متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1377/10/26
بســم اللّه الرّحمن الرّحــيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
بحث امسال ما پاسخ به چند سؤال بود كه طبق معمول به آن جواب ميدهيم سؤالاتي كه براي عموم مطرح است نه براي بعضيها. با ذكر يك صلوات به استقبال سؤال اول ميرويم. (صلوات حضار)
سؤال اول:ضمن تشكر از حاج آقا قرائتي: آيا تمام قوانين اسلام ثابت است؟ و به عبارت ديگر ايا تغيير قانون در اسلام داريم؟
جواب: همه قوانين اسلام ثابت نيست و ما تغيير قانون هم داشتهايم.
يكسري قوانين مثل ركعتهاي نماز ثابت است و يكسري مربوط به مقتضيّات و شرائط زمان و مكان است و بستگي دارد، «تنباكو» حرام نيست ولي اگر زماني نفعش براي استعمار است، مرحوم شيرازي(ره) ميفرمايد: حرام است، ولي امر مسلمين به دلائلي ميتواند بعضي از قوانين را تغيير بدهد، و در تاريخ هم سابقه دارد.
واقعه و داستان تاريخي:
مسلمانها اول رو به بيت المقدس، قبله اولي مسلمانها نماز ميخواندند، پيامبر(صلّي اللّه عليه و آله و سلم) در چهل سالگي مبعوث شده و 13 سال در مكه بود شد 53 سال و چند سال هم در مدينه، 15 سال ما رو به بيت المقدس نمازمي خوانديم، يهوديهاي مدينه گفتند مسلمانان رو به قبله ما ميايستند پس دينش، دين ما و قبلهاش قبله ما ميباشد، پيامبر(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) شبها به اسمان و به حرفهاي يهوديها كه شما از خود استقلال نداريد و رو به قبله ما نماز خوانده و معلوم ميشود كه دين ما اصل است فكر ميكرد. از طرف خداوند آيه نازل گرديد كه:
«قَدْنَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها» بقره/144.
به تحقيق كه ما ميبينيم صورت خود را به آسمان به اين طرف و آن طرف ميبري(آيا به حرف يهوديها فكر ميكني)ما به تو قبلهاي ميدهيم كه راضي باشي. پس از ان حضرت روي در يكي از مساجد مدينه مشغول نماز چهار ركعتي بود كه ركعت اول و دوم رو به بيت المقدس و ركعت سوم و چهارم به پيامبر(صلّي اللّه عليه و آله و سلم) از طرف خداوند دستور آمد كه قبله عوض شد روبه مكّه(كعبه) نماز گذاريد. يهوديها گفتند: «سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتي كانُوا عَلَيْها قُل» بقره/142 سفيهان گفتند چه چيز باعث شد كه قبله(پانزده ساله) عوض شد به آنها بگو. . .
پس ممكن است تغيير قانون، ولي تغيير آن اصولي دارد:
1- نه بدون دليل ميشود 2- نه همه آن را 3- و نه هركس ميتواند 4- و نه در هر مكاني
ميرزاي شيرازي چون مجتهد جامع الشرائط است نائب امام زمان(عليه السلام) است و تنباكو به نفع استعمار و بيگانه است، ميشود.
مثال: نماز مسافر دو ركعتي ميشود ولي نه هر مسافري، 1- مسافرتش حرام نباشد 2- از اول قصد مسافرت داشته باشد، چون اگر كسي كم كم و بدون قصد راهي را برود اگر زياد هم باشد نمازش كوتاه نميشود. (صلوات حضار)
سؤال دوم: آيا عكس گرفتن زن از مرد و به عكس در مجالس عقد عروسي چه حكمي دارد؟
جواب: مسئله فقهي است عكس گرفتن مرد از زن اگر عارضه ديگر نداشته باشد و عكس تنها اشكال ندارد ولي اگرلوازمي دارد كه موجب حرام ميشود مثل دست زدن به بدن زن و نگاه كردن به غير از دست و صورت به فتواي حضرت امام خميني(ره) اگر عكس گرفتن و نگاه طبيعي باشد اشكال ندارد.
ولي باز بهتر است اينكار را نكرده و براي حفظ عفت، مرد از مرد و زن از زن عكس بگيرد. و مواظب باشيم اول زندگي را با گناه شروع نكنيم البته ممكن است مجالس عكاس و فيلم بردار محرم باشد كه اشكالي ندارد. ولي اگر با گناه همراه باشد چه توقعي است كه خداوند اين زندگي را مبارك كرده و مشكلات سر راه اين عروس داماد را بردارد.
سؤال سوم: ضمن خيرمقدم و خسته نباشيد: آيا در برخورد با ديگر ميتوانيم به ظاهر اعتماد كنيم؟ نظر اسلام در اين رابطه چيست؟
جواب: هم بله، و هم نه، اگر در حدّ اينكه يك مسلمان است بله، ولي اگر ميخواهيم دختر از او گرفته يا به او بدهيم بااو شريك شده و پول به او بدهيم، نميشود به ظاهر اعتماد كرد، پس مواردش فرق ميكند.
داستان: در صدر اسلام مسلمانها به مكاني ميرفتند، سرمايه داري فكر كرد آنها اموالش را مصادره و او را هم دستگيرخواهند كرد، لذا اموال خود را پنهان كرده و آمد در مقابل مسلمانها شهادت به مسلمان شدن داد كه «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» يكي از مسلمانها گفت: او دروغ ميگويد، او را بكشيد، او را كشتند، ولي پيامبر(صلّي اللّه عليه و آله و سلم) خيلي ناراحت شد و ايه نازل شد: « لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُون» نساء/94 شما نگوئيد به كسي كه شهادت ميدهد مسلمان نيستي و دروغ ميگويي پس از اين آيه استفاده ميشود كه هركس ميگويد: من مسلمان هستم(و شهادت ميدهد)قبول كنيم، ممكن است دروغ بگويد، بگويد
ما در اسلام داريم «سُوقُ الْمُسْلِمِين» بازار مسلمانها كه اين يك ارزش است كه اگر چيزي از بازار مسلمانها خريدي بايدبگويي پاك و حلال است، حال ممكن است فلان و فلان، نبايد اعتنا كرد.
و مسئله ديگر «يد مسلمان »: دست مسلمان، مثلاً اگر مسلماني اتوشويي دارد بايد بگويي پاك است و شك معني ندارد.
مسئله ديگر «گواهي دادن مسلمان» و «اظهار اسلام»
البته جاهايي هم نبايد اطمينان كنيم، مثلاً اگر ميدانيم فلاني گناهكار است و خبري ميدهد نبايد زود باور كنيم، قرآن ميفرمايد: «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» حجرات/6 اگر فاسقي خبر آورد، تحقيق كنيد، چون ممكن است بخواهد دروغ ساخته وفتنه به پا كند.
داستان: عده از زنها آمدند به نزد پيامبر(صلّي اللّه عليه و آله و سلّم) كه ما هم از مهاجرين هستيم آيه نازل شد كه:
اگر عده از زنها آمدند كه ما هم ميخواهيم براي رفتن به مدينه با شما باشيم «فَامْتَحِنُوهُنَّ» ممتحنه/10 يعني آنها را امتحان كرده وزود باور نكنيد.
و اگر مال يتيمي به دست ولي و سرپرست است و او مدعي است كه به تكليف رسيده و اموال را مطالبه ميكند، قرآن ميفرمايد: «فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً» نساء/6(زود باور نباشيد) و اگر يقين كرديد كه به رشد رسيده، يعني او را امتحان كنيد بايك دادوستد و معامله كوچك ببينيد ميتواند يا نه، با اينكه او مالك است ولي نميتوان زود عمل كرد پس به ظاهر دربعضي از جاها ميشود اطمينان كرد، اگر ميگويد فلان چيز پاك و اين لباس از خودم هست و در او شك نكنيدمي گويد: اين خانم من است تجسّس و تحقيق نميخواهد، البته اگر سابقه سوء و بدي از او سراغ نداريم، بايد بگوئيم راست ميگويد. (تكرار مطلب)
اگر احتمال جاسوسي ميدهيم و توطئه بايد تحقيق و دقت كنيم.
داستان: حدود 8 قرن قبل عدهاي از كفار آمدند كنار قبر پيامبر(صلّي اللّه عليه و آله و سلم) خانهاي را گرفتند و از آن خانه تونلهايي زندند به قبر آن حضرت و مخفيانه خاكها را بيرون ميبردند تا برسند به جنازه حضرت، و آن را به مكه ببرند.
حضرت به خواب يك نفر آمد و اين داستان را فرمود كه اينها آمدهاند و چنين قصدي دارند.
آنها را دستگير كرده و ديدند آنها چنين كاري را مشغول هستند.
بله به عنوان مستشار و كارشناس به افرادي كه از بيرون ميآيند خوشبين نباشيم، پس بايد مواظب باشيم. (صلوات حضار)
سؤال چهارم: با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت شما: نظر اسلام درباره فال بد چيست كه بعضي هم اعتقاد دارند؟
جواب: در عربي به فال بد ميگويند «طِيَرة »
حديث: «الطيرة شرك»(بحارالأنوار، ج55، 322) فال بد شرك است.
فال بد سابقه هم داشتهاند، مردم به موسي(عليه السلام) ميگفتند:
«إِنَّا تَطَيَّرْنا بِكُم» يس/18 ما به تو فال بد ميزنيم.
داستان: حضرت علي(عليه السلام) عازم حركت بود براي جنگ نهروان، يك نفر گفت: امروز روز خوبي نيست حركت نكنيد، حضرت فرمود: اگر اعتقاد به اين مسئله داشته باشي شرك است.
در اسلام فال بد نداريم كه مثلاً يك كلاغ سياه ديدم يا گربه مرده بد است، فال بد تكيه به غير خداست؛ البته فال خوب هم داريم كه:
حديث: (تفالوا بالخير تجدوه) اگر خوشبين باشيم به خير و خوبي آن را مييابيم.
فال خوب تشويق و دلگرم و فال بد انسان را دلسرد ميكند اولي ارزش و دومي ضد ارزش است. همچنين رقابتهايي كه انسان را به هم نزديك و صميميتر كند مورد تاييد اسلام است، سلام، جواب سلام، هديه بردن، سوغاتي، دست دادن و براي ايجاد محبّت كمي فشار دادن، جواب نامه، مهماني، و حتّي با دروغ دو نفر كه با هم قهر هستند آشتي بده، بالاخره با تبريك و تسليت و افطاري.
چه كسي گفته با «عطسه » صبر كنيد بلكه:
حديث: هر وقت عطسه كرديد سريعتر آن كار را انجام بدهيد.
پس هرچيز كه ما را از حركت و تصميم دلسرد كند، نبايد توجه كرد.
علامه طباطبائي ميفرمايد: ما چند نوع وحي و الهام داريم يكي به پيامبران به صورت الهام به ديگران الهام شيطاني…
قرآن ميفرمايد: «وَ أَوْحَيْنا إِلىام مُوسى أَنْ أَرْضِعيهِ» قصص/7 الهام كرد به مادر موسي كه او را شير داده در صندوق بگذار و به رودخانه بيانداز تا ماموران فرعون به او دسترسي نداشته كه بكشند.
و امّا الهام شيطاني، قرآن ميفرمايد: «إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِم» انعام/121 شيطان هم به دوستانش وحي و الهام ميكند.
حال اگر چيزي به ذهن ما آمد كه نميدانيم خدايي يا شيطاني است، (علّامه ميفرمايد) اگر با آن الهام و حظور ذهني بازشده و حركت خدايي است و اگر از حركت ايستاده و قفل شدي شيطاني است. چون قرآن ميفرمايد: «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاء» بقره/268. شيطان ميگويد: پول نده چون پيري داري، كوري داري، پدر پير داري، و هزار درد بي درمان صدقه ميدهي؟ و چراغي كه به خانه رواست، به مسجد حرام است.
ولي اگر باز شديم ميفرمايد: «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ» انعام/125 هركس را خداوند ميخواهد موفق كند روح باز به او ميدهد.
بدهيم باز خدا هم ميدهد، امروز تا فردا خدا بزرگ است، نگذار فقير گرسته بماند؛ الان كار مسلمان را راه بيانداز تا بعدخدا كار تو را، ميگويد الان پول خرد نميدهم چون ممكن است مشتري بيايد خودم احتياج داشته باشم. (تكرارمطلب)
خدايا، تو را به حق محمد و آل محمد(عليهم السلام) هرچه به عمر ما اضافه ميكني به عقل و ايمان، عمل و اخلاص عمق و بركت كار ما بيفزا.
خدايا، افرادي از روزها و شبها بهترين استفاده را كرده و بعضي هم غافل ماندند، ما را از غافلين و خسارت ديدهها وحسرت برندگان قيامت قرار نده.
خدايا، كساني كه در طول تاريخ بر ما حق داشته و در مسلماني ما مؤثر، انبياء، اولياء، اوصياء، علما، مراجع، پدران، مادران و اساتيد، مربيان، و هركس در مسلماني ما نقش داشته و الان نيست با محمد و آل محمد(عليهم السلام)محشور بفرما.
خدايا، نسل ما از بهترين مؤمنين و مؤمنات قرار بده.
خدايا، مشكلات فرد و جامعه، ملت و دولت ما حل بفرما.
(والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته)