايه دار يهود به چشم مي خورد) در صورتي مي تواند به حيات خود ادامه دهد كه فطرت پاك انسان ها را به لذت ها و كامجويي هاي حيواني مشغول نمايد و از آنان بردگاني مدرن و متفكر به وجود آورد كه در يك سيستم پيچيده همگي در تلاش براي تحقق آرزوهاي سوداندوزان, عمر خود را به پايان مي رسانند. استحكام نهاد خانواده به عنوان كوچكترين عنصر ا جتماعي خود خطري براي جامعه زرسالار به شمار مي رود. از اين رو « كمون جنبي » پيشنهاد مي شود. انديشه « كارل ماركس » يهودي تبار (اگر چه از زاويه اي ديگر) بر همين مساله تاكيد مي كند. وي مي گويد: « قانون ازدواجي كه زنان را از ارتباط با غير شوهران خويش باز مي دارد قانوني است كه زن و مرد را مقيد مي سازد » راز مسئله آنگاه روشن مي شود كه بدانيم در صورت انكار اين انديشه, بازار توليد با بحران رو به رو مي شود زيرا نيروي كار و منابع انساني ارزان قيمت بسياري (زنان) را از دست مي دهد. چنگال خانواده هاي متمكن يهودي مانند « روچيلد » در اين نظام سرمايه مدار و در پس اين نظرات پرآب و رنگ به خوبي آشكار است. بهم ريختگي نهاد مقدس خانواده, از بين رفتن ارزش ها, پايمال شدن عواطف لطيف انساني , فروشدن استخوان بيچارگان در آسياب تمدن صهيونيستي و. . . همگي هزينه اين آرمان سيادت طلب است. يهود بر اساس آموزه هاي تحريف شده خويش گمان مي برد « تمام دارايي هايي جهان متعلق به او است » كه ديگران آن را غصب كرده اند و بايستي با هر وسيله ممكن اين ثروت از دست رفته را بازگرداند. بديهي است زماني كه سخن از هر گونه روش مي رود اين قانون شامل روش هاي نامتعارف و معارض بافطرت پاك نيز مي شود از جمله اين روش هاي ناهماهنگ با فطرت بشري و انسانيت ناب, رواج فرهنگ برهنگي است تا ضمن از بين بردن موانع فرهنگي اجتماعي رشد سرمايه داري از راه هاي غيرانساني به كسب درآمد (يا به تعبيري گرفتن حق غصب شده خود از ديگران) بپردازند. عملكرد وقيحانه « اشلوموبارلشتاين » يكي از رهبران برجسته يهود و عضو حزب مهم « ماپام » درهمين راستا قابل توجيه است . او تنها در سال 1960 ( 1339 ) سه هزار دختر يهودي را به مراكز و لانه هاي فساد روانه ساخت تا به كسب مشروع! (از ديدگاه صهيونيسم) پرداخته و حق يهوديان را از چنگ شهوت سالارها بگيرند. اما رويه دوم اين مساله بسي شگفت انگيزتر است زيرا در جهان سرعت, ثروت و اطلاعات, يهود تنها به جنبه هاي عيني ثروت توجه نمي كند بلكه براي كسب اطلاعات نيز كه خود ثروتي عظيم است, از همين شيوه سود مي برد. اعتراف مجله يهودي « هولم هازيه » در يك تحقيق مطبوعاتي قابل توجه هاست: « يك نيروي پاسدار صلح و يك افسر پليس را نخواهي يافت كه رفيقه اي يهودي نداشته باشد. آنان هداياي خويش را كه به قيمت ارزان از سرزمين هاي عرب خريده اند به همراه اخبار و اطلاعات ريز و درشت خود نثار رفيقه هايشان مي نمايند. » يهود با توجه به دنياي علم گراي امروز (پوزيتويسم) از تئوري پردازي در اين زمينه غافل نشده است. روان شناس يهودي تبار « زيگموند فرويد » اگر چه مدعي الحاد بود اما به نظر مي رسد در يك ديد مجموعه اي بتوان ديدگاه هاي روان شناسانه او را يكي از قطعات تكميل كننده شناخت برنامه هاي كلان صهيونيستي به شمار آورد. وي براي معالجه بيماري هاي رواني و متعارف , تغيير در فرهنگ جنسي جامعه را راهكاري ارزشمند به شمار آورده و بر آن تاكيد مي ورزد. ردپاي برده داري جنسي و تلاش در جهت گسترش آن حتي در پرونده هاي سري وزارت خارجه آمريكا كه خود را مدافع آزادي و حقوق بشر مي داند به چشم مي خورد. مجله « استنسورد » در يكي از شماره هاي خود به همين مطلب پرداخته و مي نويسد: « در دواير وزارت خارجه آمريكا پرونده اي سري وجود دارد كه حاوي اسامي ومشخصات بيست دختر زيبا و فريبنده است. اين كار براي جلب رضايت سياستمداران بزرگي است كه از آمريكا ديدن مي كنند, تا هر يك بر اساس نياز, ذوق يا انحراف جنسي خويش از ميان آن ها فرد دلخواه را انتخاب كنند! اين دختران در اين دواير « گردان عشق » ناميده مي شوند!
نفوذ در قدرت
قدرت براي اعمال بسياري از روش ها و تغيير شرايط به صورت دلخواه , امري ناگزير به شمار مي رود. بدون قدرت نمي توان به تمامي خواسته ها دست يافت, به ويژه نفوذ در قدرت سياسي برتر راه را براي رسيدن به اهداف هموار مي نمايد. با اين مقدمه بايد گفت يكي از شيوه هاي اقليت يهود براي پيشبرد اهداف خود نفوذ در قدرت است. دامنه اين نفوذ مجامع بين المللي, ابرقدرت ها و قدرت هاي منطقه اي را در برمي گيرد. در اين ميان براي نمونه ميزان تسلط لابي هاي يهودي را در حاكميت آمريكا به عنوان بزرگترين قدرت نظامي , اقتصادي و سياسي دنيا مورد بررسي قرار مي دهيم. مداخله لابي هاي صهيونيست در نظام سياسي آمريكا به كمك مثلث سياستمداران, ثروتمندان و آراي يهوديان تحقق مي يابد. از يك سو, سياست مداران يهودي در مناصب مختلف سياسي به كار مشغول مي باشند. از سويي راي يهوديان به صورت مستقيم و توانايي بسيج آراي ديگران به گونه اي غير مستقيم از عواملي است كه سياست گذاران آمريكا نمي توانند از آن غافل باشند و ضلع آخر اين مثلث, ثروت يهود است كه به عنوان پشتوانه مالي احزاب و فعاليت هاي همسو,سياست و قدرت را در آمريكا به محاصره درآورده است و خطوط نامرئي را فرآروي مردان سياسي قرار مي دهد. اين الگوي به ظاهر ساده و در هم تنيده اي اليگارشي يهود در نظام سياسي آمريكا مي باشد كه بر اساس مولفه هاي محيطي ايالات متحده همچون مشاركت, تساهل و تسامح, رعايت حقوق اقليت ها, پديده چند فرهنگي و.. . به تنهايي بهره هاي كلان و نامشروع خود را برده است و با هدف تاثير و نفوذ در زمينه هاي گوناگون به ويژه عرصه سياست هاي خارجي عمل مي نمايد.
بهترين دليل بر اين مدعا سير صعودي منحني حمايت دستگاه اجرايي آمريكا از اسرائيل مي باشد. دوران رياست جمهوري كلينتون در اين ميان بي ترديد از بهترين دوره هاي حياتي اسرائيل به شمار مي رود. وي بر خلاف پيشينيان خويش, اقليت قدرت طلب يهودي را در سطحي گسترده در فرآيند حكومتي آمريكا به كارگرفت.
يهوديان با آن كه تنها 2 در صد جمعيت آمريكا را تشكيل مي دهند, توانستند در اين دوران طلايي 42 در صد از مناصب مختلف كابينه كلينتون را در اختيار گيرند. فهرستي كه در سال 1997 ( 1376 )به چاپ رسيد حكايت از همين حقيقت دارد. اسامي برخي از افراد سرشناس يهودي كه در كابينه كلينتون عضويت داشتند از اين قرار است: مادلين آلبرايت (وزير خارجه )رابرت روبين (وزير خزانه داري )ويليام كوهن (وزيردفاع) دان گليكن (وزير كشاورزي ) جرج تنت رئيس سازمان سيا) لوئيس فريح (رئيس اف. بي. آي) ساموئل برگر (رئيس شوراي امنيت ملي) و. . . از سوي ديگر افزايش كمك هاي مالي, نظامي و ديپلماتيك آمريكا از ميانگين 62 ميليون دلار در سال هاي 1945 1965 ( 13441324 ) به 2,5 ميليارد دلار در سال هاي 1975 1984 ( 13631354 ) نيز دليلي ديگر بر مدعاي نفوذ صهيونيسم در نظام سياسي آمريكا است. حتي برخي بر اين باورند كه حجم كمك هاي مالي آمريكا به اسرائيل در سال هاي اخير به 5 ميليارد دلار در سال رسيده است. در زمينه سياست گذاري خارجي آمريكا نيز حضور گسترده يهوديان در عرصه سياست خارجي به ويژه هدايت سفارت خانه هاي اين كشور, حكايت معناداري به شمار مي رود. در اين مورد مي توان به سفراي آمريكا در كشورهاي آلمان, فرانسه , لهستان, دانمارك, مجارستان, روماني, بلژيك, روسيه سفيد, آفريقاي جنوبي , زلاندنو, هند, مصر, سوئد, مراكش, زامبيا, سنگاپور, برزيل, مكزيك, كانادا, كوبا, نروژ و سوئيس اشاره نمود.
از عرصه هاي ديگر تهاجم اقليت ياد شده, كنگره و سناي آمريكا است. نشانه هاي اين ادعا رادر حجم گسترده حمايت هاي كنگره از اسرائيل مي توان آشكارا مشاهده نمود. بر اساس تحقيقي كه در دوره رياست جمهوري نيكسون و فورد انجام پذيرفت , 80 درصد اعضاي مجلس سنا و 86 در صد اعضاي مجلس نمايندگان در مورد كمك به اسرائيل اتفاق نظر داشتند! تمامي آنچه گفته شد گوشه هايي كوچك از مشاركت تحميلي يهود در سياست گذاري آمريكا است كه به اين وسيله سياست هاي خود را به اجرا در مي آورند.
سيطره اقتصادي
سيطره اقتصادي از جمله روش هايي است كه در پيوند با ديگر روش ها (سياسي, فرهنگي و اجتماعي) انديشه دولت جهاني يهود را تحقق مي بخشد. اين بخش به همراه فشارهاي سياسي و بسترسازي فرهنگي, شرايط مساعدي را براي بسط انديشه آرماني صهيونيست به وجود مي آورد. از اين رو وجود بازوان اقتصادي براي توسعه صهيونيسم گزينه اي غير قابل انكار است. قوم كوچك يهود از دير باز با توجه به آموزه هاي « تلمود » (مجموعه قوانين قوم يهود) در تلاش بي پايان به جمع آوري ثروت پرداخته است. در دو قرن گذشته از مشهورترين خاندان ثروتمندان يهودي مي توان به روچيلدها اشاره نمود. پيكره ي درهم فرو رفته اين خانواده, حفظ اسرار, اتحاد مثال زدني و. . از ويژگي هاي خاص آنان حكايت مي كند. ابعاد نفوذ برنامه ريزي شده روچيلدها در سرمايه داري غرب, قابل بررسي است. گفتار « هاناآرنت » مورخ و روزنامه نگار اسرائيلي از اين واقعيت پرده برمي دارد. « براي اثبات فكر عجيب « دولت جهاني يهود » چه دليلي بهتر از خاندان روچيلد كه تابعيت 5 دولت مختلف را دارد و دست كم با سه دولت در همكاري نزديك بود, دولت هايي كه تنازعات مكرر ميان آنان هرگز, حتي لحظه اي يكپارچگي و پيوند منافع بانكدارانشان را( كه از خانواده روچيلد بودند) متزلزل نساخت. »
ثروت افسانه اي اين خانواده به گونه اي است كه نام آنها در دائره المعارف ها به عنوان قدرتي اقتصادي مطرح است. دائره المعارف بريتانيكا در اين باره مي نويسد: مشهورترين خانواده بانكدار سراسر اروپا كه نام آنها به تنهايي براي مدت هاي مديد مترادف با ثروت افسانه اي بوده است و براي قريب به 2 قرن بر تاريخ اروپا تاثيري جدي داشته اند. موفقيت هاي مداوم آن ها.. . . هنوز نيز بر همكاري پنهان ميان شاخه هاي خاندان و توانايي ها در سرمايه گذاري هاي كلان استوار است.
امپراتوري ناپيداي « روچيلد » چنان پنهان كاري را در اركان و عملكرد خود استوار ساخته است كه آمار دقيقي از ثروت هاي كلان آن در دست نيست. از سوي ديگر حجم عمليات آنان در ا قتصاد و ابعاد گوناگون آن نيازمند بحث مستقلي است كه از عهده اين گفتار بيرون است. از اين جهت به يكي از مهم ترين ابعاد و سيطره اين خاندان در صنعت نفت بسنده مي نمائيم. نام روچيلدها در كنار راكفلرهاي آمريكا به عنوان پيشگامان استخراج نفت از خاورميانه و روسيه شهرت دارد. آنان از زمان انعقاد قرار داد « دارسي » به نفت ايران چشم داشته اند. اين روچيلدها بودند كه نخستين بار با سرمايه خود « امانوئل نوبل » سوئدي و سه پسرش (روبرت, لودويك و آلفرد) را به استخراج نفت باكو ترغيب نمودند و بزرگترين كمپاني نفتي را در روسيه بنيان نهادند. بالاخره با سرمايه روچيلدها بود كه يك يهودي انگليسي تبار بنا « ماركوس سموئيل » و يك هلندي بنام « سرهنري و ترنيگ » كمپاني « رويال داچ شل » را تاسيس نمودند. اين كمپاني كه اختاپوس بين المللي » شهرت يافته , بزرگترين مجتمع انحصاري اروپاست كه از حيث ثروت تنها با دوكمپاني عظيم آمريكايي « استاندارد اويل ونيوجرسي » و « جنرال موتورز » قابل مقايسه مي باشد. شركت شل پس از كودتاي آمريكايي 28 مرداد يكي از 5 كمپاني شركت كننده در كنسرسيوم نفتي ايران به شمار مي رفت كه با 14 در صد سهم پس از برتيش پتروليوم( 40 در صد) به بزرگترين غارتگر نفت ايران در سال هاي پيش از انقلاب بدل شد.
پس از جنگ دوم جهاني, سرمايه روچيلدها راه هاي نويني براي توسعه يافت. آنان مبالغ كلاني در ايالات متحده و كانادا سرمايه گذاري كردند. صنعت فيلم و تلويزيون يكي از اهداف ايشان در كانادا بود كه حضور فعالي در اين عرصه داشتند. سرمايه داري يهود پس از گسترش انديشه صهيونيست (كه بر ايجاد حكومت يهود اصرار مي ورزيد و در برابر تفكر سنتي انتظار موعود بود) به حمايت از آن پرداخت و با هزينه نمودن سرمايه هاي بسيار در راه تشكيل اسرائيل گام هاي اساسي برداشت. از ميان كلان خانواده روچيلد نام « بارون ادموند روچيلد » با عنوان « پدر ارض موعود » پيوند خورده است. وي در سال 1887 تا 1899 ( 1266 تا 1278 ) با بازديدهاي مداوم از اردوگاههاي صهيونيستي در فلسطين و ارايه رهنمودهاي فرهنگي و اقتصادي نقش مهمي در خود اتكايي اين اردوگاه ها برعهده داشت. وي براي مهاجرت يهوديان فقير, اقدامات سركوبگرانه و قهرآميز وسيعي را به كار بست. « دائر0 المعارف يهود مدعي است كه علي رغم اين كه 20 سال تمام اقدامات سركوبگرانه « بارون روچيلد » مورد انتقاد يهوديان مهاجر قرار مي گرفت , امروزه در بازنگري گذشته مشخص مي گردد كه بوروكراسي روچيلد نقش مثبت داشته است. » وي در ديدار با حيم وايزمن (رهبر صهيونيست ها) با تاكيد بر ايده مشترك زرسالاري و انديشه سياسي صهيونيست مي گويد: « بدون من صهيونيست هيچ كاري نمي توانست از پيش ببرد و بدون صهيونيست ها اقدامات من محكوم به شكست بود. » پدر ادعايي « ارض موعود » در سال 1934 ( 1313 ) در گذشت , در حالي كه درفلسطين اشغالي 63000 هكتار زمين و 30 اردوگاه به ارث گذاشت .
تحقق آرمان « ارض موعود » در سرزمين فلسطين همان گونه كه با نام و ثروت « ادموند روچيلد » پيوند خورده است با نام عموزاده انگليسي وي نيز رابطه اي تنگاتنگ دارد. « لرد روچيلد دوم » كه در محافل علمي انگلستان به عنوان يك زيست شناس شهرت داشت با تلاش هاي سياسي پشت پرده خود توانست در سال 1917 ( 1296 ) حمايت انگليس را از آرمان صهيونيست علني نمايد. نامه « جيمز بالفور » وزير خارجه وقت انگليس به وي كه با عنوان اعلاميه بالفور شناخته مي شود, سرآغاز اين فصل از حمايت هاي آشكار است. مطالعه ابعاد گسترده فعاليت هاي اين غول زراندوز كه به عنوان پشتوانه مالي, سياسي, فرهنگي و حتي اطلاعاتي صهيونيست به شمار مي رود از حوصله اين مختصر خارج است, از اين رو به همين مقدار بسنده مي نمائيم.
گفتار پاياني
با توجه به آنچه آمد مي توان به اين نتيجه رسيد كه صهيونيست با استفاده از روش هاي پيشرفته و همپايي با فن آوري و توسعه جهاني به صورت مستمر در پي به انجام رساندن اهداف خويش است. خبرسازي, استفاده از ابزارهاي ارتباط جمعي, هجوم به فرهنگ ها, شكستن قداست ها, رواج فرهنگ برهنگي , نفوذ در كشورهاي قدرتمند و مجامع بين المللي و سيطره بر ثروت هاي جهان (كه تنها به گوشه هاي كوچكي از آن اشاره شد) روش هاي گوناگوني است كه همگي در يك سيستم و فرآيند به هم پيوسته و هماهنگ در خدمت آرمان هاي صهيونيست قرار مي گيرد. اين مقاله تلاشي كوچك و گامي كوتاه براي آشنايي خوانندگان به شمار مي رود, همچنين مي توان آن را به عنوان زنگ خطري تلقي نمود كه وظيفه همگان, به ويژه مسئولان را در برابر اين هجوم حساب شده و خطرآفرين گوشزد مي كند. در اين ميان آنچه راهكار اساسي به شمار رفته و مي تواند نسل امروز و فردا را در مقابل اين هجوم بي امان بيمه نموده و از خطرها برهاند « هويت سازي فرهنگي » است. سلاح كارارزشمند اين جهاد فرهنگي نيز تبليغات گسترده است. اگر با استفاده از روش هاي فرهنگي تبليغي بتوان جوهر اصلي اجتماع اسلامي را حفظ نمود, بي گمان راه دشمنان سخت ناهموار خواهد شد, چرا كه « بي شك بالاترين و والاترين عنصري كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد. فرهنگ آن جامعه است و فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مي دهد. » در مقابل, سستي و غفلت از آرمان ها و ارزش ها زياني جبران ناپذير بر پيكره اسلام ناب وارد خواهد آورد. اجازه دهيد در پايان در كلام امام فقيد و انديشور فرزانه تكليف خود را جستجو كنيم. « اسلام چيزي است كه از خدا آمده است و بايد حفظ بشود و اگر خداي نخواسته اين پيروزي كه دنبال اين انقلاب به دست آمده است به واسطه سستي ما, به واسطه ضعف تبليغ ما, به واسطه ضعف حضور, ملت ما به شكست (خداي نخواسته) برسد بدانيد كه اسلام تا قرن ها ديگر نمي تواند سربلند كند. تكليف بزرگي است و همه بايد اين تكليف بزرگ را بپذيريم. »
منابع:
نفوذ صهيونيسم بر رسانه هاي خبري, فواد الرفاعي
حوزه و روحانيت, آيت الله خامنه اي
صحيفه نور
كاركرد اليگارشي, دكتر حميد رضا ملك محمدي
تبليغات ديني; ابزارها و شيوه ها, احمد رزاقي
مكتب ها و نظريه ها در روان شناسي شخصيت, سعيد شاملو
ظهور و سقوط پهلوي
پگاه حوزه شماره 4
روزنامه رسالت 68,1,15
روزنامه كيهان 64,9,28
روزنامه جمهوري اسلامي 60,11,27 61,1,11