سه دهه پس از شهادت دکتر چمران افشاي اسنادي حاکي از آن است که بعثي ها ناکامي هاي خود را در سوسنگرد و… به سبب فرماندهي شهيد چمران مي دانستند.
سرهنگ ستاد عبدالرشيد عبدالباطن رئيس واحد بازرسي گارد رئيس جمهوري عراق
۲۹ سال پس از شهادت شهيد دکتر مصطفي چمران شهيد سرافراز جنگ هاي نامنظم و در ايام سالگرد شهادت اين عبدصالح خدا، گوشه هايي از واقعيت هاي ايستادگي اين مرد بزرگ آشکار مي شود . ا سرهنگ ستاد عبدالرشيد عبدالباطن افسر ارشد واحد بازرسي لشکر و گارد رياست جمهوري عراق که سال ها قبل از وقوع جنگ تحميلي در حضور چندساله در تهران زبان و ادبيات فارسي را به اتفاق ۳۰ تن ديگر از افسران عراقي آموخته بود و پس از جنگ تحميلي مامور مستقيم تحليل اسناد جنگ ايران بود. وي که از جمله بازجويان خشن ارتش عراق به شمار مي رفت و هزاران اسير دلاور ايراني را با بريدن دست و پا به شهادت رسانده بود در مورد شهيد چمران مي گويد: چمران از ابتدا براي ارتش عراق يک دردسر بود جبهه دشت آزادگان نه تنها ارتش عراق را به اهواز (مرکز استان خوزستان) مي رساند بلکه ترکيب جمعيت عرب آن براي بهره برداري عليه ايرانيان يک امتياز به شمار مي رفت، اين منطقه حساس پل ارتباطي جبهه شمالي خوزستان با جبهه جنوبي به ويژه خرمشهر و آبادان بود. در تفکر ارتش عراق و در جلسه هاي توجيهي نظامي فرماندهان عراقي اين گونه تصور شده بود که با گرفتن سوسنگرد،بستان و هويزه نه تنها جنگ در جبهه خوزستان براي ايرانيان که آماده نبرد نبودند سخت تر مي شد بلکه با تصرف اين مناطق از نيروهاي عرب خوزستان نيز استفاده کامل مي شود و ارتش عراق مي توانست حتي بخشي از تدارکات غذايي و ساير نيازهايش را از همين منطقه وسيع تامين کند به علاوه براي صدام اين منطقه به اين دليل مهم بود که مي توانستيم در جهان عرب اين گونه ادعا کنيم که ما اعراب خوزستان را که عربستان مي ناميديم آزاد مي کنيم با اين تصورات قبل از شروع جنگ من مامور جمع آوري اطلاعات و ارتباط با عوامل ارتش بعث از دشت آزادگان بودم بيش از ۲۰۰ متهم فراري و قاچاقچي جذب واحدهاي ما شده بودند. آن ها منطقه را مي شناختند. آدم هايي که براي پول و قدرت دست به هر کاري مي زدند، قبل از آغاز جنگ تعدادي از آن ها در عمليات خرابکاري و بمب گذاري در خوزستان با ما همکاري داشتند به علاوه آن جا کانون قاچاق اسلحه از ارتش عراق عليه رژيم جديد ايران به شمار مي رفت و در آغاز اين محاسبات کنار هم قرار گرفت، آغاز جنگ با همه پيش بيني ها شکل واقعي و عملياتي به خود گرفت اما يک محاسبه پيش بيني نشده هم که ارتش بعث را در دشت آزادگان به دام انداخت آمدن وزير دفاع حکومت اسلامي به معرکه ميدان جنگ بود بعد از اين که جنگ و گريزها در دشت آزادگان و سوسنگرد ادامه پيدا کرد و ما نتوانستيم در اين شهر که مرکز دشت آزادگان بود استقرار يابيم متوجه شديم مشکل از جانب چمران است او سرشاخه اصلي آموزش هاي چريکي به شيعيان امام موسي صدر بود دانشمندي که ناسا را رها کرده و با طلاق دادن آمريکا خود را به زندگي توام با سختي در جنوب لبنان همراه کرده بود اگرچه اسم او براي استخبارات ارتش عراق ناآشنا نبود و ما مي دانستيم برخي از اطرافيان آيت ا…خميني درنجف با اين مرد در لبنان در تماس هستند اما هيچ گاه فکر نمي کرديم بايد در آغاز جنگ پرونده اي براي چمران بگشاييم او ما را به دردسر انداخته بود و روند حرکت نيروهاي او که در مقابله با قواي ما مي جنگيدند بسيار حساب شده بود عوامل ما خبر آورده بودند که قواي اندک چمران که از تجهيزات کافي برخوردار نبود اين قدرت را يافته است تا برخي جوانان عرب خوزستاني را نيز به خود جذب کند آن ها پاسداران جواني بودند که در سايه ترفندهاي نظامي چمران، شيوه جنگ نامتقارن و نامنظم را به خوبي آموخته بودند و با همين روند توانسته بودند سوسنگرد را از دست نيروهاي زبده و آموزش ديده ما خارج کنند بدين ترتيب در ماه چهارم جنگ به عوامل خود دستور داديم او را در فهرست ترور قرار دهند ۳ گروه مامور اين کار شدند اما ۲ گروه ناپديد شدند و گروه سوم با ابراز ناتواني، عاجز از اين اقدام دست از پا درازتر برگشت! عبدالباطن مي گويد: به چمران در واحد بازرسي لشکر گارد لقب «مارشال تيتو» رهبر يوگسلاوي را داده بوديم او نيز همين گونه با نازي ها در يوگسلاوي در خلال نبردهاي جنگ جهاني دوم مي جنگيد و اختلال وسيعي در نظم استقرار ارتش آلمان به وجود آورده بود با اين تفاوت که چمران جلوي حرکت ماشين جنگي ما را به طرف اهواز سد کرد و حتي اجازه سقوط دشت آزادگان را نداد او بر طبق اخبار رسيده حتي توان اين را داشت که قدرت تخريب سلاح هاي سبک خود را بالا ببرد نيروهايش به او وفادار بودند و خود در کنار آن ها رزم مي کرد خونسردي وي در اين جبهه باعث آشفتگي روحي ارتش عراق شده بود او حتي قدرت اين را داشت که با سامان دهي هوانيروز براي اولين بار در مسير جنگ هاي زميني خوزستان از سلاح بالگرد رزمي براي توقف لشکرهاي زرهي و مکانيزه ما نيز سود ببرد در حين اين که يک ارتش کوچک که دائم جا عوض مي کرد را فرماندهي مي کرد اما استقرار نيروهايش را مانند يک ارتش کلاسيک انجام مي داد او پي برده بود ارتش بعث آموزش هاي ناقصي را گذرانده و برپايه احتمالات ازجمله ناکارآيي ارتش ايران پس از انقلاب اسلامي دست به حمله زده است او مانند رومل هوشيار بود و از قدرت به هم زدن آرايش نيروهاي زرهي ارتش عراق برخوردار بود او حتي نخستين واحدهاي تک تيرانداز ايراني را در سوسنگرد سامان دهي کرد و ما وقتي متوجه شديم که اين اقدام او در روحيه ارتش عراق در اين جبهه تاثير منفي گذاشته بود به علاوه او روحيه اعراب خوزستان را به عنوان يک مدافع ايراني تغيير داده بود و اين رويکرد به شدت به ضرر سيستم ايدئولوژي پيش روي ارتش عراق براي اعراب خوزستان بود.
نويسنده: دريابان