متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1374/11/17
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
يكي از مسائلي كه در ماه رمضان مطرح شده در تاريخ و از آن هم كم ياد ميشود جنگ بدر است در جنگ بدر چند تا مقدمه است اينكه مكان بدر كجاست بدر مسافت بين مكه و مدينه است منتهي به مدينه نزديكتر است چاهي آنجاست بنام چاه بدر، سوره انفال تقريباً همهاش مربوط به جنگ بدر است. جنگ بدر شب هفدهم ماه رمضان اتفاق افتاد. قصه جنگ بدر اين بود كه بنا نبود جنگ بشود براي كار ديگري رفتند از كار ديگري سر در آوردند وقتي پيغمبر ميخواست از مكه به مدينه هجرت كند كفار هر مسلماني را كه ميخواست هجرت كند اموالش را مصادره ميكردند يعني يك مشت مسلمان فقير وارد مدينه شدند پيغمبر هم در كنار مسجد يك سكو درست كرده بود و فقرا روي اين سكو مينشتند آنوقت ظهر كه مسلمانها ميآمدند نماز بخوانند وقتي نماز تمام ميشد هر كدام يك نفر از اينها را برمي داشتند و براي ناهار ميبردند.
مكه محل تجارت بود قهرمان تاجرها شخصي بود بنام ابوسفيان، الان هم در مكه بازاري هست بنام بازار ابوسفيان پدر معاويه، ابوسفيان كارواني با هزار شتر با ارزش پنجاه هزار دينار هر دينار هم يك مثقال طلا چهل تا پاسبان داشتند همچين كارواني را ابوسفيان از مكه راه انداختند به طرف شام و برگشتند. پيغمبر فرمود خوب است اينها همينطور كه دارند ميروند از كنار مدينه اموال اينها را مصادره كنيم به انتقام از اموالي كه آنها از ما گرفتند اين طرح عملي نشد گفتند پس در راه بازگشت اموال آنها را مصادر كنيم در راه برگشت پيغمبر سيصد و سيزده نفر(اين سيصد و سيزده عدد مقدسي است چون ياران امام زمان(عليه السلام) هم سردارهايش سيصد و سيزده نفر هستند) را براي مصادره اموال برد.
ابوسفيان توسط ياران و دوستان خودش در مدينه خبردار شد ابوسفيان زود كاروان تجارتي را از راهي بي راهه برد ولي پيغام داد كه مسلمانها ميخواهند هزار بار شتر را مصادر كنند يك لشگر هزار نفري كه فرماندهي آن با ابوجهل بود با سازو برگ نظامي قوي آمدند براي دفاع از ابوسفيان و كاروان تجارت ابوسفيان به ابوجهل گفت ما هزار شتر را از بي راهه برديم شما برگرديد ابوجهل گفت نه، ما اينقدر اينجا شراب ميخوريم و ميرقصيم و يك كودتا ميكنيم مسلمانها را تار و مار ميكنيم و بر ميگرديم پيغمبر هم با جمعيت رفته بود براي مصادره اموال يكمرتبه بنا به وحي الهي كه يا رسول الله با اين مردم بجنگ ياران پيامبر گفتند ما براي مصادره اموال آمده بوديم آنها هزار نفر هستند ما سيصد و سيزده نفر ما چطور با آنها بجنگيم آيه نازل شد خدا اراده كرده شما را پيروز كند.
«وَإِذْ يَعِدُكُمْ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ» أنفال/7 خدا وعده داده كه يكي از طايفهها براي شما است شما دوست داشتيد كه فقط پولها را مصادره كنيد ولي خدا. . . يعني شما به هواي مصادره اموال رفتيد اما صحنه جور ديگري شد اما نترسيد خدا اراده كرده كه حق را با قدرت خودش تثبيت كند كمر كفار را هم بشكند نترسيد كه ما آماده باش نبوديم دست خدا با شماست.
اول اينكه طبع انسان راحت طلب است بعضيها ميروند ماهي بگيريند ميگويند ماهياي كه تيغ ندارد را بده، شما ميخواستيد كه همينطور مفت و راحت هزار بار شتر را مصادره كنيد ولي خدا خواست با تيغ باشد. «لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنْ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ» أنفال/9-8 وقتي ديديد كه سيصدو سيزده نفر در مقابل هزار نفر بوديد يكمرتبه خودتان را باختيد و استغاثه كرديد خدايا كمك كن خدا هم دعاي شما را مستجاب كرد گفت نترسيد من شما را امداد ميكنيم با هزار فرشته كمكي، «مُرْدِفِينَ» يعني به رديف، يعني اين هزار تا دشت اول است پشت سر او هم ميآيد چون يك آيه داريم «يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنْ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ» آل عمران/124 يك آيه هم داريم «يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنْ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ» آل عمران/125 خلاصه خدا بلاتشبيه اول يك ميليون نسيه ميدهد اگر دادي دو ميليون ميدهد اگر خوش حساب بودي سه ميليون ميدهد گام به گام امدادهاي غيبي زياد ميشود.
«وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى لَكُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ» آل عمران/126 اين فرشتههايي كه فرستاديم ميخواستم به شما بشارت بدهم از اين آيه معلوم ميشود كه فرشتهها با انسان رابطه دارند هم جن با انسان رابطه دارد هم فرشته رابطه دارد در اين عالم هستي نيروهاي امدادي هست، فرشتهها كافي هستند؟ «وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ» خيال نكنيد با شما و فرشتهها مشكل حل ميشود نصرت نيست مگر از خدا باشد.
«إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ» أنفال/11 شما دو تا مشكل داشتيد يكي اينكه گيج بوديد، يعني يك چرت زديد و اين خستگي شما را. . . پس معلوم ميشود كه چرت هم از نعمتهاي خداست يعني گاهي وقتها انسان داغان است ده دقيقه كه ميخوابد خستگياش در ميرود ميگويد تشنه هم بوديد از آسمان باران فرستاديم كه هم خورديد و هم از آن آبها ذخيره كرديد غسل جنابت هم كرديد ضمناً زير پاي شما شل بود وقتي باران آمد سفت شد «وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ» يعني پليدي شيطان را از بين بردم همان جنابت، جاي پاي شما را سفت كردم تا حالا پنج تا امداد غيبي اينها همه در جنگ بدر است «إِذْ يُوحي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا سَأُلْقي في قُلُوبِ الَّذينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ» أنفال/12 خدا به فرشتهها دستور داد كه مومنين را نگه داريد كه اينها خودشان را نبازند، اي فرشتهها من با شما هستم دل مسلمانها را محكم كنيد «سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ» خودم هم كه خدا هستم در دل كفار رعب مياندازم يعي توي دل آنها خالي ميكنم «فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ» بسم الله جنگ را شروع كنيد منتهي وقتي ميزنيد به گردن بزنيد شمشير را به دست و پا نزنيد و بعد هم آدمهاي سرشناس و گردن كلفت اينها را بزنيد.
مي فرمايد جاي جنگ شما هم جاي بدي بود باز هم آنجا به شما كمك كردم چون بدر سرازيري است كفار در منطقــﺔ بالا بودند شما منطقــﺔ پائين و اين هم امتيازي بود براي كفار كه من آنرا هم حل كردم «إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَ هُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوى وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَ لَوْ تَواعَدْتُمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْميعادِ وَ لكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَميعٌ عَليمٌ» أنفال/42 شما توي چاله بوديد آنها قسمت دور و بالا بودند بار تجارت هم كه از آن پائين حركت كرد و رفت خلاصه وضع جوري بود كه اگر خودتان ميخواستيد برنامه ريزي كنيد براي اين جنگ رأي نميداديد جنگ نابرابر بود «وَلَوْ تَوَاعَدتُّمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَلَكِنْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا» ولي خدا خواسته اين كار بشود پس خواهد شد بقدري من امدا غيبي براي شما فرستادم «كَانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَا مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ» كه هر كس ميخواهد دين پيدا كند دست خدا را ببيند كه يك گروهي كه هيچ آمادگياي ندارند چگونه پيروز شدند و هر كس هم ميخواهد ايمان نياورد با ديدن معجزه ايمان نياورد يعني حق و باطل را براي شما روشن كردم يعني مردم گيج نباشند.
اينقدر براي شما امداد غيبي فرستادم تا هر كس ميخواهد ايمان بياورد بفهمد كه چرا ايمان بياورد و هر كس هم كافر بشود. . . يكي ديگر از امدادهاي غيبي آن است كه مسلمانها خواب ديدند كه كفار كم هستند و اينها زود ميتوانند حمله كنند و كفار هم خواب ديدند كه اينها كم هستند اينها خواب ديدند كه كم هستند يعني برويد جلو آنها هم خواب ديدند كه مسلمانها كم هستند گفتند اينها كه چيزي نيستند نوكرها و بردهها را ميفرستيم كه اينها را بكشند نميارزد خودمان برويم مثل اينكه ميگوئيم فلاني انگشت كوچك ما است چون اگر آنها مسلمانها را زياد ميديدند لشگر كمكي ميخواستند اگر اينها هم جمعيت را زياد ميديدند ميترسيدند «إِذْ يُرِيكَهُمْ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» أنفال/43اي پيغمبر توي خواب نشان داديم كه كم هستند اگر زياد ميديد باز دلهره داشت آنها هم «وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذْ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» أنفال/44 كفار هم مسلمانها را كم ديدند گفتند دو سه دقيقه. . . مثل صدام كه گفت من دو سه روزه ايران را ميگيرم.
توي خواب كفار خواب ديدند كه سيصد نفر هستند توي جبهه ديدند كه ششصد نفر هستند، اگر خدا بخواهد يك كاري بشود آسمان را به كمك ميفرستد با باران شن را سفت ميكند براي رفع خستگي چرت نازل ميكند توي خواب مسلمانها اينها را كم نشان ميدهد تا جرأت كنند حمله كنند توي خواب كفار اينها را كم نشان ميدهد تا نيروي تازه نفس تقاضا كنند وسط جنگ ديد اينها را عوض ميكند تا اينها را دو برابر ببينند تا دل اينها خالي بشود خلاصه اينكه اگر خدا بخواهد كاري را بكند ابر و باد و مه و خورشيد و فلك را به هم ميبافد تا يك كاري بشود وقتي هم ميخواهد كاري نشود تمام قدرتها را. . . شاه ميخواست بماند بيش از صد كشور و رئيس جمهور ميخواستند كه شاه بماند خدا ميخواست كه شاه برود جمهوري اسلامي را همه گفتند نماند اما خدا خواست كه بماند يوسف را همه گفتند نماند خدا ميخواست بماند.
شاه ميخواست بماند و عزيز باشد گريه كنان رفت و امام را ميخواستند اگر اسمش را هم ببري بايد ميرفتي زندان و حالا ميبيني كه اسم شاه نيست و اسم امام نيست و الان شخصيتهاي درجه يك راست امام ركوع ميكنند ولي قبر شاه را گربه روي آن ادرار ميكند با آن هم جاويد شاه اگر خدا بخواهد كاري بشود ميشود جوانها دستگيرهتان ايمان به خدا باشد رابطهتان با خدا محكم باشد همه كار دست خداست در جنگ بدر محاسبات نظامي جور در نميآمد فقط اراده خدا بود ولذا پيروز شدند هفتاد نفر را كشتند هفتاد نفر را به اسارت گرفتند قهرمانان كفر را به هلاكت رساندند لاشهها را ريختند توي چاه بعد پيغمبر آمد گفت حالتان چطور است؟ با مردههاي كشته حرف زد ياران گفتند يا رسول الله آنها مردهاند فرمود گوش آنها از شما شنواتر است و شما شنواتر از اينها نيستيد خلاصه اينكه اگر خدا بخواهد همه كاري درست ميشود حديث داريم امام زمان(عليه السلام) كه ميخواهد بيايد خدا يك شبه كارها را درست ميكند.
(السلام عليكم و رحمه الله و بركاته)