متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1376/4/12
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
درخدمت دانشجويان دانشگاه شهيد رجايي هستيم. بينندگان عزيز، بحث را شب رحلت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم گوش ميدهند. پيش خودم گفتم: چون ما مسلمان و امت پيغمبر(ص) هستيم، بهتر است که امشب آخرين سخنان گهربار حضرت رسول(ص) را بگويم. آخرين خطبه پيامبر اسلام(ص) شامل بخشهاي: اخلاقي، اجتماعي، فرهنگي و. . . ميباشد.
حديث، از صدوق(ره)- عالم بزرگوار بيش از هزارسال پيش- نقل شده است. ايشان پدر و پسري هستند که يکي در شهر ري(ابن بابويه) و ديگري در قم مدفون هستند، که حضرت مهدي -عجل الله تعالي فرجه الشريف- به ايشان نوشت: «يا شيخي و معتمدي و قرة عيني»؛ و از هزار سال به بعد، هر عالمي هر چه سواد دارد بخشي از آن را از ايشان فرا گرفته است. مرحوم صدوق(ره) از ابن عباس(ره) نقل ميکند که آخرين سخنراني رسمي پيامبر(ص) اين بود: اجرها(پاداش ها)، عقابها(کيفرها).
١- پاداشها: الف قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «وَ مَنْ كَظَمَ غَيْظَهُ وَ عَفَا عَنْ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ شَهِيدٍ»(وسائلالشيعة، ج12، ص179) اگر کسي جوش آورد(خيلي عصباني شد) و خودش را نگهداشت(خشمش را فرو برد)، خداوند اجر شهيد به او عطا ميکند. و اين در مورد همه وجود دارد: زن و شوهر، دوستان، کارگر و کارفرما، معلم و شاگرد و. . . انسان گاهي عصباني ميشود و به انسان جسارت ميشود، خودتان را نگه داريد. و اين کار اثراتي را در پي دارد. خداوند راجع به اين افراد ميفرمايد: «الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ» آل عمران/134 غيظ با غضب فرق ميکند. غضب موقعي است که انسان ناراحت و عصباني ميشود و غيظ موقعي است که سر ميرود(جوش ميآورد.) و لذا «غَضِبَ اللَّهُ» نساء/93 در قرآن داريم ولي «غاظ الله» نداريم. يعني خداوند غضب ميکند ولي غيظ نميکند. غيظ کردن براي موجودات محدود است، چون محدود سر ميرود و بي نهايت(خداوند سبحان) هيچگاه سر نميرود(غيظ نميکند.)
خاطرهاي راجع به کظم غيظ داريم که آنرا تعريف ميکنم: پدر شهيدي نزد من آمد و گفت: « من فقط يک پسر داشتم، او هم در جبهه به شهادت رسيد. او معلم بود. در زمان توزيع کوپن در مساجد، شخصي عصباني ميشود و آب دهان به صورت پسرم پرتاب ميکند! تا اين جسارت را ميکند، بچههاي حزب اللهي مسجد ميريزند تا او را بزنند. در اين حال او(پسرم) ميگويد: او که بيگانه نيست، حالا يک کاري هم کرد، من صورتم را ميشويم! مگر نشنيدهايد که: «وَ مَنْ كَظَمَ غَيْظَهُ وَ عَفَا عَنْ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ شَهِيدٍ» بعد از اين ماجرا، اين معلم عزيز به جبهه ميرود و شهيد ميشود. بعد از شهادت، آن شخصي که به او جسارت کرده بود، پيش من آمده و حلاليت ميطلبد. »
آن پدر شهيد اين جريان را به من تعريف کرد، بعد گفت: الحمدلله، الحمدلله، الحمدلله، و. . . افتاد! به اطرافيان گفتم: سکته کرد؟ ! گفتند: نه آقا، مرد! ! از اين جريان خيلي جا خوردم و آن شب تا به صبح اصلا خوابم نبرد و دايم در اين فکر بودم که اين جريان چه پيامي دارد؟ ! بعد از مدتي من هيجاني شدم و جريان را در تلويزيون تعريف نمودم. چند روز بعد پيرمردي به نهضت سواد آموزي مراجعه کرد و گفت: آن معلم همداني که بود؟ ! اينقدر انسان خود سازي ميکند که در جهاد اکبر(مبارزه با نفس) خودش را نگه ميدارد و در جهاد اصغر(جبهه) به شهادت ميرسد! ؟ ! واي بر من که در اين٨٠- ٧٠ سال هيچ کاري نکردهام! حالا آمدم تا تمام اموالم را به نهضت سوادآموزي بدهم؛ باغ مهمي را در اختيار ما گذاشت. ما هم آنرا به صورت سالني براي آموزشياران نهضت سوادآموزي در آورديم. مقداري خمس و سهم امام هم داد که من فقط اثر پنجاه هزار تومان آن را ميگويم. اين مقدار پول از سهم امام، خرج سفر يک روحاني خانواده شهيد با سواد به کشور ١٣٠ ميليون نفري برزيل شد. آن روحاني در آن جا افرادي را دور خود جمع کرد و به تبليغ اسلام پرداخت. بعد هم به دانشجويان و اساتيد برزيل گفت: من به عنوان يک اسلام شناس آمادهام تا به سؤالات و بحثهاي شما پاسخ بدهم؛ در آن چند ماه توانست حدود سي نفر مسيحي را مسلمان کند. يکي از اساتيد آنجا چند جلسهاي با ايشان مذاکره کرد، بعد هم مريض شد و در بيمارستان بستري شد. آن روحاني براي عيادت به بيمارستان رفتند و در آنجا بحث را ادامه دادند تا اينکه آن استاد دانشگاه به اسلام روي آورد و سپس از دنيا رفت. (و اينگونه خداوند جبران ميکند.)
ب: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «وَ مَنْ رَدَّ عَنْ أَخِيهِ غِيبَةً سَمِعَهَا فِي مَجْلِسٍ رَدَّ اللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ بَابٍ مِنَ الشَّرِّ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَإِنْ لَمْ يَرُدَّ عَنْهُ وَ أَعْجَبَهُ كَانَ عَلَيْهِ كَوِزْرِ مَنِ اغْتَابَ»(أعلامالدين، ص414) در جايي که غيبت کسي را ميکنند و او جلو غيبت را ميگيرد(مي گويد: آقا غيبت نکن) خداوند هزار شر و بدي را از او دور ميکند. اگر آبروي مؤمني را دارند ميريزند، اگر شما نعره کشيدي و جلو غيبت را گرفتي، خداوند هزار بلا را از جان شما دور ميکند. نگوييد که: ما در تمام عمرمان اصلا هزار تا بلا نداريم! اتفاقا خيلي هم زياد بلا داريم. در يک سفر در خيابان بيش از هزار بلا وجود دارد. هر چرخي ممکن است بترکد و ماشين واژگون شود. چهار تا چرخ است. در يک خيابان اگر يک چرخ و هزار بار بچرخد، هشت هزار بلا ما را تهديد ميکند.
پ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: «مَنْ عَمِلَ فِي تَزْوِيجٍ بَيْنَ مُؤْمِنَيْنِ حَتَّى يَجْمَعَ بَيْنَهُمَا زَوَّجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَلْفَ امْرَأَةٍ مِنَ الْحُورِ الْعِينِ»(أعلامالدين، ص419) اگر کسي در مورد ازدواج دلالي کند خداوند حورالعين به او عطا ميکند. امر ازدواج در حال حاضر خيلي مشکلات دارد. به صورت يک بت در آمده است و بايد هر که هر چه در توان دارد در اين زمينه کمک کند.
ت: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: «مَنْ كَفَى ضَرِيراً حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ مَشَى فِيهَا حَتَّى يَقْضِيَ اللَّهُ لَهُ حَاجَتَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ بَرَاءَةً مِنَ النِّفَاقِ وَ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ قَضَى لَهُ سَبْعِينَ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ لَا يَزَالُ يَخُوضُ فِي رَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى يَرْجِعَ»(منلايحضرهالفقيه، ج4، ص15) اگر نابينايي را کمک کردي و دستش را گرفتي و او را راهنمايي کردي، خداوند شما را از جهنم نجات ميدهد.
ث: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ أَقْرَضَ مَلْهُوفاً فَأَحْسَنَ طَلِبَتَهُ اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ»(ثوابالأعمال، ص288) کسي که به يک مسلمان وام بدهد و در گرفتن آن هم او را اذيت نکند، خداوند همه گناهان او را ميبخشد.
ج: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ مَشَى إِلَى ذِي قَرَابَةٍ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ لِيَصِلَ رَحِمَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ مِائَةِ شَهِيدٍ»(منلايحضرهالفقيه، ج4، ص15) کسي اگر براي ديدن فاميل و نزديکان حرکت کند، خداوند اجر شهيد براي او قرار ميدهد.
چ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ وَ احْتَسَبَهُ أَعْطَاهُ اللَّهُ(بِكُلِّ مَرَّةٍ) يَصْبِرُ عَلَيْهَا مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا أَعْطَى أَيُّوبَ عَلَى بَلَائِهِ»(ثوابالأعمال، ص287) اگر کسي بر بداخلاقي همسرش صبر کرد، خداوند اجر ايوب عليه السلام به او عطا ميکند.
ح: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ مَشَى فِي عَوْنِ أَخِيهِ وَ مَنْفَعَتِهِ فَلَهُ ثَوَابُ الْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللَّه»(ثوابالأعمال، ص288). از حرفهاي غلطي که جديدا برخي ميگويند، اين است که وقتي شخصي به جايي مراجعه ميکند، ميگويند: اين ديگر مشکل شماست! يعني چه؟ ! مشکل هر کس مشکل همه است. پس جمله: « بني آدم اعضاي يکديگرند. . . » غلط است! اينجمله حديث است که سعدي(ره) آنرا به صورت شعر در آورده است. اصلا در اسلام چيزي به نام «فضول» نداريم. ميگويند: مگر فضولي؟ ! بله، بسمه تعالي؛ همه ما فضول هستيم. اينکه قرآن ميفرمايد: امر به معروف و نهي از منکر کن يعني فضولي کن. وقتي شخص کار اشتباهي مرتکب ميشود، دودش به چشم همه ميرود.
خ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْام قَوْماً بِإِذْنِهِمْ وَ هُمْ عَنْهُ رَاضُونَ فَاقْتَصَدَ بِهِمْ فِي حُضُورِهِ وَ قِرَاءَتِهِ وَ رُكُوعِهِ وَ سُجُودِهِ وَ قُعُودِهِ وَ قِيَامِهِ فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِهِمْ»(ثوابالأعمال، ص287) اگر پيش نماز داراي شرايطي باشد که از آنجمله است؛ که «بِإِذْنِهِمْ»: به دعوت مردم باشد، يعني مردم او را بخواهند. گاهي وقتها مردم آقا را نميخواهند. «وَ هُمْ عَنْهُ رَاضُونَ»: مردم از آقا راضي باشند و او را دوست داشته باشند. «فَاقْتَصَدَ بِهِمْ»: آقا مراعات حال مردم را بکند. موقع امتحانات سخنراني نکند. اگر کسي پيشنماز باشد و مردم از او راضي باشند و او نيز حال مردم را مراعات کند، «فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِهِمْ» ثوابي که خداوند به همه پيشنمازها(مأمومين) ميدهد، همه آن ثوابها را هم خداوند به پيشنماز ميدهد.
د: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ مَشَى فِي إِصْلَاحِ بَيْنِ امْرَأَةٍ وَ زَوْجِهَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ حَقّاً وَ كَانَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ يَخْطُوهَا وَ كَلِمَةٍ فِي ذَلِكَ عِبَادَةُ سَنَةٍ قِيَامٌ لَيْلُهَا وَ صِيَامٌ نَهَارُهَا»(ثوابالأعمال، ص288) اگر زن و شوهري با هم قهر هستند و شما آنها را آشتي دادي، خداوند ثواب شهيد را به شما ميدهد.
ذ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ قَامَ عَلَى مَرِيضٍ يَوْماً وَ لَيْلَةً بَعَثَهُ اللَّهُ مَعَ إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلِ ع فَجَازَ عَلَى الصِّرَاطِ كَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ اللَّامِعِ»(ثوابالأعمال، ص288) کسي که پرستار مريضي ميشود، از روي پل صراط مثل برق عبور ميکند.
ر: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ سَعَى لِمَرِيضٍ فِي حَاجَةٍ قَضَاهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»(ثوابالأعمال، ص288). اگر کسي تکاني بخورد(کاري بکند) براي مريضي، مثلا داروهايش را بگيرد، او را به پزشک برساند و. . . متأسفانه اين کارها کمتر انجام ميشود. مثلا کسي در وسط خيابان بيفتد کسي او را به بيمارستان نميرساند. ميگويد: اگر او را برسانم خودم گير ميافتم! اين قانون بايد لغو شود، چون دست و پا گير است.
٢- کيفرها:
الف: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ أَطْعَمَ طَعَاماً رِيَاءً وَ سُمْعَةً أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِثْلَهُ مِنْ صَدِيدِ جَهَنَّمَ وَ جَعَلَ ذَلِكَ الطَّعَامَ نَاراً فِي بَطْنِهِ حَتَّى يَقْضِيَ بَيْنَ النَّاسِ»(ثوابالأعمال، ص286) کسي که سور ميدهد، منتهي براي خودنمايي و لذا سر سفرهاش همه، چهرههاي برجسته منطقه هستند! يک فقير گمنام سر سفره او نيست! طعام ميدهد اما يا براي فيلم برداري(رياء) يا براي اينکه نقل ميکند که فلاني خانه ما آمده بود، خداوند آب جوشان جهنم را به خورد او ميدهد.
ب: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنِ اصْطَنَعَ إِلَى أَخِيهِ مَعْرُوفاً فَمَنَّ بِهِ عَلَيْهِ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ خَابَ سَعْيُهُ»(ثوابالأعمال، ص288) کسي که يک کار خير و معروف را انجام ميدهد، منتهي منت ميگذارد، مثلا ميگويد: يادت رفت که جهيزيه دخترت را درست کردم؟ ! يادت رفت براي ثبت نام پول نداشتي و من به تو پول دادم؟ ! . . . اگر کسي منت بگذارد که: من اينکار را در حق تو انجام دادم «حَبِطَ عَمَلُهُ وَ خَابَ سَعْيُهُ»: خداوند تمام عمل نيک او را از بين ميبرد. و لذا قرآن در اين زمينه ميفرمايد: «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» بقره/264. « کارهاي نيک و خوبي را انجام ميدهيد به واسطه منت و اذيت باطل نکنيد. »
پ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْام قَوْماً فَلَمْ يَقْتَصِدْ بِهِمْ فِي حُضُورِهِ وَ قِرَاءَتِهِ وَ رُكُوعِهِ وَ سُجُودِهِ وَ قُعُودِهِ وَ قِيَامِهِ رُدَّتْ عَلَيْهِ صَلَاتُهُ وَ لَمْ تُجَاوِزْ تَرَاقِيَهُ وَ كَانَتْ مَنْزِلَتُهُ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةَ أَمِيرٍ جَائِرٍ مُتَعَدٍّ لَمْ يَصْلُحْ لِرَعِيَّتِهِ وَ لَمْ يَقُمْ فِيهِمْ بِأَمْرِ اللَّهِ»(ثوابالأعمال، ص287). پيشنماز هست، اما مراعات مردم را نميکند(نماز را طول ميدهد)، به منزله امام ستمگر است. مردم حوصله دارند؛ ما با يک نسل کم حوصله مواجه شدهايم، براي اين قبيل مردم نميشود نماز را طولاني خواند. دانشجوي ما کم حوصله است. ميدانيد دانشجو چه کسي است؟ دانشجو به ابوايوب انصاري(ره) – همان کسي که شتر پيامبر(ص) جلوي در خانه او خوابيد- ميگويند، يک حديثي که ميخواست ياد بگيرد، گفتند: کسي که اين حديث را شنيده، در مصراست، در مدينه شتري اجاره کرد و به مصر رفت.
ت: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ وَصَفَ امْرَأَةً لِرَجُلٍ فَافْتَتَنَ بِهَا الرَّجُلُ وَ أَصَابَ مِنْهَا فَاحِشَةً لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا مَغْضُوباً عَلَيْهِ»(وسائلالشيعة، ج20، ص184) اگر کسي از دختر يا زني براي مردي تعريف کند و مثلا بگويد: آقا! يک دختر ديدم نميداني چه بود! ! ؟ و آن جوان را منحرف کند، کيفر سختي دارد.
ث: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ أَهَانَ فَقِيراً مُسْلِماً مِنْ أَجْلِ فَقْرِهِ وَ اسْتَخَفَّ بِهِ فَقَدِ اسْتَخَفَّ بِحَقِّ اللَّهِ وَ لَمْ يَزَلْ فِي مَقْتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَخَطِهِ حَتَّى يُرْضِيَهُ»(ثوابالأعمال، ص282) اگر کسي يک مؤمني را تحقير کند، خدا را تحقير کرده است. در دنياي امروز همه مسائل اخلاقي را قبول دارند. منتهي اينکه« اخلاق» به خاطر چه؟ ! اختلاف نظر وجود دارد. برخي «اخلاق» را براي « بالا رفتن توليد» ميخواهند. يعني خوش اخلاقي با کارگرها باعث ميشود که ايشان کار را بهتر انجام دهند و توليد بالا برود؛ برخي «اخلاق» را براي « جذب مشتري» ميخواهند؛ برخي« اخلاق» را براي « آوردن رأي بيشتر» ميخواهند؛ هيچکدام ازموارد بالا صحيح نيست، بلکه «اخلاق» را فقط براي اخلاق بايد خواست. و لذا سورهاي در قرآن داريم به نام سوره «عبس» که در اين سوره، قرآن کريم فردي را که براي شخص کوري عبوس کرده بود، مورد اعتراض قرار ميدهد. جريان از اين قرار بود که: شخص کوري وارد مجلسي شد که اشراف در آن بودند. شخصي در بين جمع، ناراحت شد و عبوس کرد و پيش خود گفت: اين آمده چه کند؟ ! قرآن ميفرمايد: «عَبَسَ وَ تَوَلَّى» عبس/1(چرا) عبوس و ترشرو گشت؟ ! «أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى» عبس/2 چون آن مرد نابينا حضورش آمد! «وَ ما يُدْريكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى» عبس/3 تو چه ميداني، ممکن است او مردي پاکيزه و پارسا باشد! ؟ «أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى» عبس/4 شايد او همان است که ذکر خدا در او اثر ميکند؟ ! «أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى» عبس/5 اما آن کسي که پولداراست. «فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى» عبس/6 تو به او پرداختي؟ ! «وَ ما عَلَيْكَ أَلاَّ يَزَّكَّى» عبس/7 به تو چه که او تزکيه نميشود. «وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعى» عبس/8 کسي که با تلاش و سعي پيش آمد «وَ هُوَ يَخْشى» عبس/9 خوف خدا دارد. «فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى» عبس/10 تو از توجه به او خودداري ميکني؟ !
ده تا آيه راجع به اينکه: به چه دليل به نابينا عبوس کردي! ! با اينکه آن نابينا به هيچ وجه متوجه عبوس کردن او نشد. پس متوجه ميشويم که «اخلاق» براي «اخلاق» ارزش دارد؛ اگر کسي از روي ترس و جريمه، مقررات راهنمايي و رانندگي و. . . را اجرا کرد که هنر نکرده است، بلکه هنر آن است که حتي اگر جريمهاي هم در کار نباشد او مقررات را اجرا کند(به مقررات عمل کند) اخلاق، ارزش است، اگر پليس باشد يا نباشد؛ در زمان شاه، شهيد مظلوم بهشتي(ره) اتومبيلي داشتند، من به همراه ايشان- سوار بر ماشين- جايي ميرفتيم و ساعت ١١ شب بود. ايشان تا به چهار راه رسيدند و چراغ قرمز شد، ايستادند. گفتم: آقا! ساعت ١ شب است، الان هيچ خبري نيست! ؟ ايشان فرمودند: « ما نظام را قبول نداريم، اما نظم را قبول داريم»
ج: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ ظَلَمَ امْرَأَةً مَهْرَهَا فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ زَانٍ»(منلايحضرهالفقيه، ج4، ص13).
اگر کسي تصميم بگيرد مهر خانمش را ندهد او در نزد خدا زناکار است. ، بگويد: بنويس يک ميليون سکه، کيه که بدهد؟ ! چرا زندگي را با شوخي آغاز ميکنيد؟ ! عقدي را آمدند تا من براي آنها بخوانم. ديدم مهرشان ٥٠٠ سکه است! ! به آن پسر گفتم: شغل تو چيه؟ ديدم شغل پردرآمدي ندارد! گفتم: آيا ميداني که ٥٠٠ سکه را نميتواني تا آخر عمرت بدهي؟ ! گفت: شما بنويس. گفتم: آخه ابتداي زندگي را با شوخي آغاز ميکنيد؟ ! چرا سر همديگر کلاه ميگذاريد؟ ! خدا حفظ کند مقام معظم رهبري را، ايشان براي بيش از ١٤ سکه صيغه عقد نميخواندند. بايد اين کارها(مهريه زياد) منفور باشد.
چ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنِ اطَّلَعَ فِي بَيْتِ جَارِهِ فَنَظَرَ إِلَى عَوْرَةِ رَجُلٍ أَوْ شَعْرِ امْرَأَةٍ أَوْ شَيْءٍ مِنْ جَسَدِهَا كَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ النَّارَ مَعَ الْمُنَافِقِينَ الَّذِينَ كَانُوا يَتَّبَّعُونَ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ فِي الدُّنْيَا وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَفْضَحَهُ اللَّهُ وَ يُبْدِي لِلنَّاسِ عَوْرَتَهُ فِي الْآخِرَةِ»(جامعالأخبار، ص93). اگر کسي نگاه به همسايه هايش کند، حق است که خدا او را به جهنم ببرد. متأسفانه شهرسازي الان طوري است که خانههاي همه پيداست. زندگيها اضطراري شده است. مسکن يعني محل آرامش، اگر کسي او را ببيند که او آرامش ندارد. حديث داريم: وقتي پيامبر(ص) در خانهاي را ميزدند، کنار ميايستادند تا چشمشان به خانه آن شخص نيفتد.
ح: « اگر خانمي به شوهرش گفت: مهر من حلال تو باشد، بايد مرا طلاق بدهي خداوند تا آن زن زنده است به او لعنت ميکند. » البته مواردي وجود دارد که زن و شوهر بايد از هم جدا شوند. همان ١٤ شرطي که در هنگام عقد، طرفين امضاء ميکند. شوهر دزد است، به خانه نميآيد و. . . در چنين مواردي ادامه زندگي ظلم است و بايد از هم جدا شوند. اما گاهي وقتها خانم بهانه ميگيرد! ميگويد: من بايد اينگونه باشم و. . . اگر زني روي بهانههاي زندگي مادي خواستار طلاق شد خداوند دايما او را لعنت ميکند، در حالي که شوهرش اخلاق خوبي دارد، شغلش حرام است و. . .
خ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ مَشَى فِي نَمِيمَةٍ بَيْنَ اثْنَيْنِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي قَبْرِهِ نَاراً تُحْرِقُهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ تِنِّيناً أَسْوَدَ يَنْهَشُ لَحْمَهُ حَتَّى يَدْخُلَ النَّارَ»(ثوابالأعمال، ص284). کسي که حرکت ميکند و سخن چيني ميکند، بين دو نفر را به هم ميزند، فتنه به وجود ميآورد، در قبر عذاب ميشود.
د: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ أَكَلَ الرِّبَا مَلَأَ اللَّهُ بَطْنَهُ مِنْ نَارِ جَهَنَّمَ بِقَدْرِ مَا أَكَلَ وَ إِنِ اكْتَسَبَ مِنْهُ مَالًا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ شَيْئاً مِنْ عَمَلِهِ وَ لَمْ يَزَلْ فِي لَعْنَةِ اللَّهِ وَ الْمَلَائِكَةِ مَا كَانَ عِنْدَهُ قِيرَاطٌ»(ثوابالأعمال، ص285). کسي که ربا ميخورد، خداوند شکمش را از آتش پر ميکند. ميگويد: من يک ميليون ميدهم و ماهي ٤٠ هزار تومان ميگيرم! تو غلط ميکني. ربا، ربا است حتي اگر خيلي کم باشد. گناهش هم مساوي است با زناي با مادر(نعوذ بالله)
ذ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ يُرِيدُ بِهِ السُّمْعَةَ وَ الرِّيَاءَ بَيْنَ النَّاسِ لَقِيَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ مُظْلِمٌ لَيْسَ عَلَيْهِ لَحْمٌ وَ زَخَّ الْقُرْآنُ فِي قَفَاهُ حَتَّى يُدْخِلَهُ النَّارَ وَ يَهْوِي فِيهَا مَعَ مَنْ يَهْوِي»(ثوابالأعمال، ص286). اگر کسي قرآن را براي خودنمايي بخواند، مشکل دارد.
ر: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنِ اكْتَسَبَ مَالًا حَرَاماً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَدَقَةً وَ لَا عِتْقاً وَ لَا حَجّاً وَ لَا اعْتِمَاراً وَ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِعَدَدِ أَجْزَاءِ ذَلِكَ أَوْزَاراً وَ مَا بَقِيَ مِنْهُ بَعْدَ مَوْتِهِ كَانَ زَادَهُ إِلَى النَّارِ»(ثوابالأعمال، ص282) کسي که دنبال درآمد حرام برود، حج و عمره و صدقهاش قبول نيست. امام حسين عليه السلام در روز عاشورا فرمودند: دليل اينکه شما جمع شدهايد مرا بکشيد و به هيچ کدام از حرفهايم هم گوش نميدهيد، اين است که لقمه حرام در شکمهاي شما است.
ز: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ ظَلَمَ أَجِيراً أَجْرَهُ أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ وَ حَرَّمَ عَلَيْهِ رِيحَ الْجَنَّةِ وَ إِنَّ رِيحَهَا لَيُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ»(منلايحضرهالفقيه، ج4، ص11). کسي که حق و مزد کارگر را نميدهد، خداوند تمام عباداتش را از بين ميبرد. »
ژ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنِ اشْتَرَى سَرِقَةً وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهَا سَرِقَةٌ فَهُوَ كَمَنْ سَرَقَهَا فِي عَارِهَا وَ إِثْمِهَا»(ثوابالأعمال، ص286) مال دزدي را ميخرد، در حالي که ميداند آن مال دزدي است، خريدار مثل دزد است.
س: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ غَشَّ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ نَزَعَ اللَّهُ بَرَكَةَ رِزْقِهِ وَ أَفْسَدَ عَلَيْهِ مَعِيشَتَهُ وَ وَكَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ»(ثوابالأعمال، ص286) اگر کسي کلک بزند، خداوند برکت رزق او را ميگيرد.
ش: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ لَطَمَ خَدَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ وَجْهَهُ بَدَّدَ اللَّهُ عِظَامَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ حُشِرَ مَغْلُولًا حَتَّى يَدْخُلَ جَهَنَّمَ إِلَّا أَنْ يَتُوبَ»(منلايحضرهالفقيه، ج4، ص15). اگر کسي به ديگري سيلي زد(حديث داريم: حتي به صورت الاغ نبايد سيلي زد.) خداوند روز قيامت دستهايش را ميبندد.
ش: « من صافح امرءة حراما جاء يوم القيامه مغلولا»(بحار الانوار ج 73/ص 363) اگر کسي با زن نامحرمي دست بدهد، در قيامت دست بسته محشور ميشود.
ص: اگر زن شوهر داري يا مرد زن داري به نامحرم خيره نگاه کند(نگاه بد) خداوند به آنها غضب ميکند.
ض: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ مَشَى فِي عَيْبِ أَخِيهِ وَ كَشْفِ عَوْرَتِهِ كَانَتْ أَوَّلُ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَضَعَهَا فِي جَهَنَّمَ وَ كَشَفَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِقِ»(ثوابالأعمال، ص288). اگر کسي آبروي مسلماني را ريخت(مثلا با چاپ مجله) خداوند آبرويش را در برابر همه ميريزد و در جامعه خوار ميشود. شخصي در زمان پيامبر(ص) زندگي ميکرد و کمي «لات» بود. جريان او را به پيامبر(ص) نقل کردند. فرمودند: او خوش عاقبت است! ! گفتند: يعني چه؟ ! فرمودند: او از کوچهاي عبور ميکرد، ديد شخصي خوابيده، و لنگش کنار رفته است. سريع پارچهاي روي او کشيد تا آبرويش نرود و به کسي هم نگفت. وقتي آن شخص از خواب بيدار شد جريان را فهميد و گفت: خدا به حق محمد و آل محمد(ص) عاقبت تو را به خير کند. و دعايش مستجاب شد. وقتي آن شخص از جريان مطلع شد گفت: من اينهمه گناه کردم و آنوقت خدا مرا به خاطر يک کار خوب كه انجام دادم. و در يکي از جنگها به شهادت رسيد!
ط: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ سَمِعَ فَاحِشَةً فَأَفْشَاهَا فَهُوَ كَالَّذِي أَتَاهَا»(منلايحضرهالفقيه، ج4، ص15). اگر کسي يک کار زشتي را از شخصي شنيد و به همه گفت(فاش کرد) مثل اين است که خودش آن گناه را انجام داده است.
ظ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ قَالَ لِخَادِمِهِ أَوْ لِمَمْلُوكِهِ أَوْ لِمَنْ كَانَ مِنَ النَّاسِ لَا لَبَّيْكَ وَ لَا سَعْدَيْكَ قَالَ اللَّهُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا لَبَّيْكَ وَ لَا سَعْدَيْكَ اتْعَسْ فِي النَّارِ»(ثوابالأعمال، ص285). اگر کسي با نوکرش بد حرف زد و گفت: (مثلا) مرده شور اون ترکيبت را ببرد، برو تا نبينمت! خدا روز قيامت به او ميفرمايد: لا لبيک و لا سعديک.
ع: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ بَاتَ وَ فِي قَلْبِهِ غِشٌّ لِأَخِيهِ الْمُسْلِمِ بَاتَ فِي سَخَطِ اللَّهِ وَ أَصْبَحَ كَذَلِكَ حَتَّى يَتُوبَ»(منلايحضرهالفقيه، ج4، ص15). اگر کسي شب بخوابد و در اين فکر باشد که فلاني را کلک بزند(مغازهاش را از دستش بگيرد و. . .) و حتي به آن عمل هم نميکند و فقط در فکر آن کار است، همانطور که در خواب است در غضب خداست.
و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته.