متن برنامه ی درس هایی از قرآن کریم حجت الاسلام قرائتی؛ تاريخ پخش :: 1370/1/25
بسم الله الرحمن الرحيم
اين جلسه در خدمت برادرانى هستيم كه راديو و كامپيوتر توليد مىكنند.
بحث قبل در مورد لباس حرف هايى زديم. اما چون حرف زياد بود و وقت كم بود با اين كه دو تا اشكال به من مىكنند، يكى از آذربايجان شرقى و غربى و بعضى از استانهاى ديگر، زنهاى خانه دارشان شكايت كردند كه تو در تلويزيون تند تند صحبت مىكنى و چون زبان محلى ما فارسى نيست، شما كه تند تند صحبت مىكنى براى ما مشكل است كه عقب شما بدويم. آرام صحبت كنيد.
بعضىها هم مىگويند: حديث را هم تند تند مىخوانى. اما با اين كه هم تند تند صحبت مىكنيم، هم تند تند حديث مىگوييم، ولى باز وقت كم مىآوريم. بنابر اين بحث لباس ماند و بقيهاش را امروز مىخواهيم بگوييم.
آقايان و خواهرانى كه پاى تلويزيون بحث لباس را شنيدهايد، موضوع بحث لباس اين بود كه: هر كس، هر لباسى مىپوشد، نشان دهنده ى فكر اوست. چون تا فكر كسى را نپذيريد شما حاضر نيستيد آن لباس را بپوشيد.
يك بچه مدرسهاى كه گريه مىكند و به باباش مىگويد: برايم لباس خلبانى بخر، يعنى من خلبان را دوست دارم.
پوشيدن لباس نه يعنى پوشيدن پشم و نخ، يعنى قبول كردن فكر و فرهنگ.
شيك پوشى كه اشكال ندارد. اما غرب زدگى اشكال دارد.
اما اين جلسه هم مىخواهيم در مورد لباس بگوييم. ادامه ى موضوع بحث قبل.
حالا موضوع هايى كه مىخواهيم بگوييم:
يكي از مسائل نظم و نظافت لباس است.
تأثير لباس در روح انسان
اسراف در لباس
تفاخر با لباس
در اين مسائل يك روايتهاى جالبى است برايتان بخوانم.
امام صادق عليه السلام فرمود: «اطْوُوا ثِيَابَكُمْ بِاللَّيْلِ فَإِنَّهَا إِذَا كَانَتْ مَنْشُورَةً لَبِسَهَا الشَّيْطَانُ بِاللَّيْلِ»(كافي، ج6، ص480) شب كه مىخوابيد لباس هايتان را تا كنيد، پهن نكنيد. رها نكنيد. لباس هايتان را باز نگذاريد، لباستان را جمع كنيد. «فَإِنَّهَا إِذَا كَانَتْ مَنْشُورَةً» اگر لباس هايتان را ول كنيد، شيطان آن را مىپوشد.
شيطان در روايات غير ابليس است. ابليس همان شيطانى است كه به آدم سجد نكرد. اما به هر مضرى شيطان مىگويند. و لذا مثلاً در روايات داريم كه اگر ناخن خود را نگيرى شيطان زيرش جمع مىشود. يعنى مضر، ميكرب زيرش جمع مىشود. يا داريم: «شَيَاطِينُ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» انسان هم شيطان مىشود بله. انسانهاى مضر را مىگويند شيطان، پس شيطان يعنى هر چيزى كه مضر است. انسان مضر، حيوان مضر، ميكرب مضر، به هر مضرى مىگويند شيطان. گر چه به آن شيطان(ابليس) هم شيطان مىگويند.
يعنى اگر لباستان را باز بگذاريد مضر است. بخصوص در زمان قديم، مورچه، سوسك، موش، حيوان، خاكروبه، نگاه به الان نكنيد.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «غَسْلُ الثِّيَابِ يَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ الْحُزْن»(بحارالأنوار، ج10، ص89) لباستان را بشوييد، لباس چرك غم مىآورد. يعنى لباس در روح اثر مىگذارد،
يك روايت است، آيت الله احمدى ميانجى از علماى قم هستند، اين حديث را پيدا كرده بود كه براى من خيلى جالب بود. گفت: من يك حديثى پيدا كردم كه در هيچ كتاب حديثى نيست.
فرمود كه: رسول اكرمصلي الله عليه و آله گاهى لباس هايشان را در ديگ مىگذاشتند و مىجوشاندند. يعنى با آب جوش لباس مىشستند. البته باز شرايط فرق مىكند. گاهي شرايط طورى است كه مصاحبين و افرادى كه مىآيند و مىروند بايد لباسها ضد عفونى شود.
يا داريم كه منطقهاى مرغ هايشان را رها كردند دركوچهها و هر مرغ، هر چيزى مىديد مىخورد، رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: اگر بناست من مرغى بخورم بايد سه روز در خانه ى خودم دانهاش بدهم. از هر گوشتى استفاده نمىكرد. لباس خود را با ديگ مىجوشاندند.
يك جاى ديگر، حضرت ديد كه آبهاى كوه هدر مىروند به اصحاب فرمود: چرا يك سد نمىسازيد كه اين آبها پشت سد جمع شود و تابستان كه آب كم است استفاده كنيد. يعنى دستور سد سازى، ضد عفونى لباس، خوب دينى داريم. مسئلهاى نيست مگر اين كه گفته است.
حديث داريم اگر پوست مرده را هفتاد بار هم دباغى شود، رويش نماز نخوانيد.
قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «الثَّوْبُ النَّقِيُّ يَكْبِتُ الْعَدُوَّ»(كافي، ج6، ص441) در برابر دشمن لباس شيك بپوشيد تا دشمن نگويد مسلمانها بدبخت هستند، فقير هستند.
لباس ابريشم براى مرد حرام است. ولى داريم كه وقتى مىخواهى بروى جبهه در برابر دشمن از ابريشم لباس بپوش و لو مرد هستى. مرد در برابر دشمن لباس ابريشم بپوشد.
يكى از علاقهمندان ماهى نامرغوبي خريده بود و همين طور در دستش داشت مىبرد. امام صادق عليه السلام فرمود: چرا اين طورى مىكنى؟ گفت: ماهى خريدهام خانه ببرم. فرمود: آخر شما شيعهها مخالف داريد. مخالفين دارند شما را مىبينند. آن وقت آنها مىگويند: اين شيعهها آدمهاى بدبختى هستند يا ماهى نخر يا اگر مىخرى خوبش را بخر. اگر متوسط آن را مىخرى لاى يك چيزى بپيچ. خيلى اسلام سفارش كرده كه ما پزمان عالى باشد.
حديث جبهه را يك وقتى برايتان خواندم. كه حضرت فرمود: چند تا ديگ روشن كنيد. چند تا ديگ بار بگذاريد. آشپز گفت: يك ديگ بس است، اين همه ديگ براى چه؟ فرمود: يكى از آن آب گوشت باشد و بقيه آب جوش. گفتند: آقا اين همه آب جوش مىخواهيم چه كنيم؟ فرمود: آخر جبهه است دشمن دارد. شما را از دور مىبينند. اگر يك ديگ بار بگذارى مىگويند: تعداد مسلمانها كم است. اين آرايش نظامى است. به همين خاطر حضرت در يكى از جبههها همين كه ديد به او مىخندند، فرمود: به ريش سفيدها مىخندند كه ارتش اسلام پير است. فرمود: فردا همه به ريش هايتان رنگ بزنيد كه دشمن به ريشهاى ما نخندد. اينها يك اصولى است كه اسلام سفارش كرده است.
بعضىها براى غريبهها لباس خوب مىپوشند ولى براى خودىها هر چى آمد مىپوشند. امام فرمود كه: اول اينكه همان طور كه براى غريبهها خودتان را مرتب مىكنيد براى خودىها هم مرتب كنيد. دوم اين كه مرد هم بايد براى زنش خود را آرايش كند و اگر مردى خودش را آرايش نكند، عفت زنش در خطر است. هر چه مىخواهيد زن شما پاكدامنتر باشد، خودتان را بهتر درست كنيد.
