متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1372/12/10
بسم الله الرحمن الرحيم
بحث ما را بينندگان در شب نوزدهم ميبينند. امسال ماه رمضان داستانهاي انبيا را ميگفتيم دو روز داستان آدم دو روز داستان نوح چند روز داستان حضرت موسي(ع) و امروز هم داستان حضرت ابراهيم را ميخواهيم شروع كنيم لكن چون شروع داستان حضرت ابراهيم به شب نوزدهم و ضربت خوردن حضرت امير عليه السلام ميرسد، از آيهاي شروع كنيم كه با امامت اميرالمومنين هم تناسبي داشته باشد.
از قاري محترم آقاي موسوي دعوت كرديم آيات را بخواند.
1- «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ» بقره/124.
زماني كه حضرت ابراهيم(ع) را خداوند آزمايش كرد به كلمات(حادثه ها)(حضرت ابراهيم به چند حادثه امتحان شد) ابراهيم! به خاطر فرياد توحيد در آتش مياندازندت. حرفي ندارم بيندازند. به خاطر نماز زن و بچهات را ببر در بيابانهاي داغ مكه. چَشم حرفي ندارم ميبرم.
ابراهيم! بچهات را بخوابان چاقو را بگذار گردنش ذبحش كن. چشم.
ابراهيم! از مال بگذر چشم.
حضرت ابراهيم به چند حادثهاي امتحان شد: گذشت از مال، گذشت از جان، گذشت از فرزند. هر امتحاني يك درجه بالا ميرفت، و لذا درجات ابراهيم اين بود اول شد عبدالله بعد شد نبي الله، بعد شد رسول الله، بعد شد خليل الله، بعد امام شد.
حديثش در اصول كافي است.
درجهاش رفت بالا تا اين كه آخرين درجه اين بود كه رهبر مردم شود.
ممكن است يك نفر در خانه و به تنهايي عبد خدا باشد.
نبي، خبر را ميگيرد.
رسول: غير از اين كه خبر را ميگيرد به ديگران هم ميگويد.
خليل يك مقام بالاتر است.
امام مسؤول ادارهي مملكت و ادارهي امت است. مسائل مادي و معنويشان.
پس مقام امام بالاترين مقامها است وليكن رسول اكرم(ص) امام هم بود، رسول هم بود.
حدود بيست بار در قرآن اسم امتحان آمده كه خداوند فرموده: ما همه را امتحان ميكنيم. به يكي پول ميدهيم امتحانش ميكنيم از ديگري پول ميگيريم امتحان ميكنيم. تلخيها و شيرينيها همه وسيلهي امتحان است.
«نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ» انبياء/35. همهي شرها و خيرها وسيلهي امتحان است.
راننده را وقتي ميگويند راننده است كه در گردنههاي مختلف امتحانش كنند در خيابان صاف كه همه راننده هستند خداوند هر كسي را به يك چيزي امتحان ميكند يكي امكان دارد در امتحان پول قبول شود در امتحان شهوت سقوط كند يكي در امتحان شهوت قبول است ولي در امتحان مقام شكست ميخورد هر كسي در يك امتحاني. . . حضرت ابراهيم را به چند حادثه خداوند امتحان كرد از همهي امتحانها رو سفيد بيرون آمد. وقتي رو سفيد بيرون آمد و امتحانها را تمام كرد. خداوند به او گفت: بدرستي كه من تو را براي مردم، امام قرار ميدهم حالا كه از امتحانها خوب بيرون درآمدي تو ميشوي امام مردم.
ما بحثمان اين جاست «إِنِّي جاعِلُكَ» روي كلمه «إِنِّي» بحث دارم.
«إِنِّي» يعني من تو را امام قرار دادم پس امامت كار خداست. يعني امامت با هورا و كف و صلوات نيست. بايد ببينم خداوند چه كسي را پيامبر كرد. خداوند چه كسي را امام كرد. چون امامت و رسالت يكي است نياز مردم و جامعه به رهبر معصوم.
حالا رهبر معصوم يا رسول است يا امام.
به همان دليل كه رسول و پيامبر را نبايد مردم تعيين كنند، امام را هم نبايد تعيين كنند. چون امام و رسول يكي است نياز مردم به رهبري حق. حالا رهبري حق پيامبر باشد يا امام. نياز مردم يكي است و انتخاب رسول با خداست و انتخاب امام هم باخداست. مردم نميتوانند. حضرت موسي افرادي را انتخاب كرد، بعد هفتاد نفر پوچ درآمدند وقتي انتخاب حضرت موسي پوچ درآمد انتخاب ما كه ديگر هيچي.
خيلي وقتها ما به يك كسي اطمينان داريم بعد همان را كه به او اطمينان داريم، پوچ درميايد.
چه قدر حواسمان را جمع كرديم كه كلاه سرمان نرود بعد فهميديم باز هم كلاه سرمان رفت.
بنابراين «إِنِّي» يعني امامت كار خداست.
اميرالمومنين از طرف خداوند در غدير خم امام شد.
در اين جا جنايتي در تاريخ شد كه پيامبر وقتي مكه ميرود تمام حركاتش را نوشتهاند كجا نشست كجا بلند شد كجا خنديد كجا آب خورد كارهاي پيامبر را در راه مكه ريزش را نوشتهاند خوش انصافها وقت برگشتن غدير خم را يكسره جا گذاشتهاند يعني يك حادثهي غدير خم را كه صد و بيست و چهار هزار نفر تماشاچي داشت، حادثهي غدير يك مرتبه سقوط كرده و در كتابهاي تاريخ نيست ولي رفتن پيامبر را كجا عطسه كرد كجا سرفه كرد را نوشتهاند كجا پيشانياش را خاراند كجا بين دو نماز فاصله انداخت كجا دو نماز را پشت سر هم خواند تمام كارهاي پيامبر را در راه رفتن نوشتهاند اما در برگشتن از مكه كه به غدير خم رسيدند يك جا ننوشتهاند. يعني يك مرتبه چوب كبريت را ميبينند. يك مرتبه كشتي را نميبينند.
بشكند دستي كه حق را ميشكند. و كور شود چشمي كه حق را نميبيند.
اميرالمومنين به طلوع فجر گفت: تو هيچ وقت زودتر از من طلوع نكردي.
بعضي شبها هزار ركعت نماز ميخواند كه علامهي اميني گفت: من خودم هم يك شب هزار ركعت نماز خواندم تا ثابت كنم كه ميشود يك شب هزار ركعت نماز خواند.
چنان عشق خدا در وجودش بود كه سر نماز تير را از پايش ميكشيدند متوجه نميشد.
ممكن است براي ما تعجب داشته باشد اما فوتباليستها اين را ميدانند معناي اين كار را ميدانند. كه گاهي عشق گل زدن چنان در مغز انسان است كه اگر پاي آدم بشكند آدم متوجه نيست.
عشق خدا، اشك خدا، هم شاعر بود هم خطيب بود هم عابد بود هم قاضي بود هم كارگر بود هم رزمنده بود هم اشك داشت هم شمشير داشت.
«إِنِّي جاعِلُكَ» خدا ميفرمايد: من بايد امام را تعيين كنيد.
حضرت ابراهيم گفت: حالا كه مرا امتحان كردي مقام امامت را به من دادي اين مقام را به ذريهام هم بده.
خداوند فرمود: من به آدم ظالم مقام امامت را نميدهم.
حضرت ابراهيم حدود هفتاد بار نامش در قرآن آمده بعد از موسي نام حضرت ابراهيم از همه بيشتر آمده.
و مهمترين پيامبران ما حضرت ابراهيم است حوادث تلخي برايشان بوجود آمد. اما باز وحي شد نميشود.
مردم كرهي زمين سه دسته هستند يك دسته از اول عمرشان تا آخر عمرشان پروندهشان سياه است همهاش جنايتكار است.
دو: يك دسته مردم هستند كه تمام پروندهاش سفيد است.
سه: بعضي مردم اول عمرشان پروندهشان سياه است ولي آخرش خوب ميشود.
چهار: بعضي مردم اول تا بچه هستند و جوان هستند خوب ميشوند ولي به پول و مقام ميرسند، خراب ميشوند.
پنج: بعضي مردم قاطي پاتي هستند. اين دستهي پنجم را پاك ميكنيم چون در اين صورت اگر آخرش سياه بود جزء دستهي چهار است اگر آخرش سفيد بود جزء دستهي سوم است. بنابراين، اين دسته ادغام ميشود در دستهي سوم و چهارم.
ابراهيم گفت: «وَ مِنْ ذُرِّيَّتي» يعني خدايا اين مقام امامت را به ذريهام هم بده.
وقتي ابراهيم به خداوند ميگويد اين مقام امامت را به ذريهام بده ميشود بگوييم ابراهيم شكل يك را گفت يعني خدايا اين جنايتكارهاي نسل مرا كه تمام عمرشان پروندهشان سياه است را امام كن. آيا ميشود حضرت ابراهيم چنين دعايي كند؟
شما اگر يك بچهي فاسد و بدي داشته باشيد يا يك رفيق بدي داشته باشيد ميشود بگوييد خدايا اين بچهي فاسد مرا يا اين رفيق بد مرا رهبرم كن؟
پس قطعاً اين نبوده. مورد دستهي اول دعا نبوده است. قطعاً ابراهيم در دعايش دستهي اول را نميگويد. ولو ابراهيم نباشد آيا يك آدم عاقل ميگويد خدايا بچهي جنايت كار مرا امام كن؟
اين دعا در مورد دستهي چهار هم نبوده چون حالا يك كسي بچگي و نوجوانيش خوب بوده ولي در سي سالگي يك آدم خطرناكي ميشود.
بگوييم خدايا مايك كسي داريم بچگي و جوانيش خوب بوده سي سال به بعد آدم خطرناكي است خدايا اين آدم خطرناك را امام كن.
يعني يك آدم عادي هم يك همچين دعايي نميكند.
ابراهيم(ع) كه ميگويد خدايا ذريهام امام شود يا دستهي دوم را ميگويد كه از اول تا آخر عمرش پروندهشان سفيد است يا اگر هم بچگياش هم دسته گلي آب داده بعدش خوب شده پروندهاش سفيد شده. ابراهيم امتحان شد از هر امتحاني رو سفيد آمد بيرون. خداوند درجه به او داد بالاترين درجه امامت بود.
گفت: خدايا درجه امامت را به ذريهام هم بده. مراد ابراهيم يا شكل دستهي دو بود يا دستهي سه.
خدا فرمود: به ظالمها نميدهم. اين دو دسته كداميك ظالمند. اول كه هيچ ظلمي نكرده پس لابد مراد از ظالمين شكل سه است.
و لذا ميگوييم علي بن ابيطالب امام است چون علي بن ابيطالب از اول عمرش، تا آخر عمرش يك نقطهي سياه نداشت.
بقيه اولشان بت پرست بودند. سي تا چهل سال اول بت پرست بودند بقيه غير اميرالمومنين بعد مسلمان شدند اسلامشان راستين، اهل بهشت، متقين، مهاجرين، مخلصين همهي خوبيها را دارند اما بالاخره سي سال اول بت پرست بودند. و وقتي ابراهيم ميگويد خدايا دستهي دو و سه را امام كن.
بين دو و سه، خداوند ميگويد: به ظالمها اين مقام را نميدهم. يعني به اينها مقام امامت را نميدهم. امامت مخصوص علي بن ابيطالب است.
باقيها اهل بهشت هم كه باشند و همهي كمالات را هم داشته باشند. آن سي سال اولشان بت پرست است و شرك ظلم بزرگ است. وقتي خداوند ميگويد به ظالمها اين مقام را نميدهيم به ظلم بزرگ حتماً نميدهد.
امامت كار خداست خداوند چه كسي را امام كرد.
«إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» بقره/124.
بنابراين عقيدهي ما اين است كه همين طور كه رسول را بايد خدا انتخاب كند امام را هم خداوند تعيين ميكند. ابراهيم مقام امامت داشت.
ابراهيم(ع) خاطرات زيادي دارد در قرآن. اما چون شب نوزدهم است ما دعاهاي حضرت ابراهيم(ع) را بگوييم.
ابراهيم و اسماعيل با هم كعبه ساختند.
1- «وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ» بقره/127.
حضرت ابراهيم و اسماعيل پايههاي كعبه را بالا بردند.
گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا».
من يك نكته اين جا ميخواهم بگويم: معمولاً مردم نماز كه ميخوانند ميگويند قبول باشد روزهها قبول باشد اما در قرآن ميگويد عملگي قبول باشد.
اين جا ابراهيم و اسماعيل عملگي و كارگري كردند و بنايي كردند پشت سر بنايي ميگويد خدايا قبول كن.
پيداست كارگري و بنايي و عملگي هم كه در راه خدا باشد، عبادت است.
يعني نگو نماز و روزهها قبول باشد ميشود به كارگر گفت عرق كارگري قبول باشد.
تعليم و تربيت شما قبول باشد. زني كه افطاري درست ميكند بايد گفت بادمجان پوست كندن تو قبول باشد. ظرف شستن شما قبول باشد. لباسشويي شما قبول باشد. بچه داري و خياطي و تحصيل و مطالعهي شما قبول باشد. پزشك هستي قبول باشد. بهترين عبادت را تو كردي كه شب نخوابيدي و در بيمارستان ماندي تا مريضي را نجات بدهي.
پليس هستي قبول باشد. گشت شبت «تَقَبَّلَ اللَّه».
بنابراين شب قدر مهم نيست كه پاي سماور نشستي يا گريه كردي مهم اين است كه خداوند قبول كند. اگر قبول كند عدس پاك كردن عبادت است اگر قبول نكند دو ليتر هم كه گريه كنيد عبادت نيست. يك كسي از من پرسيد شب قدر كدام شب است. شب نوزده يا شب بيست و يك يا شب بيست و سه؟
گفتم اگر لامپت درست باشد به هر سيمي بزني، برق نور ميدهد. اما اگر لامپت سوخته باشد به هر برق يك فاز و دو فاز و سه فاز بزني چون لامپت سوخته به شب نوزدهم ميزني روشن نميشود به شب بيست و يكم ميزني روشن نميشود به شب بيست و سوم ميزني روشن نميشود.
گير در برق نيست گير در لامپ است.
آدمي كه اصلش اهل خمس نيست. خيلي پولدار است اصلاً انگار نه انگار كه واجب است خمس بدهد. اين لامپ سوخته است لقمهاش حرام است.
آدم ميآيد مسجد كنيه دارد كينههاي ـ ما سركه هفت ساله داريم ـ و كينه هفتاد ساله.
ده سال است با فلاني آشتي نكرده قهر قهر است دل پر كينه ميآيد مسجد ميگويد خدايا بده.
چه بده؟ روحش پاك نيست بايد روح را پاك كرد بايد ظرف پاك باشد تا در آن شير ريخت. در ظرف كثيف كه شير نميريزند. اگر ميخواهيم در شب قدر خداوند شير بريزد در ظرفمان، بايد ظرفمان را بشوييم. با دل پر كينه و عقده كه نميشود.
قرآن ميگويد عفو كنيد از همديگر ببخشيد. بعد ميگويد: «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ» نور/22. آيا نميخواهي خداوند ببخشدت؟
اگر ميخواهي خدا تو را ببخشد، تو هم ديگران را ببخش.
حالا به تو فحش داده، بگو بخشيدم او را. غيبتت را كرده نگو پل صراط يقهاش را ميگيرم ببخش او را.
اگر ميخواهي خدا ببخشد تو را. تو هم ببخش. اين آيهي قرآن است.
گاهي ميگويند چه كنيم خداوند ما را ببخشد؟
در جواب قرآن ميگويد: اگر ميخواهي خدا ببخشد شما را، شما هم ديگران را ببخشيد.
همه همديگر را ببخشيم. قلبمان را پاك كنيم. خودمان را آماده كنيم براي دعا. آن وقت چه دعايي بكنيم.
دعاهاي حضرت ابراهيم را. چند تا از دعاهاي حضرت ابراهيم حضرت ابراهيم را برايتان ميگويم:
2- يك دعا براي امنيت. سورهي بقره آيه صد و بيست و شش «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» بقره/126.
خيلي امنيت مهم است اگر امنيت نباشد، نميشود عبادت كرد، قرآن ميفرماييد: «وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئاً» نور/55 بعد از «أَمْناً» ميگويد «يَعْبُدُونَني» و الآن اگر شما امنيت داشته باشي ميآيي مسجد اما اگر بگويي بيايم مسجد دزد خانه ام را ميزند يا ممكن است چه شود نميآيد.
خدايا كشور ما را از زمين و آسمان از نظر فكري و اقتصادي و سياسي و نظامي از هر جهت كشور ما را در امان از همه خطرها درامان و امنيت قرار بده الهي آمين
شيوه دعا.
يكي از دعاها اين است كه حضرت ابراهيم گفت: خدايا خود ما و نسل مشرك نباشيم.
3- «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْني وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ» ابراهيم/35.
خدايا خود ما ونسل ما مشرك نباشيم.
شرك چيست؟
209مرتبه در قرآن «دُونِ اللَّه» و «دُونِهِ» است بالاي 200 تا.
يعني آدم تكيه كند به غير خدا. به غير خدا تكيه كردن شرك است. به قدرت پول به مدرك زور به عنوان به علم ومال و بچه به چيزي نمي شود تكيه كرد. توكل فقط بر خدا.
ابراهيم(ع) ميگويد: خدايا خودم و بچه هايم را از شرك حفظ كن.
بعضي از پدرها و مادرها به بچه هايشان ميگويند مدرك بگير فردا گرسنگي نخوري. برو سراغ درس برو سراغ كار.
كار حق است. درس حق است. اما بايد به بچه گفت بچه جان با خداوند رفيق شو.
خداوند ميتواند با داشتن مدرك و علم گرسنگي به تو برساند.
خدا ميتواند كارآيي علم و مدرك را از تو بگيرد. خيليها هستند شرائطشان مساعد است اما زندگيشان نكبت است.
پدرو مادرها بايد مواظب باشند بچه هايشان را با خداوند رفيق كنند.
يك استاد دانشگاه وقتي ميخواهد درس بدهد بايد بگويد «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» بعد شروع كند به درس دادن. همين «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» ميدانيد چه اثري ميگذارد.
تمام فرهنگيهاي ما قبل از درسشان بگويند «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» درس را شروع كنند.
خيليها مهم ميگويند ما بالاخره شروع كارمان را بايد رنگ الهي بدهيم.
رنگ خدايي كه شديم ذخيره قيامت ميماند.
دعاي سوم: مسئله احياء نماز است. حضرت ابراهيم زن و بچهاش را گذاشت در بيابانهاي مكه.
4- «ربَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّم رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ» ابراهيم/37.
اين خيلي آيهي عجيبي است.
تمام مردم كه ميروند مكه براي حج ميروند مكه. هر كس ميرود مكه براي مكه ميرود. براي حج ميرود مكه. فقط يكي رفت مكه اما براي مكه نرفت براي نماز رفت مكه و او ابراهيم بود.
«ربَّنا». خدايا من جا دادم به ذريهام در اين وادي بياباني كه قابل زراعت نيست(مكه شهري است كه قابل زراعت نيست) خدايا زن و بچهام را آوردهام وسط چند تا كوه داغ كنار كعبه. آوردهام زن و بچهام را كنار چند تا كوه داغ. بيابان مرگشان كنم در معرض خطر قرار بگيرند در كنار كوه داغي كه يك پرنده يك چشمه آبي نيست يك گياه نيست. تو گفتي زن و بچهات را بگذار وسط كوه داغ كنار كعبه. براي چه؟
براي مكه؟ نخير. براي «رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ». همهي اينها كه ميروند مكه، براي حج ميروند مكه اما خدا به ابراهيم گفت برو مكه براي نماز. براي نماز برو مكه.
5- «رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ» ابراهيم/40.
سه تا «وَ مِنْ ذُرِّيَّتي» در قرآن هست
دو تا از«وَ مِنْ ذُرِّيَّتي» است كه ابراهيم فرمود «وَ مِنْ ذُرِّيَّتي» و راجع به نماز است.
و در يك مورد حضرت ابراهيم وقتي رهبر شد گفت: خدايا اين مقام را به ذريهام هم بده.
«وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ» بقره/124.
بحث نماز هم كه شد گفت: خدايا بچه هايم هم مقيم نماز باشند.
«رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ» ابراهيم/37.
«رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ» ابراهيم/40.
از اين آيات پيداست كه مقام نماز يك چيزي است شبيه مقام امامت.
اين سه دفعه «وَ مِنْ ذُرِّيَّتي» كه در قرآن آمده حضرت ابراهيم فرموده از حلقوم حضرت ابراهيم است.
در كل قرآن سه تا «وَ مِنْ ذُرِّيَّتي» است معنايش اين است كه خدايا اين را كه من گفتم به بچه هايم هم بده.
سه تا هم از حلقوم حضرت ابراهيم است. يكي زماني بود كه به مقام امامت رسيد گفت: خدايا اين مقام امامت را به بچه هايم هم بده. دوتا هم وقتي بحث نماز شد گفت: خدايا همين طور كه خودم مقيم نماز هستم نسل من هم مقيم نماز باشند.
بگذاريم بچه هايمان در مقابل خدا سجده كنند و براي سجدههاي بچهها بايد اقدام كرد خيلي بايد كار كرد.
وقتي ميرويم مسجد دست بچهمان را هم بگيريم ببريم.
قرآن ميگويد وقتي ميرويد مسجد با زينت برويد. نه اين كه آرايش كنيد. زينت چي؟ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» كهف/46.
شب قدر نزديك است و خدايا شبي است كه كسي كه تو در غدير خم تعيين كردي مردم او را بالاخره شهيدش كردند.
خيلي دل آدم براي اميرالمومنين ميسوزد.
وقتي امام از دنيا رفت من كلافه شدم چون ديدم در چهل روز قبر امام را ساختند اين امت حزب اللهي عاشق. اما دل آدم ميسوزد قبر اميرالمومنين صد سال مخفي بود. و حدود صد سال به دستور معاويه در خطبههاي نماز جمعه به اميرالمومنين لعنت ميكردند. بخشنامهي معاويه در شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد هست.
ولي بالاخره بعد از صد سال اين بخشنامه را برداشتند و قبر ايشان بعد از صد سال معلوم شد. اول مظلوم تاريخ علي بن ابيطالب(ع) است.
علامهي اميني صاحب الغدير ميآمد در حرم به اميرالمومنين ميگفت: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَظْلوم» شروع ميكرد به گريه كردن. بزرگترين مظلوميت است. خدايا عذاب آن كسي كه به اميرالمومنين ضربت زد و دار و دستهشان و عذاب كساني كه به اميرالمومنين جسارتها و اهانتها كردند عذابشان را زياد بفرما. الهي آمين.
ما را از بهترين شيعيان و مخلصينش بچههاي ما را از بهترين شيعيان اميرالمومنين قرار بده. الهي آمين.
به آبروي اميرالمومنين ما را از مقيمين نماز قرار بده. الهي آمين.
به آبروي اميرالمومين هر دعايي هر كجاي دنيا ميشود، مستجاب بفرما. الهي آمين.
به آبروي اميرالمومنين همين طور كه در ايران طاغوت را شكستي، طاغوتهاي جهان را بشكن. الهي آمين.
به آبروي اميرالمومنين ميزبان امشب، ميزبان شب قدر(حضرت مهدي شب قدر ميزبان است چون «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها» قدر/4. شب قدر فرشتهها ميآيند روي زمين. فرشتهها ميآيند خدمت حضرت مهدي(عج) ميرسند.
خدايا به آبروي اميرالمومنين. ميزبان فرشتگان، حضرت مهدي(عج) قلب مطهر ايشان را براي هميشه از ما راضي بگردان. الهي آمين.
رهبر ما، امت ما، كشور ما، ناموس و نسل ما افكار ما و عقائد ما، مرز و بوم ما حفظ بفرما. الهي آمين.
ما زنده هستيم آنهايي كه زير خاك هستند بيامرز. الهي آمين.
ما سالم هستيم آنهايي كه مريض هستند شفاء بده. الهي آمين.
ما آزاديم باقي أسرا را آزاد كن. الهي آمين.
به ما رهبر عادل دادي رهبر عادل جهان حضرت مهدي(عج) را به جهان عرضه كن. الهي آمين.
قلب مطهرش را از ما شاد كن. الهي آمين.
خداي هر خير بركتي در شب قدر براي بندگان خوبت مقدر ميكني، چون خوب هستند ولي ما خوب نيستيم از فضل و كرمت آن چيزهايي كه براي افراد خوب مقدر ميكني، براي هم مقدر بفرما. الهي آمين.
به بي مسكنها، مسكن خوب، به بي همسرها، همسر خوب، به بي فرزندان، فرزند خوب به كدورتها صفا مرحمت بفرما. الهي آمين
«والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته»