سال 1361 به جبهه های نبرد حق علیه اطل اعزام و از تهران به اسلام غرب ، به پادگان الله اکبر رفتیم و مدت 15 روز در آنجا به آمادگی بدنی و دفاعی پرداختیم.
روزهای خوبی را سپری کردیم ؛ به دلیل کم بود جا در داخل چادر اسکان داشتیم .دیگر فرصتی برای شروع عملیات نمانده بود ، شور و هیجان خاصی در مورد رزمندگان مشاهده می شد ، چرا که ما هم اولین عملیاتمان بود که شرکت می کردیم ، خوشحالی تمام وجودمان را گرفته بود .بعضی از عزیزان اشک شوق از دیدگانشان سرازیر می شد و با خود راز و نیاز می کردند ، ولی روز وداع فرا رسید .
ساعت 10 شب سوار بر کامیون ها به سمت منطقه عملیاتی سومار حرکت کردیم و تقریبا 5/2 ساعت طول کشید تا به منطقه مورد نظر ، پشت خاکریزهای خودی و بعد از چند لحظه استراحت ، سریع گردان ما به منطقه “میان تنگ” بعد از عبور از رود خانه سومار با رمز مقدس یا ابوالفضل به قلب دشمن زبون حمله کردیم و با صدای تکبیر رزمندگان در همان ساعات اولیه خط دشمن شکسته و ما به پیشروی خود ، به سمت شهر مندلی عراق ادامه دادیم .شیرین ترین خاطره من عبور از رود خانه و با نردبان از روی دیوار صخره ای که دشمن در بالای صخره مستقر بود، است و همچنین کشتن 5 نفر به وسیله نارنجک در همان ساعت اولیه که داشتند مقاومت می کردند و حتی یکی از آن ها به دست و پای افتد و صدای الدخیل خمینی سر داد .مرداد ماه سال 1361 در منطقه عمومی سر دشت شهر ماووت عراق ما وظیفه شناسایی منطقه عملیاتی دشمن را داشتیم .شب عملیات فرا رسید ، نیروهای عمل کننده وارد منطقه کوهستانی شدند .شب عملیات هوا شروع به باریدن گرفت .رزمندگان با صدای تکبیر با عبور از میادین مین و راه های صعب العبور مناطق زیادی از جمله ماووت عراق را به تصرف در آوردند اما به دلیل بارندگی شدید و جاری شدن سیل و نرسیدن مهمات و غذا ، دشمن زبون دست به عملیات و بمباران شمیایی زدو مناطق آزاد شده را به تصرف خود در آورد و در این عملیات تعدادی از رزمندگان به دلیل نداشتن مهمات و غذا به دست دشمن ، شهید و یا اسیر شدند .
منبع:”فرهنگ جبهه،خلاقیتها”نوشته ی سید مهدی فهیمی ومحسن مهر آبادی،نشر فرهنگ گستروسروش،تهران-1382
ساعت 10 شب سوار بر کامیون ها به سمت منطقه عملیاتی سومار حرکت کردیم و تقریبا 5/2 ساعت طول کشید تا به منطقه مورد نظر ، پشت خاکریزهای خودی و بعد از چند لحظه استراحت ، سریع گردان ما به منطقه “میان تنگ” بعد از عبور از رود خانه سومار با رمز مقدس یا ابوالفضل به قلب دشمن زبون حمله کردیم و با صدای تکبیر رزمندگان در همان ساعات اولیه خط دشمن شکسته و ما به پیشروی خود ، به سمت شهر مندلی عراق ادامه دادیم .شیرین ترین خاطره من عبور از رود خانه و با نردبان از روی دیوار صخره ای که دشمن در بالای صخره مستقر بود، است و همچنین کشتن 5 نفر به وسیله نارنجک در همان ساعت اولیه که داشتند مقاومت می کردند و حتی یکی از آن ها به دست و پای افتد و صدای الدخیل خمینی سر داد .مرداد ماه سال 1361 در منطقه عمومی سر دشت شهر ماووت عراق ما وظیفه شناسایی منطقه عملیاتی دشمن را داشتیم .شب عملیات فرا رسید ، نیروهای عمل کننده وارد منطقه کوهستانی شدند .شب عملیات هوا شروع به باریدن گرفت .رزمندگان با صدای تکبیر با عبور از میادین مین و راه های صعب العبور مناطق زیادی از جمله ماووت عراق را به تصرف در آوردند اما به دلیل بارندگی شدید و جاری شدن سیل و نرسیدن مهمات و غذا ، دشمن زبون دست به عملیات و بمباران شمیایی زدو مناطق آزاد شده را به تصرف خود در آورد و در این عملیات تعدادی از رزمندگان به دلیل نداشتن مهمات و غذا به دست دشمن ، شهید و یا اسیر شدند .
منبع:”فرهنگ جبهه،خلاقیتها”نوشته ی سید مهدی فهیمی ومحسن مهر آبادی،نشر فرهنگ گستروسروش،تهران-1382