به تو كه تبريك خويشاوندانت را به هنگام تولدشان، با شليك خمپاره به آنها گفتي و من نامه ام را به رودخانه كارون مي اندازم تا تو هنگامي كه وضو مي سازي، آن را برداري و غنچه لبت بشكفد. اي لاله اي در صحرا، اي قطره اشكي در دريا، اي قطره اي در رود، اي ناجي دريا، اي خسي در ميقات. چه گويم كه توانم نيست.
اولين نامه اي كه براي پدر همسر خويش نوشته، از او اجازه گرفته كه براي همسر خويش نامه بنويسد و اين نشانه احترام و صداقت و صفاي اوست. در اولين نامه رضا به خانواده همسرش اين گونه مي خوانيم: بسمه تعالي حضور محترم سرور گرامي سلام اميد است كه سلام مرا كه از راهي دور و قلبي سرشار از از روي پيروزي اسلام است، بپذيريد. سلامتي و جودتان را از درگاه خداوند خواستارم و اگر جوياي حال اينجانب باشيد، بحمدالله خوبم و نگراني اي جز دوري شما ندارم كه آن هم به خاطر اسلام ضروري است. از اين كه در نوشتن نامه كوتاهي كرده ام، معذرت مي خواهم. دليلش اين است كه مي خواستم تلفني تماس بگيرم، ولي متاسفانه شماره نداشتم و اين مدت با برادرم هم تماس نداشتم كه از ايشان بپرسم. لازم دانستم كه با نامه سلامي خدمتتان عرض نموده، جوياي حال باشم كه آن شاءا.. همگي سلامت باشيد. خدمت خانم و خانم بزرگ سلام برسانيد. خدمت علي آقا سلام برسانيد. تمام فاميل را از قول اينجانب سلام برسانيد و در ضمن با اجازه جنابعالي نامه اي هم براي خانم نوشته ام. باري، به دليل اينكه عمليات به تعويق افتاده، كه ان شاءا.. . به زودي انجام خواهد شد، آمدن من هم همان طور كه به عرض رساندم به اين مسئاله ارتباط دارد. اميدوارم بزودي پس از پيروزي خدمت برسم. والسلام خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
ملتمس دعا رضا چراغي ٨/١١/٦١
***********
همسر وي در پاسخ به نامه او مي نويسد: بسم الله الرحمن الرحيم ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيله صفاكانهم بنيان مرصوص به درستي كه خداوند دوست داردكساني را كه در راه او خدمت مي كنند و در راه او مبارزه مي كنند در صفهاي به هم پيوسته و محكم و استوار. سلام عليكم «نامه اي به يك پاسدار دلير» به تو اي دلاور با رشادت، به تو كه هفت سين سپاس و ستايش و سلاح و سلوك علي وار و سرخي خون و سبزي شهادت و سنت اسلامي را درخود جمع داري. به تو كه نماز را بر تربت خاك وطن مي خواني، در اين سرزميني كه اينك بلاكش شده است. نامه ام را به تو مي نويسم اي پاسدار دلير. به تو كه تبريك خويشاوندانت را به هنگام تولدشان، با شليك خمپاره به آنها گفتي و من نامه ام را به رودخانه كارون مي اندازم تا تو هنگامي كه وضو مي سازي، آن را برداري و غنچه لبت بشكفد. اي لاله اي در صحرا، اي قطره اشكي در دريا، اي قطره اي در رود، اي ناجي دريا، اي خسي در ميقات. چه گويم كه توانم نيست. اي اسطورة خوبيها. اي كه هر شب در زير نور مهتاب بر درخت تكيه مي دهي و چون عابدي هستي كه مي خواهي از عبد بودن، به ملائكه برسي و تومي خواهي از«من» بودن، به«ما» هجرت كني و از ما بودن، به انبياء….. با عرض سلام…..، اميدوارم كه حالت خوب باشد. منظور از نوشتن اين نامه، پاسخ به نامه پر مهر وصداقت جنابعالي بود. اميدوارم از مقدمه اي كه در اول نامه نوشتم، خوشت بيايد و قبولش كني. هر چند شايد به آن صورت هنوز همديگر را نشناخته باشيم، ولي نيروي قلبي و ايمان قلبي من، اين نويد را به من مي دهد كه تو واقعا لياقت اين صفت ها را داري. در هر صورت، اگر از حال خانواده بخواهي، صحيح و سلامت هستند. در مورد نامه اي كه به پدرم فرستاده بودي، خيلي از شما تشكر كرد و فقط مامان گله مي كرد كه چرا اينقدر دير نامه دادي. هر چند شايد تو را يكي دو بار ديده، ولي من احساس مي كنم كه خيلي تو را دوست دارد. خودش هم مي گويد، در هر صورت، مامان و آقا جون خيلي ازتو انتظار دارند كه زود زود نامه بدهي، از اينكه از پدرم براي نوشتن نامه اجازه خواسته بودي، تشكرمي كنم. به قول آقاجون و مامانم، اين نشانه لطف و ادب تو ست. از شما خواهش مي كنم زود و فوري نامه بنويسي، چون نامه نوشتن تو باعث مي شود كه من آسوده خاطر شوم…. از شما مي خواهم موقع نامه نوشتن، مرا راهنمايي كني، چون به قول امام، شما در خيل كارواني هستيد كه به مقصد نزديك شده ايد، ولي ما هنوز اندر خم يك كوچه ايم. در هر صورت، من تو را بيشتر از آنچه كه فكرمي كني مي شناسم. به اميدي روزي كه تمام مردان وزنان حزب الله به آخرين خط كمال برسند. به اميد ظهور امام عصر و تشكيل جامعه اسلامي. به اميد روزي كه تمام رزمندگان پرچم سرافراز نصر من الله و فتح قزيب را در تمامي قله هاي پيروزي به اهتزاز در آورند. التماس دعا دارم. خواهش مي كنم ما را هنگام دعاي شب و هنگام فعاليت روز از ياد نبريد. اگر نامه نوشتي، چند صفحه بنويس. نترس! از اينكه جوهر خودكارت تمام شود. خدايا، خدايا، تو را به جان زهرا، تا انقلاب مهدي، خميني را نگهدار هر چه مستحكم تر باد خط ولايت فقيه ساعت٣۰/١۰شب در ميان نوشته ها و نامه هاي شهيد چراغي، خطاب به همسرش مي خوانيم…
|