بدیهى است که شهادت از آن جهت که کشته شدن است تقدس ندارد. بسیارى از کشته شدنهاست که نفله شدن است . احیانا به جاى اینکه افتخار باشد ننگ است. مى دانیم مرگ و میرهاى اشخاص انواع و اقسام دارد:
1) مرگ طبیعى
2)مرگ اخترامى: در اثر بیمارى ها مثلا حصبه ، وبا و غیره یا در اثر حوادث و سوانحى از قبیل زلزله و سیل .
3)مرگهایى که پاى یک جنایت در کار است ، یعنى مرگهایى که از طرف مقتول هیچ عملى صورت نگرفته است و قاتل صرفا به موجب هوا و هوس خود که وجود طرف را مزاحم منافع خود تشخیص مى دهد او را هدف قرار مى دهد.
4) مرگهایى که خود آن مرگها جنایت است ، از قبیل خودکشى ها. این گونه مرگها نفله کردن و هدر دادن خود است ، بدترین انواع مرگهاست .
1) مرگ طبیعى
2)مرگ اخترامى: در اثر بیمارى ها مثلا حصبه ، وبا و غیره یا در اثر حوادث و سوانحى از قبیل زلزله و سیل .
3)مرگهایى که پاى یک جنایت در کار است ، یعنى مرگهایى که از طرف مقتول هیچ عملى صورت نگرفته است و قاتل صرفا به موجب هوا و هوس خود که وجود طرف را مزاحم منافع خود تشخیص مى دهد او را هدف قرار مى دهد.
4) مرگهایى که خود آن مرگها جنایت است ، از قبیل خودکشى ها. این گونه مرگها نفله کردن و هدر دادن خود است ، بدترین انواع مرگهاست .
5) مرگهایى که شهادت است. مرگى شهادت است که انسان با توجه به خطرات احتمالى با ظنى یا یقینى فقط به خاطر هدف مقدس و انسانى و به تعبیر قرآن (( فى سبیل الله )) از آن استقبال کند. شهادت دو رکن دارد: یکى اینکه در راه خدا و فى سبیل الله باشد، هدف مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فداى هدف نماید، دیگر اینکه آگاهانه صورت گرفته باشد. شهادت به حکم اینکه عملى آگاهانه و اختیارى است و در راه هدفى مقدس است و از هر گونه انگیزه خودگرایانه منزه و مبراست ، تحسین انگیز و افتخارآفرین است و عملى قهرمانانه تلقى مى شود. در میان انواع مرگ و میرها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگى ، برتر و مقدس تر و عظیم تر و فخیم تر است.
شهید مطهری، قیام و انقلاب مهدى (عج ) و مقاله شهید، صص 70 و 71