تاريخ پخش :: متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ 1373/9/10
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
چند جلسه است که ما راجع به تربيت فرزند صحبت ميکنيم. به هر حال تربيت فرزند مسالهي مهمي است. جلسات قبل راجع به انتخاب همسر و شير مادر و عقيقه صحبت كرديم. در اين جلسه ميخواهيم دربارهي هم بازي شدن با بچه، احترام بچه، سرپرستي بچه، حق حضانت و حق بچهها بر والدين صحبت كنيم. دربارهي هم بازي شدن با بچه، روايات زيادي از شيعه و سني داريم. رسول اکرم(ص) ميفرمايد: «مَنْ كَانَ عِنْدَهُ صَبِيٌّ فَلْيَتَصَابَ لَهُ»(منلايحضرهالفقيه، ج3، ص483). هرکس در خانه بچه دارد، به خاطر آن بچه او هم بچه شود. تا ما پايين نياييم بچه رشد نميکند. قرآن نازل ميشود تا پيغمبر به معراج برود. يعني قرآن پايين ميآيد تا پيغمبر بالا برود. شما در مسئلهي اهرم وقتي چوب را زير يک سنگ ميکنيد، چوب را به طرف پايين ميآوريد تا سنگ بالا برود. تا ما تواضع نکنيم بچهها بالا نميآيند. اگر يک عالمي بين يک سري جاهل باشد، اگر عالم بخواهد پرستيژ عالم بودن خودش را حفظ کند، مردم رشد نميکنند. عالم بايد پايين بيايد تا مردم رشد کنند.
يکي از نيازهاي کودک همبازي داشتن است. زن و شوهري كه يک بچه دارند و بچهي آنها همبازي ندارد، بدانند كه اين بچه کمبود دارد و آن کمبود را بايد پدر و مادر پر کنند. وقتي يک چيزي به بچه تحميل شود و بچه ناچارا آن را انجام ميدهد ميگويد: راحت شدم. بعضي از خانوادهها كه خيلي به بچه امر و نهي ميكنند، بدانند كه اين چنين بچه را بي ادبتر ميكنند. درست مثل فنر است. هرچه فنر را بيشتر فشار بدهي، دستت را که برمي داري فنر بالا ميپرد. به همين خاطر بعضي از بچههاي آخوندها بد از آب در ميآيند. نيازهاي طبيعي انسان بايد برآورده بشود. بچه نياز طبيعي به ورزش دارد. اگر همبازي ندارد بايد پدر و مادر جاي همبازي را براي او پر کنند. خلاصه پدر نبايد، پدر باشد. پدر بايد رفيق فرزند خود باشد. پدر سالاري درست نيست. پدر بايد از بچه نظر خواهي کند. گاهي هم بايد از عقيدهي خودش بگذرد. در جنگ احد پيامبر اکرم(ص) مشورت کرد و گفت: دشمن به قصد كودتا از مکه وارد مدينه ميشود، نظر شما چيست؟ خود پيامبر نظرش اين بود که در کوچهها سنگر بگيرند اما اينجا به خاطر اينکه جوانها ناراحت نشوند و در ذوقشان نخورد، از رأي خودش دست برداشت. ابورافع يکي از اصحاب پيامبر بود. گفت: من بچه که بودم با امام حسن مجتبي همبازي بودم. گاهي که کولي بازي ميکرديم، امام حسن روي دوش من سوار ميشد. وقتي نوبت من ميشد كه روي دوش امام حسن سوار شوم. امام حسن ميگفت: خجالت نميکشي كه ميخواهي روي دوش من سوار بشوي؟ خلاصه از زير قراردادهاي بچگي در ميرفت.
امام صادق(ع) ميفرمايد: «دَعِ ابْنَكَ يَلْعَبُ سَبْعَ سِنِينَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَكَ سَبْعاً فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَيْرَ فِيهِ»(كافي، ج6، ص46). يعني هفت سال بچه را آزاد بگذاريد تا بازي کند. «وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَكَ». از 7 سالگي تا 14 سالگي آن را ملازم خودت قرار بده «فَإِنْ أَفْلَحَ»، اگر بين 7 سالگي تا14 سالگي بچه خوب خط گرفت که چه بهتر «وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَيْرَ فِيهِ» اگر نشد ديگر به اين اميد نيست. کار تربيتي روي بچههاي راهنمايي بيشتر از دبيرستانيها است. امام ميفرمايد که تربيت پذيري از 7 سالگي تا 14 سالگي است.
انس بن مالک ميگويد: يک برادر کوچک به نام ابوعميد داشتم. حضرت وقتي ميآمد ميگفت: يا اباعميد! بعد هم يک طنز ميفرمود که اشاره به يک شوخي و بازي بود.
ابن ربيع ميگفت: ياد دارم كه 5 ساله بودم. پيغمبر آب برمي داشت و با من شوخي ميکرد و به من آب ميپاشيد. به بچههاي شيطان خيلي فشار نياوريد. بچه شر خوب است. چون بچه هرچه در بچگياش شر باشد، بزرگ كه ميشود بردبارياش بيشتر ميشود. براي بچهها شيطاني يک ارزش است. در قرآن داريم: «فَما آمَنَ لِمُوسى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفينَ»(يونس/83) حضرت موسي که آمد و معجزه آورد، هيچ کس به موسي ايمان نياورد. فقط بچهها به او ايمان آوردند. آن بچهها هم از فرعون و جامعه ميترسيدند. دبير تعليمات ديني در مدرسه دخترانه گفته است: دخترها شما ديگر به تکليف رسيدهايد. ديگر نبايد با نامحرم دست بدهيد. مثلاً پسر عمو، پسر دايي نامحرم هستند. مادر به مدرسه آمده و گفته است: به شما چه مربوط است که دختر من با پسر عمو يا پسر دايي خود دست بدهد يا ندهد؟
روايت داريم واي بر پدران بي دين که بچههاي پاک را منحرف ميکنند. اگر پدر و مادر با مدرسه هماهنگ نباشد، بچه بين يک تضاد قرار ميگيرد. گرايش جوانها به مذهب بيش از ديگران است. با لطف خدا و به کوري چشم آمريکا و به کوري چشم همه آنهايي که ميخواهند بچههاي ما را از طريق ويدئو و ماهواره منحرف كنند، گرايش بچههاي ما روز به روز به مذهب بيشتر ميشود. در بين نسل نو، تعداد افراد نماز خوان روز به روز بيشتر ميشود. افتخارات بچهها روز به روز بيشتر ميشود. از اين آيه يک چيز ديگر هم معلوم ميشود که محيط و خفقان آدم را مجبور نميکند. با اينکه فرعون خوف ايجاد کرده بود اما بچهها توانستند خطشان را حفظ کنند.
در قرآن داريم که يک عده ميگويند: «لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنينَ»(سبأ/31). اگر شما نبوديد ما خوب بوديم. شما ما را بد کرديد. محيط ما را فاسد کرد. ميگويند: نخير! «قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنينَ»(صافات/29). شما خودتان ريگ در کفشتان بود. روز قيامت حتي عدهاي به شيطان ميگويند: بدبخت، بيچاره، نکبت! شيطان ميگويد: چه شده است؟ براي چه اينقدر فحش ميدهي؟ «فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ»(ابراهيم/22). مرا ملامت نکن. خودت را ملامت کن. من کاري نکردهام که تو را هل بدهم. من فقط راه را نشان تو دادم. تو خودت به آن وارد شدي. همين جلوههايي که به تو نشان دادم، به ديگران هم نشان دادم اما تو دنبالم آمدي و آنها نيامدند. انسان آزاد است.
پيامبر(ص) ميفرمايد: « لا تحقرن أحدا من المسلمين فإن صغيرهم عند الله كبير»(مجموعةورام، ج1، ص31). احدي از مسلمانان را تحقير نکنيد. کوچک ترين آنها هم پيش خدا بزرگ هستند. ميوهي نوبري را نزد پيغمبر آوردند. پيغمبر اين ميوه را گرفت و گفت: «اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي مُدِّنَا وَ صَاعِنَا»(كتابسليمبنقيس، ص675) خدايا در شهرمان اين ميوهها را مبارک کن، خدايا روز به روز به ما برکت بده. بعد يک نگاهي در جلسه كرد تا ببيند چه کسي در جلسه از همه کوچکتر است و ميوه را به او بدهد. زنده باد مسجدهايي که اول به بچهها شام ميدهند.
حضرت راجع به اسمهاي مقدس فرمود: حالا که اسم دخترت را فاطمه گذاشتي، به او حرف زشت نزن «فَلَا تَسُبَّهَا وَ لَا تَلْعَنْهَا وَ لَا تَضْرِبْهَا»(كافي، ج6، ص48) او را لعنت نکني و به او حرف زشت نزني. حضرت فرود: من چند کار را تا آخر عمرم فراموش نميکنم. احترام بچهها و سلام کردن به بچهها را هيچ وقت فراموش نميكنم.
يکي از کارهاي زشتي که الان آمده اين است که به هر کسي که سلام ميدهي، ميگويد: سلام با بنده است. يعني چه؟ اين که جواب سلام نشد. سلام مستحب است. جواب سلام واجب است.
«مرّ علي الصبيان فسلّم عليهم» پيغمبر به بچهها سلام ميکرد. پيغمبر جلوي پاي امام حسن و امام حسين وقتي کوچک بودند، بلند ميشد. «فَلَمَّا رَآهُمَا النَّبِيُّ ص قَامَ لَهُمَا»(المناقب، ج3، ص388). گاهي پيامبر براي استقبال از امام حسن و امام حسين بلند ميشد و تا نزديك در ميرفت. گاهي كنار بچهها ميايستاد و بچهها را به طرف خود دعوت ميكرد و بعد ميگفت: روي دوش من بياييد. اين از اخلاق پيغمبر است. اين نوشتهاي از کتاب «محجه البيضاء» از فيض کاشاني بود.
سرپرست بچه چه کسي باشد؟ اين ديگر مسأله حقوقي است. ولايت پدر در مال، در ازدواج، در تحصيل، مهم است. گاهي پسر ميخواهد طلبه بشود اما پدر و مادر ميگويند: ما راضي نيستم. حق سرپرستي بچه تا دو سالگي با مادر است. از دو سالگي تا 7 سالگي هم اگر دختر باشد با مادر است اما اگر پسر باشد با پدر است. بعد از هفت سالگي حق سرپرستي چه پسر باشد چه دختر باشد با پدر است. اگر پدر فوت شد حق سرپرستي با مادر است.
پيامبر(ص) فرمود: «مَنْ فَرَّقَ بَيْنَ وَالِدَةٍ وَ وَلَدِهَا فَرَّقَ اللَّهُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَحِبَّائِهِ فِي الْجَنَّةِ»(عوالياللآلي، ج2، ص249) اگر پدري به خاطر اينکه با مادر درگيري دارد. يک کاري کند که بين مادر و بچه تفرقه بيندازد، خدا در روز قيامت بين او و بين دوستانش تفرقه خواهد انداخت. اين اسلام هيچ چيز را فرو گذار نکرده است. اگر زن حامله خلافي کرد او را شلاق نزنيد، چون ممکن است به بچه ظلم شود.
پيامبر(ص) فرمود: «اعْدِلُوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ كَمَا تُحِبُّونَ أَنْ يَعْدِلُوا بَيْنَكُمْ فِي الْبِرِّ وَ اللُّطْفِ»(مكارمالأخلاق، ص220) همه بچهها را به يک چشم نگاه کنيد. بچهها خيلي ظريف هستند. بچهها حساس هستند. بين بچهها فرق نگذاريد. مواظب باشيد. اگر پدر و مادر چيزي را ميبخشند به همه يک طور ببخشند. اظهار محبت به کوچك ترها يک طوري نباشد که فرزندهاي بزرگتر احساس بي مهري کنند. به بچههاي يتيم، مثل بچههاي خودت محبت کن. اميرالمومنين(ع) فرمود: «أَدِّبِ الْيَتِيمَ بِمَا تُؤَدِّبُ مِنْهُ وَلَدَكَ وَ اضْرِبْهُ مِمَّا تَضْرِبُ مِنْهُ وَلَدَكَ»(كافي، ج6، ص47) بچهي يتيم را مثل بچههاي خودت تربيت کن. با همان چيزي که بچه خودت را تنبيه ميکني، بچه يتيم را تنبيه کن. تنبيه بدني طوري باشد که سرخ يا کبود نشود وگرنه ديه دارد. حديث داريم: «ان الله يحب ان تعدلو بين اولادكم حتي من القبلة» حتي در بوسيدن هم بچهها را يک طور ببوسيد.
من حدود 20 سال پيش يک جلسه براي پسرهاي کاشان داشتم. يک روز از مشهد آمدم که جمعه عصر به جلسهي بچهها برسم. بچهها فهميدند كه من از مشهد آمدم. همه دور من آمدند و روبوسي کرديم. يکي از اين بچهها آمد و گفت: آقاي قرائتي! ما از امروز تو را قبول داريم. گفتم: چرا؟ گفت: وقتي آمدي همه بچهها دور شما ريختند تا با شما روبوسي کنند. من و دوستم رفتيم و از پشت بام به شما نگاه کرديم. خواستيم ببينيم که بين بچههاي زشت و زيبا در بوسيدن فرق ميگذاري يا نه؟ ببين چقدر بچهها دقيق هستند.
آيا بچه به گردن پدر خود حق دارد؟ بله! بچه حق دارد که پدر به او آموزش بدهد. به بچه شنا بياموزد. شنا براي پسرها نيست. براي دخترها هم هست. نميگويد: «عَلِّمُوا اَبْناءَکُم» ميگويد: «عَلِّمُوا أَوْلَادَكُمُ السِّبَاحَةَ وَ الرِّمَايَةَ»(كافي، ج6، ص47) يعني هم پسر و هم دختر اسب سواري و تير اندازي را بياموزند.
اميرالمومنين علي(ع) فرمود: «يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ»(نهجالبلاغه، حكمت 399)، قرآن را به بچه بياموزند. دير يا زود ما ميميريم. اگر اين بچه ما با قرآن آشنا باشد، برکاتش براي ما ميماند. بچه هايتان را زود عروس و داماد کنيد. حضرت فرمود: «من بلغ ولده النكاح و عنده ما ينكح فلم ينكح» اگر بچه كسي به سن ازدواج رسيد ميتواند ازدواج كند اما او را به هركسي نميدهيم. گاهي وقتها آرزوي بعضي زنها اين است که دخترشان بزرگ شود و برايش خواستگار بيايد و بگويد: من او را شوهر نميدهم. اگر پدر يا مادر اجازهي ازدواج ندهند و دختر يک دسته گلي آب بدهد و پسر هم يک گناهي بکند، آنگاه گناهش به گردن پدر و مادر است.
خدايا هرچه قدر در تربيت بچهها کوتاهي کرديم ما را ببخش.
«والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته»