موقع پاتک دشمن وقتی گلوله منورمان تمام می شد و دیگر نمی توانستیم با نور آن محوطه را کنترل کنیم ،
در فواصل دویست متر جلوی خاکریز خود لاستیک های اسقاطی ، جعبه های چوبی و خالی مهمات را قرار می دادیم و با خرج توپ و آرپی جی .آنها را آماده اشتغال می کردیم .باروت و خرج توپ هم فتیله ما بود که آن را روی زمین تا سنگر کمین می چیدیم .بچه های سنگر کمین همین که حس می کردند دشمن در حرکت است یکی از آنها را روشن می کردند .آتش به سرعت به سوی لاستیک ها و صندوق های چوبی می رفت و مشتعل می شد و منطقه را حسابی نور باران می کرد .گاهی هم بچه ها برای سرگرمی و سر به سر گذاشتن عراقی ها این کار را می کردند .وقتی عراقی ها از خاموش کردن یکی فارغ می شدند ، بلافاصله یکی دیگر را روشن می کردند و دوباره دشمن آتش خود را روی آنجا متمرکز می کرد و تا آن را خاموش کند دوباره یکی دیگر و به همین ترتیب تا آخر .
منبع:”فرهنگ جبهه،خلاقیتها”نوشته ی سید مهدی فهیمی ومحسن مهر آبادی،نشر فرهنگ گستروسروش،تهران-1382
منبع:”فرهنگ جبهه،خلاقیتها”نوشته ی سید مهدی فهیمی ومحسن مهر آبادی،نشر فرهنگ گستروسروش،تهران-1382