این جاده به طرف جاده شمالی کشیده می شد و برای ساخت آن ا ز خاک همان منطقه که چسبندگی و استحکام خوبی داشت ، استفاده می شد .وقتی جاده به عمق دو کیلو متری در داخل هور رفت ، برای ادامه نهایی کار آن، جلسه ای با حضور فرملانده سپاه ، نیروی زمینی ارتش و کارشناس مهندسی تشکیل گردید .
مهندسان مزبور ادامه احداث جاده با خاک رسی منطقه را عملی نمی دانستند و استفاده از سنگ ، بتون یا بلوک های بتونی را پیشنهاد می نمودند .شهید رضوی که از طرح حاج ابوالفضل دفاع می کرد ، در جواب گفت :این طرح ها قابل اجرا نیست ، چون آوردن قطعات بتونی ساختمان های تخریب شده از پادگان حمید و یا جای دیگر ، پاسخگوی مسیر طولانی و عمق متوسط (3متری) آب هور در این منطقه نمی باشد و بلوک های بتونی پیشنهادی نیز به دلیل سنگینی و هزینه سر سام آور و مشکلات حمل به منطقه نیز میسر نمی باشد .حاج ابوالفضل نیز در دفاع از طرح خود به مشخصات خاک رس منطقه و میزان چسبندگی آن و کار برد آن در ساخت ؛ دژهای جزیره مجنون را یاد آور شد و با توضیحات خود فرماندهان را به ادامه کار متقاعد ساخت .در نتیجه ، کار ادامه یافت و امکانات بیشتری در اختیار سازنگان جاده قرار گرفت .
کمپرسی ها برای حمل خاک به دو دسته تقسیم شدند ؛ دسته اول خاک را از معدن می آوردند و در 3 کیلو متری هور خاک را دپو می کردند و دسته دوم که از کمپرسی ها با حجم بزرگ تر تشکیل شده بود ، خاک را برای ساخت جاده سید الشهدا تا دل هور حمل می کردند .روز سوم کار بود که عراقی ها ساخت جاده سید الشهدا را جدی گرفتند و از جانب آن احساس خطر کردند . لذا هواپیماهای عراقی پل خیبری را رها کرده و موشک هایشان را به سوی کمپرسی هایی که در جاده تردد می کردند ، شلیک نمودند .با وجودی که بعضی از موشک ها ، کمپرسی ها و سر نشینانش را به آتش می کشیدند ، ولی سایر رانندگان با فریاد الله اکبر و با روحیه ای عجیب کار را ادامه می دادند و بدین صورت در زیر بمباران شدید ، جاده به طور باور نکردنی مراحل ساختش را طی کرد .
از کارهای جالب در طول ساخت جاده که خود ابتکاری دیگر بود ، فانوس گذاری طول مسیر جاده سید الشهدا بود .
حددو 1000 عدد فانوس در دو طرف جاده با فاصله مناسب از هم قرار داده شده بود . چند جوان بسیجی مسئول این فانوس ها بودند و در غروب آفتاب آنها را کار می گذاشتند و با روشنایی صبح آنها را جمع می کردند تا برای شب بعد آنها را از نفت پر کرده و آماده کار کنند .این فانوس ها برای این بود که کامیون ها در تاریکی شب از مسیر منحرف نشوند و به داخل هور نیفتند .دور فانوس ها نیز با خاک طوری پوشیده شده بود که از طرف عراقی ها دیده نمی شد .برای اینکه فشار آب هور و حرکت آن به جاده صدمه ای وارد نسازد ، یک گروه ویژه مهندسی یک سری لوله های پنجاه اینچی را در کنار هم به فاصله هر 500 متر از هم در دل جاده به کار برده بودند تا آب هور در دو طرف جاده جریان داشته باشد .
ارتفاع جاده یک و نیم متر از سطح آب با لا تر قرار گرفته بود و به فاصله هر یک کیلو کتر ، پارکینگی احداث شده بود و در بعضی از پارکینگ ها ، پدافند هوایی نیز برای حفاظت از جاده مستقر شده بود .
کار ساخت جاده تقریبا پایان یافته بود . 71 روز پیش که به کار ساخت جاده شروع شده بود ، زمان زیاد تری برای پایان کار پیش بینی می شد ، اما گویا آن تابلویی که روز اول شروع جاده با عنوان جاده سید الشهدا در ابتدای مسیر کاشته شده بود ، کار خود را کرده بود و گویا امام حسین(ع) نیز عنایتی کرده بود جاده ای که به نام مبارکش ساخته می شد ، روز تولدش افتتاح شود . فردا روز هفتاد و دوم است ، روزی که قرار است چند متر باقیمانده جاده امام حسین ، آیا رمزی از این واضح تر و پر معنا تر در تایید جبهه حق سراغ دارید ؟امروز هفتاد و دومین روزی است که کار ساخت جاده آغاز شده است .
از دو طرف جاده ، دو راننده بولدوزر آخرین مترهای جاده را با اشتیاق به هم وصل می کنند و جمع کثیری از رزمندگان شاهد کار آنها هستند .
با وصل شدن بیل های دو بولدزر ، راننده های آن از خوشحالی به سوی هم پر گشوده و با آغوش گرفتن یکدیگر افتتاح جاده را به سایرین اعلام می کنند و سر انجام 72 روز تلاش جهادگران با تقدیم خیل شهدای مهندسی – رزمی در روز تولد امام حسین (ع)به ثمر می نشیند .
منبع:”فرهنگ جبهه،خلاقیتها”نوشته ی سید مهدی فهیمی ومحسن مهر آبادی،نشر فرهنگ گستروسروش،تهران-1382
هزار فانوس مخفی
تعداد محدودی کمپرسی در یک کیلو متری پل خیبری در حال احداث جاده ای به طول 14 کیلو متر در دل هور بودند که بعد ها به جاده سید الشهدا معروف شد