متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1375/3/10
بسم الله الرّحمن الرّحيم
موضوع بحث كه امر به معروف و نهي از منكر است. به دليل قيام امام حسين(ع) كه فرمود: اين كه ميروم كربلا براي اين است كه مگر نميبينيد به حق عمل نميشود، از باطل جلوگيري نميشود، هر كسي هر كاري ميخواهد ميكند، كسي داد نميزند. طبق احاديث و روايات، مسأله شهادت امام حسين(ع) را ميدانستند. پيامبر(ص) خبر داده بود. امام علي(ع) خبر داده بود. خود امام حسين(ع) خبر داده بود. گاهي در امر به معروف هم انسان بايد شهيد بشود. منتهي نه اين كه هر كس براي هر چيزي. امر به معروف گاهي وقتها ميارزد كه افراد در مقابلش شهيد بشوند. مثل انقلابي كه به دست امام(ره) شد. بزرگترين منكر رژيم شاهنشاهي بود كه امام(ره) ميخواست اين منكر را نهي كند و بزرگترين معروفها حكومت اسلامي بود. محو بني اميه ميارزيد كه امام حسين(ع) شهيد بشود. نابودي بني اميه ميارزيد كه زينب كبري(س) اسير بشود.
اين كه ما بگوييم چون امر به معروف مشكل است انجام ندهيم، اصولًا امر به معروف غير از نماز است. نماز كاري به كسي ندارد. امر به معروف، ميخواهيم بگوييم: آقا كارت غلط است. ميگويد: به تو چه؟ آدمهاي عادياش ميگويند: به تو چه، كه ادب ندارند. چه كسي است كه امر به معروف و نهي از منكر را دوست نداشته باشد. منتهي روي هوي و هوس برخورد ميكنند. لقمان به پسرش ميگويد: «يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» لقمان/17. پسر كوچولو نماز را اقامه كن، به خوبيها دستور بده، از كارهاي فاسد جلوگيري كن، صبر كن در برابر هر چه به تو رسيده. يعني امر به معروف غير از نماز است. شما نماز مي خوانيد كسي را اذيت نميكنيد كسي از شما ناراحت نميشود. اما وقتي گفتي كارت غلط است ناراحت ميشود برخورد ميكند و ممكن است كتكت هم بزند؛ اما «وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ». خون امام حسين(ع) ريخته ميشود براي اين كه اين منكر حذف بشود خون ما كه ارزش ندارد.
يك وقت يك بچه گريه ميكند كه مامان فلان ميوه را ميخواهم، مامانش ميرود مغازه ميبيند گران است نميخرد. هر چه بچه گريه ميكند، گران است نميخرد يعني اين قدر نميارزد مامان. همين مادري كه صد تومان براي بچهاش نميدهد چون گران است، اگر ديد بچهاش افتاده توي حوض ولو زمستان باشد مادر هم شنا بلد نباشد، حوض هم يخ داشته باشد، لباس هم پوشيده باشد. اما با لباس، خودش را مياندازد توي حوض براي اين كه ميارزد. بچهام است.
امر به معروف و نهي از منكر مربوط به اين است كه دين و خدا چه قدر پيش ما ارزش دارد. افرادي هستند بي غيرتند، ميگويند موسي(ع) به دين خود و عيسي(ع) به دين خود. شخصي چنان گريه ميكرد. حضرت او را ديد فرمود: خدايا اگر اين بندهي من باشد و اين چنين گريه كند هر دعايي بكند مستجاب ميكنم. خطاب رسيد: نگاه به گريه هايش نكن. اين خيلي آدم بي غيرتي است. دو ليتر، دو ليتر گريه ميكند اما در مقابل گناه غيض نميكند. بي خاصيت است. سيب زميني است. هر چيزي براي انسان عزيز باشد، بيشتر براي آن فدا ميكند. بچه براي مادر عزيز است به همين خاطر خودش را مياندازد داخل آب. دين براي امام حسين(ع) عزيز است و گرنه ميفرمايد: سر دادم، دادم؛ تمام بچه هايم شهيد شدند، شدند.
آمديم خدمت امام(ره) گزارشي بدهيم. گزارشم اين بود كه در شيراز بمب انداختند روي يكي از كلاسهاي نهضت سوادآموزي بيست نفر سر كلاس بودند و همه شهيد شدند چهار نفر از خانمهايي كه سر كلاس بودند حامله بودند. خانم آموزش يار ما دو تا پايش از بالا قطع شد. قبل از من يك روحاني ديگر آمده بود كه: در عمليات والفجر پنج دويست طلبه شهيد شدند. من و ايشان هر دو رفتيم خدمت امام(ره) در جماران. من اول گفتم: شما بگو. او هم گفت: ما در عمليات والفجر پنج، دويست طلبه شهيد داديم. امام(ره) فرمود: خدا همه را رحمت كند. به من گفت: شما بگو. پيش خودم گفتم: امام(ره) براي بيست نفر چيزي نگفت، حالا ما كه بيست نفر بود. يعني به قدري اسلام عزيز است كه امام(ره) ميفرمايد: دويست شهيد طوري نيست ميارزد. آنهايي كه حاضر نيستند براي دين فداكاري كنند دين براي آنها عزيز نيست. ديروز فيلمي از آخرين نمازهاي امام(ره) ديدم كه امام(ره) دستش جان نداشت مسح بكشد و كمك گرفت تا مسح بكشد. بعد خواست نماز بخواند حال خم شدن نداشت مهري روي پيشانيش گذاشتند(سُبْحانَ رَبِّيَ الْأَعْلي وَ بِحَمْدِهِ) با صداي بي جوهر، يعني نماز به قدري عزيز است كه در آخرين و حساس ترين لحظات هم امام(ره) دست نميكشيد. آدم هم داريم كه ميگوييم: نماز بخوان. ميگويد: فعلًا شلوارم اتو دارد؛ يعني خدا را به اتو ميفروشد. يك كتاب خطي را يك دانشمند ممكن است برود تا آن طرف دنيا براي اين كه مطالعه كند، يك آدم بيكار اين كتاب خطي را به يك قصاب ميفروشد. ميگويد: گوشت بگذار داخلش. يك وقت پنج كيلو كتاب خطي را يك آدم بي شعور به دو سير دنبه ميفروشد. هر چيزي بلوغ ميخواهد. شخصي را در مكه ديديم گفت: كاش نميآمدم مكه بيخود آمدم. گفتم: چرا؟ گفت: من يك آسانسوري زدهام هفت دقيقه است كه نميآيد پايين. من يك خرده نگاه كردم عجب حاجيها دارد خدا! ؟ به قدري بي شعور كه اگر هفت دقيقه پاي آسانسور بايستد. همين آقا هفت ساعت توي صف تخم مرغ ميايستد. نميفهمد كجا آمده. اما حاجي هم داريم مثل امام حسن(ع) كه پياده ميرفت و با اين كه اسب و شتر هم داشت ميفرمود: ميخواهم پياده بروم پايم زجر بكشد، چون راه، راه مكه است. آدم هست سر نماز كيف ميكند. يكي از علما وقت مرگش وصيت كرد: نمازهايم را از سر بخوانيد. گفتند: آقا مگر نمازت باطل بود؟ گفت: نه، من سرِ نماز كيف ميكردم. الآن كه دارم ميميرم ميترسم خداوند بگويد: براي من نماز نخواندي براي كيفت خواندي. يعني بعضيها از نماز لذت ميبرند.
پيرزني در كاشان فوتبال نگاه ميكرد ميگفت: جمهوري اسلامي به هر كدام از اين فوتباليستها يك توپ بدهد تا اين همه دنبال يك توپ ندوند. من ديدم اين پيرزن نسبت به فوتبال بالغ نيست. هر چيزي بلوغ ميخواهد. شهيد بهشتي در آلمان بودند. يك زن مسلمان از دنيا رفت. خوب، مسلمان را بايد غسل بدهد. آن جا زن مسلماني حاضر نشد اين زن مسلمان را غسل بدهد، شهيد بهشتي فرمودند: اين زن را بگذاريد تو سردخانه من خانم خودم را آماده ميكنم. سه شب ايشان ميآمد با خانمش صحبت ميكرد كه او را آماده كند كه مرده شوري كند. صاحب جواهر ميگويد: گاهي بايد حكومت اسلامي تشكيل داد تا جلوي منكر را گرفت. وقتي آدم بخواهد جلوي يك تجاوز بين المللي را بگيرد يا جلوي يك توطئه را بگيرد و اين بدون قدرت نميشود. بعضي منكرها هم فردي است مثلًا عرق نخور، دروغ نگو و. . .
آخرين كلامي كه امام حسين(ع) در گودال قتلگاه فرمودند و ديگر بعد از آن حرفي نزد نهي از منكر بود. وقتي در قتلگاه افتاده بود ديد كه دشمن به طرف ناموسش ميرود و فرمود: اگر هم دين نداريد مرد باشيد. شما با من جنگ داريد چه كار به زن و بچهام داريد؟ «وَيْحَكُمْ يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَارًا فِي دُنْيَاكُم»(اللهوف، ص119) درسها: اگر كسي شش منكر انجام ميدهد و شما ميتوانيد جلوي يكي از منكرات را بگيريد نهي از منكر بكنيد. مهمترين منكر بريدن سر امام حسين(ع) است، ولي امام حسين(ع) ميفرمايد: اين جنايت را انجام دهيد اما به زن و بچهام حمله نكنيد. اين اهميت ناموس است. ميگويند از خرس يك مو كندن غنيمت است. شوهرهايي كه اجازه ميدهند خانمشان بدحجاب بيرون ميآيد و جوانهايي كه اجازه ميدهند خواهرشان بدحجاب بيرون بيايد دقت كنند كه امام حسين)ع) جانش با شهادت از بدنش بيرون ميآيد اما در عين حال ميفرمايد ناموس.
انبياء شهيد شدند چون كارشان امر به معروف بود. قرآن ميفرمايد: تمام انبياء كه شهيد شدند پرچم دار يك معروف بودند: «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» نحل/36. يكتاپرستي، توحيد، بزرگترين معروف است. مبارزه با طاغوت بزرگترين منكر است. در سورهي اعراف داريم كه پيغمبر ما پيغمبريست كه «يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ» اعراف/157. قرآن ميفرمايد: «يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ» بقره/61. انبياء در اين راه شهيد شدند. به حضرت شعيب گفتند: «يا شُعَيْبُ» سنگ بارانت ميكنيم. چون شعيب ميآمد نهي از منكر ميكرد. «لَنُخْرِجَنَّكَ يا شُعَيْبُ» اعراف/88. سنگ بارانت ميكنيم. يوسف به جرم پاكي به زندان افتاد. پس امر به معروف زندان هم دارد. ابراهيم(ع) را به خاطر مبارزه با بت پرستي توي آتش انداختند. حضرت يحيي را كشتند: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ» بروج/4. مؤمنين را آوردند لب درّه، درّه را پر از هيزم كردند آتش روشن كردند، كوه آتشي، و هر كس ايمان داشت او را پرت ميكردند داخل آتش. مرگ بر اصحاب اخدود. آنها نشستند دور آن گودي و مؤمنين سوختند و ذغال شدند و اينها هم تماشاچي بودند «وَ يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ» آل عمران/21. افرادي به جرم طرفداري از عدالت شهيد شدند. نهنگ توي دريا ماهي ميخورد، جِرم ماهيها ميرود لاي دندانش. ميخواهد مسواك كند. ميآيد روي آب دهانش را باز ميكند. پرندهاي هست مثل كبوتر توي هوا گرسنهاش ميشود. مثل كلنگ دو سر دو تا شاخك دارد يكي بالا و يكي پايين. ميآيد توي دهن اين نهنگ مينشيند، لاي دندانهاي نهنگ را ميخورد و شكمش سير مي شود. نهنگ هم ميخواهد اين پرنده را ببلعد چون شاخك دارد مجبور است دهانش را باز بگذارد. يعني خداوند روزي پرنده در هوا را لاي دندان نهنگ قرار ميدهد. آن وقت ما ميگوييم اگر اين حرف را بزنيم مشتريمان كم خواهد شد.
وقتي هفتاد و دو تن شهيد شدند خانوادههاي آنها آمدند حسينيه جماران كه مملو از جمعيت بود. امام(ره) آمدند روي اين صندلي نشستند. من آن شبي كه امام(ره) از دنيا ميرفت آن دقيقههاي آخر در همين جا بودم. پشت شيشه امام(ره) را ميديدم چند پزشك آمدند محكم كوبيدند توي قلب امام(ره) بلكه با شوك، نفس را برگردانند ديگر نشد. من از آن سمت حسينيه آمدم توي حسينيه تا نشستم و صندلي امام(ره) را ديدم نتوانستم خودم را نگه دارم. ياد يك چيزي افتادم كه ميگويند وقتي اسب بي صاحب برگشت سخت ترين حالات بود. يك مرتبه بچهها ديدند اسب هست آقا رويش نيست. امام(ره) با ياري مردم حكومت اسلامي درست كرد. اين خودش يك معروف بود منتهي اين نظام ما يك ساختمان بود. امام(ره) كاخ شاهنشاهي را خراب كرد و اين نظام را ساخت اما برق كشي هايش مانده. من و شما بايد برق كشياش كنيم. متأسفانه منكر در جامعه زياد است. منكرِ رشوه غوغا ميكند. حالا منكر تورم را ميشود توجيه كرد كه آقا در همه جاي دنيا تورم هست، بعضي چيزها با هم گران ميشود مثل پا و گردن كه با هم رشد ميكند. اما بعضي چيزها قابل تحمل نيست. معروف اثر دارد و با يك حرف زدن هم همه چيز درست نميشود. امام حسين(ع) كه شهيد شد، فوري بني اميه برنگشت. مگر همه توتها هفتهي اول ميرسد؟ خانمي به من گفت: به يكي از اين بدحجابها گفتم: خانم حجابت را رعايت كن. او هم جملهاي به من گفت و جسارت كرد. آيا من وظيفه دارم؟ گفتم: چون يكي بودهاي جسارت كرده، اگر يكي ديگر به او ميگفت، شخص ديگري به او ميگفت بالاخره آن خانم در مقابل امت [نمي تواند مقاومت كند] گير اين است كه ما يك نفر هستيم. با يك سانتي متر نخ چيزي دوخته نميشود، نخ بايد بلند باشد. گاهي وقتها هم امروز اثر نميكند اما فردا اثر ميكند. من يك جلسه داشتم براي بچههاي سيزده، چهارده ساله. شخصي گفت: قرائتي تو خيلي آدم ساده و سطحي هستي. كارهاي عميق نميكني. براي يك مشت بچه قصه ميگويي. اينها جوان ميشوند ميافتند دنبال يك سري كارهاي ديگر و هر چه تو يادشان دادهاي فراموش ميكنند. گفتم: نخير، بنده در نوجواني حرف هايم را به اينها ميزنم. اولًا همهي اينها فاسد نميشوند. خيلي از آنها پاكند و پاك ميمانند. گيريم در اين صد نوجوان بيست جوان فاسد شود و ميرود منحرف ميشود بعد وقتي منحرف شد برمي گردد و ميگويد گناه كردم چون ذاتش پاك است و اسلام به گوشش خورده دو مرتبه. بچههايي كه مسجد آمدهاند جوان كه ميشوند از مسجد جدا شده و رفتهاند باز وقتي پير ميشوند ميآيند مسجد. آنهايي كه اهل مسجد نبودهاند پير هم كه ميشوند ميروند توي پارك.
ضرب المثلي هست كه ميگويند شيراز شهر گل و بلبل است. سيد عبدالهادي شيرازي قبل از امام(ره) مرجع تقيلد بود. ايشان بحثي كرد در نجف كه اگر آدم با سِحر و جادو كار خوبي بكند آيا باز هم سِحر حرام است يا نه؟ آن وقت مَثَل كه ميخواست بزند، در سن هشتاد سالگي ميگفت: مثلًا كسي كه بتواند با سِحر كويري را تبديل به گل و بلبل كند. يك نفر گفت: الله اكبر. چون ايشان هفتاد سال پيش شيراز، شهر گل و بلبل بوده بعد از هفتاد سال كه چشم هايش هم نابينا شد. مثل گل و بلبل ميزند.
شما حرفت را بزن ولو گوش ندهد. امام توي ذهنش ميماند كه اين گناه است. امر به معروف واجب است گرچه همان لحظه اثر نكند. خانمها وقتي دخترشان چهار، پنج ساله است پارچه يا طلايي كنار ميگذارند. مگر الآن خواستگار آمده؟ اما ميگويد بالاخره من اين جهيزيه را كنار ميگذارم ده سال ديگر مورد نياز است. در راه امر به معروف سختي هست. امام حديث دارد كه: علت اين كه مردم نماز ميخوانند چون نماز كاري به كارشان ندارد؛ اما اگر نماز ضرري به اينها بزند نماز را ترك ميكنند. براي پيغمبر ما(ص) انواع سختيها بود. چه قدر متلك به ايشان گفتند. آن قدر مقاومت كن كه او خجالت بكشد. به پيغمبر(ص) ميگفتند ساحر، شاعر، مجنون، كاهن. توطئه كردند از هر قبيلهاي، يك چاقوكش، از سر ديوار پريدند كه پيغمبر(ص) را بكشند، كه حضرت علي(ع) را جاي خودش خواباند. محاصرهي اجتماعي، گفتند: هيچ كس با پيغمبر(ص) حرف نزند. لب مكه ايستاده بودند هر كس ميآمد پنبه ميدادند، ميگفتند: اين را بگذار توي گوشِت. كسي هست ميگويد: من پيغمبرم، نكند چيزهايي كه ميخواند در تو اثر كند. بالاخره مجبور شد از مكه برود، چه قدر يارانش را شكنجه دادند. جانبازها مثل مايه ميمانند. يك قاشق ماست را به يك ديگ شير كه بزني همهاش ماست ميشود. اين جانبازها مايهي انقلابند يك وقت هزار نفر نگاه ميكنند به كسي كه چشمش ر از دست داده همه ياد جنگ ميافتند.
اينهايي كه عضوي دادهاند اهل بهشتند؛ چون كسي كه پايش را گذاشت توي بهشت خدا كلهاش را توي جهنم نميبرد. اگر كسي دستش را فرستاد توي بهشت خداوند آن يكي دستش را توي جهنم نميبرد. مايهي سخنرانيهاي زينب(س)، خون امام حسين(ع) بود. از صبح تا ظهر عاشورا ده تا سخنراني شد، هيچ اثر نكرد؛ اما همينهايي كه سخنراني در آنها اثر نكرد وقتي برگشتند كوفه گفتند: اِه! ! ما رفتيم پسر پيغمبر را كشتيم. شروع كردند گريه كردن، منتظر اثر فوري نباشيد. امام(ره) آمد حسينيه جماران كه خانوادهي هفتاد و دو تن و مردم جمع شده بودند. تا خواست بنشيند همه زدند زير گريه. چون آمده بودند به امام(ره) تسليت بگويند. امام(ره) اولين كلامش اين بود: اين حادثهي منتظره. نگفت اين حادثهي غيرمنتظره؛ يعني كسي كه ميخواهد به اسلام و جمهوري اسلامي برسد بايد بهشتيها را هم بدهد.
دين ارزش دارد. اصلًا انسان دست دينش است. انسان بي دين و بي خدا كه چي؟ خوردن و خوابيدن. الاغ هم ميخورد و ميخوابد. اصلًا اگر ما مكتب نداشته باشيم در زندگي مادي كه حيوانها از ما جلوترند. الاغ پنج امتياز بر ما دارد. هم بيشتر ميخورد، هم راحتتر ميخورد، مسموميت غذايي ندارد، ظرف شويي ندارد، پوست كندن ندارد، سرخ كردن ندارد، اگر مسأله شهوت باشد مرغ و خروس هم شهوت دارند. ارزش ما به دين ما است.
امر به معروف نشانه عشق به مردم است. وقتي آدم را دوست دارند ميگويند: آقا نيفتي. شما وقتي در خيابان راه ميروي ميبيني ماشيني عقب، عقب رفت افتاد توي جوب. قاه قاه ميخندي. اصلًا كِيف ميكني كه ماشين مردم افتاد توي جوب. اين مريضي او. ماشينش خدشه دار نشد اما انسانيت شما خدشه دار شد. يعني شما از آسيب مردم لذت ميبري. اگر كسي روي برف يا پوست هندوانه افتاد و ما خنديديم بايد بگوييم عجب! من خنديدم. اين خندهها يعني اين كه من در انسانيت شكست خوردم. بدن امام حسين(ع) سوراخ، سوراخ شد اما آن كه نتوانستند سوراخ، سوراخش كنند انسانيتش بود، عزت امام حسين(ع) سوراخ نشد.
دليل اين كه من طلبه شدم جواني گفت من ميروم طلبه شوم تو هم بيا طلبه شو. او نوجوان بود و من هم نوجوان. من به دعوت او طلبه شدم. بعد آن آقا خودش سر از جاي ديگر درآورد. رفت كه رفت. اما من طلبه شدم. يعني گاهي وقتها شما يك كسي را راهنمايي ميكني در آن آقا اثر نميكند اما در بغل دستيش اثر ميكند. گاهي وقتها مردم با موعظه تكان نميخورند. اما خون كه ريخت جوش ميآيند. امام(ره) ميفرمود: جبههها را پر كنيد مردم نگاه ميكردند. يكي گوش ميداد ميرفت جبهه شهيد ميشد و برمي گشت وقتي برمي گشت تمام فاميل و اهل روستا و منطقه ميگفتند: ما هم برويم و جايش را توي جبهه پر كنيم. يعني گاهي وقتها كلام امام(ره) يك نفر را ميفرستاد جبهه، اما خون شهيد چند نفر را ميفرستاد.
ما در طرح نماز خود در ستاد اقامه نماز، هفتاد كتاب چاپ كرديم. در نمايشگاه بين المللي كتاب رفتيم كتابهاي نماز را جمع كنيم ديديم: الله اكبر، حدود سيصد كتاب نوشته شده. خود ما كه منادي نماز در ستاد اقامه نماز هستيم هفتاد كتاب توليد كرديم اما وقتي فضا، فضاي نماز شد ديگران هم كتاب توليد ميكنند امامي كه نظام اسلامي را براي ما ساخت ما بايد بندكشي كنيم كه آجرهايش يكي پس از ديگري نيفتد. حساسيت نشان بدهيم. من از فوتباليستها خوشم ميآيد. اگر يك بازي فوتبال يك ساعت و نيم باشد تلويزيون پنج دقيقهاش را قطع كند همهي فوتبال دوستها زنگ ميزنند: آقا، صدا و سيما، چرا پنج دقيقهاش را قطع كردي؟ اما اگر حالا يك برنامهي مذهبي را حذف كنند، آقا مذهبي اين قدر داغ هستند كه آقا چرا دو كلمهاش را حذف كرديد؟ ما بايد حساسيت نشان بدهيم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته