متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1378/6/4
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقي بالهدي والهمني التقوي
بحث ما تفسير سورة نحل بود كه تا آيه 27 رسيديم.
قاري: «ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فيهِمْ قالَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْكافِرينَ» نحل/27.
سوره نحل يعني زنبور عسل، از الطاف خداوند اين است كه نام سورهها را بر طبيعت نهاده و حدود 40 نعمت را شمرده، حال دربارة قيامت ميفرمايد: افرادي كه به دنبال غير خداوند رفتند روز قيامت آنها را خوار ميكند(خِزْي: خوار و ذليل) و به كفار ميفرمايد: خداوند و قانون الهي را رها كرديد و سراغ غير خدا و قوانين غير الهي رفتيد و گفتگو و توكل و انس، اميد و عشق و مناجات، قانون و اولياء خدا را رها كرديد و سراغ غير او رفتيد حال بگو آنها را كه(در دنيا) شريك من قرار دادي كجا هستند بگو بيايند، تازه(بر مبناي غلط خود) بحث هم ميكردي و شاخ وشونه هم ميكشيدي.
آنها كه صاحب علم و فهم و درك حقيقت بودند ميگويند بدبختي و خاري و ذلت از آن كافران است 70 سال فرق خدا و غير خدا را نشناختند واقعاً هم همينطور است.
(فرض كنيد مثلاً حضرت امام(خميني ره) در حسينيه جماران سخنراني ميكند يك وقت گربهاي از كناري رد شود همه توجه به گربه كرده و از سخنراني منصرف شوند امام(خميني ره) را رها كرده و رفته سراغ گربه اين خيلي خل است) تو رضاي خدا را به چه كسي فروختي؟ و بندگي خدا را به بندگي چه كسي؟
اقبال لاهوري ميگويد:
آدم از بي بصري بندگي آدم كرد گوهري داشت ولي نذر قباد جم كرد
يعني: شرف و انسانيت و كرامت خود را به جمشيد شاه ايران فروخت
يعني در خوي غلامي زسگان پستتر است
من نديدم كه سگي نزد سگي سر خم كرد
پس ميفرمايد: كجا هستند شريكان من كه درب آنها را ميكوبيديد، و به عشق آنها خلاف كرديد نكاتي كه در اين آيه است:
الف: «خِزْي» خاري و ذليل شدن بدتر از آتش است
در آية ديگري ميفرمايد: «رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ» آل عمران/192 خدايا هر كسي را به جهنم ببري پس او را خوار كردهاي از اين معلوم ميشود خاري از آتش بدتر است،
«ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فيهِمْ قالَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْكافِرينَ» نحل/27
بعضيها در دنيا خار ميشوند و بعضي در آخرت و بعضي در دنيا و آخرت: «خِزْىٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ» مثل منافقين كه در دنيا خار و هيچ مكاني عزت ندارند، (الان صدام خار است و هيچ كس در هيچ كشوري مثل صدام خار نيست آنهم روي قلدري، ولي هيچ محبوبيت ندارد، در حزب خودش، در عراق، در دنيا،
دنيا خواست امام(خميني ره) را خار كند همه بوقها در زمان جنگ به نفع صدام بود، الان مردة امام(خميني ره) از زندة صدام عزتش بيشتر است)
«اهل علم» نه يعني باسواد و حفظ كردن، و داشتن محفوظات، علم چيزي است كه انسان را نجات ميدهد. علي عليه السلام ميفرمايد: «ثمره العلم العبوديه» نتيجه علم و دانش بايد بندگي خدا باشد.
مي گوئيم فلاني عاقل است چرا؟ براي اينكه با زرنگي زمين و خانهاي را خريد و فروش كرده و پولدار شده، (اين پولداري نشانه عقل نيست)
ممكن است افرادي با زد و بندي علي عليه السلام را خانه نشين كنند، معاويه در جنگ صفين با قرآن سر ني كردن(به صورت ظاهر) علي عليه السلام را شكست داد، آيا اين نشانه عقل اوست؟ عمر و عاص را ميشود گفت عاقل؟
علي عليه السلام ميفرمايد: اگر از عقل به خير رسيدي عقل است. عقل مثل كليد است از يك طرف باز و از يك طرف قفل كرده و ميبندد، ميگويد عجب داماد و عروسهايي گرفته، دامادي كه از نظر دنيا وضعش خوب است ولي نماز نميخواند، رابطه با ماشين و قالي و … دارد ولي رابطه با خدا ندارد(خوب داماد خل انتخاب كرده اي) ماشينيسم و پشميسم شدهاي. اطاقها قالي و ماشين لوكس ولي از خدا جداست، اگر بچهاي دستش را از دست پدر بيرون آورده او را به پارك برده و بستني ميدهند ولي گول زده و سيگاري و ترياكي كنند، ممكن هم است كه با دروغ به جايي برسد.
پس «اهل علم»آنهايي هستند كه حق را ميفهمند. دنبال هر كس بروي بايد قيامت جواب بدهي، أين» يعني: كجاست ميپرسد كجا هستند شريكان من.
آنقدر دروغ و كلك كه خانمت را راضي و بچه هايت خوش باشد حال بگو بيايند و ترا نجات بدهند فرداي قيامت پدر و مادر و فرزند از همديگر فرار ميكنند.
حمام: مكاني كه آب داغ است و «حميم» يعني: رفيق داغ، ميفرمايد: «وَ لا يَسْئَلُ حَميمٌ حَميماً» معارج/10 يعني: رفيقها داغ و صميمي احوال همديگر را نميپرسند
و رفيقهاي جون جوني از همديگر فرار كرده و ميگويد: «يا لَيْتَ بَيْني وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ» زخرف/38 كاش بين من و او به اندازة مشرق و مغرب بود كاش روي او را نميديدم.
مي فرمايد: بعضي دستهاي خود را گاز گرفته و ميگويد: «لَقَدْ أَضَلَّني عَنِ الذِّكْرِ» فرقان/29 او مرا اغفال و خراب كرد و ميگويد: «يا وَيْلَتى لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً» فرقان/28 كاش با فلاني دوست نميشدم
شيرين بود ولي عاقبت مرا سوزاند.
اميرالمؤمنين عليه السلام ميفرمايد: «لَا خَيْرَ فِي لَذَّةٍ مِنْ بَعْدِهَا النَّارُ»(أمالي صدوق، ص498) لذت نيست چيزي كه بعد از آن آتش است(اسدالله اعلم درب خانه هويدا را زد و هويدا درب خانه شاه و شاه درب خانة كارتر كجا هستند آنها بعضي افراد مثل لنگ هستند، خاصيت لنگ آن است كه هر ساعتي به دور پاي يك كسي است(خنده حضار) ستار العيوب امروز اين رئيس است بله قربان فردا هم كس ديگر، ستارالعيوب و بله قربان گو است. حالا آنها كجا هستند؟
در دعاي ماه رجب داريم: «خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلَّا لَكَ»(صحيفهسجاديه، دعاى46) باختند آنها كه به غير خدا پناه بردند.
قاري: «الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» نحل/28. مردن را نميشود انكار كرد، (من حالا نميخواهم اسمش را ببرم اين روزها او را از گور درآورده و گاهي در سخنرانيها در شهر و روستا، درباره او زنده باد و مرده باد هم گويند، ايشان لحظه مرگ ميگويد ما اهل نماز نبوديم چند ركعت نماز هم براي ما بخوانيد.
انسان هر چه هم گردن كلفت باشد، لحظه مرگ ميفهمد شوخي نيست و اين تو بميري از آن تو بميريها نيست هر كس باشد بادش خالي ميشود. ما از فرعون بزرگتر نداريم نميگفت من خدا هستم ميگفت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» نازعات/24 من از همه خداها بالاتر هستم ميگفت: «قالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَيْري لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونينَ» شعراء/29 اگر غير از من خدايي بگيريد چهها ميكنم و دست و پاي شما را قطع و به شاخه درخت خرما آويزان ميكنم همه را اعدام ميكنم: «وَ نادى فِرْعَوْنُ في قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْري مِنْ تَحْتي أَ فَلا تُبْصِرُونَ» زخرف/51 حكومت مصر از آن من و نهرها از زير پاي من جاري است. با اين حال زماني كه ديد در دريا غرق ميشود گفت: «آمَنْتُ» يونس/90.
خداوند ميفرمايد: «آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَ كُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدينَ» يونس/91 الان حقيقت را قبول كردي و حال آنها از قبل عصيان ورزيدي.تا حالا كجا بودي شعري است ميگويد: آمدي ولي دير آمدي… حالا چرا؟
مي فرمايد: «لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً» نساء/18. آنها كه وقت مرگ يا الله ميگويند فايدهاي ندارد.
آنها كه وقتي فرشتگان مرگ ميآيند جانشان بگيرند ميبينند عمري به خود ظلم كردهاند.
آنها كه به سراغ غير خدا رفتهاند ظلم كردهاند، (اگر طلا را به گردن گربه زدي ظلم به طلا ميباشد، حيف است و طلا براي سينة عروس خوب است به گردن گربه بستي؟)
عمر و جواني را به دنبال چه كسي رفتي؟ حيف نبودي؟ براي صد تومان دروغ و خود را به يك سكه فروختي؟ براي يك لقمه نان، خداوند به سگهاي ول گرد و سوسكها هم روزي ميدهد، اينهمه خلاف براي يك لقمه نان باختي.
آنها كه مفت خود را باختند و به خود ظلم كردند زماني كه فرشتگان مرگ ميآيند، ميگويند درست است بله قربان درست است و ما كار بدي نكردهايم.
اول انقلاب فردي كار بدي كرده بود پاسدارها آمدند به پدرش شكايت كنند و بعد بگويند پسرت را نصيحت كن، پدر گيج شد و گفت پسر من از 30 سال پيش پاسدارها را دوست داشته.
گفتند: دو سال است انقلاب شده و سپاه تازه تشكيل شده اين از 30 سال پيش؟ انسان كه هول ميشود يادش ميرود.
(قديم كه پلو بود يك نفر وقتي وارد شد ديد پلو است گيج شد به جاي سلام گفت پلو سلام عليكم. اول گفت پلو بعد گفت سلام عليكم هول شد، آدمهايي كه به خود ظلم كردهاند وقتي فرشتگان ميآيند جان بگيرند از هول ميگويند پلو.
«فَأَلْقَوُا السَّلَمَ» يعني ما تسليم هستيم، مسلمان صد در صد و از قديم حزب الهي بودهام. امام سجاد عليه السلام ميفرمايد: خدايا من را حزب الهي قرار بده.
ما ميگوييم حزب الهي بودهايم يعني 30 سال از امام سجاد عليه السلام جلوتر هستيم، ميگويد ايشان از قديم حزب الهي بود، ميگوييم امام سجاد عليه السلام ميگويد ميخواهم باشم ميگويد اين بوده ميگويند: هيچ سوئي در پروندة ما نيست، خلاصه از بيخ حاشا ميكنند و اين چرا اين گونه است؟
به سه دليل:
الف: كار بد به نظرشان خوب آمده
در هواپيما گفتند كمربندها را ببنديد يكي گفت من نبستهام، او فكر ميكرد كمربند شلوارش را ميگويند. كمربند شلوار را با صندلي اشتباه گرفته بود.
همه كارها را خوب ميبيند كسي كه عينك سرخ ميگذارد همه شلغمها را هم لبو ميبيند اين عينك خراب است.
ب: گيج و هول ميشود.
ج: انساني كه يك عمر دروغ گفته نميتواند دست بكشد در آن حال هم دروغ ميگويد.
ذاتش خراب است و نميتواند دست از دروغ بردارد.
من خودم برنامه هايم پر خنده است مرحوم ابويام مرحوم شد يكي از برنامهها خودم منبر رفته و گفتم خودم كه بهتر پدرم را ميشناسم آنجا بحثي مطرح كردم و 5، 6 بار خنداندم، يكي كاغذ و يادداشتي داد كه فاتحة پدرت ميباشد گفتم بله يادم نبود و لذا من شب عاشورا با آيه الكرسي و با سخني سخنراني ميكنم كه آن شب نخندانم.
بعضيها هم ذاتشان گريه است يك كسي مفاتيح خريد صفحه اول نوشته چاپ افست شروع كرد گريه كردن، چاپ افست كه گريه ندارد. چاپ افست كه گريه ندارد ذاتش گريه است.
فرشته ميآيد جان بگيرد شوخي نيست سه معني كرديم.
1- كارهاي بد را فكر ميكرده خوب است
2- هول ميشود
3- دروغ جزء ذاتش شد آنجا هم كه دروغ ميگويد، ميگويد من كار بدي نكردهام و آنجا هم ميداند كه دروغ ميگويد.
«بلي» چرا كار بدي كردي و در عمرت يك ركعت نماز با توجه نخواندي، حلقه طلايت گم شد گريه كردي و اين همه خلاف كردي گريه نكردي، دنبال پول گشتي ولي دنبال جواني نه.
«إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»: (خداوند به آنچه كردهايد آگاه است)
قاري: «فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرينَ» نحل/29.
حال كه عمري به خود ظلم كرديد و درب توبه باز بود، اگر واقعاً توبه ميكردي خدا ميبخشيد، توبه آسان است. غير از اين است كه مال مردم را خوردهاي، صاحبش را ميشناسي به حسابش واريز كن و لازم هم نيست كه خود را معرفي كني، و يا از طريق پست و تيپاكس، خداوند بخواهد بدهد از راه حلال هم ميدهد خدا را امتحان كنيد، خدايي كه يك دانه به زمينش ميدهي يك خوشه ميدهد به خودش بدهي چقدر ميدهد، خلق خدا جبران ميكند، يك تخمه ميدهي يك هندوانه ميدهد، با خدا معامله كن، راه توبه باز است توبه نميكند
از دربهاي جهم وارد شويد، جهنم هفت درب و بهشت هشت درب دارد و اين هم نشانه اين است كه: «سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ»(مصباحالمتهجد، ص442) رحمت خدا بر غضبش برتري و سبقت دارد. خداوند يك گناه را يكي و ثواب را يك بردَه حساب ميكند، كار خوب ده برابر و كار بد را يك به يك. مي گويد: واي بر كسي كه ده تايش از يكي كمتر باشد.
يعني كاري نكردي كه با يك كار خوب ده برابر پاداش بگيري.
جهنم هم شوخي نيست آتش سيگار و نور خورشيد قابل تحمل است؟
اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاي كميل شبهاي جمعه ميفرمايد: «يا رب وأنت تعلم ضعفي عن قليل من بلاء الدنيا و عقوباتها و ما يجري فيها من المكاره على أهلها على أن ذلك بلاء و مكروه قليل مكثه يسير بقاؤه قصير مدته فكيف احتمالي لبلاء الآخرة و جليل وقوع المكاره فيها»(مصباحالمتهجد، ص847)
من بلاي دنيا را نميتوانم تحمل كنم چگونه عذاب و بلا آخرت را تحمل كنم؟
آب داغ را ببين ميتواني تحمل كني؟ پوست صورت ميريزد، و هرگاه پوست ميريزد پوست تازه ميرويد.
دلها را سوزاندي، و بمب شيميايي در شلمچه ريختي، پوستها را سوزاندي، پوستت سوخته ميشود، در مجلس با خنده و مسخره مومني را سوزاندي، شما هم سوزانده ميشوي بعضي جزاها مقابل به مثل است:
مثلاً به پيامبران ميگفتند: «قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَام لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظينَ» (شعراء/136) براي ما مساوري است چه موعظه بكني يا نكني ما گوش نميدهيم.
در قيامت و روز جزاء در جهنم هم ميگويند: «سَواءٌ عَلَيْنا أَ جَزِعْناام صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحيصٍ» ابراهيم/21 مساوري است ما بي تابي بكنيم در آتش يا نه كسي كه در دنيا به پيامبر آنچنان ميگويد در آتش هم بايد اين چنين بگويد مقابله به مثل است با بمب سوزاندي ميسوزي، دلي را سوزاندي، دلت خواهد سوخت، خنديدي.
قرآن ميگويد: مجرمين به مومنين ميخندند: «إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ» (مطففين/29).
در قيامت هم مقابله به مثل: «فَالْيَوْمَ الَّذينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ» مطففين/34 در آن روز هم مؤمنين به كفار خواهد خنديد. هر كس از يك درب از دربهاي جهنم داخل و در آنجا هميشگي هستند.
سؤال: چرا هميشه؟ ما يكساعت كنار جلسه جك و ظلم مگر شما عادل نيستي چرا يك ساعت به هميشه.
جواب: شما يك لحظه با چاقو چشم بيرون ميآوري ولي هميشه كور هستي، يك دقيقه فحش ميدهي ولي تا آخر عمر اثرش باقي است، گرچه سلول عوض ميشود.
در 14 سالگي خطا و ظلم كرده و در 80 سالگي او را قصاص ميكنند، با اينكه هر هفت سال سلولها عوض ميشود با قضاوت بر اين است كه اين فرد در 80 سالگي همان انسان 14 ساله است كه خطا كرده، روح مستقل است مثل كسي كه سوار ژيان خطايي كرده و بعد سوار پيكان شود ميگوييم همان است كار به وسيله نداريم، با لباس و ماشين و سلول عوض شدن هويت انسان عوض نميشود، يك لحظه شيشه را ميشكني تا ابد شكسته است.
مي فرمايد: «فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرينَ» جاي متكبرين بدجايي است. متكبر كيست؟
جواب: آمد خدمت امام عليه السلام گفت من از نظر لباس و اسب و …. خيلي منظم هستم آيا من متكبر هستم؟
حضرت فرمود: علامت تكبر آن است كه اگر حرف حق را شنيدي قبول ميكني يا نه ميگويند خلاف كردي، پليس اخطار ميدهد قبول كرده و عذرخواهي ميكند گرچه ماشين مدل بالا هم داشته باشد، ولي اگر كسي يك كاري دارد با يك خر شل و يا دوچرخه با لاستيك پنچر، حرف حق و تذكر به خلافش را قبول نميكند، اين متكبر است.
(اين گداي متكبر است و او پولدار …) بعضيها از نظر مالي مستضعف ولي از نظر فكري مستكبر هستند.
خط كش تكبر از ديدگاه امام عليه السلام اين است كه نسبت به قبول حق تسليم يا گردن كلفتي ميكني؟ گرچه يك بچه آقاي قرائتي چرا سلام نميكني؟ بله قبول است ولي اگر بگويد اين به من ميگويد، بچه باشد حرفش كه درست است.
مي گويد من فوق ليسانس هستم اين ابتدايي و من 80 كيلو اين 10 كيلو مگر كيلويي و مدركي است
سؤال: فردي سؤال كرد كه چطور امام زمان عليه السلام در 3 سالگي به امامت رسيد؟ و امام جواد در 9 سالگي؟
جواب: گفتم چطور يك راديو كوچك 9 موج را ميگيرد و راديو خانه ما به اندازة يك بشكه موج تهران را هم نميگيرد، موج گرفتن كيلويي نيست.
شما محمد طباطبايي را نگاه كنيد بچه كوچولو است ولي همه آيت اللهها را به گريه انداخته من بودم جلسهاي كه جمعي از آيت اللهها بودند و همه گريه ميكردند، خداوند خواسته بدهد.
بني اسرائيل ميگفتند: اين محمد چرا عرب است؟ بايد اسرائيلي باشد. قرآن ميفرمايد: مگر خداوند خواسته همه انبياء از بني اسرائيل باشد يكي هم از عرب باشد. «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ» بقره/269 خداوند به هر كس بخواهد حكمت ميدهد.
بعد از حضرت موسي عليه السلام چوپاني پيامبر شد البته: «وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» بقره/247 هم توانايي عقل و فهم و هم جسم داشت.
خداوند فرمود: اين براي پيامبري خوب است مردم گفتند: «أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا» بقره/247 اين رهبر و پيامبر بشود كه گداست.
فرمود چكار به پول او داريد لياقت دارد، مخصوصاً كه آنها رهبر و فرماندة نظامي ميخواستند و او اين لياقت را داشت.
به پيامبر ميگفتند چرا باغ انگور نداري، ميفرمود مگر من گفتهام كشاورز هستم؟
مثل اينكه فردي بگويد من دبير فيزيك هستم، بگويند بيا كشتي بگيريم، چكار به هم دارد؟ پس متكبر كسي است كه حرف حق را رد كند.
قاري: «وَ قيلَ لِلَّذينَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا خَيْراً لِلَّذينَ أَحْسَنُوا في هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقينَ» (نحل/30 )
افرادي كه وارد مكه ميشدند و ميپرسيدند اين فردي كه ادعاي پيامبري دارد چه ميگويد. عدهاي ميگفتند: «إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ» انعام/25 افسانة پيشينيان است
و عدهاي هم ميگفتند حق ميگويد: «قالُوا خَيْراً» حرفهايش خوب و خير است و آنها كه در دنيا نيكي كنند: «لِلَّذينَ أَحْسَنُوا في هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ» در آخرت هم خير و نيكي ميبينند: «لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقينَ»براي انسانهايي كه در اين دنيا خوش فكر و چشم و عمل و پاك هستند در همين دنيا هم به آنها نيكي ميرسد تمام دودهايي كه به چشم ما ميرود براي اين است كه ما خير نميرسانيم.
مي گويد امسال كم آبي است، آقا سال گذشته كه ميليونها تومان گندم به سيلوها فروختي زكات گندم را دادي؟ نيكي نكردي كه به نيكي برسي.
تقاضا دارم دقت بفرماييد، عدهاي كه تاجر بازار و خيابان هستند سخنان من را گوش ميدهند سوال من اين است كه شما سراغ داريد كسي ورشكسته شود و حال اينكه وقتي وضعش خوب بود خمس و سهم امام ميداد و به فقرا كمك ميكرد؟
از پدر خودم شنيدم كه گفت من 80 سال در بازار بودم و ديدم آنهايي ورشكست شدند كه اهل خمس و زكات نبودند.
البته ركود بازار عيب(افراد) نيست همينطور كه طبيعت، بهار و پاييز دارد تجارت هم، خداوند جبران ميكند.اجازه بدهيد اين حديث را يك دفعه ديگر بگويم، عجب دنيايي است كمتر زماني مثل زمان ما آبروريزي آسان شده است.
(من بودم كه آمدند روحاني عزيزي را ببرند درب دكان گلفروشي كه گفته بوده از اين گلهاي گران را فلان روحاني هم 20 عدد از آنها را برده، گفتند برويم اگر معلوم شود كه دروغ گفته بزنيم دندانهايش را بشكنيم من بودم و استخارهاش را كردم و بد آمد كه برود گفتم شايد درگيري شود مثل اينكه بعضيها دلار ميگيرند از اين گلفروشيها كه اينچنين براي افراد شايع كنند بدون تحقيق و دليل گفتند بهشتي خانهاش 14 طبقه است. يك نفر نبود برود بشمارد كه والله، بالله خانهاش يك طبقه بيشتر نبود ديگري ميگفت 30 طبقه است.
به يكي گفتند وسط زمين كجاست گفت فلان جا گفتند به چه دليل گفت بگو چه كسي است كه برود متر كند، مثل اينكه عدهاي مامورند و ستادي است كه شما مسئول آبروي فلاني و شما 22 نفر مسئول آبرو ريختن فلاني، صبح تا شب فكر كنيم كه چگونه آبروي فلاني را بريزيم.
من يك حديث بخوانم، چون دنيا آبروريزي زياد شده، توي خانهها، زنها، مردها، روزنامهها، خيلي راحت آبرو ميريزند، بعضي وقتها هم ميگويند گفته ميشود، گفته ميشود ولي آبرو رفته است.
فردي بالاي منبر خواست كسي را خراب كند، چند بار گفت فلاني بسيار آدم خوبي است بعد گفت و اما اينكه ميگويند او يهودي است من تحقيق كردم اينطور نيست، همه متوجه شدند، گرچه گفت نيست ولي يعني هست بعضي وقتها ميگويند من قابل نيستم يعني قابل هستم، شيطنت ميشود.
من اين حديثي را كه ميخواهم بگويم نميدانم توي تلويزيون بوده يا جايي ديگر، اجازه بدهيد اگر تكراري هم هست حذف نكنيد گاهي وقتها ميگويند تكراري است حدف ميكنند تكراري باشد انسان گل خوشبو را هم دو بار بو ميكند، بچه وقتي تجديد ميشود درسش را دوبار ميخواند، ما در آبروريزي تجديد شدهايم، راحت آبروريزي ميكنيم، پس بگذار يك بار ديگر اين حديث را بگويم .
نام شخصي كه گناهكار بود نزد امام صادق عليه السلام آوردند حضرت عليه السلام فرمود فلاني خوش عاقبت و يا دين از دنيا ميرود گفتند گناهكار است فرمود او آبروي فردي را نگه داشت روزي از كوچهاي رد ميشد فردي خوابيده و چون قديم افراد لباس درستي نداشتند و گاهي با لنگ بودند، لنگ كنار رفته و پاهاي او پيدا بود رفت پارچهاي مثل شمد پيدا كرد و روي او انداخت و با اينكه كسي هم نبود كه كار او را ببيند، آن فرد از خواب بيدار شد و قضيه را فهميد، گفت خدايا من نميدانم چه كسي بوده ولي هر كس آبروي مرا حفظ كرده عاقبتش ختم به خير فرما و چون با سوز دل دعا كرد گرچه به يك گندكار دعا مستجاب شد و خداوند عاقبت او را به خير كرد، رفتند داستان را به آدم گناهكار گفتند كه ما از امام صادق عليه السلام اينچنين شنيدهايم، گفت عجب اولاً معلوم ميشود امامان ما علم غيب دارند چون كسي نبود كه كار مرا ببيند و ديگر اينكه من با اين همه بدي و گناه خداوند براي يك كار خوب از همه بديها گذشت من هم بيايم همه كارهايم را اصلاح كنم. آبروي افراد را سعي كنيم نريريم.
(دامادهايي هستند بد دامادي هستند حالا دختر فقير است كميته امداد جهازيه داده داماد ميخندد و ميگويد كميته امداد به تو جهازيه داده، چنان دختر را ميسوزاند، چرا سوزاندي حالا پدرش ندارد كميته امداد داده، آبرو بردي يه جايي آبرويت را خواهند برد و ميسوزانندت اگر خلافي هم انسان ديد فتوكپي آن را برنمي دارد و آنرا قورت ميدهد، شتر ديدي نديدي)
آنها كه نيكي كنند در همين دنيا خداوند پاداش و كساني كه خلاف كنند خداوند سيلي آنرا ميزند تازه اين دنياست و دنيا چيزي نيست. «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ» قيامت مهم است كه ميفرمايد: «وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقينَ» چه خوب جايگاهي دارد متقين و براي متكبرين گفت: «فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرينَ» نحل/29 چه جاي بدي دارند متكبرين.
خدايا لحظهاي ما را به خودمان واگذار مكن .
خدايا ايماني بده كه جز درب خانة تو و اولياء تو جاي ديگري نرويم.
حدايا ذلت دنيا و آخرت را از ما دور بفرما.
خدايا زندگي ما را جوري قرار بده كه مرگ مثل گل بو كردن و اول مرگ اول راحتي و روز قيامت روز سرافرازي ما باشد.
هر چه به عمر ما اضافه ميكني به ايمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و بركت كار ما بيفزا
قلب آقا، حضرت مهدي(عليه السلام)، قلب آقا را از ما راضي و رهبر ما را در پناهش حفظ و دولت ما را تائيد و نسل ما را حفظ، ناموس و مرز و عقائد و افكار ما را در پناه حضرت مهدي(عليه السلام) حفظ بفرما.
طاغوت ايران شكستي طاغوتهاي جهان بشكن، نماز جمعه فراموش نشود.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته