متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1371/1/8
بسم الله الرحمن الرحيم
بحث ما بحث قيامت بود. و گفته شد كه حدود هزار آيه راجع به قيامت هست.
آيا اين جهان هميشه هست يا نيست؟ اين جهان عمر دارد. مثل اينكه انسان عمر دارد. مثل اينكه قبيلهها و حكومتها عمر دارند. هر چيزي عمر دارد جز خدا. «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ» حديد/3 «يَا أَوَّلَ الْأَوَّلِينَ وَ يَا آخِرَ الْآخِرِينَ»(مصباحالمتهجد، ص844). خداوند نه اول دارد و نه آخر. اما همه چيز اول و آخر دارد. «أَجَلٍ مُسَمًّي» نوح/4، يعني عمر شما يك مدتي دارد. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ» اعراف/34، براي فرد اجل هست. داريم كه: «وَ يُرْسِلُ الْأُخْري إِلي أَجَلٍ مُسَمًّي» زمر/42. آدم وقتي ميخواهد روح از بدنش بيرون ميآيد البته نه كاملا ً. مثل رانندهاي كه ماشين را بيرون ميگذارد و خودش از ميايد بيرون. بدن هم قلب و كليه و روده كار ميكند اما روح بيرون ميآيد. وقت خواب روح از بدن تعلقش را كم ميكند. دومرتبه كه ميخواهد بيدار شود روح برميگردد. «إِلي أَجَلٍ مُسَمًّي»، تا دقيقهي آخري كه عمر دارد. جامعه يك مدت دارد. «لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ»، هر امتي اجل دارد. هر قبيله و هر رژيمي حاكم ميشود يك مدتي دارد. و طبيعت هم اجل دارد. قرآن ميفرمايد: «وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّي» روم/8. سماوات و ارض، آسمانها و زمين اجل دارد.
«الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْري لِأَجَلٍ مُسَمًّي» زمر/5. خورشيد و ماه به قول قرآن اجل دارد. اين عقيدهي قرآن است كه هر چيزي مدت دارد و مدتش سر ميآيد. منتها حال اين اجل چه موقع است.
قرآن ميگويد: «فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها» محمد/18. (و اشراط جمع شرط نيست. جمع شَرَط است و شَرَط يعني نشانه.)براي قيامت بايد يك چيزهايي به هم دست بدهد مثل ظهور امام زمان(ع). روايات داريم كه: حضرت مهدي(ع) كه ميخواهد تشريف بياورد. در زماني ميآيد كه جامعه اينطور باشد مردها آنطور باشند زنها آنطور باشند. يك شرايطي دارد. قيامت هم شرايط دارد.
بحث ما در اين جلسه در مورد نظام است. آسمانها چه ميشود؟
من يك سيمايي از قرآن براي شما بگويم. آسمانهامحكم است به جاي استحكام شل ميشود. «سَبْعاً شِداداً» نبأ/12ً. آسمانهاي محكم وقتي ميخواهد قيامت شود ميگويد: «واهِيَةٌ» حاقه/16. يعني شل ميشود. به جاي انسجام گسسته ميشود. قرآن ميگويد: «وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً» انبياء/32. آسمانها سقفي است محفوظ. اما روز قيامت. «إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ» انشقاق/1. گسسته ميشود. به جاي زيبايي دود ميشود. الآن آسمانها زيباست. «وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا» فصلت/12. شما فرض كنيد ستارهها نباشد. وحشت ميكنيد در شب آسمانها زينت شده به ستارهها. زينت انسان به ايمان است. زينت زمين به سبزيهاست. «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَي الْأَرْضِ زينَةً لَها» كهف/7. ما گل و گياه را زينت زمين قرار داديم. زينت انسان ايمان است. «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ» حجرات/7. يعني زيبايي انسان به ايمانش است. به جاي زيبايي كه ميفرمايد: «زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا»، تبديل به: «بِدُخانٍ مُبينٍ» دخان/10 ميشود. تبديل به دود ميشود. البته كلمهي دُخان در قرآن دو بار آمده. يكي ميگويد اول آسمانها دود بوده يكي ميگويد آخرش دود است. اين از نظر علوم طبيعي بايد كارشناسي فني روي آن بشود.
به جاي آب رساني به مس گداخته تبديل ميشود. اول ميگويد: «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» مومنون/18. ما الآن آب را از آسمان ميخواهيم. به جاي آب رساني مس گداخته ميشود. «كَالْمُهْلِ» معارج/8. به جاي محكمي كه جاي كجي و شكاف نيست، شكاف برميدارد. در قرآن داريم: «وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ» ق/6. اما روز قيامت داريم: «وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ» مرسلات/9. آسمان شكاف برميدارد. خلاصه نظر قرآن اين است كه: بساط به هم ميخورد. البته نه يعني كه نظم تبديل به بينظمي ميشود. نه اينطور نيست
مثل رژيم كه عوض ميشود سيستم هم عوض ميشود. به جاي استواري از جا كنده ميشود. «وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ» تكوير/11.
به جاي استقراء حركت ميكند. «يَوْمَ تَمُورُ السَّماءُ مَوْراً» طور/9.
داريم: «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ» انبياء/104. روز قيامت آسمان مثل پارچهاي يا عمامهاي كه پيچيده ميشود.
خوب اين وضع آسمان. حالا برويم سراغ زمين.
اينهايي كه گفتم حديث هم نبود. همهاش متن قرآن بود. خورشيد در دنيا چگونه است. «وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً» نبأ/13. و در آنجا «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» تكوير/1. نورش گرفته ميشود. «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» شمس/1. قسم به خورشيد و قسم به نور خورشيد. نظام خورشيد و ماه به گونهاي است كه شما ميتوانيد بگوييد كه: در فلان ساعت سال تحويل ميشود. يعني حركات به قدري منظم است كه شما ميتواني پيش بيني كني كه سال ديگر در چه ثانيهاي سال تحويل ميشود. قرآن ميگويد: «الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ» الرحمن/5. اما در آنجا شمس و قمر با هم جمع ميشود اين فاصلهها برداشته ميشود. ماه «قَمَراً مُنيراً» فرقان/61 است. اما در آنجا خوف القمر؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ است. نورش هم گرفته ميشود. هر ستاره و خورشيد و ماهي جوري ترتيب داده شده كه هر ستارهاي در مدار خودش حركت ميكند و به هم اصطكاك ندارد. به هم نميخورد. «كُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» انبياء/33. اما آنجا «وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ» قيامت/9. نظام اين جهان با آن جهان فرق ميكند بساط به هم ميخورد. «إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ» صافات/6. ستارهها كه روشن هستند. «وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ» تكوير/2. خاموش ميشوند.
كوهها چطور ميشوند؟ زمين و كوه تعبيرات زياد دارد. يك جا داريم: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» زلزال/1. «وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ» تكوير/3. «إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا» فجر/21. «وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ» تكوير/11. «وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثيباً مَهيلاً» مزمل/14. «وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» قارعه/5. زمين لرزه ميشود. كوهها از جا كنده ميشود. كوهها راه ميافتد.
فشاري روي زمين ميأيد كه زمين به لرزه ميافتد. زميني كه در دنيا آب را به داخل ميكشيد و گل ميداد. «وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها» زلزال/2. مردهها و استخوان پوسيدهها را بيرون ميريزد. اين وضع قيامت است. حيف است يك مسلمان اين مسألهي قيامت را كه اين همه آيه دارد از آن بگذرد. از غافلين نباشيم. قرآن نسبت به افرادي كه غافل هستند ميگويد: اينها از چهار پا بدتر هستند. «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» اعراف/179. بلكه بدتر هستند. انسان بايد بداند كه بايد جوابگو باشد. حساب و كتابي است. وقتي چيزهايي به اين باعظمت براي خدا هيچ است شما حساب كن «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاًام السَّماءُ بَناها» نازعات/27. تو مهمتر هستي يا آسمانها. آسمانها را در هم ميپيچم تو كه هيچ نيستي. «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفاً» نساء/28. انسان ضعيف است. اگر يك وقت يك قاضي يك مدير كل يك امام جمعه يك بزرگي را شلّاق زدند ديگر بقيه ميگويند: مثل اينكه واقعا ًيك حساب و كتابي هستها.
وقتي آدم ديد كه يك ابر قدرتي مثل شوروي مثل يك توپ بادداري بادش خالي شد پس مكتبهاي خارجي پيش آن هيچ پفي نيستند. قرآن نقل ميكند. عجب آدمي هستي. يك نفر يك باغ و مزرعهاي داشت آمد يك نگاهي به درختان كرد و يك نگاهي به جوبها و كاخها. ميگويد: به چه مينازي؟ فرعون ميگفت: «أَ لَيْسَ لي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْري مِنْ تَحْتي» زخرف/51. قدرت مصر و حكومت مصر دست من است. و اين نهرها در زير پاي من جاري ميشود.
به قارون ميگفتند: بابا يك خورده پول جمع كردي «وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ» قصص/77.
خدا به تو داده تو هم به فقرا بده. آخر تو خوش هستي بگذار ديگران هم خوش باشند.
در دعاي ماه شعبان داريم كه ميگويد: «وَ ارْزُقْنِي مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ مِمَّا وَسِعَتْ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ»(مصباحالمتهجد، ص45). خدايا به من توفيق بده من كه دارم به ديگران كمك ميكنم. من كه ماشين دارم زير باران چند نفر را سوار كنم. همه با هم باشيم
يكي از خوبيهاي نماز جماعت اين است كه خم ميشويم با هم خم ميشويم سجده با هم همه چيز با هم. با هم بودن خودش يك ارزشي است. به قارون ميگفتند: بيا با هم خوش باشيم. گفت: «إِنَّما أُوتيتُهُ عَلي عِلْمٍ عِنْدي» قصص/78. ميزد به كلهاش ميگفت: مخ، مخ اقتصادي است. ميگفت: بابا جان اين مخ اقتصادي را ديگران هم دارند. نتوانستند پول دار بشوند.
قرآننقل ميكند از انسان. شخصي وارد مزرعهاي شد گفت: عجب مزرعهاي. «ما أَظُنُّ أَنْ تَبيدَ هذِهِ أَبَداً» كهف/35. فكر نميكنم اينها به اين زودي از بين برود. ديدي بعد چطور از بين رفت. شاه در خواب ميديد كه گريه كنان از ايران فرار كند. منافقين چه شد. سردار و سپر چه شد. قرآن ميگويد: «إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ» ابراهيم/19. اگر بخواهم همهي شما را از بين ميبرم
من يك حديث را در يك جلسه خواندم. گفتم: چه حديث خوبي كه همه را تحت تأثير قرار داد. هان حديث را رفتم و يك جلسهي ديگر گفتم. همه خنديدند. گفتم: عجب!
آدم الكي ميتواند بخندد. اما الكي نميتواند گريه كند. چشم گريان از موهبتهايي است كه خدا ميدهد.
هستي پهلوي ما پهلوي خدا مثل يك موم است. امير المومنين ميفرمايد: كرهي زمين پيش منظومهي شمسي مثل يك حلقه است در بيابان. آسمان اول پيش آسمان دوم مثل حلقه در بيابان است.
امام راحل به مرحوم شهيد رجائي گفت: رئيس جمهور شدهاي ولي چيزي نيستيها! شما رئيس جمهور ايران شدهاي. ايران يك گوشهي آسيا. آسيا يك گوشهي كرهي زمين. كرهي زمين يك گوشهي منظومهي شمسي.
منظومهي شمسي يك گوشه از فلان كهكشان است.
اگر عظمت خدا را ببيني هيچ چيز نيستي. و لذا قرآن گفته: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ» جمعه/1 كل. . . يعني اينكه تازه اگر گفتي: سبحان الله، مثل يك شن شدي. تازه فرق ما با تمام موجودات اين است كه وقتي تمام موجودات تسبيح ميگويند، حواسشان جمع است اما حواس ما پرت است. «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبيحَهُ» نور/41. آنها ميفهمند اما حواس من پرت ايت. من خواب هستم و ميگويم. اما آنها هوشيارانه ميگويند.
يك چيزهايي است كه ما نميفهميم اما بوي و نسيمي است كه اگر خدا لطف كند يك خبرهايي است.
اگر انسان معتقد باشد كه كل ذرات هستي سبحان الله ميگويند ديگر خجالت ميكشد كه بگويد من روزه بودم. من نماز خواندم.
خدا به حق محمدو آل محمد خودش ما را به هوش بياورد.
در دعاي مكارم الاخلاق امام سجاد ميگويد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ نَبِّهْنِي لِذِكْرِكَ فِي أَوْقَاتِ الْغَفْلَةِ»(صحيفه سجاديه، دعاي 20). خدايا خودت هر وقت ما غافل هستيم ما را به هوش بياور.
خدايا ما را از غافلين قرار مده.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»ش