متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1372/12/8
بسم الله الرحمن الرحيم
ماه رمضان امسال در آستانهي افطار داستان انبياء را ميگوييم دو جلسه از آدم و دو جلسه از نوح و جلساتي از موسي مطالبي را گفتيم در هر جلسهاي يكي از قاريان خوب خوانده كه ما در اين جلسه ميهمان آقاي امام جمعه يكي از عزيزاني كه در مسابقات بين المللي اول شده است، هستيم. كه با صوت ايشان قرآن را ميآوريم در تلويزيون. شهدا خون دادند تا به جاي رقص قرآن بيايد در تلويزيون.
ماه رمضان شما روزه دار چه زيباست. پاي تلويزيون در خانهات نشستي آيات قرآن كه ميآيد روي تلويزيون بخوان كه در ماه رمضان يك آيه قرآن خواندن ثواب يك ختم قرآن را دارد.
وقتي قرآن تنها پخش ميشود مردم نميدانند چه ميگويد. فقط سخنراني باشد مردم اتصال سخنراني به آيات را نميداند. اما اگر قرآن بود و ترجمه و تفسير، مردم هم با متن قرآن آشنا ميشوند و هم از ماجرا با اطلاع ميشوند. كه اين آيه چه ميخواهد بگويد.
ماجراي موسي را ميگفتيم. سيماي فرعون چگونه بود. يك آدم ديكتاتور كه با پول مردم را ميخريد به ساحرها گفت: با سحر و جادو آبروي موسي را بريزيد هر چه بخواهيد ميدهم. به مومنين و به موسي گفت: حالا كه شما به موسي ايمان آورديد قطعه قطعهتان ميكنم با تهديد و تشر ادعاي خدايي ميكرد. ميگفت: هر كس خلاف حرف من حرف بزند زندانيش ميكنم يك آدم بسيار ديكتاتور.
«وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً» مريم/51. موسي هم «وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا» مريم/52. موسي عبد صالح خدا و پيغمبر مقرب بود فرعون هم يك ديكتاتور. اينها باهم درگير بودند. بعد از درگيري ببينيم چه شد.
و بالاخره خداوند طاغوت را سركوب كرد.
موضوع آياتي را كه ميخواهيم بگوييم: قهر خدا و شكست طاغوت است.
آياتي است:
1- سورهي الذاريات آيهي چهل كه قرآن ميگويد: ببينيد چه كردم به اين ابرقدرت تاريخ.
هيچ طاغوتي نميگفت من خداهستم ولي فرعون ادعاي خدايي ميكرد.
«فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُليمٌ» ذاريات/40.
ما فرعون را گرفتيم لشگرش را هم گرفتيم. خودش را لشگرش را در دريا گرفتيم اينها را همه را در دريا غرق كرديم و آن را كه ميگفتند جاويد جاويد حالا مرگ مرگ شد. مورد ملامت قرار گرفت.
2- سورهي قمر آيه چهل و يك باز راجع به اين كه چه كرديم به فرعون.
«وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ» قمر/41. ما براي فرعون هشدار داديم. فرعون به هوش باشد و دست از تكبر و استكبار بردار. اما چه كردند. [خطاب به قاري] بخوانيد.
«كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزيزٍ مُقْتَدِرٍ» قمر/42.
آيات ما را تكذيب كردند گردن كلفتي كردند حق را نپذيرفتند.
قرآن ميگويد: من موي جلوي سرتان را ميگيرم يعني در دست من هستيد، هيچ هستيد با يك پشه و مگس سرنوشتتان را نابود ميكنم.
خدا اگر اراده كند قوي ترين را با شل ترين چيزها يعني آب نابود ميكند. ، قلدرترين آدمها، فرعون است. قلدر را با آب نابود ميكند.
برويم سراغ آيهي ديگر.
فرعون غرق شد خداوند امر كرد به دريا، اين لاشهي كثيف فرعون را موج بياورد، بياورد اين بدن كثيف فرعون را موجها ميآورند و مياندازند، بيرون دريا.
3- قرآن ميگويد: در سورهي يونس آيهي نود و دو.
مي فرمايد كه: ما بدن تو را انداختيم ساحل تا در طول تاريخ ببنند.
«فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ» يونس/92.
ما بدن تو را نجات داديم در آب خفهات كرديم ولي لاشهات را انداختيم بيرون. الآن هم بدن فرعون موميايي شده در موزهي مصر، هست. كه مردم تاريخ بيايند ببنند. اين هم يكي از آياتي است كه علم غيب در آن است. يعني خداوند چند هزار سال پيش فرمودهاند من همهي بندهها كه نابود شوند اين بدن را براي هميشه نگه ميدارم. و خداوند نگه داشته است.
الآن هم شما ميتوانيد با يك سفر، برويد بدن فرعون را ببينيد. خداوند قول داد من هر چيزي را نابود كنم اين بدن را نگه ميدارم. ما بدن تو را نجات ميدهيم براي اين كه در طول تاريخ بيايند ببنند كسي كه ادعاي خدايي ميكرد الآن يك مگس رويش نشسته نميتواند مگس رااز روي خودش پرت كند.
با خدا گردن كلفتي نكن. آقايان من شما را نميشناسم اما بايد تشكر كنم اين قدر براي من نامه آمده است، نامهها جمع شده الآن در نهضت سوادآموزي هست كه آقاي قرائتي كسي راجع به نماز با ما صحبت نكرده بود يا اگر صحبت كرده بود ما پاي سخنرانيش نبوديم.
در اين برنامههاي شبكهي دو جلوههاي نماز بحثهاي چند دقيقهاي كه تو كردي ما نشستيم گوش داديم(البته از من نيست خداوند اثر گذاشت) اهل نماز شده بودند.
ما در مملكتمان آدم لجوج كم داريم اما مردم ناآگاه زياد داريم. لجباز نيستند اما بي خبر هستند.
با چه كسي گردن كلفتي ميكني؟ مثلاً روزهات را ميخوري كه چي؟ حالا نماز نميخواني كه چي؟
ما كه با هر كس و ناكسي حرف ميزنيم چرا با خدا حرف نزنيم ما كه عمرمان دارد مصرف ميشود چرا پاي قرآن مصرف نشود ما كه پول خرج ميكنيم چرا زكات ندهيم ما كه افطاري ميدهيم چرا خمس ندهيم. اين قدر آدمها هستند كه سفرههاي رنگين و گران قيمت خانهاش مياندازد ولي خمس نميدهد. اين سفره را نينداز ولي خمس بده.
امام كاظم فرمود: اگر پول حقي را خرج نكني خداوند حادثهاي برايت بوجود ميآورد كه دو برابر آن پول را در راه باطل خرج كني.
مثلاً فقيري ميبيني ميخواهي صد تومان به او بدهي. ميگويي ول كن بابا. رد ميشوي يك مشكل دويست توماني برايت پيش ميآيد.
مي توانند خانوادهها يك دختر را عروس كنند ميتوانند يك پسر فقير را يك وانتي يك چرخ خياطي، چرخ بافندگي ميتوانند يك ابزار توليدي شغلي به او بدهند و براي يك جوان بيكار كار پيدا كنند. ميگويد به ما چه.
بعد حادثهاي پيش ميآيد چند برابر. . .
امام كاظم قول داده حديث داريم از امام هفتم فرمود: هر كس پول حقي را خرج نكند خداوند خطري برايش بوجود مياورد كه دو برابرش را در راه باطل خرج ميكند.
با خدا رفيق باشيم. با هر كسي ميخواهي قهر كني قهر كن. اما با خدا نميشود قهر كرد ريشمان دست اوست.
از امام سوال كردند: چرا بعضي از مردهها چشمشان باز است و بعضي از مردهها چشمشان بسته؟
حضرت فرمود: آن كه باز است فرصت نكرده هم بگذارد و آن كه هم گذاشته فرصت نكرده باز كند.
ما يك چشم به هم زدن از خودمان قدرت نداريم. با خداوند رفيق شويم. ايستگاه رفاقت كجاست؟ مسجد.
كليد رفاقت چيست؟ اشك چشم چه جوري با خداوند رفيق شويم؟ پيشاني را بگذار روي خاك بگو خدايا آمدم. با همهي عيب هايم آمدم به قدري لذيذ است.
حديث داريم: اگر يك بندهي خلاف كار برگردد و بگويد خدايا من آمدم. به قدري خداوند شاد ميشود كه بيش از يك مسافر در بيابان است كه زاد و توشهاش را گم كرده است و ناگهان پيدا ميكند.
ببنيد آن كه فرعون بود به اين رسيد و بالاخره غرق شد اما طرفداران موسي پيروز شدند.
چه طور شد پيروز شدند؟ عوامل پيروزي چه بود؟
4- آيه صد و بيست و هشت اعراف عوامل پيروزي را خداوند نقل ميكند.
«قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ» اعراف/128.
يكي از علما را شاه گرفت، دوازده سال زندان بود هشت، نه سال كه زندان رفت ديگر خسته شد. هشت. چون كه نه سال دور از زن و بچه در زندان خسته شده بود.
امام از نجف پيغام دادند به ايران كه برويد زندان شاه ديدن اين عالم بزرگوار. به او بگوييد من كه امام هستم در نجف سلام به شما رساندم و من هر شب كه ميروم اميرالمومنين(ع) را زيارت ميكنم به قصد تو زيارت ميكنم. من اين جا كارهايم را به نيت تو انجام ميدهم. من نائب تو هستم. صبر كن عاقبت با ماست شاه سقوط خواهد كرد. رمز پيروزي صبر است.
اين طور نيست كه خدا اگر يك حوادث تلخي را پيش بياورد جبران نكند. خداوند جبار است. يعني جبران ميكند. در دعاي عيد فطر ميخوانيم «وَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ»(منلايحضرهالفقيه، ج1، ص512). جود و جبروت فرق دارد. جود يعني ندارد، ميدهد. جبروت يعني كم دارد، پرش ميكند. خداوند هم هر چه كسي ندارد، به او ميدهد و هم هر چه كه كم دارد به او ميدهد.
ما نميدانيم صلاح چيست. بياييد تسليم خدا باشيم و بايد چنان تسليم خداوند باشيم كه اگر خداوند ده تا دختر به ما داد بچهي يازدهمي را از ما پرسيد پسر ميخواهي يا دختر بگوييم هيچي. هر چه تو ميخواهي.
آخر خداوند مي داند ما نميدانيم.
چه قدر تا حالا دوشنبه كاري كرديم سه شنبه فهميديم اشتباه كرديم چه قدر سه شنبه كاري كرديم چهارشنبه فهميديم اشتباه كرديم ما كه همهاش اشتباه ميكنيم هر ضرري هزاران دليل دارد كه عقلش نميرسد و عملش كم است عقلش و عملش قد كارش نيست يعني كم ميآورد ما كه اين قدر اشتباه ميكنيم و پشيمان ميشويم بهتر است كه كارها را به خداوند واگذار كنيم به مقداري كه توان داريم تلاش كنيم باقي آن با خدا.
5- آيه بعد آيه پنج سوره قصص. بالاخره خداوند فرعون را خفه كرد و موسي و يارانش را پيروز كرد.
بشنويد راجه به پيروزي حزب الله.
«وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ» قصص/5.
خداوند ميفرمايد: برنامهي ما اين است كه مستضعفين را روي زمين حكومت بدهيم. سه مرتبه در قرآن فرموده: «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» توبه/33. اين آيه سه مرتبه در قرآن آمده. يعني كره زمين را اسلام خواهد گرفت.
دين پيامبر اسلام كرهي زمين را خواهد گرفت.
خداوند قول داده: «وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ» حج/47. خداوند قول داده است اسلام دنيا را خواهد گرفت.
قول خداست، حالا انجيل به دو هزار زبان چاپ شده قرآن به چهل زبان چاپ شده فلان مجلهي مسيحيها چقدر يهوديها چقدر اسرائيل چه ميكند ماركسيستهاچه ميكنند، هر كه هر كاري ميخواهد بكند.
ما بايد بندهي خوبي باشيم به سراغ قرآن برويم خودمان را مجهز كنيم خدا قول داده اسلام دنيا را خواهد گرفت.
خدا ميگويد ارادهي ما برنامهي ما اين است كه منت بگذاريم بر مستضعفين كه مستضعفين را امام كنيم و مستغضفين را وارث طاغوتها كنيم. اين قول خداست.
6- آيه بعد. سورهي اعراف آيه صد و سي و هفت.
«وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتي بارَكْنا فيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَني إِسْرائيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُون» اعراف/137.
باز اين وعده خداست.
مي فرمايد: ما فرعون را كه ادعاي خدايي ميكرد لشگر داشت قدرت داشت تهديد داشت درهم و دينار و طلا داشت. ساحرها را با بسيج از همهي دنيا جمع كرد و ميخواست آبروي موسي را بريزد همهي كارهايش را كرد اما همه را نابود كرديم. يك چيزي به شما بگويم.
روي كرهي زمين براي هيچ آخوندي به اندازهي حاج شيخ عبدالكريم حائري فاتحه نميخوانند.
آن قبري است در مجسد بالاسر قم هر كه ميرود قم در مسجد بالاتر دو سه تا قبر در بلندي است يكي قبر حاج شيخ عبدالكريم بيش از همه فاتحه ميخوانند. ميدانيد چرا؟
ايشان كه از دنيا رفت زمان رضا شاه يك فاتحه رفتند بگيرند مأمورين رضا شاه آمدند آب ريختند روي اتش زغال سماور زغالي و گفتند نميگذاريم كسي فاتحه بخواند چون رضاشاه گفت كسي فاتحه نخواند، بيش از هر آخوندي براي او ميخوانند.
نمي شود با خدا در بيفتي.
يك دانه عكس امام را ميديدند محله را ساواكيهاي شاه زير و رو ميكردند حالا عكس امام روي اسكناس است. آن قدر كه عكس امام روي كرهي زمين چاپ شدو پخش شد چه در داخل چه در خارج عكس هيچ رئيس جمهوري و عكس هيچ رهبري پخش نشده. چون شاه گفت امام، نه خدا گفت امام، آره.
با خدا كشتي نگيريد.
همهي برادران يوسف، نه خدا گفت يوسف آره.
همهي ابرقدتها گفتند جمهوري اسلامي، نه خدا گفت جمهوري اسلامي، بله.
صد تا كشور يك قيف درست كردند به اسم صدام. اين صدام شد قيف. حزب بعث عراق شد قيف تمام شرق و غرب هر چه دلار و اسلحه داشتند ريختند توي اين قيف از ته قيف از زمين و هوا بمب ريخت سر ما.
يعني صد تا كشور گفتند جمهوري اسلامي نماند.
خداوند فرمود: جمهوري اسلامي بماند.
خداوند ميفرمايد: ما به مستضعفين مشرق و مغرب را ميدهيم.
الآن جمهوري اسلامي مشرق و مغرب را نگرفته، اما دلهاي مشرق را گرفته دلهاي مغرب را هم گرفت من حالا ميترسم اسم ببرم اسباب دردسر شود هم از داخل هم از خارج ولي خبر خوش به شما بدهم.
گروهي به نام اسلامي كه در ايران است چون حساب كردند اسلامي كه در مقابل طاغوت ميايستد اسلام ايران است. اسلامهاي ديگر پلاستيكي است. اسلام ناب اين اسلامي است كه هشت سال است شهيد ميدهد و ميايستد و ميگويد مرگ بر آمريكا.
گروهي در بسياري از كشورها بنام اسلام ايران تشكيل شده. بدون اين كه ما كسي را بفرستيم بدون اين كه ما خبر داشته باشيم ولي ميدانيم دلها را ربوديم. فرق بين ديگران و ما ميدانيد چيست؟
ديگران كدخدا را ميبنند. ده رامي چاپند. ما خدا را بايد ببنيم دل را بچاپيم. و امام همين كار را كرد.
امام خدا را ديد. حاج احمد آقا گفت: امام سحرها در طول تاريخ يك ساعت تا دوساعت به اذان بيدار ميشود ميگفت مسئله دستمال و دستمال كاغذي نبود حولههاي كوچكي بود با حوله گريه ميكرد. يعني فرياد ميكشيد و گريه ميكرد.
آقاي كوثري ميگفت: گاهي امام وقتي ميرفتم خصوصي برايشان روضه بخوانم، داد ميزد و گريه ميكرد.
خدا را سحر ميديد آن وقت دلها را در مشرق و غرب جذب كرد.
با خدا كشتي نگيريد.
ماه رمضان ماه آشتي است. داريم به شب قدر نزديك ميشويم. تحفههاي خوبي داريم.
تولد امام حسن مجتبي(ع) داريم. پيشاني قرمز اميرالمومنين داريم. نزول قرآن داريم.
بحث را وقتي شما ميبيند كه نصف ماه رمضان رفت بعضي از افراد نصف عمرشان هم رفت.
بعضي از آدمها بهترين وقت عمرشان رفت و ريش سفيد يعني اين كه توجه، توجه، توجه.
علامتي كه هم اكنون مشاهده ميكنيد در مقابل آينه، معنا و مفهوم آن اين است كه شما ديگر جوان نيستيد.
با ريش سفيد، اين آهنگ؟ با ريش سفيد اين فكر؟ با ريش سفيد، اين حرف؟
در اين سن اين حرف را زدي؟
گناه از همه زشتتر، از كسي كه ريشش سفيد باشد، زشتتر.
كما اين كه حديث داريم: گريه از همه زيباست از جوان زيباتر. چه زيباست گريهي جوان يعني گريهي جوان در برابر خدا و چه قدر زشت است آدمي كه موي سر و صورتش سفيد شده چه زشت است گناه ريش سفيد و چه زيباست اشك جوان.
مقام معظم رهبري به يكي از جوانهاي ايراني كه حافظ قرآن بود وقتي ديد ايشان قرآن را حفظ است گفت: من حاضر هستم خداوند يك عضو مرا بگيرد مثل تو شوم. يعني يك پايم قطع شود ولي مثل شما قرآن حفظ شوم. يك چشمم نابينا شود ولي حافظ قرآن شوم.
آنهايي كه هوششان خوب است بروند سراغ قرآن. آنهايي كه قرآن بلدند بخوانند بروند سراغ تفسير.
آن وقت روز قيامت يك جوان بيست و دو ساله را بياورند. كل قرآن را حفظ است آن وقت يك آدم چهل و هفت ساله را بياورند ميگويد «الحمد رلله رب العالمين». اي بابا. اي بابا. هي ميگوييم الحمد لله ميگويد الحمد رلله. ميگوييم خانم بگو الحمد لله ميگويد الحمد رلله. ولي بگوييم در خنچه عقد دختر بايد چه چيزهايي باشد؟ شروع ميكند سي و هفت قلم جنس خنچهي عقد را بلد است بگويد، الحمدلله را بلد نيست بگويد.
هر روز دست روي تلويزيون ميكشد كه گرد ننشيند اما از پارسال تا حالا دست روي بچهي يتيم نكشيده.
نكند روز قيامت. يكي از روزهاي قيامت اسمش حسرت است.
قرآن اسمهاي زيادي براي قيامت دارد. «يَوْمَ الْحِسابِ» ص/26. «الْحَاقَّةُ» حاقه/1، «الْواقِعَةُ» واقعه/1، «يَوْمَ الْقِيامَةِ» بقره/85.
روز قيامت خيلي اسم دارد يكي از اسم هايش اين است «يَوْمَ الْحَسْرَةِ» مريم/39. روز قيامت روزي است كه حسرت ميخورد. اِه! ماه رمضان بوده هدر شد. رابطه با خدا بوده هدر شد. ميتوانستيم اين كار را بكنم، نشد حيف حيف.
7- خداوند چه كرد، سوره بقره آيه چهل و نه.
خدا به بني اسرائيل آزادي داد.
«وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ يُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَكُمْ وَ في ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظيمٌ» بقره/49.
شما را از آن فرعون، نجات داديم.
الآن در مساجد باز. دانشگاه نماز جماعت ميشود به قدري كه سالن پر ميشود در حياط مسئلهي نماز راه افتاده يك زماني شهيد رجايي رفت در زندان نماز بخواند. بيست و چهار ساعت به شلاق بستند ايشان را.
براي اين كه يك ركعت نماز در زندان خواند.
خانوادههاي شهدا غصه نخورند كه جوانهاي ما رفت. جوان شما رفت اما كتابهاي مطهري راترويج كرد.
من رفته بودم اندونزي در نمايشگاه كتاب. ديدم بسياري از كتابهاي شهيد مطهري را چاپ كردند اگر جوانهاي شما نميرفتند كه كتابهاي شهيد مطهري به زبان اندونزي چاپ نميشد.
باترس و لرز ميخواندند.
يك سرهنگ در زمان شاه در پادگان ميخواست نماز بخواند رويش نميشد بگويد ميخواهم بخوانم ميگفت بروم دستشويي. به اسم دستشويي يواشكي ميرفت نماز ميخواند.
الآن چه نمازخانههاي خوبي در سربازخانه هاست.
8- آيه پنجاه سورهي بقره.
«وَ إِذْ فَرَقْنا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْناكُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» بقره/50.
نه شما را از فرعون نجات داديم، از آب دريا نجات داديم. آب دريا را روي هم انباشتيم به موسي گفتيم:
عصا را بزن به دريا. حضرت موسي عصا را زد به دريا آب را روي هم انباشته شد و وسط دريا با قدرت خدا خشك شد شما از دريا نجات پيدا كرديد ولي دشمن شما كه آمد رد شود غرق شد. روبروي چشمتان ديديد كه چه طور آنها غرق شدند.
با چشمتان ديديد كه چه طور مجسمهي شاه راكندند. ديديد چه طور قبر رضاشاه را خراب كردند.
خدا خيلي چيزها به ما داده است. البته يك سري مشكلات هست. گراني هست، مشكلات هست. در ادارهها بعضي از كارمندان كار مردم را راه نمياندازند خدا ميداند كه آن كارمندي كه كار را معطل ميكند چه ظلمي ميكند. آن كسي كه با انقلاب خوب است وقتي ميآيد در اين ادارههاي جمهوري اسلامي ميبيند كارمند دولت اذيتش ميكند برمي گردد ميگويد اين هم جمهوري اسلامي.
اين كارمند به تمام خون شهدا جنايت ميكند. و چه قيامتي خواهد داشت.
چون اين ماشين كه ما سوارش شديم(جمهوري اسلامي) قيمتش سيصد هزار جوان است يعني صد هزار جوان شهيد شد صد هزار جوان جانباز شد صد هزار جوان اسير شد.
سيصد هزار جوان داديم تا گفتند جمهوري اسلامي خوب است اين كارمند دولت كه معطل ميكند كار مردم را و كار مردم را بد راه مياندازد با رشوه و اين دل مردم را به جمهوري اسلامي بدبين ميكند خيلي ظلم كرده است.
خدايا به ما توفيق بده هر چه ظلم و كوتاهي كرديم جبران كنيم الهي آمين.
خدايا همين طور كه فرعون را غرق كردي در مملكت ما شاه را نابود كردي تمام طاغوتها را بشكن. الهي آمين.
همين طور كه در اين گوشهي زمين، رهبر عادل به ما دادي در كل جهان رهبر عادل جهان حضرت مهدي(ع) را عرضه كن. الهي آمين.
همين طور كه در شوروي ماركسيسم سقوط كرد، در غرب هم نصيبشان نابودي و سقوطي را نسبت به همهي طاغوتها بخصوص آمريكا مقدر بفرما. الهي آمين.
خدايا به خانوادههاي شهدا، مفقودين، جانبازان، اسرا. بچه هايشان صبر مرحمت بفرما.
تو اسمت جبار است در برابر آن جواني كه از اينها گرفتي، بچه هايشان را جبران كن بچه هايشان را بهترين نسل قرار بده بچههاي شهدا را، الهي آمين.
مملكت ما، رهبر ما، امت ما، دين ما، ناموسها، نسل ما، مكتب ما، عقائد ما، افكار ما حفظ بفرما. الهي آمين
«والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته»