متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1377/10/7
بســم اللّه الرّحمن الرّحــيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
بينندگان عزيز بحث را هشتم ماه رمضان ميبينند كه دي است و انصاف اين است كه از شهيد آية الله غفّاري يادي شود كه سالگرد ايشان كه بدنش در شكنجههاي زمان شاه سوراخ، سوراخ شده، و شهيد شدند.
و مطلب ديگر اينكه حضرت امام خميني(قدس سره شريف) 7 دي فرمان به تشكيل نهضت سواد آموزي دادند كه شهيد بزرگوار باهنر پرچم آن را به دست گرفته و در اين سال نهضت ميليونها نفر را باسواد كرده و با خواندن ونوشتن آشنا كرد. و كارهايي انجام داد كه ميشود گفت اجتماع را به عدالت اجتماعي نزديك كرد.
عدالت نبود چون روستايي و شهري خيلي با هم فاصله داشتند در خدمات رساني البته الان هم هست، ولي در ساية انقلاب جهاد سازندگي آمد و خدمات زيادي را به روستاها داد و نهضت سواد آموزي هم آموزش را به روستا بُرد و الان بيشتر كلاسهاي ما در روستاها است. همين كه اين دو نهاد خدمات علمي، آموزشي، رفاهي را به روستا بردند، خيلي روستا به شهر نزديك شد و اين عدالت اجتماعي است، ديگر اينكه بيشتر زنها در زمان شاه بي سواد بودند و الان بيشتركلاسهاي ما براي خانمهاست و سطح سواد آنها را بالا برد. و ما مفتخريم كه صدها نفر از كلاسهاي نهضت به دانشگاه، و تربيت معلم و خود آنها ديپلم و الان معلم ما هستند.
تا حالا حدود دوبار مدال افتخار از سازمان ملل گرفته ايم، شاخه فرهنگي يونسكو، نهاد مقدسي است، كسي قدر بدانديا نداند مهمّ نيست. آنكه ميداند ميخواهد، و آنكه نميخواهد قدر نظام جمهوري اسلامي را هم نميداند چه رسدبه يكي از سازمانهاي آن. البته افرادي هم قدرداني ميكنند. البته ما بايد توجه به لطف خدا داشته باشيم. مردم اگرقدرداني كنند چكار ميكنند ولي: (ان الله شاكر): خداوند تشكّر ميكند.
من در همين جا از همه همكارانم در نهضت تشكّر و انشاء. . . كشور ما كه ميليون بيسواد و 4 ميليون بي سواد زير 40سال كه با توفيق خداوند بتوانيم مشكل بيسوادي آنها را هم حل كنيم.
امسال جلسه پاسخ به سؤال داشتيم كه در هر جلسه چند سؤال كه البته سؤال فردي نباشد بلكه عمومي كه آن سؤالهادر همه جا مطرح است.
سؤال اول: بسم الله الرحمن الرحيم، با سلام و خير مقدم خدمت شما.
آيا مالياتي كه تحت هر عنواني به دولت ميپردازيم، ميتوانيم خمس و زكات حساب كنيم؟
جواب: بايد ديد روح ماليات چيست، اگر روح خمس و ماليات معلوم گردد خود ميتوانيد نسبت به آن قضاوت كنيد. آيا ميشود پولي كه انسان براي آرايش شهر و تزئين چمن و پارك ميگيرد، نميشود به جاي خمس حساب كنيم و اگرپول اتو كردن لباس را ميشود پول آسفالت كردن كوچه و خيابان را هم ميشود؟
اگر پولي كه به شاگرد و فردي ميدهيم كه درب مغازه شب بخوابد تا دزد اجناس را نبرد ميشود خمس حساب كرد، پولي كه به دولت براي نيروي انتظامي و حفاظت شهر و خانه ميدهيم ميشود؟
زماني يك كاسب و تاجر ميتواند كار كند و سود ببرد كه حفاظت بازار تأمين و جاده آسفالت و آب و برق تأمين و آتش نشاني و خلاصه. . . ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا او بتواند كار كرده و بهره ببرد. حال ميگويند شما در ساية اين امكانات به اين سود و بهره رسيدهاي در صدي از آن را هم ماليات بده. پس ماليات براي ايجاد امنيّت، وجود آتش نشاني براي آتش سوزي احتمالي، تخليه زباله، تميز كردن شهر و امكانات ديگر است و اين پول مثل پول آرايشگر و اتوي لباس است و نميتواند خمس باشد، خمس دادني و ماليات رامي گيرند.
انساني كه جُنب است او را در تمام اقيانوسها غوطه ور كنند او غسل نكرده چون او را برده اند، و غسل انسان بايد بااختيار خودش برود و قصد قربت كند.
خمس و زكات عبادت است و از پرداخت آن انسان بايد قصد قربت كند و شخصي و آقايي كه خمس و زكات را به اوپرداخت ميكني بايد باسواد و تقوا و دلسوز بوده و بعد هم ميداني كه اين پول در كجا مصرف ميشود. اگر از بلندي آبشار هُل دادند هنر نيست اگر خود پريد مهمّ است. و نميشود روغن ريخته را نذر امام زاده كرد، كه بعضيها ميكنند.
ماليات چون مثل خرجهاي شخص خود انسان است كه همانطور كه داخل خانه موزائيك ميخواهد پشت خانه هم آسفالت نميشود خمس حساب كرد.
البته من كه ميگويم بايد ماليات داد از آن طرف هم ماليات بايد حساب و كتاب داشته باشد ولي من پدر دو شهيد را ازخانواده انقلابي و ريشه دار سراغ دارم كه با قرآن قسم ميخورد كه من از سال گذشته تا به حال بيش از اين درآمدنداشته ام. باز ادارة دارايي فلان ماليات براي من معيّن كرده، چون بعضي از مواقع ممكن است مغازه سوپردولوكس ولي سودي نداشته باشد، خيلي چاقها هستند كه متر نميتواند بدود، كيلويي نميشود حساب كرد.
يكي به دوستش كه گوشش درد ميكرد گفت برو بكش، براي اينكه من دندانم درد ميكرد كشيدم(خنده حضار). گاهي اداره دارايي اين چنين عمل ميكند ميگويد سال گذشته كه ميليون بوده پس حتماً امسال ميليون است. نه بايدطوري باشد كه مردم با دوستي و علاقه بدهند و بگويند دولتي كه آب و برق و امنيّت ما را تأمين كرده و از حالا براي شش ماه ديگر گندم ميخرد و ذخيره در سيلوها ميريزد. و هزار رقم مشكلات ديگر را مسئولين به عهده ميگيرندمردم هم با علاقه ماليات را بدهند، مردم راحت ماليات بدهند.
ماليات گيرندهها هم فكر نكنند يك مو از. . . گرفته، و البته بعضي از بازاريها هم دروغ گفته و سند سازي ميكنند كه تامي شود ماليات نپردازند، بايد به هم اطمينان داشته و معتقد باشيم كه خداوندي كه به سلولها روزي ميدهد و پرنده ها
و ما براي روزي خوردن دروغ ميگوئيم. من رفتم به كميسيون مجلس براي بودجه گرفتن، براي نهضت سوادآموزي، به من گفتند چقدر ساده اي. شما دو برابرتقاضاي بودجه كن ولي خود آنها كم ميكنند. گفتم من دروغ بگويم براي بودجه؟ راست بگو اين نياز ماست داديدالحمدالله، و اگر نداديد الله اكبر، مثل بعضي از بازاريها كه اول جنس توماني را 900 ميگويد كه صد تومان هم تخفيف خواهد خواست. خيلي راحتتر از اين ميشود زندگي كرد چرا ما گير ميدهيم؟ صاف و صادقانه و با صفااميدوارم هم ما راحت ماليات داده و هم ماليات روي حساب و كتاب باشد. (صلوات حضار)
سؤال دوم: با سلام محضر حاج آقا: آقا در وقت اداري ميتوانيم كار شخصي انجام دهيم؟
جواب: يك وقت كار شخصي براي كار اداري ضرر ندارد، اين يا مشكل ندارد و يا كم دارد و يك وقت ضرري ميزند، مقداري كه كم كاري شده ضامن حقوق هستيم، اگر در روز كه مثلاً 7، 8 ساعت بايد براي دولت كار كنيم يك ساعت رفتيم دنبال كار شخصي مديون هستيم.
در تهران نهضت سوادآموزي يك منزل سه طبقه دارد من از مقام معظم رهبري خواستم اجازه بگيرم براي يك نفر طلبه فاضلي كه در كار تلويزيون مرا كمك كند.
ايشان فرمودند: به شرطي كه نهضت به آن نياز نداشته و او هم تمام وقت همكاري كند نه اينكه محدود و چند ساعتي و بقيّه كارهاي ديگري انجام بدهد. خلاصه چند شرط در اين رابطه. البته بعضيها هم زندگيشان استثنايي است، كه البته حسابش فرق ميكند. و البته من داستاني را در اين زمينه بگويم: من رفتم خدمت امام خميني(قدس سره شريف)كه ما را حلال كنيد، چون ميروم در سپاه سخنراني آنجا بنزين ميزنم، ميروم در جهاد سخنراني و ناهار ميخورم، درتمام نهاد هم سخنراني و از هيچ كدام هم پول نميگيرم ولي احتياجات عمومي ايشان مثل بنزين و غذا و استراحت راهم استفاده ميكنم.
ايشان فرمود: حساب همه را بايد جدا كنيد. من گفتم اگر اين چنين است خيلي سخت است و من فقط چون نماينده شما در نهضت هستم صبح به صبح ميروم نهضت و برمي گردم و در هيچ كجا و ارگاني سخنراني قبول نميكنم.
ايشان فرمود: پس شما مهمان من باشيد و يعني همانطور كه ميگوئيد عمل كنيد و زياد مسافرت رفتن، چون من الان مثل رانندهها هستم و در همه ايران نمازم را كامل ميخوانم.
بعد من عرض كردم: ما چند نفر در نهضت در شوراي مركزي هستيم به آنها هم اجازه بدهيد.
فرمود: خير فقط به شما اجازه ميدهم چون آنها كه شرائط شما را ندارند.
مثل يك پزشك متخصص جراح كه به او اجازه بدهند از خط ويژه و چراغ قرمز عبور كند. پس ممكن است تحت شرائط ويژه مسئول بالاتر يك سري اجازاتي را بدهد ولي در شرائط عادي نميشود در وقت اداري كار شخصي انجام داد.
سؤال سوم: چكار كنيم كه در نماز حضور قلب داشته باشيم؟
جواب: اين سؤال را خيليها از من ميپرسند كه من ميگويم يك دكتر پيدا كنيد با هم برويم، چون من هم سر نمازحضور قلب ندارم.
يكي از وزرا داستاني را قبل از وزارت نقل ميكرد كه: در كوچه ميرفتم ديدم بچّهاي گريه ميكند. گفتم براي چي؟ گفت ميخواهم زنگ اين خانه را بزنم قدِّ من نميرسد، گفتم من ميزنم. گفت نه خودم ميخواهم بزنم، او را بلند كردم زنگ درب را زد آمد پائين به من گفت حالا بيا با هم فراركنيم(خندة حضار) ميخواست زنگ را زده و فرار كند.
مسئله حضور قلب مسئله مهمي است چون:
حديث: از نماز مقداري قبول ميشود كه حضور قلب هست.
حديث: بعضيها نصف نمازشان و بعضي از نمازشان قبول، و از نماز مقداري كه حواسمان هست، قبول ميشود.
مثل ميوه مقداري از آن استفاده ميكنيم كه فاسد نيست. اگر اينچنين است پس خاك بر سر كه هيچ مقدار حواس نيست.
خدمت امام(عليه السلام) عرض كرد: من هيچ كجاي نماز حواسّم نيست.
فرمود: پس نماز نافله بخوان جبران ميكند.
اگر كسي نه حضور قلب، نه حال نافله خواندن دارد، آخر خطّ مهر كربلاست، كه به خاطر خون سيدالشهداء(عليه السلام) كمبودهاي نماز جبران ميشود.
مثل يك آمبولانس كه ردّ ميشود چند ماشين هم به دنبال او ردّ شده و ميروند.
عواملي در مقدمات كار براي حضور قلب مؤثر است البته هر كدام يك اثري دارد:
الف: توجه به مقدمات و مستحبّات
افرادي مثل خانمها كه خود در آشپزخانه سوپي واش و غذا درست كرده و ماش و عدس آن را يكي يكي پاك و زجركشيده اند، غذا براي آنها لذيذ و مزه دارد. به عكس غذاي آماده اگر خود بالاي درخت يكي يكي توت از درخت بگيري و بخوري با اينكه يك بشقاب آماده براي شما بگذارند فرق ميكند.
ما هم بايد مقدمات كار و عبادت را دقت كنيم:
مثل انجام مستحبات و دعاهايي كه در زمان وضو رسيده و دقّت كردن در آنها اثر دارد. زماني كه با دقّت اين دعاي قبل از شروع نماز را انسان بخواند كه:
«يَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاكَ الْمُسِيءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ يَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِيءِ وَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِيءُ فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِيحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّي»(مصباحالمتهجد، ص30)اي محسن گناهكار به سوي تو ميآيدتو محسن و من گناهكارم دارم به سوي تو ميآيم. . .
با توجه بگويد و بعد تكبيرة الاحرام نماز را مقداري از نماز را لا اقل حضور قلب خواهد داشت ولي اگر قبل از نمازمشغول صحبتهاي دنيايي و صحبت دربارة آب و برق و زودپز و. . . بعد الله اكبر ميخواهيم به معراج برويم نميشود.
ب: توجه به الفاظ و معاني و آرام و با طمأنينه خواندن.
ج: توجه به حالات آنهايي كه سر نماز دارد.
در قم يكي از مراجع سر نماز گريه ميكند، آية الله بهجت ناله ايشان در نماز گزاران اثر ميگذارد، اگر دوستان انسان اهل سير و سلوك معنويّت باشند در انسان اثر ميگذارد. اين حرفهايي كه ميدانستيم.
خدايا! به آبروي آنهايي كه از نماز لذّت ميبرند، لذّت نماز را براي هميشه به كام ما و نسل ما بچشان.
خدايا! ساعت آخر روز جمعه و نزديك افطار و زماني كه باران ميآيد و بعد از خطبههاي نماز جمعه قبل از شروع نمازجمعه و در جمع كودكان دعا كردن و آمين گفتن آنها، دعاي مستحبي و دل پاك، كه هر كس به من ظلم كرده بخشيدم توهم مرا ببخش، لقمه حلال، بر آن، آن حديث داريم در استجابت دعا مؤثر است، ماه رمضان، ماه اين كار و غير ماه رمضان هم ما بايد ساعات و لحظاتي را براي اين كار اختصاص بدهيم.
خدايا! روز قيامت را روز حسرت و خسارت ما قرار نده.
خدايا! طاغوت ايران شكستي طاغوتهاي جهان بشكن و به ما رهبر عادل دادي، رهبر عادل جهان حضرت مهدي(عليه السلام) را برسان.
(والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته)