متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛تاريخ پخش :: 1378/5/21
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقي بالهدي والهمني التقوي
در جلسات قبل آياتي از سوره نحل را تفسير كرديم در اين جلسه هم آيات بعد آيه 17
قاري: «أ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» نحل/17
نحل يعني زنبور عسل، سورة نحل سورة نعمتهاست در هيچ سوره مثل اين سوره نعمتها شمرده نشده، چهل نعمت آمده،
آفرينش آسمان زمين «خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» نحل/3.
چهارپايان: « وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها» نحل/5.
پشم و پوست «لَكُمْ فيها دِفْءٌ» نحل/5.
منافع آنها «وَ مَنافِعُ» نحل/5.
تغذيه: «وَ مِنْها تَأْكُلُونَ» نحل/5.
اقتصاد: «وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ» نحل/6.
حمل و نقل: «وَ تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ» نحل/7.
سواري: «لِتَرْكَبُوها» نحل/8.
اينها استفادة از طبيعت و حيوانهاست
و اما هدايت: «وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبيلِ» نحل/9.
باران: «أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً» نحل/10.
مراتع و چراگاهها:
ساده نگيريم اگر اين مراتع نبود و دامداران ما ميخواستند علف خريداري كنند، اگر خورشيد نتابد و به جاي آن از برق بخواهيم روشنايي بدهيم، براي روشن كردن يك اطاق در شب مشكلات و بودجة آنرا در نظر بگيريم.
مي فرمايد: «وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً » نبأ/13
برق و نور و حرارت مجاني و ميكروب كشي و رشد، عامل تحرك، منبع انرژي،
ميوه: «يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ» نحل/11.
شب و روز: «سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهار» نحل/12.
خورشيد و ماه: «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ» نحل/12.
(ستارهها: «وَ النُّجُومُ» نحل/12.
رنگها: «مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ» نحل/13.
دريا: «سَخَّرَ الْبَحْرَ» نحل/14.
حركت كشتي: «وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فيهِ» نحل/14.
كوهها: «وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ» نحل/15.
نهرها: «أَنْهاراً» نحل/15.
راهها: «وَ سُبُلاًً» نحل/15.
نشانهها: «وَ عَلاماتٍ» نحل/16.
ستارهها: «وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ» نحل/16.
زنده شدن زمين: «فَأَحْيا بِهِ الْأَرْض» نحل/65.
شير: «مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبينَ» نحل/66.
خرما و انگور: «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً» نحل/67.
عسل: «فيهِ شِفاءٌ» نحل/69.
همسر: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً» نحل/72.
فرزند: «وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنينَ وَ حَفَدَةً» نحل/72.
گوش و چشم و دل: «وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» نحل/78.
مسكن: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً» نحل/80.
15 نعمت از چهل نعمت را شمرده و يعد يك قطعنامه صادره كرده(مثل سخنران و استاد بعد ميگويد و خلاصة كلام، خلاصة كلام اين است:
قاري «أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» نحل/17
آيا خدايي كه خلق ميكند، نميفرمايد ««أَ فَمَنْ يَخْلُقُ» يعني خلق كرد و گذشت «يَخْلُقُ» يعني الان هم خلق ميكند، به قول ما طلبهها فعل مضارع است، آن به آن خلق ميكند: «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ» الرحمن/29.
فكر نكنيد خورشيد و ماه و ستاره همين است كه هست، ميفرمايد:
«وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» ذاريات/47 در حال توسعه هم هستيم
مثل بنا نيست كه ميسازد و ميرود، خلقت ادامه دارد، اين خدا را رها كردي سراغ كساني رفتهاي كه اگر همه جمع شوند يك پشه نميتوانند خلق كنند بعد ميفرمايد: «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» متذكر نميشويد.
دو ساعت با غير خدا صحبت ميكني دو دقيقه نميخواهي با خدا حرف بزني، و به غير خدا تكيه كرده و به خدا تكيه نميكني.
غير خدا چه كار ميتواند بكند ما از آمريكا مهمتر داريم، در دنيا توانست شاه را نگه بدارد؟ و از جماد ضعيفتر داريم، شن طبس، ديديد با ارادة خداوند هلكوپتر آنها را سرنگون كرد، از يك اسپرم و تك سلول انسان آفريده شده.
انسان با غير مخلوق رفيق باشد، و به جاي خالق عاشق مخلوق باشد و انس با مخلق به جاي خالق داشته باشد.
قرآن ميفرمايد: اگر همه رئيس جمهورها جمع شوند، كنفرانس سران بود در ايران بگو لطفاً يك مگس خلق كنيد، نميتوانند خلق كنند. بالاتر از اين ميفرمايد: اگر يك مگس چيزي را برداشته و فرار كند نميتوانند بگيرند. و همه هم از ترس پشه ميروند در پشه بند، به چه چيز دل خوش كردهاي؟
نه رئيس جمهور بالاتر از آن و ضعيفتر از آن، رئيس جمهور كشور بزرگ و كوچك، تمام اف 14 و 16، بگو اف 120 يك مه بيايد پرواز نميكند و اگرغبار و شرائطي طبيعي مساعد نباشد، عقل را ميگيرد، هزار و يك مسئله پيش ميآيد.
خداوند را فراموش نكنيد. مطالبي كه از آيه استفاده ميشود:
الف: در شيوه تبليغ اول نمونهها را بيان كنيد و بعد نتيجه گيري كنيد. بعد از شمردن 15 نعمت و آيه نتيجه گيري ميكند.
ب: در شيوه كلاسداري و تبليغ و تربيت از وجدان مخاطب كمك بگيريد. «أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ» از خودش سؤال كن.قرآن ميفرمايد: (والله، بالله، تالله،) قسم است»
«تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفي ضَلالٍ مُبينٍ» (شعراء/97 ) به خدا قسم بدرستيكه بوديم در گمراهي آشكار
«إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمينَ» شعراء/98 مساوي ميدانستيم تو و خدا را. منافقين يك شعار داشتند ميگفتند: بنام خدا و بنام خلق
گاهي ما هم ميگوييم اول به خدا سپردم بعد به تو، خدا همه است و من هيچكاره چرا ميگويي اول به خدا و بعد به تو.
در صلوات هم مذهبيها چنين اشتباهاتي دارند ميگويند: براي سلامتي امام زمان و خودتان مثل اينكه بگويي براي سلامتي خورشيد و يك قوطي كبريت، اين مسخره است فاصله بايد حساب بشود.
آقاي بروجردي نشسته بود گفتند براي سلامتي امام زمان و آقاي بروجردي عصباني شد گفت چرا مرا پهلوي امام زمان ميگذاريد امام زمان عليه السلام قطب هستي است.
يك خاطره از امام زمان عليه السلام:
در منزل يكي از مراجع بودم گاهي به شعر و قصه و خواب از حضرت نقل ميشود مستند و محكم نيست گاهي همه شناخته شده هستند. تمام مراجع تقليد يك رئيس و استادي دارند بنام آخوند خراساني كتابي دارد بنام «كفايه» مشكل و علمي است، و اگر كسي خوب بفهمد مجتهد است مرحوم آخوند از 70، 80 سال پيش، كسي كه همه مراجع خصوصي نجف مثل آيت الله خوئيها شاگرد ايشان بودهاند.
آخوندخراساني همسرش مريض وهمه دكترها اوراجواب ميكنند، دوپسردانشمند وملا دارد و از وزنههاي علمي، شخصي است مدعي كه از غيب ميگويد و اين دو پسر آخوند تصميم ميگيرند براي كسالت مادر با او مشورت كنند البته او با كسي حرف نميزند نگاه ميكند و مشكل و راه درمان او را هم ميگويد.
رفتند به نزد او، نگاهي كرد و گفت مادر شما مريض است، دكترها هم جواب كردهاند او را، مادر شما سه روز ديگر در فلان ساعت از دنيا ميرود، تلاش بيهوده هم نكنيد، خيلي ناراخت شدندگفتند ما او را يك امتحان ديگر هم ميكنيم، نيتي به ذهن كردم و جواب خواستم، (امام زمان عليه السلام را نيت كردم)گفت: كسي كه در ذهن شماست كهكشانها به نوك انگشت او ميچرخد، قطب عالم هستي است و الان هم فلان جا ميباشد،
لازم نيست او بگويد من از نظر روايات صدها روايت داريم كه:
«وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»(بحارالأنوار، ج57، ص213)
قطب عالم هستي است، نخ نباشد دانهها فرو ميريزد چون خداوند ميفرمايد: «هستي را براي بشر و بشر را براي عبادت آفريدم»
عبادت ما چقدر ميارزد، شخصي كه از دنيا ميرود اگر نماز قضا داشته باشد پول ميدهند براي او نماز بخوانند، نماز الان سالي ده هزار تومان است تازه با بازار آزاد، كسي كه 50 سال نماز ميخواند ميشود 500 هزار تومان، حال روي كره زمين به استثناي آنان كه يا نماز نميخوانند يا عقيده ندارند چند نفر نماز ميخوانند همه نمازهاي ما به پول به اندازه يك شهرك ميشود حال خداوند بفرمايد:
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك، براي يك شهرك… بقول امروزيها توجيه اقتصادي ندارند مثل يك مسجد 500 ميليون توماني كه ميسازند 16 پيرزن نماز ميخوانند هر «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» فاتحه/4 ميشود 17 هزار تومان نميصرفد و توجيه هم ندارد، هستي بند به جاي ديگر است و ما در ساية او هستيم.
در سورة شعراء آيه 98 مجرمين ميگويند: «تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفي ضَلالٍ مُبينٍ» به خدا قسم ما در گمراهي بوديم براي اينكه گفتيم تو يكي خدا هم يكي «إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمينَ» چيزي را پيش خدا نگذاريد، بنام خدا و خلق، غلط و به خدا و تو سپردم غلط است براي سلامتي امام زمان و خودتان غلط است، حريمها بايد حفظ شود) تكرار آيه:
قاري: «أَ فَمَنْ يَخْلُقُ كَمَنْ لا يَخْلُقُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» نحل/17
«تذكر» يعني: مايه هست فقط غفلت شده.
«تذكر» ذكر است، و «ذكر» هم يعني: ياد كردن.يك وقت نميتواند نماز بخواند و يك وقت بلد هست و ميتواند يادش رفته
دو مورد درباره قيامت:
الف: ايمان ندارد «لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ» غافر/27.
ب: فراموش كرده «نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» ص/26.
به قول شهيد مطهري ميفرمايد تمام موارد تذكر در قرآن به اين معناست كه خداوند ميفرمايد خودت هم ميداني.
مثل فرزندي كه به پدر و مادر گردن كلفتي ميكند ميگويند يادت رفته، يادت رفته، ….
خدمات را متذكر ميشوند تا از غفلت بيرونايد و چه بسا متذكر شده و عذر خواهي كند مثل غباري كه برطرف ميشود و لذا: اميرالمؤمنين عليه السلام ميفرمايد: انبياء نيامدهاند براي ايجاد عقيده بلكه براي شكوفايي آن.
«وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحيمٌ» نحل/18. آية قشنگي است همه حفظ كنيم: اگر بشماريد نعمتهاي خدا را نميتوانيد دقيق آنرا بشماريد:
جمله اول در دو آيه هست ولي جمله بعد در اينجا ميفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحيمٌ» در جاي ديگري ميفرمايد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ» ابراهيم/34.
اگر عدهاي گرسنه هستند عدهاي ديگر ظلم كرده و پرخوري ميكنند، توزيع عادلانه نيست، نعمتها زياد است.
اميرالمؤمنين عليه السلام ميفرمايد: هر كجا شكم سيري هست لابد كنارش شكم گرسنهاي هست ما نميتوانيم نعمتهاي خدا را بشماريم، و اين بس نيست كه الحمدالله سير شديم چشمم خوب شد مريضي درمان شد، الحمدالله درس خوانديم،
شما دانشجو هستيد چند هزار شرائط بايد جور شود از استاد و آزمايشگاه، كتابخانه، سرايدار اينست، آب، برق گاز، كامپيوتر، تجربه، تخصص، ……
(همين زمين زير پا اگر نا آرام باشد نميشود خداوند ميفرمايد: اگر بخواهيم زمين را ميلرزانيم)
«إِنْ نَشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْض» (سبأ/9) بعد چه ميكني. فكر نكن پلك اتوماتيك بايد باز و بسته شود، يكي از عزيزان ما خدا همه بدنش سالم است فقط فنر پلكش پاره شده هر كس را ميخواهد ببيند(با اشاره چشم و ابرو) احوال شما خوب است كي تشريف آوردهاي، دائماً يك دستش بايد روي چشم باشد و بعد هم خسته شده رها ميكند اگر فنر پلك پاره شود عاجزيم.
فكر نكنيد بايد صورت شما مو داشته باشد اگر موهاي بدن بريزد مشكلاتي پيش ميآيد و دست شما بايد خم شود.
چند وقت قبل يكي از آشناها ميگفت شخصي آمده استخوانهايش رشد ميكند ولي اعصابش بزرگ نميشود و لذا دائماً آخ ميگويد اندام ما اگر با هم بزرگ نشود)
يك مقداري اگر نعمتها را ياد كنيم، يك جزوهاي بود من يادداشتي كردم كه البته شايد براي شما تازگي ندارد ولي براي بعضيها هم تازگي دارد.
جهان حشرات: البته متخصصين بهتر ميگويند من به اندازه جرقه و خودم… بيش از 700 هزار نوع حشره شناسايي و احصا شده، ممكن است بعد از اين هم كشف بيشتري شده، 250 نوع مار، 290 رقم كبوتر، 20 هزار رقم عنكبوت، 2 هزار رقم موريانه، و زندگي اينها ممكن است بگوييم چرا سوره نحل؟ زنبور عسل، نمل: مورچه
البته يك ديد محققين دارند(از جهت نوع و رقم احصاء) و يك ديد هم ما داريم كه هستي شعور دارد و در رابطة با خداست، قرآن گله ميكند از اين انسان كه: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ» بقره/74 دلهاي آنها مثل سنگ است بعد ميفرمايد:
«أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً» بقره/74 از سنگ سختتر است. ما چند رقم سنگ داريم: «وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهار» بقره/74 بعضي از سنگها منفجر شده و نهر از كنار آن جاري ميشود و مردم استفاده ميكنند.
«وَ إِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ» بقره/74 مقدار كمتري
«وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» (بقره/74) از قله كوه به زمين ميآيد از خشيه خدا
خشيت از علماء است بله خداوند ميفرمايد: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» فاطر/28 فقط از مردم علماء از خداوند ميترسند.
«يَخْشَى» از علماست و در آية فوق خشيه دارد معلوم ميشود كوه هم مرحلهاي از علم را دارد. چون ميفرمايد: كوه خشيت دارد و در آية ديگر: خشيت از آن علماء است پس جمادات هم در دنياي خود معرفت دارند. حضرت امام خميني(ره) نامه دارد به عروسش ميگويد فاطي: همه هستي شعور دارد.
مولوي خوب ميگويد، مولوي هم ميگويد:
ما سمعيم و بصيريم و هشيم با شما نامحرمان ما خاموشيم
يه وقت ممكن است بگويي آقاي قرائتي چكار داري كه ما چند رقم مار و پروانه داريم برويم دنبال كارمان.
من احتمال ميدهم اين را گفته باشم اگر گفتهام دو بار گفته باشم، ميگويند يك كرم كوچكي تكان ميخورد داخل خاك حضرت موسي(عليه السلام) نگاهي به آن كرد و گفت:
خدايا اگر اين كرم در اين عالم هستي نبود چه ميشد.
خطاب آمد: اي موسي دفعه اول است چنين سوالي كردهاي، اين كرم تا حالا صد بار از من سوال كرده موسي نبود چه ميشد، چه خاصيتي دارد،
اين روده كور ميخواهيم چه كنيم، جنگل چه خاصيتي دارد؟
وقتي خداوند ميفرمايد: «خَلَقَ لَكُم» بقره/29، «سَخَّرَ لَكُمُ» نحل/12 يعني از همه ميتواني استفاده كني اگر نكردهاي مشكل از توست) شما نتوانستهاي استفاده كني و الا ژاپن رشد كشاورزي آنقدر زياد است كه در يك سطل آب 50 كيلو گوجه برداشت كرده و اگر شما از 40 متر تنوانستهاي برداشت كني بايد بزنند بر كلة تو، گير در شماست و الا خداوند، خدايي است كه در يك ليوان آب زور قرار داده كه يك شهر را بتواند برق بدهد و لذا ميفرمايد: اگر بخواهيد نميتوانيد نعمتها را بشماريد، بعد ميفرمايد – گير در شماست هر كجا نيست بايد ديد كجاست، «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» نحل/18 آيه بعد:
قاري: «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ» نحل/19.
خداوند آنچه را پنهان يا آشكار كنيد ميداند.
اگر ما ايمان به اين داشته باشيم كه خداوند همه چيز را ميداند خيلي حيا ميكنيم، بدانيم دوربين مخفي هست گيرم كلاه برداري كردي، و يا تاريخ را زماني نوشتي كه جمعه بانكها تعطيل است، و يا نقطهاي كم رنگ گذاشتي كه بانكي بگويد دو هزار است يا بيست هزار برو اصلاح كن، در اداره كارها را گير داديم همه را خداوند ميداند و ميفرمايد: «ذُو انْتِقامٍ» آل عمران/4 انتقام هم ميگيرد
كلاه بگذاري، كلاه ميگذارند. خوشحال نباش از اينكه فلان دختر را ديدم و با او بودم جواني ديگر هم با خواهر تو خواهد بود.
آمد خدمت پيامبر صل الله عليه آله وسلم عرض كرد: من دوست دارم به زن مردم نگاه كنم.
فرمود: دوست داري به خواهر تو خيانت كنند؟
خداوند هم ميداند و هم انتقام ميكشد، حساب و كتاب دارد.
مؤسس حوزه علمية قم مرحوم شيخ عبدالكريم حائري يزدي(چطور شد عمرش با بركت شد) من فكر نميكنم روي كرة زمين كسي را به اندازة ايشان برايش فاتحه بخوانند، وقتي خواستند براي ايشان جلسة فاتحه بگيرند و سماورهاي ذغالي را روشن كردند مأموران رضا شاه آمدند سماورها را خاموش كردند و گفتند حق نداريد براي ايشان جلسه فاتحه بگيريد.
حالا هر كس به قم ميرود مسجد بالا سر چند قبر هست يكي از آنها قبر ايشان است هر كس زيارت ميرود يك فاتحه هم براي او ميخواند، آيت اللهي به اندازه شيخ عبدالكريم روي كرة زمين فاتحه تحويل نميگيرد، و اين هم به خاطر آن ست كه رضا شاه گفت كسي فاتحه نخواند و هيچ عمامه به سري مثل امام(خميني ره) عكسش چاپ نشد و اين به خاطر آن بود كه محمدرضا شاه گفت كسي عكس او را چاپ نكند، حساب و كتاب دارد.
بگويي نه خدا ميگويد آره، يوسف را همه برادرها توي چاه انداختند خداوند آورد بالا يعني گفتند نه خدا گفت آره.
شيخ عبدالكريم حائري پدرش فرزنددار نميشد، با زن بيوهاي كه دو بچه سيد يتيم داشت(البته بايد زود بگويم و شما متوجه ميشويد، ميخواهند بچه دار شوند بچههاي كوچك را از اطاق بيرون كرده و سرما هم هست و آنها بيرون گريه ميكنند) ايشان ميگويد خدايا نميتواني از همان زن اول به من بچه بدهي كه من با اين مشكلات روبرو نشوم و اين بچههاي سيد را اذيت نكنيم حاج خانم را من ميگويم نه اينكه حاجي باشد خداوند هم از همان زن اولي فرزندي عطا فرمايد آن هم حاج شيخ عبدالكريم حائري صد مجتهد تربيت ميكند يكي از آنها حضرت امام(خميني ره) است. احترام يك بچه سيد.
فردي كنار خيابان و بيابان بنزين ميخواهد علامت ميدهد همه رد ميشوند و بي توجه ميگويد برويم دير ميشود، بنزين به او بده كار او را راه بينداز خداوند دَه گِره از از كار تو باز ميكند. اگر بي توجهي كردي به شما هم بي توجهي خواهد شد
لذا فرموده: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ» اسراء/7.
شما خانه مرا خوب بسازي، كفاش هم كفش شما را خوب درست ميكند، كار مرا درست انجام نميدهي كفش زود از بين ميرود ميگويي خير نبيني، تو هم خير نبيني بنا بود چاه را 20 متر بكني ده متري كندي، سيمانها را شن قاطي كردي.
هر كس ميخواهد خير ببيند بايد خير برساند، (توي آخوندها هم همينطور است يادم نميرود يه دفتر يه آقايي به من داد مطالعه كردم ديدم مطالب خوبي است گفتم اجازه ميدهي يادداشت كنم در تلويزيون بگويم، گفت من جون كندهام پُزش را تو بدهي گفتم خير، دفتر را دادم و خودم در آن رابطه مطالعه كردم آن آقا تصادف كرد و از دنيا رفت و دفترش هم محو شد. بابا ميگويم كه اين مطلب از دفتر يكي از دوستان است، فكر ميكنيم اگر شاعر شعر را به او بدهد و يا نقشة قالي اگر ندهيم منحصر به فرد ميشود، ما گاهي فكر ميكنيم زرنگي است و حال اينكه اينطور نيست)
خدا ميداند و حساب هم ميكشد آيه بعد:
قاري: «وَ الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَ هُمْ يُخْلَقُونَ» نحل/20.
با خداوند رفيق شويد و غير از خدا خبري نيست، اينكه ميگويند در هر كاري سوار شدن، پياده شدن، بگو «بسم الله» ميخوابي، بيدار ميشوي، حتي در آميزش جنسي به عروس و داماد گفتهاند «بسم الله» بگوييد، سر سفره براي هر نوع غذا يك «بسم الله» جداگانه بگوييد، يعني يادت نرود.
(مثل پرچم توي و روي كشتي پرچم است و روي ميز اداره هم پرچم است)
همه كارها بدست اوست و كس ديگر كارهاي نيست آيه بعد:
قاري: «أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ» نحل/21.
آنهايي را كه سراغشان ميرويد مردهاند، چه بتها و آدمهايي كه زنده هستند خيلي خاصيتي ندارند، خود هم نميدانند چه زماني مبعوث ميشوند، اينكه قرآن ميفرمايد:
خدا خلق كرده ديگران نميتوانند، خدا ميداند ديگران نميدانند، خدا زنده است ديگران مردهاند، ما زندة موقت و عاجز و قبل از اين حياتي نداشتهايم.
«كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُميتُكُمْ» بقره/28
عارض هستيم و او ابدي، چرا سراغ غير او ميرويد، او را كه ميپرستيم شرطش اين است كه علم و قدرت، حيات داشته و بتها نه علم و نه قدرت و نه حيات دارند ايستها و ايسمها چيزي نيست.
ما پرچم آمريكا را روي كشتي ميزنيم از خليج فارس عبور ميكنيم به به:
«و مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى پرچم آمريكا»
نوح عليه السلام به فرزندش فرمود ايمان بياور و سوار كشتي شو، و الا آب به فرمان خدا از زمين و آسمان ميجوشد و تو غرق ميشوي گفت: «سَآوي إِلى جَبَلٍ يَعْصِمُني مِنَ الْماءِ» هود/43 ميروم سَرِ كوه
فرمود: اگر قهر خداايد كوه هم نجات نميدهد
مي خواهد ازدواج كند تنها فكري كه نميكند اين است كه خدا راضي است يا نه، به فكر خانه، ماشين، تلفن، مهريه، به همه چيز دل خوش كرده جز با او «أَمْواتٌ غَيْرُ أَحْياءٍ وَ ما يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ» دون الله هر چه باشد مبعوث ميشود.
مي فرمايد: «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ» انبياء/98 حتي پيامبر صل الله عليه وآله وسلم را ميفرمايد: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» زمر/30.
اينكه ميفرمايد: بگو «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» فاتحه/6 او هم ميخواهد ما هدايت شويم.
در جادهاي كه زياد علامت هشدار است معلوم است خطري در پيش است.
اولين دعايي كه بر ما واجب شده است «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» است معلوم است خطري است كه شبانه روز(حداقل) ده مرتبه تابلو «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» مقابل ما است، يعني انسان زود كج و منحرف ميشود، با يك سخنراني و فيلم و مقاله با وعده و تشر،
خط را هم گم نكن چه كساني در اين خط هستند؟
«صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ» فاتحه/7
به آنها كه نعمت دادي، خوب به يهوديها هم نعمت داده، به آنها نعمت داده و گرفت و همچنين شاه مثل گوسفندي كه علف ميدهي براي كشتن نعمتي كه دادهاي و مورد غضب نميشوند مثل زنداني اعدامي، امشب شام ميدهيم كه فردا اعدامش كنيم.
وقتي خداوند ميفرمايد: بگو، يعني من ميخواهم كه تو هدايت شوي
اينكه شما را به منزل دعوت ميكنم يعني اگر بيايي درب را بروي شما باز ميكنم، پس اگر دعا كنيم مستجاب ميشود.
سؤال: ما ياد خدا باشيم چه فايدهاي دارد؟
مثلاً من كه در تلويزيون هستم وقتي ستايش شما را بكنم كيف ميكني براي شما عزت است ميگويي آقاي قرائتي در تلويزيون شب جمعه از شهر و محله و من ياد كرد.
ولي اگر همه ما از خدا ياد كنيم و تعريف، عزتي نيست براي او ميفرمايد: «يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِين»(صحيفه سجاديه، دعاى 11)
همه تعريف از خورشيد و نور او بكنند چيزي از آن كم و زياد نميشود و همچنين وقتي ما از علي(عليه السلام) تعريف ميكنيم او بزرگ نميشود ما عزيز و بزرگ ميشويم.
وقتي بچه دستش به دست پدر باشد، پدر بزرگ نميشود، فرزند بيمه ميشود.
مي فرمايد: «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي»(عيونأخبارالرضا، ج2، ص136)
اگر دست به دست علي(عليه السلام) داديم بيمه ميشويم، ياد خدا آرام بخش است.
مثال: بچهاي را براي عمل در بيمارستان بستري كردهاند اظهار ناراحتي ميكند پدر به او ميگويد:
من هم آمپول زدهام، انشاء ا… خوب ميشوي، اين باعث آرامش اوست.
(دختري ميخواهد بزايد همينكه مادر خانهاش نيست ميترسد، البته مادر هم كاري نميكند.) وجود پدر و مادر كنار فرزند بيمار آرام بخش است.
اين درست است كه به پدر و مادر دل آرام ولي به خداي پدر و مادر دل آرام نگيرد؟
«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» رعد/28 حتي خداوند آن مواردي هم كه تشر(و تند برخورد ميكند) ميزند ما را دوست دارد، ميفرمايد: «العِتابُ حَياةُ الْمَوَّدةِ»(غررالحكم، ص414) و لذا دربارة جهنميها ميفرمايد: «وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ» نحل/84 چون قابل نيستند به آنها عتاب نميكنند استاد دانشگاه به شاگرد خويش ميگويد شما ديگه چرا، به هر كس و هر عابر پيادهاي كه عتاب نميكند اين از روي محبت است.
خواهر و برادر اگر كسي شما را امر به معروف و نهي از منكر كرد نگو به تو چه، اين شما را دوست دارد پليس با امر و نهي انسان را دوست دارد كه دچار مشكل نشود، ميگويد سيگار نكش. اگر همه سيگارها هم مصرف شود او تنگ سينه پيدا نميكند. اما اين نشانه اين است كه شما حيف هستي. اين دخالت در كار ديگران دوستي و محبت است.
خدايا: هر چه از كتاب و قانون و نعمتها و اولياء و راه تو غافل شديم ما را ببخش و بيامرز و هرچه به عمر ما اضافه ميكني به معرفت و محبين نسبت به خود اولياءت اضافه بفرما.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته