متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1375/11/14
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»
به نام خدا يعني من به کارهايم رنگ الهي ميدهم. خودم را بند به تو ميکنم. کتابخانهاي که در يک روستا تاسيس ميشود نگرانند سرنوشت اين چه ميشود فوري براي اينکه محکم بشود ميگويند اين کتابخانه وابسته به آستان قدس رضوي يعني تمام برنامههاي آنجا اينجا هم هست چون کتابخانه آستانه قدس رضوي کتابخانه مهمي است کتابخانههاي جزئي را هم بند به او ميکنند. وقتي به افراد گمنام ميگويند شما کي هستي ميگويد من همشري فلاني هستم چون فلاني شخصيت مهمي است اين خودش را بند به او ميکند تا مصونيت داشته باشد. «بِسْمِ اللَّهِ» يعني من خودم را بند به خدا ميکنم چون غير خدا کسي نميتواند کسي را حفظ کند.
«وَ الْعَصْرِ» عصر/1 واو بمعناي قسم است در ادبيات عرب «الله» خداست اما همينکه گفتيم «والله» يعني قسم به خدا «شمس» خورشيد است اما همينکه گفتيم «والشمس» يعني قسم به خورشيد «وَ الْعَصْرِ» قسم به عصر خداوند به همه قطعات زمان قسم خورده «وَ الْفَجْرِ» فجر/1، «وَ الصُّبْحِ» مدثر/34، «وَ الضُّحى» ضحى/1، «وَ النَّهارِ» شمس/3، «وَ الْعَصْرِ»، «وَ اللَّيْلِ» مدثر/33 منتهي به سحر سه بار قسم خورده يکبار فرموده «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» فجر/4 يعن قسم به شب وقتي دارد پشت ميکند «وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ» تكوير/17 يعني وقتي دارد آخرش تمام ميشود «وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» مدثر/33 يعني وقتي پشت ميکند و ميرود. اين نشان از اهميت سحر است و در قرآن هم راجع به سحر نام برده شده «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» ذاريات/18 ستايش ميکند از آنهايي که سحر استغفار ميکنند سحر بلند ميشوند و ميگويند خدايا ما را ببخش «وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالْأَسْحارِ» آل عمران/17 از برکات ماه رمضان سحرخيزي است در طول سال آدم سحرها خواب است سحر وقت خيلي خوبي است.
به زمان قسم حالا چرا خدا به زمان قسم خورده؟ خدا به چه قسم بخورد؟ ما که قسم ميخوريم به چيزهاي بزرگ قسم ميخوريم «والله» «بالله» به قرآن به جان تو و هرچيزي پيش ما مهم است اما نزد خدا چيزي مهم نيست و لذا گاهي قسم به خورشيد ميخورد «وَ الشَّمْسِ» شمس/1 که نميشود آنرا نگاه کرد گاهي هم ميگويد «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ» تين/1 که کيلويي چند تومان است انجير کجا و خورشيد کجا؟ چرا خدا يکبار به چيز کوچک قسم ميخورد و يکبار به چيز بزرگ؟ پاسخش اينست که براي خدا چيزي نه بزرگ است و نه کوچک. دوربين وقتي ميايستي فرق ميکند که اين شاه باشد يا گدا براي دوربين فرقي نميکند کله، کله است بزرگ و کوچکش پيش ما است کاه و کوه پيش خدا يکجور است البته حالا انجير 10 خاصيت دارد که هيچ ميوهاي ندارد تنها ميوهاي است که خودش و برگش با هم در ميآيد همه ميوهها اول برگش در ميآيد بعد ميوه اما ممکن است ميوههاي ديگر امتياز ويژهاي داشته باشد گاهي خداوند به چيزهاي زميني قسم خورده «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ وَ طُورِ سينينَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمينِ » تين/3-1 گاهي هم به چيزهاي بالا. پيداست که آسمان و زمين براي خدا فرقي ندارد انجير و خورشيد هم براي او فرقي ندارد. در سوره والعصر خدا به عصر قسم خورده حالا عصر بعد از ظهر است؟ شايد عصر پيغمبر(صلي الله عليه و آله)؟ شايد عصر ظهور امام زمان(عجةالله تعالي فرجه الشريف). شايد اصلاً روزگار. ميگويند عصر جاهليت عصر پهلوي عصر قاجاريه يعني روزگار. همه رقم ميشود معنا کرد بعضي آيات مثل شکر است همه رقم شيريني ميشود از آن پخت. «وَ الْعَصْرِ» قسم به زمان.
«إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ» عصر/2 انسان خسارت ميکند بين خسارت و ضرر فرق است. نگفته «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي ضرْرٍ» ضرر آنجاست که نرخ پائين بيايد قالي ميخري 100هزار تومان ميشود 80هزار تومان ولي قالي هست. اما اگر سرمايه از بين برود ميگويند خسارت مثل يخ فروش که ميرود يخ بفروشد يخ هايش آب ميشود سرمايه آب شد يخ فروش نميگويد ضرر کردم ميگويد خسارت کردم نميگويد هستي ارزان ميشوي ميگويد هستي آب ميشوي «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ» يعني بشر آب ميشود. شما از ديروز تا حالا 24 ساعت آب شدي بنابراين پدربزرگها پدر کوچکند چون از عمرشان چيزي نمانده. چيزي نيست که بزرگ باشد بچههايي که تازه بدنيا ميآيند اينها پدربزرگند «به زمان قسم انسان آب ميشود».
«إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» عصر/3 انسان قطعاً خسارت ميکند مگر آنهايي که ايمان دارند و کارشان هم شايسته است. ماه رمضان و شب قدر و روزگار ميگذرد روسفيد آن کسي است که کار شايسته داشته باشد. اصلاً آدمهاي مومن روشنفکرند آدمهاي لاابالي اُمل هستند با يک بيان خيلي عقلي و فطري بعضيها خيال ميکنند که اگر نماز نخوانند، فُوکُلشان بيرون باشد، ربا بخورند لااُبالي بي قيد باشند راحت زندگي کنند و کاري به حرام و حلال و واجبي نداشته باشند فکر ميکنند که اينها خيلي خوشگذرانند. نه خير اينها خيلي اُمل اُمل هستند با بيان سادهاي که بچههاي پنج ساله هم بگويند راست ميگوئيد اينها اُمل هستند عاقل نيستند. فرض کنيد 200 نفر ميخواهيم برويم مسافرت 100 نفر ميگويند آقا احتياطاً يک چيزهايي را هم با خودمان ببريم توي صندوق عقب ماشين يک چماق ميگذارند براي سگ يک کُلت براي دزد مسلح يک زنجير يا طنابي براي بکسل يک مشمع براي نشستن بالاخره يک مشت از اين نيازهاي اوليه و 100 نفر ديگر قاه قاه ميخندند بي خيال دست خالي اين مسافت 200 کيلومتري را طي ميکنيم. بالاخره در اين راه يا خطر و نياز هست يا نيست امام رضا(عليه السلام) فرمود با آدم بي دين اين رقمي حرف بزنيد هيچ چارهاي ندارد جز اينکه بگويد حق با تو است يعني طرف در بن بست قرار ميگيرد. اگر خطري نبود آن آقايي که يک چماق و چراغ قوه گذاشته صندوق عقب ضرري نکرده اما اگر خطر بود آن بدبخت دست خالي چه خاکي به سرش کند ما ميگوئيم قيامت هست ناهاري که ماه رمضان ساعت 1 بعد از ظهر ميخوريم ساعت 5 بعد از ظهر بخوريم. صبحها تا آن آقا زلف هايش را از شمال غربي به جنوب غربي شانه کند ما نمازمان را خوانديم اين کلمه هم ميبينيم دروغ است نميگوئيم اين حرف را هم ميخواهيم بزنيم ميبينيم غيبت است ميايستيم. بالاخره اگر قيامت نبود ما که 10 دقيقه نماز خوانديم سالي چند روز ناهارمان را ديرتر خورديم چقدر ضرر کرديم؟ امام رضا(عليه السلام) فرمود اگر قيامتي نباشد ما ضرري نکرديم اما اگر قيامت بود که به هزار و يک دليل هست آن لاابالي چه خاکي بر سرش ميکند آدمهايي که به هيچ حرام و حلالي گوششان بدهکار نيست خُلند يعني اگر عقل داشته باشند فکر ميکنند که آدم عاقل اگر به مسافرت برود يک طناب و چراغ قوه با خودش ميبرد خدا به ما يک ميليون داد 200 هزار آن را به خمس ميدهيم حالا اگر قيامت هم نبود ما 800 هزار خوردهايم تابستان 11 جمعه دارد يک جمعه بچههاي همسايه را که فقيرند را به تفريح ببر. بنابراين عاقل ميگويد نميشود دين نداشت قرآن خيلي ميفرمايد «لا يَعْقِلُونَ» بقره/171، «لا يَشْعُرُونَ» بقره/12 چرا اينها عقل و فکرشان را به کار نميگيرند. آدم مذهبي هيچوقت ضرر نميکند مثل شهر ورامين است ورامين هيچوقت ضرر نميکند اگر(واو)ش پريد ميشود(رامين) اسم يک دانشمند(ر) پريد ميشود(امين) باز معنا دارد(الف) پريد ميشود(مين) باز وسيله جنگي است(م) پريد ميشود(ين) واحد پول(ي) پريد ميشود(نون) ميخوريم ورامين هيچ ضرري ندارد.
«إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا» جز کسي که حالا که از عمرش کم ميشود به ايمانش اضافه ميشود.
درسها:
1- انسان اگر در مدار تربيت انبياء قرار نگيرد گرايش منفي دارد «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ» يعني انسان دارد آب ميشود مثل اينکه ميگويند چراغ به طور طبيعي باد آنرا خاموش ميکند مگر اينکه شيشهاي دور آن بگذاريم «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا». کلمه خسر چند تعبير در قرآن دارد بعضي جاها ميفرمايد «إِنَّ الْخاسِرينَ» زمر/15، «هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ» زمر/15 خيلي رسوا خسارت کرد گاهي ميگوئيم خسارت آبروريزي شد يعني گاهي سقف ترک برمي دارد و گاهي شکاف برمي دارد. گاهي استخوان ترک برمي دارد و گاهي ميشکند گاهي ميفرمايد «فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرينَ» انبياء/70، «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ» عصر/2 اصلاً غرقند توي خسارتند گاهي ميفرمايد «بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً» كهف/103 از همه خسارتشان بيشتر است مثل اينکه بگوئيم فلاني اعلم است يعني علمش از همه بيشتر است. يکوقت يک کسي يک قالب يخ ميآورد بفروشد آب ميشود يکوقت هم يک ماشين آب ميشود درجهها فرق ميکند.
جوانها خيلي سرمايه دارند اگر عمر عادي را حساب کنيم 70 سال 50 سال سرمايه است چکار کرديد؟ غير از راه خدا اگر فقط فکر مادي کنيد باختيد. دنيا چيست؟ اگر هدف است کمال در آن نباشد دنيا يا مقام است يا شهرت يا مال يا مدرک است و يا لذت اينها دنياست. مقام بنده تقريباً 10-12 سال است معاون وزير هستم بند به يک تلفن هستم الو بفرمائيد از وزارت آموزش و پرورش آقاي وزير گفت آقاي قرائتي ديگر معاون من نيست يا نماينده امام مقام معظم رهبري از دفتر آقا زنگ زدند که جنابعالي هيچ سمتي نداري تمام با يک تلفن نصب ميشوي با يک تلگراف عزل ميشوي. زهر عزل به قدري تلخ است که تمام کيف نصب را از بين ميبرد. شهرت چيست؟ يک کسي گفت خوشا بحالت مشهوري همه ايران تو را ميشناسند گفتم کوه هيماليا را همه دنيا ميشناسند. آدم مشهور وقتي راه ميرود مردم ميگويند اينه؟ تازه شده فيل. بچهها فيل! ؟ اگر خبر مرگ مشهور پخش شد اگر مشهور محبوبي باشد ميگويند اِه اِه! ! !
مال چيست؟ تا 20 سالگي آدم اهل پول نيست مدرسه و دبيرستان از 20 سالگي به پول برسد به حضرت عباس نميرسد اگر بتواند پس انداز کند به خدا خيليها نميتوانند. . . ما ميخواهيم بگوئيم خوشبختها هيچي ندارند بدبختها که ديگر هيچي امام حسين(عليه السلام) دعايي دارد که ميفرمايد خدايا خوبيهاي ما خيطي است خيطيهاي ما که ديگر هيچي(من کان محاسنه مساوي) يعني محاسن او بدي است.
مال چيست؟ ما حساب ميکنيم يک کسي 50 سال کار ميکند که ميشود 600 ماه. 600 تا ده هزار که پس انداز کند ميشود 6000000 ميليون تومان. ماهي 20 تومان ميشود 12000000 ميليون. 6000000 ميليون و 12000000 ميليون پول يک خانه است در يک محله فقير در يک محله معمولي تهران در محله گداها يک آپارتمان در محله طبقه 12
مدرک چيست؟ هرچه ميخواني ميبيني بعد از مدتي يادت رفته «وَ الْعَصْرِ» به زمان قسم آب ميشوي جز اينکه به مال و مقام ننازيد يک فوتباليست ما 10 سال قهرمان است آنوقت يک کسي ميآيد دو گل اضافه ميزند اين ميزند گاراژ از رده خارج شد.
فيلمهاي ما يک فيلم ميآيد فيلم جلويي خلاص. «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» ايمان از عمل جدا نيست در قرآن هرجا «آمَنُوا» هست «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» هم هست نميشود بگوئيم آقا ايشان دين دارد ولي نماز نميخواند ايشان ولايتش قوي است اما پايش را جبهه نميگذارد. ذوالفقار علي(عليه السلام) در ميدان جنگ چه کرد نميشود گفت من ولايت علي(عليه السلام) را دارم اما ايران 8 سال مورد تهاجم بود نه خودم به جبهه رفتم و نه بچه هايم را فرستادم و نه تشيع جنازه شهيد رفتم نه کمک مالي کردم هيچ رقم حمايتي نکردم انگار من يک سيب زميني بودم ولي من ولايتم قوي است غلط کردي نميخواهيم بگوئيم همه آرپي جي زن بشوند يکي لااقل عدس پاک کند. زماني که سرباز ميگرفتند جوان کوتاهي بود که به او گفتند خوشا بحال تو نميگيرنت گفت چرا شايد من را هم گرفتند و گفتند بنشين عدس پاک کن بالاخره هر کسي بايد يک کاري بکند به يک کسي گفتند چکار ميکني؟ گفت هيچي من هر کس عطسه ميکند ميگويم خير باشد افرادي بودند که حتي کساني که در اين 8 ساله عطسه کردند يک کلمه خير باشد نگفتند.
قرآن ميفرمايد هر کس ايمان و عملش درست باشد «لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ» عنكبوت/7 گناههايش را ميبخشيم «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» بينه/7 بهترين مردم آنهايي که هم ايمان و هم عمل «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» مريم/96 کسي که هم ايمان داشته باشد و هم عمل مهرش در دل مردم جا ميگيرد از طرف خدا «لِيُخْرِجَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» طلاق/11 اگر کسي اهل ايمان و عمل باشد توي بن بست گيج نميشود خداوند دستش را ميگيرد «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْديهِمْ رَبُّهُمْ بِإيمانِهِمْ» يونس/9 بعضي بچهها ايمانشان خوب است يعني واقعاً معتقدند اما درسش تجديد ميشود نمازش را هم اول وقت ميخواند اين کافي نيست بعضي بچهها درسشان خوب است اما نسبت به نماز لاابالياند اين هم خوب نيست هر دو بايد با هم باشند دو بال است ايمان بدون عمل يا عمل بدون ايمان.
افرادي هستند مخترع بودند به جامعه و دنياي علم خدمت کردند اما ايمان ندارند اينها دو رقمند 1- يک وقت خبر ندارد و ايمان ندارد اين کارش آسان است ميگويد آقا نشنيدم 2- بعضي وقتها خبر دارد و ميفهمد اما لجبازي ميکند ثواب اختراعش با گناه لجبازياش مثل شکري که روي آن سرکه ميريزي. افرادي هستند از لحاظ ايماني مستضعفند مغزش کار ميکند ولي صداي حق به گوشش نميرسد اما اگر کسي صداي حق را شنيد استدلال حق را شنيد گردن کلفتي و لجبازي کرد ترشي و تلخي لجبازي در مقابل شيريني اختراع به هم زد. فرض کنيد يک مغازه دار شاگردي دارد اين شاگرد هر چه ميگويد اطاعت ميکند مغازه را جارو ميکند مشتري را راه مياندازد نمره 20 اما يکمرتبه استاد کار ميآيد ميبيند اين شاگردي که اينقدر بله قربان گو بود رفته توي خانه سر بچه استاد را بريد. اين يک کارش همه خدماتش را خنثي ميکند. برعکس يک شاگرد است استاد کار را زجر ميدهد يک شاگرد است که معلم را زجر ميدهد استاد دانشگاه را زجر ميدهد جان به لب ميکند اما يک مرتبه بچه استاد توي حوض ميافتد همين شاگردي که اينقدر به استادش زجر داده با لباس هايش شيرجه ميرود و بچه استاد را از مرگ نجات ميدهد آن کار شيرينش همه تلخيها را از بين ميبرد. حبط يعني همه کارهاي خوب با کشتن اين بچه حبط شد يکجا داريم(تکفير) کفاره يعني چه؟ يعني به خاطر اين کار خوبت بقيه کارهايت. . . يکي از چيزهايي که لغزشها را از بين ميبرد نماز است. قرآن ميفرمايد نماز بخوانيد پشت سر آن ميفرمايد «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ» هود/114 اگر نماز بخواني آن گناهاني را که قبل از نماز کردي. . . نه اگر گناه کرديم حتماً نماز بخوانيم. يک جواني سابق ميآمد جلسه ما يکبار ديدم مدتي نميآيد صدايش زدم و گفتم چرا نميآيي؟ گفت آقاي قرائتي از من نپرس گفتم نه من معلم تو هستم بايد بگويي گفت راستش من پسر خوبي بودم جلسه شما ميآمدم بعد يک غلطهايي کردم ديگر خيلي گناه کردم گفت رويم نميشود بيايم مسجد گفتم اتفاقاً شيطان همين را ميخواهد که بگويد تو اگر ميخواهي بروي مسجد برو باقي کارهايت را درست کن نميخواهد به مسجد بروي. تو را از مسجد جدا ميکند وقتي دستت از مسجد جدا شد مثل بچهاي که دستش از دست بابا جدا ميشود دزد زود او را ميبرد اگر دستت کثيف شد زود صابون بزن نگو حالا که کثيف است بگذار يک خورده کثيفتر بشود. حالا که سيگاري شديم بگذار ترياکي هم بشويم شما اگر لغزش کردي زود نماز بخوان.
حالا من اگر ايمان داشتم عملم هم خوب بود کافي است؟ نه «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ» بايد ديگران را بکسل کني بايد دست ديگران را هم بگيري اينکه خودت خوبي کافي نيست. شاگرد اول بودن مهم نيست شاگرد اول اينست که بچههاي دبيرستاني که نمرهشان خوب است يک ستادي بعنوان استعدادهاي درخشان تشکيل بدهند براي بچههاي تجديدي کلاس بگذارند و تابستان روزي نيم ساعت به آنها کمک کنند اين بچه خوب است که «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ» اگر خودت پول داري مهم نيست خمس پولت را بده و دست 4 فقير را بگير سفرهات پهن است يک افطاري هم به ديگران بده. منتهي وقتي آدم ميخواهد سفارش به حق کند ميگويند به تو چه؟ ميگويد «وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» همديگر را به صبر سفارش کنيد يعني اگر به تو چه گفتند از کوره در نروي «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» همان امر به معروف است «وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» صبر يعني مقاومت و پشتکار در امر به معروف اگر يک مرتبه توي ذوقت زدند جا خالي نکن ادامه بده. با اينکه «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» جزو «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» است اما اسم اين دو را سوا بده يعني درست است که «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» گفتهاند اما تواصي به حق و صبر حسابش جداست. مثل اينکه ميگويند همه بيائيد خانه ما بعد ميگويند شما و شما هم بيائيد يعني حساب شما دو تا جداست تواصي بالحق و تواصي بالصبر جزو عمل صالح است اما خدا اسم اينها را سوايي برده.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»