متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1373/11/17
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
بناست انشاءالله ماه رمضان امسال نماز را جزء جزء تفسير و تحليل و هر چه كه بلديم در خدمت شما باشيم. از تقليد و يكسري بحثها گذشتيم الان رسيديم به وضو و غسل و تيمم، بحث ما در اين جلسه اينست در مقدمات نماز يكي وضو است، يكي غسل است، يكي تيمم است، كه اينها. . . «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» المائدة/6 فيض كاشاني در محجة البيضاء ليطفهاي دارد ميگويد يكمرتبه، پرواز از ماديت به معنويت نميشود، جز اينكه فاصله و واسطهاي هم باشد. هواپيما يكمرتبه نميتواند پرواز كند جز اينكه يك مقداري توي باند برود داغ كه شد كم كم حركت كند، يك انساني كه شب تا صبح خر و پف او هوا بوده يكمرتبه بگويد(إياك نعبد و إياك نستعين) اين كانال ماديت و معنويت يك رابط ميخواهد، يك آمادگي ميخواهد، بعضيها كه ميروند توي زمين فوتبال اول نرمش ميكنند قبل از اينكه وارد استخر ميشوند يك دوش ميگيرند.
البته مثالها از خودم بود، البته من هم محسن كاشاني هستم! او هم ملاّ محسن فيض كاشاني بود، منتهي. . . گفت كريم شيرهاي يك كريم است، كريم خان زند هم يك كريم است، خدا هم كريم است، من محسن كاشاني هستم، او هم محسن كاشاني است، منتهي فرق اينها نه هزار و ده شاهي است. ايشان در محجة البيضاء ميفرمايد، محجتة البيضاء كتابي است كه شيعه و سني قبول دارند، ازكتابهاي مهم است كه در آن آورده است اين وضو آماده باش است براي پرواز از ماديت به معنويت.
اگر خواستيد نماز بخوانيد و قيام كرديد صورتهايتان را بشوريد از آنجايي كه موي پيشاني بالا ميآيد تا چانه، عرض آن هم انگشتِ شصت و انگشتِ وسط، دستهايتان را هم بشوريد از آرنج تا مرفق.
مسلمانها اين آيه را دو جور تفسير ميكنند، اول اينكه دست به كجا اطلاق ميشود؟ عدهاي ميگويند دست انگشت است، مثل اينكه ميگوئيم دستم را زدم به برق، گاهي ميگوئيم كف دست است، مثل اينكه ميگوئيم شلاق خورد به دست، عدهاي ميگويند دست بازو است، مثل اينكه ميگوئيم آمپول خورد به دست، حالا ميگويد دستهايتان را بشوريد يعني چه؟ يكي ميگويد دست را بشوريد تا آرنج، بعضيها ميگويند آخرش آرنج است، سنيها اينطوري وضو ميگيرند، ما شيعهها ميگوئيم از آرنج بشوريد ما ميگوئيم از آرنج، ما ميگوئيم وقتي گفته تا آرنج نه يعني اينكه تا كجا ميشود، بلكه يعني اينجا را نشور، مثل اينكه ما به رنگ كار ميگوئيم تا يك متري اين ديوار را رنگ بزنيد اين تا يك متري نه يعني اينكه قلمو را چه جوري بكش، يعني بالاي يك متري نيازي به رنگ ندارد، اگر برويم در جايي كه نه شيعه هست و نه سني روي كره زمين هر كسي دستش را ميشورد از پائين به بالا نيست، پس وقتي ميگويد تا آرنج بشور يعني بالايش را نشور از آرنج به پائين بشور. خلاصه تا آرنج مال مكان شستن است نه چگونه شستن. خلاصه آنها كيفيت را معنا ميكنند ما كميت را معنا ميكنيم.
اگر ما در تفيسر آيه گيج شديم چه كنيم؟ پيغمبر فرمود من از بين شما ميروم دو چيز را بين شما ميگذارم كتاب الله و عترتي، ما برويم در خانه اهل بيت به امام باقر(عليه السلام) گفتند چطوري وضو بگيريم؟ بعد حضرت وضو گرفت و فرمود(هكذا وضوء رسول الله) پيغمبر اينطوري وضو ميگرفت، مثل ما كه الان وضو ميگيريم. بعد كه دست را شستيد مسح كنيد سرتان را، از امام سوال كردند چرا همه سر را مسح نميكنيم؟ فرمود براي اينكه(باء) دارد اگر ميگفت سرتان را مسح كنيد(وامسحوا) ما تمام سر را مسح ميكرديم اما گفته(برئوسكم) بعضي از قسمتهاي سر را مسح كنيد قرآن يك حرف آن هم معنا دارد فارسي هم همينطور است از غذا خوردم يعني كمي از آنرا خوردم غذا را خوردم يعني همهاش را خوردم. پاهايتان را هم مسح كنيد.
اگر جنب بوديد غسل كنيد، از امام سوال كردند چرا در غسل بايد همه بدنمان را بشوريم؟ امام ميفرمايد براي اينكه غسل مربوط به همه بدن است ادرار مجرايش خاص است اما در غسل همه بدن تكاپو ميكند غسل با جريان خون رابطه دارد و جريان خون در همه بدن است، غسل با اعصاب سمپاتيك رابطه دارد و اعصاب سمپاتيك مربوط به همه بدن است، آدم جنب خستگياش مربوط به همه بدن است آن مقداري كه حس ميشود، پس مسئله جنابت با سه چيز رابطه دارد.
حديث داريم مني از زير هر موئي بيرون ميآيد، يعني ميخواهد بگويد همه بدن در جنب شدن اثر دارد. كيفيت غسل سر و گردن بعد سمت راست بدن و بعد هم سمت چپ، جنب دستوراتي دارد توي مسجد آمدنش حرام است، جنب وقتي غسل كرد ديگر نبايد وضو بگيرد، البته غسلهاي ديگر اينطور نيست. شرايط غسل هم همان شرايط وضو است آب آن بايد پاك باشد، بايد حلال باشد، نبايد اسراف باشد، زمان بايد براي غسل داشته باشيم وگرنه بايد تيمم كنيم.
با سه كيلو آب ميشود غسل كرد، حديث داريم هر كس بگويد نميشود اين مسلمان پيغمبر نيست، و اگر كسي پول حمامي را بدهد ولي اضافي بريزد باز هم چون اسراف كرده است گناه كرده است، اسراف گناه كبيره است وگناه كبيره آدم عادل را فاسق ميكند، اگر كسي وسواسي است و خيلي وسواسي است نميشود پشت سر او نماز خواند چون اسراف ميكند و كسي كه اسراف كند فاسق است.
وسواسي به پيغمبر ميگويد دروغگو، چون پيغمبر ميگويد پاك شد، وسواسي ميگويد پاك نشد، وسواسي به همه پيغمبرها و امامها و مراجعاي كه ميگويند پاك شد، اين ميگويد پاك نشد، يعني دروغ ميگويي.
«وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنْ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمْ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ» المائدة/6 اگر مريض بوديد يا مسافر بوديد و آب نداشتيد، اگر تماس با همسر داشتيد و آميزش داشتيد، خلاصه اگر شرايطي بود كه آب پيدا نكرديد، البته آب پيدا نكرديد بايد يك مقداري تكان خورد، بايد دنبال آن رفت، بعضيها ميگويند آب سرد ضرر دارد پس تيمم كن، نخير آب سرد ضرر دارد شما با آب سماور ميتواني وضو بگيري، اين حق ندارد تيمم ندارد.
اگر رفتي و آب پيدا نكردي از هر طرف بايد به اندازه پرتاپ دو تا سنگ رفت، يعني مقداري بايد تفحص كنيد بگرديد، اگر آب پيدا نكرديد تيمم كنيد، بعضيها فرش خانهشان را ميتكانند با خاكهاي لاي قالي تيمم ميكنند اين خاك كثيف است.
بايد با خاك تيمم كرد با خاك خيابان؟ نه، حضرت علي(عليه السلام) ديد يك كسي دارد با خاك كوچه تيمم ميكند فرمود چرا تيمم ميكني؟ با خاك دلپسند تيمم كن، خاك دلپسند يعني گاهي كه آدم ميرود بيابان يك كيلو خاك بردارد توي آشپزخانه باشد هر وقت خواست تيمم كند آنرا توي سيني بريزد و با آن تيمم كند با خاكهاي آلوده تيمم نكنيد.
بعضيها ميگويند اين تيمم بهداشتي نيست ميگوئيم چرا؟ ميگويد براي اينكه آنرا به صورت و دست ميمالند، شما حق نداريد خاك را به چشم هايتان بماليد فقط پيشاني تا بالاي ابرو آنكه ميگويند ضد بهداشت است اينست كه خاك كوچه را به چشماش بمالد ضد بهداشتي است اما خاك صحرا آدم بمالد به پيشانياش اين كاري به بهداشت ندارد.
اول پيشاني، بعد با دست چپ پشت دست راست، بعد با دست راست پشت دست چپ، آقا چرا اين كار را ميكنيد؟ شما چرا بر خاك سجده ميكنيد، ما خاكي هستيم و در برابر هر كسي خاكي نيستيم ولي در برابر خدا خاكي هستيم، آدم خاك تميز پيدا كند پيشانياش را با خاك تميز تماس بدهد، اين ميگويد خدايا من خاكي هستم برگشتم به خاك است، نسبت به تو من عبادت ميكنم، يك عبوديت است شايد هم يك اسراري داشته باشد كه ما نميدانيم.
«مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» خدا نميخواهد كارهايتان مشكل باشد يعني هر جا كه سخت است ميگويد آسان است، آقا اگر كسي بخواهد از گرسنگي بميرد گوشت خوك هم حلال است، مجبور شدي طوري نيست، در اسلام بن بست وجود ندارد كهاي بابا اين چيه؟ حتي زن گير شوهر بد افتاده است كه به او خرجي نميدهد، اينجا اسلام گفته اختيار زن با شوهرش نيست با مجتهد است، مجتهد ميتواند ولو اينكه شوهر راضي نيست زن را طلاق بدهد، يا بايد خرجي داد يا طلاق داد، اينطور نيست كه زن يا مرد در بن بست باشند.
گاهي مالك ميآيد و ميگويد من راضي نيستم، حاكم شرع ميگويد تو راضي نيستي من اجازه ميدهم. استتار، جنسي را قايم كرده مردم هم بال بال ميزنند به آنها نميدهد، حاكم اسلامي سه چهار مرتبه هشدار ميدهد اگر باز نكرد حكومت اسلامي ميتواند اجازه بدهد قفل را بشكنند، نميشود مردم از گرسنگي بميرند و اين آقا در را قفل كند چيزي بنام بن بست در اسلام وجود ندارد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته