متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1378/11/14
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
(وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي) الصحيفةالسجاديةص92
(اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحجة بن الحسن فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ قَاعِداً وَ عَوْناً وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلا)
امام سجاد عليه السلام دعايي دارد بنام مكارم الاخلاق كه هر جمله از آن دريايي است كه ما آن را تفسير ميكنيم. (وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ و. . .) امام سجاد عليه السلام از خداوند ميخواهد كه بديها و اشتباهاتش را زياد ببيند و بشمارد.
بعضي ميگويند ما كاري نكردهايم، مادر ميگويد بچه من نه دزد و نه كبوترپران است، فكر ميكند گناه همين دو چيزاست، توجه نميكند كه عيبهای زياد ديگري دارد.
مي گويند: نه مال كسي را خورده و نه از ديوار كسي بالا رفتهايم، هميشه گناهان خاصي در ذهن ماست.
سؤال: فرق بين مؤمن و كافر در عمل خلاف چيست؟
جواب: حديث: حضرت فرمود:(كَأَنَّهُ ذُبَابٌ مَرَّ عَلَى أَنْفِه) بحارالأنوارج74ص78
كافر در سهل انگاري گناه و كم شمردن آن مثل اين است كه پشهاي از كنار بينيش رد شود ولي مؤمن هميشه نسبت به خلاف و گناه خود ناراحت و پشيمان است، مؤمن گناه را بزرگ و كافر كوچك ميشمارد، مگر چيست؟
به بقال بگويي ميگويد: من مال مردم را نخورده و دست توي جيب كسي نكردهام، بله ولي آب پنير را پاي درخت خيابان ريخته، درخت خشك و حق همه مردم ضايع گرديده. و زباله به جوي ريختي. ناودان بجاي عمودي بودن افقي بود آب گل به سر مردم ريخت. و برفها را به كوچه ريختي، يخ زده و مردم افتادند. نوبت را رعايت نكرده و در جاد ه خاكی تند رفته خاك به حلق من نشاندي. ماشين به چالههاي جاده انداخته آب گل به لباس مردم پاشيدي. و دودكش حمام با دود همسايهها را اذيت كرد. و نابجا پارك يا مسافر سوار كردي و با پوست خيار پرت شده شما يك نفر افتاد، وزبالهها را بدون نايلكس در كوچه گذاشته با ميكروب و پشه عوارض پيدا شد.
هميشه ميگويد كاري نكردهام و فكر ميكند گناه به اين است كه چاقو به شكم كسي بزند، ما دو، سه ميليون گناه بي سرو صدا داريم. نكند از اين نوع گناهان غافل شويم. خدايا شرم را زياد ببينم «كثير» يعني زياد،
حديث: خداوند 4 چيز را در 4 جا پنهان كرده است.
الف: اوليائش را در مردم:
هيچ كس را تحقير نكن شايد همين از اولياء خدا باشد.
ب: غضبش را در گناهان:
شايد همان چيزي كه به نزد شما چيزي نيست(مورد غضب خداوند باشد). مثلاً ما ميگوييم گرگ خطرناك است ولي كسي به خطر سوسك فكر نميكند، ممكن است يك موش وارد خانه، سيمي را جويده، خاموش شود و دو نفر از جايي بيفتند. و يا عوارض ديگر كه همه به خاطر دندان يك م وش است.
حديث: گناه را كوچك مشماريد كه شايد همين باعث سقوط انسان شود.
ج: عبادت را هم كوچك نشماريد:
شايد اهميت در همان عباداتي باشد كه ما او را كوچك ميشماريم، مستحبات را كوچك مشماريد كه بواسطه همين مستحبات افراد زيادي به اسلام گرايش پيدا كردهاند.
مثلاً: مستحب است اگر با كسي همسفر شدي چند قدم او را بدرقه كنيد.
علي عليه السلام با يك غير مسلمان همسفر شده و سر دو راهي چند قدم او را بدرقه كرده و فرمود دستور اسلام چنين است او هم به همين واسطه اسلام را قبول كرد. گاهي كارهاي جزئي باعث گرايش افراد به اسلام ميشود، معلوم نيست قهر خداوند در كدام گناه پنهان است ,بايدتوجه داشته باشيم و معلوم نيست لطف خداوند در كدام عبادت است.
ما درباره حالات و بركات زندگي شخصيتي مطالعه ميكرديم كه او روزي از مسجد به خانه ميرود صداي گربهاي كه به چاه افتاده ميشنود فردي را ميآورد و اين حيوان را نجات ميدهد. شايد بركات به همين خاطر باشد.
حديث: هر كس را خداوند دوست دارد گناهانش جلو چشم اوست، به عكس اگر دوست نداشته باشد گناهان رافراموش ميكند.
اگر به ياد گناهان باشد مواظبت ميكندولي اگرفراموش كردمرتكب گناه ديگري هم ميشود.
امام سجاد عليه السلام دعايي دارد كه: (اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْه)الصحيفةالسجادية(ع)ص166 خدايا: عذر ميخواهم از اين كه چقدر مظلوم را روبروي من زدهاند و من ياري نكردهام.
چقدر افراد نگاه كردهايم و هر نگاه يك گناه است براي ما، تماشاي گناه هم گناه است، نميشودنشست و بي تفاوت بود. بعد ميفرمايد:(وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِيَ إِلَيَّ فَلَمْ أَشْكُرْهُ)الصحيفةالسجادية166 و چقدر به من خدمت شده و من تشكر نكردهام.
نگو اين آبدارچي است وظيفهاش پذيرايي است ولي بايد تشكر هم از او بشود، و نسبت به زحمات مادر ما تشكرنكرده و دست او را نبوسيديم، و يك مرد شده از خانمش بعد از غذا تشكر كند.
ما كه ادبمان خوب است ولي بعضي جاها طرف ميرود دكان واكسي پايش را دراز ميكند و لم ميدهد مثل فرعون، كفش به او بده و ادب را رعايت كن هر كه باشد نگو واكسي است شما محصلين شده يك دفعه از خادم مدرسه تشكركنيد نسبت به زحماتي كه ميكشد، يا اعتنا نميكني.
مي فرمايد:(وَ مِنْ مُسِيءٍ اعْتَذَرَ إِلَيَّ فَلَمْ أَعْذِره)چقدر گناهكاراني كه عذر خواهي كرده و ما نپذيرفتهايم.
معلوم ميشود هر كس عذر خواهي كرد واجب است اوراببخشيم. مي گويد: نمي بخشم هرگز و يا شيرم را به او حلال نميكنم، معلوم ميشود همه اينها حرام است.
گناهان مخفي:
الف: سكوتها:
سكوت به هنگام گناه، گناه است و بايد توبه كرد.
ب: بي اعتناييها:
دست مادر و همسر را براي زحمات آنها ببوس
ج: نپذيرفتن عذر خواهي.
د: رد سائل.
بعد ميفرمايد: و كم من ذي فاقه سئلني اوثره: چقدر درمانده و فقير تقاضا كرد و ما ترتيب اثر نداديم.
نابينا كنار خيابان را و كنار جاده فردي كه بنزين تمام كرده اعتنا نكردهايم، سنگ جلو راه مردم. چقدر خانم پشت سرمردش سوار(بر موتور) و چادرش لاي پرهها گفتهاي ميافتد مخش ميشكند چشمش باز ميشود. چقدر آدم بي غيرت، خيلي بي غيرتي است، خواهر توست، او هم من است، بگو ممكن است چادر تو را اذيت كندگاهي ما يك ماشين كه ميخواهد به جوي بيفتد كيف كرده و لذت ميبريم، ما هم وقتي سقوط كرديم ديگران ميخندند، خنده كرديم براي سقوط ديگران خنده خواهند كرد براي سقوط ما. سوز، سوز ميآورد.
خداوندبه موسي(عليه السلام)مي فرمايدمن توراپيامبركردم چون دلسوزي براي مردم داشتي.
اگر كسي نمرهاش كم است براي او غصه نميخوريم ,كيف ميكنيم كه نمره امتحاني ما بالاست اينها خطرناك و دردنياي آخوندي هم هست، آقاي قرائتي من برنامههاي شما را گوش داده و آخوند ديگري بيايد حال ندارم، كيف ميكنم اين حسادت است من باشم و او نباشد، اين خباثت و بد است. و من بايد غصه بخورم كه چرا گوش به حرف اونمي دهند و ما لذت ميبريم كه گوش به حرف ديگري ندهند و مشتري درست ما باشد و اين خيلي بد است، مگرحمام و باغ است كه خصوصيش خوب باشد، مسجد هر چه عموميتر باشد بهتر است.
بعد ميفرمايد:(وَ مِنْ حَقِّ ذِي حَقٍّ لَزِمَنِي لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ أُوَفِّرْهُ) چقدر با بستانكار طفره رفتهام.
حديث: اگر بستانكار گفت بده و شما داري و ندهي شب كه ميخوابي مثل دزد هستي.
آنهايي كه دير پيچ تلويزيون را باز كردهاند جمله اين است، من گفتم آنها كه دير پيچ را باز كردهاند به من نامه نوشتند مگرتلويزيون شما پيچي است حالا دير تلويزيون را روشن كردهاند.
گناه اگر مخفي و مقابل چشم نباشد توجه ندارد فراموش ميكند و در صدد توبه هم بر نميآيد. پس گناه اثر خود رامي گذارد، مثل ميكروب كه وارد بدن شده و انسان توجه نداشته باشد. پس انسان يا بايد پيشگيري كرده و اگر وارد شد با توجه دفع كند.
بعد ميفرمايد:(وَ مِنْ عَيْبِ مُؤْمِنٍ ظَهَرَ لِي فَلَمْ أَسْتُرْهُ)چقدر عيبها را فهميده و او را نپوشاندهام. يك نفر عكس بدي دارد چرا تكثير و چرا فتوكپي آن را برمي داري؟
حديث: بدترين مردم كه در مرز كفر هستند كسي است كه با ديگري رفاقت كرده و عيوب او را با دقت تجسس ميكند.
حتي عروس و داماد چه لزومي دارد كه تاريخ زندگي گذشته خود را براي همديگر تعريف كنند ,خداوند عيبها راپوشانيده و شما هم با تحقيق ازدواج كردهايد. حال ميگويد ديگر تعريف كن. . .
زن احمق هم هر لغزشي دارد به مرد احمق ميگويد، احمقي است انسان عيب خود را بگويد، انسان نبايد عيب خودش را به احدي بگويد حتي به خدا، بله به خدا بگويد من چنين گلي به آب داده، كسي حق ندارد از گناه كسي فيلم برداري كند، و تكثيرو چيزي كه خدا مخفي داشته اظهار شود.
حديث: خداوند يكسري گناهان را ميبخشد ولي كسي كه به دست خود آبرويش را برده نميبخشد.
عروس ودامادچه كاربه زندگي گذشته همديگردارند، دروغ گفتن حرام است ولي راست گفتن هم واجب نيست.
بعد ميفرمايد:(وَ مِنْ كُلِّ إِثْمٍ عَرَضَ لِي فَلَمْ أَهْجُرْه)چه گناهاني كه عرضه شد و من بايد ترك كرده، ولي نكردم. يك گناه و فيلم ديد حداقل عبوس و اخم ميكرد.
حديث: در مقابل گناه قيافه(اخم و مخالفت و ناراحتي) بگيريد.
اگر برگهاي باشد كه شما لغزشها و گناهان را در فرم بنويسيد مينويسيد از ديوار كسي بالا نرفته، دزدي و كبوتر پراني نكردهام نتيجه نمره. امام سجاد عليه السلام نخ نخ ميكند.
مثال: اگر شما با نور كمي وارد سالني شدي پرسيدند چي بود ميگويي هيچ مگر بشكه يا كاميوني باشد ولي اگر نورقوي باشد يك چوب كبريت را هم ميبيند و اين معناي آن است كه هر كس ايمانش قوي باشد عيبها را ميبيند ولي اگرايمان مثل چراغ قوه باشد جز كاميون و بشكه و دو سه عيب بزرگ بقيه را نميبيند.
قاري:(وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي)
خودم را زير ذره بين ببينم، زدي، خوب كردي، و هر كس در دلش راضي باشد به كار بد ديگران شريك است در كار او، رضايت بر گناه، دلالي است.
حديث: اگر كسي ميرود نگاهش به دختر افتاد گفت حسن آقا ببين و دومي هم نگاه كرد گناه دومي هم براي اين دلال مينويسند.
مي گويند تو هم كميسيون داري گناه خودت بس است، فلان فيلم، چرا دلالي خود منحرف شدي ومغزي كه بنا بود بو عد شكار لي سينا شوي هوسباز شدي، ديگران را به اين راه دعوت نكن. همه هواي سالم ميخورند، شما پول داده هواي آلوده با سيگار تنفس ميكني، ديگران را به اين كار دعوت نكن. الكي گناه كرده بعد هم فراموش كرده، جمع شده و اثر خودش را ميگذارد.
در بعضي از گناهان چند واسطه شريك است مثلاً درباره شراب داريم:
حديث:(لَعَنَ اللَّهُ وَ غَارِسَهَا وَ بَائِعَهَا وَ مُشْتَرِيَهَا)منلايحضرهالفقيه ج4ص8
خداوند لعنت كند كسي كه درخت انگور را به قصد شراب ميكارد و كسي كه ميفروشد و مشتري آن و خورنده آن را. حديث را شمردم ده گروه را ميگويد كه در اين كار كمك كردند، بشكه و شيشه و بطري آن را ساخت و كسي كه شراب را شيشه و به كارتن چيده و سوار كاميون كرده، راننده آن براي حمل و نقل، دلال آنها الحمدلله لب به شراب نگذاشته ولي با كاميون گاهي آن را حمل ميكنيم مثل بعضي قاچاقچيها كه خود سيگاري هم نيستند ولي دلال مواد هستند و ديگران را.
آقاي قرائتي چه ميگويي، ميخواهم نورافكن دعاي صحيفه سجاديه را به دلها انداخته بفهميم چقدرعيب داريم مثلاًصداي اذان رامي شنويم بي توجه هستيم اين بي ادبي نيست اگر شما نسبت به استاد بي ادبي كني نمره انضباط را كم ميكند، و همچنين در عقيدتي سياسي و دانشگاه در كميته انضباط و حراست و امور تربيتي اگر ما بي ادبي نسبت به اذان كرديم «حي علي الصلوة »، «حي علي الفلاح » بي توجه، «حي علي خير العمل » اين تلفن خداست، صدامي زند، براي حرف زدن با خدا، چقدر بي توجهي كردهايم، اين بي ادبي نيست؟
بعضي كلمات را ناقص ميگوييم، نفتي، آشغالي اين اهانت نيست، او هم انسان و مسلمان است. فردادختر او هم كه ميخواهد عروس شود ميگويند داماد آشغالي شدهاي؟
مسلمان نيست؟ حق حيات به گردن همه ندارد؟ كارمند عزيزي كه حق حيات و بهداشت دارد بايد تحقير كنيم؟ كه فردا پسر و دخترش هم تحقير شود در جامعه؟ او مرد و ما نامرد, او مرد خدمت به ماست ,و ما نامرد تحقير كردن او. چقدر ما اين كلمات زشت را گفتيم.
الاغ ايستاده يكي از كارهاي غلط در كتاب ديني دوم دبستان هم هست ماهي را در تنگ ميكنيم خداوندبه او بال داده براي شنا چه كسي گفت هستي فداي كيف تو شود. مگر نميداني كسي كه به قصد كيف شكار كندگوشت آن حرام است. شكاري گوشتش حرام است كه به قصد شكار ولي اگر به قصد عياشي گوشت آن قابل استفاده نيست مگر ميشود دنيا را به هوس گرفت، دوست دارم، اين پرنده در قفس جواب خداوند را چه خواهند داد چرا؟ همين طور كه تو حق داري او هم حق پرواز دارد و ماهي حق شنا، خدا ميداند آنقدر از اين گناهها كردهايم.
هستي و جنگلها و زمين مقدس است و ماهي و آب دريا و خلافهايي كه در اين انجام دادهايم،
حديث:(إِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِم) بحارالأنوارج32ص7شما نسبت به قطعات زمين و چهارپايان مسؤول هستيد.
اذيت حيوان در حمل بار و. . . به حساب نميآوريم و خيلي از خلافها را گناه نميدانيم تا درباره آن استغفار كنيم، معناي زيادي شرور و ياد آنها توجه به اين مسائل است.
مقابل كسي كه ندارد ميوه نوبر خورده و عاليترين لباسها را پوشيدهايم. و آنها كه هر روز از لباس استفاده كرده ديگران كه ندارند ميسوزند، يك دختري كه آرايش كرده و دل جوآنهارا ميسوزاند چقدر گناه ميكند. خداوند در قرآن ميفرمايد:(فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّار)بقرهِ(175)آنها چقدر تحمل دارند نسبت به آتش.
چقدر آدم را با اين لباس، و سر و سينه قشنگ خود سوزاندي. چرا ميوه نوبر و در روستا برج ساخته جز اين نيست كه ميخواهد بسوزاند.
حديث: كساني كه با بنايي دلها را ميسوزانند قيامت گرفتار خواهند بود. كمي دقت كنيم دنيا چيزي نيست، صد سال قبل نبوده و صد سال بعد هم نيستيم. افرادي كه پدر و مادر دارند خداوندبه آنها ببخشد ولي آنها كه پدر از دست دادهاند بگويي چند سال است ميگويد 20، 30 سال است با 10 سال كم و زيادمطرح ميكند، فرزندان تاريخ مرگ ما را فراموش خواهند كرد.
سؤال: چرا با 30، 40 سال گناه براي هميشه بايد در آتش جهنم بسوزيم؟
جواب: (يك جواب را قبلاً گفتهام و يك جواب را تازه يافته ام)
حديث: نگاه نكنيد به كوچكي گناه بلكه به مورد گناه. مثلاً: يك سيلي به فرزند و يك سيلي به مادر از نظر ظاهر و حجم و زمان كار يكي است ولي از نظر برخورد مردم با اين دو خيلي فرق ميگذارند، به مادر خيلي فرق ميكند يا به استاد.
نگو يك گناه كردهام يك دروغ گفتهام بله يك گناه است و به ظاهر كوچك ولی خلاف در مقابل خداي بزرگ بوده، هرچه طرف مهم باشد خلافش هم مهمتر است. ويا:
ممكن است يك نارنجك كه به ظاهر هم كوچك است در يك اتاق خالي و كوچك منفجر ميشود و يك نوع خرابي وبرخورد با اين جرم يك حسابي دارد و يك وقت همين نارنجك را در يك سالني كه نفر هستند گذاشته و منفجرمي شود يك نحو برخورد ميكنند با مجرم آن. نارنجك و سيلي به ظاهر كم و كوچك است ولي بايد به آثار آن نگاه كرد.
مي گويد نماز نخواندهام چي شده؟ هستي ما از اوست و نعمتها.
حديث:(لَا تَنْظُرُوا إِلَى صَغِيرِ الذَّنْبِ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى مَا اجْتَرَأْتُمْ) وسائلالشيعةج15ص313 نگاه نكنيد به گناه كوچك بلكه نگاه كنيد چه هدفي را دنبال ميكردهايد.
حديث:(اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَرُ)الكافي ج2ص287بپرهيزيد از گناه كوچك كه آنهابخشيده نميشود.
حديث: گناهان بزرگ را خدا ميبخشد ولي گناه كوچكها را نميبخشد.
به دليل اين كه گناهان بزرگ را مرتب ياد كرده و اظهار ندامت و پشيماني ميكند، ولي گناه كوچكها را ميگويد چيزي نيست، و لذا پشيمان نشده و عذر خواهي هم نميكند پس خداوند نميبخشد، ولي گناه بزرگ را اظهار ندامت وپشيماني و عذر خواهي در پي دارد پس خداوند هم ميبخشد.
مثال: يك وقت عصباني شده سنگي را به طرف كسي پرتاب ميكند متوجه شده پشيماني و عذر خواهي ميكند با اين كه سنگ يك كيلو بوده ولي در پي آن عذر خواهي بود بخشش هم هست.
ولي يك وقت يك سنگ و گچ كوچك را پرتاب كرده ,مي گويم اين كه چيزي نيست اين را طرف نميبخشد چون گفت چيزي نيست.
روزنامه مينويسد حالا يك زن دو تار مو پيدا دارد چيزي نيست، ممكن است خداوند يك زن بد حجاب توبه و عذرخواهي كند او را ببخشد ولي دو تار مو را، يك وقت صد تومان بدهكاري را به طرف چيزي نميداند طرف نميبخشدولي دو هزار تومان را با عذر خواهي و اظهار نداري ميبخشد.
حديث:(أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ) وسائلالشيعةج15ص312 بدترين گناه آن است كه انسان بگويد چيزي نيست.
حديث:(أَرْبَعَةٌ فِي الذَّنْبِ شَرٌّ مِنَ الذَّنْبِ الِاسْتِحْقَارُ وَ الِافْتِخَارُ وَ الِاسْتِبْشَارُ وَ الْإِصْرَارُ)مستدركالوسائل ج11ص348 چهار چيز كه خطرش از خود گناه بدتر است
1 – استحقار: كوچك شمردن گناه.
2 – افتخار: من را ميبيني اين كار را كردم، يك نيشگون گرفتم، گناه هم همين طور است. من يك بوق زدم طرف ترسيد.
3 – استبشار: لبخند زدن به گناه. كسي ديگري را مسخره كرد يكي هم ايستاده ميخندد انسان از اين بيشتر ناراحت ميشود. او را كمك كرد.
4 – اصرار:
خداوند در قرآن ميفرمايد: مجرمين در قيامت ميگويند عذاب اين بزرگان را دو برابر كن:
(رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذاب)احزاب(68)خداوند در قرآن ميفرمايد: براي همه دو برابر است:(لِكُلٍّ ضِعْف)اعراف(38)
آنها معلوم است دو برابر ضعيف و فقير چرا؟ براي اين كه هم گناه كرد و هم دنباله روي آنها را كرد آنها شارژ شدند وتحريك در زمينه خلاف گناه شدند. اگر نخ عقب سوزن نرود سوزن شير نميشود در فاستوني شيرجه برود.
مگر ميشود همه جا كف زد و تشويق كرد و خنديد، بلكه بايد برخورد كرد كه كار شما خلاف است كار مردم را راه نمياندازد و بهانه ميكند كه شايد دا خودم احتياج داشته باشم، از خودكار، وسايل منزل، پول خرد، وام دادن، سواركردن دوست به ماشين خودداري كرده و پيشاني خود را ميخوارد كه او را نبيند. همه خلاف است. بايد نور قوي ايمان را در روح انداخت و تمام ريز و درشت خطاها و گناهان را ديد. اين خودسازي است.
خدايا تمام لغزشهايي كه ميدانيم و نميدانيم از ما بگذر و در لغزشهاي آينده دست ما را بگير و ما را ببخش و توفيق جبران و عذر خواهي و از كساني كه مورد تحقير قرار گرفتهاند به ما مرحمت بفرما.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته