بچه های جهاد با کمی خاک برداری و مرمت ، آنها را به صورت سکوی شلیک تانک در آوردند ، ولی تانکی در بین نبود که بتوان از آن استفاده کرد .پس از دو یا سه روز ، دو دستگاه تانک عراقی که در خطوط دیگر به غنیمت گرفته شده بود ، به این خط منتقل شدند و به جهت احتمال پاتک عراقی ها ، باید نقش چندین تانک را بازی می کردند ، به این صورت که یک گلوله این سر خاکریز شلیک می کردند و به سرعت از سکوی خود پایین می آمدند و به سمت سکوی دیگری که در چند صد متری بود می رفتند تا راننده خود را به محل برسانند .
خدمه گلوله گذاری کرده و آماده شلیک بودند و به این ترتیب ؛ تمام طول خط را پوشش می دادند و نقش یک واحد زرهی کامل را ایفا می کردند .
دشمن مانده بود که این توانایی تانک را در خط ایرانی ها چگونه نابود کند .به همین دلیل پاتک خود را به تاخیر انداخت و وقتی پاتک خود را عملی کرد ، دیگر واقعا سلاح و تانک و مهمات به خط ما رسیده بود .
منبع:”فرهنگ جبهه،خلاقیتها”نوشته ی سید مهدی فهیمی ومحسن مهر آبادی،نشر فرهنگ گستروسروش،تهران-1382
دو تانک که نقش یک واحد رزهی را ایفا می کردند
در عملیات والفجر 3 در جبهه مهران ، عراقی ها سنگر هایی با سطح شیب دار ساخته بودند که در عقب نشینی به دست رزمندگان افتاد .