روز بعد پس از نماز و صبحانه و کمی دید زدن اطراف همراه برادر صباغ به محلی در همان حوالی رفتیم و پس از هماهنگی ، برادر خانی و یکی دیگر از برادران تیپ 15 خرداد سوار یک وانت تویوتا به ما ملحق شدند و به طرف ارتفاعات مرزی رهسپار شدیم .
هنوز اصلا نمی توانستم حدس بزنم که قضیه چی است . فکر کردم شاید قرار است این منطقه جدید را تحویل بگیریم و برای هماهنگی با قرار گاه و آشنایی با منطقه و توجیه آمده ایم . که در این صورت در آینده در این منطقه باید عملیات می شد ( معمولا چون ما نیروی اطلاعات و عملیات بودیم روال اینگونه بود که چند ماه جلوتر می رفتیم و منطقه را کاملا َآماده و بررسی می کردیم ) این نظر نیز از جنبه نظامی برایم قابل توجیه نبود زیرا هر چند بعدها در این منطقه عملیات بزرگی می شد ولی من آن موقع این طور فکر نمی کردم . من اینطور تحلیل می کردم که در هر جا در غرب کشور که ما عملیات کنیم باید هدف ما رسیدن به دشت و جاده و پیدا کردن راهی برای نفوذ به داخل عراق باشد . تا بتوانیم جنگ و جبهه فعالی ایجاد کنیم . و بتوان بوسیله جاده و دشت نیرو را تقویت و پشتیانی نمود زیرا بدیهی بود با اسب و قاطر و پای پیاده نمی توان نیروهای خودی را که در مقابل عراقی ها با موقعيت و تجهیزات فراوان و با امکان پشتیبانی کافی در گیر شده اند ، پشتیبانی نمود . و حدس می زدم کلا اگر قرار باشد در منطقه مریوان عملیاتی رخ دهد باید از حوالی دشت پنجوین شروع شود و هدف رسیدن به دشت باشد نه از این منطقه که ما فعلا موقعیت خیلی قوی داریم و در بالای ارتفاعات مستقر هستیم و عراقیها در دشت مستقر هستند .
به هر حال انتظار دیری نپایید و به موقعیتی رسیدیم . موقعیت بیرون از روستایی در دامنه کوه قرار داشت . آنجا که رسیدیم برادر صباغ هماهنگی نمود و مدتی منتظر شدیم و رفتیم داخل یک سوله که از ظاهرش پیدا بود سوله فرماندهی است . سوله در اصل دو قسمت داشت دو قسمت داشت که از هم جدا شده بود . گویی اینکه در اتاق جلسه ای منعقد بود. بنا براین کمی معطل شدیم و با کمپوت گیلاس پذیرایی شدیم و بعد رفتیم داخل . از نقشه روی دیوار پیدا بود اینجا مقر فرماندهی حداقل در حد لشکر است چون نقشه یک دویست و پنجاه هزارم منطقه ای بسیار بزرگ روی دیوار نصب بود که اتاق جنگ را تداعی می کرد . ابتدا دقت نکردم که نقشه مناطق داخلی عراق است . به هر حال حاج آقا مقدم فرماندهی آنجا شروع کردند به توضیحات و توجیه ما . ایشان مقدمه ای کلی از جبهه های جنوب و غرب را ارائه کردند و گفتند اخیرا عراق تصمیم به تحرک در این منطقه نموده است . هدف کلی عراق این است که توجه ما را از جنوب و منطقه شلمچه به اینجا منحرف کند و ما مجبور خواهیم بود تعدادی از نیروهای فعال عملیاتی خود را از جنوب به این جا منتقل کنیم و از طرفی به دلیل موقعیت جغرافیایی منطقه عملیاتی شمال و غرب ، می تواند با نیرویی کمتر تعداد زیادی از نیروهای ما را مشغول نگه دارد . هم اکنون سپاه یکم و سپاه هفتم عراق به این منطقه اعزام شده اند و سر گرم باز سازی و آموزش و امور دیگر می باشند. هدف ما انجام یک عملیات انهدامی بزرگ است که بدون درگیر شدن نیروهای خودي با دشمن بتوانیم آنها را فعلا زمین گیر کنیم . سپس با اشاره به مناطقی روی نقشه ادامه دادند دشمن اخیرا اردوی بزرگی از دانشجویان عراقی که اجبارا به جبهه آمده اند در این منطقه مستقر کرده است و با اشاره به منطقه ای روی نقشه که بین دامنه ارتفاعات و رودخانه ای محصور بود ادامه دادند . این منطقه الان تبدیل به یک منطقه بزرگ نظامی شده است و مقر اصلی لجستیک و پشتیبانی سپاه یکم است و هر روز نیز طبق گزارشات به نیروها و امکانات اضافه می شود هدف از این جلسه بررسی کار شناسی این قضیه با وجود شما می باشد که این عملیات به چه شکل و چه تجهیزاتی انجام می شود . اینجا بود که به قضیه توپهای 155 م م اتریشی که شب گذشته دیده بودم پی بردم . حاج آقا مقدم که از فرماندهان محترم قرار گاه رمضان و دارای سوابق خوب نظامی و آموزشهای نظامی قبل از انقلاب در لبنان و سایر مراکز بود توجیه کاملی از منطقه و اهداف را ارائه داد . قرار شد همزمان با عملیات چریکی نیروهای مشترک قرار گاه رمضان و پیشمرگان کرد منطقه ، عملیات آتشباری و انهدام مواضع دشمن در سطح گسترده ای انجام شود . جمع بندی بحث ها با وجود برادران تیپ 15 خرداد ، این شد که برای این هدف ما احتیاج به حداقل 10 تیم دیده بانی داریم که 15 تیم باید در مناطق و ارتفاعات مرزی مستقر شود و مواضعی از دشمن را که در برد حداکثر 30 کیلومتری است زیر آتش بگیرند و منهدم کنند . در این مرحله از توپ های 130 م م و موشک های کاتیوشا استفاده می شود و تیم های دیگر به مناطق داخلی عراق اعزام شوند وظیفه ابن تیم ها هدایت آتش توپخانه دور برد و موشکی به عمق مواضع عراق ، مقر سپاه و پشتیبانی لجستیک دشمن می باشد . این عملیاتها باید همزمان و در حجم بالا انجام می شد . قرار شد عملیات مربوط به مناطق مرزی و برد کوتاه را تیپ 15 خرداد و عملیات عمق خاک عراق را نیروی توپخانه قرار گاه نجف اشرف ( 61 محرم ) انجام دهند در اسرع وقت نسبت به آموزش و اعزام تیم های دیده بانی هماهنگی شود و افراد انتخاب شوند و آموزشهای لازم برای آنها فراهم شود . بحث و صحبت پایان یافت و قرار شد در مورد اعزام و زمان اعزام با برادر حاج احمد مسئول عملیات هماهنگی شود . از جلسه بیرون آمدیم و هنوز داشتم به جمع بندی صحبت های حاج آقا مقدم فکر می کردم . داشتیم آماده می شدیم که به بانه برگردیم . ادامه دارد… |