به نام خدا
هدف اسرائيل از اين گونه اقدامات آن است تا توجه افكار عمومي را نسبت به زرادخانه اتمي و شيميايي و بيولوژيكي خود كه براي تسلط بر خاورميانه تدارك ديده است منحرف سازد. شاحاك، پرفسور اسرائيلي كه خبر زرادخانه اتمي اسرائيل را فاش ساخت در نوشته هاي خود مي گويد: اسرائيل نه تنها تهديد براي ملت يهود و كشورهاي عربي و خاورميانه بلكه تهديد عليه كل جهان مي باشد.
اشاره:
اسرائيلي ها از مدتها پيش تلاش هاي گسترده اي را عليه جهان اسلام با هدف بدنام كردن مسلمانان و تحريك غربي ها عليه آن آغاز كرده اند و در اين راستا از هيچ كوششي از جمله نسبت دادن اعمال تروريستي به مسلمانان و حتي تحريف حقايق ديني خودداري نكرده اند. براي نمونه چندي پيش يك افسر امنيتي اسرائيل مجموعه سخنراني هايي را در كشورهاي اروپايي عليه اسلام و مسلمانان ايراد كرده است. آنچه در پي مي آيد ترجمه نقدي بر اين شيوه مزورانه رژيم صهيونيستي و افسر اطلاعاتي آن است كه توسط ابراهيم صلاح سخنگوي رسمي اتحاديه فدراسيون سازمان هاي اسلامي در سوئيس به رشته تحرير درآمده است و در رسانه هاي مختلف از جمله روزنامه «الشرق الاوسط » منتشر شده است.
مدتي پيش فردي به نام «آوي ليبكين» با معرفي خود به عنوان افسر بازنشسته دستگاه امنيتي اسرائيل، به دعوت يك سازمان مشكوك مسيحي موسوم به «دوستان اسرائيل» مجموعه سخنراني هايي را در سوئيس و ساير كشورهاي اروپايي عليه اسلام ايراد كرده است. نگارنده با شنيدن اين سخنان تصميم داشتم در فرصتي مناسب ادعاهاي وي را پاسخ داده و آن را مورد ارزيابي قرار دهم. ولي از آنجا كه انجام اين كار در آن موقع ميسر نشد اكنون تصميم گرفته ام كه در اين نوشته سخنان وي را به نقد بكشم و در اين راستا از مهمترين بخش هاي آن آغاز مي كنم. سخنران اسرائيلي، اظهارات خود را با آيه ۵۱ سوره مائده آغاز كرده و با تفسيري غيرواقعي از آن مي گويد: قرآن در اين آيه به مسلمانان امر مي كند كه يهود و نصارا را به عنوان دوست برنگزينند. هر چند وي اين آيه را از سوره مائده نقل كرد ولي به آيات ديگر همين سوره كه از محبت و احترام به اهل كتاب اعم از يهودي و نصارا سخن گفته و ازدواج و خوردن غذاي آنها را براي مسلمانان حلال دانسته، هيچ اشاره اي نكرده و همه آنها را ناديده گرفته است. براي روشن شدن اين موضوع، در اينجا موضع و نظر كلي اسلام را در قبال بشريت به طور عام و اهل كتاب به طور خاص بيان مي كنيم.
پيامبر (ص) به عنوان هدايتگر و بشارت دهنده از جانب خداوند مبعوث شد. قرآن كريم در اين باره در سوره اعراف آيه ۱۵۸ مي فرمايد: «قل يا أيهاالناس اني رسول الله اليكم جميعا الذي له ملك السموات و الارض لااله الا هو يحيي و يميت».
(اي رسول ما به مردم بگو كه من بر همه شما رسول خدايم، خدايي كه آسمان و زمين همه ملك اوست و هيچ خدايي جز او نيست و او زنده مي كند و مي ميراند). قرآن همچنين در سوره حجرات آيه ۱۳ خطاب به عامه مردم مي فرمايد: «يا ايهاالناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقيكم». (اي مردم ما همه شما را نخست از مرد و زني آفريديم و آنگاه شعبه هاي بسيار و فرق مختلف گردانيديم تا قرب و بعد نژاد و نسب يكديگر را بشناسيد و بدانيد كه اصل و نسب و نژاد مايه افتخار نيست بلكه بزرگوارترين شما نزد خدا با تقوا ترين شما هستند). خداوند در آيه مذكور مي فرمايد كه ما شما را به صورت قبايل و نژادهاي مختلف آفريديم تا يكديگر را بشناسيد نه اينكه با يكديگر بجنگيد و ملاك برتري شما بر يكديگر نيز عمل صالح در جهت خير و صلاح بشريت و پرهيزكاري است. علاوه بر اين از نظر اسلام تفاوت موجود در رنگ، زبان و اعتقادات انسان ها از جمله سنت ها و قوانين الهي و وسيله اي براي تكامل و پيشرفت بشريت مي باشد. خداوند راجع به اين موضوع در سوره روم آيه ۲۲ مي فرمايد: «و من آياته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتكم و الوانكم» (يكي از آيات الهي خلقت آسمانها و زمين است و ديگري اختلاف زبانها و رنگهاي شما آدميان مي باشد). منظور اين آيه اين است كه خداوند اگر مي خواست همه انسانها اعم از مسلمان، يهود و نصارا را به صورت يك امت واحد قرار مي داد ولي وجود بينش ها و اعتقادات مختلف خود يكي از سنت هاي ثابت و محكم الهي است. از اين رو خداوند در سوره هود آيه ۱۱۸ مي فرمايد: «ولو شاء ربك لجعل الناس امه واحده و لايزالون مختلفين» (اگر خدا مي خواست همه ملل و مذاهب را يك امت مي گردانيد و ليكن دائم همه ملل و اقوام دنيا گوناگون خواهند بود).
اسلام همچنين ايمان آوردن يا ايمان نياوردن به آئين الهي را جزو حقوق انسان مي داند و در سوره كهف آيه ۲۹ مي فرمايد: «و قل الحق من ربكم فمن شاء فليومن و من شاء فليكفر» (و بگو اين حق همان است كه از جانب پروردگار شما آمد پس هر كه مي خواهد ايمان بياورد و هر كه مي خواهد كافر شود). خداوند همانگونه كه اصل آزادي انتخاب را براي انسان به رسميت شناخته، اكراه و اجبار در پيروي از دين را نيز كاملاً حرام مي داند و در سوره بقره آيه ۲۵۶ مي فرمايد: «لااكراه في الدين» (در دين هيچ اجباري نيست) چرا كه اسلام به معناي صلح و آشتي با خود و ديگران و طبيعت و نيز تسليم در برابر اراده و خواست خداوند و خالق و صاحب اين جهان هستي مي باشد. از اين رو خداوند در قرآن همه اديان الهي را تحت عنوان اسلام قلمداد مي كند و در اين باره در سوره آل عمران آيه ۸۴ مي فرمايد: «قل آمنا بالله و ما انزل علينا و ما انزل علي ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و الاسباط و ما اوتي موسي و عيسي و النبيون من ربهم لانفرق بين احد منهم و نحن له مسلمون» (بگو اي پيامبر به خداي عالم و كتاب و شريعتي كه به خود ما نازل شده و آنچه به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندانش نازل شد و آنچه به موسي و عيسي و پيامبران ديگر از جانب پروردگارشان آمد به همه ايمان آورديم و فرقي ميان هيچ يك از پيامبران خدا نگذاريم زيرا مطيع فرمان خدا هستيم.
اسلام همچنين از آئين يهودي و مسيحيت كاملاً با احترام ياد مي كند و اين اديان را بخشي از شريعت هدايتگر الهي مي داند كه در دوره هاي مختلف براي هدايت بشر فرستاده است. از اين رو خداوند در سوره مائده آيه ۴۴ مي فرمايد: «انا انزلنا التوراه فيها هدي و نور» (ما تورات را كه در آن هدايت و روشنايي دلها است فرستاديم).
از سوي ديگر خداوند در همين سوره مائده در آيه ۴۶ مي فرمايد: «وقفينا علي آثار هم بعيسي ابن مريم مصدقاً لما بين يديه من التوراه و آتيناه الانجيل فيه هدي و نور» (و از پي آن رسولان، عيسي پسر مريم را فرستاديم كه تصديق به درستي توراتي كه در دست او بود داشت و انجيل را نيز بر او فرستاديم كه در آن هدايت و روشنايي دلها بود).
قرآن همچنان از اهل كتاب (يهود و نصارا) كاملاً با محبت و بزرگي ياد مي كند.
و در سوره آل عمران آيه ۱۹۹ مي فرمايد: «و ان من اهل الكتاب لمن يؤمن بالله و ما انزل اليكم و ما انزل اليهم خاشعين لله لايشترون بآيات الله ثمناً قليلا اولئك لهم اجرهم عندربهم.» (برخي از اهل كتاب كساني هستند كه به خدا و كتاب آسماني شما و هم كتاب آسماني خودشان ايمان آوردند در حالتي كه مطيع فرمان خدا بوده آيات خدا را به بهاي اندك نفروشند آن طايفه اهل كتاب را نزد خدا پاداش نيكو است).
قرآن براي اهل كتاب (يهود و نصارا) جايگاه والايي را قايل شده است و خداوند ازدواج با آنها را براي مسلمانان مباح دانسته است و در سوره مائده آيه ۵ مي فرمايد: «اليوم اُحل لكم الطيبات و طعام الذين اوتوا الكتاب حل لكم و طعامكم حل لهم و المحصنات من المؤمنات و المحصنات من الذين اوتوا الكتاب». (امروز چيزهاي پاكيزه بر شما حلال شده است. طعام اهل كتاب بر شما حلال است و طعام شما نيز بر آنها حلال است و نيز زنان پارساي اهل كتاب بر شما حلالند).
ازدواج در اسلام نهاد و ركني مهم به شمار مي رود و باعث نزديك شدن ملت ها و تمدن ها به يكديگر و نيز گسترش صلح و صفا و همكاري ميان آنها مي شود. تا جايي كه گسترش اسلام در اندونزي با ۲۰۰ ميليون مسلمان از طريق بازرگاني و ازدواج صورت گرفت و هرگز ارتش و سپاه مسلماني به آن سرزمين لشكركشي نكرد.
آنچه گفته شد موضع اسلام در قبال اهل كتاب بود. بنابر اين چگونه ممكن است مسلمانان با آنها پيوند ازدواج و خويشاوندي داشته باشند و خود را در غم و اندوه آنان شريك بدانند در حالي كه اين سخنران اسرائيلي با استناد به آيه ۵۱ از سوره مائده اعلام كرده كه قرآن به مسلمانان امر مي كند كه با يهوديان دوست نشوند و آنان را به قتل برسانند.
براي روشن شدن معنا و مفهوم اين آيه دانستن اين نكته ضروري است كه قرآن كريم طي ۲۳ سال بر پيامبر (ص) نازل شد و علاوه بر آوردن شريعت جديد به بررسي برخي مشكلات اجتماعي، و سياسي نظامي پرداخت و بسياري از پرسش ها و سئوالات مردم را پاسخ داد.
گفتني است كه در آن زمان برخي قبايل نصراني در شمال جزيره العرب و برخي قبايل يهودي نيز در نزديكي شهر مدينه سكونت داشتند و مرزهاي جزيره العرب از شرق تحت نفوذ امپراتوري ايران و از شمال تحت نفوذ امپراتوري روم مسيحي بود.
براي نمونه قبيله خيبر كه بخشي از قلمرو دولت اسلامي مدينه به شمار مي رفت تمامي معاهده ها و پيمان هايي را كه با پيامبر بسته بود نقض كرد و با بت پرستان در جنگ احزاب عليه مسلمانان همدست شد. همينطور در جنگ تبوك نيز برخي قبايل به رومي هاي نصراني پيوستند كه اين آيه نازل شد كه «لاتتخدوا اليهود و النصاري اولياء». (يهود و نصارا را به دوستي برمگزينيد). يعني به آنها گوشزد مي كرد كه بر ضد مسلمانان هم پيمان نشويد. تفسير «بعضهم اولياء بعض» نيز در اين آيه به معناي اين است كه منافع مشترك يهود و نصارا بر ضد مصالح اسلام در حال شكل گيري و نزديك شدن است. از اين رو آيه مذكور در رابطه با حادثه اي مشخص و معين و در قالب و سياق سياسي و نظامي كه شرايط آن زمان ايجاب مي كرد نازل شده است و به هيچ وجه براي كل يهوديان و نصارا عموميت نداشته. از اين گذشته سفارش به عدم برقراري دوستي با آنها نيز نه به دليل اعتقادات و دينشان بلكه به خاطر دشمني شان با مسلمانان بوده است. براي نمونه پيامبر (ص) به پيروان خود دستور داد براي در امان ماندن از خطر دشمنان به حبشه مهاجرت و نزد پادشاه مسيحي آن سرزمين زندگي كنند و او نيز به گرمي از مسلمانان استقبال كرد و آنان را مورد حمايت خود قرار داد. پيامبر همچنين با «ماريه» يك قبطي مصري كه مقوقس پادشاه مسيحي مصر به وي هديه داده بود ازدواج كرد. پيامبر (ص) همچنين «صفيه» را كه يك يهودي بود به همسري برگزيد.
علاوه بر اينها هارون الرشيد با شارلماني پادشاه فرنگ پيمان همكاري امضا كرد و بين آنها هيات هاي مشترك و هداياي زيادي رد و بدل شد. از سوي ديگر پزشك صلاح الدين ايوبي يك يهودي و مادر محمد فاتح يكي از پادشاهان ترك عثماني نيز مسيحي بود.
از اين رو به خوبي مشاهده مي شود كه مسلمانان با اهل كتاب رفتاري محبت آميز و توأم با احترام داشته اند و مسايلي همچون ازدواج، همكاري هاي مختلف و حسن همجواري بين آنها معمول بوده است.
روابط مسلمانان با اهل كتاب همواره از اين قاعده پيروي كرده مگر در جنگهايي كه فرنگ به نام جنگ هاي صليبي عليه جهان اسلام به راه انداخت.
حتي در اين شرايط نيز صرفا با كساني كه دست به جنايت مي زدند به عنوان دشمن برخورد مي شد. اين نوع رفتار الهام گرفته از فرمايش خداوند است و در سوره عنكبوت آيه ۴۶ مي فرمايد: «ولا تجادلوا اهل الكتاب الا باالتي هي احسن الا الذين ظلموا منهم و قولوا آمنا بالذي انزل الينا و انزل اليكم و الهنا و الهكم واحد و نحن له مسلمون».
(با اهل كتاب جز به نيكوترين شيوه مجادله نكنيد، مگر با آنها كه ستم پيشه كردند و بگوييد به آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر شما نازل شده است ايمان آورده ايم و خداي ما و خداي شما يكي است و ما در برابر او گردن نهاديم.»
بنابراين ادعاي اينكه اسلام جامعه بشري را به دو گروه يكي دارالاسلام يا سرزمين مسلمانان و ديگري دارالحرب يا سرزمين محاربين تقسيم كرده است، دروغي بيش نيست. در همين راستا سخنران اسرائيلي در اظهاراتي سراسر كذب عليه اسلام مي گويد: اسلام نه تنها يهود و نصارا بلكه، هندوها، چيني ها و ژاپني ها و همه ملت هاي غيرمسلمان را دشمن و محارب و قتل آنها را واجب مي داند ولي ضعف كنوني مسلمانان باعث خودداري آنها از ارتكاب چنين اعمالي شده است.
برخلاف ادعاهاي دروغين وي، اسلام نه دارالحرب بلكه دارالعهد است و ارزش زيادي براي عهد و پيمان با ديگران قايل بوده و كشورهاي جهان موافقتنامه ها و معاهده هاي بسياري را با مسلمانان امضاء كرده اند. علاوه بر اين هم اكنون شمار زيادي از مهاجرين مسلمان در كشورهاي جهان بسر مي برند و به دليل اعتمادي كه به آنها وجود دارد آزادانه در اين كشورها زندگي مي كنند. در همين راستا قرآن به مسلمانان امر مي كند كه به وطن جديد خود عشق بورزند و وفادار باشند و در شرايط صلح و جنگ همواره از آن دفاع كنند. قرآن در سوره انفال آيه ۷۳ مي فرمايد: «و ان استنصروكم في الدين فعليكم النصر الا علي قوم بينكم و بينهم ميثاق». (اگر از شما ياري طلبيدند بايد به ياري شان برخيزيد مگر آنكه بر ضد آن گروهي باشد كه ميان شما و ايشان پيمان بسته شده باشد). مسلمانان ۸۰۰ سال بر اندلس حكومت كردند و مسيحيان و يهوديان در آنجا به زندگي خود ادامه مي دادند و بنا به اعتراف خود آنها دوره حكومت مسلمانان بر اندلس، عصر طلايي آزادي و برابري آنها بوده و ميليون ها مسلمان و مسيحي اسپانيايي آزادانه در كنار يكديگر زندگي مي كردند. ولي با سقوط آخرين دژهاي مسلمانان علي رغم همه عهد و پيمان ها و معاهده هايي كه با مسلمانان در ارتباط با محترم شمردن دين و حقوق آنها وجود داشت، تمامي مسلمانان را اخراج و يا وادار به پذيرش مسيحيت كردند. تا جايي كه حتي يك مسلمان هم در آنجا باقي نماند. علاوه بر اين وسايل شكنجه اي كه در دادگاههاي تفتيش عقايد مورد استفاده قرار مي گرفت هنوز در موزه شهر كاركاسون فرانسه وجود دارد.
گفتني است كه با اين حال بنا به اعتراف مورخين يهودي، مسلمانان در شمال آفريقا و تركيه از آوارگان يهودي رانده شده از اندلس استقبال كردند و به آنها پناه دادند.
ولي ادعاي سخنران اسرائيلي مبني بر اينكه اسلام با محبت و دوستي آشنا نيست و ميانه اي ندارد و واژه دوستي از جمله دوستي با همسايگان در قرآن ذكر نشده چيزي جز مغالطه و دروغ پردازي از سوي وي نيست.
چرا كه قرآن پر از واژه هايي است كه مسلمانان را به دوستي خداوند و پيامبر و دوست داشتن مؤمنين اعم از مسلمان و اهل كتاب سفارش مي كند. بخاري حديثي را از پيامبر نقل كرده است كه حضرت فرمود: «جبرئيل همواره مرا راجع به همسايه سفارش مي كرد تا جايي كه پنداشتم براي او ارث تعيين خواهد كرد». همچنين نقل شده است كه روزي پيامبر (ص) به همراه صحابه خود از محلي مي گذشت كه در همين هنگام عده اي جنازه اي را براي دفن به گورستان مي بردند، پيامبر بلافاصله ايستاد و وقتي صحابه به ايشان گفتند كه يا رسول الله اين جنازه يك يهودي است، پيامبر در پاسخ فرمودند: مگر نه اينكه انسان است؟
ولي تلاش براي متهم ساختن اسلام به تروريسم و متهم شدن مسلمانان به انفجار ساختمان مركز فدرال در اوكلاهما در سال ۱۹۹۴ نيز حكايت ديگري دارد زيرا در نهايت پليس آمريكا، چند آمريكايي سفيدپوست را به عنوان عاملان انفجار دستگير كرد و «مك وي» عامل اصلي اين انفجار به اعدام محكوم گرديد و همزمان با اعلام اين خبر شايع شد كه «موساد» با انجام اين عمليات قصد داشت با نسبت دادن آن به مسلمانان افكار عمومي آمريكايي ها را عليه اسلام برانگيزد. از اين رو تلاش كنوني سخنران اسرائيلي مبني بر متهم ساختن مسلمانان به دست داشتن در اين حادثه، نيز اين ظن و گمان را تقويت مي كند.
درباره حادثه سرنگوني هواپيماي TWA در اقيانوس اطلس كه سخنران اسرائيلي آن را به «تروريسم اسلامي» نسبت داده نيز بايد گفت دفتر تحقيقات فدرال آمريكا هر گونه عمليات خرابكاري در اين حادثه را بعيد دانسته است.
در حادثه انفجار بمب در شهر نجف كه كشته شدن ۱۸۰ تن از شيعيان نمازگزار را در پي داشت، ادعا شد كه مسلمانان سني عامل انفجار بمب بوده اند ولي حسن روحاني عضو شوراي امنيت ملي ايران و سيد حسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان سازمان جاسوسي اسرائيل «موساد» را عامل اين بمب گذاري دانستند. از اين رو تلاش سخنران اسرائيلي براي نسبت دادن اين انفجار به اهل سنت تاكيدي بر نگرش اسرائيل در جهت تحريك افكار عمومي و بدنام كردم مسلمانان است. شايد تمايل و اشتياق اين عامل مزدور «موساد» براي متهم ساختن مسلمانان به تروريسم بنا به گواهي مورخين يهود تلاشي براي سرپوش گذاشتن بر اين حقيقت است كه به گفته آنها اسرائيل بر پايه ترور و پاكسازي نژادي شكل گرفته است.
و كشتار دير ياسين، القبيه، كفر قاسم و الطنطور نمونه هاي بارز آن به شمار مي رود. پروفسور «شاحاك» يك اسرائيلي استاد شيمي دانشگاه تل آويو و جزو اولين صهيونيست هاي اسرائيل در كتاب خود به نام تاريخ يهود و دين يهود صفحه هاي ۲۶، ۲۷ و ۲۸ مي گويد: ريشه همه مشكلات عليه فلسطيني ها اعم از پاكسازي نژادي، غصب اراضي و نابودي اموال آنها ناشي از خوي مردم آزاري اسرائيل است و منشاء آن در كتاب هاي مقدس يهود كه غيريهوديان را جزو حيوانات مي داند وجود دارد.
يك صهيونيست به نام «ابراهام بورج» رئيس سابق كنست اسرائيل در مقاله اي كه از وي در روزنامه هاي عبري و آمريكايي چاپ و از رسانه هاي گروهي پخش شد مي گويد: دولت اسرائيل بر مبناي ظلم و ستم و فساد پايه گذاري شده و سرنوشت آن نابودي است و چه بسا افرادي چون من آخرين نسل صهيونيست در اين سرزمين باشيم.
با اين وجود سخنران اسرائيلي همچنين براي بدنام كردن اسلام با اشاره به صدام حسين رئيس جمهوري مخلوع عراق مي گويد وي يك ميليون تن را كشت و مسلمانان، مسيحيان را در خاورميانه تحت ظلم و ستم قرار مي دهند و درصد جمعيت مسيحيان در قرن گذشته از ۲۵ درصد به ۲ درصد كاهش يافته است و مسلمانان مسيحيان را از فلسطين بيرون راندند و شيخ عكرمه صبري مفتي بيت المقدس در تاريخ ۱۲/۹/۲۰۰۳ قتل تمام مسيحيان و يهوديان را واجب دانست.
به هر حال ما از اين سخنران اسرائيلي مي خواهيم تا اين ادعاي دروغين خود را ثابت كند. ولي درباره صدام حسين نيز بايد گفت كه او شريك و دوست آمريكا بود و آنها وي را به انواع سلاح هاي شيميايي مجهز كردند تا با ايران بجنگد. از اين گذشته، رامسفلد وزير دفاع آمريكا در سال ۱۹۸۲ با صدام حسين به منظور همكاري و هماهنگي با وي در اداره جنگ عليه ايران ملاقات كرد.
در پاسخ به اين ادعاي سخنران اسرائيلي كه اقليت هاي غيرمسلمان در كشورهاي مسلمان تحت ظلم و ستم قرار مي گيرند، بايد گفت كه به اعتراف مورخين نصارا و يهودي، اسلام دين تسامح است و با سايرين برخوردي ملايمت آميز دارد. گوستاو لوبون مورخ مسيحي مي گويد: تاريخ، مردمي مهربان تر از اعراب را نمي شناسد و شاحاك دانشمند يهودي اسرائيلي نيز در كتاب خود به نام تاريخ يهود مي گويد: مسلمانان به يهودي ها ظلم و ستم نكرده اند و دست به كشتار آنها نزده اند. مسلمانان بيش از هزار سال در خاورميانه حكومت كرده اند و اقليت هاي مسيحي در كشورهاي اسلامي همواره در آسايش و امنيت بسر برده اند.
در حالي كه اگر مي خواستند، مي توانستند اقليت ها را از بين ببرند، همانطور كه مسلمانان در اندلس و سرخپوستان در آمريكا از بين رفتند.
از اين گذشته مسلمانان مانند هيتلر، موسوليني، چرچيل و استالين جنگ جهاني دوم را به راه نيانداختند كه بر اثر آن ۵۰ ميليون مسلمان كشته شدند.
سخنران اسرائيلي با خباثت تمام و تلاش آشكار براي تحريك افكار عمومي با اشاره به تحول جمعيتي در غرب گفت: مسلمانان ۲۰ درصد از جمعيت اتريش و ۱۷ درصد از جمعيت فرانسه را تشكيل مي دهند و طي چند دهه آينده اين كشورها به تملك مسلمانان در خواهد آمد. وي سپس از روي خباثت از آنها پرسيد كه آيا شما چنين چيزي را مي پذيريد؟ ولي گويا اين سخنران اسرائيلي فراموش كرده است كه حركت تاريخ بر اثر مهاجرت هاي بزرگ ملت ها، قبايل و انتقال انديشه ها و عقايد صورت گرفته است و خصوصا تاريخ اروپا نيز خود با مهاجرت قوم هاي گات، كولي ها و ويندال و… آ شنايي دارد.
از اين رو مسلمانان با اهداي خون خود در راه آزادي اروپا و اتحاد و يكپارچگي آن سهيم بوده اند. همچنانكه در بازسازي اقتصادي آن كه بر اثر جنگ هاي پي درپي از بين رفته بود مشاركت داشته اند. دهها هزار دانشمند، متفكر و مخترع مسلمان با دانش و بينش و تخصص هاي خود به كشورهاي اروپايي غنا بخشيده اند. به هر حال مسلمانان مقيم اروپا هيچ تمايلي به سلطه و تصرف اين كشورها ندارند بلكه هدفشان زندگي توأم با صلح و صفا در كنار ديگران است و جا و مكاني بيش از آنچه ديگران از جمله يهوديان دارند، نمي خواهند.
ولي اگر بنا به درخواست اين سخنران يهودي، مسلمانان از اروپا اخراج شوند، چرخ اقتصاد اروپا از حركت باز مي ايستد و بسياري از اين كشورها فرو مي پاشد. زيرا گزارش هاي رسمي منتشر در اسناد اروپايي همواره بر نياز مستمر اروپا به مهاجرت سالانه دست كم نيم ميليون مهاجر براي حفظ و بقاي كشورهاي عضو اتحاديه اروپا تاكيد شده است.
سخنران اسرائيلي همچنين از تهديد و خطر اسلام براي جهان سخن گفته و مدعي است كه عربستان سعودي داراي موشك هاي دوربرد مي باشد و در سخناني تحريك آميز عليه پاكستان مي گويد: عربستان سعودي چندين بمب اتمي از پاكستان خريداري كرده است. وي همچنين مي گويد ايران در صدد دستيابي به سلاح هاي اتمي است و خود را براي جنگ سرنوشت ساز براي نابودي يهود و نصارا و ظهور مسيح يا مهدي موعود -بنا به اعتقاد مسلمانان- آماده مي كند. وي مي پرسد آ يا بايد به آ نها اجازه چنين اقدامي را بدهيم؟
در حقيقت وي مي خواهد با اين گونه اظهارات توجه افكار عمومي را نسبت به زرادخانه اتمي و شيميايي و بيولوژيكي اسرائيل كه براي تسلط بر خاورميانه تدارك ديده است منحرف سازد. شاحاك، پرفسور اسرائيلي كه خبر زرادخانه اتمي اسرائيل را فاش ساخت در نوشته هاي خود مي گويد: اسرائيل نه تنها تهديد براي ملت يهود و كشورهاي عربي و خاورميانه بلكه تهديد عليه كل جهان مي باشد. اين فرد بهترين شاهدي است كه از بين خود اسرائيلي ها به اين موضوع گواهي داده است.
نوشته: ابراهيم صلاح
ترجمه: غلامرضا رفيع