شهید حسن کارشکی دو شب قبل از شروع حمله د ر جبهه ی مهران، تعدادی از نیروهای عراقی را با پرتاب نارنجک به هلاکت رساند.
در اولین ساعات عملیات والفجر 3 و در زمانی که حمله اوج گرفته بود؛ یکی از بچه ها حسن را صدا زد. او به دنبال صدا رفت و وقتی همرزمش را دید که از ناحیه پا زخمی شده. با عجله او را به نقطه ی امنی رساند و دوباره بر گشت.
در اولین ساعات عملیات والفجر 3 و در زمانی که حمله اوج گرفته بود؛ یکی از بچه ها حسن را صدا زد. او به دنبال صدا رفت و وقتی همرزمش را دید که از ناحیه پا زخمی شده. با عجله او را به نقطه ی امنی رساند و دوباره بر گشت.
اما در این لحظه بود که د ر روشنایی منورهای عراقی در معرض دید دشمن قرار گرفت و در اثر اصابت ترکش خمپاره، روی زمین افتاد. ترکش به سر و گردن او خورده بود و خونریزی شد یدی داشت. با این حال حسن دست راستش را روس سرش گذاشت و در حالی که سه بار الله اکبر گفت به شهادت رسید.
یکی از همرزمان شهید