از عملیات قبلی او را می شتاختم ، یعنی موقعی که به سمت آبادان حرکت کردیم و دیر رسیدیم و هواپیماهای عراقی بالای سر اتوبوس ها ظاهر شدند ، در آن موقعیت همه به دنبال پناهگاهی می گشتند و در فکر حفظ جان خود بودند ، ولی او باند پانسمان به یک دست و قیچی به دست دیگر به این سو و آن سو می شتافت تا مجروحان دیگر را مداوا کند .
در این عملیات ، یعنی کربلای 5 نیز روحیه قبل را داشت . از دیشب که عملیات شروع شده تا حالا ، به اندازه یك چشم بر هم زدن بیکار نبوده و زخمهای همه مجروهان گردان یا زهرا (س) را یکی پس از دیگری می بندد . در پناه دو سه گونی مشغول بستن زخم مجروحی است که خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر می شود و همه بدنش آسیب می بیند . جراحات او بسار زیاد است .
با زحمت زیاد روی زانو می ایستد ، دهان را باز می کند ؛ زبان را تکان می دهد . یک یا زهرا می گوید و پر می کشد . او امداد گر شهید هاشم صناعی است .
با زحمت زیاد روی زانو می ایستد ، دهان را باز می کند ؛ زبان را تکان می دهد . یک یا زهرا می گوید و پر می کشد . او امداد گر شهید هاشم صناعی است .
ابراهیم شاطری پور