احساس مسئولیت آقای مدرسی در برابر جنگ تا آنجا بود که در بسیاری از اوقا، نماز جماعت خود را ترک می کردند و در نماز جماعت های دیگر حضور می یافتند و مردم را به دفاع از میهن اسلامی و پشتیبانی از رزمندگان تشویق می کردند.
حضور جدی در سنگر دفاع مقدس
در دوران دفاع مقدس، یکی از عرصه های فعالیت گسترده و خستگی ناپذیر آیت الله مدرسی، توجه به امور جبهه ها بود. به نحوی که هنوز پس از گذشت سالها از جنگ تحمیلی ، نقش و حضور ایشان در صحنه های دفاع زبان زد بسیجیان و فرماندهان است. ایشان ذاتاً «روحیه بسیجی» داشتند و به تعبیر دیگر عالمی بسیجی بودند که همواره پناه و امید رزمندگان و مشکل گشای آنان بودند.
فعالیت آیت الله مدرسی در عرصه دفاع ابعاد مختلفی داشت:
-تشویق رزمندگان و تقویت روحیه آنها
-تدارک مالی جبهه ها
-حضور مستقیم در جبهه
-تجلیل از شهدا و خانواده آنها و …
احساس مسئولیت آقای مدرسی در برابر جنگ تا آنجا بود که در بسیاری از اوقا، نماز جماعت خود را ترک می کردند و در نماز جماعت های دیگر حضور می یافتند و مردم را به دفاع از میهن اسلامی و پشتیبانی از رزمندگان تشویق می کردند.
در اینجا به چند خاطره از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس اشاره می کنیم:
1-سردار فتوحی نقل می کند:
هنگامی که رزمندگان پس از عملیات، از منطقه جنگی به یزد باز می گشتند استقبال باشکوهی با همت آیت الله مدرسی از آنها انجام می شد. حتی گاه تا 24 کیلومتر خارج از یزد به پیش باز می آمدند و مردم را نیز با خود می آوردند. این عمل اثر عمیقی بر روحیه رزمندگان و همچنین عموم مردم داشت.
2-سردار فرهنگ دوست از فرماندهان تیپ الغدیر در دوران دفاع مقدس چنین نقل می کند:« آیت الله مدرسی در جبهه های جنوب و غرب حضور می یافتند و باعث دلگرمی رزمندگان می شوند. در سال 1366 به منطقه سقز و بانه آمدند، ابتدا در عقبه تیپ، نیروها را مورد تفقد قرار دادند و سپس به رغم مخالفت مسئولین یگان، با اصرار زیاد در منطقه ماووت عراق حضور یافتند.
در عملیات والفجر مقدماتی فرزند آیت الله مدرسی (دکتر سید مهدی مدرسی) به اسارت دشمن در آمد ولی بنده یاد ندارم ایشان یک بار از من در مورد وضعیت فرزندشان سئوال کرده باشند، بلکه همیشه از احوال کلیه رزمندگان و وضعیت همه آزادگان می پرسیدند.
همچنین آقای مدرسی به منظور ارتقای سطح معنویت رزمندگان، برای هر سنگر در خط مقدم (منطقه تحت فرماندهی تیپ الغدیر) مجموعه ای از قرآن، مفاتیح الجنان، نهج البلاغه و یک دوره از رساله نوین حضرت امام (ره) هدیه کردند.
آن که ما را تکیه گاهی بود رفت جمع ما را تکیه گاهی بود رفت
مروری بر زندگی نامه آیت الله سیدجواد مدرسی (ره)
آيت الله سيد جواد مدرسي در سال 1304 هـ. ش در بيت علم و سيادت در دارالايمان يزد ديده به جهان گشود. خانواده ايشان از ديرباز به هوش و استعداد و علم و اجتهاد مشهور بودند.
«همه قبيله من عالمان دين بودند»
پدر بزرگوارشان،مرحوم آيت الله سيداحمد مدرسي نيز عالمي پرهيزگار و مورد احترام خاص و عام بود.
نوازدي که نامش را «آقا جواد» گذاشتند در محيطي علمي و معنوي رشد کردند و از همان کودکي وجودشان سرشار از ايمان و محبت به اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) شد. از سنين کودکي و نوجواني استعداد سرشار، حافظه قوي و علاقه وافر به تحصيل و پشت کار او نظرها را به خود جلب مي کرد.
در کلاس ششم هنگامي که ممتحن، مشغول گرفتن امتحان نهايي از او بود، با مشاهده استعداد و حضور ذهن و ادب وي (که فراتر از يک نوجوان معمولي بود) ناگهان رو به او کرد و گفت: شما مدرسي هستيد، درسي به ما بدهيد. آقا جواد بي درنگ شعر زير را به نشانه تواضع و احترام نسبت به ممتحن بر زبان راند:
آنجا که عقاب پر بريزد از پشه لاغري چه خيزد
انتخاب سرنوشت ساز:
یکی از حساس ترین فرازهای زندگی آقا جواد زمانی بود که سطح اول دبیرستان را تمام کرده بود. در آن زمان پیامدهای دیکتاتوری رضاخان و سیاستهای ضد دینی او عرصه را بر ملت ایران و بخصوص روحانیت به عنوان نماد و مبلغ اسلام تنگ کرده بود.
آیت الله مدرسی (ره) می گفتند: « پس از پایان کلاس نهم سه راه پیش روی من قرار داشت که فکر مرا سخت به خود مشغول کرده بود. نخست اشتغال به کسب و کار، دوم ادامه تحصیل در رشته تربیت معلم که آسانترین و پردرآمدترین آن بود و سوم که سخت ترین گزینه محسوب می شد ورود به حوزه علمیه بود.
مدارس علمیه در آن زمان وضعیت اسف باری داشتند، بعضی از آنها ویرانه و برخی تغییر کاربری داده شده بودند. مدرسه مصلی یزد که قرار بود آقای مدرسی در آن سکنی گزیند از هر گونه امکانات رفاهی محروم بود و حتی یک نفر طلبه ساکن که بتواند مونس و هم درس باشد وجود نداشت. در این احوال فوت والده مکرمه ایشان نیز مزید علت شد و وضعیت بسیار سختی را پدید آورد، در هر صورت انتخاب طلبگی در آن شرایط بسیار سخت، انتخابی دشوار و ایثارگرانه بود.
تحصیل در حوزه علمیه یزد
عارف از بارحوادث نکشد رو در هم لاله با سینه صحرا چه تواند کردی؟
آقا مدرسی، تحصیل طلبگی خود را در حوزه عملیه یزد تحت نظارت والد معظم خود آغاز کرد و چون ازحافظه قوی و هوش سرشاری برخوردار بود، کتب درسی را به نحوی فرا می گرفت که قابلیت تدریس آن را نیز داشت.
از جمله اساتید ایشان در این دوره عبارت بودند از: والد بزرگوارشان، آیت الله سید حسین باغ گندمی و آیت الله سید علیرضا مدرسی و … را می توان نام برد.
هجرت به قم:
آقای مدرسی برای تکمیل دروس سطح و شروع درس خارج در سال 1323 هـ. ش به شهر مقدس قم هجرت کرد. ابتدا بقیه دروس سطح را نزد بزرگانی چون آیات عظام حاج آقا رضا بهاء الدینی، مرعشی نجفی و حاج آقا روح الله کمالوند به پایان رساند.
در همین زمان در امتحانات حوزه نیز شرکت کرد. ممتحن ایشان عالم وارسته، حاج عبدالرزاق قائینی بود که با مشاهده استعداد و آمادگی ایشان، گفت: «ما نمی دانستیم کسانی مانند ایشان در حوزه علمیه هستند!»
پس از استقرار آیت الله العظمی بروجردی (ره) در قم، معظم له به دنبال هم بحث شایسته ای برای فرزند خود بودند. بعد از جستجو، آقای مدرسی را انتخاب کردند که بعدها امام موسی صدر نیز به جمع دو نفره آنها پیوست.
هم بحث های آیت الله مدرسی (ره) در سالهای اقامت در قم عبارت بودند از: آیات بزرگوار سبحانی، ستوده، صلواتی، شریعتی و میرمحمدی.
بیماری و بازگشت به یزد
آیت الله مدرسی به دلیل شرایط نامناسب محل زندگی و سختی های دیگر، دچار بیماری سخت و طاقت فرسایی شدند. این بیماری که به صورت سردرد و بی خوابی شدید ظهور کرد،فرصت مطالعه و کار علمی شایسته را از معظم له سلب کرد. مدتی بر این روال گذشت و چون بهبودی حاصل نگردید، ناچار یکی از تلخ ترین تصمیم ها را در زندگی خود گرفتند و آن، تصمیم بازگشت به یزد بود. هجرت از قم دردناک و اسف بار بود اما:
آنکه دارد بر فضای حق رضا اوست عارف نزد ارباب صفا
رؤیای نورانی
آیت الله مدرسی (ره) پس از بازگشت به یزد، علاوه بر بیماریهای سابق به تب مزمنی دچار شدند که مدت پنجاه روز ایشان را رها نکرد. حتی پزشک معالج نیز از بهبودی ایشان ناامید شد. در همان زمان در عالم رؤیا خود را در محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می بینند، در ان حال به حضرت سلام دادند و گفتند: « السلام علیک یا صاحب الزمان» بعد از آن که از خوب بیدار شدند، اثری از تب در وجودشان نبود.
فعالیت علمی
عشق وعلاقه به مطالعه و تحقیق با سرشت ایشان عجین بود. ایشان روزانه (زمانی که بیماریشان شدت نداشت) حداقل نزدیک به ده ساعت مطالعه و تحقیق و تألیف داشتند.
عمده ترین تلاشهای آیت الله مدرسی، تدریس و پرورش شاگردان بود. درس ایشان همواره از دقت و عمق خاصی برخوردار بود و شاگردان زبده و با استعداد را به سوی خود جذب می کرد. ایشان از شاگردان تشریفاتی و غیر جدی و فراهم کردن سیاهی لشکر رویگردان بودند. همه اینها در حالی بود که هیچ گاه کسالت و بیماری آقای مدرسی را رها نکرد. به قول یکی از نزدیکان ایشان نقل می کند: «یک روز به دیدار آقا رفته بودم، ایشان را در حالی که کتاب در دست واشک در چشم داشتند مشاهده کردم. گفتم: آقا برای چه گریه می کنید؟ گفتند: بگذر، مجدداً سئوال کردم گفتند: گریه من برای این است که همواره تشنه مطالعه و علم و تحقیق بودم، اما اکنون به خاطر کسالتی که دارم قادر نیستم خواسته خود را اشباع کنم. این حسرت و درد، اشک من را جاری می کند.
با این همه از فرصت هایی که به دست می آمد به خوبی بهره می بردند و واقعاً مصداق این کلام امام صادق (ع) بودند: «بدن، از کاری که اراده نیرومند با آن باشد، ناتوان نمی ماند.»
ثمره این روحیه و اراده نیرومند، علاوه بر پرورش شاگردان بسیار، نوشته های متعدد علمی است که از ایشان به یادگار مانده است.
زندگی سیاسی – اجتماعی
آیت الله مدرسی (ره) از عالمان دینی بودند که نسبت به سرنوشت جامعه اسلامی حساس بودند و از دهها سال قبل، مبارزه با طاغوت را در تمام شئون پیگیری می کردند.
از آغاز نهضت اسلامی در 15 خرداد 1342 به رهبری حضرت امام خمینی (ره)، آیت الله مدرسی از حامیان جدی امام بودند. ایشان در اوج خفقان ستم شاهی که کمترین صدای اعتراضی از یزد به گوش می رسید، با فعالیت های گوناگون سعی داشتند مشعل مبارزه را فروزان نگاه دارند.
در برابر روحانی نمایانی که با دستگاه جبار طاغوت همکاری می کردند موضعی سرسخت داشتند.
از جمله برنامه های سیاسی آیت الله مدرسی، حمایت مؤثر از شخصیت های روحانی و غیر روحانی بود که به وسیله رژیم پهلوی به یزد تبعید می شدند.
یکی از شخصیت های مبارزی که قبل از انقلاب به یزد تبعید شده بودند، آیت الله فاضل لنکرانی بودند. ایشان در مورد آیت الله مدرسی اینگونه اظهار داشته اند: «ایشان (آقای مدرسی) از علمای بسیار بزرگ و ارزنده و دارای نقش در اجتماع بودند. از آن جهت که ایشان مرد فوق العاده و با فضلی بودند ما به ایشان ارادات پیدا کردیم و همه مسائل خود را با ایشان مطرح می کردیم. بعد از آن کسالتی که برای ایشان پیدا شد. جداً برای من بسیار گران تمام شد چون اکثر خدمات چنین شخصیتی از جامعه اسلامی گرفته شد و لی الحمد الله هنوز مشغول به تألیف برخی کتب و رساله ها هستند».
در اوج گیری انقلاب اسلامی، بعد از شهید آیت الله صدوقی، آیت الله مدرسی، استوانه انقلاب در یزد بودند. ایشان همکاری تنگاتنگ با شهید محراب را در پیشبرد انقلاب بر خود لازم می دانستند. ارتباط با جوانان به ویژه دانشجویان و جذب آنها به انقلاب اسلامی، تقویت کانونهای مبارزه، کمکهای مالی به مبارزان (حتی در برخی موارد برای تهیه سلاح)، روشنگری مستمر و … از برنامه های ایشان در اوج انقلاب بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران حساس تثبیت جمهوری اسلامی نیز همچنان نقش محوری خود را حفظ کردند. پس از شهادت آیت الله صدوقی (ره)، آیت الله فاضل لنکرانی اصرار بر قبول امامت جمعه یزد توسط آیت الله مدرسی داشتند که ایشان با فرستادن پیامی به امام خمینی (ره) ضمن بیان عذر خود، در تصدی امامت جمعه یزد، آیت الله خاتمی را که عالمی وارسته بود، مناسب ترین شخص برای این مقام معرفی کردند و بعد از آن نیز در سخن و عمل از نماینده ولی فقیه و امامت جمعه یزد، آیت الله خاتمی حمایت می کردند.
بعد از رحلت حضرت امام خمینی (ره)، آیت الله مدرسی در پشتیبانی از مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) نیز کوشا و فعال بودند و این حمایت را با توجه به توطئه های داخلی وخارجی یک ضرورت می دانستند.
سجایای اخلاقی
آیت الله مدرسی (ره) نه تنها از طریق درس و تعلیم و نوشتار معارف دینی را به مردم آموزش می داد بلکه زندگی و فضائل اخلاقی ایشان نیز عامل نیرومندی برای گسترش ارزشهای دینی بود.
آیت الله مدرسی (ره)؛ دارای برجستگی ها و ویژگی های بسیار فراوانی بودند، از جمله آنها عبارت است از:
عبادت در درگاه خداوند
عبادت این عالم مجاهد نیز چشمها را به خود خیره می کند. در آن هنگام که چشمان مردم در خوابی عمیق بود از خانه بیرون می رفت؛ در فضای آرام و قدسی سحر، مسجد غریبی را در میان مساجد شهر می جست و درب آن را در دل شب می گشود. و زمانی طولانی با خدای خود خلوت می کرد و رازها و نیازهای خویش را در قنوت وتر و سجده ها و ناله ها با او در میان می گذاشت. دعاها و اذکار صبحگاهان و شامگاهان را همواره مترنم بود؛ بر قرائت قرآن و دعای کمیل و دعای سمات مواظب داشت. و چه توجه مستمری به زیارات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) خصوصاً امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشت و صبحگان بعد از اقامه نماز صبح در جمع مؤمنین در ایام ویژه اهتمام به زیارت عاشورا می نمود.
تواضع و فروتنی
این عالم ربانی به دلیل تواضع و فروتنی ذاتی خود، رفتارهایی داشتند که در حد خود نادر و آموزنده است که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
الف) ایشان با داشتن موقعیت علمی و اجتماعی، در صورت لزوم، کتابهای مقدماتی حوزه را با همان دقت و حوصله ای که سطوح عالی را تدریس می کردند، برای طلاب مبتدی درس می گفتند.
ب) در منزل، خصوصاً وقتی خانواده نبودند، از آنجا کارهای خانه، مانند پخت و پز و شستن ظروف و لباس و … ابایی نداشتند و باری بر دوش دیگران نبودند.
ج) راننده ایشان نقل می کند: در مسیر یک طرفه و باریکی حرکت می کردیم، در اواسط کوچه خودروی دیگری بر خلاف قانون به طرف ما آمد، من ایستادم تا ماشین روبرو بر گردد و راه باز شود. آقای مدرسی گفتند: چرا شما به عقب نمی روید؟ من به گمان اینکه ایشان اطلاعی از قوانین راهنمایی و رانندگی ندارند، گفتم: او خلاف آمده و باید بر گردد ایشان دوباره تاکید کردند که شما برگرد. من جسارت به خرج دادم و گفتم: چون او متخلف است بر نمی گردم، مگر اینکه مرا قانع کنید. در اینجا بود که گفتند: «فلانی، ما لباس مقدس رسول الله بر تن کرده ایم تا از حق خویش بگذریم» آنگاه بلافاصاله به عقب برگشتم.
دوری از شهرت طلبی
ایشان همواره با اخلاق و منش طلبگی زندگی می کردند و به شدت از برخی آداب و تشریفات معمول گریزان بودند. از داشتن اطرافیان و برپایی مراسمی که به نوعی خود را نشان دادن و شخصیت خود اثبات کردن بود، پرهیز داشتند و مصرف وجوه شرعیه را در و شخصيت خوى اثبات کردن بود، پرهیز داشتند و مصرف وجوه شرعیه را در این راه غیر شرعی می دانستند.
از رفتاری که بوی رقابت با دیگران بدهد و زمینه اختلاف را فراهم کند دوری می کردند وسعی داشتند حتی الامکان دیگران بخصوص اخوی بزرگشان مرحوم آیت الله سیدمحمد مدرسی (ره) را بر خود مقدم بدارند.
ایشان هیچ گاه ادعای اجتهاد نکردند و از اینکه دیگران ایشان را در مجامع عمومی به عنوان مجتهد به آیت الله معرفی کنند، کراهت داشتند و این در حالی است که بزرگانی همچون آیت الله سبحانی در پیام تسلیت خود از ایشان به عنوان فقیه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) یاد کرده است.
اخلاص
الف) در برخی ماه های مبارک رمضان که پر رونق ترین زمان مساجد است – امامت مسجد خود،یعنی مسجد بازار، که یکی از مساجد مهم یزد به شمار می رود را به شخص لایقی واگذار می کردند و خود در مسجدی که غریب یا بدون امام جماعت بود، نماز اقامه می کردند.
همچنین برای رونق بخشیدن به نمازهای جمعه، نماز جمعه خود را به دیگری می سپردند .
ب) به صورت مخفیانه و به واسطه ایشان، گروهی از طلاب، فضلا و غیر آنها که هم شایستگی و هم نیاز داشتند، صاحب خانه شدند. شاید بعضس از این افراد هیچ وقت نفهمیدند از ناحیه چه کسی این اقدام صورت گرفته است.
زندگی مردمی
آیت الله مدرسی پس از پیروزی انقلاب و در اوج ترورهای منافقین به رغم موقعیتی که داشتند معمولاً بدون محافظ رفت و آمد می کردند و حتی وسیله نقلیه نیز نداشتند. تا اینکه یکبار هدف توطئه ضد انقلاب قرار گرفتند و پس از مدتی با اصرار مقامات امنیتی ناچار از پذیرش وسیله نقلیه و محافظ شدند.
مرتبه دیگری که خواستند خودروی پیکان ایشان را به ماشین بهتری تبدیل کنند با اعتراض شدید ایشان روبرو شدند و به رغم پافشاری مسئولان، حاضر به استفاده از آن نشدند.
بی علم وعمل راه سلامت نتوان رفت بی بال و پراز دام پریدن چه خیال است؟
زهد و ساده زیستی
به جرأت می توان گفت زندگی آیت الله مدرسی، یکی از ساده ترین و معمولی ترین زندگی ها بود. ایشان از امکانات زندگی به حداقل بسنده می کردند. تا مدتها، در منزل ایشان قالی و کولر وجود نداشت. حتی گاه برای مصارف خاص از محافظین خود پول قرض می گرفتند و وقتی پول شخصی به دستشان می رسید قرض خود را ادا می کردند.
اگر کسی هدیه ای برایشان می آورد، در بسیاری از مواقع به اندرون خانه نمی رسید و آن را به شخص مناسبی هدیه می دادند.
همین حالت زهد معظم له یکی ازعوامل محبوبیت و نفوذ ایشان در میان مردم بود.
صراحت لهجه
از آنجا که هدف از فعالیت های سیاسی و اجتماعی آیت الله مدرسی انجام وظیفه شرعی بود، هنگامی که براساس معیارهای اسلامی، تکلف خود را تشخیص می دادند، ملاحظه هیچ مقام و فردی را نمی کردند و با صراحت تمام تذکر می دادند.
عده ای از مردم قصد داشتند در یکی از محلات، مسجدی بنا کنند. به این منظور از آقای مدرسی دعوت کنند تا کلنگ آن را به زمین بزنند. ایشان اظهار داشته بودند ابتدا برای من مشخص کنید مالک زمین چه کسی است؟ بعد از بررسی مشخص شود زمین متعلق به یکی از زرتشتیان است. آیت الله مدرسی گفتند: زمانی من کلنگ مسجد را زمین می زنم که رضایت مالک برای من ثابت شده باشد. از سوی دیگر زرتشتی مالک زمین که از قضیه با خبر شده بود، شخصاً تماس می گیرد و می گوید: هنگامی که رفتار خوب و انسانی شما را دیدم بر خود لازم دانستم رضایت خویش را جهت احداث مسجد در زمین خود به شما اعلام کنم.
مواسات و برابری
آیت الله مدرسی به واسطه موقعیت مذهبی و اجتماعی و سیاسی خویش هیچ گاه امتیاز خاصی برای خود قائل نمی شدند. یکی از اطرافیان ایشان نقل می کند: یک بار در حضور ایشان مشغول خریدن خیار سبز برای آقا بودم. طبعاً نوع مرغوبتر از بقیه جدا می کردم آقای مدرسی که متوجه عمل من شدند گفتند: این چه کاری است که می کنی؟! اگر من جنس مرغوب را ببرم، نامرغوب آن را چه کسی ببردك؟! سپس جلو آمدند و خود بدون جدا کردن خیارسبزها آنها را داخل پاکت ریختند.
آیت الله مدرسی به قصابی محل نیز توصیه می کردند که نگاه نکن من سید جوادم، مثل دیگران به من گوشت بده والا به دیگری چربی بیشتری خواهی داد.
امر به معروف و نهی از منکر
آیت الله مدرسی بر این باور بودند که روحانیت و مسئولان نظام، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیتی بسیار خطیر و تاریخی به عهده دارند. از آنجا که دستیابی به قدرت، زمینه بیشتری را برای دنیاگرایی و لغزش و انحراف فراهم می کند لذا روحانیت و دیگر مسئولین باید با وسواس خود را از این ورطه خطرناک دور نگاه دارند و این مهم جز با مراقبت ویژه و انتقاد دلسوزانه و امر به معروف و نهی از منکر به دست نمی آید. معظم له هر چند حمایت از نظام اسلامی و مسئولان را وظیفه خود می شمردند، انتقاد به جا را نیز برای سلامت نظام ضروری می دانستند. به ویژه نسبت به تشریفات و زندگی تجمل آمیز مقامات دولتی حساسیت زیادی داشتند. همچنین نسبت به انحراف های فکری دولتمردان و گروههای سیاسی سکوت را جایز نمی دانستند. بیانیه های روشنگرانه ایشان به خصوص که انحرافات فکری چه در دولت و چه در برخی گروههای سیاسی نمود خاص یافته بود، موید سیره عملی ایشان است.
نامه معروف آیت الله مدرسی به بنی صدر خائن در سال 59 و گوشزد کردن انحرافات و کج روی های وی و اینکه دست از تکبر و انحراف خود بر نداری به زودی سقوط خواهی کرد، یکی از این نمونه هاست.
مورد دیگری که نقل می کنند: «در پاسخ به دعوت از ایشان برای شرکت در مراسم استقبال از رئیس جمهوری سابق، ایشان شرط حضور خود را ارسال استعفانامه وزیر ارشاد اعلام می کنند و بدین نحو اعتراض خود را نسبت به اقدامات خلاف شرع و قانونی که در وزارت فرهنگ و ارشاد انجام می شد بیان داشتند.»
اقامه سنت های دینی
تقید خاص به سنت ها و آداب شرعی یکی دیگر از ویژگیهای آیت الله مدرسی بود. ایشان علاوه بر این که خود بدان عمل می کردند بر گسترش آن در سطح جامعه نیز اهتمام می ورزیدند.
به چند نمونه از این موارد اشاره می کنیم:
الف) در زمان ما مرسوم شده است که درهای مساجد را در اوقات غیر از نماز جماعت می بندند. ایشان با استناد به ادله شرعی تاکید داشتند که درهای مساجد در طول تاریخ همواره بر روی مردم باز بوده است و بستن آن بدون ضرورت شرعی روا نمی باشد.
همچنین برخی تزئینات و مخارج سنگین ولی غیر لازم در برخی مساجد معمول شده است را مخالف شأن مسجد می دانستند.
ب) در مورد نماز جمعه توصیه می کردند اگر سوره جمعه و منافقین همیشه در نماز جمعه در مورد نماز جمعه توصیه می کردند اگر سوره جمعه و منافقین همیشه در نماز جمعه خوانده نمی شود، همیشه هم ترک نشود. زیرا در احادیث تأکید زیادی بر آن شده است. خطبه های نماز جمعه نیز نباید چندان طولانی باشد. از سوی دیگر خطبه ها باید با مطالعه، پرمحتوی و سرشار از معنویت باشد.
ج) نکته ای که آیت الله مدرسی بر آن اصرار می کردند، سنت اخلاص در کار دینی بود. یکی از شعارهای پیامبر «لااسالکم علیه اجرا» من مزدی از شما در برابر رسالتم درخواست نمی کنم. ایشان از اینکه تبلیغ دین جنبه داد و ستدی به خود بگیرد شدیدا ًًمخالف بود.
رحلت
گرچه از هر ماتمی خیزد غمی فرق دارد ماتمی با ماتمی
لیک در فقدان مردان خدا گفت باید: ای دریغا عالمی
و سرانجام آیت الله سیدجواد مدرسی فقیه وارسته و مجاهد خستگی ناپذیر، پس از عمری مجاهدت در راه خدا و تلاش در جهت اعتلای کلمه الله و اجرای احکام نورانی اسلامی و پس از تحمل سالها درد و رنج ناشی از بیماری در 22 آبان 1387 دعوت حق را لبیک گفتند و در جوار امامزاده جعفر (ره) یزد آرمیدند. «چشم بیدار شرع شد در خواب» هر چند عالمان ربانی زنده و پایدارند.
مردان خدا زنده جاوید بمانند زان روح الهی که در ایشان بدمیدند