متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1379/7/14
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
وَ دَاوِنِي بِصُنْعِكَ، وَ أَظِلَّنِي فِي ذَرَاكَ، وَ جَلِّلْنِي رِضَاكَ، وَ وَفِّقْنِي إِذَا اشْتَكَلَتْ عَلَيَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا، وَ إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْكَاهَا، وَ إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا. . .) الصحيفةالسجادية(ع)ص98
در ماه مهمي بينندگان بحث را گوش ميدهند، خيلي مهم است، و در آستانه تولد امام جوادع هستيم كه خيلي عزيزاست و در آستانه تولد امير كه خيلي عزيز و امسال سال آقا بودودرآستانه ايام البيض يعني و14و15ماه رجب كه به بركت جمهوري اسلامي برنامه اعتكاف راه افتاده و جوانهاي عزيز در آن شركت ميكنند. در آستانه ماه شعبان هستيم، كه خداوند همه ما رااز همه بركات اين ماهها برخوردار فرمايد و ما را از بهترين علاقمندان اهل بيت عليهم السلام قرار بدهد.
بحث ما در باره تفسير دعاي مكارم بود يعني اخلاق كريمه كه اين جملات را سريعتر رد ميشويم كه دعا تا رمضان آينده تمام شود. مسئله اخلاق خيلي مهم است.
حديث: آمار كساني كه با اخلاق ايمان آوردهاند بيش از كساني است كه با استدلال.
واخلاق حسنه و اخلاق كريمه داريم. به اين جمله از دعا رسيديم كه حضرت ميفرمايد:(وَ دَاوِنِي بِصُنْعِكَ. . .)خدايامرا مداوا كن. مداوا كن يعني انسان مريض است در قرآن هم آمده: «في قلوبهم مرض».
مريضي هم يا جسمي است و يا روحي است كه مغرور و حسود و دروغگو و لجباز و مسخره كننده و به خود كم بيني گرفتار است.
«صنعت » را معمولاًدر طبيعت و كارهاي مادي استفاده ميكنيم كه البته در قرآن هم آمده كه:(صُنْعَ اللَّهِ الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْء)نمل(88) خلقت طبيعت صنعت خداوند است كه آن را محكم كاري كرده اگر انسان از خاك، كوزه و سفال و آجر وسراميك و كاشي و. . . درست ميكند خداوند از خاك چقدر چيزي خلق ميفرمايد، صنعت خداوند است كه تابحال هزار نوع پروانه كشف شده است و همه انواع انگور، خرما ترش ترش، ليموترش، شيرين شيرين، خرما، ترش وشيرين، انگور و انار، همه رقم با همه رنگي.
«صنعت »مربوط به غير مسائل طبيعي هم هست و فراتر از طبيعت كه ميفرمايد مرا به «صنعت »خود مداوا كن «صنعت »در فرهنگ قرآن هم به هنر نمايي مادي و هم معنوي گفته ميشود. ولذامي فرمايد: «اصتنعتك لنفسي، والتصنع علي عيني: اي موسي من تو را ساختم براي خودم، تو ساخته شدي جلو چشمم. سه عامل براي دفع و رفع مرضهاي روحي.
الف: دادن خمس و زكات
قرآن ميفرمايد(خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ)توبه(103) بگير از اموال مردم صدقه تا تطهير كني آنها را مگر مردم نجس هستند كه با دادن خمس پاكيزه شوند؟ بله مرضهاي روحي مثل بخل هم يك نوع نجاست است. كسي كه خمس وحقوق مالي را نميدهد آلوده است به مرض بخل، و «صدقه » يعني زكات
ب: استغفار
حديث:(الِاسْتِغْفَارُ دَوَاءُ الذُّنُوبِ) مستدركالوسائل ج12ص122: دواي درد گناه استغفار است.
در دعا:(يَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاء)بحارالأنوارج87ص61اي كسي كه اسمش مداواي دردهاست. در قرآنِ:(اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً)هود(52) استغفار از گناهان باعث نزول بركات آسماني است بعضي اشك چشم ندارند و نميدانند كه اين يك نوع مرض است برخواسته از تكبر كه امام ع ميفرمايد: خدايا به تو پناه ميبرم از اين كه چشمم خشك شده باشد و اشك(سوز و آه نسبت به گناهان)نداشته باشم، بعد ميفرمايد:(وَ أَظِلَّنِي فِي ذَرَاكَ): سايه و پناهم بده در سايبان خود(ذَرَاكَ)يعني سايبان،(أَظِلَّنِي) سايه و پناه بده، مي گويند: خدا سايه فلاني را از سرت كم نكند. خدايا من در سايه ومدار ولايت تو بوده و از آن خارج نشوم كه اگر در مدار بوديم هيچ كمبودي نداشته و به همه كمالات هم ميرسيم.
طرحي است من قبلاًروي تخته پياده كرده و چون شما دانشجو هستيد ممكن است نشنيده باشيدتسبيح داريد، . . . تا من اين نيم دايره را ميكشم صلواتي ختم كنيد، شما نيم دايره را ملاحظه كنيد كه اگر انسان در مدار باشد هيچ عقدهاي دربالا و پايين بودن نخواهد كرد.
از رهبر و رئيس جمهور و استاد و دانشجو تا يك كاسب جزءو بچه ابتدايي، اگر در مدار و صراط مستقيم باشد در هرموقعيتي كه باشد به شكل مساوي به هدف و نتيجه ميرسد چون زاويه قائمه و حركت در هر موقعيتي مستقيم است. مثال: اگر كسي صد تومان دارد و يك تومان آن را به فقير ميدهد و ديگري صد ميليون دارد و يك ميليون ميدهد اگربراي خداوند باشد هر دو مساوي است در ثواب چون هر دو نسبت به داراييشان يك صدم براي خداوند دادند.
حديث: خداوند به آنچه دادهاي نگاه نميكند، نسبت به دارايي نگاه ميكند.
اين علامت در مدار بودن و زاويه قائمه است كه هدف و نتيجه مساوي است.
حديث: عدهاي شب عاشورا در خيمه امام حسين ع نماز شب ميخواندند و عدهاي طنز گفته و ميخنديدند.
نتيجه: اين كه اگر خيمه، خيمه امام حسين ع باشد فرقي بين نماز شب و. . . نيست. مثال: انسان براي رضاي خداوند ميآيد در ارتش حال اسلحه به دوش گيرد يا عدس پاك كند و در هر مقام و موقعيتي باشد، و درس ميخواند، هر كتابي باشد، سخنراني ميكند كم باشند يا زياد فرق نميكند.
پس مهم اين است كه در سايه و ولايت خداوند باشد، نه سايه نفس، جامعه، و طاغوتها و خواست اين و آن. حال اگر براي خدا ازدواج ميكند نگاه نميكند به موقعيت دختر بلكه به اخلاق و رفتار و خصوصيت خود او نگاه ميكند، نامهاي به دستم رسيده كه ما چند خواهر با حجاب و متدين، با خدا و قرآن ولي چون پدر ما معتاد است كسي به سراغ ما براي ازدواج نميآيد، انسان خيلي ناراحت و جگرش از اين مسئله ميسوزد.
كه بايد گفت خدا لعنت كند مخترع هروئين را كه ضربهاي به نسلها زده است، چهار دختر متدين براي اعتياد پدر كسي به سراغشان نميرود. و يا پدر شغلش كم رنگ است، انسان مخلص در امر ازدواج بايد سراغ كمالات و حقيقت هابرود. شرافت و معنويت داشته باشد.
نوع قالي به پشم و زيلو فرق نميكند، و اگر براي خدا درس ميخواند، فكر ميكندكدام كتاب مفيدتر است و هديه بردن براي افراد، در همه كارها عقربك روحش با رضايت خداوند ميچرخد، به نام او، براي او، و توكل بر او و اميدوار به او ست. بعد ميفرمايد:(وَ جَلِّلْنِي رِضَاكَ): رضايت تو به نزد من جليل و بزرگ باشد. در نجف خطاب به اميرالمؤمنين ع ميگوئيم: سلام بر تو آقايي كه در راه خدا هيچ نيش و نوشي در تو اثر نميگذاشت.
سؤال: چه كسي را راضي كنيم؟ «خودمان » «مردم » «خداوند»
جواب: محور در دستورات اسلامي رضاي خداست البته بعضي وقتها رضاي خدا هم در رضاي مردم است، و اگردر رضاي خداوند، قهر مردم باشد، باشد، البته در مدار خدا مردم هم هستند چون:(الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّه) الكافي2ص164مردم بندگان خداوند هستند.
و يا در قرآن ميفرمايد: (مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَنا)بقره(245)كيست كه به خداوند قرض نيكو دهد؟ سه بار آيه قرض در قرآن آمده، در حالي كه خداوند از ما قرض نميگيرد مردم ميگيرند، به جاي(يقرض الناس) فرموده(يُقْرِضُ اللَّهَ) يعني قرض به مردم در جامعه خدامحوري قرض به خداوند است.
حديث: اگر ماندهايم در جلب رضاي خدا با رضايت مردم، اگر ما جلب رضايت خدا كرديم خداوند بعد از مدتي دل مردم را ره سوي ما ميآورد و راضي ميشوند.
صداي اذان بلند است خداوند ما را دعوت به نماز و ممكن است بعضي ما را دعوت به كار ديگري كنند كه حالا ديرنمي شود، خوش باشيم، يا شيخ بازي درآورده(اينجا بايد جلب رضايت خدا كرد).
البته در يك شرايطي هم نماز اول وقت وظيفه نيست مثل پزشك جراحي كه بيمار براي عمل دارد و اگر سريع نرسدممكن است او بميرد بايد به مريض برسد كه رضاي خداوند در آن است. و بعضي كارخانجات و پروازها و كارهاي ديگر، و مثلاً افطاري كه همه منتظر شما هستند و شما ميخواهي نماز اول وقت بخواني و آنها گرسنه هستند. و يا انسان ميخواهد به مسجد برود و ممكن است پدر و مادر پيري دارد كه آن هادر تنهايي ميترسند(و يا مريض محتاج به مراقبت و يا مصلحت ديگري است) رضاي خدا در رضاي پدر و مادراست. ولي گاهي ممكن است خداوند چيزي، مردم چيز ديگر ميخواهند كه رضاي خدا در آن نيست، اينجا امروزدستور خداوند مقدم و لازم است، كه اگرچنين كرديم خداوند دل مردم رابه سمت ما خواهد كشيد, چون دلها دست خداوند است(مقلب القلوب)در مراسم عقد و دامادي ممكن است تقاضا براي حلقه طلا باشد كه براي مرد حرام است كه نماز با آن باطل و غير نماز هم حرام است، براي رضاي خدا آن را قبول نكند. عروس ميگويد طلا و خداراضي نيست. اينجا بين خدا و عروس اختلاف نظر است، اگر براي رضاي خدا ترك كرد بعد از مدتي همان عروس اين داماد را دوست خواهد داشت و اگر براي رضاي عروس انجام داد بعد از مدتي از او تنفر پيدا خواهد كرد(كه مرده شورتركيب تو را ببرد) بعد پشيمان شده كه من براي رضاي عروس حال او تنفر پيدا كرده.
حديث: اگر گناه كرديد كه رضايت مردم را به دست آوريد، همين مردم دشمن شماها خواهند شد و اگر براي جلب رضاي خدا شد دل همين مردم با تو خواهد شد.
بعد ميفرمايد: ،(وَ وَفِّقْنِي إِذَا اشْتَكَلَتْ عَلَيَّ الْأُمُورُ لِأَهْدَاهَا) خدايا توفيق عطا فرما به هدايت بهتر زماني كه اموربر من مشكل ميشود. خدا را شكر كه ما امام سجاد ع و اين دعاها با اين همه معارف داريم.
گاهي انسان متحير است كه چكار كند، و مشكل شد امور بهترين راه را انتخاب كنم. بعد ميفرمايد:(وَ إِذَا تَشَابَهَتِ الْأَعْمَالُ لِأَزْكَاهَا) و زماني كه اعمال مشتبه و شبيه شد پاك ترين را انتخاب كنم.
بهد ميفرمايد:(إِذَا تَنَاقَضَتِ الْمِلَلُ لِأَرْضَاهَا) و زماني كه هر گروهي چيزي ميگويند آنچه تو راضيتر هستي انتخاب كنم.
(تذكر نوار اشكال و صداي ديگري ضبط شده كنترل شود و نوار تصويري. . .)
من به عنوان معلم قرآن ملاك احسن و برتري را از قرآن بررسي ميكنم كه ملاكها در چيست؟
1 -تقوي: قرآن ميفرمايد:(إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم)حجرات(13)گرامي ترين شما باتقواترين است.
2 – پاك ترين: در لقمه و غذا:(أَزْكى طَعاما)كهف(19) هر غذايي كه پاكتر است.
فيلم اصحاب كهف را ديديد كه بعد از بيداري به يكديگر گفتند يكي برود دنبال غذايي كه پاكيزهتر است فكر نكنيم كه اگر خمس و سهم امام نداديم زرنگ هستيم و 4 ميليون شده ميليون، اگر يك ميليون داده شد 4 ميليون آن مبارك وحلال ميشود. و اگر ندهيم آن يك ميليون به راه ديگري خرج ميشود.
حديث: امام كاظم ع فرمود: اگر درهمي را به راه حق و حلال ندهيم، آن را در راه باطل خرج خواهيم كرد اگر با يك ميليوني كه ميتوانستي گرههايي را باز كرده و دختري را عروس و پسري را داماد كني كه البته مورد خمس بايد با اجازه باشد، خرج نكرده در راه باطل خرج ميشود و فرداي قيامت هم گرفتار خواهيم بود.
3 – پاك ترين در معاشرت و برخورد با زنان
قرآن ميفرمايد: اگر در برخورد با زنان از پشت پرده صحبت و گفت وگو انجام شود:(أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُم)احزاب(53) براي طهارت و پاكي قلبهاي شما(در مقابل وسوسه شيطان)بهتر است. مواظب باشيد كه موي سر و آرايش و بدن شما پيدا نباشد و اين براي سلامت و پاكي شما بهتر است، چون چشم كه ديد دل هم ميخواهد و بعد دنبال نقشه كشي و گرفتاري به حرام است.
من اين مطلب را بگويم كه بعض مطالب را بايد گفت، همه از زن و مرد و برادر خواهر گوش كنيد لازم است. سك لحظه اسلام را كنار گذاشته و جداي از دين و اسلام حساب ميكنيم كه آيا حجاب لازم است يا نه، بالاخره چشمها باز است.
اگر بي بندو باري شد با اين كار چشمها را به خود جلب ميكند و بعد علاقمند ميشود اول ضربه قلبي است «اطهرلقلوبكم »علاقه انسان را به طرف فكر بد ميكشاند گوش با پنبه نميشنود و چشم با بستن نميبيند و لب بسته نميگويد. ولي دل زير 20 تا لحاف هم ميخواهد. بعد ميرود دنبال سوء قصد، خداي ناكرده تجاوز وبعد از آن حالت پيش خواهد آمد يا دختر فرار ميكند با آبروريزي و يا خودكشي و يا امراض مقاربتي، و يا باجلوگيري از تجاوز فشار روحي و رواني پيدا ميشود.
(تذكر: نوار چند ثانيه قطع شده كنترل شود. .
و گاهي وقتي به عشق خود نميرسد متوسل به توطئه و تهمت و قتل ميشود و ديگركشي راه ميافتد و ضرر علمي پيدا ميشود با نگاه كردن و نبودن تمركز فكري، و طلاق زياد ميشود، با توجه به اين كه ميبيند همسر خود در خانه نمرهاش و بيرون خانه زنهايي با نمره و بعد از اين شروع ميكند به بهانه گيري در غذا و برخورد ومعاشرت و با بد اخلاقي زندگي را به آتش اختلاف و درنهايت به طلاق ميكشاند، شما زن، اگر با آرايش امروز دل مردي را بردي فردا هم زني پيدا ميشود دل مرد تو را برده و زندگيات را به آتش ميكشد، امروز نظام خانواده را درجواني به هم زدي فردا هم در سن بالاتر تو ,جواني شيدا و زندگي شما را به هم ميريزد. «گندم از گندم برويد جو ز جو »
قرآن ميفرمايد:(إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها)الاسراء(7)
حديث:(مَنْ حَفَرَ بِئْراً لِأَخِيهِ وَقَعَ فِيهَا) مستدركالوسائل ج12ص102 كسي كه براي برادر دينياش چاهي بكند اول خود در آن خواهد افتاد. مثال: يك شن در ديگ مياندازي آنقدر كاسه به كاسه ميشود تا به زير دندان خودت ميآيد. بعد هم مشكلات اقتصادي، وقتي علاقه پيدا كرد خرج دارد، پول ندارد دست به دزدي ميزند نميتواند بگويد فلاني پول بده من عاشق شده ام, متوسل ميشود به دزدي و حيله و كلاه برداري و صد رنگ خلاف تابه علاقه و عشق خود برسد، اينجا ديگر اختيار با خود انسان است كه آيا حاضر ميشود با همه اين مشكلات زمينه بي بندوباري را فراهم و به حجاب اهميت ندهد.
و براي رسيدن به آنچه ميخواهد دست به دزدي و خلاف و قاچاق و امثال اينها بزند، مشكل ديگر سقط و يا اولادسر راهي است، بچه متوسل ميشود و همه اينها بدون در نظر گرفتن آيات و روايات و دستورات اسلامي است كه گيرم اسلام و قرآن درباره حجاب نگفته و اختيار با خود انسان باشد، باز هم حجاب ارزش است، خانم و دختران خودرا براي رضاي خدا بپوشانند و خداوند زيبايي را براي شوهر خودتان داده، نه براي تزلزل دل جوانها، و جوانها هم نگاه نكنند.
قرآن ميفرمايد: شما هم چشمهاي خود را از نامحرم بپوشانيد و او هم بپوشاند. هر چه موجب رضاي خداست، اگر مسلمان باشيم مسيحيت و پيامبر آنها را هم قبول داريم چون كه صد آمد نود هم پيش ماست, ولي به عكس نميشود كه مسيحي بود و اسلام را قبول داشت. مسيحي عيسي را قبول داردنه پيامبراسلام ص رابلكه سيماي عيسي ع در قرآن بهتر از سيماي او در انجيل و سيماي موسي ع در قرآن بهتر از سيماي او درتورات است. ما راهي را پيش برويم كه كاملتر است در تناقض ملتها و مكتبها برويم سراغ رضايت بخش ترين آنها.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته