رزمندگان آماده شکستن حصر آبادان بودند
رزمندگان اسلام در تلاش بودند تا به هر نحوه ممکن، حصر آبادان را شکسته و نیروهای دشمن را عقب بزنند. این کار باید انجام می شد ولی مشکل بزرگ تهاجم های گاه و بی گاه دشمن از طریق هوا بود.به همین جهت تصمیم گرفته شد که نیروی هوایی پوشش لازم را در آسمان به نیروی های خودی بدهد. به همین منظور یک نفر افسر اطلاعات و عملیات نیروی هوایی به منطقه اعزام شد تا در هنگام تهاجم هوایی دشمن، به گشتی های خودی مختصات منطقه را اطلاع دهد تا آنان خود را برای درگیری آماده کنند.
این پروازها از نیمه اول اردیبهشت ماه سال 1360 آغاز شده بود و روزانه گشتی های نیروی هوایی آماده نبرد هوایی با هواپیما و هلی کوپترها دشمن بودند.
برای پوشش هوایی فانتوم ها به پرواز در آمدند
روز پنجم اردیبهشت سال 1360 طبق روال همیشه قرار شد دو فروند جنگنده فانتوم مسلح به موشک های هوا به هوا به پرواز درآیند و وظیفه گشت هوایی منطقه را برعهده گیرند.
در توجیهات قبل از پرواز ذکر شد که محل عملیات مرزهای غربی کشور است و تانکر سوخت رسان نیز در نزدیکی محل حضور دارد. بعد از توجیهات، خلبانان به اتاق تجهیزات رفته و سپس به سمت آشیانه هواپیماها حرکت کردند. راس موعد مقرر دو فروند فانتوم از پایگاه سوم شکاری به هوا برخاستند. همزمان نیز یک فروند تانکر سوخت رسان نیز با پرواز از پایگاه یکم به نزدیکی محل گشت هوایی اعزام شد. منطقه عملیاتی برفراز نیروهای رزمنده اسلام بود.
جنگنده ها با رسیدن به نقطه ایذایی، با تغییر فرکانس آماده تماس افسر رابط شدند. لحظاتی بعد صدای افسر رابط شنیده شد که با صدایی بلند درخواست کمک می کرد و می گفت هلی کوپترهای دشمن آنها را زیر رگبار گرفته اند.
درنگ جایز نبود. جنگنده ها بلافاصله تغییر سمت داده و به سرعت به سوی منطقه عملیات رهسپار شدند. لحظاتی بعد از قسمت شمال غربی منطقه عملیاتی وارد صحنه شدند و با مشاهده هلی کوپترهای دشمن، آنها را زیر رگبار مسلسل گرفتند. جنگنده ها از هر طرف به سمت پرنده های دشمن شلیک می کردند و دشمن که توانایی مقابله با جنگنده های ایرانی را نداشت، پا به فرار گذاشت. نیروهای پدافندی دشمن که متوجه حضور جنگنده های ایرانی شده بودند، از هر طرف به سمت آنها شلیک می کردند. حالا نوبت یگان های زمینی دشمن بود که جواب شلیک های بی امان خود را بگیرند.
جنگنده ها با کم کردن ارتفاع برروی نیروی دشمن، شروع به تیراندازی به سمت آنها نمودند. دشمن که تصور نمی کرد خلبانان ایرانی جرات حضور در این منطقه را داشته باشند، بی هدف به هر سو تیراندازی می کرد. جنگنده ها با عبور از روی سر نیروهای دشمن و وارد آوردن تلفات به آنها، بلافاصله اوج گرفته و از منطقه دور شدند.
برای سوخت گیری یکی از فانتوم ها اقدام نمود
با توجه به این فعل و انفعالات، سوخت هواپیماها کم شده بود و آنها چاره ای جز ترک منطقه نداشتند؛ لذا هر دو با گردش سریع به سمت تانکر سوخت رسان، تغییر سمت دادند. با توجه به دوری منطقه سوخت گیری از منطقه عملیاتی، جنگنده ها باید بلافاصله بعد از سوخت گیری به سمت منطقه بازمی گشتند. لحظاتی بعد هر دو جنگنده به منطقه سوخت رسانی رسیده و بعد از سوخت گیری تغییر سمت داده به سمت منطقه عملیاتی رهسپار شدند.
با رسیدن به نزدیکی منطقه عملیاتی، خلبانان با رابط زمینی تماس گرفتند و جویای اوضاع منطقه شدند که وی نیز در پاسخ به آنها گفت:
– به محض خروج شما از منطقه عملیاتی، هلی کوپترهای دشمن مجددا به منطقه بازگشته و آنها را زیر آتش گرفتند. هرچه زودتر خودتون رو برسونید.
با رسیدن به منطقه عملیاتی، هر دو جنگنده آماده شیرجه و یورش دوباره شدند. تعقیب گریز ادامه داشت تا این که هلی کوپترهای دشمن راهی بجز فرار برای خود پیدا نکردند.
همه چیز به خوبی پیش رفته بود ولی این پایان کار نبود. هلی کوپترهای دشمن با توجه به شرایط منطقه، درخواست اعزام جنگنده های میگ کرده بودند.
دو فروند میگ دشمن هدف قرار گرفت ولی …
جنگنده های ایرانی مسرور از این پیروزی در حال اوج گیری بودند که ناگهان کمک خلبان یکی از جنگنده ها به خلبان اطلاع داد که یک فروند میگ 21 دشمن در تعقیب آنهاست. تعقیب و گریز مجددا شروع شد. راهی بجز درگیری باقی نمانده بود. خلبان با انجام مانورهای متعدد توانست هواپیمای دشمن را دور زده و آن را در جلوی خود قرار دهد. خلبان عراقی که خو د را در دام جنگنده ایرانی می دید، با قرار دادن قدرت موتور هواپیمای خود در حالت 100 درصد، پا به فرار گذاشت ولی برای هرگونه عکس العملی دیر شده بود. خلبان ایراین با روشن کردن پس سوز، در حالت برتری قرار داشت و در لحظه مناسب شروع به تیراندازی به شمت میگ عراقی نمود. ثانیه های بعد میگ عراقی به تلی از آتش تبدیل شد و خلبانان ایرانی از این بابت خیلی مسرور بودند که ناگهان اتفاقی که نباید بیافتد افتاد. یک فروند میگ 21 عراقی از غفلت آنها استفاده کرده و در پشت سر آنها قرار گرفته بود. در یک آن یک فروند موشک هوا به هوا به سمت جنگنده ایرانی رها کرد. ثانیه هایی بعد هواپیمای شماره یک مورد هدف قرار گرفت. خلبان در این شرایط می دانست اگر به مسیر ادامه دهد بطور حتم مورد اصابت دومین موشک نیز قرار می گیرد، لذا سریعا سرعت را افزایش داد و شروع به کاهش ارتفاع نمود. با توجه به تعقیب و گریزها هواپیماها در نزدیکی مرز قرار داشتند.
در طرف دیگر هواپیمای فانتوم دیگر در پشت سر میگ بخت برگشته قرار گرفته بود. خلبان میگ عراقی که با خوشحالی درحال اعلام هدف قرار دادن یک فروند فانتوم ایرانی به پایگاه خود بود، ناگهان همه چیز را برباد یافته دید. رادار هواپیمای او نشان می داد که یک تیر موشک هوا به هوای حرارتی به دنبال اوست. خلبان عراقی تا خواست عکس العمل نشان دهد مورد هدف قرار گرفت. او که در نزدیکی مرز قرار داشت، با هر زحمتی که بود از مرز گذشت ولی جنگنده او دیگر توانایی ادامه نداشت و او مجبور به ترک هواپیمای خود شد.
پرواز با سختی انجام می شد
شرایط بسیار دشوار بود. فانتوم ایرانی از پایگاه خود فاصله داشت و با این شرایط تقریبا ممکن نبود بتواند به پایگاه مراجعه نماید. خلبان با کاهش ارتفاع، خود را به منطقه کوهستانی رساند و با قرار گرفتن در لابه لای کوه ها از صحنه درگیری دور شد. در این هنگام او به خاطر شرایط بدی که داشت از پایگاه طلب کمک کرد که به دلیل فاصله زیاد و قرار گرفتن در دره های کوهستانی، رادار نمی توانست صدای او را بشنود.
دقایقی بعد هواپیما با رسیدن به ارتفاعات مرزی موفق به تماس با رادار گشت و وضعیت را تشریح نمود. از شواهد معلوم بود که جنگنده به سختی آسیب دیده است. خلبان به سختی از ناحیه کمر احساس درد می کرد ولی مصمم بود به هر قیمتی هواپیما را به زمین بنشاند.
در سمت دیگر پایگاه در آماده باش کامل بود. همگی پرسنل خود را برای یاری رساندن به خلبانان آماده می کردند. خلبان با نزدیک شدن به فرودگاه سرعت را کاهش داد که در این هنگام متوجه یک اشکال بزرگ شد. سرعت جنگنده وقتی کم تر از 400 کیلومتر می شد، دیگر قابل کنترل نبود. از طرفی اگر قرار بود با همین وضعیت فرود آیند به طورحتم لاستیک های جنگنده طاقت نمی آورد. در این دقایق اوج اضطراب بر خلبانان وارد می شد. آیا موفق به فرود می شوند در صورت خارج شدن از باند فاجعه ای بزرگ رخ می داد.
هواپیما آماده فرود اضطراری بود
خلبان از دور باند فرود را می دید. اطراف باند مملو از پرسنل و ماشین های آتش نشانی و اورژانس بود. جنگنده لحظه به لحظه به باند نزدیک تر می شد. خلبان تصمیم گرفت در قسمت ابتدایی باند چرخ ها را به زمین برساند تا مسافت بیشتری جهت کنترل هواپیما در اختیار داشته باشد.
سرانجام چرخ های هواپیما باند را لمس نمودند. سرعت بسیار بالا بود و هواپیما غیر قابل کنترل. خلبان از کمک می خواهد در فشردن پدال ترمز او را یاری نماید. جنگنده زوزه کشان به انتهای باند نزدیک می شد و همه منتظر بودند ببینند این دو موفق می شوند و سرانجام هواپیما به آخر باند رسید. هواپیما به سختی بر روی باند حرکت می کرد و خلبان بعد از دقایقی با رساندن هواپیما به راه خروجی، آن را متوقف کرد.
معجزه ای بزرگ رخ داده بود
همه پرسنل خوشحال و شادمان از این پیروزی خلبانان را در آغوش کشیدند. خلبان لحظاتی بعد با نگاه کردن به انتهای هواپیما متوجه لطف و عنایت بی دریغ خداوند به آنها شد. نصف سکان عمودی و انتهای سکان افقی جدا شده و محفظه پس سوز موتور نیز بر اثر انفجار ترکیده بود. طبق دستورالعمل های پروازی این هواپیما تحت هیچ شرایطی قابل پرواز نبود و قاعدتا نمی تونست پرواز کند ولی این جنگنده با مهارت خلبانان خود، از داخل خاک عراق به همین شکل به ایران بازگشته بود.
خلبان با خود ماجراهای روز را مرور می کرد. بعد از چهار ساعت و نیم پرواز ممتد با این هواپیمای آسیب، دیده شکی نیست که زنده ماندن فقط لطف خدا بوده و بس.
پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی