متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1378/11/28
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
بينندگان عزيز بحث زمان تولد امام رضا عليه السلام پخش ميشود كه من تبريك ميگويم. فرداي امروز بايد پاي صندوق رأي برويم. به صورت طبيعي تبليغات(انتخاباتي) هم تعطيل شده و موضوع بحث ما تفسير دعاي مكارم الاخلاق بود و اين سه موضوع را بايد صحبت كنيم با توجه به آيات و روايات ان شاء الله.
ماه رمضان گذشته گفتيم امام سجاد عليه السلام دعايي دارد بنام مكارم الاخلاق كه از خداوند با گريه مكارم رابخواهيد(اخلاقهاي بزرگ را. . . بزرگوارانه)(اين كلمه به زبان حاج آقا نميآيد) فتوتها و كرامتها بزرگواريها و ارزشها را ازخداوند بخواهيد. تا رسيديم به اين جمله كه: (وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ)الصحيفةالسجاديةص 92
«رفض »: رفوزه يعني از گردونه خارج شد. و «بدع » بدعت: چيزي كه جزء دين نيست داخل كردن.
خدايا توفيقي بده كه چيزي كه جزء دين نبوده و داخل بر دين كردهاند من از گردونه خارج كنم
سؤال: آيا «مرگ بر آمريكا» كه قبلاً نبوده و الان ما بعد از نماز ميگوييم بدعت نيست.
جواب: خير چون اين داخل بر دين هست چون قرآن قبل از ركوع و سجود ميفرمايد:
«. . . اشداء علي الكفار رحماء بينهم. . . (بعد ميفرمايد) تريهم ركعاً سجداً. . .
آنها با كفار سختگيرند با خوديها با رحم باشيد ,آنها را در حال ركوع و سجود ميبيني. . .
«مرگ بر آمريكا» و «مرگ بر اسراييل » مصداق «اشداء علي الكفار» است. «درود بر رزمندگان اسلام » نمونهاي ازرحمت بين خودي است. بعد ميفرمايد ركوع و سجود.
مسجدهايي كه ركوع و سجود دارند ولي «مرگ بر آمريكا» ندارند پنجاه درصد مسلمان هستند. چون به نصف اين آيه عمل ميكنند.
«بدعت » ان است كه جزء دين نبوده و ريشه قرآني نداشته باشد.
بعضي ميروند دنبال رهبانيت، گوشه گيري در غارها و ديرها به ذكر و ورد مشغول ميشوند.
قرآن در اين باره به اعتراض ميفرمايد:
(رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها)حديد(27) رهبانيت(گوشه گيري و انزوا) را بدعت گذاشتند.
بلكه به عكس حضور در صحنه را خداوند خواسته با «قد قامت الصلوة » و انتخابات، و. . . در جاي ديگر ميفرمايد:
(إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا. . .)جمعه(9)زماني كه ندا دادند براي نماز جمعه با نشاط و جنب و جوش نه آرام و شل برويد.
در نماز هم ميگوييم «السلام علينا. . . » سلام بر ما، يعني همه با هم هستيم نه سلام بر من. در حمد نميگوييم «اهدني » مرا هدايت كن بلكه(اهْدِنَا)فاتحه(6) ما را هدايت كن. نميگوييم:(إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ)فاتحه(5)من تو را عبادت ميكنم و من از تو كمك ميخواهم بلكه:(إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ) يعني همه هستيم نه من تنها.
يكي از خوبيهاي ازدواجي كه سفارش ميشود اين است كه انسان را باز ميكند. بدون همسر ميگويد خودم خانهام، ماشينم، كيفم و قلمم. . .
ازدواج كرد ميشود خودم، زنم، پدر زنم، مادر زنم ,ديگران را هم پوشش ميدهد. در دعا نگو من, بگو ما. كسي سير باشد و همسايهاش گرسنه مسلمان نيست. به عيد نزديك ميشويم براي خودش و بچهها لباس خريده، فقرالباس ندارند.
پس چيزي را به دين اضافه نكنيم.
يكي در دعا گفت: (يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَار) بحارالأنوارج12ص277 امام عليه السلام فرمود «ابصار» را ما نگفته بوديم.
مي فرمايد: بدعتگذار توفيق توبه از او سلب ميشود.
هر كس سليقه شخصي خود را و يا خلافي را داخل بر دين كرده و موج جديدي راه بيندازد هر كس در تاريخ به آن عمل كند او هم در اين جرم شريك خواهد بود.
همان طور كه اگر كسي راه حقي را باز كند هر كس به او عمل كند در ثوابش شريك خواهد بود.
خداوند رحمت كند علامه سيد شرف الدين كتابي دارد بنام «النص و الاجتهاد». در اين كتاب صد نمونه مورد از صدر اسلام گفته كه در دين نبوده و به اسم دين مطرح كرده و بدعت گذاشتهاند.
(وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ) الصحيفةالسجاديةص92سليقه نو و ابتكاري و نظر اختراعي خود را دنبالش نروم. گرچه خلاف عقل و دين وقانون باشد ميگويد من اين را دوست دارم. بدعت از ديگران را بايد رها كنيم و اگر از خود ما هم باشد نبايد دنباله روي كنيم.
هر چيز نو و هر پيشرفتي ارزش ندارد. يك سيگار ميكشيد حالا دو تا، توسعه سيگار و سرطان و پيشرفت آن ارزش نيست، پس بايد ديد چه چيز پيشرفت كرده.
سوادش پيشرفت كرده ولي بي حيا و بي ادب است قبلاً كه سواد نداشت حيا و ادبش بهتر بود. اين توسعه علم است نه اخلاق.
مثل كسي كه كلهاش بزرگ و پاهايش لاغر و كوتاه است. پاها مثل خودكار كله مثل بشكه اين مردني است.
همه توسعهها بايد با هم باشد، توسعه فرهنگ و اقتصاد و عقل و علم و عبادت. سن بالا ولي فكر پايين. پير مرد نود90 سالهاي مرد آقا در خاتمهاش روضه علي اصغر خواند. گفتند چرا روضه علي اصغر خواندي گفت سنش بالا بودولي عقلش كم بود. سنش بالا بود مهر نمازش بزرگ ولي حضور قلبش كم است. كتابهايش زياد است ومطالعهاش كم.
ناهنجاريهاي اجتماعي براي اين است كه علم رشد كرده ولي ادب رشد نكرده.
بعد ميفرمايد:(وَ اجْعَلْ أَوْسَعَ رِزْقِكَ عَلَيَّ إِذَا كَبِرْتُ)الصحيفةالسجاديةص92
خدايا به من رزق فراوان بده زماني كه پير شدم.
چون پيري مشكل دارد:
الف: آسايش بيشتري ميخواهد.
ب: غذايش مقويتر باشد.
ج: توليدش كم است.
د: مصرفش زياد است.
ه: توقع از او بيشتر است بايد به همه عيد بدهد ,هر كس بزايد يا بميرد. درآمد كم خرج بالا.
كسي ميگفت مسافرت را دوست دارم چون: خوراك دو برابر، نماز نصف، و كار هيچ.
حال پير مرد: توليد كم، نياز جسم زياد، توقع زياد.
حديث: خدايا پناه ميبرم به تو از اين كه پير شوم و نيازم به فرزندانم باشد.
معلوم ميشود براي انسان خيلي زجر آور است.
آقازادهها قبل از اين كه مادر بگويد براي او پول بفرستيد نگوييد اگر پول خواستي بگو. چون سخت است. فرزندان ازپدر به راحتي پول ميگيرند ولي به عكس آن خيلي سخت است. حسابي در بانك باز كرده به حسابش بريزيد برود ازحساب با افتخار بردارد و از شما نگيرد.
حديث:(لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُوَقِّرْ كَبِيرَنَا وَ يَرْحَمْ صَغِيرَنَا)وسائلالشيعة ج12ص98از ما نيست كسي كه احترام نگيرد(پيران را)
در اتوبوس نشستهاي زني حامله، بچه، پير مردي وارد شد جا بدهيد، حال نشسته اعتنا نميكند، كاش درس نميخواندي و تكبر هم نميداشتي.
حديث: علي عليه السلام پير مرد مسيحي را ديد گدايي ميكند فرمود چرا؟ گفتند تا جوان بوده كار كرده الان توان ندارد براي كار كردن به گدايي افتاده. حضرت فرمود: از بيت المال به او بدهيد و زندگيش را تأمين كنيد.
به قول امروز تأمين اجتماعي نگذاريد اين چنين بشود كه تا جوان هست از او كار بكشيد ولي. . .
بعد ميفرمايد:(وَ أَقْوَى قُوَّتِكَ فِيَّ إِذَا نَصِبْتُ) الصحيفةالسجاديةص92
قويترين توان را به من بده زماني كه من براي كار و مسؤوليتي منصوب ميشوم.
يكي از مشكلات اين است كه مسؤول شود ولي حال كار نباشد، پست را به يك انسان بي حال دادهاند، به عوض مسلمان وارسته، مسلمان وارفته است.
بگذاريد اين جوان در هيأت امناء باشد، ميگويد نه اين مسجد را مرحوم پدر من ساخته بايد من باشم. بگذاريد هرهفته نماز جمعه را يك مدرسه اداره كند، و يك هفته دانشگاه دولتي، و يك روز دانشگاه آزاد و يك روز تربيت معلم وهر هفته يكي باني اداره آن باشد.
اگر آنها ميزبان باشند تلاش ميكنند جمعيت بيشتري را از دوستان و غيره دعوت ميكنند و با شعر و مقاله خود برنامه بهتري را ارائه دهيم. البته نماز جمعه و خطبهها را امام جمعه بايد بخواند كه او را بايد رييس حكومت اسلامي تعيين كند. جزء اختيارات امام است و كسي كه جاي امام زمان(عجل الله تعالي فرجه) نشسته.
خداوندرحمت كندآية الله معصومي بنام آخوندملاعلي همداني كه من سال قبل رفتم خدمت ايشان رفتم دستش را ببوسم. مرجع بزرگوار از هم دورههاي امام(خميني ره) و سنش هم از ايشان بيشتر بود. فردي آمد از او سؤال كرد، ايشان فرمود: از اين آقاي قرائتي بپرس. در حالي كه من آن زمان جوان بوده و ايشان هم آية الله ساله. فرمود: اين تازه نفس است حضور ذهن دارد.
ديدند آية الله اشرفي اصفهاني دارد مطالبي را از يك طلبه جوان يادداشت ميكند، فرزندش به ايشان گفت: بابا چه كارمي كني؟
فرمود: من پير هستم و اين جوان, معلوم است ديشب خيلي مطالعه كرده و مطالب تازه و حضور ذهن خوبي دارد.
زمانهاي قبل خان زادهها دست به كمر(به علامت افتخار و فخر فروشي) در كوچه راه ميرفتند يكي از آنها به همان حالت افتاد در چاه. طنابي داخل چاه كردند گفتند دستت را به طناب گرفته بيا بالا، گفت من اگر دستم را بردارم(ازكمرم و عادي شوم) خان زادگيم بهم ميخورد. گفتند: پس در همان جا بمان تا پدرت درايد.
حال ندارد پير است هرچه اين سيب آب داشته گرفته نه باز هم آب دارد بده به جواني كه جان دارد و مچش قوي تراست. ميگويد نه مرحوم پدرم.
اما درباره تولد امام رضا(حضرت ثامن الائمه) چند جملهاي:
اول: ثواب زيارت امام رضا عليه السلام از زيارت امام حسين عليه السلام بيشتر است و ثواب زيارت امام حسين عليه السلام هم از حج بيشتر است.
يازدهم ذي القعده امام رضا عليه السلام به دنيا آمده و در 35 سالگي به امامت رسيده و در سن سالگي هم به شهادت رسيدند و از 20 سالي كه به امامت رسيدند 10 سال زمان هارون الرشيد 5 سال امين و 5 سال زمان مأمون.
سؤال: اگر بني عباس حكومت ظالم و ستمگري بودند چرا حضرت ولايت عهدي آنها را پذيرفت.
جواب: قبلاً مفصل گفتهام و الان به صورت اجمال اين كه:
اول اين كه ولايت عهدي به زور بود كه يا بايد قبول كرده يا شما را شهيد ميكنيم. چون ميخواست وقتي حضرت قبول كرد نفر دوم مملكت باشد او هم هر جنايتي كرد مردم بگويند پنجاه درصد آن از حضرت است، ميخواست شريك جرم پيدا كند.
دوم: مردم امام رضا عليه السلام را دوست داشتند و او به ظاهر فريبي به مردم تفهيم كند كه من هم آن حضرت رادوست دارم.
سوم: اين كه به مردم بگويد اينها كه ميگويند دنيا ارزش ندارد گيرشان نميآيد اگر باشد دو دستي آن را ميچسبند.
به اين واسطه ميخواست زهد و قداست امام عليه السلام را به نزد مردم بكشند و لذا حضرت زماني هم كه ولايت عهدي را قبول كرد لباس كرباس پوشيده و روي حصير مينشست و بعد رسماً اعلام كرد كه من ولايت عهدي را قبول كرده ولي در هيچ مسألهاي دخالت نميكنم. يعني جرمهاي او را به حساب من نگذاريد.
چهارم: ميخواست جلو انقلابها و حركتهاي انقلابي كه در هر شهر سيدي و طرفدار دين و حضرت بود و بر عليه دستگاه ظلم ميخواست حركتي داشته باشد، بگويد اگر لازم باشد حضرت در مركز است. شما سر جايتان بنشينيد وفضولي نكنيد. آن حضرت ساكت نشسته تو چه ميگويي، به اين وسيله جلو جوش و خروشها را بگيرد.
حضرت فرمود: هر كس ميخواهد عليه مأمون حرفي بزند، بزند و منتظر من نباشد.
پنجم: ميخواست حكومتش را مشروع كند، که اگر مشروع نبود آن حضرت ولايت عهدي را قبول نميكرد.
مثل غذاي نجس، كه مردم بگويند اگر نجس بود آقا از آن استفاده نميكرد. ولي آقا ميگويد من به زور ميخورم و بعددهانم را آب ميكشم.
و حضرت فرمود: اگر حكومت الهي باشد من خودم دنبال آن هستم و شرط آن هم خودم هستم.
(كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي) بحارالأنوارج49ص126
من از توحيد جدا نميشوم ولي از مأمون جدا ميشوم، يعني مأمون توحيدي نيست و اين سخنان را در نيشابور فرمودكه:
توحيد قلعه و دژ الهي است(كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي) يعني: هر كس دستش به دست خدا داد بيمه است.
بعد فرمود: من هم شرط توحيد هستم.
يعني شرط از مشروط جدا نميشود، مثلاً بگوييم شرط نماز با وضو است، يعني نماز بدون وضو نميشود. در آن جا فرمود: من از توحيد جدا نميشوم، و در مركز حكومت فرمود: من مأمون جدا ميشوم. من نظام مأمون راتوحيدي نميدانم و اگر چنين بود من از آن جدا نميشدم.
سيره امام رضا عليه السلام:
تشويق: دعبل شعري گفت و از كارهاي خوبي كه جمهوري اسلامي كرد اين كه در شوش قبردعبل رابازسازي كردبراي امام رضاواهل بيت عليهم السلام كه سال حكومت بني اميه دنبال او بودند او را اعدام كنند و او از اين شهر به آن شهر آواره بود. در شوش دانيال قبر مخروبهاي داشت كه الحمد لله آباد شد.
حضرت از خودش به او پيراهني داد كه فرمود اين پيراهن هزار شب بر تنم بوده و هر شبي هزار ركعت نماز با آن خواندهام.
-ختم قرآن: هر سه روزي يك ختم قرآن داشت.
و هرچه ميفرمود از قرآن بود. زماني هم فرمود: من هر چه ميگويم شماها بپرسيد از كجاي قرآن استفاده كردهام تا من استدلال كرده و شاهد بياورم.
-احترام به ديگران: تا خادم آن حضرت مشغول غذا خوردن بود او را صدا نميزد.
اين خوب نصيحتي براي آنها كه كارگر و شاگرد و تلفنچي و دربان و فرزند دارند و دبير و استاد دانشگاه هستند بايدمواظب باشند.
گاهي مطالب ريز است ولي حساس. من پاسداري داشتم كه سال با من بود روزي كه ميخواست برود، خواستيم حلاليت بطلبيم، گفت ما رفتيم اما پدر ما را در آوردي.
گفتم چرا؟ گفت در يكي از شهر سخنراني كردي، در ماشين نشستي به شما ليموي ترش دادند شما هم خوردي ومزمزه كرديد و من هم پشت فرمان ماشين هوس كردم، نه آن را دور انداختي و نه نصف آن را به من دادي. 10 سال به نزديك يك آخوند چند هزار آيه و حديث ميشنود ولي يك ليموي ترش همه را از بين ميبرد مواظب باشيد.
گاهي معلم يك حركتي ميكند و همچنين استاد دانشگاه و روحاني عملي انجام ميدهد كه تا طرف عمر دارد درذهنش ميماند.
گفتم ديگر چه؟ گفت يه جايي كه مهماني ميرويم ميخوري و ميروي فكر نميكني كه به شما اول ميدهند و ماخيلي وقتها غذاي نصف در دهانمان بوده دويدهايم تا شما را ببريم نگاه كن ببين ما خوردهايم؟
گفتم خوب توجه نداشتم. نگوييد آقاست ممكن است توجه نداشته باشد. غرض هم نداشته ولي غافل باشد. خوبي جمهوري اسلامي اين است كه مردم حرفهايشان را با هم راحت ميزنند. يك آقايي است اين تخته سياه را با وانت ميآورد براي بحثهاي تلويزيوني ما، يك روز گفت آقاي قرائتي بحث اين هفته خيلي آبكي بود.
همين براي من ارزش است كه اين آقا بتواند، اين ارزش است. در حكومت طاغوت سرگرد با سرهنگ ميترسيد حرف بزند. الان يك بچه ساله به يك شخصيت ميگويد اين كار درست نبود. با صفا نه با كينه حرف خود را بزنيم. اين كارشما اشتباه است، خفه شو چرا؟ اجازه بدهيد پسر جگر داشته باشد و به ذوق او نزنيد. فكر نكن حال كه مادر و پدرهستي همه كارهايت درست است و حال كه من آخوند هستم.
خداوندرحمت كندمرحوم شهيدبهشتي ميفرمود: مادرزمين به دنبال فرشته نيستيم همين هستند كه هستند. ارجاع دادند مردم به شاگردش بنام زكريا بن ادم كه قبرش در شيخان قم است ميفرمود:
(زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ الْقُمِّيِّ الْمَأْمُونِ عَلَى الدِّينِ وَ الدُّنْيَا)وسائلالشيعةج27ص146
در زماني كه از حضرت سؤال كردند كه راه ما با شما دور است مسائل دين را از چه كسي بپرسيم(جمله بالا را فرمودند)اين شاه چراغ شيراز برادر امام رضا عليه السلام بعد از شهادت امام كاظم عليه السلام مردم راهپيمايي كرده با او بيعت كنند كه امام است ايشان هم سخنراني كرد فرمود مرا قبول داريد گفتند: بله ,فرمود: من امام نيستم امام شما برادرم امام رضا عليه السلام است.
مي شود زماني كه نماينده مجلس بگويد مردم من خود را كانديدا كردم ولي بيني و بين الله ايشان لياقتش براي مجلس بيشتر است و برود كنار، چه اشكالي دارد.
داشتيم چنين مسائلي را در تهران موقوفاتي است كه صدها ميليون تومان درآمد دارد. در وقفنامه نوشتهاند كه اين پولهازير نظر با سوادترين علماي تهران خرج شود. دادند به حضرت امام(خميني ره) فرمود اگر من هم اعلم باشم نه درتهران بلكه اين پول بايد به دست آية الله خوانساري كه كه سال در تهران است خرج شود. به نزد ايشان رفتند فرمودمن قبلاً خرج ميكردم ولي چون امام(خميني ره) به تهران آمده ايشان قبول فرمايند. صدها ميليون پول را به هم تعارف ميكردند، اولياء خدا چنين بودهاند در كت و شلواريها هم بودهاند.
خداوند رحمت كند شهيد ستاري و اردستاني را، پيشنهاد كردند فرماندهي نيروي هوايي را هر كدام ميگفتند براي اين كار ديگري بهتر است.
قبلاً كه عكس پاره ميكردند و فحش هم ميدادند الان كه در سايه جمهوري اسلامي مردم رشد كرده و عكس پاره نميكنند و ناسزا هم نميگويند. رشد سياسي بايد به اندازهاي برسد كه بگويد: ايشان از من بهتر است.
خداوند رحمت كند شهيد سعيدي را كه سخنراني ميكرد يكي از علما وارد شد فرمود مردم به جدم علم ايشان از من بيشتر است از منبر پايين آمده و او را دعوت به منبر كرد.
و آن هم بزرگواري شاه چراغ كه به زيارت او ميرويم.
-رعايت آبروي افراد:
شخصي به امام رضا عليه السلام مراجعه كرد كه من آمدهام در شهر شما و دست خالي شدهام حضرت مثقال طلاو درهم از بالاي سر به او داد كه نگاهش به او نيفتد و خجالت بكشد.
-احترام به مهمان:
گفت در خانه حضرت بودم چراغ فتيلهاي خراب شد خواستم درست كنم حضرت فرمود مهمان نبايد كار كند مرا منع كرد. عرض كردم كار زيادي نيست، فرمود: همين مقدار هم صحيح نيست. اين علامت نامردي است كه صاحبخانه بنشيند و مهمان در خانه او كار كند.
و مورد ديگر اين كه: شخصي گويد من شبي خدمت امام رضا عليه السلام بودم فرمود اگر ميخواهي در منزل ما امشب بمان من هم باخوشحالي زياد قبول كردم و به خود نميگنجيدم كه من امشب در خدمت حضرت هستم ,حضرت زماني كه اين احساس را در او مشاهده کرد, فرمود:(إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمٌ)حجرات(13) گراميترين شما نزد خداوند پرهيزكارترين است. فكر نكني حال كه مهمان من هستي. . . اين كه بعضي به شهر فلان و پدرم فلان مينازند – گيرم پدر تو بود فاضل. . . گنجشك، گنجشك است گرچه روي منار بنشيند، و طاووس، طاووس است گرچه در چاه، مثلاً فارغ التحصيل فلان جا، اما در دقيقه آخر درباره انتخابات چون وقت تمام شد.
من سياسي نيستم ولي معلم قرآن كه هستم يك دقيقه نه دو دقيقه آيه قرآن براي شماها ميخوانم.
ارزشهاي قرآني به چه كسي پست بدهيم؟
در انتخابات از هر حزب و جبهه و باند و گروهي ميخواهي باش ولي اين تا يادت نرود، يك، انساني و مسلمان ورضاي خدا را در نظر بگير.
خدا نكند كسي بگويد من كار به اسلام و انقلاب و خدا و پيامبر ندارم من فلاني را دوست دارم و اين شرك است. همان طور كه بت پرستي شرك است خودپرستي و هواپرستي هم شرك است.
1 – علم:
سواد يك ارزش است البته همه ارزش نيست.
قرآن ميفرمايد:(هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونِ)زمر(9)آيا مساويند آنها كه ميدانند و آنها كه نميدانند.
حديث: پيامبر صل الله عليه و اله و سلم در جبهه پرچم را گرفته به ديگري داد علت سؤال كردند فرمود اين يكي اطلاعاتش بيشتر است.
2 – تقوا:(إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمٌ)
گرامي ترين شما به نزد خداوند پرهيزكارترين شماست. چه كسي از گناه دوري ميكند.
3 – انقلابي:(وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ)نساء(95) خداوند فضيلت داده مجاهدين را بر نشستگان از جهاد.
اگر كسي قدم به جبهه نگذاشته و الان ميگويد من رييس شماها هستم. و اگر فردا خطري براي مملكت پيشايد چه كسي پيش قدم خواهد شد.
4 – سابقه:(وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ)واقعه(10)(أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ)واقعه(11)
مسلمان قديم و جديد چه كسي است؟
5 – هجرت: افرادي كه از رفاه دست نميكشند آقا خود را كانديد كرده و سال به سال به روستا نميرود، يك حديث براي روستايي نميخواند ولي زمان انتخابات رأي مردم را ميخواهد قبلاً كجا بودي يك مسأله براي روستايي ميگفتي، شما پزشك هستي قبل از آن چرا يك قرص آكار و آسپرين ندادي.
قرآن ميفرمايد:(الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يُهاجِرُوا)انفال(72)ايمان دارند ولي هجرت نميكنند. (ما لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَيْء)انفال(72) اينها هم نبايد رييس شما بشوند.
6 – قدرت و امانتداري:(إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمينُ)قصص(26)توان اينها را دارد يا خير، ممكن است منبري خوبي باشد وكيل خوبي نباشد، پزشك خوبي ولي بنده در تخته سياه معلم خوبي هستم ممكن است بروم روضه بخوانم خراب كنم، من يادم هست شب تاسوعا روضه خواندم همه خنديدند يكي آخر يكي گفت ترا به فاطمه زهرا نخوان نميتواني بخواني. و ممكن است معلم خوبي باشد ولي واعظ خوبي نباشد. داريم افرادي كه كت و شلوار ميدوزند ولي قبا نميتوانند بدوزند و يك مشت خياط در قم داريم قبامي دوزند، كت و شلوار نميتوانند بدوزند. نميشود كه چون بخشدار خوبي بوده كدخدا خوبي باشد و چون كدخداخوبي است مهندس خوبي است و دكتر خوبي است و آية الله خوبي است پزشك خوبي است.
هركس در يك كاري خوب است معنايش اين نيست كه در بقيه كارها هم خوب باشد.
7 – تخصص.
8 – سوز:
خداوند به موسي ميفرمايد براي اين كه تو به حال مردم دلسوزي داشتي تو را پيامبر كردم. انساني است كه اگر فردا رأي نياورد اتريش و آمريكاست، دوباره زمان انتخابات ميآيد و بعد ميرود. دنبال خوشي است.
9 – با مردم، در مردم، از مردم
اين ملاكهاي قرآني و ديني است مواظب باشيم در انتخابات دين فروشي نكنيم. من دين را ندهم براي رياست ديگري.
داريم بدبخت كسي است كه دينش را بفروشد و بدبختتر كسي است كه دينش را براي دنياي ديگران بفروشد.
خدايا روز به روز عزت و قدرت و نظام و وحدت و بصيرت و شوكت در دنيا بيشتر، آبروي جمهوري اسلامي را بيشتربفرما.
خدايا: مردم را در انتخابات، تصميمات، گفتنها، دست ما را گرفته و به سمتي كه مورد رضايت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است هدايت بفرما.
خدايا: انتخابات ما را جوري قرار بده كه دل حضرت مهدي عليه السلام شاد شود.
ظهورش را نزديك بفرما.
روح امام(خميني ره) و شهدا را از كردار و گفتار ما راضي بفرما.
دستهايي كه براي ضربه انقلاب است يا مغرض هستند يا ناشي اگر ناشي هدايت و اگر مغرض دست آنها را كوتاه بفرما.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته