متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1377/12/20
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
خوشحالم كه در ميان شما هستم و با يك سلام خدمت شما بحث را شروع ميكنم بخشي است درباره رزق
اول: روزي دهنده خداست.
قران: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ» ذاريات/58 رازق خداست، رزاق مثل خباز، حداد، بنا، بقال، كسي كه صبح تا به شب كارش اين است كه نان ميپزد و با آهن سر و كار دارد و. . . رزّاق يعني دائما روزي ميدهد. به قول ما طلبهها نميفرمايد «يَرْزُقُ» جمله فعله بلكه جمله اسميه است «هُوَ الرَّزَّاقُ». يعني دائمي است و قدرت هم دارد، و قدرت او هم مثل بقيه قدرتها نيست كه تبديل به ضعف fشود. ما اگر عقيده داشته باشيم كه روزي دهنده(دائمي و با قدرت) خداوند است، براي هيچ چيز دروغ نميگوئيم. گاهي ممكن است با دروغ و كلك پول هم بدستايد، ولي چون رزق او نيست از دست ميرود. همه زرنگيها كه با دروغ و كلك به چيزي ميرسد خداوند او را دود ميكند(و از بين) ميبرد، مثل آب دزدي در استخر كه خداوند استخر را سوراخ كرده و آب از آن طرف بيرون ميرود.
دوم: اندازه گيري هم با خداست.
آيات زيادي داريم: «يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ» رعد/26 و يقدر گاهي چيزي را كم و چيزي را زياد ميدهد، خطش خوب شكلش بد، خوشكل و يا خوش صدا خطش بد، قدش بلند همتش كوتاه، بيان نم دل سنگ، تمام گوشتها يا استخوان. گل بي خوار نداريم و دل بي غم، جاويد شاه، مرگ بر شاه هم دارد.
نگوئيد ما نان و سيب زميني ميخوريم در عوض بچهها قبول و خانهاي كه جوجه كباب خوردند بچهها 16 تا تجديدي آوردند. مشكلات را با فراخيها كنار هم بگذاريد قضاوت كنيد.
سوم: خداوند ضامن رزق است
«وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» هود/6 مثل علي خداوند فرموده رزق تو با من، فكر نكنيد با گناه چيزي بدست آوردي، قحطي ميشود، باران نميآيد، تمام از بين ميرود، يك انشاءالله بگوئيد. مثل صداو سيما ميآيد خبر بدهد فردا برف ميآيد بگو ان شاء الله، مي گويد نميخواهد، كامپيوتر نشان داده اين فكر ميكند ديگر نياز به انشاءالله نيست خداوند ميفرمايد حتي موجوداتي كه دست و پا هم ندارند من روزي ميدهم.
«وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها» عنكبوت/60.
چقدر جانبنده است كه نميتواند رزقش را حمل كند خداوند روزيش را ميدهد نوازاد در شكم مادر چطور روزي ميخورد، خداوند روزي ميدهد، سوسكها و سگهاي ولگرد روزي دارند بي غصه، و چقدر زشت است انسان در پي روزي باشد با كلك، دروغ براي چي؟ دانشجوي رشته پزشكي بعد از ماموريت آمده بود وزارت علوم و دقيق برنامه بودجه مسافرتش را گفته بود، مسئول گفته بود چون با صداقت مطالب را راست گفتي. ما همه خرج را هم ميدهيم. حديث داريم رزق ما از حلال مقدر شده آنهايي كه ميخواهند زرنگي كنند خداوند از جاي ديگر كمش ميگذارد، از يك مشتري با يك دروغ 200 تومان اضافه ميگيريم در عوض يك مشتري نگاه ميكند خريد نكرده رد ميشود. اين كار خداوند است. جواني ميآيد براي خواستگاري ميگويد خوب است ولي فقير، دل او را سوزاندي يك پولدار ميآيد موافقت ميكند حديث داريم اگر پسر آمد از نظر اخلاق و سلامت و. . . عيبي در او نيست مخالفت نكنيد، باباش فقير است در محلههاي فقير نشين، لحجه دارند، دهاتي و شهري، اصفهاني و كاشاني و يزدي و فارس و لر و عرب و عجم است. حديث داريم اگر بهانه گرفتي و آنچه دوست داشتي دنبالش رفتي به او نميرسي، همهاش به برنامه ريزي نيست.
امير المومنين(ع): خدا را از آنجا شناختم كه هر چه برنامه ريزي كردم طور ديگري شد، معلوم ميشود يك برنامه ريز ديگري هم هست، در انتخاب شغل، اين شغل مقدس است تغيير در رزق گاهي به خاطر گناه و يا براي آزمايش است و رشد. تحليل در كمي و زيادي رزق اين است كه گناه ميكنيد رزق شما كم ميشود. و يا براي آزمايش و يا براي اينكه ديگر طلبي نداشته باشيد به او ميدهند.
سوال: چرا رزق كم و زياد ميشود؟
يكي پسته و يكي پياز و يكي سيب زميني خوب و يا خانهاش بلوار ميخورد گران ميشود و بچه هايش قبول ميشوند، بعضي خوش و ديگري ناخوش چرا؟
سه جواب: الف: يا به خاطر عبادت و يا گناه. قران: موسي و خفر وارد يك روستا شده يك ديوار خرابه بود موسي گفت بيا ديوار را بسازيم خفر گفت براي چي كار مفت است، گفت: پدر اينها مرد صالحي بوده، مقداري گنج براي بچه يتيمها گذاشته، خداوند اراده كرده به خوبي پدر اين پول و گنج به بچهها برسد و اگر ديوار ساخته نشود دزدها ميبرند، تا بچهها بزرگ بشوند و از اين استفاده كنند، پس اگر پدر خوب بود خداوند دو پيامبر را به بنائي ميگمارد كه خير پدر به فرزند برسد.
اگر كسي دست به خاكستر ميزند طلا ميشود، معلوم است پدرش تشنهاي را آب داده اگر كار خير ميكنيم بچههاي ما هم خير ميبينند، گاهي خيري كه به من ميرسد از خوبي دائمي پدرم ميباشد، خودم امتياز ندارم پدرم دعا كرده.
ب: گاهي هم به خاطر اينكه بناست ظرفيت پر شود.
مثل مريضي دكتر جواب كرده كه ميگويند هر چه ميخواهد مصرف كند، (خداوند با آنها قهر است) و جنايتكار هستند خداوند ميگويد هر چه ميخواهند مصرف كنند تا پيمانه پر شود ميفرمايد:
«إِنَّما نُمْلي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» آل عمران/178.
ج: براي آزمايش
حال كه امكانات هست شاگرد اول ميشود، متلك ميگويد، صفر گرفته مثل درب قوري زلف داده است تا يك بي زلف ديدي. قد بلند داده تا يك كوتاه را ميبيني چطور بر خورد ميكني؟ زيبايي داده زشتها را مسخره ميكني؟ نمره گرفتي تجديدها را مسخره ميكني، صدا خوب است بد صدا را مسخره ميكني؟ ببينيد ظرفيت داريد، آدمهاي بي ظرفيت لق، لق ميكنند.
پس خلاصه اينكه: (چرا روزي كم و زياد ميشود)
1- بعضي به خاطر قهر الهي تا پيمانه پر شود
2- به خاطر نياكان
3- به خاطر آزمايش
4- به خاطر تلاش و لياقت
مثل اينكه چرا خانه روشن است ميگويد يا موتور برق دارد يا كنتور دارد يا برق دزدي، داريم اگر ديديد كسي وضعش خوب است حسد نورزيد
(حسد چيست؟)
انسان چهار حالت دارد. الف: او دارد من هم داشته باشم خوب است(غبطه) او چادر خوبي دارد من هم داشته باشم اين كه حسادت نيست حسادت آن است كه چادر او بسوزد حال كه من ندارم، ما هر كس خوبي دارد ياد بگيريم اين كه عيب نيست، ديد من اين چادر و شكستني و. . . دارم او هم خريد او حسود است؟ نه اين حسادت نيست، حسود آن است كه بخواهد شما نداشته باشي اما اگر گفت تو داري خوب من هم داشته باشم، چقدر دروغ و تهمت در اين راه زده شد.
ب: من ندارم او هم نداشته باشد، اين حسادت است و بد.
ج: من ندارم طوري نيست او داشته باشد ايثار است.
د: او نداشته باشد من داشته باشم بخل است. من دارم بخورم مردم نداشته باشند، پس حسد نه منفي و غبطه بله مثبت است، بدون دليل نگوئيد حسود. ميفرمايد: «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ» نساء/32.
اگر ديديد يكي امكانات دارد آه نكشيد، شما هم چيزهايي كه او ندارد داري. چهارم: براي بعضي گشايش سبب طغيان است.
قران: «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ» شورى/27.
اگر بعضي شكمشان سير شود چاقو كشي ميكنند، بعضي صلاحشان نيست، مثل پدري كه به فرزندش سوئيچ نميدهد ميگويد چون تو شر هستي با ماشين تصادف ميكني، و به ديگري اجازه ميدهد چون آرام و با وقار است.
مي فرمايد: ما اگر به بعضي رزق بدهيم طغيان ميكنند، پس اگر كسي توسعه در رزق نداشت و تلاش هم داشت فكر كند ممكن است باعث طغيان او شود. داستاني از قران: فردي به خدمت رسول الله(ص) آمد كه دعا كند براي توسعه رزق حضرت فرمود صلاح تو نيست اصرار كرد.
حديث ديدم كه پيامبر(ص) فرمود: به هر كس ميخواهي نفرين كني دعا كن خداوند مالش را زياد كند. نسبت به دشمنان اسلام اگر خواستي نفرين كني بگو خداوند مالش را زياد كند. گاهي يك نفر را ميدهند كه بسوزد، شما الان شبها راحت ميخوابي ولي اگر خبر دهند امشب شما صاحب دو ميليون هستي مرتب از خواب ميپري.
ميفرمايد: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» توبه/55.
بعضي را اموال ميدهيم تا آنها را بسوزانيم.
حديث داريم: حضرت رسول(ص) در حال سفر نياز به غذا داشت از فردي تقاضاي شير كرد(بخل ورزيد) و اجابت نكرد فرمود خداوند زياد بدهد، از فرد ديگري تقاضا كردند مختصر گوسفند و بزي داشت شير دوشيد و داد فرمود خداوند به مقداري بدهد كه دستت در مقابل ديگران دراز نشود، محتاج خلق پست نشوي، گفتند يا رسول الله اولي كه نداد گفتي بيشتر خداوند بدهد دومي را. . . فرمود: من به اولي نفرين كردم. پس زياد اصرار كرد براي توسعه تا حضرت دعا كرد اموالش زياد شد تا براي كنترل انها رفت بيرون از مدينه، تا بالاخره مامور زكات از طرف حضرت رفت گفت من زكات نميدهم. آيه آمد: «وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحينَ فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ» توبه/76-75.
بعضي از مردم با خداوند عهد ميبندند كه اگر خداوند از فضلش بدهند صدقه ميدهند، وقتي به او داديم بخل ميكند. وقتي ندارد يك ماشين بده همه را سوار ميكنم وقتي ماشين دار شد يك آشنا را هم كه ميبيند سرش را ميخارد كه مثلا او را نديده است.
پنجم: تقوا باعث گشايش است
از رزقهاي حساب نشده و بي گمان ميآيد براي ما انسان با تقوا(چند سال قبل بنا بود جناب حجه الاسلام و المسلمين هاشمي رفسنجاني مكه بروند تصميم عوض شد ايشان با هيئت همراه نرفتند بنا شد هواپيما پرواز كند توي خيابان ميگشتند افراد را مجاني ببرند كه هواپيما خالي نرود يك آدم هم 12 سال است توي صف است. يك درخت را هر چه آب ميدهي برگ زرد و يك درخت توي جنگل بدون آبياري سبز است(يكي مراعات همه مسائل بهداشتي را ميكند 32 مريضي دارد و يكي. . . .) بعضي از رزقها دست ماست، با فرمول و كار و تلاش و بعضي هم دست ما نيست.
تور ماهي انداختهايم يكي 80 ماهي دارد و يكي 3 عدد اينجا ديگر هيچ پارتي و رشوه و وزير و وكيل، استشار و استعمار و هيچ لقبي دخالت ندارد، پس گاهي با تيزي و برنامه ريزي است و گاهي هم دست بشر به هيچ بند نيست.
رزق سياسي هم: يوسف در دل چاه، آمدند رد شدند انداختند آب بكشند ديدند انساني بالا آمد به عنوان برده فروختند، دست به دست تا خانه شاه، براي او خواب ديد گفت بيا حكومت را بگير، از توي چاه بدون برنامه ريزي ميشود شاه و همه برادرها هم براي نابودي و محو او برنامه ريزي ميكردند همه خواستند يوسف نباشد خدا خواست باشد، و همه خواستند جمهوري اسلامي نباشد خدا خواست باشد و همه خواستند امام نباشد و شاه باشد خدا اراده كرد شاه نباشد و امام باشد، برق كشي داخل خانه دست ماست، ولي كارخانه با ما نيست ممكن است ما آماده باشيم ولي كارخانه برق را وصل نكند. من ميخواهم ديپلم گرفته در كنكور شركت كرده بعد بشوم خانم دكتر، خانم دكترها همه خوشبخت هستند؟ (چند تا خانم دكتر بدبخت براي شما بشمارم درس ميخوانم دكتر ميشود مهندس، آيه الله بعد الالي، اين را ميبينم تاجر ميشويم و پولدار، چند تا تاجر بگويم بدبخت است. اينطور نيست كه با برنامه ريزيهاي شما باشد، شما بايد تلاش كني و تكيه هم به خدا داشته باشي، برنامههاي ما درصدي است.
ششم: پول خرج كردن(سخاوت) رزق را زياد ميكند. روايت داريم «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ»(كافي، ج4، ص10)، «مِفْتَاحُ الرِّزْقِ الصَّدَقَةُ»(كافي، ج4، ص10). اگر توسعه ميخواهي بايد بريز و بپاش داشته باشي، فكر نكني اگر ندادي داري و اگر دادي نداري.
سال اولي كه رفتيم توي تلويزيون يك نفر به ما گفت شما تند تند حرف ميزنيد حرفها تموم ميشود يك چيزي بگو و درباره او صحبت كن، همه را نگو، گفتم اگر من مردم گفت اگر بودي؟ گفتم فعلا من هر چه دارم ميگويم سال ديگر ميگوئيم خدايا برسان بيست سال است رسانده سي سال ديگر هم كه باشيم اگر خدا بخواهد ميرساند، امروز از اين آيه يك چيزي ميفهمي فردا چيز ديگر. مثل اينكه امروز با اين آجر يه نوع خانه ميسازيم و فردا شكل ديگر و خانم با اين پشم و نخ يه جور ميبافد و فردا شكل ديگر.
چقدر من آدمهايي را ديدهام زرنگ كه سرشان به سنگ خورده، تاجري را سراغ دارم كه نقاش را ميبرد منزل به او غذا و ترياك و پول ميداد نقشه بكشد و نقشه از خانه بيرون نرود و ديگران متوجه نشوند و در نتيجه نقشههاي او نمونه باشد، همين تاجر را ديدم قاليهايش روي دستش مانده و بال بال ميزد و آدمي را هم ديدم دمپايي ميفروخت 5 بار مكه رفت و او با قالي ابريشمي يك دفعه بيشتر نرفت. اينطور نيست كه ما فكر ميكنيم براي خوشبختي، تيزبازي نكنيد، عاقلانه راه برويد و كوتاهي هم نكنيد.
تلاش و كوشش باعث روزي است
قران ميگويد: نميشود نشست و گفت خدايا برسان، حديث داريم دعاي چند نفر مستجاب نميشود يكي آدم بيكار، ميگه خدايا تو بده، پاشو راه بيافت ميفرمايد: «فَامْشُوا في مَناكِبِها» ملك/15 حركت و مشورت و فكر بكن ولي فكر نكن تيز بازي كاري ميكند يا خانم با همسرش دعوا و مشاجره ميكنند درباره پيراهن براي جلسه جشن و عروسي كه وقتي به جلسه رفت همه او را نگاه كنند.
اتفاقي پيش ميآيد همه به او ناسزا گفته و فحش ميدهند او ميخواست با سوزاندن همسر همه او را نگاه كنند، حالا همه او را فحش ميدهند
(چهل و سه راديو به امام فحش و از صدام تعريف ميكرد، الان مرده امام از زنده صدام عزتش بيشتر است) با طلا و مهريه سنگين بخواهي عزيز شوي مگر معيوب و فقيرم، ميخواهيد تالار نگيريد خواهند گفت دختر كر و كور و كچل بود، عيبي بود كه مخفيانه عقد كردند، آقا ندارند ما توي فاميل آبرو داريم، آدم يك دفعه عروس و داماد ميشود، و زحمت عروسي ميگيرند در تالار صحنهاي پيش ميآيد آبروي همه ميرود، يك ميليون خرج و يك ميليون غيبت و يك ميليون غصه.
هفتم: صله رحم روزي را زياد ميكند.
هشتم: مراعات بهداشت، شستن دست قبل از غذا روزي را زياد ميكند.
نهم: نماز شب روزي را زياد ميكند.
دهم: حسن خلق روزي را زياد ميكند.
يازدهم: امين بودن روزي را زياد ميكند. مردم ميگويند اين دست و چشمش پاك است.
دوازدهم: شكر نعمت روزي را زياد ميكند.
سيزدهم: بين الطلوعين سراغ كار رفتن روزي را زياد ميكند.
چهاردهم: خورده نانهاي سر سفره را خوردن روزي را زياد ميكند.
شكر نعمت است نگوئيد چيزي نيست، تحقير نكنيد حتي به دانه برنج، گفتند نخست وزير چين، دو دانه برنج افتاده را برداشت و خورد، گفت ما يك ميليارد و صد ميليون جمعيت هستيم نفري دو عدد برنج دور بريزيم 20 كاميون ميشود. با هم حساب كنيد اگر نفر دو تا قاشق برنج اسراف كنيد 60 ميليون جمعيت 120 ميليون قاشق ميشود. اگر بچهها كتابها را سالم نگه دارند بچهها سال بعد هم از آن استفاده كنند با پول آن چند شهرك براي معلمين ساخته ميشود. اگر هر عروسي پيراهنش را ديگران هم استفاده كنند چقدر صرفه جويي در خريد ميشود، ما ميتوانيم فقر را ريشه كن كنيم. امير المومنين(ع) ميفرمايد: هر جا فقيري هست براي پرخوري بغل دستي است. خداوند رحمت كند شهيد صدر را كتابي دارد بنام اقتصادما آورده «سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» ابراهيم/33 و. . . . ترجمهاش اين است. ابر و باد و مه و خورشيد و فلك،
بعد ميفرمايد: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ» ابراهيم/34 اگر نداريد بخوريد(مشكل) و گير در شماست، توزيع شما خراب است و الا مواد اصلي در طبيعت براي همه هست.
پانزدهم: استغفار روزي را زياد ميكند.
شانزدهم: نيت بد روزي را قطع ميكند(در كتاب مدرسه قصهاي هست(در سوره ن و القلم) حتي كشاورزها هم توجه كنند و آنها هم نيت كنند بسم الله الرحمن الرحيم ان شاء الله. اگر امسال درو كنم زكات ميدهم خداوند جبران و اگر ندهيم خداوند چه ميكند. پدر خوبي از ميوههاي باغي به فقرا ميداد باغ به ارث به بچه هايش رسيد، گفتند ما نميدهيم يكي از آنها(كوچكتر) گفت پدر سهم فقرا را ميداده ما هم بدهيم گفتند ما نميدهيم، و ما وقتي ميوهها را ميچينيم و به انبار ميبريم كه فقرا خواب بوده و ميوهها را نبينند خوابيدند كه سحر بروند صاعقه آمد باغ سوخت.
صبح زود كه رفتند ديدند باغ سوخت
«فَأَصْبَحَتْ كَالصَّريمِ فَتَنادَوْا مُصْبِحينَ» قلم/21-20 شما نيت كرديد ندهيد خداوند هم نداد، فلاني را نگو ميخواهيم برويم پارك ما را الاف خواهد كرد بگو ميرويم روضه، ميرويم دكتر، بگوئيم پارك ميآيد ما بايد 50 تومان پول بستي او را بدهيم.
و يا او را سيزده بدر نبريم، ميروي دست بچه ميرود لاي درب ماشين گريه كنان برمي گرديم، اين براي اين است كه مادر بزرگ را نبرديم. نيت كنيم كه خير نرسانيم خداوند خير را از ما ميگيرد. حديث داريم: نيت گناه روزي را كم ميكند. قصد بد براي هيچ كس نكنيد، اگر شني در ديگي انداختي بالاخره شني لاي دندانت خواهد آمد اين عوض آن. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» زلزال/7 سر سوزني خير و شر كنيد خوب ميبينيد. آقايان و خانمها جوان هستند سعي كنيد سالم و بدون كلك حركت كنيد خداوند هم ميتواند يك زندگي شيرين به شما بدهد. اگر ديگري هم خلاف كرد ما بگوئيم دروغ نميگوئيم و خلاف نميكنم پاك زندگي كنيد.
شانزدهم: اگر رزقها يكسان باشد به هم كمك نميكنند.
اگر همه يكسان باشد، پول و هوش داشته باشند كسي حاضر به بنائي و نجاري و. . . نميشود سلول استخوان با مغز بايد فرق بكند و اين انگشت بايد طوري باشد كه داخل گوش شود و ديگري هم براي پول شمردن اگر با اين بشماري ميريزد. بايد تفاوت كه هر كس طبق بافت و خلقت و طبيعت دنبال كار ميرود، جامعهاي كه همه مثل كبريت و قالب صابون يه جور و يكسان هستند هيچ كس زير بار ديگري نميرود. همه بايد از هم ياد بگيريم او از من مسئله و من از او رانندگي، و هر دو به بخار و سه به بقال و هر چهار تا به قصاب و هر پنج تا به نانوا و شش تا دكتر و هفت تا به. . . . . . همه بايد به هم نياز داشته باشيم اگر همه فكر و هوش و ذوق يك جور باشد، همه مثل قالب صابون كه اين زندگي اجتماعي نخواهد بود، بايد نياز باشد تا به هم گره بخوريم تا بشود جامعه. خيلي حرفها ماند شايد 7 درصد گفتم بايد توفيقي باشد اين را كتابي كنيم بنام رزق و روزي كه كتاب خوشمزهاي هم ميشود. فكر ميكنم اگر ما به مسئله رزق دقت كنيم نه حرص ميزنيم نه كلك نه دروغ، راحت زندگي ميكنيم.
بدانيم «وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ» ذاريات/22 رزق ما در آسمانهاست برنامه ريزي شده آنها كه خواستند با كشتن امام حسين(ع) حكومتشان را نگه دارند سرنگون شدند. با وابستگي به آمريكا نيست، شاه ميخواست بند به آمريكا خود را نگه دارد سرنگون شد به هيچ كس تكيه نكرده و گناه نكنيم.
خدايا روز به روز ايمان و عقل و دين و علم و توفيق و فهم و عمل، تحصيل و عبادت و خدمت ما را بيشتر بفرما.
خدايا دين و رهبر و دولت و امت و نسل و ناموس و عقائد و افكار، مرز و بوم ما را حفظ بفرما.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»