متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1371/12/15
بسم الله الرحمن الرحيم
گفتيم يادي كنيم از نعمتهاي خدا، خدا چقدر چيز به ما داده است. تا انسان، نعمت خدا از او گرفته نشود نميتواند حالا نعمتها گاهي جزئي گاهي كلي گاهي پيدا گاهي ناپيدا، گاهي اين جهان گاهي آن جهان ، گاهي مادي گاهي معنوي، آنوقت در درون هر نعمتي نعمتهاست.
يعني نعمتها كه به هم بند است، وقتي آب ميخوريم آب يك نعمتي است اما رنگ آب يك نعمت ديگر است مزه آب يك نعمت ديگر است سازش آب با دستگاه معده يك نعمت ديگر است رابطه آب با باقي غذاها يك نعمت ديگر است يعني اگر خواسته باشيم هر كدام را ريزش كنيم اصلاً گيج گيج ميشويم. اصلاً نميتوانيم تصور كنيم.
خط، علامت اين است كه يك خطاطي بوده كه اين را نوشته. اما از چگونگي خط، پيداست كه سواد خطاط چقدر است. هنر خطاط، علم خطاط، سليقه خطاط، بينش و علم و ديد خطاط، عقدههاي رواني خطاط. . . يعني اين طور نيست كه خط، خطاط دارد. ساختمان، بنا دارد. اين خيلي آبكي است. هر ساختماني بنا دارد اما غير از اين كه هر ساختماني بنا دارد نشان دهنده علم بنا، تجربه بنا، هنر بنا، فكر بنا، عشق بنا. . . آنها هم در اين ساختمان هست بنابراين اگر ما بخواهيم وارد نعمتها شويم گيج ميشويم و لذا ما وارد نعمتها نميشويم.
خدايي كه به ما اين همه نعمت داده چرا در مقابل او تسليم نباشيم.
نعمتي كه به ما داده: عقل. به چهارپايان ميگويند: بهيمه يعني گيج، نميفهمند. البته حيوانها هم در يك شعاعي ميفهمند اما آن عقل و برنامه ريزي كه انسان دارد. . .
در جلسه قبل راجع به عقل صحبت كرديم. نشانههاي عقل را برايتان عرض كنم.
ارزش عقل اين است كه قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله: «إِفْطَارُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ صَوْمِ الْجَاهِلِ وَ إِقَامَةُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجَاهِلِ»(المحاسن، ج1، ص193). حضرت رسولصلي الله عليه وآله فرمود: آدم عاقل روزهاش را بخورد(منظور روزه مستحبي است) كم عقل روزه بگيرد. روزه خوردن عاقل از روزه گرفتن كم عقل بهتر است.
«وَ إِقَامَةُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوصِ الْجَاهِلِ». آدم عاقل بنشيند ارزشش بيشتر است از آدم كم عقل كه بدود. (هر تلاشي ارزش ندارد)
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام: «لَيْسَ الْعَاقِلُ مَنْ يَعْرِفُ الْخَيْرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لَكِنَّ الْعَاقِلَ مَنْ يَعْرِفُ خَيْرَ الشَّرَّيْنِ»(شرحنهجالبلاغه ابن ابىالحديد، ج6، ص321). عاقل آن كسي نيست كه بفهمد چه خير است و چه شر. عاقل كسي است كه بين شرّين، بتواند شر كمتر را قبول كند.
چون گاهي وقتها انسان ميگويد اين خير است و آن شر. خب اين را كه همه ميفهمند.
هنر در جايي است كه وقتي آدم بين چند تا كار گرفتار است و هيچ كدامش خوب نيست، باز برود سراغ آن كه شرش كمتر است. ممكن است شما بگوييد من رفيق درجه يك پيدا نميكنم. هر كدام از رفيقهايم يك عيبي دارند. خب حالا كه همه بد هستند، آن رفيقي كه بديش كمتر است انتخاب كن. حضرت فرمود: عاقل آن كسي نيست كه خوب و بد و را تشخيص بدهد خوب و بد را كه يك بچه دو ساله هم تشخيص ميدهد. شيريني و ترشي را همه ميتوانند تشخيص بدهند عاقل كسي است كه در بين ترشيها بفهمد كه كدام ترشي براي معده ضررش كمتر است يا بيشتر.
چون گاهي وقتها انسان گير ميكند. ميگويد: آقا! شغل صد در صد حلال نيست رفيق صد در صد خوب نيست. هر وسيلهاي قابل تصادف است. قطار، ماشين، هواپيما. همه اينها قابل خطر است اما باز خطر كدام. . . ؟ يعني اگر ما نميتوانيم صد در صد مطمئن شويم بايد بياييم روي چند درصد حساب كنيم.
آدم عاقل را چگونه بايد بشناسيم؟
شناسايي عاقل:
در جاده اتوبان معلوم نميشود راننده كيست؟ چون در سرازيري هر بشكهاي تند ميرود.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام: «يستدل على عقل كل امرئ بما يجري على لسانه»(غررالحكم، ص209) نشانه عقل: 1- كلام. تا مرد سخن نگفته باشد اين شعر آيه قرآن است. «فَلَمَّا كَلَّمَهُ قالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنا مَكينٌ أَمينٌ» يوسف/54.
تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد
يوسفعليه السلام وقتي حرف زد از حرفش فهميدند اين كلهاش كار ميكند.
از حرف زدن ميشود فهميد، از دعا ميشود فهميد.
عقب يك هيئتي داشتم ميرفتم آن مداحي كه هيئت را ظهر عاشورا هدايت ميكرد(در زمان طاغوت) گفت: اي مردم دستها بالا، ظهر عاشورا است دستها بالا ميخواهم يك دعائي كنم. گفت: اين خدا اين مردم را به تب گرفتار نكن. گفتم: اَه به تو! آخر ظهر عاشورا اين حساسيت. تب با يك آسپرين خوب ميشود. ما اين همه مشكلات مهم داريم. از فرم دعاها نذري كه ميكند، از نذري كه ميكند از دعاها، از نذرها، از حرفها ميشود فهميد.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَعليه السلام: «ستة تختبر بها عقول الرجال [الناس] المصاحبة و المعاملة و الولاية و العزل و الغنى و الفقر»(غررالحكم، ص343). به شش چيز عقل مردم روشن ميشود: «المصاحبة» رفيق، رفيقش كيست؟ 2- «المعاملة» داد و ستد، خيليها را آدم با معامله ميفهمد چه كاره است. در وقت پول معلوم ميشود. 3- «الولاية» – رئيس كه شد ببين چه ميكند. تا رئيس نشده.
زنهاي مصر خيلي متلك گفتند به زليخا. گفتند: فهميدي چه شده؟ زليخا عاشق يوسف شده. ولي وقتي خودشان يوسفعليه السلام را ديدند دستهايشان را بريدند. باز رحمت به گور پدر زليخا. عاشق شد دستش را نبريد ولي شما يك بار ديديد دستتان را بريديد.
ببينيد رئيس شود چه ميكند، يك كسي يك ماشين خوب مرا سوار كرده. حالا در ماشين مينشينيم نگاه ميكنيم كه يك آشنا ما را ببيند و پز بدهيم. آه ميكشيم كه يك آشنا ما را ببيند كه ما امروز در يك ماشين خوب نشستهايم.
رياست – بعد عزل ميكنند او را. اگر ميخواهيد بدانيد چقدر دين دارد و عقل دارد ببينيد وقتي عزلش كردند چه ميكند؟ چه پستي خيلي درآمد دارد؟ من يك پستي ميگويم درآمدش خيلي است سفير. چون حقوقش دلاري است. چون در جايي زندگي ميكند كه همه كارهايشان دلاري است. مثل يك نردبان پشت بام بايد پلهاش زياد باشد وقتي دو پلهاي باشد به پشت بام نميرسد. سفير ماهي 450 هزار دلار دارد هيچ شغلي به اندازه سفيري درآمد ندارد حالا خرجش هم سنگين است اما من ميخواهم سيماي سفير را به شما بگويم. سفير ميدانيد به چه بند است؟ به يك شوخي يك سفير در يك كشور ديگر بند است. مثلاً يك سفيري كه فلان كشور در ايران دارد، يك حركت زشتي كرد فوري وزارت خارجه او را احضار ميكند كه تو به خاطر يك چنين حركت، اخراجي. تا رفت بيرون آن كشور هم مقابله به مثل ميكند، سفير ما را از آن كشور بيرون ميكند. پس سفير ما كه در آن كشور خوابيده بايد بگويد: خدايا! ما امشب خوابيديم، خدايا! آن سفير يك وقت دسته گلي آب ندهد. . . يعني پر درآمدترين شغلها بند است به يك شوخي سفير ديگر در يك كشور ديگر. اين خيلي كشك است آخر گاهي وقتها آدم عقوبت كار خودش را پس ميدهد. سفير عقوبت شوخي يك سفير ديگر در يك كشور ديگر را بايد پس بدهد. اين پست دنيا است. حالا باقي پستها چيست. من قديمها يك مثلي زدهام، كه بر سر زبانها افتاده است. گفتهام: پستها به دو ريال است. الو: نصب شدي. الو: عزل شدي.
اگر ميخواهيد بدانيد عاقل و متدين كيست، حرفش را رفيقش را، شماره تلفن هايش را، . . . يكي از راههاي گزينش اين است. بيخود موتور سوار ميفرستند درِ خانهها. اگر گوشت قرباني شب جمعه برايش فرستاده باشيم ميگويند بسيار آدم خوبي است اگر هم نبرديم ميگويند ما ايشان را نميشناسيم.
گزينش من به نيم كيلو گوشت قرباني است. خيلي قشنگ از رفتار كسي، از شماره تلفنهاي دفترش از رفيقهايش ميتوان فهميد چه كسي است. از او بپرسيم دو تا شعر بخواند، چه شعري حفظ هستي؟ . بر وجودت چه ميگذرد؟ بعضيها بيرونشان قدوس اما روحش يك باغ وحش است. در ضمن هر كه ميخواهد ببيند چه جور آدمي هست، ببيند چه جور خواب ميبيند. خيلي از آدمهايي كه روز آدم خوبي هستند رودر بايستي ميكنند شب آدم ميكشند، زنا، دزدي. . . دست به بدترين كارها ميزنند.
«عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام أَنَّهُ سُئِلَ مَا الْعَقْلُ قَالَ التَّجَرُّعُ لِلْغُصَّةِ وَ مُدَاهَنَةُ الْأَعْدَاءِ وَ مُدَارَاةُ الْأَصْدِقَاءِ»(أمالي صدوق، ص283). با رفيقهايش برخوردش چگونه است. در ميان دشمنها چه جوري است. من خيلي بي پرده بگويم من خيلي رك و بي پرده حرف ميزنم، من معتقدم عاقل ترين مسئولين كره زمين، مسئولين ايران هستند. با اينكه ناشي ترين آدمها آمدند روي كار يعني اين كه ناشي بوديم هيچ كدام دوره سياست. كلاس سياست دروه حكومت. . .
خدا رحمت كند آقاي رجائي را ميگفتند: ما نخوانده بوديم. اما همين ناشيها، همين بسيجيها مسلح شدند اسلحه ساختند. اسلحه تهيه كردند 8 سال جنگ كردند الآن هم در زماني كه دورمان آتش باران بود ما توانستيم خودمان را. . . ميگويند عقل به اين است «مُدَاهَنَةُ الْأَعْدَاءِ وَ مُدَارَاةُ الْأَصْدِقَاءِ». يك آمريكا تصميم گرفت ما را منزوي كند حالا ببينيد ما منزوي هستيم يا نه.
افرادي كه عمري سياست خواندند در دانشكدههاي سياست اما سياست را نشناختند. جامعه شناس بودند اما جامعه را نشناختند. روانشناس بودند، خودشان رواني شدند. و ما بچههاي كوچه و بازار، آدمهاي گمنام، مدير كل شدند – وزير شدند – البته همهاش لطف خداست.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام: «إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ»(نهجالبلاغه، حكمت 71). هر كس عقل او قويتر است حرفش كمتر است.
هر كس از خودش خيلي عيب سراغ دارد، آدم عاقلي است. شما اگر يك شمع بياوريد در سالن، يك چراغ قوه بياوريد در سالن چيزي نميبينيد مگر اينكه كاميون باشد يا يك گوني بزرگ باشد. اما اگر پروژكتور، نور زياد باشد حتي يك چوب كبريت را ميبينيد. كساني كه عيبهاي بزرگ را ميبينند، پيداست نور وجودشان كم است پيداست عقل آنها، چراغ قوه است. وقتي ميگويي عيب داري ميگويد: من چه عيبي دارم آدم كشتم، عرق خوردم اما اولياء خدا كه نور وجودشان، نور عقلشان زياد است، مينشينند گريه ميكنند از خوف خدا كه من معيوب هستم. آقا! تو معصوم هستي تو پاك هستي تو ولي خدا هستي چقدر گريه ميكني؟ ميداني اولياء خدا در سحرهاي ماه رمضان چرا گريه ميكنند؟ از بس نور ايمان و عقلشان زياد است اين نور زياد ميافتد در روحشان حتي اگر يك چوب كبريت باشد، پيداست. اما آدمهايي كه دو ميليون گناه دارند ميگويند من چه گناهي دارم اين به خاطر اين است كه نورش كم است و لذا حديث داريم: عاقل عيب گير است از خودش. آدمي كه از خودش عيب نميگيرد، عقل او هم كم است. ما اگر عاقل باشيم زندگيمان درست است و هم دينمان درست است.
الآن كه بحث را بينندهها ميبينند در آستانه هفتهي حفظ منابع طبيعي هستيم. به اين مناسبت نكتهاي بگويم. يك درخت را مثلاً قطع ميكنيم حالا يك مثل ساده، قطع درخت. شما حساب كنيد گياه آثاري كه دارد چه ميكند. آثار گياه: 1- حفظ آب. آبهايي كه بايد برود به دريا آبها را حفظ ميكند. 2- حفظ خاك. خاك مفيدي كه يكي دو سانت زمين خاكش مفيد است. اين خاكهاي زمين را اگر گياه نباشد باران كه ميايد خاكهاي مفيد را ميشويد ميبرد. گياه خاك را كنترل ميكند آب را به زمين ميكشد. حفظ محيط. بالاخره ما همه كربن پس ميدهيم. بايد گياهي باشد كه توليد اكسيژن كند. سم هوا را بگيرد. اكسيژن توليد كند. حفظ محيط. حفظ چوبها و مواد. در جنگلها مواد زيادي است كه حتي قابل صادركردن است. من غصه ميخورم. رفته بودم اروپا يك قوانيني در اروپا هست، متاسفم. حديث داريم: احدي حق ندارد درختي را قطع كند جز اين كه اگر درختي را قطع كرد در جاي ديگر يك درخت بكارد. اين قانون در اتريش عمل ميشود. اگر كسي يك درخت قطع كند بايد سه درخت در جاي ديگر بكارد. حديث مال ماست ولي عمل آن مال اروپا و غصهاش هم مال ماست. از همه گذشته جنگلها مال كيست؟ جنگلها مال فرد نيست. چرا درخت را ميكَنند؟ براي گرما. البته دولت اگر بخواهد بگويد گياه را نكَنند بايد آب و گازوئيل و بنزين و نفت را به روستاها بكشند. چون خود اين آقا كه ميگويد درخت را نكن سرما شود زنش زايمان داشته باشد. خودش ميرود گياهها را ميكَند. ما يك سره يك چيزي نگوييم كه آقا! درخت را نكَن. ما كنار شوفاژ نشستهايم من زنم زايمان دارد دختر بچهام مريض شده نفت و بنزين و گازوئيل هم كه ندارم.
يك جواني را آوردند كه يك كار زشتي كرده بود چون زن نداشت حضرت اميرعليه السلام زد در گوشش. يك سيلي محكم زد توي گوشش. بعد پول داد گفت: برو ازدواج كن.
ما سيلي را داريم اسكناسها را نداريم. يك جوري بايد بشود كه مناطقي كه مساكني كه دور جنگلها هست بگوييم نفت را به شما ميدهيم به اندازهاي كه سرما نخوريد اگر درختي هم قطع كنيد پدرتان را در ميآوريم. يعني هم بشير هم نذير. چرا بايد بعضي كشورها جنگل داشته باشند؟ آيا شما ميدانيد بعضي از كشورها درآمدشان از چوب جنگل است؟ همه كشورها كه نفت ندارند، طلا ندارند معدن ندارند. بسياري از كشورها در آمد دلاري آنها از چوب جنگل است.
براي حفظ دين و دنيايمان عقل لازم داريم.
حالا عاقل كيست؟ مردم يك ديدي دارند ميگويند فلاني عاقل است.
عقل در ديدگاه اسلام – عقل در ديدگاه مردم.
مردم ميگويند فلاني عاقل است. چطور؟ زرنگ است اهل بند و بست است، زمين و آسمان را به هم ميدوزد. ما زرنگ را به آدم كلاه بردار و حيله گر ميگوييم. آدم زرنگي است متملق است فوري ميگويد بله قربان. بله قربانگو است هر ساعتي مثل لنگ دور پاي كسي هست.
رياكار است، بعضيها را ميگوييم زرنگ است يعني احتياط ميكند ميگوييم فلاني آدم عاقلي هست يعني احتياط ميكند. يا ميگويند فلاني عاقل بود از زير بار در رفت جبهه نرفت آدم عاقلي بود. پولش را ندارد خمس ندارد. يا مثلاً ميگوييم ايشان آدم سياست بازي است نه سياست دار سياست باز. در ديد مردم آدم زرنگ و عاقل، متملق و كلاه بردار. . . و اينهاست ولي اينها هيچكدام زرنگي نيست. ميگوييم فلاني آدم زرنگي است. 10 سال است آمده بازار الآن 20 ميليون دارد منتها ميداني براي چه 20 ميليون دارد، كم فروشي كرده، رشوه گرفته، باج داده، زور گفته، استثمار كرده و پول جمع كرده براي نسل آينده. اين زرنگي نيست. پدرها ميگويند پسرم زرنگ باش مگر نديدي فلاني چه كرد؟ فلاني گناه كرد با گناه پول جمع كرد. او زرنگ نيست.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله: «لَا خَيْرَ فِي لَذَّةٍ بَعْدَهَا النَّارُ»(منلايحضرهالفقيه، ج4، ص392). حضرت رسولصلي الله عليه وآله فرمود: لذتهايي كه بعدش جهنم است اين كيف ندارد. درست است لذت كرد اما بعدش آتش است. زرنگيهايي كه بعدش «از كجا آوردهاي؟ » دارد. قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام: «فَارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَكَ»(نهجالبلاغه، نامه 40) زنده بادهايي كه بعدش مرده باد است، اينها زرنگي نيست. از ديد اسلام عاقل كيست؟
آدم عاقل كسي است كه جنسش را، فاني را تبديل به باقي كند اگر يك چيزي را مثلاً جلويش كاغذي است، مقوايي است داد تبديل به اين جلد كرد. اگر يك كسي كتابي دارد جلدش مقوايي است تبديل به جلد ضخيم كرد اين را ميگويند آدم عاقلي هست.
خانهاش خشتي است اين خشت با آب باران زود خيس ميشود، تبديل به آجر كرد، قير گوني است، تبديل به سنگ كرد. اگر يك فاني را تبديل به باقي كرد، ميگويند آدم عاقل. فاني چيست؟ دنيا فاني است، آخرت باقي است. اگر كسي بتواند كارهايي كه در دنيا ميكند براي رضاي خدا بكند، اين عاقل است يعني فاني را تبديل به باقي كرد، كم را تبديل به زياد كرد. كم را تبديل به زياد كرد. عاقل كيست؟ يك نفر يك ميليون پول دارد اين را ميدهد ربا. ميگويد يك ميليون تومان به تو وام ميدهم عوض آن، يك ميليون و صد هزار تومان از تو ميگيرم. اين را ميگويند زرنگ. چطور؟ يك ميليون شد يك ميليون و صد هزار تومان! نه! آدم عاقل اين يك ميليون را ميگذارد در صندوق قرض الحسنه و يك ميليون را به 20 تا جوان 20 تا 50 هزار تومان وام ميدهند، 20 تا چرخي كه از كار افتاده راه مياندازند. پاداش قرض الحسنه 18 تا است پاداش بخشش 10 تا است.
يعني ثواب قرض الحسنه از ثواب بخشيدن هم بيشتر است. پس شما با يك ميليون خودت 20 خانواده را راه انداختي ولي آن آقا يك ميليون او شد يك ميليون و صد هزار تومان. زرنگ اوست يا ايشان. اين كم را زياد كرد يعني خودش يك خانواده بود شد 21 خانواده. ميليون را بهره داد. ربا گناهش مثل زنا با مادر است. يك حديث و دو حديث هم نداريم. ربا خيلي گناه بزرگيست آن وقت چطور يك كسي يك ميليونش شد يك ميليون و صد هزار تومان به او ميگوييم عاقل زرنگ. اما آن كسي كه پول خود را گذاشته و خانوادههاي محروم را راه مياندازد.
فلاني زن زرنگي است. چه كرده؟ از پنج سالگي براي دخترش جهازيه جور كرده ولي من بدبخت زرنگ نبودم الآن دخترم 14 سالش شده هنوز جهازيه جور نكردم.
اگر داشتن زرنگي است پس شاه از همه زرنگتر بود و فرعون از همه بيشتر.
او زرنگ نيست. زرنگ كسي است كه بگويد حالا كه من پسرم را داماد كردم با يك مبلغي يك خرده از تشريفات كم ميكنم و يك پسر فقير را هم داماد ميكنم. زرنگ ماشيني نيست كه گاز بدهد و برود زرنگ ماشيني است كه اگر در جاده ماشيني در راه مانده آن را بكسل كند.
عاقل از ديد قرآن كيست؟ اين كه فاني را تبديل به باقي كند. كارهايش را رنگ خدايي بدهد. «صِبْغَةَ اللَّهِ» بقره/138. الآن اگر شما در شهري كتابخانه درست كنيد ممكن است دير يا زود كتابخانه، كتابهايش از بين برود گم شود. براي اينكه اين كتابخانه سفت شود، ميگويي وابسته به كتابخانه آستانه قدس رضوي. چون فكر ميكني مهمترين كتابخانههاي جمهوري اسلامي كتابخانه آستانه قدس رضوي است و آن تشكيلاتي دارد، حقوقي دارد، كامپيوتر دارد، پرسنل دارد، بودجه دارد و خيلي تشكيلات مهم دارد. و شما ميگويي كتابخانه وابسته به كتابخانه آستانه قدس رضوي، كه آن قوي اين كتابخانه مرا هم زير پر بگيرد و حفظ كند.
آدم، خوب است كارهايش را وابسته به خدا كند. «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» طلاق/3. اقوي الاقوياست. بزرگترين قدرتها خداست.
زرنگ آن نيست كه تملق كند. زد و بند كند. ربا بگيرد. پولش را زياد كند، باندش را زياد كند.
حتي زرنگ آن نيست كه در انتخابات راي بياورد ممكن است كسي راي آورده ولي وقتي روي صندلي مجلس نشسته، خودش هم ميفهمد كه يك تملق گفته تا راي آورده. آن سخنراني كه كرد براي راي آوردن بود نه براي خدا. و فلاني به خاطر ما و انتخابات ما دو تن دروغ گفت. بالاخره ما در مجلس نشستيم اما 37 تا دروغ به هم گره خورد تا من شدم وكيل.
يك كسي هم امكان دارد راي نياورد. بگويد من راي نياوردم اما مفتخرم در انتخابات يك گناه هم دار و دسته من نكرد. زرنگ آن كسي نيست كه برود مجلس. (البته نميخواهم بگويم هر كس مجلس رفته با دروغ رفته. و عكس آن را هم نميخواهم بگويم)
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»