اگر مردى يك روز دهانش بوى پياز دهد، يك روز دهانش بوى سيگار دهد و هر روز يك بويى دهد بعد اين خانم يك بار كه سوار تاكسى شد يا سوار ماشين ديگر شد، اتوبوس، تاكسى، قطار، هواپيما، هر چى و ديد يك رانندهاى سوپر دو لوكس است ادكلن زده، اين زن مىگويد: خوشا به حال مردم. درعمرمان يك بار شوهرمان يك همچين عطرى نزده است.
حديث فرمود: اگر مىخواهيد زنتان عفيف باشد، حتماً براى خانم خود آرايش كنيد. اين هم روايت است.
روايت داريم: قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدٍ نِعْمَةً أَحَبَّ أَنْ يَرَى عَلَيْهِ أَثَرَهَا قِيلَ كَيْفَ ذَلِكَ قَالَ يُنَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ يُطَيِّبُ رِيحَهُ وَ يُجَصِّصُ دَارَهُ وَ يَكْنُسُ أَفْنِيَتَهُ حَتَّى إِنَّ السِّرَاجَ قَبْلَ مَغِيبِ الشَّمْسِ يَنْفِي الْفَقْرَ وَ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ»(مكارمالأخلاق، ص41) خدا دوست دارد اگر به كسى چيزى داد، اثر آن را ببيند. بعضىها دارند ولى پنهان مىكنند و گدايان زندگى مىكنند. و جالب اين كه يك مشت افرادى، يك عمرى گدايى زندگى مىكنند از ترس اين كه گدا نشوند. مىگويد: آدم بايد براى پيرى و كورى نگه دارد. 70 سال فقيرانه زندگى مىكند از ترس اين كه يك وقت فقير نشود. اگر خدا يك چيزى داد نشان دهيد كه الحمد لله وضعمان خوب است. البته نه در حد تفاخر. داريم كه حضرت فرمود: خدا دوست دارد «يُنَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ يُطَيِّبُ رِيحَهُ وَ يُجَصِّصُ دَارَهُ» لباس تميز، بوى خوب و خانهاش را گچ كارى كند. نه گچ برى(گچ كارى) يعنى سفيد كند. «وَ يَكْنُسُ أَفْنِيَتَهُ» خاكروبه هم در خانهاش نگذارد.
در قرآن داريم «وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ» مدثر/4 امام صادق عليه السلام فرمود: لباست را جمع كن، چون لباست كه پخش شود، آلودگىها را با خود جمع مىكند.
پيامبر صلي الله عليه و آله يك شخصى را ديد كه موهايش خيلى پريشان بود و لباس هايش كثيف بود. فرمود: «مِنَ الدِّينِ الْمُتْعَةُ وَ إِظْهَارُ النِّعْمَةِ»(كافي، ج6، ص439) فرمود: اگر تو دين دارى نه زلفت، زلف است، نه لباس هايت.
لباس فقيرانه اشكال ندارد، كثيفي اشكال دارد. ما فقير تميز داريم، پولدار كثيف هم داريم. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله: «بِئْسَ الْعَبْدُ الْقَاذُورَةُ»(كافي، ج6، ص439) پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: بسيار بد هستند آدمهاى بد و كثيف.
حتى اسلام مىگويد: خانمها شب ظرفها را بشويند. نگذارند ظرفها را صبح بشويند. ممكن است از شب تا صبح كلى آلودگى ايجاد شود. بعد امام عليه السلام فرمود: ظرف را شستيد، دمر بگذاريد. فرمود: يك پارچه هم رويش بكشيد. اين حديثها مال 1400 سال پيش است. حالا از ترس بهداشت و بازرس و وزارت بهداشت و بهدارى، ما از ترس بهداشت و مأمور يك سوم اين بهداشت رسول اكرم را رعايت مىكنيم.
مسواكت را كسى ديگر مصرف نكند. حولهاى كه روى دوشت انداختى، كس ديگر روى دوشش نندازد. در هر چيزى مىخواهى ايثار كنى، ايثار كن اما حوله را ايثار نكن.
حوله، مسواك، شانه
همين طور كه لاستيكهاى ماشين پر باد است، گاهى تنظيم باد مىكنند، انسان هم گاهى باد مىگيردش داريم كه اگر يك وقت تو را باد گرفت، اگر يك وقت باد گرفتت فورى تنظيم باد كن و بنشين لباست را وصله كن. دكمهات را خودت بدوز. خودت يك چيزى بخر، حمل كن ببر خانه. اگر يك وقت احساس كردى غرور مىگيردت، خيال مىكنى هميشه مديرعامل، رئيس، مدير كل، وزير، وكيل. . . ميماني. دو كيلو سيب زمينى بخر بردار ببر خانه.
يك مرتبه آيت الله وارد شود، خودش بخارى مسجد را روشن كند. داريم كه يك وقتى كارى كنيد كه غرور و تكبر در شما راه پيدا نكند.
رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ الْبَسِ الْخَشِنَ مِنَ اللِّبَاسِ وَ الصَّفِيقَ مِنَ الثِّيَابِ لِئَلَّا يَجِدَ الْفَخْرُ فِيكَ مَسْلَكَهُ»(مجموعةورام، ج2، ص66)(اى ابوذر)(گاهى لباس خشن بپوش) لباس ساده چرا؟ «لِئَلَّا يَجِدَ الْفَخْرُ فِيكَ مَسْلَكَهُ» لباس خشن بپوش تا افتخار در تو راه پيدا نكند. تا باد نكنى، انسان باد مىگيردش، تو كه ابوذر هستى، ميخواهى خودسازى كنى، مىخواهى اخلاق اسلامى داشته باشى. لباسى بپوش كه باد نگيردت. بنده آدمى هستم آخوند كه در ايران مشهور هستم. بايد جورى باشم كه اگر يك بچه به من گفت: يك حديث برايم بخوان، نبايد بگويم كه برو، برو درست را بخوان من در تلويزيون مىگويم.
امام رضاى عزيز عليه السلام در حمام كيسه مىكشيد و امام عزيز بنيان گذار جمهورى اسلامىرحمهالله با دستهاى خودش براى بچهي دبستاني نامه نوشت. (سفارش شده كه اين چنين باشيد)
امام صادق عليه السلام فرمود: «إِنَّ الْجَسَدَ إِذَا لَبِسَ الثَّوْبَ اللَّيِّنَ طَغَى»(مكارمالأخلاق، ص111) انسان همين كه لباس نرم پوشيد ياغى مىشود.
چند دفعه كه انسان سوار هواپيما شود، ديگر حال ندارد سوار اتوبوس شود. انسان اين طورى است. زود معتاد مىشود. ما خيال مىكنيم هروئين، هروئين است. آقا، هواپيما هم هروئين است. لباس هم هروئين است. يعنى بسيارى از پستها، هروئين است.
آقا داشت راحت كار مىكرد حالا كه دو سه روز پشت او رفته بالا ديگر حالا نمىآيد پايين.
تمام مظاهر، هروئين است. هر كسى به هر چيزى وابسته شد بدبخت است.
يك سرى از وابستگىها، اسارت است.
خدايا ما كه نمىتوانيم خودمان را حفظ كنيم بياييم رك و صاف با خدا حرف بزنيم.
ما همهمان اسير هستيم، اگر ما اسير نبوديم قهر نمىكرديم. تمام اين هايى كه اسير چيزى هستند قهر مىكنند. (مثلاً شغل عوض شود، لباس عوض شود يا جا عوض شود)
گاهى اسير يك ميهمانى هستيد. فلانى افطارى ما را دعوت نكرد. عيد خانه ى ما نيامد. همه ى ما به يك نحوى اسير هستيم. خوشا به حال آن هايى كه آزاد هستند.
اسراف در لباس:
در تاريخ داريم، هشام بن عبدالملك 12 هزار لباس ابريشم داشت.
خدايا، ما هر روز، هر شب، بايد دعا كنيم. به آن علما و پدرانى كه ما را با اهل بيت عليهم السلام آشنا كردند. آن هايى كه از مسير اهل بيت عليهم السلام رفتند سمت خلفا اين بنى اميه و بنى عباسىها همهشان از اينها بودند. هارون الرشيد چه لباس هايى داشت. مأمون چه باس هايى داشت. خليفه ى عباسى صد هزار لباسهاى رنگ رنگ داشت. شما از مرز جمهورى اسلامى كه بروى بيرون مىبينى حكام اين شاه و امير و حاكم و اينها چه لباس هايى دارند. و بر مىگرديم تازه ما نسيم اسلام به ما خورده است. ما هنوز مسلمان علوى صد در صد نيستيم. ما نه شرقى هستيم نه غربى داريم مىرويم رو به اسلام يعنى در مسير اسلام هستيم. خوب، الان حساب كن رهبر ما را به همه ى رهبرها. زندگىشان را به همه ى زندگىها، زن و بچهاش را با همه ى زن و بچهها. خدايا شكر، خدايا اين نعمت هايت را از ما نگير. الهى آمين.
پز با لباس:
روايت است در كافى، در بحار هم هست. قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «جَاءَ رَجُلٌ مُوسِرٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله نَقِيُّ الثَّوْبِ فَجَلَسَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله ص فَجَاءَ رَجُلٌ مُعْسِرٌ دَرِنُ الثَّوْبِ فَجَلَسَ إِلَى جَنْبِ الْمُوسِرِ فَقَبَضَ الْمُوسِرُ ثِيَابَهُ مِنْ تَحْتِ فَخِذَيْهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله ص أَ خِفْتَ أَنْ يَمَسَّكَ مِنْ فَقْرِهِ شَيْءٌ قَالَ لَا قَالَ فَخِفْتَ أَنْ يُصِيبَهُ مِنْ غِنَاكَ شَيْءٌ قَالَ لَا قَالَ فَخِفْتَ أَنْ يُوَسِّخَ ثِيَابَكَ قَالَ لَا قَالَ فَمَا حَمَلَكَ عَلَى مَا صَنَعْتَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِي قَرِيناً يُزَيِّنُ لِي كُلَّ قَبِيحٍ وَ يُقَبِّحُ لِي كُلَّ حَسَنٍ وَ قَدْ جَعَلْتُ لَهُ نِصْفَ مَالِي فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله ص لِلْمُعْسِرِ أَ تَقْبَلُ قَالَ لَا فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ وَ لِمَ قَالَ أَخَافُ أَنْ يَدْخُلَنِي مَا دَخَلَكَ»(كافي، ج2، ص262) يك آدم پول دار پهلوى پيامبر صلي الله عليه و آله نشسته بود. يك فقير آمد و پهلوى او نشست تا فقير پهلوى پولدار نشست، پول دار يك خرده خودش را جمع كرد و لباسش را از زير فقير جمع كرد، تا خودش را جمع كرد حضرت صلي الله عليه و آله فرمود كه: ترسيدى پول هايت به او واگير كند. يا ترسيدى فقر او به تو واگير كند؟ چرا چنين كارى كردى؟ دعوايش كرد.
– ما هم همين جورى هستيم. وقتى عقد يا عروسى برويم همين كه ببينيم چند تا بچه اين ور و آن ور ما نشست مىگوييم اين جا، جاى بچهها است و جايمان را عوض مىكنيم. –
وقتى پيامبر صلي الله عليه و آله آن شخص را دعوا كرد گفت: چرا لباست را جمع كردى؟ گفت: راستش را بخواهى شيطان، گولم زد. من به جبران اين كارم حاضرم نصف پولم رابه اين فقير بدهم. فقير گفت: من نمىخواهم. مىترسم نصف پولت را بدهى، گند دماغت را هم بدهى. مىترسم پولت بيايد پهلوى من، خصلت تو هم بيايد در من و لذا نمىخواهم.
بعضى از لباسها، لباس عبادت است. مثلاً لباس احرام. لباس نماز جماعت. لباس شخصيتها. لباس نمازگزار. اينها لباس هايى است كه حالا ان شاءالله برايتان خواهم گفت.
در باره ى گير دادن با لباس چند تا حديث بخوانم.
در روايات داريم كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ يَلْبَسُونَ الصُّوفَ فِي صَيْفِهِمْ وَ شِتَائِهِمْ يَرَوْنَ أَنَّ لَهُمُ الْفَضْلَ بِذَلِكَ عَلَى غَيْرِهِمْ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمْ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»(أمالي طوسي، ص537) يا ابوذر(اين حديث مال من و شماست) در آخرالزمان يك گروهى هستند، لباس پشمى مىپوشند يعنى هم تابستان، هم زمستان لباس پشمى مىپوشند خيال مىكنند لباس پشمى فضيلتى است. (وبه منظور فخر فروشي آن را ميپوشند)
قارون وقتى بيرون مىآمد با يك دنگ و فنگى بيرون مىآمد.
حضرت امير عليه السلام در دكان خياطى بود. لباس را كه پوشيد براى پرو كردن ديد آستين لباس بلند است. فرمود: قيچى را بده. قيچى را گرفت و از مچ قيچى كرد.
«من لبث ثوبا يباهي به ليروه الناس لن ينظر الهش اليه» امام رضا فرمود: اگر كسى لباس بپوشد كه همه نگاهش كنند در جلسه ى عروسى(اصلاً دوست دارد كه لباسى بپوشد كه همه نگاهش كنند) اگر كسى لباسى بپوشد كه مباهات كند كه من اين لباس را پوشيدهام(گاهى هم قيمتش را دوبله مىگويد مثلاً هزار تومان خريده مىگويد: 3 هزار تومان) خوب، لباست را مىگويى گران است خودت هم گرانى؟
يك كسى يك لنگ 700 تومان بست رفت در حمام، مرد حكيمى در حمام بود گفت: من چقدر مىارزم؟ مرد حكيم يك خرده به قيافهاش نگاه كرد و گفت: 700 تومان. گفت: مرد حسابى! من فقط 700 تومان لنگم هست. گفت: اتفاقاً من فقط لنگت را قيمت كردم، خودت ارزش ندارى.
راجع به علما هم همين حديث را داريم، كه اگر كسى درس بخواند قَالَ الْبَاقِرُ عليه السلام: «مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِيُبَاهِيَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ يُمَارِيَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ يَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَيْهِ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ الرِّئَاسَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا لِأَهْلِهَا»(كافي، ج1، ص47) بگويم من درس مىخوانم كه وقتى رفتم شهرم بگويم من پروفسور آيت الله يا فوق ليسانس هستم. اگر كسى درس بخواند براى پز دادن آن هم جايگاهش در اتش است.
خلاصه اسلام مىخواهد ما از خودم بودن بيرون بياييم. از منيت بيرون بياييم. خودمان را نبينيم. و لذا گاهى وقتها مىبيند ما نمىتوانيم آرام بگيريم. خدا با زور برده ما را در مكه گفته «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً» آل عمران/97 واجب است آقاى مستطيع بيايد مكه و آقاى مستطيع كه آمد مكه مىگويد: بايد لباس هايت را بكنى. لباس رنگى نپوش(لباس احرام) حاجىها كه مىروند مكه در چند فرسخى مكه بايد لخت شوند و فقط يك كفن بپوشند. دوخته نباشد، رنگى نباشد. عطر نزده باشد. نگاه به آينه نكند، چون ياد خودش مىافتد. (من حاجى مىخواهم كه ياد خودش نباشد) همين طور كه از خانهات كنده شدى اول، بعد از محله كنده شوى. دوم، از كشورت كنده شوى. سوم، از لباس هايت كنده شو. از زلفت هم كنده شو. سرت را تيغ بزن. حاجىها بايد آن جا سرشان را تيغ بزنند. برو وارد جمعيت شو اصلاً در جمعيت گم شو. من ديگر نيستى، ما شو. من نباش، ما باش. خودت نباش، خدا باش. برگرد به آن دورهاى كه از مادر متولد شدى. برگرد به آن دورهاى كه با همين كفن وارد قبر مىشوى.
گاهى وقتها وقتى خدا مىبيند نمىرويم، زير پايمان را داغ مىكند كه برويم.
زن زينت خيلى برايش مهم است در لباس. داريم هر وقت زن نماز مىخواند قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله: «وَ لَا تُصَلِّي إِلَّا وَ هِيَ مُخْتَضِبَةٌ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ مُخْتَضِبَةً فَلْتَمَسَّ مَوَاضِعَ الْحِنَّاءِ بِخَلُوقٍ»(دعائمالإسلام، ج1، ص177) زن طلا هم داشته باشد سر نماز طورى نيست. عطر هم داشته باشد طورى نيست. حتى سفارش هم شده است. داريم كه زن بدون آرايش، بدون زينت نماز نخواند و اگر چيزى ندارد و لو يك تسمه ى چرمى هم اگر هست، اگر نقره هم هست، اگر زينتهاى مصنوعى هم هست زن وقتى با خدا حرف مىزند بايدآراسته باشد.
خصلت زن حسابش جداست، چون آرايش جزء ذات زن هست و لذا طبق فطرت(چون ما مىگوييم اسلام دين فطرت است) اسلام گفته، لذا بايد طبق فطرت انجام شود. لباس چه رنگى باشد؟ لباس سياه ممنوع، فقط عمامه ى سياه و كفش سياه طورى نيست. به ما مىگويند: لباس مىخريد رنگش روشن باشد، چرك شد معلوم شود كه چرك شده است. لباس دشمنها را نپوشيد قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لَا يَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِي وَ لَا يَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِي وَ لَا يَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِي فَيَكُونُوا أَعْدَائِي كَمَا هُمْ أَعْدَائِي»(منلايحضرهالفقيه، ج1، ص252) لباس كفار را نپوشيم.
و روز جمعه پيامبر صلي الله عليه و آله لباس خاصى داشت. دو تا لباس داشت، گذاشته بود براى جمعه، روز غير جمعه نمىپوشيد. يعنى براى جمعه پيامبر صلي الله عليه و آله حساب خاصى باز مىكرد.
خب، باز بحث ما ماند. بحث ما اين بود: لباس چون چيزى است كه ما از اول تولد با آن سر و كار داريم، براى نوزاد حديث لباس داريم. براى عروس حديث داريم. براى كار حديث داريم.
شخصى آمد ديد آقا لباس قشنگى پوشيده است گفت: آقا اين لباس تنگتان نيست. فرمود: لباس كار است. لباس كار نبايد گشاد باشد. لباس كار مثل لباس خلبانها بايد چسبيده باشد. لباس جنگ يك حالت دارد.
رنگ لباس سفيد، جنس لباس، جنس لباس كه سفارش شده لباس پنبهاى است. از نظر اسلام لباس پنبهاى بهتر از لباس پشمى است.
نظافت لباس را گفتم، حتى پيامبر صلي الله عليه و آله لباس هايش را در ديگ مىجوشاند.
نظم لباس را گفتم، تا كردن
قصه ى ظرف شستن و دمر گذاشتن و پارچه انداختن رويش را گفتم.
تأثير لباس در روح انسان را گفتم، كه اگر آدم لباس فاخر بپوشد عارش مىشود كه لباس وصله دار بپوشد. گاهى آقايان لباس خوب كه مىپوشند، لباس ساده هم بپوشند.
در مورد اسراف در لباس و تفاخر در لباس مطالبى فشرده گفته شد.
ولى قرآن مىگويد: «وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ» اعراف/26.
خدايا لباس عزت به ما بپوشان. الهى آمين.
لبس ذلت از مسلمين بركن. اله يآمين
لباس تقوى بر ما بپوشان الهى آمين
لباس عفت ر زن و مرد ما بپوشان. الهى آمين
آن هايى كه ما را از لباس عفت و تقوا خارج كردند از لطف خود خارج كن. الهى آمين
خدايا از خير و بركت ماههاى مقدس ما را بهرهمند بفرما. الهى امين
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى از نهضت خمينى محافظت بفرما. خامنهاى رهبر به لطف خود نگه دار
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»