یک شب شعبان علی در منزل ما خواب بود. نیمه های شب از صدای خنده های او از خواب بیدار شدنم. دیدم که خواب است. بیدارش کردم و علت خنده اش را پرسیدم. بلند شد و با ناراحتی گفت:
چرا مرا از خواب بیدار کردی؟ من داشتن با آقای خودم به کربلا می رفتم.
صبح همان روزرفت به بسیج و عازم جبهه شد. او در عملیات کربلای هشت شرکت کرد و در همان عملیات به شهادت رسید.
صبح همان روزرفت به بسیج و عازم جبهه شد. او در عملیات کربلای هشت شرکت کرد و در همان عملیات به شهادت رسید.
راوي : برادر شهید